تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64

به جان خودم همين الان كارتون رابين هود رو با دوبله دارم نگاه مي كنم دانلودش كردم 700 مگ بود

اينقده خوبه

يعني يكي از بهترين هاست اين دوبله رابين هود مخصوصا ماره با شاه

اون هيس گفتنش

خلاصه ياد دورانش به خير واقعا كه چه زود دير مي شود

در چند روز گذ شته  شبكه تهران دو بار اقدام به پخش  بر نامه اي كرد كه نسل ما و و يك جورايي همه رو تكون داد  اين كه ساز ند گان بو جود اور د گان رو ياي كو د كيمون  بينيم و از انها تقدير كنيم  با انها گريه كنيم دست بز نيم بخنديم اهنگ  هاي زيباي نو ستا لو ژيكي كه پخش ميشد براي همه ما جذاب بود.

قيافه  كلاه قر مزي كه قابل مقايسه با چهره يك جورايي عمل شده امروزش نبود و فقط حر كاتش اشنا ست هر چند اونم با تكنو لوژي پيش رفته امروزي تر شده .. پدر پسر شجاع مو شهاي   دو ست داشتني دوران مدرسه ،  بازم مدرسه دير شد .. اين بار دوباره زنده شدند و ماهم همراه اون

زن و مر د هاي بزرگ سال امروز كود كان جنگ!!! ديروز خونديم و نميدونم ميخواستيم اون موقع زنده بشه و لي چيزي كه تكون دهنده بود     مطمئنا بيشتر ما با تمام انهايي كه در پايين نشسته بودند اشك ريختند ديدن  بزر گاني كه ز ماني بين ما بودند و براي ما نقش افر يني ميكردند دو ستشان داشتيم  ودر حال حاضر در بين ما نيستند .....

يكي بيشتر قلبها رو به درد اورد يكي شايد هميشه در حيطه بزر گسالان بايد باشد و لي با((   اهنگ مادر من تو يي ياور هميشه من)) همه رو تكون داد دو باره نبود عمو خسرو  قلب ما رو به درد  اورد دو باره جاي خاليش و نشنيدن صداي قشنگش با اون لحن خاص ديالو گهاش نميدونم فقدانش هنوز براي من يكي سنگين مثل نبود علي حاتمي  كه امكان نداره جاي خاليشون پر بشه و حس نكنيم چه قدر زود دير ميشود

و لي در د ناكتر  براي ما بچه هاي ديروز  اينكه ديگه اون   دو بله هاي عالي . نشنو يم ديگه اون كار تونهايي كه با دست كشيده شدندبا تشكر از والت ديز ني البته كمي شركت ژاپني نيپون و تاسف براي بچه امروز براي نشنيدن  و بزرگ نشدن با همچين شاهكار هايي مگر اينكه ما بخواهيم بچه هاي امروز رباتيك بزرگ نشوند !!!!

مگر ميشود كار تونهاي عرو سكهاي كو چكي  با اون نوع خاص ساخت  كه شايد محبو بتر ينشون پت و مت باشند كه هنوز پابر جا هستند و ما در حسرت اينكه چرا مثل انها شجاعت نداريم هر چيزي رو امتحان كنيم

مثل دوران كود كي ما كه فكر كنم با اژير  قر مز پناهگاه دوران مدرسه .((بخصوص براي بچه هاي تهران و متو لدين تهران بايد اشناتر باشه )) و يا حتي درس خوندن از تلو يزيون(((كه براي من كه هنوز 6 ساله نشده بودم به د لايلي كه خو دم هنوز نفهميدم چرا به پشت نيمكت خشن ان روز اندا ختند .حالا  پو شش تيره اون روز بكنار فكر كنم اون موفع دوم بودم سن    هنوز هفت تموم نكرده بودم  البته الان بهم ميگند به د ليل شيطنت  بوده يا جنگ و پناهگاه مدرسه )))))))))) و نبود نديدن كساني كه ميشناختيم نام جديد داشتند شهيد !!!!!!!!!!!

.. جنگي كه نه اون وقت فهميديم و نه الان كه بزر گتر شديم نفهميديم ادامه اش چرا و چگونه بود و چرا دوساله تموم نشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ ..  نسل كه بشدت سو خته و نابود شده است يا بهتر بگيم نسل مرده !!!!!!!!!!

و لي يك چيز هميشه شير ين حتي در حال حاضر   كار تونهاي زيبا كه بايد براي بچه هاي نسل جديد گر فت و تا اونها انيمشن ناب بفهمند هنر دو بله  زيبا و عالي ..و پرورش قوه تخيلشون تا بدانند در دوران ماهم پدر ازاد  اند يش و بي خيالي داشتيم كه اگر پسرش نبود خودش بي نام ميماند!!!!!!!

در بي خياليش فقط پدر استر لينگ بهاش برابري ميكنه و البته من هم اونجا همراه رامكال كار ل دوست داشتم و البته من بيشتر در پي تبعيض نژادي بودم كه حالا اسم مادر خانم  كو چو لو چيه و چرا اسمش مادر خانم كو چو لو نيست  !!!!!!!!!و

و با تنفر از نل كه فقط از اين دختر بدم مي امد و البته كمي هم حنا كه الان ميد و نيم اسمشون تغيير كرده بود و لي   انگار همه در پي مادر كه نه بهشت گم شده بودند بعد ها كمي بزر گتر شدم ميلتون خوندم برام جذابتر شد هر چند هنوز هم شهر گم شده ((بهشت گم شده ))سهراب برام جذابتره و همه يك جورايي دنبل پارايداس الدرادور و تخيلي و تار يخي تر دنبال اتلانتيس گم شده يا مدينه فاضله هستيم ..

همه بشر يت يك چيز گم كرده و همه ادمها ميخوان به خونه بر گردند  فقط اينكه خوردن سيب .انار انگور .انجير........... ازاد باشه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

و لي فقط بايد اماده بشيم بتو نيم به سو الهاي امروزي نسل خود جواب بديم كه رابطه نابغه وايكينگها با اون دختر چيه چرا يك بار خواهرش يك بار دختر خالش راستي چرا فقط دختر خاله مثلا دختر عمو  دختر دايي دختر عمه نبود ؟..يا موارد ديگه  ..و اينكه چرا همه اينها مادرشون گم شده يك بار به دنبال پدر نبودند .

و لي با تمام اينها كار ارزنده شبكه 5 در تقدير از ساز ند گان رو ياي و بر نامه هاي بچه هاي ديروز

واقعا شايسته تقدير بخصوص ديدن اونهايي كه موهاشون سفيد و نقره اي شده و بيان خاطراتشون كه جذاب و شير ين بود

پس يك تشكر دو باره از تمام انهايي كه در بحبو حه جنگ و خون ريزي و سر در گمي ما دست به كار زيبا زدند و باز بخصوص كار تونهايي كه هميشه براي ما زنده و زيبا اصلا قابلا مقايسه با كار تونهاي الان نيست من هنوز شيفته شر مان هستم رامكال دو ست دارم و خوب عمو جغد شاخدار برام عزيزه .......و قهر مانهاي دوران كو د كي كه براي ما اصيل قدر تمند با شكوه بود مثل رابين هود . و زورو كه   قهر مانهاي پو شالي مثل اسپايدر من بت من در بر ابر انها  هيچ بودندو هستند  و فقط من يك نمونه امروزي دوست دارم اسنپ مردي سياه پوش در ظاهر منفي سياه و لي با قلب طلايي ؟؟؟؟

 و دو باره تشكر ما بچه هاي ديروز و شايد فراري ار بچه بودن در ديروز !!!!!!تشكر و قدر داني خودمون از تمام انهايي كه در تلاش بودند براي ما لحظات شير ين كود كي زنده نگه دارند ابراز ميداريم و هميشه در نزد ما محبوب هستند شايد مثل معلم اول ابتدايي در خاطر مون ثبت شدند

.......به اميد اينكه هيچ كو د كي در جهان نه رنگ جنگ نه خون ببينه نه فقر نه ظلم و نه تبعيض  .و اينكه هيچ كود كي درجهان  شب هاي عيد و عيد ميلاد بدون هديه  نمونه !!!!!!!!!...و بدونه بايد

كود كي كنه بازي كنه و جهان براي او ست   نقاشي ها با او حرف بزنند .  چرا كه او نماد خدا روي ز مين بايد دوست بداره دوست داشته بشه وحق دارد   دردنيايي نباشد كه  براي او چيز هايي رو رود تعر يف نكنند  تا مشكلات اورا  زود بزرگ نكند .. !!!!!!!!!!!!!!!!

از برنامه بچه های دیروز برای دوستان دعوتنامه  نرسیده ؟

مثل اینکه قرار است از فعالان در این زمینه دعوت بهیک گردهمایی بشود

این مطلب رو یکی - دو روز پیش توی یکی از خبرگزاریها دیدم که عینشو در زیر میارم :

ناگفته‌های دوبله کارتون «سرندیپتی» بعد از دو دهه 

سرندیپتی یکی از کارتون‌های محبوب بچه‌ها در دهه 60 است. ژاله علو مدیر دوبلاژ و فریبا شاهین مقدم گوینده پیلا پیلا بعد از گذشت دو دهه از دوبله این کارتون با "مهر" سخن گفتند. 
به گزارش مهر ، یادآوری خاطرات دوران کودکی و نوجوانی‌مان را این بار با مجموعه به یادماندنی سرندیپیتی آغاز می‌کنیم. این کارتون نیاز به معرفی ندارد، چرا که موجود صورتی رنگ و عجیب و غریب سرندیپتی در ذهن بچه‌های دیروز مانده است. او شخصیتی داشت که بچه‌ها را به خود جذب می‌کرد.
مجموعه سرندیپیتی با نام اصلی داستان های سرندیپیتی: دوستان در جزیره پیور به کارگردانی نوبو اونکی است و داستان درباره یک بچه به نام کنا و یک موجود اسطوره‌ای با نام سرندیپیتی بود که ناخواسته به جزیره‌ای ناشناخته وارد می‌شوند. آنها با نجات دادن حیوانات جزیره محبوب اهالی جزیره می‌شوند. 
سونهیسا ایتو سال 1983 فیلمنامه سرندیپیتی را بر مبنای رمانی نوشته استن کاس رور سال 1974 در 26 اپیزود 24 دقیقه‌ای نوشت. این مجموعه که از محصولات استودیو زویو است، از اول ژوئیه سال 1983 تا 23 دسامبر همان سال پخش شد. در سرندیپیتی صداپیشگانی چون ماری اوکاموتو (سرندیپیتی)، میچکو نومارو (کنا)، یوجی میتسویا (پیلا پیلا)، یوری ناشیبا (شاهزاده لولا) و ... صحبت کردند. 
مدیریت دوبلاژ این سریال را ژاله علو برعهده داشت و گویندگانی چون مریم شیرزاد، فریبا شاهین مقدم، زنده‌یاد احمد آقالو، زنده یاد حسین باغی و ... در آن صبحت کردند. 
ژاله علو ، مدیر دوبلاژ کارتون سرندیپیتی اولین کسی است که برای یادآوری خاطرات این کارتون با او تماس می‌گیرم. گرچه او کسالت داشت، اما به گرمی و به اختصار پاسخگوی سئوالات ما شد. 
ژاله علو: مدیر دوبلاژی سرندیپیتی به دلیل قصه متفاوتش برایم خیلی لذتبخش بود 
ژاله علو، مدیر دوبلاژ با اشاره به دوبله این کارتون در دهه 60  می‌گوید: به خاطر دارم در آن زمان وقتی کارتونی محبوب کودکان می‌شد نامه‌های زیادی از طرف بچه‌ها به تلویزیون فرستاده می‌شود. قبل از دوبله کارتون سرندیپیتی هم کارتون‌های مختلف از جمله پینوکیو ، گربه‌های اشرافی ، سفیدبرفی و هفت کوتوله و ... را دوبله کرده بودم. 
وی ادامه می‌دهد: در مجموع باید بگویم دوبله کارتون برایم همیشه دوست‌داشتنی و لذتبخش بوده است. به یاد دارم نه تنها بچه‌ها، بلکه بزرگترها هم کارتون سرندیپیتی را دوست داشتند و برایشان جذابیت خاصی داشت. مدیر دوبلاژی سرندیپیتی به دلیل قصه‌ متفاوت‌اش برایم شیرین و لذتبخش بود. واقعاً کار متفاوت و فوق‌العاده‌ای بود. 
این چهره ماندگار یادآور می‌شود: سرندیپیتی واقعاً موجود افسانه‌ای برای بچه‌های دیروز بود. این کارتون فقط سرگرم‌کننده نبود، بلکه نکات خوبی هم به بچه‌ها آموزش می‌داد. آنها یاد می‌گرفتند که بدون آنکه از کسی توقع داشته باشند همیشه به مردم کمک کنند. 
علو با اشاره به گویندگان این کارتون می‌گوید: در این کارتون زنده‌یاد احمد آقالو و زنده‌یاد حسین باغی هم صحبت کرده بودند. آنها با انگیزه خاصی کارشان را انجام می‌دادند. البته در کنار آنها گویندگان دیگری همچون مریم شیرزاد ، فریبا شاهین مقدم و ... هم برای جذاب شدن دوبله این کارتون زحمات زیادی کشیدند و نقش‌های سرندیپیتی، پیلا پیلا و ... را گفتند. 
وی عنوان می‌کند: وقتی صداها را برای دوبله این کارتون سینک می‌زدم، تلاش کردم تا بهترین‌ صداها را برای این کارتون جذاب انتخاب کنم. مثلاً برای شخصیت سرندیپیتی یک صدای نرم و مهربان را می‌خواستیم و مریم شیرزاد به زیبایی این کار را انجام داد یا خانم شاهین مقدم خیلی با مزه صدای پیلا پیلا را در آورد. 
این مدیر دوبلاژ اظهار می‌کند: در آن سال‌ها بار عاطفی کارتون‌ها زیاد بود، به همین دلیل محبوب خانواده‌ها می‌شدند و برای بچه‌ها هم آموزشی بود. مثلاً با کارتون پینوکیو یاد می‌گرفتند که نباید دروغ بگویند یا با کارتون سرندیپیتی مهربانی و محبت کردن به اطرافیان را یاد می‌گرفتند. 
بعد از گفتگو با ژاله علو ، با مریم شیرزاد گوینده سرندیپتی تماس گرفتیم، اما او هر بار گفتگو را به زمانی دیگر موکول کرد و بعد از چند بار خلف وعده در تماس آخر با خبرنگار مهر بعد از پاسخ دادن به تلفن‌اش تاکید کرد اشتباه گرفته‌ایم! {!!!؟؟؟}
فریبا شاهین‌مقدم: دوبله خوب منجر به محبوب شدن کارتون سرندیپیتی شد .
فریبا شاهین‌مقدم گوینده نقش پیلا پیلا ، پرنده‌ای که مرتب این طرف و آن طرف خبر می‌برد،  می‌گوید: موجوداتی که در کارتون سرندیپتی بودند همه افسانه‌ای و واقعی نبودند به غیر از پیلا پیلا که موجود واقعی بود. آنچه این کارتون را محبوب کرده بود شخصیت‌های غیر متعارف بودند که در جزیره‌ای ناشناخته زندگی می‌کردند و هر کدام رنگ‌های زیبایی داشتند. 
وی ادامه می‌دهد: در آن سال‌ها که این کارتون پخش می‌شد، دخترم کوچک بود و خیلی با علاقه این کارتون را دنبال می‌کرد. این کارتون بارها از تلویزیون بازپخش شد و شاهد هستم باز هم بچه‌ها با علاقه به تماشای این کارتون می‌نشیند. 
این گوینده اشاره می‌کند: در این مجموعه همکاران با تجربه‌ام از جمله خانم شیرزاد، آقای آرین‌نژاد و ... صحبت کردند و دلیل محبوب شدن کارتون سرندیپیتی به دوبله خوب آن برمی‌گردد. علاوه بر آن قصه جذابی هم داشت و گویندگان هم با انرژی کار تاثیرگذاری انجام دادند. 
شاهین‌مقدم یادآور می‌شود: در آن سال‌ها موضوع کارتون‌ها به دلیل داشتن بار عاطفی برای کودکان و بزرگسالان محبوب بود و کارتون‌ها در ذهن همه باقی می‌ماند. امیدوارم همیشه کارتون‌های خوب برای بچه‌ها پخش شود.

* * *

1- اگر شما در این گفتگو ناگفته ای دیدید ، من هم دیدم! یک گفتگوی خیلی ساده که هرکس دیگری غیر از این عزیزان هم بود میتوانست به آنها اشاره کند . فکر کنم اطلاعات بهزاد خودمان از اطلاعات همۀ دوبلورهای این سریال بیشتر باشد. علت چیست؟ آیا نمی خواهند اطلاعاتی به مردم بدهند؟ فراموش کرده اند؟ یا اینکه اصلا اطلاعاتی ندارند؟ مثل هر کارمند دیگری می آمدند و ساعت می زدند و چند جمله ای می گفتند و پولش را می گرفتند و ... تمام !

2- شاید تنها ناگفته ای که در سخنان این عزیزان به چشم میخورد ، نگفتن نام نوشابه امیری دوبلور کونا بود !!!

3- نکتۀ دیگر این گفتگو ، عمل ناشایست خانم شیرزاد بود . نام این عمل ، غیر از غرور بیجا و خود را تافتۀ جدا بافته دانستن از دیگران چیست؟ بارها برایم این سوال پیش آمده که اگر تقی به توقی خورده و شخصی (حال به هر دلیل) به شهرت و معروفیت رسیده و میان مردم اسم در کرده است ، چه دلیلی دارد که به همان مردمی که او را بالا برده اند و معروف کرده اند فخر بفروشد. نه فقط هنرمندان بلکه ورزشکاران ، ثروتمندان ، پزشکان و ... نیز از این قاعده مستثنا نیستند. فوتبالیستی که با هزار دوز وکلک و پارتی بازی و رشوه دادن ، عکس خود را در صفحه اول روزنامه ای چاپانده ! بعد از معروف شدن ، بر ای خبرنگار همان روزنامه کلاس میگذارد و ناز میکند . پزشکی که بزرگترین مزیتش نسبت به سایر مردم اینست که کمی بیشتر درس خوانده و چند واحد بیشتر پاس کرده (شاید با تقلب و خواهش از استاد و شب امتحان درس خواندن) پس از گرفتن مدرکش ، مردم را "عدد" به شمار نمی آورد و برای جان مردمی که سوگند یاد کرده نسبت به کاهش آلام آنان کوشا باشد به اندازه پشیزی ارزش قائل نیست. ثروتمندی که با هزار گونه ترفند و گرانفروشی و کم فروشی و احتکار و دفتر و دستک سازی برای در رفتن از زیر مالیات  و دروغ و چاخان و ... به مال و منالی رسیده ، پس از پولدار شدن یادش میرود که روزی با خودش عهد کرده بود دست فقیران را بگیرد و نسبت به پرسنل زیردست خود رئوف و گشاده دست باشد...

و گویا این معادله ایست که دو متغیر آن با هم نسبت مستقیم دارند ؛ یعنی هرچقدر شهرت و معروفیت و تحصیلات و تمکن مالی بیشتر میشود از آنطرف غرور و بی اعتنایی و سنگدلی و تفاخر هم بیشتر میشود.

4- چند سال پیش ، یکی از هنرپیشه های سینما که در سینمای نوپا و بدون ستارۀ اوایل انقلاب مدتی جوان اول شده بود و فیلم های زیادی بازی کرده بود و اکنون نیز در سن میانسالی بیشتر در سریالهای "دو ریالی" سیمای وطنی بازی میکند ، برای گذراندن تعطیلات و استفاده از آب و هوای ( و سایر "اجناس" مرغوب!!) شمال به خطۀ ما آمد و یک بعد از ظهر نیز به واسطۀ یکی از آشنایان به محل کار ما آمد. تمامی دوستان و همکاران بنده به احترام این هنرمند! مردمی!! از جای خود برخاسته و پیش آمده و به ایشان سلام کردند ، اما این آقا که غروری بیحد و مفرط در چهره اش دیده میشد ، نه تنها به کسی اعتنایی نکرد بلکه حتی جواب سلام همکاران بنده را نیز نداد !! و بدون هیچ توجه به آدمهایی که اطرافش بودند (گویی که آنها آدم نیستند!) به راه خود ادمه داد. من که چند لحظۀ بعد وارد دفتر شدم ، دیدم همۀ دوستان ناراحتند و مشغول ناسزا گفتن هستند . علت را پرسیدم . پس از اینکه شرح ماوقع را شنیدم خدا را شکر گردم که در آن لحظه حضور نداشتم و از آن لحظه به بعد بود که دیگر هیچ اشتیاقی برای دیدن هیچ هنرمند ، ورزشکار یا آدم معروف دیگری نداشتم. البته در این بین استثنائاتی هم هستند ؛ همچون مرحوم هادی اسلامی که هیچگاه برخورد خوبش را  در نمایشگاه بین المللی تهران فراموش نمیکنم (خدایش بیامرزاد) اما عمومیت ندارد و اکثر آدمهای معروف در کشور ما دچار غرور بیجا و کاذبی هستند که در نهایت فقط به خودشان ضرر میزند و لاغیر ...

نیمه اول دهه 60 (و احتمالا اواخر دهه 50)  سه برنامه نسبتا مشابه پخش می شد که ,  مستند-آموزشی بودند و تیتراژ کارتونی داشتند و همراه با گفتار متن پیش می رفتند . در هر قسمت ,  که حدودا 10 دقیقه بود,  یک موضوع مستقل که بیشتر جنبه علمی یا اطلاعات عمومی داشت ,  مطرح می شد .

اولی برنامه ای بود به نام می خواهم بدانم که با این کلمات آغاز می شد : گردوی دانش سخت است و محکم /اما نباشد ما را از آن غم/با نیروی میخواهم بدانم! راوی این مجموعه نادره سالارپور بود .

دومی نامش بود در این دنیای شگفت انگیز . یک زنبور (با صدای ناهید امیریان) پس از چند بار چرخش به دور کره زمین و حتی شیرجه به درون اقانوس ها و رفتن بر فراز کوه ها ,  از ما دعوت می کرد تا در این سفر با او همراه شویم . این تیتراژ برنامه بود که بصورت انیمیشن ,  با ضرباهنگی پرشتاب پخش می شد . گفتار متن آن را ناصر ممدوح انجام می داد و با صدایی شفاف و پرصلابت ما را پای گیرنده های سیاه و سفید میخکوب می کرد .

برنامه سوم که اسم آن را دقیق به خاطر ندارم  با همان فرم ساخته شده بود و هم در تیتراژ و هم در فواصل مختلف ,  یک تمساح (بصورت انیمیشن) ازاین ور صفحه تلوزیون رد می شد و به آن سو می رفت و فکر می کرد .

 

 

(۱۳۹۰/۳/۱۹ عصر ۰۴:۴۶)اسکورپان شیردل نوشته شده: [ -> ]

این مطلب رو یکی - دو روز پیش توی یکی از خبرگزاریها دیدم که عینشو در زیر میارم :

ناگفته‌های دوبله کارتون «سرندیپتی» بعد از دو دهه 

سرندیپتی یکی از کارتون‌های محبوب بچه‌ها در دهه 60 است. ژاله علو مدیر دوبلاژ و فریبا شاهین مقدم گوینده پیلا پیلا بعد از گذشت دو دهه از دوبله این کارتون با "مهر" سخن گفتند. 
به گزارش مهر ، یادآوری خاطرات دوران کودکی و نوجوانی‌مان را این بار با مجموعه به یادماندنی سرندیپیتی آغاز می‌کنیم. این کارتون نیاز به معرفی ندارد، چرا که موجود صورتی رنگ و عجیب و غریب سرندیپتی در ذهن بچه‌های دیروز مانده است. او شخصیتی داشت که بچه‌ها را به خود جذب می‌کرد.
مدیریت دوبلاژ این سریال را ژاله علو برعهده داشت و گویندگانی چون مریم شیرزاد، فریبا شاهین مقدم، زنده‌یاد احمد آقالو، زنده یاد حسین باغی و ... در آن صبحت کردند. 
ژاله علو ، مدیر دوبلاژ کارتون سرندیپیتی اولین کسی است که برای یادآوری خاطرات این کارتون با او تماس می‌گیرم. گرچه او کسالت داشت، اما به گرمی و به اختصار پاسخگوی سئوالات ما شد. 
ژاله علو: مدیر دوبلاژی سرندیپیتی به دلیل قصه متفاوتش برایم خیلی لذتبخش بود 
ژاله علو، مدیر دوبلاژ با اشاره به دوبله این کارتون در دهه 60  می‌گوید: به خاطر دارم در آن زمان وقتی کارتونی محبوب کودکان می‌شد نامه‌های زیادی از طرف بچه‌ها به تلویزیون فرستاده می‌شود. قبل از دوبله کارتون سرندیپیتی هم کارتون‌های مختلف از جمله پینوکیو ، گربه‌های اشرافی ، سفیدبرفی و هفت کوتوله و ... را دوبله کرده بودم. 
این چهره ماندگار یادآور می‌شود: سرندیپیتی واقعاً موجود افسانه‌ای برای بچه‌های دیروز بود. این کارتون فقط سرگرم‌کننده نبود، بلکه نکات خوبی هم به بچه‌ها آموزش می‌داد. آنها یاد می‌گرفتند که بدون آنکه از کسی توقع داشته باشند همیشه به مردم کمک کنند. 
علو با اشاره به گویندگان این کارتون می‌گوید: در این کارتون زنده‌یاد احمد آقالو و زنده‌یاد حسین باغی هم صحبت کرده بودند. آنها با انگیزه خاصی کارشان را انجام می‌دادند. البته در کنار آنها گویندگان دیگری همچون مریم شیرزاد ، فریبا شاهین مقدم و ... هم برای جذاب شدن دوبله این کارتون زحمات زیادی کشیدند و نقش‌های سرندیپیتی، پیلا پیلا و ... را گفتند. . 
بعد از گفتگو با ژاله علو ، با مریم شیرزاد گوینده سرندیپتی تماس گرفتیم، اما او هر بار گفتگو را به زمانی دیگر موکول کرد و بعد از چند بار خلف وعده در تماس آخر با خبرنگار مهر بعد از پاسخ دادن به تلفن‌اش تاکید کرد اشتباه گرفته‌ایم! {!!!؟؟؟}
فریبا شاهین‌مقدم: دوبله خوب منجر به محبوب شدن کارتون سرندیپیتی شد .
فریبا شاهین‌مقدم گوینده نقش پیلا پیلا ، پرنده‌ای که مرتب این طرف و آن طرف خبر می‌برد،  می‌گوید: موجوداتی که در کارتون سرندیپتی بودند همه افسانه‌ای و واقعی نبودند به غیر از پیلا پیلا که موجود واقعی بود. آنچه این کارتون را محبوب کرده بود شخصیت‌های غیر متعارف بودند که در جزیره‌ای ناشناخته زندگی می‌کردند و هر کدام رنگ‌های زیبایی داشتند. 
* * *

1- اگر شما در این گفتگو ناگفته ای دیدید ، من هم دیدم! یک گفتگوی خیلی ساده که هرکس دیگری غیر از این عزیزان هم بود میتوانست به آنها اشاره کند . فکر کنم اطلاعات بهزاد خودمان از اطلاعات همۀ دوبلورهای این سریال بیشتر باشد. علت چیست؟ آیا نمی خواهند اطلاعاتی به مردم بدهند؟ فراموش کرده اند؟ یا اینکه اصلا اطلاعاتی ندارند؟ مثل هر کارمند دیگری می آمدند و ساعت می زدند و چند جمله ای می گفتند و پولش را می گرفتند و ... تمام !

2- شاید تنها ناگفته ای که در سخنان این عزیزان به چشم میخورد ، نگفتن نام نوشابه امیری دوبلور کونا بود !!!

3- نکتۀ دیگر این گفتگو ، عمل ناشایست خانم شیرزاد بود .

شیردل  عزیز ازاظهار لطف شما ممنونم قابل نیستم

من دلیلی نمیبینم خانم مریم شیرزاد از مصاحبه فرار کند ایشان  و شوهرش استودیو شخصی دارند و بنابراین اگر "مهر " میخواست تماس بگیرد در استودیو دوبله میرفت و تلفنی مزاحم نمیشد . در این خصوص اگر علت خاصی برای مصاحبه نکردن وجود دارد مطمئناً غرور هنرمند نیست عجولانه قضاوت کردن عمل ناشایستی است و اینکه  مریم شیرزاد به بانوی دوبله معروف شده نه بخاطر پیشکسوت بودن بلکه باطر اخلاق نیکو داشتن  چراکه بانوی دوبله ایران در پیشکسوتی دوبله امروز زیبنده بانو رفعت هاشمپور است که اسمی از ایشان هم نمی بینیم

مصاحبه دادن یک سری قواعد دارد که مصاحبه کننده و مصاحبه شونده هر دو باید رعایت کنند و اهم آن رعایت خط قرمز است که قبلاً دیکته شده که از آوردن اسم برخی افراد خودداری بشود مثل  " نوشابه امیری"

جالب است بدانید ژاله علو در کارتون های سریالی که دوبله کرده در همه موارد از " نوشابه امیری " بعنوان نقش اصلی استفاده کرده مثل "دهکده حیوانات -رامکال  و سرندیپیتی  شاید مدیر دوبله "خانواده دی " هم ایشان بوده نوشابه امیری دربقیه کارهایش اکثراً نقش کوتاه داشته

حالا به این فکر کنید این چه دلیلی دارد که مصاحبه کننده سراغ گوینده کنا را نمی گیرد ولی از اینکه خانم شیرزاد حاضر به مصاحبه نشده تعجب می کند

دوست عزیز و دلبندم  بهتر است از امروز یاد بگیریم یک طرفه قضاوت نکنیم و به یک هنرمند برچسب نگذاریم


به نظر من خانم شیرزاد به خاطر اسم این خبرگزاری و این که بیشتر هنرمندان واقعی و مردمی از بعد انتخابات دیگه با خبرگزاری ها مصاحبه نمی کنند  طفره رفتن و دیگه اینکه خانم نوشابه امیری هم الان جزو فعالان سیاسی خارج از کشور هستند که سایه ایشون رو با تیر می زنند چه برسه به اینکه اسمی ازایشون برده بشه.

(۱۳۹۰/۳/۲۷ صبح ۱۱:۲۵)هری لایم نوشته شده: [ -> ] 

برنامه سوم که اسم آن را دقیق به خاطر ندارم  با همان فرم ساخته شده بود و هم در تیتراژ و هم در فواصل مختلف ,  یک تمساح (بصورت انیمیشن) ازاین ور صفحه تلوزیون رد می شد و به آن سو می رفت و فکر می کرد .

سلام هری لایم عزیز ...

با تشکر از یادآوری های خوبتون ، برنامه سوم مورد نظر شما اگر اشتباه نکنم اسمش بود : (( چرا و به چه علت !))

این برنامه آموزشی و علمی بود و نکات علمی جذاب رو به صورت عملی و با مفهومی ساده برای مخاطبینش توضیح می داد .

همونطور که شما گفتین تیتراژ اولیه اون انیمیشن جالبی بود که موجودی جالب با پاهایی که حالت فنری و آکاردئونی داشت به حالتی خاص قلمرو های مختلف رو در طول و عرض کادر نمایش در می نوردید و در نهایت در مردابی در داخل آب فرو می رفت و با بالا اومدن اون بر سطح آب معلوم میشد که از بد حادثه روی دم  و پایین تنه تمساح گرسنه ای قرار گرفته و تمساح مزبور با اشتهای زیاد و با لذت فراوان با زبونش دور دهانش رو میلیسید و مهیای خوردن اون موجود میشد و اون فقط میتونست نگاهی به دوربین کنه و با حالتی متأسف بگه : (( چرا و به چه علت ؟!!! ))

یادش به خیر ...

یا حق ....

سفر به مرکز زمین

تولیدکننده: شرکت API

سال تولید 1977

  • پروفسور لیندنبراگ: نصرت الله حمیدی
  • الکس: آرشاک غوکاسیان
  • مارتا: ؟
  • راشل: مینو غزنوی
  • هانس: ناصر ممدوح
  • پروفسور کرپنر: حسین معمارزاده
  • دستیار پروفسور کرپنر: جواد پزشکیان


جزیره اسرار آمیز

تولیدکننده: شرکت API

سال تولید 1975

  • کاپتان هاردینگ: حسین معمارزاده
  • هربرت: آرشاک غوکاسیان
  • ند - دزد دریایی: جواد پزشکیان
  • گیدئون: ناصر ممدوح
  • کاپتان جک: نصرت الله حمیدی
  • تام - دزد دریایی: عباس سعیدی
  • کاپتان نمو: کنعان کیانی

 کارتون هایی که بر اساس داستان های ژول ورن ساخته شده بود خیلی خیلی جذاب بودن. :lovve:یادمه در دوران دبستان , ژول ورن برای ما یک بُت بود. خیلی از خوندن کتاب هاش لذت می بردیم. کارتون مسافرت به مرکز زمین برای ما تعلیقی داشت که هنوز من در کارتون دیگه ای سراغ ندارم. واقعا عجب ذهن خلاق و مبتکری داشته این ژول ورن.

مسلما بچه های دهه ی شصت تا هفتاد مثه من تو دوران کودکی کارتون هایی دیدند که هنوزم که هنوزه بعد سال ها تو خاطراتشون مونده...خیلی اوقات نوستالوژی دوران کودکی برای ما شیرین و رویا وار هست زمانی که حتی ما کارتون های زمان خودمون رو به رخ کارتون های سه بعدی هالیوودی الان می کشیم.تا حالا فکر کردید که چه کارتون های اون زمان ها ما می دیدیم ؟ من یکسری رو با مقداری اطلاعات لیست می کنم ، اگه کم و کسر داشت شما ببخشید.

محبوب ترین تکه کلام ها کارتون ها :

۱٫بال بال بالتازار …. بال بال بالتازار

۲٫پدر پسر شجاع … پدر پسر شجاع

۳٫سلام سوراخ فوری (مورچه و مورچه خوار)

۴٫سلام سوسیس (مورچه و مورچه خوار)

۵٫یه خبر بد ؛ یه خبر بد (چوبین)

۶٫زبل خان اینجا ، زبل خان اونجا ، زبل خان همه جا

۷٫خونه مادر بزرگه هزار تا قصه داره ….
 
 آقای سکسه! چقدر خوشگل بود کارتونش. هیپ ... هیپ. مانند بسیاری از کارتون های آن سال ها دو بعدی بود و ساده اما دوست داشتنی که کودک سادگی را خیلی دوست دارد. برعکس پاندا و راتا تویل و شرک که آدم احساس می کند برای بزرگ ترهاست
 
زبل خان اینجا ... زبل خان آنجا ... زبل خان همه جا. یک صورت فتوژنیک با یک سری حرکات محیرالعقول و دوست داشتنی برای ما.

ملوان ِ زبل با آن اسفناج های خوشمزه. در مازندران یک غذایی است که بهش می گفتند نرگسی. اساس ِ این غذا اسفناج بود و من متنفر بودم. مادرم باید چه جمله ای می گفت که من مثل ِ خوره بیافتم به جان نرگسی ... حدسش نباید کار ِ سختی باشدzzzz:
کی هست که هلاک ِ زورو نباشد. با آن علامت ِ زد دوست داشتنی که هنوز هم تیک ِ دیدن ِ آن سال ها را دارم و هر از چندگاهی این علامت را تمرین می کنم. با وجود ایده ی غیر کارتونی آن ولی تمرین روحیه سلحشوری و شجاعت برای کودک دوست داشتنی است. چه زورو باشد و چه لینچان و چه داداش کایکو.

سری بزنیم به کارتون ِ دیگر مرضیه برومند یعنی زیزیگلو. زی زی گلو آسی پاسی داراکوتا تا به تا. یادتان است لیلی رشیدی با آن صدای بچه پسندش و آقای پدر که فکر کنم امیرحسین صدیق از همین جا معروف شد.
پلنگ صورتی را هوز هم دوست دارم. یادم می آید سال ِ اول دانشگاه هم سی دی اش را خریده بودم و آخر هفته ها خانه ی دادش علی ام می دیدمش. چقدر دلم برای آن انسان مفلوکی می سوخت که خودش را پشت سر پلنگ صورتی نفله می کرد.
پینی کیو دروغ گو. اگر قصه ی پینیکو می خواست واقعیت داشته باشد زندگی الان کار ِ سختی بود. ایده ی جالبی بود با دو شخصیت حلیه گر. گربه نره و روباه مکار. نمی دانم این گربه ی بدبحت چه بدی به بشر کرده که همه جا می کنندش آدم بده ی داستان
<!-- / message --><!-- sig -->

1-  ایکاش دست اند کاران برنامه به مدت 1 ساعت کامل برنامه پخش کنند . یعنی دقیقا به همان روال گذشته .

2- مجریان برنامه کمتر صحبت کنند .

3- برخی هفته ها دقیقا برنامه کودک یک روز بخصوص در گذشته را کامل از اول تا آخر پخش کنند . ( البته اگر در آرشیو دارند که مطمئنا دارند ) مثلا برنامه کودکان پخش شده در تاریخ 14-5-1358 را کامل پخش کنند حتی صحبت ها و چهره  مجریان را نیز . بی کم و کاست و بدون روتوش و سانسور .   

4- به جای نوک زدن به کارتون های  متعدد و  تولید کلیپ با سرهم بندی و وصله پینه ی  کارتونها ,  هر هفته 2 یا 3 کارتون را کامل با تیتراژ و بدون سانسور پخش کنند . در بسیاری از مواقع متاسفانه کارتونها سانسور می شوند . (مثلا کارتون سندباد )

5- باتوجه به تکرار کارتونهای نیمه دوم دهه 60 و اشباع نسبی حافظه  مخاطب این برنامه از آنها ( کارتون هایی نظیر هاچ – پسر شجاع – بچه های آلپ – موش کوهستان – بل و سباستین – نل – حنا – مهاجران – خانواده دکتر ارنست و ... )  ایکاش به ذائقه مخاطبان سن های بالاتر ( 34-5 سال تا 44-5 سال  در حال حاضر) توجه بیشتری شود و برنامه های قبل تر پخش شود . ( البته کامل با تیتراژ و بدون سانسور) نه تکه پاره شده و بدون تیتراژ و بصورت کلیپ وار و با دوبله های جدید و اعصاب خرد کن ) . الان یکی دو هفته است که تا حدودی این موضوع درنظر گرفته شده . امید آنکه تداوم یابد .کارتون هایی مثل گربه کلونداک – توشه لاک پشت – در تعقیب جو – گربه استثنایی ( تاپ کت) -  راکی و بولوینکل – تنسی تاکسیدو و چاملی – مامفی – قصه باغ گل ها – باغ سبزیجات – زورو  و برنامه های جذاب دیگری که من الان به یاد نمی آورم .

6 – وسط برنامه آگهی پخش نکنند چون مخاطب این برنامه که در رویای خود شناور است ناگهان دچار شوک می شود و این اصلا جالب نیست .

 

سکانسی وجود دارد در فیلمی از چاپلین به نام زندگی سگی (1918) که در آن چارلی با فیگور بدن یک سگ , درون یک محوطه متروک دراز کشیده و خوابیده . از هر سو و همه طرف باد می وزد و چارلی را معذب می کند . اما او فقط و فقط در فکر پر کردن درزی کوچک است که در حصار محوطه وجود دارد تا از آنجا باد نوزد .  

یاد سانسور کارتون های مختلف و به خصوص کارتون سندباد افتادم که از دید مدیران برنامه کودک در دوره های مختلف ( حتی تا همین الان) مضر تشخیص داده شده و می شود . آنها با این توجیه که روح لطیف مخاطب ممکن است مخدوش شود  ,  این عمل ننگین را انجام می دهند . نمی دانم ,  آیا آنها فکر می کنند مردم از فضا آمده اند؟ ! چطور انقدر راحت به شعور و سلیقه مخاطب توهین می کنند و آب از آب تکان نمی خورد و کسی یقه آنها را نمی گیرد که آخر ... تو متولی فرهنگی هستی نه یک سلاخ .

زیبای خفته(1959)



راوی:؟

پرنس ارورا:زهره شکوفنده

پرنس فیلیپ:خسرو خسروشاهی

عالیجناب هیوبرت:ایرج ناظریان

عالیجناب استفان:اصغر افضلی

3 پری مهربان:بدری نوراللهی/منصوره کاتبی/معصومه فرخنده مال

زن جادوگر بدجنس:ژاله علو

همسر استفان:فریبا شاهین مقدم

صادق ماهرو

از دوستان گرامی تقاضا دارم من رو از شبهه خارج کنند.گویا استاد ناظریان فقط در کارتون سیندرلا گویندگی کردند.ولی صدای هیوبرت با صدای استاد مو نمیزنه ایا اشتباه میکنم؟با تشکر

(۱۳۹۰/۴/۲۳ عصر ۱۱:۲۲)کوهیار نوشته شده: [ -> ]

زیبای خفته(1959)

 

راوی:؟

پرنس ارورا:زهره شکوفنده

پرنس فیلیپ:خسرو خسروشاهی

عالیجناب هیوبرت:ایرج ناظریان

عالیجناب استفان:اصغر افضلی

3 پری مهربان:بدری نوراللهی/منصوره کاتبی/معصومه فرخنده مال

زن جادوگر بدجنس:ژاله علو

همسر استفان:فریبا شاهین مقدم

صادق ماهرو

از دوستان گرامی تقاضا دارم من رو از شبهه خارج کنند.گویا استاد ناظریان فقط در کارتون سیندرلا گویندگی کردند.ولی صدای هیوبرت با صدای استاد مو نمیزنه ایا اشتباه میکنم؟با تشکر

هم ایرج ناظریان و هم سیمین سرکوب (یکی از سه پری) در زیبای خفته سخن پیشگی کرده اند.

با تشکر فراوان از جناب رامین_جلیلوند{#smilies.smile}

کنت مونت کریستو


محصول هانا-باربارا(1973)

ادموند دانتس(کنت مونت کریستو):جلال مقامی

ژاکوپو:حسین رحمانی؟

بارون دانگلار:پرویز ربیعی

مرسده:مینو غزنوی

فردیناند دوموندگو:عباس نباتی

موسیو مورل:پرویز فیروزکار

کارالوس دزد:محمد علی دیباج

ماکسیمیلیان مورل:؟

والنتین دانگلار:مهوش افشاری

خدمتکار دانگلار:بدری نوراللهی

دفتردار دانگلار_پدر ادموند دانتس:علیرضا بدر طالعی

رییس زندان:عباس سلطانی

پیرمرد زندانی:عزت الله مقبلی








از دوستان عزیز کسی میدونه صدای موش های کارتون سیندرلا مال کیه؟مخصوصا چاقه؟ محمد بهره مندی یا؟اگه کسی نداره فایلشو بذارم ولی صداها واضح نیست.


View Image

آلفا و امگا

مدیر دوبلاژ : ناهید امیریان

مینو غزنوی : کیـت

ناهید امیریان : لی لی

سعید شیخ زاده: همفری

کریم بیانی : گارت

مهین برزویی : مادر کیت

شایان شامبیاتی: وینستون

شهاب عسکری : تونی

همت مومی وند -امیر منوچهری

________________

صداهای سیندرلا درست خاطرم نیست باید دوباره کارتون را ببینم

(۱۳۹۰/۴/۱۴ عصر ۱۱:۱۷)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

 کارتون هایی که بر اساس داستان های ژول ورن ساخته شده بود خیلی خیلی جذاب بودن.  واقعا عجب ذهن خلاق و مبتکری داشته این ژول ورن.

1- درست است که اولین زیردریائی قبل از تولد ژول ورن ساخته شده بود اما در حد یک قفس بود و بس. چیزی که ژول ورن با نام ناتیلوس در 20هزار فرسنگ زیردریا و جزیره اسرار آمیز خلق کرد الگوی کار مخترعین شد تا زیر دریائی به مفهوم واقعی کلمه را بسازند

2- او در سفر به ماه می نویسد : "... زمین بیابان را تا عمق 200 متری کندند ... و بعد از طریق شیارها و جویهائی که به این چاه عمیق و بزرگ ساخته بودند مواد مذاب را به درون آن هدایت کردند و ... و در نهایت استوانه ای عظیم ساخته شد ... ته آن موادی سوختی جاسازی شده بود ... وقتی فتیله روشن شد تمام صحرا چنان به خود لرزید که موجودی تا ده ها کیلومتر آنطرفتر زنده نماند و حتی کسانی که داخل بودند ساعتها بیهوش بودند ..." این تصویری است که ژول ورن از چیزی ارائه داد که 100 سال بعد ساخته شد و نام موشک یا فضا پیما بر آن گذاشته شد

3- او در سفر به ماه و یکی دیگر از داستانهایش از وسیله ای صحبت کرد بنام فنوتلفن ... چیزی که امروزه از آن به ویدیو کنفرانس تعبیر میشود و پیش از آن آیفن تصویری

4- در 20 هزار فرسنگ زیر دریا مهاجمان توسط شوک الکتریکی بدنه فلزی ناتیلوس معذب میشوند ... چیزی که سالها بعد در انواع وسایل (از باتومهای پلیس بگیرید تا حصارهای حفاظتی مراکز امنیتی) از آن استفاده میشود

5- او داستانی نوشت با نام تونل زیر دریائی (یا در برابر پرچم). بدون شرح اینکه : پل+تونل زیردریائی اورساند که دانمارک به سوئد از روی و زیر دریا بهم وصل میکند ، چند صباحی است که افتتاح شده است ( همچنین تونل مابین انگلستان و فرانسه)

6- در جزیره اسرارآمیز غواصانی را زیر اقیانوس تصویر میکند که لباسهائی عجیب بر تن و کپسولهائی بر پشت داشتند و شیشه هایی بر صورت ... چیزی که بعدها غواصان نوع بشر ( که هزاران سال بدون تجهیزات غواصی میکردند ) مورد استفاده قرار دادند

و ...

البته پیش بینی های متعددی داشت که هرگز (یا اقلا تا کنون) ساخته یا کشف نشده اند... مانند  پیش بینی او در سفر به مرکز زمین که مرکز زمین را جهانی دیگر با موجوداتی ماقبل تاریخی نشان میداد... بخشی از ایده های او در فیلمهای امروزی تکرار میشوند مانند آنچه که در جزیره اسرارآمیز از سوی نقاطی نورانی شلیکهائی الکترونیکی صورت میگرفت و کل آثار جورج لوکاس در جنگهای ستاره ای منبعث از ایده ژول ورن است. که اسلحه های گرم و سرد را با چنین ذهنیتی به جنگ هم می فرستد. حتی فیلمهای پارک ژوراسیک اسپیلبرگ هم با موجودات ماقبل تاریخش به نوعی ملهم از آثار ژول ورن است و... او در دوردنیا در هشتاد روز پیش بینی میکند میتوان مسافت 40هزار کیلیومتری محیط زمین را در مدت 80 روز طی کرد. فیلاس فاگ در روز هشتاد و یکم سر قرار میرسد و ناامید از آنهمه تلاش... و در نهایت به او میگویند چون سفرش از غرب به شرق بوده است یک روز مازاد بعلت حرکت وضعی زمین در جهت یاد شده طبیعی و مدت 80 روز دقیق و مطابق با شرطبندی است... از تقسیم 40 هزار به 80 میبینید که فاگ باید روزانه 500 کیلومتر با پای پیاده و وسائل بدوی آن زمان و در نوع پیشرفته قطار بخار می پیمود تا شرطبندی را نبازد و بدیهی است کمی دور از دسترس است بخصوص آنکه دو سوم راه را هم باید باکشتیهای طی میکرد که عمدتا با بادو بخار حرکت میکردند... او در 20هزار فسنگ زیر دریا می نویسد بومی راهنما را پرنده ای غول پیکر با خود برد که دندانهائی به بزرگی یک لیوان داشت (و این نشان میدهد او تراداکتیل را در علوم باستانشانسی خوب می شناخته است)...

 

پل ارساند که یک سر آن در زیر یک جزیره مصنوعی زیر آب میرود و اتومبیلهای روی پل و قطارهای طبقه زیرین آن از  زیر دریا ادارمه راه را می پیمایند

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64
آدرس های مرجع