در ابتدا بايد به اين نكته اشاره كرد كه «آقاي بروكس» با ضوابطي كه در تلويزيون و شبكه نمايش خانگي وجود دارد، اثر مناسبي براي نمايش در ايران نيست. اين فيلم، داستان مردي موفق به نام ارل بروكس است كه از 2 سال پيش از قتلهاي زنجيرهاي خود دست كشيد، اما تحت تاثير القائات مارشال كه همان شيطان وجودش است، دوباره به آدمكشي روي ميآورد. او 2 زوج را ميكشد كه در نسخه اصلي، صحنه قتل اول به طور كامل نشان داده ميشود، اما سكانس قتل دوم پيش از شليك به مقتولان تمام ميشود. از طرفي ارل مردي خانوادهدوست است كه به همسر و دخترش محبت ميكند. براي قابل نمايش بودن فيلم، بسياري از نماها و سكانسهاي مربوط به اين دو وجه شخصيت ارل حذف شده و اين كار همراه با تغييرات اجباري بعضي از ديالوگها هم فيلم را مخدوش كرده و هم به شخصيتپردازيها لطمه زده است. ضمن اين كه «آقاي بروكس» اثر برجسته يا معروفي نيست كه سينمادوستان با نديدنش چيزي را از دست بدهند، بنابراين دوبله و نمايش آن در تلويزيون و شبكه نمايش خانگي با اين ميزان تغييرات هيچ ضرورتي نداشته است. فيلمهاي زيادي وجود دارند كه هم آثار بهتري هستند و هم نياز به حذف و تغيير فراوان ندارند و اگر صاحبان موسسات توزيع فيلم در شبكه نمايش خانگي و مسوولان تامين برنامههاي تلويزيون كمي تلاش كنند به اين آثار دست مييابند.
دوبله اول «آقاي بروكس» با سرپرستي امير زند و دوبله دوم آن با سرپرستي ايرج سنجري انجام شده است. اين دوبلهها را در 2 بخش صداها و ديالوگها بررسي و مقايسه ميكنيم.
امير زند از جمله مترجمان و مدير دوبلاژهاي خوب و باسابقه است كه كارهاي برجسته زيادي ـ ازجمله «پالپ فيكشن» و قسمتهاي اوليه سريال «پرستاران» ـ ارائه كرده است، اما متاسفانه در دوبله «آقاي بروكس» انتظاراتي كه از او داشتيم را برآورده نكرده است. در عوض ايرج سنجري با اين كه نسبت به امير زند سابقه كمتري دارد اما كار بهتري را ارائه كرده است.
هر دو مدير دوبلاژ براي كوين كاستنر، بازيگر نقش آقاي بروكس، سعيد مظفري را انتخاب كردهاند كه گزينش بسيار مناسبي است. تاكنون بيشتر خسرو خسروشاهي به جاي كوين كاستنر صحبت كرده است. متاسفانه صداي بسياري از دوبلورهاي قديمي بنا به دلايل مختلف تغيير كرده است.
تغييرات حتي نسبت به 15 ـ 10 سال اخير نيز محسوس است. به همين دليل صداي خسروشاهي آن جذابيت سابق را ندارد و شنيدنش روي كاستنر مثل «با گرگها ميرقصد» و «J.F.K» خوشايند نيست. از طرفي ويژگيهاي شخصيت ارل بروكس با صداي مظفري بيشتر جور درميآيد، زيرا وي آدمي آرام است و به اصطلاح در كمال خونسردي آدم ميكشد. البته صداي مظفري نيز دچار تغييراتي شده و كمي لرزش در آن احساس ميشود، اما در همين وضعيت هم براي كاستنر بهترين است. ذكر اين نكته ضروري است كه انتخاب اول ايرج سنجري براي نقش بروكس، خسروشاهي بوده، اما بنا به دلايلي حضور وي ميسر نشده است.
انتخاب امير زند براي دمي مور، بازيگر نقش تريسي اتوود، مريم سيكارودي و انتخاب سنجري، زهره شكوفنده است. صداي سيكارودي تا حدودي مناسب چهره دمي مور است، اما قوت و استحكام ندارد و به سن و سال تريسي نيز نميخورد. صحنهاي كه تريسي با آورنده اخطاريه دعوا ميكند و بعد به همكارش ميگويد: «هاوكينز اينجا چه خبره؟» كاملا مشخص ميكند كه صداي ضعيف و نهچندان جذاب چگونه كم ميآورد. در عوض صداي گرم و جذاب و محكم شكوفنده هم مناسب چهره دمي مور است و هم مناسب نقشي كه وي بازي كرده؛ پليس/ كارآگاهي فعال كه تاكنون چندين تبهكار را دستگير كرده است و شكوفنده كه قبلا هم به جاي مور صحبت كرده بهخوبي از پس اين نقش برآمده است.
مدير دوبلاژهاي «آقاي بروكس» براي ويليام هارت ـ بازيگر نقش مارشال ـ به ترتيب تورج مهرزاديان و منوچهر اسماعيلي را انتخاب كردهاند. مارشال در حقيقت همان شيطان است كه ارل را وسوسه ميكند. انتخاب اول بسياري از مدير دوبلاژها براي چنين نقشي ناصر تهماسب است كه هم صدايش و هم اجرايش خباثت نقش را با تمام وجود القا ميكند. به همين دليل وي تكراري شده است.
مهرزاديان كه ظاهرا انتخاب دوم امير زند بود صدايش تا حدودي هم براي هارت و هم براي نقشي كه وي ايفا كرده مناسب است اما اجرايش در بعضي صحنهها ايراد دارد، مثلا در سكانسي كه بروكس و اسميت در سالن كنفرانس ديدار ميكنند، خندههاي مهرزاديان اصلا به اندازه خندههاي بازيگر بلند و تاثيرگذار نيست. اسماعيلي در صدايش گرفتگيهايي دارد كه كاملا براي بازيگر و نقش مناسب و با صداي ويليام هارت نيز بسيار هماهنگ است. او با اين جنس صدا و با گويندگي بسيار خوبش حق مطلب را بسيار بيشتر از مهرزاديان ادا كرده است.
نكته جالب در دوبلههاي «آقاي بروكس» اين است كه هر دو مدير دوبلاژ نقش اسميت را خود بر عهده گرفتهاند. صداي هر 2 نفر تا حدودي براي اين نقش و بازيگر آن مناسب است، اما ايرج سنجري آن را بهتر اجرا كرده است. اينها نقشهاي اصلي بودند. در نقشهاي فرعي هم انتخابهاي سنجري بهتر بوده است. در دوبله امير زند صداي دوبلورهاي نقشهاي هاوكينز، رئيس تريسي، وكيل تريسي و وكيل شوهر تريسي ضعيف است و مناسب چهره بازيگر و نقش نيست، اما انتخاب سهيلا گلستاني براي نقش جين و بتسامه كاظمي براي نقش مادر وي نسبتا مناسب بوده است. سنجري براي همين نقشها بيشتر از دوبلورهاي باسابقه استفاده كرده كه صداهاي قوي و جذابشان كاملا با بازيگر و نقش هماهنگ است، اما استفاده از 2 دوبلور تازهكار براي نقش 2وكيل هم برخلاف پيشداوريها خوب جواب داده است. او براي نقش جين، شوكت حجت را انتخاب كرده كه صدايش كاملا با چهره بازيگر هماهنگ است و نقش كوتاه مادر را هم به فريبا رمضانپور سپرده كه در نگاه اول ضروري به نظر نميرسد، اما وقتي قرار است صداي اين نقش كنار 2 صداي جذاب و قديمي قرار بگيرد، ضرورت انتخاب دوبلوري باسابقه معلوم ميشود. به نظر ميرسد علت انتخابهاي نامناسب در دوبله اول «آقاي بروكس» مسائل مادي و تلاش براي ارزان تمام كردن باشد، زيرا در اين دوبله ـ غير از خود امير زند ـ فقط 2 گوينده باسابقه وجود دارد و بقيه كساني هستند كه در ده سال اخير دوبلور شدهاند.
درباره ديالوگها نميتوان زياد مانور داد و 2?نسخه را مقايسه كرد، زيرا بعضي از اشكالات و ايرادها به معيارها و ضوابط شبكه نمايش خانگي و تلويزيون مربوط ميشود و دست مدير دوبلاژ بسته است. بنابراين فقط به چند نكته اشاره ميكنيم.
تغييرات كلمات و ديالوگهاي ناشايست در هر دو نسخه نسبتا خوب صورت گرفته است، از جمله در آخرين صحنه جلسه ملاقات وكيلها و موكلها و نيز در صحنهاي كه تريسي با رئيس خود درباره انحرافات اخلاقي شوهرش صحبت ميكند. اصطلاح «روي كسي يا چيزي حساب كردن» ترجمه كلمه به كلمه از زبانهاي خارجي است و سالهاست كه تاكيد ميشود از آن استفاده نكنند، اما جالب است كه در هر دو دوبله و در يك صحنه مشخص اين اصطلاح به كار برده شده: صحنهاي كه تريسي و وكيلش در خيابان با يكديگر صحبت ميكنند. تريسي ميگويد كه ميخواهد اين كار خيلي زود انجام شود و وكيلش هم ميگويد: «جسي هم رو همين حساب كرده.» به جاي اين جمله ميشد گفت: «جسي هم همين رو ميخواد» يا «جسي هم ميخواد زود تموم بشه.» در سكانس مشاجره جين و مادرش درباره اخراج/ انصراف جين از دانشگاه، بسياري از ديالوگها تغيير كردهاند. در دوبله اول بارداري نامشروع جين مشروع جلوه داده شده و در دوبله دوم به طور كامل به افسردگي تبديل شده است. سالهاست كه در ايران انحطاط موجود در كشورهاي غربي تقبيح ميشود و در رسانهها از جنايتهاي آنها سخن گفته ميشود، اما در فيلمها و سريالها ـ بخصوص در تلويزيون ـ شخصيتها همه پاك و منزه جلوه داده ميشوند. نه هيچ حرف زشتي ميزنند و نه عمل ناشايستي از آنها سر ميزند. در سكانس مورد اشاره جين ميگويد كه به دليل برقراري رابطه با مردي متاهل باردار شده است. پدر و مادرش هم از او ميخواهند كه سقط جنين نكند. اين صحنه چه چيزي داشته كه در هر دو دوبله تغيير كرده است؟
در دوبله اول بعد از بازجويي جين، مارشال به ارل ميگويد: «تو در طول زندگي اشتباهاتش رو ماله كشيدي.» اصطلاح ماله كشيدن زيبا نيست و به جاي آن بايد «ناديده گرفتن» يا «لاپوشاني كردن» به كار ميرفت. در دوبله دوم از اصطلاح «پاكسازي كردن» استفاده شده است.
در يكي از صحنههاي دوبله اول، اسميت درباره قربانيان به ارل ميگويد: «ميشه طرف رو بشناسم؟» اين جمله غلط است، زيرا منظور اسميت اين است كه آيا امكان دارد كسي را كه آشناست بكشد؟ در دوبله دوم اين جمله درست به كار رفته است: «ميشه كسي باشه كه ميشناسم؟»
آخرين نكته كه كاملا به بحث صداها مربوط است و نه به بحث ديالوگها: در يكي از آخرين صحنهها ارل در حال خواندن روزنامه است. در روزنامه 2 تيتر مهم وجود دارد كه بيننده بايد بداند. در دوبله اول اين 2 تيتر خوانده نميشود، اما در دوبله دوم با صداي مظفري خوانده ميشود.
اميدواريم خريداران آثار خارجي، بخصوص براي تلويزيون، بيشتر دقت كنند و فيلمهايي را بخرند كه مثل «آقاي بروكس» مجبور نباشند صحنههاي فراواني از آنها را حذف و گذشته و ماهيت شخصيتها را عوض كنند. دسترسي به نسخههاي اصلي اين آثار براي بينندگان كار سختي نيست و تغييرات به اين شكل و با اين اندازه حاصلي جز بياعتمادي ندارد.
محمدرضا كلانتر
شنبه 12 تير 1389
روزنامه جام جم