تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: دوبله و دوبلورها
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.

وقتی در سال 2001 فیلم زیبای هوش مصنوعی استیون اسپیلبرگ ساخته شد کمتر کسی تصور می کرد که آن فیلم علمی-تخیلی به این زودی رنگ واقعیت به خود بگیرد. سکانسی در فیلم بود که دیوید به مادر خوانده اش التماس می کرد :

"مادر منو ببخش که واقعی نیستم. من مثل پینوکیو یک بچه واقعی خواهم شد " cryyy!

20 سال گذشت و اکنون به نظر می رسد  پینوکیوی چوبی دارد واقعی می شود ! چندی است زمزمه هوش مصنوعی در همه زمینه ها به گوش می رسد و در تازه ترین شاهکار  عرصه دوبلاژ هم بی نصیب نمانده است.

لینکی دیدم که دوبله ی چند دیالوگ انگلیسی را توسط هوش مصنوعی انجام داده بود و به طرز عجیبی تون صدا و لحن گوینده اصلی را هم با رعایت لیپ سینک به فارسی برگردانده بود:

https://www.asriran.com/003l0b

فیلم هوش مصنوعی استیون اسپیلبرگ

سلام و درود به همگی:heart:

با پیامی که دوست عزیزمان،جناب جیمز باند ارسال کرده بودند، بلافاصله در گوگل گشتی زدم و به این دو دستاورد برخوردم.

اولی در آپارات

بازسازی صدای چنگیز جلیلوند و حسین عرفانی با هوش مصنوعی در دوبله سریع و خشن 10


https://www.aparat.com/v/e6RcV

دومی در اوپن موزیک

صدای دو خواهر بعد از سالها بازسازی شد

https://gosong.ir/%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%...D8%A7.html

کامنت هاش رو تا آخر بخوانید.خالی از خنده نیست!khande

                                           ***

به نظربنده، کار بسیار جالب و خلاقانه ای است.:haha::

شاید در نگاه اول ،آن را به دور از احساس و ظرافت های دوبله بدانیم.

ولی  بیشتر که فکر کنیم ، به این نتیجه می رسیم که شنیدن این صداهای جعلی در فقدان این عزیزان از دست رفته، بازهم غنیمتی است.

اتفاقا" در گپی که دیشب با یکی از هم نسلان خود داشتم،گفتم:

"می شود اینطور فکر کرد که دوبله ی این فیلم ها (محصول هوش مصنوعی) در موقع زنده بودن دوبلوران فقید صورت گرفته است."

یعنی با پیش داوری اینکه دوبله ی این فیلم ها به دوبله ی حقیقی آن ها نمی رسد، این فیلم ها را تماشا نکنیم. شاید با تغییر این نگرش، بیشتر از این صداهای جعلی لذت ببریم.

تا نظر شما چه باشد.:!z564b

با عرض سلام خدمت دوستان عزیز،

حدود دو ماه پیش یکی از دوستان در «تلگرام» آهنگ بازسازی‌شدهٔ «تماشا»ی «شادمهر عقیلی» رو برام ارسال کرد و کلّلللی شوق‌وذوق که اینو «هوش مصنوعی» ایجاد کرده و «شادمهر» شده «مهستی»!

با شنیدن آهنگ، این پیام رو برای این عزیز نوشتم:

«هوش مصنوعی اگه هوش واقعی بود، اوّلش به‌جای ده ثانیه موسیقی، دو، سه دییقه موسیقی کار می‌کرد!

و همچنین بین دو بند ترانه.»

واقعیّتش اینه که به‌نظر بنده ٩٩ درصد محتوایی که مدّتیه تحت‌عنوان «هوش مصنوعی» داره دست‌به‌دست می‌شه، همون میکس‌هاییه که حدود چهل ساااااله داره با نرم‌افزارهای مختلف تغییر محتوای گرافیکی، صوتی و ویدئویی ساخته می‌شه! ازجمله، همین ترانهٔ «تماشا» - که بحثش شد.

یا کلّلللی از تغییرات گرافیکی که با نرم‌افزارهایی مث «فتوشاپ» و «کورل» و موارد مشابه ساخته شده‌ن!

یا نرم‌افزارهای مسخ و تبدیل ویدئوها، که اوّلین نمونه‌هاش رو حدود سی سال پیش تو موزیک‌ویدئوی «مایکل جکسون» فقید دیده بودیم.

درمورد صدای زنده‌یادان «مقامی» و «جلیلوند» و «عرفانی» و امثالهم به‌نظر بنده حتّی نرم‌افزار هم به‌کار نرفته و همون تقلیدصدایی‌ه که قدمت طولانی داشته و داره.

اینا به‌نظر من «هوش مصنوغی» واقعی نیست و هنوز خیییلی راه مونده تا یه کاری که واقعاً متفاوت باشه و مث نماهنگ «سیاه و سفید» «جکسون» متعجّبمون کنه.

این نظر بنده بود و مطمئنّاً مخالفا و موافقای خودشو داره. خوشحال می‌شم اگه دوس داشتین، شما هم نظراتتونو بگید.

نسخه تازه ای از فیلم دزیره را تماشا کردم که در مشهد فیلم آپلود شده و دو باند صدا دارد و باند دوم که به تازگی به بازار آمده دوبله تلویزیون بوده است. نمی دانم در دایره المعارف دوبله  اطلاعات آن هست یا نه . اما انگار همیشه باید وقتی یک چیزی بهتر می شود چیز دیگری بدتر شود تا تعادل برقرار گردد !

باند صدای دوم ریل است و با اینکه بسیار صاف و عالی است اما در ترجمه کاستی های زیادی دارد و من هنگامی که  چند سکانس را با دوبله اول مقایسه کردم  حسابی ناامید شدم.

دوستانی که این نسخه را تماشا کرده اند نظر خود را بفرمایند.

فیلم دزیره

(۱۴۰۲/۸/۴ عصر ۱۰:۱۹)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

نسخه تازه ای از فیلم دزیره را تماشا کردم که در مشهد فیلم آپلود شده و دو باند صدا دارد و باند دوم که به تازگی به بازار آمده دوبله تلویزیون بوده است. نمی دانم در دایره المعارف دوبله  اطلاعات آن هست یا نه . اما انگار همیشه باید وقتی یک چیزی بهتر می شود چیز دیگری بدتر شود تا تعادل برقرار گردد !

باند صدای دوم ریل است و با اینکه بسیار صاف و عالی است اما در ترجمه کاستی های زیادی دارد و من هنگامی که  چند سکانس را با دوبله اول مقایسه کردم  حسابی ناامید شدم.

دوستانی که این نسخه را تماشا کرده اند نظر خود را بفرمایند.

فقط قسمتهایی از دوبله دوم(که در تلویزیون دوبله شده است) را ان هم سالها پیش دیدم.

سالها پیش من هم دوبله اول ودوم کازابلانکا را مقایسه کردم و دوبله اول منطبق تر بود بر اصل جملات هرچند که دوبله دوم هم اصل معنی را عوض نکرده بود.

حال اینکه تفاوت ها در دو دوبله دزیره در چه حد بوده رو اطلاع ندارم ولی ظاهرا در تلویزیون این سبک ترجمه(اگر اصطلاح درستی بکار برده باشم) زیاد بکار برده میشد و بیشتر ماهیت جملات منتقل میشد تا ترجمه کلمه به کلمه آنها.

(۱۴۰۲/۸/۷ صبح ۰۹:۰۸)soheil نوشته شده: [ -> ]

فقط قسمتهایی از دوبله دوم(که در تلویزیون دوبله شده است) را ان هم سالها پیش دیدم.

سالها پیش من هم دوبله اول ودوم کازابلانکا را مقایسه کردم و دوبله اول منطبق تر بود بر اصل جملات هرچند که دوبله دوم هم اصل معنی را عوض نکرده بود.

حال اینکه تفاوت ها در دو دوبله دزیره در چه حد بوده رو اطلاع ندارم ولی ظاهرا در تلویزیون این سبک ترجمه(اگر اصطلاح درستی بکار برده باشم) زیاد بکار برده میشد و بیشتر ماهیت جملات منتقل میشد تا ترجمه کلمه به کلمه آنها.

همینطوره .

در دوبله دوم دزیره انتخاب صداها بهتر و کیفیت باند صدا هم عالی است. اما همانند دوبله دوم کازابلانکا ,  ترجمه ها ضعیف تر است. مصداق همان قانون طبیعت که گفتم ؛  همه خوبی ها یکجا در یک چیز جمع نمی شود !

کاش به خودشان زحمت ترجمه دوباره نمی دادند و فقط همان کار را با صداهای بهتر و جدیدتر دوبله می کردند. متاسفانه این خصلت ایرانی است که همیشه به جای بهبود کارها سعی می کند همه قبلی ها را نادیده بگیرد و از صفر شروع کند.

البته استثناهایی هم هست. مثلا به تازگی کمدی کار کثیف Dirty work 1933 لورل هاردی را با دو دوبله دیدم. دوبله اسماعیلی هم در صدا و هم در ترجمه از نسخه  پزشکیان بهتر و طنازتر است .

حالا اگر شد توسط برنامه چند سکانس را به عنوان نمونه جدا می کنم و اینجا می گذارم .

پ.ن: در لینک زیر تفاوت دوبله گذاشته شد:

http://cafeclassic5.ir/showthread.php?ti...5#pid45025

(۱۴۰۲/۸/۷ عصر ۰۳:۵۶)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

البته استثناهایی هم هست. مثلا به تازگی کمدی کار کثیف Dirty work 1933 لورل هاردی را با دو دوبله دیدم. دوبله دوم  (اسماعیلی) هم در صدا و هم در ترجمه از نسخه اول ( پزشکیان )  بهتر و طنازتر است .

البته تا جایی که اطلاع دارم دوبله پزشکیان بعد از اسماعیلی انجام شده بنابراین دوبله پزشکیان دوبله دوم یا سوم هست.

پ.ن:  ترتیب  دوبله ها اصلاح شد ( سروان رنو )

داستان دوبله ی برخی فیلم ها فراتر از ترجمه است.

تیکه ای از سکانس پایانی فیلم دزیره را در لینک زیر ببینید:

https://iranclassic.wistia.com/medias/qbpuxw0162

در دوبله اول (چنگیز جلیلوند - ایران بزرگمهری راد ) در سکانس وداعِ دزیره و ناپلئون , یک موزیک پس زمینه دراماتیک به فیلم اضافه شده که در نسخه زبان اصلی نیست. هدف بالا بردن بار احساسی صحنه بوده که البته شاید اشک مخاطب سینمارو آن زمان را در می آورده اما بدجوری صدایش روی اعصاب است.

در دوبله دوم (چنگیز جلیلوند - نیکو خردمند) این موزیک از پس زمینه حذف شده اما متاسفانه در سکانس های دیگر  شاهد ترجمه ضعیف تر و حتی جملات متضاد هستیم.

در کلیپ زیر ناپلئون (مارلون براندو) در حال بدگویی از دربار سوئد است تا دزیره و شوهرش (برنادت) را از رفتن منصرف کند ؛ ترجمه عجیب و کاملا متفاوتی را در دوبله دوم از زبان وزیرش (تالیران) می شنویم :

https://iranclassic.wistia.com/medias/nr0b7xi834

مورچه سیاه در جعبه پیام ( چت ) درباره ناصر تهماسب گفتند و اینکه جو سیاسی کارهای آخرشان باعث بدگویی نسبت به ایشان شده و آیا این خودش یه جورایی یکجانبه نگری و عدم تحمل دیگران نیست ؟

متاسفانه همینطور است. نباید فکر کرد که انسان ها قدیس هستند و اشتباه نمی کنند. باید کارهای خوب و کارهای بد را با هم دید. هیچ کس بی گناه نیست .امروز ما می دانیم که حتی توماس ادیسون - نابغه کتاب های درسی کودکی - در برخی مواقع چه انسان خسیس و بدی بوده است ( مخصوصا در تجارت و رفتار با نیکلا تسلا ) اما با این وجود جایگاه ادیسون در تاریخ مشخص است.

آدم ها خاکستری اند. در زندگی شان در برخی کارها عالی اند و در برخی افتضاح.

ناصر تهماسب  از لنی ریفنشتال - مستند ساز معروف آلمان نازی - بالاتر نیست . بعد از پایان جنگ جهانی دوم او را به زندان انداختند که چرا در خدمت پروپاگاندای هیتلر بوده است. اما جمعی از هنرمندان متفقین نامه نوشتند که او یک هنرمند است و فیلم هایش فارغ از تاثیر آن یک اثر شاهکار است.

قرار نیست یک نفر در همه عرصه ها محبوب و باب طبع ما باشد. چه بسیار خوانندگان یا بازیگرانی که صدا و هنرشان جایگاه رفیعی دارد اما بخش دیگری از شخصیت شان تاریک است اما در هر صورت جایگاه آن بُعد از هنرشان از بین نمی رود .

درباره ناصر تهماسب که همگان تا چندی پیش استاد می گفتندش و کاریزماتیک ؛ داستان همینگونه است. اینکه آیا به خاطر خرج زندگی مجبور بود هر کاری انجام دهد یا عشق دیوانه وار به دوبله باعث می شد هر کاری را بدون بررسی قبول کند ما نمی دانیم اما می دانیم که نام او به دلیل خلق آثار ماندگار , همیشه در میان 5 دوبلور افسانه ای تاریخ دوبلاژ ایران خواهد ماند.

.


احساس میکنم یه کم ظلمه اگه بخوایم فعالیت های هنرمندان رو فقط به  مسائل مالی گره بزنیم.

همه ما انسان هستیم و انسان ها عقاید، نظرات و آرمان‌ها و اهداف خودشون رو دارن. از هر قشری که میخان باشن.

شاید عقیدش این بوده که اومده گویندگی مستندی راجع به منافقین رو انجام داده، شاید عقیدش این بوده که اغتشاش بوده نه اعتراض.

متأسفانه عکس قضیه مک کارتیسم که تو هالیوود اتفاق افتاد تو کشور ما داره راه میفته یا افتاده.

ااون جا حکومت داشت همه رو تفتیش عقاید می کرد، الان اونایی که حکومت رو قبول ندارن.

چطور اون عمل رو که باعث سرخوردگی و پایان عمر هنری کارگردان ها و بازیگرانی چون الیا کازان و غیره شد، همه تقبیح می کنن، اما این رو نه.

همین هفته قبل دو تا بازیگر زن اومدن گفتن بخاطر هتک حرمت رسانه ای نمی تونن بازیگرا ابراز عقاید داشته باشند.

چه جامعه ظاهراً هنری ای داریم ما!!!

(۱۴۰۲/۱۰/۴ صبح ۱۲:۱۳)مورچه سیاه نوشته شده: [ -> ]

انسان ها عقاید، نظرات و آرمان‌ها و اهداف خودشون رو دارن. از هر قشری که میخان باشن.

شاید عقیدش این بوده که اومده گویندگی مستندی راجع به منافقین رو انجام داده، شاید عقیدش این بوده که اغتشاش بوده نه اعتراض.

نباید قضیه را اینقدر سیاسی کرد.

سیاست آفت هنر است.

فکر نمی کنم ناصر تهماسب اصلا برایش مهم بوده که چه می خواند و اصلا اعتقادی به آنچه می خوانده داشته. همانطور که برخی گوینده های اخبار مانند حیاتی -که 20 سال گوینده اصلی خبر بود- اعتقادی به آنچه می خواند نداشت و بعدها هم خودش گفت.

بعضی هنرمندان , بازیگران , دوبلور ها و ... در برخی مواقع مانند مرده شور برایشان مهم نیست که چه چیزی زیر دست شان است. آنها مسخ کار خود می شوند و مانند ما و شما تحلیل نمی کنند.

جناب سروان عزیزم سلام

با عرض معذرت این گفته رو قبول ندارم، حداقل در مورد افراد جا افتاده ای مثل مرحوم طهماسب یا مثلاً این خانم معصومی که فوت کرد. بالاخره هر کشمشی دم داره.

چرا پس دوستان گوینده و دوبلور دیگه سراغ این موضوعات نرفتن.

درسته نباید خیلی مته به خشخاش گذاشت ( که ما نمیذاریم ولی خب یه عده کارشون اینه بالاخره یه چیزی از کسی در بیارن) ولی خب طرف یه رگه ای باید داشته باشه تا بره سراغ این کار.

حالا این که گفتم قسمت بد ماجراس! که باز هم توجیه نمیکنه انحصار طلبی یه عده رو.

اگه طرف به قول شما مرده شور باشه، بازم سزاوار این برخوردها هست؟!!

در جعبەی پیام بحث برف زیباتر از توجە بە مسائل دیگر بود و شاید جبهەامان را نشان دادیم، خصوصا کە تعدادی از دوبلورهای گرامی از مهمانان پشت ویترین کافە هستند.

ما عاشق هنریم و هنرمندان تا روزی کە در مسیر هنریشان پویا باشند کماکان تاج سر بندە و سایر علاقەمندان هستند ولیکن اگر جذب قلادەهای طلایی شوند یقیناً کارنامەی درخشانشان را میشورند و میبرند.

سوای مرحوم طهماسب جناب داوود نمایندە هم همین مسیر را دربر گرفتەاست و آن مرگ کە درجایی گفتم بیخ گوشمان است و شد سوژەی تمسخر دوستان  صددرصد رگان گردن ایشان را نیز روزی نوازش خواهد کرد.

چرا عاقل کند کاری کە بازارد پشیمانی.

گویا بە گفتەی پسر مرحوم ناصر تهماسب پیشنهاد خود ایشان بودە کە در سکوت و بدون پوشش خبری و حضور غیر از خانوادە تشیع شود(!!!).

بهرحال ما از این هنرمند خاطراتی داریم و گاهی از صدایش ترسیدیم با گویندگی بجای کوین اسپیسی در فیلم هفت و گاهی خندیدیم با تیپ یوگی و گاهی دلخور شدیم از کارهایی کە مطبوع دل همگان نبود.

روح همەی رفتگان شاد ، خودشان پاسخگو در درگاە حق تعالی خواهند بود ، ما قضاوتمان در چهارچوب زمین است و احیاناً نابجا هم قضاوت کنیم.

جناب اکتورز عزیز سلام

گویا این مسیر هنری که شما ترسیم نمودید برای حرکت دوستان صدا، کاملاً سیاسی است و هرگونه تخطی از آن عواقبی چون مرگ و رسوایی در پی خواهد داشت.

به نظر بنده پست شما همه اش تهدید است!!!!!!!!!!

منو یاد این آیات قرآن انداخت که میگه این راه راسته هرکی کج بره می‌ره تو جهنم.

حالا این راه راست هنری چی چی هست یک؟

دوم این دوستان انحصارگرا خودشون قایل به این راه هستن یا قلاده شون دست این و اونه که البته دیگه گفتن نداره.

(۱۴۰۲/۱۰/۴ صبح ۱۲:۵۴)مورچه سیاه نوشته شده: [ -> ]

جناب اکتورز عزیز سلام

گویا این مسیر هنری که شما ترسیم نمودید برای حرکت دوستان صدا، کاملاً سیاسی است و هرگونه تخطی از آن عواقبی چون مرگ و رسوایی در پی خواهد داشت.

به نظر بنده پست شما همه اش تهدید است!!!!!!!!!!

منو یاد این آیات قرآن انداخت که میگه این راه راسته هرکی کج بره می‌ره تو جهنم.

حالا این راه راست هنری چی چی هست یک؟

دوم این دوستان انحصارگرا خودشون قایل به این راه هستن یا قلاده شون دست این و اونه که البته دیگه گفتن نداره.

درود جناب مورچە سیاە

من با مویرگانم بە آزادی بیان و اندیشە و اعمال اعتقاد دارم و بە گمانم هرکس مسئول کارهای خودش است .

مرحوم و خانوادەاش حتما انتظار این گاردی کە امروز طرفداران سابق نسبت بە ایشان گرفتەاند را داشتند کە سکوت در تشیع را پیشە کردند.

مسیر هنر مشخص است و یاد ندارم بعد از فوت خسرو شایگان ، اصغر افضلی ، پرویز بهرام ، بهرام زند ، مرتضی احمدی ، منوچهر اسماعیلی و .... این بحثها بە میان آمدە باشد پس خودمان را بە کوچەی فلانی نزنیم.

در عین حال هیچگاە روزی را کە بە واسطەی مرحوم جلال مقامی با مرحوم جلیلوند تماس گرفتیم جهت مصاحبە و ایشان پاسخ داد کە اگر کارتان بیزینس است و پولی در میان است حاضر بە این گفت و گو میشود را فراموش نمی‌کنم.

سخت نگیریم ،  شُل نگیریم ، یکی بگوید کە چە کنیم.

جناب فراستی بدجور بە اسکورسیزی تاختە ، اگر بگوییم ما هم فیلمهایش را دیدەایم و لذت هم بردەایم بدان معنی نیست کە از سینما کمتر از فراستی میدانیم و ادعای دانش بیشتری هم نداریم خیر فقط میگوییم کور نیستیم . الان طرفداران آقای فراستی باید بهشان بربخورد ؟

هدف ریختن قیمەها در ماستها نیست بلکە هشدار برای دیگر هنرمندانی است کە احتمال دارد روزی بە بندشان بکشند و ما هم از روی دلسوزی امر بە معروفشان میکنیم ، اگر هم شبیە بە  قرآن شد شما می‌توانی لا اکراە را پیشە کنید.

جناب اکتورز عزیزم

اگر بنا به بند کشیدن باشد، آن بازیگر سفارت دیده و عضو گروه مسلح پیکار باید به بند کشیده شود که آزادانه به اعتقادات همه تاخته و حکومت از روی هر چه که اسمش را گذارند کاری به کارش ندارد، در اولویت است.( البته این را میگذاریم به حساب آزادی بیان که متأسفانه کسی از همکاران و هنرمندان به ایشان خرده نگیرد که چون در راستای روشنگری همگان رسالت هنری خویش انجام می دهد که جزای خیر نصیب ایشان شود و غیره و ذلک ) نه آن هنرمندی که باریکه آبی با نظام همسو است. این را هرگز به بند نکشند، مگر دوستان سابق!!

(۱۴۰۲/۱۰/۴ صبح ۰۱:۲۴)مورچه سیاه نوشته شده: [ -> ]

جناب اکتورز عزیزم

اگر بنا به بند کشیدن باشد، آن بازیگر سفارت دیده و عضو گروه مسلح پیکار باید به بند کشیده شود که آزادانه به اعتقادات همه تاخته و حکومت از روی هر چه که اسمش را گذارند کاری به کارش ندارد، در اولویت است.( البته این را میگذاریم به حساب آزادی بیان که متأسفانه کسی از همکاران و هنرمندان به ایشان خرده نگیرد که چون در راستای روشنگری همگان رسالت هنری خویش انجام می دهد که جزای خیر نصیب ایشان شود و غیره و ذلک ) نه آن هنرمندی که باریکه آبی با نظام همسو است. این را هرگز به بند نکشند، مگر دوستان سابق!!

برادر ، منظور من از بند این بود کە کسی از هنرمند بە هنربند خودخواستە تبدیل شود .

روزگاری در شهر اربیل کوردستان عراق زندگی می‌کردم ، سال هشتاد و هفت در زاگروس تی‌وی کە از تلویزیون‌های پر مخاطب آنجا بود دوبلە کار می‌کردیم.

مدیر دوبلاژی داشتیم کە از افتخاراتش شاگردی مرحوم بهرام زند و جناب مدقالچی بود. انصافا خود ایشان هم صدای فوق‌العادەای داشت و انگار نیم کیلو خردە شیشە قورت دادە و حنجرەای زخمی و خش‌دار داشت. خیلی هم از ایشان آموختم ، همچنین همسرشان کە در دوبلەی کوردی میتوانم با اطمینان بگویم همتای مرحوم خانم شهلا ناظریان بود. ( اگرچە دوبلەی کوردی در نتفە مُرد ).

یک روز خیلی اتفاقی کە مسیر تلویزیون ایران را نگاە میکردم مستندی از بخش کوردیە شبکەی سحر دیدم در مورد تاریخ کوردستان پر از تحریف و کتمان حقایق کە گویندەی متن آن دکومنتار همان استاد خودمان بود.

فردای آن روز با ابروانی در هم کشیدە و چشمانی قرمز و امواجی از انزجار رفتم سر کار و اول بسم اللە بجای سلام گفتم : مرد حسابی این چە بود کە خوندی ، مگر کور و کر بودی و در این جغرافیا زندگی نکردی کە این دروغها را گفتی؟!

در پاسخ گفت کە بخدا این را چند سال پیش کە در سنندج زندگی میکردم یک شبی حوالی ساعت 9 کە سر شام بودم آمدند دم در خانە بە زور بردنم و متن را دادەاند کە بخوانم.

حال من باور نکردم ولی فکر کن برای دست‌مزدش هستند بسیار کسانی کە حاضرند هر کاری بکنند ( تاکید میکنم ، برای دستمزد ).

من تعیین تکلیف برای کسی نمی‌کنم ولی خب همیشە آنها کە طرف حق باشند نامشان بە نیک می‌ماند ، تاریخ هم اگر تحریف نشود خودش صفحاتی جدا برای منفوران و محبوبان در نظر می‌گیرد.

پ ن 1 : در عرصەی هنری این سرزمین ( خصوصا سینما ، تلویزیون و دوبلە ) فامیل بودن و فامیل داشتن سکوی پرتابی بسوی پیشرفت است و اگر غیر این باشد گذینەی بعد همان همسو بودن با اندیشە و مسیر باریکە آبی‌ست کە خودتان فرمودید.

پ ن 2 : البتە کە داشتن تحصیلات هم در رشتەهای فوق بهرحال نتیجە میدهد کما اینکە جناب رابرت خودمان سالها در صدا و سیما فعالیت داشتند ولی کجای دوربین قرار گرفتن هم مهم است ، آنکە جلو دوربین می‌رود طبیعتا دارای امتیازات بیشتریست.

سلام و درود بر همه ی دوستان و با عرض تسلیت به مناسبت درگذشت استاد ناصر طهماسب

بحث اخیر را مطالعه کردم.

چند سال پیش که برای اولین بار فیلم ایرانی «دام نامرئی» را دیدم ،این فکر که ذهنم را مشغول کرد که چه طور دوبلوران باسابقه ای چون عطاء‌الله کاملی، منوچهر اسماعیلی ، تورج نصر و همچنین ناصر طهماسب راضی شدند که چنین فیلم یک جانبه ای را دوبله کنند.

فقط یک جواب به ذهنم آمد: امرار معاش!

حالا هم همین نظر را راجع به مستند گویی سیاسی مرحوم طهماسب می توانم بگویم و بس!

والسلام

کاپیتان عزیزم سلام

البته این دلیل شما برای حفاظت این عالیجناب دوبله از گزند تهمت و غیره حضرات ظاهراً هنری کافی نبوده، و ایشان هر خودی که بر خلاف مرام خود پیدا کنند، مورد لطف و عنایت خود قرار می‌دهند.هرجا به سودشان باشد تعریف و هرجا به ضررشان باشد تقبیح.

گویی دوبلور های حکومتی و به قول اکتورز عزیز هنربندا فقط باید در قبال کار خودشون جواب پس دهند، پس شما که فقط چون خلاف ایده و نظر شما یه حرکتی انجام گرفته، طرف رو شستین گذاشتین کنار شما چی؟ شما نباید به وجدان و تاریخ جواب بدین. فقط اونا دروغ میگن، شما راست میگین. بر چه اساسی. فقط اینکه تاریخ بعداً قضاوت می‌کنه. حالا اومدیم و تاریخ علیه شما نظر داد، اونوقت چی؟

با یه بابایی داشتیم راجع به سوزان سارندون بازیگر زن معروف هالیوود که به نفع غزه پیام داد و بعدش معذرت خواهی کرد صحبت می کردیم، حرف قشنگی زد. گفت این رفت و برگشت خانم بازیگر که از همه جا بوی فشار لابی یهود رو میشه واسه نظر دومش استشمام کرد، منو یاد مرحوم گالیله انداخت که گفت زمین جان من که می دونم تو گردی.

بخدا مردم از این تناقضات حضرات فیک هنری.

به فکر سلامتی ما نیستین، به حال خودتون رحم کنین حداقل.

شما را چه شود؟!!!!!

متأسفانه برخی دوستان هم اصل موضوع رو ول کردن گیر دادن به اینکه این بزرگان اشتباه کردن، و به ناچار باید تاوان اشتباه خود را بدن. درست و غلط این کار بماند، خودش تلویحا حمایت از هجمه و تهمت و افتراییه که دارن میزنن به بزرگان هنر ما.

خیلی مشتاق نیستم به اینکه بخوام ادامه بدم این موضوع رو.

یاد این جمله مشهور افتادم که میگه اگه دین ندارین لااقل آزاده باشید.

البته شامل ما مورچه ها نمیشه، واسه آدما هست.

(۱۴۰۲/۱۰/۳ عصر ۱۱:۳۴)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

درباره ناصر تهماسب که همگان تا چندی پیش استاد می گفتندش و کاریزماتیک ؛ داستان همینگونه است. اینکه آیا به خاطر خرج زندگی مجبور بود هر کاری انجام دهد یا عشق دیوانه وار به دوبله باعث می شد هر کاری را بدون بررسی قبول کند ما نمی دانیم اما می دانیم که نام اون به دلیل خلق آثار ماندگار , همیشه در میان 5 دوبلور افسانه ای تاریخ دوبلاژ ایران خواهد ماند.

در دوره خدمت در معاونت استان‌ها دوست و همکار بی‌همتا و دُردانه‌ای داشتم که اخلاقی بسیار نیکو داشت؛ صبور بود؛ زبان انگلیسی را به خوبی می‌دانست؛ قلم خوبی داشت؛ در چند رشته رزمی فعالیت کرده و از پیشکسوتان رشته تای‌چی به حساب می‌آمد و از همه مهم‌تر بسیار بسیار مردم‌دار بود و تا حد توان کار مراجعان استانی و مستندسازان شهرستانی را رفع و رجوع می‌کرد. خلاصه، حضورش باعث قوت قلب همه ما بود. با این وجود در طول دوره خدمتش به ناچار با مدیرانی سر و کله می‌زد که کمتر از او می‌دانستند؛ کمتر از او سعه صدر داشتند و کمتر از او برای مستندسازان استانی دل می‌سوزاندند. رفیق شفیق ما که قوت قلب ما بود، وقتی گِله‌های ما را از شرایط و اوضاع نابسامان می‌شنید، لبخند می‌زد و پاسخ می‌داد:

- همه‌اش که دست ما نیست. بالاخره جبر جغرافیایی هم دخیله. خیلی هم دخیله...

همین دوست بزرگوارم در ۲ مرداد ۱۴۰۰ بر اثر ابتلا به کرونا و نبودن داروی رمدیسیور برای درمان، در کمال بهت و حیرت رفقا و شاید به خاطر جبر جغرافیایی در سن ۴۶ سالگی دار فانی را وداع گفت. اللهُ اعلم (شرح مختصری از آن روزهای تلخ را در اینجا آورده‌ام.)

***

من همان روز که خبر فوت مرحوم ناصر طهماسب را شنیدم، قصد کردم مطلبی درمورد ایشان بنویسم؛ اما به دلیل چند مشغله شخصی موفق نشدم تا به امروز. مخصوصاً بحث‌های اخیر این جستار مرا ترغیب کرد تا مطلب را از نگاه خود و مطابق دانسته‌هایم تنظیم کنم. ضمن آنکه کم و بیش به مطالب هر سه عزیز (مورچه سیاه، سروان رنو و اکتورز) اعتقاد دارم. به همین منظور چند نکته را تقدیم دوستان می‌کنم:

- بی‌شک جناب ناصر طهماسب از ستون‌های بی‌بدیل و تکرار نشدنی دوبله ایران بود و جای خالی‌اش را هیچ کس پر نخواهد کرد. علاوه بر صدای گرم، بیان فوق‌العاده‌ای داشت و توانایی تغییر لحن و تیپ‌گویی او کم‌نظیر بود. برای نمونه، ویدئوی زیر را گذاشته‌ام که در واقع هنرنمایی اساتید دوبله کشور در سریال هزاردستان است. (روح همه درگذشتگان شاد)


مرحوم ناصر طهماسب علاوه بر آنکه گویندگی نقش اصلی ابوالفتح خان صحاف را به عهده داشت، به جای حداقل هفت نفر دیگر نیز صحبت می‌کرد که می‌توانید از تایم ۱۰ تا ۲۴ ثانیه شاهد این هنرنمایی باشید.

علاوه بر این، بی‌درنگ می‌توان از گویندگی‌های به یاد ماندنی ایشان به جای مک مورفی (جک نیکلسون) در دیوانه از قفس پرید، کسلر (کلیفورد رز) در ارتش سری، لوئیس دگا (داستین هافمن) در پاپیون، هارولوید در پنجه گربه، جاناتان گرت (جان انگلیش) در برابر باد، آقا جان (نصرت کریمی) در دایی جان ناپلئون و یوگی در یوگی و دوستان یاد کرد.

- مرحوم طهماسب ۴ فیلمنامه ثبت شده را به رشته تحریر در آورده است که از دو تای آنها فیلم هم ساخته شده است: وداع از ننگ، مرگ دوست، پرواز را به خاطر بسپار (فیلم آن در سال ۱۳۷۱ به کارگردانی مرحوم حمید رخشانی ساخته شد) و زن امروز (فیلم آن در سال ۱۳۷۵ به کارگردانی مجید قاری‌زاده ساخته شد)

- ایشان در دو فیلم سینمایی به نام‌های راه دوم (به کارگردانی حمید رخشانی، محصول سال ۱۳۶۳) و من مادر هستم (به کارگردانی فریدون جیرانی، محصول سال ۱۳۸۹) و همچنین دو سریال به نام‌های مرگ تدریجی یک رؤیا (باز هم به کارگردانی فریدون جیرانی، محصول سال‌های ۸۵ و ۸۶) و کلانتر ۳ (به کارگردانی محسن شامحمدی، محصول سال ۱۳۸۸) ایفای نقش کرده است.

- مرحوم ناصر طهماسب اهل مصاحبه و توضیح درمورد مسائل و زندگی شخصی‌اش نبود. در مجموع به نسبت بیشتر گویندگان روحیه‌ای گوشه‌گیر و خلوت‌گزین داشت و این موضوع در نوع معاشرت با اطرافیان و همکارانش نیز نمود پیدا کرده بود. (بدیهی است این نوع انتخاب کاملاً شخصی بوده و هیچ کس حق انتقاد از این رویه را ندارد.) نگارنده تنها چند مصاحبه او را به خاطر می‌آورد:

۱- گفتگوی کوتاه با حمیدرضا مدقق در شبکه خبر و درمورد عمده نقش‌هایی که تا آن تاریخ گفته بود. (اگر اشتباه نکنم سال ۱۳۹۰)

۲- گفتگوی مفصل با فریدون جیرانی در برنامه دو قدم مانده به صبح شبکه ۴ با محور آسیب شناسی دوبله فیلم و همچنین یادی کوتاه از دوبله‌های قدیمی (احتمالاً سال ۱۳۹۰)*

۳- و شاید مفصل‌ترین مصاحبه مطبوعاتی ایشان در کتاب سال ماهنامه سینمایی فیلم اسفند سال ۱۳۸۴ (صفحات ۲۴۸ تا ۲۵۵) منتشر شده باشد.

- مرحوم ناصر طهماسب مانند بسیاری دیگر از گویندگان پیشکسوت از اواخر دهه ۸۰ ارتباط چندانی با واحد دوبلاژ صدا و سیما نداشت. در اینجا اشاره‌ای کوتاه به چرایی جدایی بعضی بزرگان از گویندگی داشته‌ام. شاید آخرین فعالیت رسمی مرحوم طهماسب در سیما به سال ۱۳۹۳ و مدیریت دوبله سریال جلال‌الدین بازگردد.

- ایشان پس از جدایی از واحد دوبلاژ بیشتر روی فعالیت انفرادی متمرکز شد. این نوع فعالیت ابتدا از گویندگی تیزرهای تبلیغاتی شروع شده و به نریشن‌خوانی مستندهای مختلف سیاسی ختم شد.

***

اما متأسفانه سال‌هاست سیاست در تمام ارکان زندگی ما ایرانیان رسوخ کرده است. از استخدام اداری تا پرداخت وام و از هیئات مذهبی تا تریبون‌های مختلف به شدت متأثر از سیاست شده‌اند. حتی این اواخر، سیاست معیاری برای رفت و آمد افراد و حتی خانواده‌ها شده است! این امر تا آنجا پیش رفته که جامعه ما و خودمان سیاست‌زده شده‌ایم. مخصوصاً از انتخابات سال ۱۳۸۸ این سیاست‌زدگی تا آنجا پیش رفت -و توسط رسانه‌ها و رادیو و تلویزیون ترویج شد- که حتی روابط بسیاری از دوستان چندین و چند ساله و بستگان تیره و تار شد! به خاطر اختلاف سلیقه سیاسی پدر از پسر و دوست از دوست فاصله گرفت و هر روز بر حجم کدورت‌ها افزوده شد. در تمام کشور بسیاری از افراد دلسوز که نسبت به این اوضاع هشدار می‌دادند، کنار گذاشته شدند. (این اتفاق در رادیو و تلویزیون در سطح بسیار وسیعی رخ داد که اکنون مجال پرداختن به آن نیست.) این روند طی سال‌ها ادامه پیدا کرد و با هر اعتراض، بر وخامت اوضاع افزوده شد تا آنجا که گویی اکنون جنگی عیان بین افراد جامعه در جریان است.rrrr:

در این جبر جغرافیایی، مرحوم طهماسب - به هر دلیل- متن (نریشن) مستندهایی سفارشی و جهت‌دار به نفع جریانی خاص را می‌خوانَد. امری که نارضایتی طیف وسیعی را به دنبال دارد.

اما موضع‌گیری در قبال این موضوع به دو شکل رخ می‌دهد: بعضی مخالفان این مستندها در قبال این اتفاق سکوت کرده و حساب این برنامه‌ها را از گویندگی نقش‌های سینمایی مرحوم طهماسب جدا می‌کنند؛ اما عده‌ای دیگر شروع به هتاکی و ناسزا گفتن به جناب طهماسب کرده و فعالیت‌های ارزنده‌اش در گویندگی نقش‌های ماندگار را فراموش می‌کنند. کار تا آنجا پیش می‌رود که عده‌ای از سایت‌ها و افراد معروف پس از مرگ ایشان نیز، هیچ احترامی برایش قائل نشده و سخنانی نامربوط منتشر می‌کنند. فضا در اینستاگرام و توییتر بسیار اسفناک‌‌تر است و بعضی افراد از هیچ توهینی به ایشان شرم نمی‌کنند.

- مورچه سیاه درست می‌گوید. شایسته نیست هنرمندی چون ناصر طهماسب با آن همه نقش‌آفرینی آماج هتاکی و ناسزا قرار گیرد.

- اکتورز درست می‌گوید. چه بخواهیم و چه نخواهیم، هر گونه عمل ما بازخوردی بیرونی خواهد داشت. به همین دلیل باید در انتخاب‌های خود بسیار دقت کنیم.

- سروان رنو درست می‌گوید. آدم‌ها خاکستری‌اند و همین طور: سیاست آفت هنر است. (البته به عقیده اینجانب، نه تنها سیاست آفت هنر است؛ بلکه آفت بسیاری چیزهای دیگر نیز هست.)

آدم‌ها در الگوی غربالی صفر و یک جای نمی‌گیرند؛ اما شاید بتوان -مثلا- نموداری از صفر تا صد میلیارد را برای ابنای بشر در نظر گرفت و بر اساس تمام جزییات زندگی نمره داد. در این صورت، نمرات هر کدام از ما متفاوت خواهد بود. تنها دل‌خوشی شخصی من در این جبر جغرافیایی این است که در نهایت با عادل و دانای مطلقی روبرو خواهم شد که به فرموده خودش به مثقال محاسبه کرده؛ پاداش و جزا می‌دهد.

اما ای کاش تا آن روزِ نهایی تمام شئون سیاست‌زدگی از ما و جامعه‌مان زدوده شود و هتاکی و ناسزا -از سوی هر شخص و گروهی- نسبت به عقیده مخالف بر این تیرگی نیفزاید.

-------------------------------------

* در این مصاحبه به نشانی  y o u tu be.com/watch?v=kQpFA2KMrjI می‌توان به علت بعضی از دل‌خوری‌های ایشان از فضای دوبله آن سال‌ها پی برد.     

آدرس های مرجع