بانو، به جمع دوست داران هواپیما و سینما خوش آمدید!
اطلاعات خوبی را در اختیار گذاشتید. تنها این نکته می ماند که برخلاف نظر معمول، کامیکازه ها kamikaze خلبان های حرفه ای نبودند.
آن ها سربازان تازه کاری بودند که یک روزه آموزش می دیدند و پس از این آموزش کوتاه راهی آسمان می شدند.
در یکی از نبردها یکی از خلبانان ژاپنی متوجه نقطه ضعف ناوشکن های آمریکایی، یعنی دودکش های آن ها شد و با هواپیمایش به درون آن پرید. از آن پس این ایده رواج گرفت و از نهضت تبدیل به نهاد شد. سربازانی که یک روزه آموزش می دیدند و پس از یک شب خوش گذرانی، روز بعد به آسمان می رفتند. بسیاری از آن ها هرگز به مقصد نمی رسیدند. کسانی که به نزدیکی ناوگان ها می رسیدند به راحتی به دست تیربارچی ها شکار می شدند. در پایان جنگ سهم بسیار اندکی از تلفات ناوگان آمریکایی به کامیکازه ها بر می گشت.
به همین دلیل در فیلم "پرواز عقاب ها" هرگز نامی از کامیکازه نمی شنویم، البته به شکل یک نهاد سازمان یافته و دولتی! بلکه در چند صحنه از فیلم به ابتکار خود خلبان چنین صحنه هایی چیده شده است. این فیلم صد در صد سیاسی است و در صدد پاک کردن جنایت سوء استفاده از احساسات ملی و اعتقادی مردم ژاپن!
در هر حال ایده ی کامیکازه، پایه گذار تروریست نوین شد و در هر جای جهان آدم هایی پیدا شدند که با تن سپردن به مرگ، دیگران را به خاک و خون کشیدند.
کوبیدن هواپیماها به ساختمان های تجارت جهانی نیز، ادامه ی روند کامیکازه بود.
شیفتگان بازی های کامپیوتری، Call Of Duty5، که بازسازی صحنه هایی از جنگ جهانی دوم است را می شناسند. بسیاری از سکانس های معروف فیلم های سینمایی همچون "دشمن پشت دروازه ها" در این بازی گنجانده شده است. در این بازی شما با هواپیمای خود، با حجم انبوهی از کامیکازه ها روبرو می شوید که باید آن ها را از روی ناوشکن های خودی، دفع کنید.
می ماند آخرین نکته: آیین مردم ژاپن "شینتو" است. در آیین شینتو هر شیء و جسمی جاندار است. برای همین ژاپنی ها به دست ساخته های خود نیز به عنوان موجود زنده نگاه می کردند.
یک هواپیمای زیرو، همانند صاحبش یک موجود زنده بود و خلبان به راحتی با هواپیمایش انس می گرفت و با آن همدم می شد و تا آخرین نفس می تاخت!
******
بانو! این جمله ی آخری شما جای اندیشه ی بسیار دارد:
"ایثار، شجاعت یا .... نیاز به نقد بیشتر آئین مورد پذیرش؟! نمی دانم! اما ماجرایی ساده نیست...."
******
دوست و برادر گرامی ام سروان رنو، پلیس کافه! حالا که فکر می کنم، می بینم فیلم های بسیاری با حضور هواپیما حتی به عنوان یک کاراکتر صاحب نقش، ساخته شده است! شاید بتوانیم یک بخش تازه به نام "هواپیما و سینما" را بازگشایی کنیم! دیدگاه شما چیست؟ چایی سرد نشه! اسکورپان! قربون دستت! اون پر پیازو بده این ور سفره! ها والٌا، ...گوش کوب کجاست؟ کی می خواد بابا بشه و گوشت ها رو بکوبه!