تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64

کارتون زیبای کاپیتان Z 

کارتون کاپیتان Z یک کارتون خاطره انگیز هست که دهه 70 از شبکه دوم پخش میشد.

 نام واقعی این انیمیشن (CAPTAIN Z AND THE ZEE ZONE )  محصول مشترک انگلستان و آمریکا هست

که در سال 1991 و در 26 قسمت سی د قیقه ای ساخته شده.

این انیمیشن در ژانر کمدی -فانتزی ساخته شد و تونست نمره 7.4 رو از کاربران IMDB بگیره .

کارگردانی این انیمیشن هم توسط Tony Collingwood انجام شده

تقدیم به بتمن


 


کارآگاه موش بزرگ یک انیمیشن آمریکایی در ژانر معمایی ، محصول کمپانی والت دیزنی به سال 1986 میلادی و بیست و ششمین فیلم بلند انیمیشن دیزنی است که به کارگردانی جان ماسکر ، دیوید میچنر و ران کلمنتس و به تهیه کنندگی بارنی متینسون ساخته شده است ، شخصیتهای اصلی فیلم موشهایی هستند در لندن ویکتوریایی ، وام گرفته شده از مجموعه کتابهای کودکانه بازیل از خیابان بیکر نوشته ی ایو تیتوس.


Eve Titus - Basil of Baker Street


تیتوس نام قهرمان اصلی داستان خود را که آگاهانه از کارآگاه نابغه و برجسته ی انگلستان شرلوک هولمز تقلید میکند از بازیل راتبون نماد  هولمز در دهه ی چهل و پنجاه میلادی برگرفته  و داستان زندگی او را از زبان دوست و همکارش دکتر دیوید کیو داوسون (در مقابل دکتر واتسون همکار شرلوک هولمز) بازگو می کند ، بازیل اجاره نشین خانم جادسون در خانه ای در خیابان بیکر به پلاک 221B زیرِ زیر زمین خانم هادسون صاحبخانه ی شرلوک هولمز اقامت دارد و درجهانی موازی و شهری که بدور از چشم انسانها زیرِ زمین لندن قرار دارد از همان سابقه و اعتبار همزاد انسانش بهره مند است ، پروفسور راتیگان نیز به قرینه ی پروفسورجیمز موریارتیِ شرلوک هولمز دشمن اصلی او بشمار می رود ...



هیرام فلاورشام اسباب بازی سازی است که در شب  جشن تولد دخترش توسط خفاشی ربوده میشود ، اولیویا برای نجات پدرش دست بدامان کاراگاه بازیل میشود ...

داستانِ انیمیشن  یک کار گروهی ده نفره  است که بر اساس پیشرفت در کار ساخت انیمیشن بارها مورد ارزیابی و بازنویسی واقع می گردد ، انتخاب اکتورهای زنده اما برای خلق شخصیتهای بی جان تیتوس ، داستان شنیدنی خود را دارد :



سازندگان انیمیشن در مورد قهرمان انیمیشن بازیل ، نخست به سراغ بینگ کرازبی می روند ولی در نهایت تصمیم میگیرند از لسلی هاوارد (بازیگر نقش اشلی ویلکز در فیلم سینمایی بر باد رفته - 1939 ) الگو برداری بکنند ، جالب است بدانید رونالد پسر لسلی سابقه ی بازی در نقش شرلوک هولمز را در سریالی 39 قسمتی به سال 1954 دارد .

Leslie Howard


اما صدای رسای وینسنت پرایس در مقام گوینده ی نقش پرفسور راتیگان در بازسازی طرح این کاراکتر که در ابتدا موشی بلند اما ترکه ای طراحی شده بود الهام بخش تصویرگران انیمیشن گشته ایشان را وادار میکند  سراغِ ران میلر مدیر عامل وقت دیزنی و قدو قامت درشت و پر هیکلِ  او را که روزگاری بازیکن راگبی بوده بگیرند ؛

Ron Miller


راتیگان  موش تنومند فاضلابی است خوش لباس و سیگار بر لب ، شخصیتی تیزبین که مثال پادشاهان زندگی میکند و البته که سودای پادشاهی در سر می پروراند .


این آخرین اثری است که اریک لارسون قبل از بازنشستگی و دوسال قبل از مرگش به عنوان مشاور در آن حضور دارد ،لارسون آخرین بازمانده ی شاغل از گروه نه پیرمرد دیزنی است  که کمپانی والت دیزنی بر شانه های ایشان بنا نهاده شده است ، پس به افتخار او دکتر داوسون نیز از روی ایشان الگو برداری میشود ؛

Disney's Nine Old Men


اما شخصیت اولیویا فلاورشام که از بانوی جوان و زیبایی که دکتر داوسون را گرفتار خود میسازد به دختربچه ای هشت ساله که شخصیتی ترحم آمیزتر دارد تنزل پیدا میکند  تا شاید داستان را کودکانه تر بنمایاند ؛


این انیمیشن با صرفه جویی در هزینه ها وتنها با صرف 14 میلیون دلار ساخته و در دوم جولای 1986 در سینماها اکران می شود اما برخلاف محصول قبلی کمپانی

دیگ سیاه (The Black Cauldron - 1985 ) که شکست بزرگی را در گیشه ها برای صاحبان خود به همراه داشت با نقدهای مثبت و موفقیت مالی چشمگیری روبرو می گردد .






صدا پیشگان انیمیشن و عوامل دوبله :

کارآگاه بازیل - بری اینگام - ژرژپطرسی

دکتر دیوید کیو داوسون - والنتین جان بتین - حسین عرفانی

اولیویا فلاورشام - سوزان پولاشِک - ناهید امیریان

پروفسور راتیگان - وینسنت پرایس - غلامرضا صادقی

فیجت - کندی کاندیدو - تورج نصر؟

هاریام فلاورشام - آلن یونگ - علی اصغر رضایی نیک

خانم جادسوندایانا چسنیناهید شعشعانی

شرلوک هولمز - بازیل راتبون

دوبله شده در امور دوبلاژ صدا و سیما


سلام به همه.

کشف یکی دیگه از موارد «فهرست سیاه» چندین ساله:
نگهبان چشمه:

[تصویر: 1_g83a_thumb.jpg]

توضیحات ما قبل از حذف این آیتم از فهرست:
44.    "نگهبان چشمه": تک قسمتی. استاپ موشنی از دختری روستایی و چشم درشت و مو مشکی، با روسری سفید به نام "سما" (با صدای "مریم شیرزاد") که پاهاش فلج بود و نمی تونست مث سایر بچه ها بدوه و بازی کنه؛ اما، برای این که حس بد و غیرمفید بودن بهش دست نده، اون رو نگهبان چشمه ی آب روستا کرده بودن؛ تا، هر وقت دزدها بخوان آب چشمه رو بدزدن، "سما" زنگی رو، که بالای اون چشمه بود، به صدا دربیاره. یه بار "سما" هنگام نگهبانی خوابش برد و طناب زنگ از دستش رها شد و وقتی آدم بدا می خواستن از آب چشمه بدزدن، "سما" که می خواست زنگ خطرو بزنه، سعی کرد طناب رو بگیره و پاش طاقت نیاورد و افتاد داخل چشمه و غرق شد و چیزی که ازش به جا موند، فقط یه جفت کفش دخترونه بود. مردم دِه به یاد اون پرچم 4 رنگ فلسطین رو (شامل رنگای سیاه و سفید و سبز و قرمز) روی پشت بوماشون نصب کردن. راوی می گفت: "سیاه به یاد چشاش، سفید به یاد روسری (یا دلش؟)، سبز به یاد چشاش و قرمز به یاد شهادتش". صحنه ای که "سما" می خواست طناب رو به دست بیاره و آدم بدا داشتن نزدیک چشمه می شدن، خیلی کِشدار و رو مخ بود. آدم بدا به صورت سایه ای و مقوایی (دوبُعدی) بودن و دستشون هم داس و بیل و کلنگ و سه شاخ بود و مث "فوتبالیست ها" شیش ساعت طول می کشید تا بیان نزدیک چشمه! دهه ی 60. (سؤال من و "بهرام".)

منبع:
برنامهٔ خوب «چهل تیکّه» از «شبکهٔ نسیم» سیما.
با تشکّر از عوامل و تهیّه‌کنندهٔ محترم این برنامه.

(۱۴۰۰/۱۰/۲۴ عصر ۱۲:۰۶)Emiliano نوشته شده: [ -> ]
سما , نگهبان چشمه:

این برنامه از آن دست برنامه های کودک بود که تاثیر روانی طولانی مدتی داشت.

چیزی که من یادم هست این بود که افتادن سما در رودخانه را نشان نمی داد و برای همین تا سالها  این سوال در ذهن من بود که سما چطور غیب شد ؟!

تصور  من این بود که دشمنان او را دزدیدند و با خود بردند .zzzz:

پرچم را هم یادمه هست فقط به سه رنگ سبز و سفید و قرمز اشاره می کرد تا تداعی کننده پرچم ایران باشه. البته من آن زمان  گیج شده بودم  چون دلیل انتخاب سه رنگ پرچم در کتاب درسی چیز دیگری آمده بود !

(۱۴۰۰/۱۰/۲۴ عصر ۰۹:۵۸)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

(۱۴۰۰/۱۰/۲۴ عصر ۱۲:۰۶)Emiliano نوشته شده: [ -> ]
سما , نگهبان چشمه:

این برنامه از آن دست برنامه های کودک بود که تاثیر روانی طولانی مدتی داشت.

چیزی که من یادم هست این بود که افتادن سما در رودخانه را نشان نمی داد و برای همین تا سالها  این سوال در ذهن من بود که سما چطور غیب شد ؟!

تصور  من این بود که دشمنان او را دزدیدند و با خود بردند .zzzz:

پرچم را هم یادمه هست فقط به سه رنگ سبز و سفید و قرمز اشاره می کرد تا تداعی کننده پرچم ایران باشه. البته من آن زمان  گیج شده بودم  چون دلیل انتخاب سه رنگ پرچم در کتاب درسی چیز دیگری آمده بود !

بله «سروان رنو»ی عزیز. درمورد بخش اوّل فرمایش شما کاملاً موافقم.

درمورد چهاررنگ پرچم، اون بخش از گفته‌ها از دوست عزیز و قدیمی‌ام، «بهرام» جان، با شناسهٔ Warrior در انجمن «گفتمان» (سال ١٣٨٣) بود و به‌شخصه و بعد از گذشت این‌همه سال راستش اصلاً یادم نیست که سه رنگ پرچم خودمون بود یا چهار رنگ پرچم کشور فلسطین. برای‌همین خیلی نمی‌تونم نظر بدم.

کاش «چهل‌تیکّه» این‌بار بخش‌های بیشتری با صدای اصلی ازش بده و به پخش یه فریم کمتر از یک ثانیه با شعر و ترانهٔ غیرمرتبط اکتفا نکنه.

(۱۴۰۰/۱۰/۲۴ عصر ۱۰:۱۴)Emiliano نوشته شده: [ -> ]

(۱۴۰۰/۱۰/۲۴ عصر ۰۹:۵۸)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

(۱۴۰۰/۱۰/۲۴ عصر ۱۲:۰۶)Emiliano نوشته شده: [ -> ]
سما , نگهبان چشمه:

این برنامه از آن دست برنامه های کودک بود که تاثیر روانی طولانی مدتی داشت.

چیزی که من یادم هست این بود که افتادن سما در رودخانه را نشان نمی داد و برای همین تا سالها  این سوال در ذهن من بود که سما چطور غیب شد ؟!

تصور  من این بود که دشمنان او را دزدیدند و با خود بردند .zzzz:

پرچم را هم یادمه هست فقط به سه رنگ سبز و سفید و قرمز اشاره می کرد تا تداعی کننده پرچم ایران باشه. البته من آن زمان  گیج شده بودم  چون دلیل انتخاب سه رنگ پرچم در کتاب درسی چیز دیگری آمده بود !

بله «سروان رنو»ی عزیز. درمورد بخش اوّل فرمایش شما کاملاً موافقم.

درمورد چهاررنگ پرچم، اون بخش از گفته‌ها از دوست عزیز و قدیمی‌ام، «بهرام» جان، با شناسهٔ Warrior در انجمن «گفتمان» (سال ١٣٨٣) بود و به‌شخصه و بعد از گذشت این‌همه سال راستش اصلاً یادم نیست که سه رنگ پرچم خودمون بود یا چهار رنگ پرچم کشور فلسطین. برای‌همین خیلی نمی‌تونم نظر بدم.

کاش «چهل‌تیکّه» این‌بار بخش‌های بیشتری با صدای اصلی ازش بده و به پخش یه فریم کمتر از یک ثانیه با شعر و ترانهٔ غیرمرتبط اکتفا نکنه

با سلام به سما چیای عزیز

این برنامه رو اکثرا مواقع مناسبتهای مذهبی پخش می کردن وفضای تاریک وحزن آلودش اصلا مناسب ما بچه نبود .

من تصور می کردم سما بعد ازاینکه به سختی زنگ رو به صدادرآورد (اگه اشتباه نکنم )به آسمون ها پرواز کرد.

(۱۴۰۰/۱۰/۲۵ عصر ۱۰:۴۱)مموله نوشته شده: [ -> ]

من تصور می کردم سما بعد ازاینکه به سختی زنگ رو به صدادرآورد (اگه اشتباه نکنم )به آسمون ها پرواز کرد.

درست میگی مموله ( یا ممول ؟!!shakkk! )

من هم یادمه که راوی می گفت سما به آسمون رفت و نشانی از افتادن در رودخونه نبود.

البته من با اینکه خیلی کوچیک بودم می فهمیدم که چنین چیزی با عقل جور درنمیاد و پیش خودم می گفتم حتما اون مهاجم ها سما رو با خودشون بردنش و اینا اینطوری میگن تا آبروشون نره ! :cheshmak:

و اما بعد ...

من یک تحقیق میدانی کردم متوجه شدم اکثر بچه های دهه 60 به مادرهاشون خیلی احترام می ذارن حتی در سنین بالا. در حالیکه بچه های دهه 70 و 80 اصلا اینطوری نیستند !

قطعا نقش کارتون های کودکی که در آن شخصیت ها اکثرا در جستجوی مادر بودند و مادر در آنها یک گوهر و هدف عزیز بود را نباید دست کم گرفت.

(۱۴۰۰/۱۱/۲ عصر ۱۰:۲۸)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

من هم یادمه که راوی می گفت سما به آسمون رفت و نشانی از افتادن در رودخونه نبود.

البته من با اینکه خیلی کوچیک بودم می فهمیدم که چنین چیزی با عقل جور درنمیاد و پیش خودم می گفتم حتما اون مهاجم ها سما رو با خودشون بردنش و اینا اینطوری میگن تا آبروشون نره !

ناپدید شدن سما از کتابی می‌‌آید که این انیمیشن از آن اقتباس شده بود، یعنی در کتاب هم سرنوشت او پیچیده در هاله‌ای از ابهام بود.

 این لینک را زیر موضوع دیگری گذاشته بودم، ولی فکر می‌کنم که محل درست به اشتراک گذاشتن آن همین‌جا باشد.

این لیست یا دست کم صد و اندی انیمیشنی است که به مجموعه داستان‌های ملل  (؟. عنوان اصلی آن Manga sekia Mukashi banashi است)
تعلق داشتند و فقط شماری از آن‌ها در تلویزیون ایران به نمایش درآمدند:

https://gyao.yahoo.co.jp/store/title/041871

کلا تو کارهای انیمیشن آمریکایی MGM و Disney  رو دوست داشتم و Hanna Barbera رو زیاد دوشت نداشتم ، کارکتر ها تکراری و طراحی مشابه و ... فقط پلنگ صورتی برام جذابیتی هم ارز mgm داشت.

https://www.bcdb.com/cartoons/MGM/


چیزی که در هر حال منو میخدونه و حالم رو عوض میکنه cellbound هست و دیگر هیچ!.

https://www.bcdb.com/cartoon/3176-Cellbound


هر چه که Fred Quimby ساخته رو دوست دارم !.

سلام به همه.

این مورد «لیست خاکستری» هم کشفیده شد:

[تصویر: 1_wews_thumb.jpg]

توضیحات ما در فایل قبلی:

۴.    "بابابزرگ و ترب": تک قسمتی. "بابابزرگ" توی باغچه ی حیاطشون تُرُبی می کاشت و اون ترب به قدری بزرگ می شد که از تو خاک بیرون نمی یومد و این بزرگترین تربی بود که تو عمرش می دید. موقع درآوردن ترب از توی خاک، "بابابزرگ" و کلیه ی اهل منزل بهش طنابی می بستن به اون و همه با هم، در حالی که زور می زدن ترب گنده رو از خاک بیرون بیارن، با شعر می خوندن: "بیا بیا بیرون بیا/ از زیر خاک بیرون بیا/ با این تکون با اون تکون/ بیرون بیا بیرون بیا." کارگردان هنری: "بهروز غریب پور"، کارگردان تلویزیونی: "بیژن صمصامی"، تهیه کننده: زنده یاد "فریماه فرهی". عروسک گرداناش هم "حسن دادشکر"، "محمود جعفری" و ... بودن. از ساخته های "کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان" هم بود. دهه ی 60 و همزمان با "خانواده ی دکتر ارنست"، شبکه ی یک. (سؤال من، "شروین" و "هایدی".)

...............................
...............................
...............................

و این هم به‌روزترین نسخهٔ «سیاه، سفید، خاکستری» برنامه‌های کودک و نوجوان:

https://s20.picofile.com/file/8447103534...s.pdf.html


باسلام خدمت دوستان بخش آخر کارتون سرزمین کوچولوها رو تقدیم شما می کنم شرمنده که روند آپلودش طولانی شد

سرزمین کوچولوهاا

پارت آخر قسمت های 41 الی 50

سرزمین کوچولوها41

سرزمین کوچولوها42

سرزمین کوچولوها43

سرزمین کوچولوها44

سرزمین کوچولوها45

                         سرزمین کوچولوها46(خانه درخطر است)

سرزمین کوچولوها47

سرزمین کوچولوها48

سرزمین کوچولوها49

               سرزمین کوچولوها50(قسمت آخر)


سلام و ارادت خدمت همه دوستان کافه؛

دیشب به طور اتفاقی در فضای مجازی یک قطعه خاطره انگیز از برنامه های کودک دهه 60 و اوایل دهه 70 دیدم که توسط آقایی با نام کاربری Mokhaki تدوین شده بود. حال و هوای خوبی داشت و مانند آلبومی که ورق می خورَد، یاد سالیان گذشته را در نظرم زنده کرد. آن را در آپارات آپلود کردم و اینجا تقدیم می کنم. امیدوارم کمی حالتان را خوب کند و لذت ببرید...





سلام به همه.

این دو مورد هم بالأخره از «فهرست خاکستری» حذف شدن:

مورد شمارهٔ ۱۲: «سابو و زنبورها»:

نام اصلی: Komugiiro No Tenshi

[تصویر: 1_cif_thumb.jpg]

و:

مورد شمارهٔ ۵: «چوپان دروغگو»:

۵.    "چوپان دروغگو" (؟): استاپ موشنی چینی از پسر تپلی که سر کچلی با چند شویت موی مشکی به روی اون داشت و از گرگی می ترسید. دهه ی ۶۰.

نام اصلی: Lang Lai Le
یا:
Lang Lai Le 1982

[تصویر: 2_5ym_thumb.jpg]




با تشکر از Emiliano لینک صفحه چوپان دروغگو

Lang Lai Le 1982

https://www.y o ut ube.com/watch?v=w9U9M6OeY7A&list=PLC683090E5166C73E&index=78

سلام خدمت همه عزیزان

یه کارتونی بود به نام المپیک غذاها که به همراه ال پیدیو قهرمان توی سینما پخش می شد. متاسفانه غیر از اسمش خاطره واضحی ازش ندارم . کسی یادش هست ؟

nausica  درخواست کرده بود :

سلام خدمت همه عزیزان

یه کارتونی بود به نام المپیک غذاها که به همراه ال پیدیو قهرمان توی سینما پخش می شد. متاسفانه غیر از اسمش خاطره واضحی ازش ندارم . کسی یادش هست ؟

سلام ... فکرمی کنم منظورتان این باشد :

عنوان اصلی : Как казаки олимпийцами стали

نام نمایش در سینما و تلویزیون ایران : المپیک قزاق ها

محصول : اتحاد جماهیر شوروی ( اوکراین ) سال 1978

فیلم

تقدیم به همه دوستان

با جست و جو اثری ازین فیلم زیبا در انجمن ندیدم .

فیلم اسکار، کینا و لیزر که ده هفتاد از ویدیو کلوپ گرفتم و دیدم.

یه فیلم ایتالیایی کودک . خلاصه ی داستان در مورد پسری هست که یه لیزر می سازه ولی لیزر کار نمی کنه و با ناامیدی می خوابه. نیمه شب لیزر زنده میشه و معلوم میشه که قدرت های فرا طبیعی داره. مثلا می تونه افراد رو در جاشون فریز کنه. خلاصه اسکار با همراهی لیزر و غازش کینا می رن به یه ماجراجویی برای نجات یه بچه دزدیده شده از دست ادم رباها. کلیت داستان بسیار مفرح و با هدف علاقمند کردن بچه ها به تکنولوژی و به طور خاص فن آوری لیزر بود.

یکی از  دیالوگ های  بسیار جالب که همون زمان منو بسیار خندوند و هنوز هم که بهش فک میکنم میخندم مربوط به صحنه ای هست که پلیس کنار بندر به یکی از خلاف کار ها که قیافه تابلویی داره مشکوک میشه و بهش گیر میده. اخرشم بهش میگه قیافت مشکوکه و از قیافت خوشم نمیاد.

دیالوگ مورد نظر که نمی دونم واقعا توی فیلم بود ویا از دوبله های به اصطلاح "پشت سری " بود این بود که خلافکاره با لحن شاکی برمیگرده به پلیسه میگه شکل دماغم که دست من نیست. همه که قیافشون عین آلن دلون نمیشه ! :دی

عنوان فیلم :

1978 Óscar, Kina y el láser

https://www.imdb.com/title/tt0076967/

قربان ادب و مرام همه ی دوستان

https://www.imdb.com/title/tt0145891/

سلام این کارتون رو موقعی که پخش فیلم و کارتون برای شرکت های پخش روی کاست ویدو آزاد شد روی نوار (کست ویدو) بزرگ دیدیم البته با دوبله قدیمی بسیار قشنگ و سال هاست بعد از خراب شدن اون نوار دارم دنبال اون نسخه دوبله میگردم !

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64
آدرس های مرجع