تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: دوبله و دوبلورها
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.


گزارش اختصاصی از مراسم ختم زنده یاد استاد علی کسمایی با حضور هنرمندان

فرامرز امینی : مراسم ختم استاد علی کسمایی در حالی برگزار گردید که باعث تاسف عمیق بود اولا چنانچه استاد کسمایی در زمان حیات خویش و زمانیکه سکان دوبله ایران را بدست داشت ، به فکر جمع آوری اموال بود الان یکی از ثروتمندان عصر خود بود اما ثروت او دامنگیر شاگردانش شد نه از جنبه مادی بلکه از جنبه معنوی و صنعت دوبله. متاسفانه مراسم ختم ایشان با تعداد اندکی برگزار گردید. چرا؟؟؟؟؟؟؟؟

برای مشاهده بقیه عکس ها به ادامه مطلب مراجعه نمایید

بهروز وثوقی وحسین عرفانی و علی کسمایی در حال دوبله فیلم گوزن ها(اقای علی کسمایی مدیر دوبلاژ)

منوچهر اسماعیلی -اقای زارعی و برادر زاده اقای کسمایی

منوچهر اسماعیلی

برادرزاده اقای کسمایی

نفر اول سمت چپ :اقای مطمئن زاده

نصرالله مدقالچی

برای دیدن بقیه عکس ها به این لینک بروید!

http://art-old.mihanblog.com/post/155

(۱۳۹۱/۴/۱۲ عصر ۰۱:۱۷)منصور نوشته شده: [ -> ]

 صدای محمود قنبری را در فیلمی بجای آلن دلون شنیده اید که حدود 20 سال قبل دوبله کرد؟ به خسرو شاهی احترام گذاشته بود که در اختفا بجای دلون صحبت کرد؟

اوايل انقلاب دوبلورها وضعيت مشخصي نداشتند. توليد فيلمهاي ايراني كه وارث سينماي ورشكسته اواسط دهه 50 بود بحد زيادي بعلت نامشخص بودن ضوابط ساخت فيلم و عدم مديريت يكپارچه كاهش يافته بود. استوديوهاي با سابقه مانند پارس فيلم - كه حسن رضايي هنرپيشه آخرين مدير پخش آن بود - و ميثاقيه و كاروان فيلم و بسياري ديگر نيمه تعطيل بودند. دوبلورها پراكنده شده بودند و برخي از همان زمان دوبله را بكلي كنار گذاشته و برخي هم مهاجرت كردند. عده اي كه ماندند يا در تلويزيون مشغول شدند يا به همت مسئولان استوديو مستر فيلم و بمديريت شادروان ايرج ناظريان در دوبله فيلمهاي ويدئويي مشغول شدند. البته تك و توك فيلمهاي 35 ميليمتري خارجي و ايراني براي اكران دوبله مي شد كه جوابگوي رفع نبازهاي مادي گويندگان نبود.

به اينها اضافه كنيد ممنوع الكارشدن گويندگان با سابقه اي چون ايرج دوستدار و مهين كسمايي و حتي منوچهر اسماعيلي. تا جايي كه اسماعيلي مجبور شد براي دوبله فيلم محمد رسول الله پيشينه مذهبي  پدر و احاطه و تسلط خودش را در قرائت قرآن براي مسئولان هنري توضيح دهد. در چنين شرايطي صداي شيك و زيباي خسروشاهي هم كمي مورد شك و ترديد قرار گرفته بود! محمود قنبري بلحاظ فعاليت در پشت پرده سينماي ايران جهت قابل نمايش كردن برخي از فيلمهاي مورد دار مورد وثوق مسئولين سينمايي وقت بود .در اين هنگام براي تامين آثار خارجي جهت نمايش در سينماها فيلم اسلحه بزرگ با بازي آلن دلون كه ظاهرا قبل از انقلاب با صداي خسروشاهي دوبله شده بود  انتخاب شد. اما براي سنت شكني آنها از قنبري بعنوان مدير دوبلاژ خواستند صدايي بغير از خسروشاهي نقش آلن دلون را مجددا دوبله نمايد و بعد از كاهش حساسيتها به روال سابق برگردد. اين مشكل فقط براي سينما بود و گرنه قبل از آن در دوبله ويدئويي مجدد فيلم عقرب ساخته رابرت وينر خسروشاهي بجاي دلون صحبت كرده بود.

محمود قنبري با ايرج ناظريان تماس گرفته و با توضيح شرايط  از او مي خواهد كه بجاي آلن دلون صحبت كند اما گويا قبل از آن خسروشاهي بطريقي - بروايتي توسط زنده ياد روبيك متصوري صدابردار و صداگزار استوديو فيلمكار و از دوستان خسروشاهي - از تصميم قنبري مطلع شده و از ناظريان خواهش مي كند كه به قنبري جواب منفي دهد. مرحوم ناظريان روايت كرده كه خسروشاهي شبانه پيش او مي آيد و با حالتي مغموم و افسرده او را منصرف مي كند. جلال مقامي هم بخاطر رفاقت ديرين با خسروشاهي ازهمكاري سرباز مي زند و همه اينها در شرايطي بوده كه آنها حق را به قنبري داده بودند.

محمود قنبري كه از يافتن گوينده مورد نظرش مستاصل شده بود بخاطر اينكه جو منفي عليه دوبلورها در آن دوران بيكاري صورت نگيرد دوبله نقش آلن دلون را خود مي گويد . طبعا تماشاگران كه هيچ صدايي را بجزء خسروشاهي نميخواستن دو نمي پذيرفتند  از فيلم استقبالي نكردند .اگرچه اكران فيلم پايان يافتاما  دلخوري بين دو گوينده همچنان ادامه يافت. اگرچه سالها بعد محمود قنبري براي جبران ، شاه نقش كوين كاستنر را در گرگها مي رقصد به خسرو داد و پس از آن خسروشاهي مجددا فيلم اسلحه بزرگ را نيز  با صداي خود دوبله كرد.

(۱۳۹۱/۴/۱۴ عصر ۰۳:۰۲)زاپاتا نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۱/۴/۱۲ عصر ۰۱:۱۷)منصور نوشته شده: [ -> ]

 صدای محمود قنبری را در فیلمی بجای آلن دلون شنیده اید که حدود 20 سال قبل دوبله کرد؟ به خسرو شاهی احترام گذاشته بود که در اختفا بجای دلون صحبت کرد؟

اوايل انقلاب دوبلورها وضعيت مشخصي نداشتند. توليد فيلمهاي ايراني كه وارث سينماي ورشكسته اواسط دهه 50 بود بحد زيادي بعلت نامشخص بودن ضوابط ساخت فيلم و عدم مديريت يكپارچه كاهش يافته بود. استوديوهاي با سابقه مانند پارس فيلم - كه حسن رضايي هنرپيشه آخرين مدير پخش آن بود - و ميثاقيه و كاروان فيلم و بسياري ديگر نيمه تعطيل بودند. دوبلورها پراكنده شده بودند و برخي از همان زمان دوبله را بكلي كنار گذاشته و برخي هم مهاجرت كردند. عده اي كه ماندند يا در تلويزيون مشغول شدند يا به همت مسئولان استوديو مستر فيلم و بمديريت شادروان ايرج ناظريان در دوبله فيلمهاي ويدئويي مشغول شدند. البته تك و توك فيلمهاي 35 ميليمتري خارجي و ايراني براي اكران دوبله مي شد كه جوابگوي رفع نبازهاي مادي گويندگان نبود...

tajob2

ببحشيد يه سوالي واسم پيش اومد، چطو شما تمام اين مسايل رو با ريز جزئيات ميدونيد؟

اصلآ منظورم بي احترامي نيست، ولي انگار كه در تموم اين صحنه ها چونان روحي سرگردان حضور داشتيد!

(۱۳۹۱/۴/۱۵ صبح ۰۳:۵۰)پاشنه طلا نوشته شده: [ -> ]

ببحشيد يه سوالي واسم پيش اومد، چطو شما تمام اين مسايل رو با ريز جزئيات ميدونيد؟

اصلآ منظورم بي احترامي نيست، ولي انگار كه در تمام اين صحنه ها چونان روحي سرگردان حضور داشتيد!

با تشکر از پاشنه طلای عزیز

بسیاری از دوستان کافه  و من جمله حقیر دارای مطالعه فراوان درباره علائق هنری خود هستند. این وقایعی که ذکرش رفت و مطالبی که تابحال برای کافه نوشته ام بر اساس مستندات و کتب و مجلاتی است که طی سالها خوانده ام.البته این از الطاف خداوند بزرگ است که حافظه ای نسبتا خوب به بنده عنایت کرده که اگر مطلبی از دوستان درباره گذشته گفته می شود با رجوع به حافظه و یا کتب در دست، آنچه که در مورد آن خوانده ام جمع و تقدیم می شود.درباره این اختلاف بر سر دوبله آلن دلون ،محمود قنبری یکبار در ماهنامه فیلم مفصلا توضیح داده است . البته قبل ازآن هم در نشریه ای دیگر با ذکر جزئیاتی دیگر  و سالها قبل و در اواخر دهه 70 هم خسروشاهی در به گمانم همشهری جوان اشاره هایی به آن داشت.نقل این روایات هم از هر قلمی به گونه ای متفاوت است.شاید مثلا منصور عزیز همین روایت را با نگارش خاص خودش بیان کند اما در اصل قضیه مطمئنا تغییری حاصل نخواهد شد.تاریخ دوبله و کلا سینمای ایران سرشار از ناگفته های فراوان است که بصورت پراکنده روایت شده  و می بایست وقایع مربوط یک رویداد هنری را همچون قطعات یک پاذل از گوشه و کنار و منابع مختلف یافته و کنار هم بگذاریم تا درباره آن واقعه به نتیجه ای مستندو مطمئن  دست یابیم .

بعنوان مثال شاید برخی از دوستان مطلع نباشند که مثلا ایرج دوستدار در سال 1371 و طی 5 شماره در هفته نامه سینما با فریدون جیرانی مصاحبه ای مفصل کرد که زیر و بم تاریخ دوبله را برای نسلهای آینده بیادگار گذاشت . اما ایرج دوستدار در ماهنامه فیلم سال 1372- ویژه دوبله - فقط در یک گقتگوی فشرده با هوشنگ گلمکانی شرکت کرد و متاسفانه حق مطلب درباره این گوینده بزرگ ادا نشد. با اینکه گلمکانی از مفاخر روزنامه نگاری عصرماست نتوانست او را در مصاحبه بر سر شوق بیان ناگفته ها بیاورد.گاهی که دوستان یادی از ایشان می کنند تکه هایی از این مصاحبه به خاطرم می آید که بیان کرده ام و در سایر موارد هم چنین بوده است.

بسیاری از دوستان کافه کلاسیک دارای مطالعه فراوان هستند و مطالب بکر و پر محتوایشان گویای این مدعاست و بنده در کنار آنها بسیار آموخته ام.

 [تصویر: 1341716508_85_4747d639d4.jpg]

استاد علی کسمایی نویسنده ، مترجم ، مدیر دوبلاژ ، فیلمنامه نویس و کارگردان

 

بعد از خواندن دلنوشته های دوستان ، بهتر دیدم که من هم نظر شخصی خود را با شما عزیزان در میان بگذارم .

متاسفانه پس از درگذشت امیر هوشنگ قطعه ای عزیز که دوران کودکی مان را با با صدای گرم و دلنشینش خاطره انگیز و ماندگار کرد و کارتونهای زیبای بلفی و لی لی بیت ، بنر ، دختری به نام نل و ... را برایمان به یادگار گذاشت ، هفته پیش پدر دوبله ایران استاد علی کسمایی را هم از دست دادیم . بزرگ مردی که حق بسیاری در اعتلای هنر دوبله ایران زمین داشت و به مدد شاگردان او بود که دوران طلایی هنر دوبله ایران در دهه 40 و 50 شکل گرفت و دوبله ایران در سراسر جهان شناخته شد . از میان شاگردان استاد می توان به زنده یاد سعید شرافت ، ابوالحسن تهامی نژاد ، احمد رسول زاده ، منوچهر اسماعیلی و الی ماشاء الله اشاره کرد . عنوان پدر دوبله ایران به حق شایسته استاد علی کسمایی است و بس . استاد علی کسمایی همیشه از داشتن چنین شاگردانی به خود می بالید . در کنار استاد علی کسمایی ، استاد هوشنگ لطیف پور و زنده یاد عطاء الله کاملی هم نقش بسیار پر رنگی در تربیت نسل طلایی هنر دوبه ایران به عهده داشته اند .

متاسفانه در روز تشییع پیکر استاد کسمایی به تالار وحدت نرسیدم و راهی بهشت زهرا شدم . در نزدیکی اتوبان بهشت زهرا ترافیک روانی بود . با خودم گفتم احتمالا هم روز پنج شنبه است و هم روز وداع با استاد علی کسمایی ، پدر دوبله ایران و احتمالا در قطعه هنرمندان جای سوزن انداختن نیست . اما  چند دقیقه بعد که به اتوبان بهشت زهرا رسیدم از خلوتی بیش از حد اتوبان تعجب کردم وچون دیر کرده بودم مستقیما به قطعه هنرمندان رفتم . افراد حاضر در قطعه هنرمندان به زحمت به چهل نفرمی رسیدند. ابتدا فکر کردم تشییع استاد به پایان رسیده ولی یکی از حاضرین گفت که مراسم هنوز شروع نشده است و من از خلوتی بیش از اندازه قطعه هنرمندان شوکه شده شدم . مدتی بعد پیکر استاد روی دوش شاگرد خلفش منوچهر اسماعیلی، سیامک اطلسی و دیگر همکارانش با بانگ لا الله الا الله  تشییع گردید .

از هنرمندان حاضر در مراسم می توان به منوچهر اسماعیلی ، چنگیز جلیلوند ، زهره شکوفنده ، منوچهر والی زاده ، حسین عرفانی ، محمود قنبری ، مهدی علی محمدی ، ناهید امیریان ، تورج نصر، محمد علی دیباج ، ژرژ پطرسی ، شهروز ملک آرایی ، جواد پزشکیان ، سیامک اطلسی ، خسرو شمشیرگران ، امیر هوشنگ زند ، محمود فاطمی ، ناصر خویشتندار ، بیژن علی محمدی ، اسفندیار مهرتاش ، متانت اسماعیلی ، صابر رهبر و عباس مطمئن زاده اشاره کرد .

مطمئن نیستم ولی به نظرم علی همت مومیوند، بهروزعلی محمدی و شهراد بانکی هم در مراسم حضور داشتند . منوچهر زنده دل را در مراسم ندیدم ولی عکسی از ایشان در جلوی ورودی قطعه هنرمندان منتشر شده است. هنرمندانی مانند غلامعلی افشاریه ، حمید منوچهری و مهدی میامی که در تالار وحدت حضور داشتند به قطعه هنرمندان نیامده بودند .

در مراسم عنوان شد که استاد ازدواج نکرده و فرزندی ندارد ، ولی من و دوستداران استاد به عنوان فرزندان ایشان در مراسم حاضر بودیم و پدر را با چشمانی اشکبار رهسپار خانه ابدیشان کردیم . روحش شاد و یادش گرامی باد .

به جای اینکه برگزاری مراسم به عهده مسئولان و متولیان امر باشد برگزاری مراسم به عهده فرامرز امینی و دوستان نزدیکش بود . گویا هیچ مقام رسمی در این مراسم حضور نداشت ، تا بار دیگر بی مهری این افراد  به هنر و هنرمندان این سرزمین اثبات شود و معلوم شود که برای این افراد پدر دوبله ایران بودن ارزشی نداشته و نخواهد داشت . حتی هیچ یک از خبرگزاری ها هم در قطعه هنرمندان حضور نداشتند و صرفا به تهیه گزارش خود در تالار وحدت بسنده کرده بودند و به خودشان زحمت حضور در قطعه هنرمندان را نداده بودند . انجمن گویندگان هم یک عکس دسته جمعی از گویندگان گرفت و ...  .

متاسفانه برگزاری این مراسم به هیچ وجه شایسته و در شان و منزلت هنرمند فرهیخته و والایی چون استاد علی کسمایی نبود و هرگز ذره ای از حقی که استاد علی کسمایی به گردن ما و هنر و هنرمندان این سرزمین داشتند ادا نشد . من بیش از اینکه ازهنرمندان و شاگردان استاد گله مند باشم از مردم سرزمینم گله مندم که هیچگاه حق هنرمندان واقعی و دلسوز این سرزمین را ادا نکرده اند و براستی که هنرمندان ما مظلوم ترین هنرمندان عالم هستند .   

رسانه ملی هم مثل سالهای گذشته ، کوچکترین زحمتی به خود نداد و نخواهد داد و حتی مدتی پیش هم ، یادی از زنده یاد حسین باغی عزیز هم نکردند که سالها برای این رسانه و برنامه هایش زحمت کشید.

متاسفانه جای هنرمندان گرانقدری چون : ابوالحسن تهامی نژاد ، احمد رسول زاده ، ناصر طهماسب ، خسرو خسرو شاهی ، ایرج رضایی ، ناصر ممدوح ، سعید مظفری ، پرویز بهرام ، جلال مقامی ، رفعت هاشمپور ، فهیمه راستکار ، نصرالله متقالچی ، پرویز ربیعی ، آرشاک غوکاسیان ، مهدی آرین نژاد ، ایران بزرگمهری راد ، استاد هوشنگ لطیف پور ، ناصر نظامی ، اکبر منانی ، اصغر افضلی ، بهرام زند ، ظفر گرایی ، ناصر احمدی ، تورج مهرزادیان ، محمد بهره مندی ، ناصر خاوری ، صادق ماهرو ، ژاله علو ، عباس نباتی ، مینو غزنوی ، جواد بازیاران ، مرتضی احمدی ، مهوش افشاری ، فریبا شاهین مقدم ، ولی الله مومنی ، افشین زینوری ، شهاب عسگری ، سعید شیخ زاده ، میر طاهر مظلومی ،  علیرضا باشکندی ، کیکاووس یاکیده ، مریم شیرزاد ، آزیتا لاچینی ، فریدون جیرانی ، حامد بهداد ، پرویز پرستویی و تمامی بازیگران سینما و تلویزیون ایران همچون جمشید مشایخی ، عزت الله انتظامی ، داوود رشیدی ، علی نصیریان ، فخری خوروش ، ناصر ملک مطیعی ، سعید راد ، جمشید هاشم پور ، امین تارخ  و ... که هنر دوبله در پیشرفت و محبوبیت آنها نقش غیر قابل انکاری داشته است، بسیار خالی بود . متاسفانه از جامعه بازیگران تنها مهدی میامی عزیز حضور داشتند و بس . به خودم اجازه قضاوت و اظهار نظر درباره عدم حضور هنرمندان را نمی دهم ولی دوست داشتم که وقتی استاد با آن سن و سال در مراسم بزرگداشت آرشاک غوکاسیان و دیگر مدیران دوبلاژ شرکت می کردند ، حداقل این عزیزان در مراسم بدرقه استاد شرکت می کردند . عدم حضور ناصر ممدوح که سالها ریاست انجمن گویندگان را به عهده داشت ، غیر قابل باور بود .  

نمی دانم استاد علی کسمایی در این سالها کجا بودند که مدتها از حال ایشان بی خبر بودیم . به یاد دارم بعد از دیدن تصاویر دیدار منوچهر والی زاده ، زهره شکوفنده و محمود قنبری با استاد علی کسمایی ، من هم مانند این عزیزان چون ابر بهاری اشک می ریختم . به گفته محمود قنبری بعد از یک برهه کوتاه ، شاگردان استاد کمتر به دیدن ایشان می رفتند و استاد را به فراموشی سپرده بودند ، که جای تاسف و درنگ بسیار دارد تا جایی که محمود قنبری در خبری که در بزرگداشت پدر دوبله ایران پخش شد گفتند : آقای کسمایی رو موقعیکه دونه دونه این بچه ها می دیدند اشک می ریختند ، بغلشون می کردند ، می بوسیدنشون و اشک می ریختند. خوب بقیه این اشکها کجا رفت ، ادامه بدید ، گاهی هم سر بزنید .  

تازه  بعد از فوت استاد با خبر شدم که ایشان هرگز ازدواج نکرده اند و به تنهایی و با کمک دوستدارانش زندگی می گذراند . ای کاش دوستانی که از شرایط زندگی استاد علی کسمایی با خبر بودند و با ایشان در ارتباط بودند ، به ما هم اطلاع می دادند تا در صورت امکان و با کسب اجازه از استاد ، به دیدارشان می شتافتیم و دستان پر مهرشان را می بوسیدیم .  

درباره صحبتهای بانوی عزیز که گفته بودند غمی در چهره هنرمندان نمی بینم باید عرض کنم که چنین نبود و من به شخصه غم و اندوه فراوانی در چهره و قلب هنرمندان گرانقدری چون حسین عرفانی ، منوچهر اسماعیلی ، چنگیز جلیلوند ، محمود فاطمی ، زهره شکوفنده ، ناهید امیریان ، سیامک اطلسی ، تورج نصر ، ژرژ پطرسی ، مهدی علی محمدی ، منوچهر والی زاده ، امیر هوشنگ زند و ... دیدم و به شخصه حسین عرفانی ، منوچهر اسماعیلی ، سیامک اطلسی ، محمود فاطمی ، چنگیز جلیلوند ، عباس مطمئن زاده و در خانمها زهره شکوفنده و ناهید امیریان را غمگین تر از دیگران دیدم که سزاوارانه استاد را بدرقه کردند . گلباران پیکر استاد در هنگام خاکسپاری ، با گلهای سرخ ، توسط هنرمند گرانقدر چنگیز جلیوند برای همیشه در خاطرم ماندگار شد ، به زیبایی و ماندگاری صحنه ای که چنگیز جلیلوند عزیز ، اشکهای استاد را پاک می کند و بوسه ای مالامال از عشق را تقدیم استاد می کند. درود بیکران بر استاد چنگیز جلیلوند عزیز و دستان پر مهرش .

از دیدگاه من نحوه  برخورد هنرمندان دوبله با دوستدارانشان گرم و صمیمی بود . ژرژ پطرسی عزیز را بسیار متین ، مهربان و فرهیخته دیدم . چنگیز جلیلوند عزیز را خوش برخورد و دلسوز می دیدم . استاد منوچهر اسماعیلی چهره ای جدی اما قلبی مهربان و رئوف دارند . منوچهر والی زاده ، تورج نصر ، ناهید امیریان ، مهدی علی محمدی ، حسین عرفانی ، زهره شکوفنده و ... را هم بسیار مردمی و مهربان دیدم . من غیر از عکسی که سناتور عزیز از خانم ناهید امیریان انداختند ، لبخندی بر چهره ایشان ندیدم و این از لطف و محبت این بزرگوار است که در روز غم انگیز وداع با استاد ، به روی دوستدارانشان لبخند می زند . سناتور عزیز را در قطعه هنرمندان دیدم و از زاویه عکهایشان ایشان را شناختم . ایشان تقریبا هم سن و سال خود من هستند .

در مراسم شنیدم که آقای فرامرز امینی پس از آمدن صابر رهبر به قطعه هنرمندان ، به منوچهر والی زاده می گفت : صابر به من زنگ زد و من بهش گفتم اگه زود آژانس بگیری به مراسم می رسی و صابر سریع آژانس گرفت و آمد . بعد از این گفتگو منوچهر والی زاده با چشمانی گریان صابر رهبر را در آغوش گرفت و اشک شوق از چشمانش جاری شد و اگر در بعضی از عکسها چهره منوچهر والی زاده را غمگین نمی بینید به علت خوشحالیش از دیدن صابر رهبر است . دقیقا این اتفاق علامت سوال بزرگی در ذهن من ایجاد کرد که چرا آقای والی زاده و باقی هنرمندان که تا این حد با عزیزانی چون استاد علی کسمایی، صابر رهبر خاطره و رفاقت دارند ، نباید از حال یکدیگر جویا باشند و به یکدیگر سر بزنند و خدای ناکرده در چنین مراسمی یکدیگر را ملاقات کنند . درست است که همه ما گرفتاریم ولی اگر بخواهیم می توانیم به هم سر بزنیم که صله رحم در دین ما بسیار سفارش شده است . فقط امیدوارم مانند دیدار با استاد علی کسمایی این اشکها جایی نره ، ادامه داشته باشه و دوستان قدیمی گاهی به هم سر بزنند تا خیلی دیر نشده .        تا هستم ای رفیق تو دانی که کیستم            روزی سراغ وقت من آیی که هستم .

متاسفانه مدتی پیش با خبر شدیم فریدون ثقفی دوبلور هنرمند و پیشکسوت کشورمان در سن 81 سالگی و بدلیل کهولت سن درگذشتند و ما در این سالها خبری از ایشان نداشتیم . گویندگی ایشان در فیلم یکروز بخصوص در کنار بانو رفعت هاشم پور شاهکاری ماندگار است و مهر تاییدی بر این جمله می زند که دوبله هنر نیست اما می تواند هنر هم بشود و کار این عزیزان در این فیلم فراتر از هنر است و گویی هنرپیشه های فیلم فارسی صحبت می کنند .

و چه راحت ما و انجمن گویندگان این عزیزان را به فراموشی می سپاریم . گویی که اصلا این هنرمندان در این سرزمین زندگی نمی کنند .     افسوس

 

در پایان به قسمتی از صحبتهای استاد علی کسمایی اشاره می کنم که بسیار ارزشمند و تامل برانگیز است  :

استاد علی کسمایی : در کار دوبله هدفم این بود که کسانیکه صاحب استعداد هستند ، من بهشون فرصت بدم .

همتون موفق باشید ، امیدوارم که هدفمند باشید ، انحصار طلب نباشید ، دوست هم باشید و رقیب همدیگه .

 روحش شاد ، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد .   

  خداحافظ پدر ، خداحافظ

 ارادتمند شما دلشدگان

یه سوال کوچک داشتم. از اونجایی که یک بار در مسابقه چهار سه دو یک که اخیرا از شبکه 4 پخش می شد، سکانسی از فیلم گاو خشمکین رو به صورت دوبله گذاشت ، میخواستم بدونم آیا دوبله این فیلم موجود و قابل دسترسیه؟

البته صدای رابرت دنیرو در این فیلم چنگیز جلیلوند بود

یه سوال کوچک داشتم. از اونجایی که یک بار در مسابقه چهار سه دو یک که اخیرا از شبکه 4 پخش می شد، سکانسی از فیلم گاو خشمکین رو به صورت دوبله گذاشت ، میخواستم بدونم آیا دوبله این فیلم موجود و قابل دسترسیه؟

بله موجوده و در لیست فروشندگان فیلم و ویدئوکلوبها موجود هست

(۱۳۹۱/۴/۱۰ عصر ۰۹:۱۵)سناتور نوشته شده: [ -> ]

می خواستم ببینم کسی ازدوستان مشخصات دوبلور های فیلم  پرتقال کوکی شاهکار کوبریک رو داره.چون چندشب پیش این فیلم به صورت دوبله از کانال مهاجر پخش شد و صدای شخصیت اول فیلم رو خسروشاهی صحبت کرده بود همچنین من صدای خانم سیمین سرکوب رو هم دیدم.

من دوبله فیلم رو دارم و اینکه این فیلم قبل از انقلاب دوبله شده و خسرو شاهی در مصاحبه ای گفته بود کوبریک رو دوبله فیلم هاش در ایران نظارت داشته، مخصوصا روی این دوبله!

حذفیات دوبله خیلی زیاده. من فقط تونستم صدای خسروشاهی به جای مالکولم مک دوال و صدای مدقالچی به روی ماتریک مک گی (همون مردی که به زنش تجاوز میشه).

یکی دو تا صدا میزارم تشخیصش با اساتید کافه :

سکانس دستگیری الکس

http://www.uploadbaz.com/a7lij15zcx3p

سخنرانی کشیش

http://www.uploadbaz.com/z7w2ej7w2t1i

شاید دوستان کارتون خاطره انگیز بابا لنگ دراز یادشون باشه که صبحهای جمعه پخش می شد و نقش اصلی اون(جودی ابوت) رو دوبلور توانا خانم زهره شکوفنده صحبت می کردند،اون موقع هم از صدا ایشون در کارتون ها کمتر استفاده میشد اما نحوه اون اجرا و مدیریت دوبلاژ خوبه این کارتون اونه جز خاطرات ما قرار داد و حالا بعد قریب به بیست سال (من توی این سالها کم دیدم  ایشون جای دختر بچه ها حرف بزنن)دوباره در سریال جدید کره ای افسانه دونگی بازهم  همان اجرا رو شنیدم که نشان از توانایی و تسلط این دوبلور پیشکسوته  ،البته این سریالها منتقد ها  و طرفدارهای خاص خودشو داره اما حضور پیشکسوتان و دوبلور های توانایی  مثل نصرالله مدقالچی،ناصر نظامی، منوچهر والی زاده،جواد پزشکیان،تورج نصر،احمد عبادی،شهروز ملک آرایی،مینو غزنوی،شراره حضرتی،ناهید امیریان،حسین عرفانی و.... کار رو قابل تحمل کرده !!! امیدوارم وقتی بشه در مورد این دوبلور توانای کشورمون بتونیم با دوستان صحبت کنیم، که جایگاه ایشون در تاریخ دوبله ایران به خصوص در میان بانوان دوبله چه در نقش گوینده در رل های پیر تا دختر بچه و چه در مدیر دوبلاژی صحبت کنیم!!!!

یکی از دوبلورهای مورد علاقم خانوم فهیمه راستکار که صدای آرام و دلنشینی داره (سریال در بابر باد نقشه پالی که دوست مهربان و همدم و مونس مری تو سختیهاش بود و برادران شیر دل دوبلور سوفیا که باز هم زنی مهربان بود) امیدوارم سالهای سال زنده و سلامت باشن

بیوگرافی مختصر
فهیمه راستکار در سال ۱۳۱۱ در تهران زاده شد. او لیسانس خود را در رشته زبان فرانسه گرفت و بازی در تئاتر و فعالیت در دوبله را از نیمه دهه ۱۳۳۰ آغاز کرد

حرف‌های دوبلور شیپورچی در مورد کارش

تلویزیون - ایسنا نوشت:

صدايش يادآور كارتون‌هاي خاطره‌انگيز «پسر شجاع»، «اي كيو سان»،‌ «دهكده‌ي حيوانات»، «جيمبو»، «بلفی و لیلی بید»، «بارباپاپا» و ... است كه دهه‌هاي 60 و 70 از تلويزيون پخش مي‌شدند.
او تورج نصر است؛ پيشكسوت دوبله كه صدايش را بيشتر در كارتون‌ها شنيده‌ايم و حالا پس از گذشت 40 الي 50 سال كار در دوبله، هنوز هم احساس كودكي دارد و نمي‌خواهد از دنياي كودكي‌اش جدا شود؛ اين پيشكسوت عرصه‌ي دوبله در 66 سالگي هم علاقه‌ي شديدي به كارهاي كودكانه دارد.
به سراغ گوينده‌ي شخصيت به يادماندني شيپورچي در كارتون «پسر شجاع» رفتيم تا بدانيم اين روزها چه مي‌كند؟
تورج نصر كه علاوه بر گويندگي دوبلاژ در راديو و تلويزيون هم فعاليت دارد، به قول خودش عمرش را از 18 سالگي پاي دوبله گذاشته است؛ با اين حال هنوز اين پيشكسوت عرصه‌‌ي دوبله بيمه‌ي اختياري در كارش دارد و خيلي گله‌مند است از اينكه چرا به پيشكسوتاني مثل او بها نمي‌دهند؟!
به گفته‌ي خودش هنوز هم زماني كه به پزشك مراجعه مي‌كند همه تعجب مي‌كنند از اينكه اين هنرمند پيشكسوت داراي بيمه اختياري است و حتي باورشان نمي‌شود.
گذشته از اين‌ها وقتي از او خواستيم تا خاطره‌هايش را از «شيپورچي» پسر شجاع تعريف كند، گفت: خاطره‌ كه زياد دارم، زماني كه در اتاق دوبله رُل مي‌خوانديم و تپق مي‌زديم، كلي مي‌خنديديم. اتفاقات جالب و خنده‌داري در اتاق دوبله مي‌افتاد كه تعريف كردني نيست؛ چرا كه سراسرش برايم خاطره بود يكي دو تا نيست كه تعريف كنم.


تورج نصر در اين گفت‌وگو با اشاره‌ي كوتاهي به دوران ورودش به عرصه‌ي گويندگي گفت: پيش از اينكه به دوبله بيايم درگير تئاتر بودم ولي از سن 18 سالگي وارد دوبله شدم، چرا كه علاقه زيادي به دوبله كارتون‌ها و انيميشن‌هاي كودكانه داشتم به همين خاطر پيگير شدم، در حال حاضر هم همچنان ادامه مي‌دهم.

وي افزود: كار كودك را خيلي دوست دارم به دليل اينكه همه چيز در عالم كودكان واقعيت است، به دور از هرگونه دروغ و فريبكاري؛ يكي ديگر از دلايل علاقه‌ام به دوبله كارتون‌هاي كودكانه اين است كه مرا به دوران كودكي مي‌برند به همين خاطر از اين موضوع لذت مي‌برم.

او در پاسخ به پرسش ديگري مبني بر اينكه طي اين سال‌هاي فعاليت كه بيشتر هم در كار گويندگي براي كارتون‌هاي كودكانه بوده، خاطره‌ي جالبي به ياد نداريد؟ خاطرنشان كرد: خاطرات ما دوبلورها زياد است چرا كه در حين كار اتفاق جالب بسياري برايمان مي‌افتد كه در درون حرفه خودمان است و در واقع با آن‌ها زندگي مي‌كنيم. خاطراتم به گونه‌اي نيستند كه بخواهم در يك جمله تعريف كنم؛ چرا كه لحظه لحظه كار ما و سراسر زندگي مان پر از خاطره است.

دوبله پولساز نيست
نصر در ادامه با اشاره به سختي‌هاي كار گويندگي خاطرنشان كرد: كار دوبله خيلي مشكل است و هر كسي نمي‌تواند در آن موفق باشد؛ چرا كه اول عشق و علاقه مي‌خواهد در غير اين صورت به هيچ عنوان نمي‌توان به يك گوينده خوب و حرفه‌يي تبديل شد؛ دوبله پول‌ ساز نيست و افرادي هم كه وارد اين عرصه مي شوند بايد عاشق آن باشند.
همچنين او با تاكيد بر اينكه در حال حاضر به دوبله بهاي آن چناني نمي‌دهند، يادآور شد: متاسفانه دوبله هنري است كه مظلوم واقع شده است. وضعيت دوبله ايران در گذشته نسبت به حال بهتر بود به طوري كه مي‌توان گفت سال‌هاي 40 تا 50 دوران طلايي دوبله محسوب مي‌شد و بهترين فيلم‌ها در آن سال‌ها خريداري و پخش مي‌شدند و به بهترين شكل ممكن دوبله مي‌شدند. همچنين مدير دوبلاژان خيلي خوبي وارد اين عرصه مي‌شدند و انتخاب گويندگان خوب كار اول محسوب مي‌شد و همه گويندگان به جا انتخاب مي‌شدند، همچنين دستمزدهاي گويندگان در گذشته بهتر بود و از لحاظ مالي بهاي بيشتري به آن‌ها داده مي‌شد.
 دوبله افت كرده است
وي اضافه كرد: كار ما نسبت به سال‌هاي گذشته افت پيدا كرده است و علت اين اتفاق هم به خاطر نبود فيلم‌هاي خوب، تجربه‌هاي بالا و دستمزدهاي كم گويندگان است؛ البته منظورم از دستمزد پايين اين نيست كه دوبلورها به خاطر حقوق پايين، كم كاري مي‌كنند، نه اصلا اين طور نيست بلكه آنچه وجود دارد اين است كه گويندگان دلگرمي آن چناني در كار خود ندارند.
اين پيشكسوت دوبله در ادامه صحبت‌هاي خود ، ضعف اصلي دوبله حال حاضر ايران را عواملي همچون سانسورهاي زياد،‌ مترجم‌هاي بد و فشردگي كارها دانست و گفت: اين سه عامل نام برده شده كيفيت حال حاضر دوبله را پايين آورده‌اند، زماني كه مترجمان خوبي وارد كار شوند، سانسورهاي كمتري در فيلم و سريال‌ها اعمال شود و مدير دوبلاژان خوبي براي فيلم‌ها انتخاب شوند و همچنين به جاي اينكه دوبله فيلم و سريال‌هاي در دو ماه آخر سال به شكل فشرده و همراه با عجله و شتاب صورت بگيرد اگر در طول سال تقسيم شوند، قطعا كيفيت دوبله بالا خواهد رفت.
نصر در پاسخ به اين پرسش كه ورود نيروهاي جديد به عرصه دوبله را چطور مي‌بينيد؟ خاطرنشان كرد: متاسفانه نيروهاي جديد به درستي انتخاب و وارد نمي‌شوند، درست است كه اوايل كار عشق و علاقه دارند اما پس از گذشت مدت كوتاهي نسبت به اين حرفه دلزده و سرد مي‌شوند چرا كه تازه متوجه مي‌شوند از طريق دوبله نمي‌توانند تامين شوند و دستمزدها آن قدر پايين است كه انگيزه‌ي كاري‌شان را از دست مي‌دهند.
او توضيح داد: آنچه كه دوبله را مي‌تواند بالا ببرد، تشويق كردن و بها دادن به نيروهاي جوان است و بايد از لحاظ مادي آن‌ها را حفظ كرد تا در اين عرصه ماندگار شوند و انگيزه كاري‌شان را از دست ندهند.

 هنوز بيمه‌مان تكميل نيست
همچنين وي با گله‌مندي از وضعيتي كه در دوبله دارد، عنوان كرد: من و تمام قديمي‌هاي دوبله هنوز بيمه اختياري داريم و پس از گذشت اين همه سال بيمه ما تكميل نيست؛ اين در حالي است كه نبايد اينگونه باشد و حداقل بايد به قديمي‌ترها و افراد پيشكسوت بيشتر بها داده شود و هر از گاهي چيزي به عنوان تقدير، پاداش و ... به گويندگان قديمي تعلق بگيرد تا زندگي‌شان تامين شود؛ البته سال‌هاست كه قول چنين كارها و برنامه‌هايي را داده‌اند اما همچنان وضعيت ما تغيير نكرده و هيچ رسيدگي نشده است به گونه‌اي كه هنوز هم زماني كه به دكتر مي‌روم تعجب مي‌كنند از اينكه چرا بيمه نيستم.
اين هنرمند پيشكسوت با اشاره به خريد فيلم و سريال‌هاي خارجي در طول سال براي پخش از شبكه‌هاي تلويزيوني يادآور شد: در حال حاضر سريال‌هاي خارجي به نسبت فيلم‌هاي سينمايي كمتر وارد و خريداري مي‌شوند، اطلاعي از دليل اين كار ندارم شايد مسؤولان ترجيح مي‌دهند بيشتر سريال‌هاي ايراني را روي آنتن ببرند، به نظر من در كنار تماشاي سريال‌هاي ايراني مخاطبان به تماشاي سريال‌هاي خارجي هم علاقه دارند به ويژه فيلم‌ها و سريال‌هاي كمدي و پليسي كه برايشان جذاب است.

جوانان ندانسته وارد دوبله نشوند
وي در پاسخ به اينكه پيام شما به عنوان پيشكسوت دوبله به جوانان چيست؟  گفت: در دوبله بايد عاشق باشند تا بتوانند موفق شوند و بايد تمام زندگي‌شان را صرف دوبله كنند، پيام من به جوانان اين است كه ندانسته وارد كار نشوند و با فكر وارد شوند در غير اين صورت عمرشان را هدر مي‌دهند.
نصر در ادامه با اشاره مجدد به فشردگي‌هاي كار دوبله يادآور شد: پيش از اين هم گفتم كه فشردگي در دوبله كيفيت كارها را پايين مي آورد. من مي‌توانم بگويم شايد در هفته دو الي سه روز بيكار هستم ولي نزديك به سال نو كه مي‌شود كارها آنقدر فشرده است كه از صبح تا پاسي از شب در اتاق دوبله مشغول گويندگي بوديم، به عقيده من با شتاب و عجله هيچ وقت كارها خوب از آب در نمي‌آيد و حتما بايد سر فرصت به آن‌ها پرداخت تا خوب باشند.

 70 درصد كارهاي تلويزيون با دوبله است
وي در پاسخ به اينكه فكر مي‌كنيد اگر جشنواره‌اي جداگانه براي دوبله برگزار شود، تاثيري بر كيفيت كارها داشته باشد؟ گفت: چند سالي است كه جشنواره‌هاي مختلف برگزار مي‌شوند ولي ما حضور نداريم در حالي كه 70 درصد كارهاي تلويزيون با دوبله است، اگر در طول سال يك جشنواره فقط براي گويندگان برگزار كنند و در آن از پيشكسوتان تجليل شود تا بدانند هنوز هم زنده‌اند، هنوز هم به يادشان هستند و دوستشان دارند همين كافي است و به آن‌ها دلگرمي مي‌دهد، نه اينكه پيشكسوتان سال‌ها خانه‌نشين شوند و حتي اسمي از آن‌ها نبرند.
تورج نصر در پايان صحبت هاي خود با تاكيد بر اينكه مسؤولان بايد بهاي بيشتري به دوبله بدهند خاطرنشان كرد: جواناني كه وارد عرصه دوبله مي شوند ممكن است بعدها دوبله،‌ حرفه‌‌ي آن‌ها شود، بنابراين نبايد احساس كمبود كنند و مطمئن باشند كه تامين مي‌شوند؛ نه اينكه بعد از مدتي اين كار را رها كرده و دوبله كم كم از بين برود. در حال حاضر 30 درصد كار ما افت پيدا كرده است كه بايد با ورود گويندگان خوب جبران شود،‌ آن‌ها بايد در كنار پيشكسوتان كار ياد بگيرند و سرخود شروع به رل‌خواني نكنند، در دوبله زماني كه پله پله بالا بروي مي‌تواني گوينده موفقي شوي. عشق و علاقه در كار ما مهم است، همين و بس.
تورج نصر كه از سن 18 سالگي به طور جدي وارد عرصه دوبله شده است، بيشتر در كارتون‌ها و انيميشن‌هاي كودكانه گويندگي كرده است. وي علاوه بر كار گويندگي در تئاتر و بازيگري در راديو و تلويزيون هم نيز فعاليت دارد و گاهي . قديمي‌ترين كارهاي او در عرصه دوبله گويندگي در كارتون‌هاي پسر شجاع(شيپورچي) اي كيوسان، بچه‌هاي سرزمين آلپ، جيمبو(مسئول برج مراقبت) گربه سگ(گربه)، دهكده حيوانات(روباه پدر). شاخص ترين كارهاي او در تلويزيون سريال «كاراگاه علوي» است، وي در يك سريال جديد تلويزيوني با عنوان«شب مهتاب» ايفاي نقش كرده كه هنوز پخش نشده است. همچنين او در تله فيلمي با عنوان«خان عمو» براي پخش از شبكه نمايش خانگي ايفاي نقش كرده است كه بزودي آماده مي شود. نصر به تازگي در يك فيلم سينمايي با عنوان«صداست كه مي‌ماند» بازي كرده كه قرار است يك ماه ديگر اكران شود، به گفته خودش اين فيلم درباره دوبله و انيميشن است.
5757

موسسه تصوير دنياي هنر (TDH) سريالي 4 قسمتي و در يك پكيج زيبا در قالب dvd بنام نقطه مرگ

به بازار عرضه كرده است . علي رغم برخي جرح و تعديلها اما اين سريال آمريكايي ديدني است .

اميرمحمد صمصامي مديريت دوبلاژ آن را بعهده داشته است و پس از مدتها شاهد يك دوبله زيبا و

استاندارد در شبكه ويدئويي - البته منهاي 24 - هستيم .

صمصامي نقش اصلي را بر عهده بهرام زندگذاشته و ايشان هم با گويشي كم و بيش شبيه جك بائر

در سريال 24 صحبت كرده كه غرابتي عجيب با بازي هنرپيشه اصلي دارد. در كنار بهرام زند از

كساني چون شروين قطعه اي ، عليرضا باشكندي ، كسري كياني ،و بسياري از گويندگان نسل جديد

استفاده كرده است. اما در اين ميان شروين قطعه اي يكي از بهترين دوبله هاي خود را ارائه داده

است دوبله نقش سردسته گروگانگيران نقشي بسيار مشكل بوده كه قطعه اي با هنرمندي تمام

ازعهده آن برآمده است . محمدعلي ديباج و تورج مهرزاديان هم مانند هميشه خوب كار كرده اند.

ژاله کاظمی

دوستان عزیز

لطفا در صورت امکان گویندگان فیلم اولین خون را معرفی کنید.

من این فیلم را سالها پیش دیده ام و گویندگان آن را به خاطر ندارم. تا جایی که در خاطرم مانده مرحوم ایرج ناظریان در نقش رمبو صحبت کرده است.

ضمنا چنانچه لینکی از دوبله این فیلم را معرفی کنید بسیار سپاسگزار خواهم شد

(۱۳۹۱/۵/۱۰ عصر ۰۵:۰۳)spoons نوشته شده: [ -> ]

دوستان عزیز

لطفا در صورت امکان گویندگان فیلم اولین خون را معرفی کنید.

من این فیلم را سالها پیش دیده ام و گویندگان آن را به خاطر ندارم. تا جایی که در خاطرم مانده مرحوم ایرج ناظریان در نقش رمبو صحبت کرده است.

ضمنا چنانچه لینکی از دوبله این فیلم را معرفی کنید بسیار سپاسگزار خواهم شد

شما دوست عزیز اشتباه به خاطر دارید

گویندگان سیلوستر استالونه

در فیلم اولین خون "منوچهر اسماعیلی" به جای استالونه صحبت کرده

زنده یاد ناظریان در راکی 2 دوبلور استالونه بوده

دوستان ما اینقدر زحمت می کشند همه اطلاعات دوبله فیلمها را  بصورت مجانی در اختیار شما قرار میدهند فقط باید به خودتون زحمت بدهید جستجو کنید و به جواب مورد نظر برسید

 

شما دوست عزیز اشتباه به خاطر دارید

گویندگان سیلوستر استالونه

در فیلم اولین خون "منوچهر اسماعیلی" به جای استالونه صحبت کرده

زنده یاد ناظریان در راکی 2 دوبلور استالونه بوده

دوستان ما اینقدر زحمت می کشند همه اطلاعات دوبله فیلمها را  بصورت مجانی در اختیار شما قرار میدهند فقط باید به خودتون زحمت بدهید جستجو کنید و به جواب مورد نظر برسید

با تشکر از یادآوری شما. من در قسمت دائره المعارف دوبله جستجو کرده بودم و چیزی نیافتم. بسیار ممنون

سپاسگزار خواهم شد اگر سایر گویندگان را هم معرفی فرمایید

سلام به دوستان عزیز در صورت امکان گویندگان فیلم صبحانه در تیفانی رو هم اعلام کنید.من فقط تونستم صدای بانو کسمایی رو به روی ادری هپبورن شناسایی کنم.

کسی از دوستان می داند که در کارتون کوتلاس چه کسی به جای جک، دشمن کوتلاس، صحبت می کند؟ منظورم این شخصیت است.

در کارتون جزیره اسرار آمیز گوینده نقش کاپیتان نمو کدام دوبلور است؟

(۱۳۹۱/۵/۱۵ صبح ۱۰:۲۸)spoons نوشته شده: [ -> ]

در کارتون جزیره اسرار آمیز گوینده نقش کاپیتان نمو کدام دوبلور است؟

آقای اسپونز گرامی،

اگر درست به خاطر داشته باشم، گویندۀ مورد نظر شما آقای هوشنگ مرادی هستند که راوی کارتونهای مختلفی از جمله بچه های آلپ (آنت و لوسین) و یا خانوادۀ وحوش (که هر قسمت به ماجرای جانوری می پرداخت و داستانها در یک نقطۀ کوهستانی در ژاپن رخ می داد و ....) نیز بودند.

آقای مرادی در سال 68 از دنیا رفتند.

آدرس های مرجع