قصه های پم پم
حتما می پرسین پم پم کیه
بخاطر اینکه منونمیشناسین چون من الان این شکلی ام یه دقیقه دیگه این شکلی ام من می تونم خودموبه هر شکلی دربیارم اگه بخوام یه دسته مو میشم یا یه کلاه گیس

یا یه دستکش گرم و راحت یا یه قلمو ی نقاشی یا یه گوله پشمی روی یه کفش

امابیشتر مواقع من نوستالژی دهه شصتی ها میشم که شبیه کلاه پشمی روی یه شاخه درخت سرکوچه رزی اینا نشستم ومنتظرم تا اون بیاد ومغزشو بخورم.

پم پم کارتون خاطره انگیزی که دهه هفتاد از شبکه یک پخش میشد با آن طراحی های ساده آبرنگ ومداد رنگی هیچ نشانی از کارتون های پر زرق وبرق ژاپنی نداشت انگار یکی از نقاشی های دفتر نقاشی خودمان بود ساده وبی آلایش .

اصلا پا را ازین هم فراتر گذاشته بود یک شعر مصور بود که با صدای جادویی مرحوم حسین باغی ومحمد عبادی ورزیتا یا راحمدی برای ما جاودانه شده
برای مثال این شروع یکی از قسمت های این کارتونه
(پاییز سختی بود باد به شدت می وزید برگ های درخت ها می ریختند ودر هوا پراکنده می شدند
رزی از خواب بیدار شد صبحانه اش رو خورد ولباس گرم به تن کرد وبه طرف مدرسه به راه افتاد هوا به شدت سرد بود )
ویا در جای دیگه راوی می گه آفتاب می تابید ولی در دلهای سرد مردم شهر اثری نداشت
داستان پم پم یک روایت تکراری ونه چندان خسته کننده است از رزی دختر کوچکی که ظاهرا کس وکاری ندارد ومعلوم نیست والدین اش وهم کلاسی ها ومعلم اش چه کسانی هستند تنها دوستان او موجودات عجیب وغریبی مثل پم پم پاکی پاک پوکولی کلاغ چاق و آچی هپچی و... هستند
رزی هرروز صبح در مسیر مدرسه پم پم رو می بینه که روی شاخه درخت نشسته وبا علم به اینکه می دونه رزی کجا میره این سوال تکراری رو می پرسه :سلام رزی با این عجله کجا داری میری ؟
و رزی جواب میده :دارم میرم مدرسه ولی اصلا عجله ای ندارم
پم پم وراج هم از فرصت استفاده میکنه مثل کلاه گیس می پره روی سر رزی وانو با قصه های محیر العقول اش تا مدرسه همراهی می کنه
کافیه رزی یه کلاغ ببینه اونوقت پم پم براش قصه پوکولی کلاق چاقی که به خاطر خوردن زیاد شکلات دیگه قادر به پرواز کردن نبود رو بگه
یا اگه رزی بیچار ه بخواد یه عطسه بکنه واون قصه آچی هپچی رو روایت می کنه یا قصه پاکی پاک که در یک چشم به هم زدن می تونست زشتی ها رو پاک کنه ویا قصه اژدهای خمیازه کش و...
خلاصه پم پم قصه هاش رو هروز اینقدر ادامه میده که مدرسه رزی دیر میشه ومجبور میشه بقیه راه رو تا مدرسه با دو طی بکنه
البته مدرسه که چه عرض کنم یک دری که رزی وارد میشه وپم پم که بیرون در منتظر می مونه تا رزی برگرده .
یعنی هنوزم پم پم منتظره رزی هست .
یک قسمت از قصه های پم پم سینک اختصاصی
قصه های پم پم