تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: درخواست راهنمايي در مورد نام فيلم
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.

(۱۳۹۵/۱۰/۲۷ صبح ۰۲:۰۲)آناکین اسکای واکر نوشته شده: [ -> ]

تصور کنید تو یک جزیره تک و تنها از همه دنیا جدا افتادین و هر کاری می کنید تا نظر کشتی هایی که از نزدیک و یا حتی دور از جزیره عبور می کنن رو جلب کنید شاید نجات پیدا کنید ولی دریغ از یک کمک !

این موضوع یه انیمیشن خیلی ساده و ابتدایی بود که تو دهه شصت بارها از تلوزیون پخش شد. نه اسمی ازش بود نه نشانی ... ولی جوینده یابنده است با کمک خدا . امشب بالاخره پیداش کردم و تازه فهمیدم که ای بابا ! الکی نبود اینقدر تو ذهن ما ماندگار بود. ظاهرا سال 1974 جایزه فستیوال فیلم " کن " رو هم برده !

یه انیمشن به نام " جزیره " به انگلیسی " Island "  محصول 1973 کشور شوروی که حیفم اومد حس خوب دوباره دیدنش رو با شما دوستان تقسیم نکنم .

http://www.y o u t u b e . c o m/watch?v=89jFdBXs78A

امیدوارم از دوباره دیدنش لذت ببرین .

***

با سلام و عرض ارادت به خدمت شما دوست هم فکر

واقعا که در این دوران پرمشقت که مردم فقط به فکر امرار معاش هستند و رمقی برای یاد کردن خاطرات ندارند،حضور شما یاران،حس یافتن همان حلقه ی مفقوده را به بنده می دهد.

تصور کنید که نشانی یکی از گمشده های نوستالژیک خودت را به کسی بدهی و او با یک نگاه سرد به تو بگه:«اوووووهه... چه حوصله ای داری تو!»

و بعد به محفلی بیایی که هر کدام از اعضای آن جمع ،دست بگذارند بر همان گمشده ی  دیرینه ی تو!

بابا ،ای والله...واقعا که دست خوش دارید ،جناب آناکین اسکای واکر!

چند تا انیمیشن دیگر هم هست که سالیان متمادی است در جستجوی آن ها ،هفت دریا را گشته ام ،ولی نیافته ام:

انیمیشن ایرانی چشم تنگ دنیا دار

انیمیشن خارجی و موزیکال فیگارو

انیمیشن تاکسی که یک نفر مدام دنبال تاکسی می رفت و آواز می خواند:دادارا را را رارارا 


(۱۳۹۵/۱۰/۲۸ صبح ۰۳:۱۱)شارینگهام نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۵/۱۰/۲۷ صبح ۰۲:۰۲)آناکین اسکای واکر نوشته شده: [ -> ]

تصور کنید تو یک جزیره تک و تنها از همه دنیا جدا افتادین و هر کاری می کنید تا نظر کشتی هایی که از نزدیک و یا حتی دور از جزیره عبور می کنن رو جلب کنید شاید نجات پیدا کنید ولی دریغ از یک کمک !

این موضوع یه انیمیشن خیلی ساده و ابتدایی بود که تو دهه شصت بارها از تلوزیون پخش شد. نه اسمی ازش بود نه نشانی ... ولی جوینده یابنده است با کمک خدا . امشب بالاخره پیداش کردم و تازه فهمیدم که ای بابا ! الکی نبود اینقدر تو ذهن ما ماندگار بود. ظاهرا سال 1974 جایزه فستیوال فیلم " کن " رو هم برده !

یه انیمشن به نام " جزیره " به انگلیسی " Island "  محصول 1973 کشور شوروی که حیفم اومد حس خوب دوباره دیدنش رو با شما دوستان تقسیم نکنم .

http://www.y o u t u b e . c o m/watch?v=89jFdBXs78A

امیدوارم از دوباره دیدنش لذت ببرین .

***

با سلام و عرض ارادت به خدمت شما دوست هم فکر

واقعا که در این دوران پرمشقت که مردم فقط به فکر امرار معاش هستند و رمقی برای یاد کردن خاطرات ندارند،حضور شما یاران،حس یافتن همان حلقه ی مفقوده را به بنده می دهد.

تصور کنید که نشانی یکی از گمشده های نوستالژیک خودت را به کسی بدهی و او با یک نگاه سرد به تو بگه:«اوووووهه... چه حوصله ای داری تو!»

و بعد به محفلی بیایی که هر کدام از اعضای آن جمع ،دست بگذارند بر همان گمشده ی  دیرینه ی تو!

بابا ،ای والله...واقعا که دست خوش دارید ،جناب آناکین اسکای واکر!

چند تا انیمیشن دیگر هم هست که سالیان متمادی است در جستجوی آن ها ،هفت دریا را گشته ام ،ولی نیافته ام:

انیمیشن ایرانی چشم تنگ دنیا دار

انیمیشن خارجی و موزیکال فیگارو

انیمیشن تاکسی که یک نفر مدام دنبال تاکسی می رفت و آواز می خواند:دادارا را را رارارا 


دوست عزیزم " شارینگهام ".

خودمون باشیم. دوست ندارم تصویری ایده آل از افراد به اصطلاح " خارجی " توصیف کنم هر چند که نیستند ولی در ابعادی از زندگی درک بهتری دارند . به عنوان مثال از سنین جوانی اقدام به جمع آوری مثلا " تمبر " یا  "عکس بازیکن راگبی یا بیسبال " و یا هر چیز دیگری که دوست دارن میکنن . حتی اونهایی که منازل بزرگتر دارن اسباب بازی های دوران کودکی رو نگه می دارن . سوال اینجاست که چرا ؟

چرا یه مرد 50 ساله باید هنوز اسباب بازی های کودکیش رو نگه داره و هر چند وقت یکبار مرتب و تمییزشون کنه ؟

چون همه اینها بخشی از زندگی و خاطرات اون فرده و دیگران هم این رو می دونن. در ایران عزیز ما به نظر من بنا به دلایل فرهنگی شما اگه یاد دوران کودکی یا نوجوانی خودتون کنید از سوی دیگران به " بچه بودن " و یا " عقب تر از سن بودن " متهم می شین . در صورتی این احساسات بخشی از زندگی همه ماست و اتفاقا خیلی هم مهمه که اگه کسی احساس نیاز می کنه بهش پرداخته بشه . خانم دکتر رادیولوژیستی که همسر و 2 فرزند هم داره روزی بهم گفت : من عاشق کارتون هستم ولی تو رو خدا به کسی نگین !

به هرحال خوشحالم که این انیمیشن خاطره انگیز گمشده شما هم بود.

و اما ...

شاید امروز یکی از روزهای خوش شانسی شما باشه :

انیمیشن " چشم تنگ دنیادار " ساخته " نورالدین زرین کلک " محصول سال 1361 تقدیم به شما :

http://www.aparat.com/v/aNdGs/%DA%86%D8%...8%A7%D8%B1

اگه همونه که دنبالشی از دیدنش لذت ببر .

 

[/quote]

دوست عزیزم " شارینگهام ".

خودمون باشیم. دوست ندارم تصویری ایده آل از افراد به اصطلاح " خارجی " توصیف کنم هر چند که نیستند ولی در ابعادی از زندگی درک بهتری دارند . به عنوان مثال از سنین جوانی اقدام به جمع آوری مثلا " تمبر " یا  "عکس بازیکن راگبی یا بیسبال " و یا هر چیز دیگری که دوست دارن میکنن . حتی اونهایی که منازل بزرگتر دارن اسباب بازی های دوران کودکی رو نگه می دارن . سوال اینجاست که چرا ؟

چرا یه مرد 50 ساله باید هنوز اسباب بازی های کودکیش رو نگه داره و هر چند وقت یکبار مرتب و تمییزشون کنه ؟

چون همه اینها بخشی از زندگی و خاطرات اون فرده و دیگران هم این رو می دونن. در ایران عزیز ما به نظر من بنا به دلایل فرهنگی شما اگه یاد دوران کودکی یا نوجوانی خودتون کنید از سوی دیگران به " بچه بودن " و یا " عقب تر از سن بودن " متهم می شین . در صورتی این احساسات بخشی از زندگی همه ماست و اتفاقا خیلی هم مهمه که اگه کسی احساس نیاز می کنه بهش پرداخته بشه . خانم دکتر رادیولوژیستی که همسر و 2 فرزند هم داره روزی بهم گفت : من عاشق کارتون هستم ولی تو رو خدا به کسی نگین !

به هرحال خوشحالم که این انیمیشن خاطره انگیز گمشده شما هم بود.

و اما ...

شاید امروز یکی از روزهای خوش شانسی شما باشه :

انیمیشن " چشم تنگ دنیادار " ساخته " نورالدین زرین کلک " محصول سال 1361 تقدیم به شما :

http://www.aparat.com/v/aNdGs/%DA%86%D8%...8%A7%D8%B1

اگه همونه که دنبالشی از دیدنش لذت ببر .

[/quote]

               ***

صد سلام و هزاران تشکر از شما دوست عزیز{#smilies.heart}

البته که امروز ،روز خوش شانسی من است ،آن هم به خاطر حضور پرمهر رفیق همدلی چون شما{#smilies.angel}

 انیمیشن چشم تنگ دنیا دار را با حسن توجه شما ،دریافت کردم.واقعا ممنونم.

     ***

به مصداق مثل معروف: «شنونده ، گوینده را به سر ذوق می آورد. »

بنده ،یک انیمیشن دهه شصتی را به یاد آوردم که چند قسمت جداگانه داشت.

مردی که یک هشت پای دست آموز داشت ،همیشه به خاطر بازی گوشی های آن هشت پا ،به دردسر می افتاد.پایان همه قسمت ها این گونه بود:

مرد،با خشم و عصبانیت ،هشت پایش را دعوا می کرد ،سپس پاهای دراز و نواری آن جانور را به هم گره می زد و مثل یک زنبیل ! {#smilies.smile}در دست می گرفت و می رفت.

(۱۳۹۵/۱۰/۲۶ عصر ۰۴:۴۲)اوچیها ایتاچی نوشته شده: [ -> ]

سلام دوستان عزیز اگه ممکنه راهنمایی کنید

داستان در مورد تعدادی چترباز در جنگ جهانی دوم هست که میخوان داخل سرزمین های اشغالی توسط المان پیاده بشن. حین پرواز هواپیماشون مورد اصابت گلوله قرار میگیره و مجبور میشن هواپیما رو ترک کنن. هر کدوم تو نقطه ای فرود میان و همدیگه رو گم میکنن و.....

دوست من " اوچیها ایتاچی ".

فیلمی هست به نام " پلی در دور دست " به انگلیسی " A Bridge Too Far " محصول مشترک آمریکا و انگلستان سال 1977 که داستان عملیاتی به نام " Market Garden " رو روایت می کنه . ممکنه فیلم مورد نظر شما همین باشه .

[/quote]

خیلی ممنون خودشه :heart::heart:

خاطره ای محو و دور از فیلمی داشتم که در آن مردی با پاهایش انگار که بال میزد . فیلم فانتزی بود و فضایی تاریک داشت ...

چند شب پیش پیدایش کردم . دو همسایه که بر سر یک گل با یکدیگر دعوا می کنند. فیلم معروف " همسایه ها " اثر " نورمن مک لارن " 1952  شاید گمشده شما نیز بوده باشد .

https://www.y o u t u b e . c o m/watch?v=bdiaszGSIqU

سلام دوستان اگه میشه راهنماییم کنید

یه فیلم آمریکایی که مسابقات جهانی سرعت با هواپیماهای جنگنده که با خلبانهای جوان در چندین دور مسابقه که برگزار میشود تا قهرمان جهان مشخص شود

(۱۳۹۵/۱۰/۲۶ عصر ۱۰:۴۸)شارینگهام نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۵/۱۰/۲۳ عصر ۰۲:۰۰)آناکین اسکای واکر نوشته شده: [ -> ]

دوستان عزیزم

در دهه شصت که فیلم های ژاپنی زیادی از تلوزیون پخش شد _ هر چند که تعدادی از این فیلم ها جز شاهکارهای سینمای جهان بودند _ ولی به دلایلی چند خیلی مورد اقبال تماشاگر عام قرار نمی گرفت . عدم تجانس فرهنگی و ریتم کند و فضای نا ملموس دوره " ادو " به انگلیسی " Edo Period " که داستان خیلی از اون فیلم ها در این دوره روایت میشد باعث می شد بسیاری از مردم از لفظ  "حوصله سر بر " در مورد این فیلم ها استفاده کنن .

به هر حال سالها بعد هوس دیدن دوباره اون فیلم ها و تجدید خاطره به سراغ بعضی از ما میاد .

یکی از فیلم هایی که حداقل دوبار خودم شاهد پخشش بودم امروز به دنبال اسم اون میگردم . از فیلم دو تا سکانس در ذهنم مونده امیدوارم دوستان نام فیلم رو به خاطر بیارن :

- زنی فوت میکنه و همسرش اون رو به خاک میسپاره .سالها بعد اسکلت زن رو پیدا می کنن و وقتی مرد می فهمه با حالتی وحشتزده می گه : " اون اومده دنبال من ".

- در انتهای فیلم یه گوینده یا همون " نریشن " عنوان می کنه که : " وقتی این زنها خودشونو از پرتگاه به پایین پرت می کنن سالها بعد تصویر بدن اون زنها رو پشت خرچنگ های اون منطقه دیده می شد ! " .

جل الخالق !

آیا دوستان نام این فیلم رو به یاد دارن ؟

***

با سلام و عرض خوشحالی از داشتن یاران هم فکری مثل شما

نام فیلم اسکلت کنار خانه:ریش قرمز

کارگردان : آکیرا کوروساوا

نام فیلم زنان خودکشی در دریا:کوایدان

کارگردان :میزو گوشی

دوست عزیزم " شارینگهام "

امشب فیلم " ریش قرمز " رو دیدم و بله خودش بود . همون سکانسی رو که تو ذهنم مونده بود دوباره دیدم . ولی حیفم اومد درباره 30 دقیقه پایانی فیلم حرفی نزنم .

دیالوگ های بین دختر نوجوان و پسر بچه سکانس هایی که درباره دزدی و گدایی و فقر صحبت می کردن و سکانسی که پسر بچه در حال احتضار بود واقعا تاثیر گذار بود . حالا در این بین مادر پسر بچه به همسرش که خوابه اشاره می کنه و میگه : اون فکر میکنه مرده واسه همین اینقدر راحت خوابیده !

متشکرم بابت راهنمایی شما دوست من.

دوستان عزیزم

یکی از دوستان قبلا در همین بخش درخواست نام فیلمی رو کرده بود که البته در ذهن من هم بود. اطلاعات بیشتری رو می نویسم شاید این بار پیدا بشه.

" یکی از دوستان و مشاوران وینستون چرچیل * مردی میانسال و تقریبا فربه با هواپیما در حال سفر از روی مناطق اشغالی توسط ارتش آلمان هست. به دلایلی درب اصلی هواپیما باز میشه و مکش هوا به طور اتفاقی این فرد رو از هواپیما به بیرون پرت میکنه و در هنگام فرود چترش به یک درخت گیر میکنه.

بعد از اسارت به کمپ اسرا فرستاده میشه ولی با یک هویت جعلی و در اونجا هست که از لندن و از طرف چرچیل دستور میرسه که به هر طریقی شده باید فراری داده بشه. در عملیات فرار یکی از زندانیان قراره نقش یکی از درجه دارهای آلمانی رو که اگه اشتباه نکنم سبیل خاصی هم داره بازی کنه و براش یه هفت تیر چوبی هم درست می کنن.

یکی از صحنه هایی که قبلا دوستان هم بهش اشاره کرده بودن اینه که این فرد وقتی در بازداشتگاه تنها میشه چشمش به یه جدول کلمات متقاطع برمیخوره و به سادگی اون رو حل میکنه و این باعث اعتراض اسرای دیگه میشه که می گفتن حل این جدول یک هفته وقتشون رو پر میکرده. "

آیا دوستان این فیلم رو به یاد دارند ؟

* به خاطر خیانتی که در حق کشورم کرد از این فرد متنفرم.

(۱۳۹۵/۱۱/۸ صبح ۱۱:۱۱)آناکین اسکای واکر نوشته شده: [ -> ]

دوستان عزیزم

یکی از دوستان قبلا در همین بخش درخواست نام فیلمی رو کرده بود که البته در ذهن من هم بود. اطلاعات بیشتری رو می نویسم شاید این بار پیدا بشه.

" یکی از دوستان و مشاوران وینستون چرچیل * مردی میانسال و تقریبا فربه با هواپیما در حال سفر از روی مناطق اشغالی توسط ارتش آلمان هست. به دلایلی درب اصلی هواپیما باز میشه و مکش هوا به طور اتفاقی این فرد رو از هواپیما به بیرون پرت میکنه و در هنگام فرود چترش به یک درخت گیر میکنه.

بعد از اسارت به کمپ اسرا فرستاده میشه ولی با یک هویت جعلی و در اونجا هست که از لندن و از طرف چرچیل دستور میرسه که به هر طریقی شده باید فراری داده بشه. در عملیات فرار یکی از زندانیان قراره نقش یکی از درجه دارهای آلمانی رو که اگه اشتباه نکنم سبیل خاصی هم داره بازی کنه و براش یه هفت تیر چوبی هم درست می کنن.

یکی از صحنه هایی که قبلا دوستان هم بهش اشاره کرده بودن اینه که این فرد وقتی در بازداشتگاه تنها میشه چشمش به یه جدول کلمات متقاطع برمیخوره و به سادگی اون رو حل میکنه و این باعث اعتراض اسرای دیگه میشه که می گفتن حل این جدول یک هفته وقتشون رو پر میکرده. "

آیا دوستان این فیلم رو به یاد دارند ؟

* به خاطر خیانتی که در حق کشورم کرد از این فرد متنفرم.

من یکی دو سال پیش این درخواست رو کردم و اتفاقا دوستان جوابم رو دادن فیلم هم خودش بود.

بازیگر مرد فیلم هم همون شخصیتی هست که اول فیلم توپهای ناوران گریگوری پک رو در یک اتاق ملاقات می کنه.

(۱۳۹۵/۱۱/۸ عصر ۰۱:۱۱)سناتور نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۵/۱۱/۸ صبح ۱۱:۱۱)آناکین اسکای واکر نوشته شده: [ -> ]

دوستان عزیزم

یکی از دوستان قبلا در همین بخش درخواست نام فیلمی رو کرده بود که البته در ذهن من هم بود. اطلاعات بیشتری رو می نویسم شاید این بار پیدا بشه.

" یکی از دوستان و مشاوران وینستون چرچیل * مردی میانسال و تقریبا فربه با هواپیما در حال سفر از روی مناطق اشغالی توسط ارتش آلمان هست. به دلایلی درب اصلی هواپیما باز میشه و مکش هوا به طور اتفاقی این فرد رو از هواپیما به بیرون پرت میکنه و در هنگام فرود چترش به یک درخت گیر میکنه.

بعد از اسارت به کمپ اسرا فرستاده میشه ولی با یک هویت جعلی و در اونجا هست که از لندن و از طرف چرچیل دستور میرسه که به هر طریقی شده باید فراری داده بشه. در عملیات فرار یکی از زندانیان قراره نقش یکی از درجه دارهای آلمانی رو که اگه اشتباه نکنم سبیل خاصی هم داره بازی کنه و براش یه هفت تیر چوبی هم درست می کنن.

یکی از صحنه هایی که قبلا دوستان هم بهش اشاره کرده بودن اینه که این فرد وقتی در بازداشتگاه تنها میشه چشمش به یه جدول کلمات متقاطع برمیخوره و به سادگی اون رو حل میکنه و این باعث اعتراض اسرای دیگه میشه که می گفتن حل این جدول یک هفته وقتشون رو پر میکرده. "

آیا دوستان این فیلم رو به یاد دارند ؟

* به خاطر خیانتی که در حق کشورم کرد از این فرد متنفرم.

من یکی دو سال پیش این درخواست رو کردم و اتفاقا دوستان جوابم رو دادن فیلم هم خودش بود.

بازیگر مرد فیلم هم همون شخصیتی هست که اول فیلم توپهای ناوران گریگوری پک رو در یک اتاق ملاقات می کنه.

"سناتور" عزیز

متشکرم از راهنمایی شما . بله با جستجو در ارسال های شما به نام فیلم که " A Coming-Out Party " محصول 1961 انگلستان هست رسیدم . البته این فیلم دارای نام دومی هم هست به نام " Very Important Person " اما ظاهرا  در ایران با نام " نقشه فرار " دوبله شده . همین جا از " شرلوک " عزیز هم بابت معرفی نام فیلم تشکر مجدد می کنم .

دوستان یه سری نمایش از سیمای نوجوان دهه 70 و اوایل دهه 80 میداد که همه بازیگراش لباس آبی داشتن و راجع به محرم بود و راوی داستانهاش آقای حسین فلاح بود و آقای اشکان صادقی هم توش بازی میکرد

میکرد کسی اسمشو نمیدونه؟؟

به بهانه پخش این شب های سریال " معمای شاه " ...

سالها پیش سریالی در فاصله زمانی 12 تا 22 بهمن از تلویزیون پخش شد که به وقایع دی و بهمن ماه سال 1357 می پرداخت . تیتراژ پایانی این تاتر تلویزیونی آهنگی بود به نام " گذشت آنزمانی که آن سان گذشت ".

فارغ از هر گونه قضاوتی به دلیل ملودی خاصی که این آهنگ داشت در ذهن من مونده بود تا اینکه پیداش کردم و مورد جالب در باره این آهنگ این بود که صدای خواننده اصلی بسیار به صدای " فرامرز اصلانی " نزدیک بود .

به هر حال شنیدن این آهنگ برای بسیاری ممکنه خاطره انگیز باشه :

http://manjanigh.org/?p=114

اگر شما هم این آهنگ رو به خاطر دارید از شنیدنش لذت ببرید .

سلام دوستان اگه ممکنه راهنماییم کنید

فیلم امریکایی زن و مردی با دو فرزند زندگی میکردن.مرد با دختری کم سن و سال رابطه برقرارمیکنه.و درخواست طلاق برای همسرش میده.او که افسرده شده بود .دوستانش یک بلیط به مقصد هاوایی بهش هدیه میدن که از فکر همسرش در بیاد.و انجا بود که معلم موج سواری میبینه که به فرزنداش اموزش میده .واخر عاشق میشوند ..ببخشید دوستم دقیقأ همین طوری تعریف کرده

دوستان سلام، هیچکسی نتونست برام اسم لاتین فیلم "دکتر کوچولوها" رو پیدا کنه؟ :rolleyes:

دوستان عزیزم

در اوایل دهه 60 شبی یک پویا نمایی از تلویزیون پخش شد که در واقع با تکنیک تک فریم ساخته شده بود. ماجرای شهری فانتزی که شهروندانش در واقع " لوبیا " بودند. ماجراهای مختلفی از مردم این شهر روایت شد . دو تا از صحنه هایی که در خاطرم به خوبی مونده یکی صحنه شلیک به یک لوبیا بود که با کبریت ( به عنوان اسلحه ) صورت گرفت و دیگری صحنه تصادف یک قوطی کنسرو ( به عنوان اتومبیل ) با یک لوبیا بود .

در جستجویی که کردم به نام این پویا نمایی رسیدم " BabFilm . Scenes With Beans " به کارگردانی " Otto Foky " محصول 1975 مجارستان .

این جستجو متاسفانه من رو به لینکی برای تماشای مجدد این پویانمایی و اشتراک اون با شما نرسوند ولی برای تجدید خاطره اون رو عنوان کردم تا اگر دوستان لینکی از این پویا نمایی سراغ دارند با ما به اشتراک بگذارند .

(۱۳۹۵/۱۱/۱۵ عصر ۱۲:۰۴)آناکین اسکای واکر نوشته شده: [ -> ]

دوستان عزیزم

در اوایل دهه 60 شبی یک پویا نمایی از تلویزیون پخش شد که در واقع با تکنیک تک فریم ساخته شده بود. ماجرای شهری فانتزی که شهروندانش در واقع " لوبیا " بودند. ماجراهای مختلفی از مردم این شهر روایت شد . دو تا از صحنه هایی که در خاطرم به خوبی مونده یکی صحنه شلیک به یک لوبیا بود که با کبریت ( به عنوان اسلحه ) صورت گرفت و دیگری صحنه تصادف یک قوطی کنسرو ( به عنوان اتومبیل ) با یک لوبیا بود .

در جستجویی که کردم به نام این پویا نمایی رسیدم " BabFilm . Scenes With Beans " به کارگردانی " Otto Foky " محصول 1975 مجارستان .

این جستجو متاسفانه من رو به لینکی برای تماشای مجدد این پویانمایی و اشتراک اون با شما نرسوند ولی برای تجدید خاطره اون رو عنوان کردم تا اگر دوستان لینکی از این پویا نمایی سراغ دارند با ما به اشتراک بگذارند .

ببینید اینه:


اگه نیست بگید پاکش کنم

(۱۳۹۵/۱۱/۱۶ صبح ۰۵:۵۶)اسکورپان شیردل نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۵/۱۱/۱۵ عصر ۱۲:۰۴)آناکین اسکای واکر نوشته شده: [ -> ]

دوستان عزیزم

در اوایل دهه 60 شبی یک پویا نمایی از تلویزیون پخش شد که در واقع با تکنیک تک فریم ساخته شده بود. ماجرای شهری فانتزی که شهروندانش در واقع " لوبیا " بودند. ماجراهای مختلفی از مردم این شهر روایت شد . دو تا از صحنه هایی که در خاطرم به خوبی مونده یکی صحنه شلیک به یک لوبیا بود که با کبریت ( به عنوان اسلحه ) صورت گرفت و دیگری صحنه تصادف یک قوطی کنسرو ( به عنوان اتومبیل ) با یک لوبیا بود .

در جستجویی که کردم به نام این پویا نمایی رسیدم " BabFilm . Scenes With Beans " به کارگردانی " Otto Foky " محصول 1975 مجارستان .

این جستجو متاسفانه من رو به لینکی برای تماشای مجدد این پویانمایی و اشتراک اون با شما نرسوند ولی برای تجدید خاطره اون رو عنوان کردم تا اگر دوستان لینکی از این پویا نمایی سراغ دارند با ما به اشتراک بگذارند .

ببینید اینه:

اگه نیست بگید پاکش کنم

دوست شجاع من " اسکورپان شیر دل " 

ای کشنده " کاتلا " .

چک کردم . متاسفانه اون نبود. ولی اگر یک شوخی کوچک رو از من بپذیری باید بگم " این چیزی از ارزش های شما کم نمیکنه " . از حسن نیت و توجهی که داشتی و وقتی که گذاشتی تشکر می کنم .

سلام دوستان عزیز من خیلی ممنونم که تا به این لطضه من رو در یافتن نام فیلم نا امید نکردید

اگه ممکنه این فیلم رو هم یاریم کنید خیلی حیاتیه خودتون که در جریانید خخخخخخ سپاسگذارم

دو تا خواهر توی یه خونه بزرگ زندگی میکردن خانواده قصر نشینی بودن یکی از خواهرا که بزرگتر بود عاشق نقاش بی پول قصرشون شد غافل از اینکه خواهر کوچیکه هم عاشق شده تا اینکه اون دو تا با هم فرار کردن چند سال بعد جنگ جهانی سر گرفت خواهر کوچیکه پرستار شد توی شهر خواهرش رو دید که با وضع مالی خیلی بدی با پسره دارن خوشبخت و عاشقانه زندگی میکنن بعد اینکه پسر به جنگ رفت کشته شد و ....

فقط همین رو واسم تعریف کردن اگه ممکنه راهنماییم کنید سپاس

(۱۳۹۵/۱۱/۱۸ صبح ۱۲:۲۳)اوچیها ایتاچی نوشته شده: [ -> ]

سلام دوستان عزیز من خیلی ممنونم که تا به این لطضه من رو در یافتن نام فیلم نا امید نکردید

اگه ممکنه این فیلم رو هم یاریم کنید خیلی حیاتیه خودتون که در جریانید خخخخخخ سپاسگذارم

دو تا خواهر توی یه خونه بزرگ زندگی میکردن خانواده قصر نشینی بودن یکی از خواهرا که بزرگتر بود عاشق نقاش بی پول قصرشون شد غافل از اینکه خواهر کوچیکه هم عاشق شده تا اینکه اون دو تا با هم فرار کردن چند سال بعد جنگ جهانی سر گرفت خواهر کوچیکه پرستار شد توی شهر خواهرش رو دید که با وضع مالی خیلی بدی با پسره دارن خوشبخت و عاشقانه زندگی میکنن بعد اینکه پسر به جنگ رفت کشته شد و ....

فقط همین رو واسم تعریف کردن اگه ممکنه راهنماییم کنید سپاس

دوست عزیزم " اوچیها ایتاچی " 

اگر کلمات کلیدی " دختر قصر نشین - نقاش بی پول - وضع مالی خیلی بد - زندگی عاشقانه و خوشبختی " رو در گوگل جستجو کنید یک لیست از ژانر " فانتزی - تخیلی " معرفی میشه ! امان از دست خانمها که گاهی با یک انتخاب ژانر فیلم رو عوض می کنند!

و اما خط داستانی که تعریف کردید تا اندازه ای شبیه به فیلم " کفاره " به انگلیسی " Atonement " محصول سال 2007 انگلستان هست. ممکنه فیلم مورد نظرتون همین باشه .

(۱۳۹۵/۱۱/۱۸ صبح ۱۰:۳۷)آناکین اسکای واکر نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۵/۱۱/۱۸ صبح ۱۲:۲۳)اوچیها ایتاچی نوشته شده: [ -> ]

سلام دوستان عزیز من خیلی ممنونم که تا به این لطضه من رو در یافتن نام فیلم نا امید نکردید

اگه ممکنه این فیلم رو هم یاریم کنید خیلی حیاتیه خودتون که در جریانید خخخخخخ سپاسگذارم

دو تا خواهر توی یه خونه بزرگ زندگی میکردن خانواده قصر نشینی بودن یکی از خواهرا که بزرگتر بود عاشق نقاش بی پول قصرشون شد غافل از اینکه خواهر کوچیکه هم عاشق شده تا اینکه اون دو تا با هم فرار کردن چند سال بعد جنگ جهانی سر گرفت خواهر کوچیکه پرستار شد توی شهر خواهرش رو دید که با وضع مالی خیلی بدی با پسره دارن خوشبخت و عاشقانه زندگی میکنن بعد اینکه پسر به جنگ رفت کشته شد و ....

فقط همین رو واسم تعریف کردن اگه ممکنه راهنماییم کنید سپاس

دوست عزیزم

اگر کلمات کلیدی " دختر قصر نشین - نقاش بی پول - وضع مالی خیلی بد - زندگی عاشقانه و خوشبختی " رو در گوگل جستجو کنید یک لیست از ژانر " فانتزی - تخیلی " معرفی میشه ! امان از دست خانمها که گاهی با یک انتخاب ژانر فیلم رو عوض می کنند!

خط داستانی که تعریف کردید تا اندازه ای شبیه به فیلم " کفاره " به انگلیسی " Atonement " محصول سال 2007 انگلستان هست. ممکنه فیلم مورد نظرتون همین باشه .

سپاس فراوان دوست عزیز خودشه واقعأ ممنونم از شما همیشه سالم و سلامت باشی آقای آناکین اسکای واکر . یا حق

آدرس های مرجع