گفتگو با زهره شکوفنده در برنامه تلویزیونی مدیری

از اینکه جدیدا استاد به همه میگن زیاد راضی نیستم و خودم هم استاد نمیدونم
سلام !
شکوفنده/ اسم من رو گفتین؟ مجری/ بله
شکوفنده/ میدونن من جودی آبوتم؟ مجری/ جودی آبوتن! (تشویق)

من دیگه خودم نیستم فقط جودی آبوتم، من اونجوری میشناسن!
مجری/ خیی خوب، خیلی خوش آمدین و از صداهای ماندگار و بسیار فعال عرصه دوبله خانم شکوفنده هستن
چون موضوع برنامه امشب تحول و زیر و رو کردنه سواله اول اینجوری میپرسم
1/ در کدوم یک از کارهاتون خیلی سر و کله زدین یا صداتون عوض کردین تبدیل به یک چیزه دیگه شد؟

من معمولا سعی کردم جای هر کس صحبت میکنم با اون نقش هماهنگ بشم
ولی یکی از نقشای خیلی سختی که گفتم به جای کتی بیس تو 1990 Misery بود
یعنی صداتون عوض کردین؟
یکم باید پرتر میکردم صدامو چون کاراکتر یه زن چاق بود، بنابراین باید کمی صدام پخته تر میکردم

همونطور که مثلا حالا شوییچی که مال خیلی سال پیشه باید صدامو خیلی کوچولو میکردم
2/ مهمترین تحول زندگیتون چی بوده؟
اول میتونم بگم دخترام، بعد نوه گلم که واقعا همه زندگیمه که سه سال و نیمشه
فکر میکنم از زمانی که این دنیا اومده منم دوباره متولد شدم
هنوز به سنی رسیده کارتون ببینه؟ بله، بله زیاد میبینه، ولی نه کارتونای!
چون الان دیگه خیلی کم انیمیشن حرف میزنم ولی اون خوب میبینه، اصلا عاشق کارتون دیدنه
3/ شنیدم که یک مشکل و بیماری براتون پیش اومده بود، کی و چی بوده؟
حدودا فکر میکنم 12 یا 10 سال پیش بود که من نصف صورتم فلج شد

به اینصورت بود که من دو روز قبلش فیلمی رو به اسم 2003 Mona Lisa Smile به جای جولیا رابرتس صحبت میکردم که نصفه موند
از روز قبل و اون روز یعنی روزی که بلند شدم و دیدم صورتم غیر عادی شده جنیفر لوپز حرف زده بودم
قرار بود ادامش حرف بزنم که بعد از ظهرم بریم ادامه جولیا رابرتس که نیمه کاره موند
من صبح بلند شدم دیدم یه طرف صورتم پایینتره فکر کردم موقع خواب دستم بالا گذاشتم اینطور شده
هر قدر صورتم کشیدم بالا دیدم نمیشه، گفتم حالا درست میشه دیگه حتما واسه خوابیدنه
رفتم سر کار و هی همکارا گفتن و من گفتم چیزی نیست، بعدش رفیتم بیمارستان
خلاصه اسکن و نوار گرفتن و 24 ساعت نگهم داشتن و بعد گفتن گفتن چیزی نیست!
شنبه که این اتفاق افتاده بود یکشنبه به پیشنهاد یکی از همکارا رفتم برای طب سوزنی
دکتر به من گفتن اگه از امشب شروع کنی پانزده روز بعد اگه از فردا شروع کنی دو ماه بعد صورتت به حالت قبلش برمیگرده
که من از همون شب کارو شروع کردم و در این 15 روز جواب هیچ تماس و احوالپرسی رو نمیدادم

مرتب گریه میکردم، صدامو میشنیدم از تلویزیون گریه میکردم یعنی خیلی دردناکه فکر میکنم برای یه دوبلور
کسی که با صداش کلا سر و کار داره ببینه صورت کج شده، من حتی غذا نمیتونستم بخورم از دهنم میریخت بیرون
تا همون پانزده روز حداکثر بیست روز برگشتم به وضع سابق
4/ تا حالا تصمیم گرفتین توی شغلتون تحول ایجاد کنین یا کار دیگه ای رو تجربه کنین؟
نمیدونم، خوده کار به نظرم یه جور تحوله

من یه تئاتر بازی کردم، Volpone بازی کردم خیلی سال قبل تالار فردوسی دانشگاه
سریال تلویزیونی ام یه سه قسمتی باز قبل از انقلاب بازی کردم
یه قسمتم کار تاریخی به اصطلاح یعنی تاریخ چهارشنبه سوری و یه همچین چیزی بود بازی کردم
هیچ کدوم از این کارا باندازه دوبله برام جالب نیست و جالب اینکه غیر از اینکار اگه قرار باشه کاری بکنم تئاتر ترجیح میدم
چون با مردم در تماسه آدم
5/ چند ساله که کار دوبله میکنید (با خنده، یعنی چند سالتونه) ؟
لبخند، من متولد 29 هستم از سال 35 اومدم تو کار دوبله که شش سالم بوده

دختر عمه من که یه خانمی بود که به جای بچه ها مجبور بود حرف بزنه، خانم نوراللهی که در فیلم مادر به جای خانم چهره آزاد صحبت کردن
ایشون من آوردن تو اینکار و طبیعتا اول چون تازه اومده بودم و تازه ام مدرسه رفته بودم نمیتونستم بخونم و بنویسم یعنی تجربه فیلم بنویسم و بخونم
که بتونم جای نقشی که میگم حرف بزنم خانم نوراللهی در گوشم میگفتن بعد من سر ضبط میگفتم که ضبط میشد
در اینجا شاید بد نباشه چند خطی در رابطه با خانم نوراللهی عنوان کنم
بدری نوراللهی از دوبلورهایی هستند که نسبت به سایر همکارانشون کمتر ازشون یاد شده و میشه
بعد از انقلاب اغلب به جای مادربزرگ و جادوگرها صحبت میکردن و در این زمینه تبحر خاصی داشتن
از کارهای شاخصشون در دهه شصت کارتونهای مهاجران، رامکال، حنا دختر مزرعه بود و فیلم مادر که خانم شکوفنده اشاره کردن

گویندگی ایشون در نقش مادربزرگها واقعا حرفه ای بود، من فکر میکنم بامزه ترین تیپ گو در این رده سنی در فیلمها و کارتونها باشن
نمونه صدای خانم نوراللهی در مجموعه کارتونی رامکال به نقش مادربزرگ آلیس Badri Noorollahi
ادامه گفتگو و صحبتهای خانم شکوفنده
بخاطر اینکه بتونم زودتر خوندن و نوشتن یاد بگیرم کلاس اولم که تموم شد کتاب میشل استروگف و بینوایان خوندم که بتونم سریع یاد بگیرم

کتابای سختی ام هست برا یه بچه 6 یا 7 ساله ولی خوندنم که بتونم کارم بهتر انجام بدم
6/ بهترین نقشی که تا الان گفتین چی بوده؟
من خیلی از نقشایی که گفتم دوست داشتم، واقعا با جون و دل گفتم به غیر از جودی ابوت که مردم دوست دارن

من آخرین کاری که به جای جولیان مور در Still Alice 2014 هستم حرف زدم کار خیلی سختی بود
چون یه استاد دانشگاه بود که آلزایمر میگیره، من فکر میکنم از پارسال چند بار تلویزیون پخش کرده
اونو خیلی دوست داشتم چون نزدیکه (از کارهای اخیر) یادم هست بگم وگرنه خیلی از نقشام دوست داشتم، خیلی
7/ شما تو زندگی خودتون بابا لنگ دراز داشتین؟ (سوال به جایی مطرح شد)

لبخند، فکر میکنم همه یه بابا لنگ دراز دارن، بدون اونکه آدم نمیتونه زنده باشه و زندگی کنه (پاسخ هوشمندانه ای بود)
8/ حتما شاگردان زیادی تربیت کردین در این حرفه؟
آقای مدیری اول یه چیزی بگم! من از اینکه جدیدا استاد به همه میگن زیاد راضی نیستم و خودم هم استاد نمیدونم
ولی کارآموزایی داشتم که خوشبختانه همشون موفق بودن از جمله آقای شفیعی که میدونین، آقای نورعلی که نقش شاه داره بازی میکنه در معمای شاه
آقای شام بیات و خیلیهارو داشتم به اینصورت که تونستم یه خدمتی بهشون بکنم
9/ با مزه ترین واکشنی که تا حالا در مقابل صداتون گرفتین از مردم چی بوده، اتفاق خاصی یا؟
مثل همین الان که وقتی میفهمن جودی ابوت من هستم عکس العملی که مردم دارن برا من خیلی جالبه
در صورتیکه جودی ابوت من اتفاقی حرف زدم یعنی این سریال نزدیک عید به من دادن گفتن پخش هر روز داره که بعدا میشه هفته ای یروز
مثل حالا نبود که سریالها هر شب پخش بشه، من این کتاب رو در زمان دبیرستانم سر کلاس خونده بودم و به همین دلیلم قبولش کردم
بعد از خانم مینو غزنوی خواهش کردم بیاد صحبت کنه اما گفتش من دوست ندارم انیمیشن حرف بزنم

اینجا باز لازم میدونم مطلبی رو عنوان کنم
خانم غزنوی در گویندگی کارتون و انیمیشن هم تبحر خاصی داشتن مثالا در 15 پسر به جای راوی داستان به زیبایی هر چه تمام گویندگی کردن

یا در بسته سخنگو به جای نقش پانی لوپه صحبت کردن که یک دختر بچه ساکن جزایر گرمسیر بود که در طول داستان با اتفاقات جالب و بسیار عجیبی روبرو میشه

همینطور در ماجراهای گالیور در نقش فلرتیشیا یا کتی در خانواده دی، حتی در انیمیشن مشهور سفر به مرکز زمین گویندگی کاراکتر ماراتا رو بر عهده داشتن
ادامه صحبتهای شکوفنده
به ناچار چون کار عجله بود خودم گفتم، یعنی واقعا اصلا فکر نمیکردم یروزی من بشم جوری ابوت و فقط مردم من رو به اسم جودی ابوت بیشتر بشناسن
چیزی که تو این سریال فکر میکنم گرفت و مردم دوست داشتن این بود که متوجه نشدن این کارتون ژاپنیه!
چون سریالهای ژاپنی مثل فوتبالیستها وقتی شخصیتها که دهنشون باز میکنن میخوان داد بزنن، گریه کنن و بخندن اون زبون کوچیکه اون ته پیداست و مدام تکون میخوره
من سعی کردم اینو با خنده ها، جیغها و گریه هام بپوشونم خوشبختانه همین باعث شد مردم اون نقش جودی دوست داشته باشن
10/ در سریال ارتش سری؟

به جای مونیک (آنجلا ریچاردز) حرف زدم و این سریال دوبله بسیار خوبی داشت با مدیر دوبلاژ آقای ایرج رضایی
11/ صدای کدوم یک از دوبلورها شمارو بیشتر تحت تاثیر قرار میده؟
والا من صدای همکارام خیلی دوست دارم چون باهاشون بزرگ شدم و حس من نسبت بهشون مثل حسه مردمه
یعنی مثل اینکه دفعه اوله صدای آقای مظفری میشنوم یا صدای آقای خسروشاهی رو میشنوم
اینطور نیست که برام عادی شده باشه چون سالها از بچگی شنیدم و اصلا همچین حسی ندارم و همشون برام خیلی عزیزن
وقتی آقای مقبلی فوت کرد به من گفتن دوباره بی پدر شدی واقعا اونا که سن و سالشون بالاتره مثل عزیزم آقای رسول زاده که روحشون شاد
عین پدرم هستن و اونایی ام که سنشون یکم کمتر از اینه عین برادراری من هستن از خانوادم بیشتر دیدمشون بنابراین نمیتونم بگم کدوم بیشتر
البته غیر از خانم ژاله کاظمی که ایشون یه چیزه جدایی بودن در دوبله
12/ صدای خوب در خانواده شما ارثی بود؟

آقای منوچهر اسماعیلی که پسر عمه منه دیگه، یعنی ایشون اسطورست واقعا! سرور همه ماست (بدری نوراللهی هم دختر عمه)

تصویری از آقای اسماعیلی در برنامه سینما تئاتر 1360 Manouchehr Esmailiy
13/ دخترها چی، کار دوبله نمیکنن؟
دخترای من کوچیک که بودن اومدن حرف زدن ولی دوست ندارن اینکارو، نیومدن، نخواستن من هم اصلا اصراری نداشتم که بیان
صدای دختر دوم من که الان خانمیه برای خودش، صدای اون خیلی شبیه صدای منه، اکثرا پای تلفن حتی همکارا و صدابردارام اشتباه میگیرن که خودش زود میگه من مامانم نیستم!
دوستای اونم صدای من با صدای اون اشتباه میگیرن، این دخترم صداش شبیهه اما اصلا کار دوبله رو دوست نداره
دوستان خاطرشون باشه در بخشی از مطالب جادوی صدا به این موضوع اشاره کردم که صداهای خوب و خاص هنوز هستن اما دیده نمیشن (این هم میتونه یه موردی باشه)
14/ چرا تمایلی به گفتگوی تصویری ندارین، نداشتین هیچوقت؟
بله نداشتم، الان بخاطر شما و آقای رضایت (تهیه کننده برنامه) اینجام، برای اینکه ترجیح میدم مردم با صدام آشنا باشن
مردم میدونن این نقش زهره شکوفنده گفته، اون نقشم زهره شکوفنده گفته و همینطور نقشهای دیگه
اگه من زیاد تصویر داشته باشم اون نقشها دیگه وجود نداره، زهره شکوفنده میشه اینی که الان اینجا نشسته (عالی پاسخ دادن)
پس ترجیح میدم مردم فقط صدام داشته باشن و علاقه و لطفی که بهم داشتن و دارن
15/ آخرین سوال، خستتون نمیکنم، اگر این قدرت داشته باشین که چیزی رو در جهان عوض کنید اون چیه؟

والا من نمیدونم این جوابی که میخوام بدم به سوالتون ربطی داره یا نه؟!
من اصلا نمیتونم آدمای گرسنه رو تحمل کنم ، یعنی واقعا اگر میتونستم کاری بکنم حتی اگه ازم بر میومد که خودم نخورم ، ترجیح میدادم آدم گرسنه ای تو دنیا نباشه
تشویق_________________________
تماشای مصاحبه