تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: درخواست راهنمايي در مورد نام فيلم
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.

با درود خدمت تمامی دوستان

مدت هاست دنبال یک فیلم قدیمی می گردم (احتمال دهه 70) که به اسم محله چینی ها توی ذهنم مونده اما این فیلم محله چینی های محصول سال 1974با بازی جان نیکلسون نیست

مهم ترین بخش فیلم که خیلی خوب توی ذهنم مونده اونجایی هست که شخصیت اصلی داستان همه مردم محله رو توی یک رستوران جمع می کنه و یکی یکی ملت رو می بره توی آشپز خونه و بعد سرشون رو می بره و میاد جسدشون رو از بین جمعیت رد می کنه کله چند نفری رو اینطوری میبره تا اینکه ملت اعتراف می کن

حالا اینکه بازیگراش کی بودن و جریان اصلی داستان چی بود رو خدائیش اصلا یادم نیست

ممنون میشم اگر دوستان راهنمایی بفرمایند

پیشاپیش سپاس فراوان

(۱۳۹۷/۱۰/۲۰ عصر ۰۹:۳۸)TomSayer نوشته شده: [ -> ]

با درود خدمت تمامی دوستان

مدت هاست دنبال یک فیلم قدیمی می گردم (احتمال دهه 70) که به اسم محله چینی ها توی ذهنم مونده اما این فیلم محله چینی های محصول سال 1974با بازی جان نیکلسون نیست

مهم ترین بخش فیلم که خیلی خوب توی ذهنم مونده اونجایی هست که شخصیت اصلی داستان همه مردم محله رو توی یک رستوران جمع می کنه و یکی یکی ملت رو می بره توی آشپز خونه و بعد سرشون رو می بره و میاد جسدشون رو از بین جمعیت رد می کنه کله چند نفری رو اینطوری میبره تا اینکه ملت اعتراف می کن

حالا اینکه بازیگراش کی بودن و جریان اصلی داستان چی بود رو خدائیش اصلا یادم نیست

ممنون میشم اگر دوستان راهنمایی بفرمایند

پیشاپیش سپاس فراوان


با سلام
منظورتان فیلم پنجه گربه محصول 1934 با بازی هارولد لوید است>

The Cats Paw

قهرمان فیلم از چین به یک شهر امریکایی آمده و شهردار شده.
او افراد متخلف رو در محله چینی ها جمع می کنه و مطابق یک افسانه چینی وانمود می کنه که قصد کشتن داره. دو نفر رو مثلا می کشه البته بیهوش میکنه.بقیه از ترس اعتراف میکنن.

سلام دوستان. به دنبال لینک فیلمی هستم که پانزده، شانزده سال پیش از تلویزیون پخش شد. داستان یک رمان نویس ناموفق بود که با همسر و فرزندانش زندگی می کرد.اون خودش کتاب هاشو می فروخت که بتونه امضاشون هم بکنه. رمانش یک داستان اجتماعی بود. وقتی خانمی اومد و ازش پرسید رمانت در چه ارتباطی است. اون هم کمی از داستانشو تعریف می کنه و اون خانم در حین رفتن بهش میگه ترجیح می دم داستانهای استفان کینگ را بخونم! روز بعد وقتی مشتری دیگری ازش می پرسه محتوای کتابت چی هست, به دروغ بهش میگه که درباره جسد و ارواح و این چیزهاست و مشتری هم گول می خوره و کتابشو می خره.

فیلم دیگری نیز تقریبا همون سالها از تلویزیون نمایش داده شد در مورد زمان قدیم. چند تا بچه بودند. مادرشون گویا مریض میشه و وضع مادیشون بد میشه. یکی از بچه ها داستان می نویسه و می بره شهر دفتر روزنامه تا با منتشر کردن داستانش در مجله بتونه مبلغی به دست بياره، اما سردبیر روزنامه بدون خوندن داستانش مبلغ مختصری بهش میده و بهش گوشزد می کنه که تا بزرگ نشده دیگه اونجا نیاد. اما بچه بعد از مدت کوتاهی دوباره میره اونجا.

فیلم دیگری هم بود باز هم همون سالها نشون دادند. از این یکی خیلی کم یادم میاد. فقط یادمه که یک خانمی بود که خانواده شو از دست داده بود و کودکی که وضعیت مشابهی داشت و در آخر فیلم هم زنه می گه که ما وضعیت مشابهی داریم و می تونیم با هم زندگی کنیم. اگر اشتباه نکنم خانمه روی ویلچر بود. و اون بچه هم والدینش رو در سفر دریایی از دست داده بود.

با درود خدمت تمامی عزیزان

احتمالا اوایل دهه 70 بود که از تلویزیون یک فیلمی پخش شد که توی خاطر من سیاه و سفید هست و داستانش از این قرار بود که دو مرد توی یک ساختمان خالی از سکنه(کلا خالی بود چیز خاصی توش نبود) با همدیگه بودند (فیلم رو از اول ندیدم) ولی برنامه هر روزشون این بود که بایستی برای یک فرد ناشناس توی زیر زمین اون ساختمان غذا می بردند

شخصیت اصلی داستان اوایل سعی داشت که راه فرار رو پیدا کنه ولی بعد از یک مدت کنجکاو شد که ببینه غذاها برای چه کسی هست پس موند تا اینکه بالاخره یک روز مرد اول مریض میشه و نمی تونه غذا ببره و شخصیت اصلی داستان بالاخره سینی غذا رو می بره و متوجه میشه که یک زن پشت اون درب هست و غذا ها برای اون هست (سینی غذا از زیر درب به داخل فرستاده میشد تا اونجایی که یادمه)

اما مهم ترین نکته که باعث شده دنبال این فیلم بگردم این هست که نه موسیقی متن داشت و نه دیالوگی (و حتی مونو لوگی)

هیچی

خلاصه که فیلم صامتی برای خودش بود

ممنون میشم اگر کسی این فیلم رو میشناسه معرفی کنه

پیشاپیش سپاس

سلام دوستان

حدود سال 72 فیلمی را در شبکه ویدیویی دیدم که با عنوان "ماهواره" دوبله شده بود. ماجرای پسرکی بود که سعی می کرد از طریق یک فرستنده رادیویی با پدرش که در دریا گم شده بود تماس بگیرد.

اواتفاقی با جوانی که در مرکز رادیویی در احتمالا کوههای آلپ بود تماس گرفت و با هم دوست شدند. سپس آنها اتفاقی در جریان فعالیت یک گروه خرابکار و جاسوس در شهر واشینگتن قرار گرفتند و با کمک هم سعی کردند مانع موفقیت آنها بشوند.لطفا اگر از نام اصلی فیلم اطلاع دارید بفرمایید. فیلم باید محصول قبل از سال 1995 باشد.

[quote='باد وایت' pid='37992' dateline='1547055967']

سلام
یکی از فیلمهای گمشده من که نزدیک به25سال دنبالش بودم/کوایدن(ارواح)محصول 1964ژا/quote]____________

_________________________

سلام

فیلم کوایدان را من در اوایل دهه هفتاد از شبکه یک دیدم فکر کنم برنامه هنر هفتم بود  اپیزود اولش سیاه گیسو از اون موهای وحشتناک واسکلت زنه اینقدر ترسیدم تا صبح نخوابیدم ویکی دوهفته حالت عادی نداشتم البته اون قسمتی که ارواح گوش های اویی کی رو کندند هم نباید بگذریم فیلم عجیبیه

سلام دنبال نام چند تا فیلم هستم،خواهشا اسم هر کدام،رو میدونید ممنون میشم بگید،باتشکر.فیلمی بود،که ترسناکی بود،که چندین نفر رفتن سر یک سنگ بزرگ رو برداشتند و از پله های که زیر سنگ بزرگ بود،سنگها روی یک جایی مثل روی یک قبر بود،که برای پنهان کردن راه ورودی گذاشته بودند،اینا راه رو بلد بدوند و داخل سرداب شدند، رفتن پایین و رسیدن به یک سرداب،سردابه چند راه داشت و این چند نفر برای طلا های توی سرداب رفتن اونجا و تو سرداب روح وجود داشت که از طلاها مواظبت میکردن این آدم ها وقتی موضوع ارواح رو فهمیدن طلاها رو گذاشتن و اومدن بیرون،فقط یکی دختران که یک انگشتر رو اول کار برداشته بود یادش رفت بزاره تو سرداب و یکی از ارواح اومدن و زن و انگشتر رو بردن،این فیلم برای دهه ۲۰۰۰ میلادی هست.۲.فیلم دومی قضیه اش اینه که چند نفر رفتن تو یک قصر که تو قصر روح بود و روزه اجازه خروج از قصر رو به افراد داخل قصر نمیداد و آخر کار هم که یکیشون،تونست بره بیرون،تو زمین فرو رفت،امثلا با چوب و هر چیزی به شیشه ها هم که ضربه میزدند خورد نمیشد،فیلم سیاه و سفید هم هست،این فیلم مال حدود ۶۰ سال پیشه.۳.مردی رفت داخل جنگل و فهمید،دو تا شکارچی قصد کشتن مرد رو داشتنددنبالش هستند و قصد جونش رو دارن،بعد از کلی زد و خورد یکی از شکارچی ها رو کشت و فهمید،دو تا شکارچی نوجوان هستند و شکارچی بعدی رو زنده گذاشت و رفت.سن شکارچی ها ۱۴ تا ۱۵ سال داشتن،شکارچی ها خیلی جوان بودند،.۴.زن و مردی داخل یک اتاق که دیوار بتونی داشت، با یک در بسته و کمد آهنی که داخل یک وسیله تیز بلند و کلفت میخ مانندو آهن بر بود،زنه هم سیاهپوست آفریقایی بود،مرد با کمک وسیله آهنی دیوار رو سوراخ کرد و آهن هایی که داخل دیوار بود،رو با آهن بر برید و رفت داخل اتاق دیگه شد که مثل اتاق اول بود،اولش زن آفریقایی با مرد راحت نبود،ولی بعد با هم راحت تر شدن،آب و غذا نداشتن که مرد از زور تشنگی ادرار زن رو خورد،آخرش در اتاق دومی باز شد و به منطقه سرسبزی راه داشت.ممنون میشم برای پیدا کردن نام فیلم کمکم کنید،از آدمین هم برای تایید عضویتم واقعا تشکر میکنم.

(۱۳۹۷/۱۰/۲۶ عصر ۰۵:۳۷)ناصر نوشته شده: [ -> ]

سلام دوستان

حدود سال 72 فیلمی را در شبکه ویدیویی دیدم که با عنوان "ماهواره" دوبله شده بود. ماجرای پسرکی بود که سعی می کرد از طریق یک فرستنده رادیویی با پدرش که در دریا گم شده بود تماس بگیرد.

اواتفاقی با جوانی که در مرکز رادیویی در احتمالا کوههای آلپ بود تماس گرفت و با هم دوست شدند. سپس آنها اتفاقی در جریان فعالیت یک گروه خرابکار و جاسوس در شهر واشینگتن قرار گرفتند و با کمک هم سعی کردند مانع موفقیت آنها بشوند.لطفا اگر از نام اصلی فیلم اطلاع دارید بفرمایید. فیلم باید محصول قبل از سال 1995 باشد.

سلام

High Frequency 1988

سلام بر همه دوستان

من عاشق فیلمهای ایتالیایی مافیایی هستم خاصه فیلمهایی که لینو ونتورا در اون نقش داره ولی فیلم مورد نظر درخواستی امروز ونتورا توش نیست .

یک فیلم ایتالیایی بود که سالها پیش از تلویزیون پخش شد یک وکیل خبره  پی گیر پرونده ای هست  که به مافیا مربوط میشه و طبق معمول فیلمهای مافیایی در آخر وکیل رو جلوی در خونش ترور میکنن در قسمتی از فیلم که از خانوادش خداحافظی میکرد که بره ماموریت حل این پرونده پسر کوچیکش کنارش نشسته بود و گفت بابا از پیشم نرو چون اگه بری میمیری و زد زیر گریه ظاهرا تحت تاثیر حرفهای اطرافیان قرار گرفته بود که به وکیل گوشزد میکردند که دنبال این ماجرا رو نگیره... .

متاسفانه همین قسمتهای کوچیک یادم بود.

 درووود و رحمت خداوند بر کسی که این فیلم رو بخاطر داشته باشه یا اسمش رو بفرماید با این اطلاعات جزیی من .

(۱۳۹۷/۱۱/۳ عصر ۱۱:۵۲)زینال بندری نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۷/۱۰/۲۶ عصر ۰۵:۳۷)ناصر نوشته شده: [ -> ]

سلام دوستان

حدود سال 72 فیلمی را در شبکه ویدیویی دیدم که با عنوان "ماهواره" دوبله شده بود. ماجرای پسرکی بود که سعی می کرد از طریق یک فرستنده رادیویی با پدرش که در دریا گم شده بود تماس بگیرد.

اواتفاقی با جوانی که در مرکز رادیویی در احتمالا کوههای آلپ بود تماس گرفت و با هم دوست شدند. سپس آنها اتفاقی در جریان فعالیت یک گروه خرابکار و جاسوس در شهر واشینگتن قرار گرفتند و با کمک هم سعی کردند مانع موفقیت آنها بشوند.لطفا اگر از نام اصلی فیلم اطلاع دارید بفرمایید. فیلم باید محصول قبل از سال 1995 باشد.

سلام

High Frequency 1988

 
سلام خیلی ممنونم
خودشه.

سلام،از آدمین و اعضا خواهش دارم،در صورت اطلاع کمکم کنید،در مورد این چند تا فیلم،دونستن از محالات زندگی من، شده،

سلام، یک فیلم، قدیمی ترسناک هست، چند نفر هستن میرن، داخل یک قصر یا قلعه، یک روح داخل قصر هست، به هیچ عنوان اجازه، بیرون آمدن، از قصر رو به آدما نمیده، جوری که با هر چیزی به در و پنجره هم میزنن،خورد نمیشه و روزه اجازه خروج رو بهشون نمیده، یکیشون هم که از قصر بیرون میره، همون لحضه، تو زمین فرو میره، اسم فیلم رو میخواستم، ممنون.فیلمه برای حدود ۵۰ سال پیش هست.////////////سلام، اینم یک فیلم دیگه ای که میخوام، لطف کنید اسم هر کدامش رو میدونستنید،بهم بگید، ممنون،اگه کسی اسم فیلم رو میدونه، بگه، ممنون، میشم، چند نفر برای دزدیدن طلا، به یک جایی میرن و یک چیزی که مثل قبر هست رو ،سنگ روش رو بر میدارند و از پله های داخل همین راه،میرن داخل یک سرداب زیر زمینی،سنگه روی یک جایی مثل قبر هست،که راه مخفی هست،ولی این چند نفر راه رو میدونن و میرن از پله ها داخل سرداب۱،
که سردابه کلی راه های مختلف و تو در تو داشت، داخل سردابه، کلی طلا هست، ولی، ارواحی از طلاها محافظت میکردن،آخر کار هم این آدما وقتی فهمیدن،بردن طلا به قیمت جونشون تموم میشه، طلاها رو نبردن، ولی فقط یکیشون که اول کار، یک دونه طلا تو جیبش بود، حواسش نبود، که طلا رو زمین بزاره، آخر هم ارواح اومدن، دختره، رو بردن،یعنی دونستن اسم، فیلمه شده، از محالات زندگی من.ممنون میشم اگه کسی، اسمش رو میدونه،بهم بگه،ممنون از همتون.این فیلم جدیدتر هست، فیلم دومی هم ترسناک هست.،یک فیلم دیگه،اسمش و میخوام،دو نفر تو جنگل میزان دنبال یک مردی و سعی در کشتن مرد دارن و بعد از کلی تعقیب و گریز، و زد و خوردهایی پیش امد،آخر کار مرد یکیشون رو که میکشه،میفهمی دو تا شکارچی نوجوان هستند و شکارچی دوم رو نمیکشه. دوتا شکارچی نوجوان و کم سن و سال بودن.۴.، دو نفر مرد و زن در یک اتاق در بسته بیدار میشن و در اتاق آهنی هست و در اتاق یک کمد آهنی که یک میخ کلفت و بزرگ و یک آهن بر داخلی شرکت هست، و مرد با یک میخ بزرگ دیوار رو میکنه و با آهن بر، آهن های دیوار بتونی رو میبره، با زنه میرن اتاق بعدی، زنه آفریقایی هم بعد از مدتی از سوراخ دیوار میاد تو اتاق دومی ،همون اتاق هم همینطور هست،آب و غذا هم ندارن،آخر با بدبختی،در اتاق باز میشه،و میبینند در به جای سرسبزی منتهی میشه،مرد سفید پوست بود و زنه آفریقایی و.

(۱۳۹۷/۱۰/۲۴ عصر ۰۸:۳۸)Davis نوشته شده: [ -> ]

...احتمالا اوایل دهه 70 بود که از تلویزیون یک فیلمی پخش شد که توی خاطر من سیاه و سفید هست و داستانش از این قرار بود که دو مرد توی یک ساختمان خالی از سکنه(کلا خالی بود چیز خاصی توش نبود) با همدیگه بودند (فیلم رو از اول ندیدم) ولی برنامه هر روزشون این بود که بایستی برای یک فرد ناشناس توی زیر زمین اون ساختمان غذا می بردند ...

اما مهم ترین نکته که باعث شده دنبال این فیلم بگردم این هست که نه موسیقی متن داشت و نه دیالوگی (و حتی مونو لوگی)

هیچی

خلاصه که فیلم صامتی برای خودش بود

یادش بخیر. فکر میکنم برنامه‌ی "هنر هفتم" بود که آنرا پخش کرده بود. یکی از اوّلین تجربه‌های سینمایی (فیلم بلند) کارگردان مشهور سینمای فرانسه لوک بسون. فیلمی با عنوان آخرین نبرد (1983) [اطلاعات فیلم در IMDb].

اون سکانسِ بردن غذا برای آن عزیزـداشته‌ی در خفا را در تماشا و آپارت گذاشته‌ام. فرصت و رغبتی هم شد که فیلم را دوباره ببینم. چه ایده‌های بکری که در این تماشای دوّم تازه به چشم-ام آمد؛ مثلاً : نقاشی‌کشیدن به سبک انسان‌های عصر حجر، نه بر دیوار غارها، که بر دیوار ساختمانی برجا مانده از یک نبرد اتمی در عصر آخرالزمانی!

Le dernier combat (1983)


ح۹

سلام،یعنی هیچ کس نیست،این فیلم ها رو دیده باشه،

سلام،از آدمین و اعضا خواهش دارم،در صورت اطلاع کمکم کنید،در مورد این چند تا فیلم،دونستن از محالات زندگی من، شده،

سلام، یک فیلم، قدیمی ترسناک هست، چند نفر هستن میرن، داخل یک قصر،
فیلمه شاید برای ۵۰ تا ۶۰ سال پیشه، یک روح داخل قصر هست، به هیچ عنوان اجازه، بیرون آمدن، از قصر رو به آدما نمیده،
حتی برای فرار با صندلی به پنجره ها هم میزنن،ولی شیشه پنجره خورد نمیشه،این فیلمه سیاه و سفید هست،روح که تو قصر هست،روح شروری هست،و برای جلوگیری از فرارشان هر کاری میکنه، جوری که با هر چیزی به در و پنجره هم میزنن،خورد نمیشه و روزه اجازه خروج رو بهشون نمیده، خیلی هم تلاش می کنن برای فرار، آخرش هم یکیشون هم که از قصر بیرون میره، همون لحضه، تو زمین فرو میره، اسم فیلم رو میخواستم، ممنون.فیلمه برای حدود ۵۰ سال پیش هست.////////////سلام، اینم یک فیلم دیگه ای که میخوام، لطف کنید اسم هر کدامش رو میدونستنید،بهم بگید، ممنون،اگه کسی اسم فیلم رو میدونه، بگه، ممنون، میشم، چند نفر برای دزدیدن طلا، به یک مثل قبرستان میرن و یک چیزی که مثل قبر هست رو ،سنگ روش رو بر میدارند و از پله های داخل همین راه،میرن داخل یک سرداب زیر زمینی،سنگه روی یک جایی مثل قبر هست،که راه مخفی هست،ولی این چند نفر راه رو میدونن و میرن از پله ها داخل سرداب۱،
که سردابه کلی راه های مختلف و تو در تو داشت، داخل سردابه، کلی طلا هست، ولی، ارواحی از طلاها محافظت میکردن،آخر کار هم این آدما وقتی فهمیدن،بردن طلا به قیمت جونشون تموم میشه، طلاها رو نبردن، ولی فقط یکیشون که اول کار، یک دونه طلا تو جیبش بود، حواسش نبود، که طلا رو زمین بزاره، آخر هم ارواح اومدن، دختره، رو بردن،یعنی دونستن اسم، فیلمه شده، از محالات زندگی من.ممنون میشم اگه کسی، اسمش رو میدونه،بهم بگه،ممنون از همتون.این فیلم جدیدتر هست، فیلم دومی هم ترسناک هست.،یک فیلم دیگه،اسمش و میخوام،دو نفر تو جنگل میزان دنبال یک مردی و سعی در کشتن مرد دارن و بعد از کلی تعقیب و گریز، و زد و خوردهایی پیش امد،آخر کار مرد یکیشون رو که میکشه،میفهمی دو تا شکارچی نوجوان هستند و شکارچی دوم رو نمیکشه. دوتا شکارچی نوجوان و کم سن و سال بودن.۴.، دو نفر مرد و زن در یک اتاق در بسته بیدار میشن و در اتاق آهنی هست و در اتاق یک کمد آهنی که یک میخ کلفت و بزرگ و یک آهن بر داخلی شرکت هست، و مرد با یک میخ بزرگ دیوار رو میکنه و با آهن بر، آهن های دیوار بتونی رو میبره، با زنه میرن اتاق بعدی، زنه آفریقایی هم بعد از مدتی از سوراخ دیوار میاد تو اتاق دومی ،همون اتاق هم همینطور هست،آب و غذا هم ندارن، زن آفریقایی اولش اصلا به مرد اعتمآد نداره،ولی کم کم بهش اعتماد میکنه،آخر با بدبختی،در آهنی اتاق دوم اتاق باز میشه،و میبینند در به جای سرسبزی منتهی میشه،مرد سفید پوست بود و زنه آفریقایی و. کنه،واقعا ممنون میشم،

درورد دوستان

یک فیلم حدود 10 سال پیش دیدم

یه سری بچه رو بردن تو یه جزیره آموزش دادن برای کشتن ادم های پولدار

بعد که بچه ها بزرگ شدن چند تا دختر داخلشون بودن که یکی از مهره های ستون فقرات آدم های  پولدار رو میکشیدن و می کشتنش ( همین صحنه تو ذهنم مونده {#smilies.biggrin}  )

اسمش رو کسی می دونه

تشکر

(۱۳۹۷/۱۱/۱۳ عصر ۰۷:۳۰)سامان امانتی نوشته شده: [ -> ]

درورد دوستان

یک فیلم حدود 10 سال پیش دیدم

یه سری بچه رو بردن تو یه جزیره آموزش دادن برای کشتن ادم های پولدار

بعد که بچه ها بزرگ شدن چند تا دختر داخلشون بودن که یکی از مهره های ستون فقرات آدم های  پولدار رو میکشیدن و می کشتنش ( همین صحنه تو ذهنم مونده {#smilies.biggrin}  )

اسمش رو کسی می دونه

تشکر

با سلام و عرض خیر مقدم

فیلم مورد نظر شما را سال 84 با عنوان ملکه های مرگ دیده بودم ،البته عنوان اصلی فیلم اسلحه ی برهنه است.

Naked Weapon - 2002

https://www.imdb.com/title/tt0341495/

(۱۳۹۷/۱۱/۱۰ عصر ۰۴:۲۴)الیزابت نوشته شده: [ -> ]ح۹

سلام،یعنی هیچ کس نیست،این فیلم ها رو دیده باشه،

سلام،از آدمین و اعضا خواهش دارم،در صورت اطلاع کمکم کنید،در مورد این چند تا فیلم،دونستن از محالات زندگی من، شده،

سلام، یک فیلم، قدیمی ترسناک هست، چند نفر هستن میرن، داخل یک قصر، فیلمه شاید برای ۵۰ تا ۶۰ سال پیشه، یک روح داخل قصر هست، به هیچ عنوان اجازه، بیرون آمدن، از قصر رو به آدما نمیده، حتی برای فرار با صندلی به پنجره ها هم میزنن،ولی شیشه پنجره خورد نمیشه،این فیلمه سیاه و سفید هست،روح که تو قصر هست،روح شروری هست،و برای جلوگیری از فرارشان هر کاری میکنه، جوری که با هر چیزی به در و پنجره هم میزنن،خورد نمیشه و روزه اجازه خروج رو بهشون نمیده، خیلی هم تلاش می کنن برای فرار، آخرش هم یکیشون هم که از قصر بیرون میره، همون لحضه، تو زمین فرو میره، اسم فیلم رو میخواستم، ممنون.فیلمه برای حدود ۵۰ سال پیش هست.////////////

سلام دوست عزیز در  زمینه موضوعاتی که اشاره کردید فیلمهای زیادی وجود داره . من موارد مشابه ش رو خیلی وقت پیش دیدم برای بار اول و اخر ! لیست زیرو چک کنید شاید فیلمای مورد نظر شما باشه.

تسخیر شده 1963

The Evil Dade1981

مرلین و کتاب دیوها

ایندیانا جونز4

رهاییDeliverance

The pyramid

CUBE

Fermat's room

(۱۳۹۷/۱۱/۱۵ صبح ۰۱:۲۷)جناب سرگرد نوشته شده: [ -> ]

 ... من موارد مشابه ش رو خیلی وقت پیش دیدم برای بار اول و اخر ! ...

The Evil Dade1981

...

The Evil Dead (1981)

[اطلاعات فیلم در IMDb]

این فیلم را ایّام دبیرستان تحت عنوان "کلبه‌ی وحشت" دیده بودیم. کاست ویدئوش دست‌به‌دست می‌چرخید تو کلاس {#smilies.smile}

اون موقع خیلی ترسناک بود برام؛ و امروز، خیلی مضحک!

نکته‌ی جالب در موردش، امتیاز بالاش در وبگاه نقد فیلم "راتن تومیتوز" هست: 95 از 100!

(۱۳۹۷/۱۱/۱۵ صبح ۰۱:۲۷)جناب سرگرد نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۷/۱۱/۱۰ عصر ۰۴:۲۴)الیزابت نوشته شده: [ -> ]ح۹

سلام،یعنی هیچ کس نیست،این فیلم ها رو دیده باشه،

سلام،از آدمین و اعضا خواهش دارم،در صورت اطلاع کمکم کنید،در مورد این چند تا فیلم،دونستن از محالات زندگی من، شده،

سلام، یک فیلم، قدیمی ترسناک هست، چند نفر هستن میرن، داخل یک قصر، فیلمه شاید برای ۵۰ تا ۶۰ سال پیشه، یک روح داخل قصر هست، به هیچ عنوان اجازه، بیرون آمدن، از قصر رو به آدما نمیده، حتی برای فرار با صندلی به پنجره ها هم میزنن،ولی شیشه پنجره خورد نمیشه،این فیلمه سیاه و سفید هست،روح که تو قصر هست،روح شروری هست،و برای جلوگیری از فرارشان هر کاری میکنه، جوری که با هر چیزی به در و پنجره هم میزنن،خورد نمیشه و روزه اجازه خروج رو بهشون نمیده، خیلی هم تلاش می کنن برای فرار، آخرش هم یکیشون هم که از قصر بیرون میره، همون لحضه، تو زمین فرو میره، اسم فیلم رو میخواستم، ممنون.فیلمه برای حدود ۵۰ سال پیش هست.////////////

سلام دوست عزیز در  زمینه موضوعاتی که اشاره کردید فیلمهای زیادی وجود داره . من موارد مشابه ش رو خیلی وقت پیش دیدم برای بار اول و اخر ! لیست زیرو چک کنید شاید فیلمای مورد نظر شما باشه.

تسخیر شده 1963

The Evil Dade1981

مرلین و کتاب دیوها

ایندیانا جونز4

رهاییDeliverance

The pyramid

CUBE

Fermat's room

سلام،چک کردم نبود،ولی بازم از زحمتی که کشیدی،ممنون،حالا شاید اعضای دیگه بعدا کمکم کنن،اگه دیده باشن.


ی


ع


[quote='الیزابت' pid='38124' dateline='1549288037']

[quote='جناب سرگرد' pid='38116' dateline='1549231059']

[quote='الیزابت' pid='38099'

جناب سرگرد،زحمت کشیدن،چند تا اسم بهم گفتن،متاسفانه نبود،اگر کسی اسم فیلم ها رو فهمید،ممنون میشم،بهم بگید،

سلام،از آدمین و اعضا خواهش دارم،در صورت اطلاع کمکم کنید،در مورد این چند تا فیلم،دونستن از محالات زندگی من، شده،

سلام، یک فیلم، قدیمی ترسناک هست، چند نفر هستن میرن، داخل یک قصر،
فیلمه شاید برای ۵۰ تا ۶۰ سال پیشه، یک روح داخل قصر هست، به هیچ عنوان اجازه، بیرون آمدن، از قصر رو به آدما نمیده،
حتی برای فرار با صندلی به پنجره ها هم میزنن،ولی شیشه پنجره خورد نمیشه،این فیلمه سیاه و سفید هست،روح که تو قصر هست،روح شروری هست،و برای جلوگیری از فرارشان هر کاری میکنه، جوری که با هر چیزی به در و پنجره هم میزنن،خورد نمیشه و روزه اجازه خروج رو بهشون نمیده، خیلی هم تلاش می کنن برای فرار، آخرش هم یکیشون هم که از قصر بیرون میره، همون لحضه، تو زمین فرو میره، اسم فیلم رو میخواستم، ممنون.فیلمه برای حدود ۵۰ سال پیش هست.////////////سلام، اینم یک فیلم دیگه ای که میخوام، لطف کنید اسم هر کدامش رو میدونستنید،بهم بگید، ممنون،اگه کسی اسم فیلم رو میدونه، بگه، ممنون، میشم، چند نفر برای دزدیدن طلا، به یک مثل قبرستان میرن و یک چیزی که مثل قبر هست رو ،سنگ روش رو بر میدارند و از پله های داخل همین راه،میرن داخل یک سرداب زیر زمینی،سنگه روی یک جایی مثل قبر هست،که راه مخفی هست،ولی این چند نفر راه رو میدونن و میرن از پله ها داخل سرداب۱،
که سردابه کلی راه های مختلف و تو در تو داشت، داخل سردابه، کلی طلا هست، ولی، ارواحی از طلاها محافظت میکردن،آخر کار هم این آدما وقتی فهمیدن،بردن طلا به قیمت جونشون تموم میشه، طلاها رو نبردن، ولی فقط یکیشون که اول کار، یک دونه طلا تو جیبش بود، حواسش نبود، که طلا رو زمین بزاره، آخر هم ارواح اومدن، دختره، رو بردن،یعنی دونستن اسم، فیلمه شده، از محالات زندگی من.ممنون میشم اگه کسی، اسمش رو میدونه،بهم بگه،ممنون از همتون.این فیلم جدیدتر هست، فیلم دومی هم ترسناک هست.،یک فیلم دیگه،اسمش و میخوام،دو نفر تو جنگل میزان دنبال یک مردی و سعی در کشتن مرد دارن و بعد از کلی تعقیب و گریز، و زد و خوردهایی پیش امد،آخر کار مرد یکیشون رو که میکشه،میفهمی دو تا شکارچی نوجوان هستند و شکارچی دوم رو نمیکشه. دوتا شکارچی نوجوان و کم سن و سال بودن.۴.، دو نفر مرد و زن در یک اتاق در بسته بیدار میشن و در اتاق آهنی هست و در اتاق یک کمد آهنی که یک میخ کلفت و بزرگ و یک آهن بر داخلی شرکت هست، و مرد با یک میخ بزرگ دیوار رو میکنه و با آهن بر، آهن های دیوار بتونی رو میبره، با زنه میرن اتاق بعدی، زنه آفریقایی هم بعد از مدتی از سوراخ دیوار میاد تو اتاق دومی ،همون اتاق هم همینطور هست،آب و غذا هم ندارن، زن آفریقایی اولش اصلا به مرد اعتمآد نداره،ولی کم کم بهش اعتماد میکنه،آخر با بدبختی،در آهنی اتاق دوم اتاق باز میشه،و میبینند در به جای سرسبزی منتهی میشه،مرد سفید پوست بود و زنه آفریقایی و. کنه،واقعا ممنون میشم،

 

 سلام به همه ی دوستان

به ویژه یاران قدیمی

.بنده یک لیست بلند بالا از فیلم های قدیمی تنظیم کرده ام که اکثرا" به دهه ی شصت ::ok::Dمربوط می شود. نام فارسی بعضی از این فیلم ها را خودم به یاد دارم،فقط از شما دوستان می خواهم که با عنوان لاتین آن ها، مرا در یافتن آن ها یاری بفرمایید.

 1-سرباز عوضی:  یک شاهزاده اتریشی برای فرار از خدمت نظام وظیفه، یک سرباز احمق که شبیه خودش است را ، جایگزین خود می کند.

به آن سرباز پیفکه می گفتند.

 2-فیلمی درباره جنگ جهانی دوم:شبکه یک آن را "پیروزی " نامید.صحنه های متفاوتی از آن یادم هست.سربازی آلمانی که ترکش خمپاره چشمانش را نابینا کرده بود،گریه می کرد و رو اجساد دوستانش دست می کشید.

پدری برای کودکش آب می برد،ولی قبل از آن دهانش را بادستمال می بندد تا صدای گریه اش به گوش سربازان آلمانی که در همان حوالی هستند ،نرسد.

سکانس پایانی فیلم:فرمانده ی پارتیزان ها به بالای درختی بلند رفت تا از آنجا فرمان حمله صادر کند، ولی در درگیری تیر می خورد و زخمی می شود.در صحنه ی آخر روی برانکارد خوابیده وبه یکی از سربازانش می گوید تا سرود پیروزی سر دهد.

3.تاریخ نمایش :حدفاصل 1372 تا 1373

  موضوع :جنگی _عاطفی

 زمان : جنگ جهانی دوم

 مکان : اردوگاه اسیران ویژه ی کودکان و نوجوانان پسر

  ملیت : یکی از کشورهای اروپای شرقی  (به احتمال زیاد؛ لهستان )

  خلاصه داستان :

 پسربچه ای ده ساله را به اردوگاهی می آورندکه ارتش آلمان، پسران نژاد اسلاو را به صورت برده پرورش می دادند. در آنجا مقرراتی مطابق اردوگاه بزرگسالان حاکم است . مجازات فرار در سومین بار، اعدام است که در ابتدای فیلم در کمال قاطعیت و در میان التماس های نوجوان فراری، اجرا می شود.مجازات خطاهای کوچک تر، ضربات شلاق است که تعداد آن را در جمع، اعلام می کنند.

  *نکته ی جالب :کودک محکوم وظیفه دارد که با صداى بلند بگوید :

 متشکرم، تنبیه عادلانه ای است! :D

  تنها رحم و عطوفتی که نشان داده می‌شود ،این است که یک افسر زن آلمانی، خرده هایی از  بیسکویت و کیک را به طرف بچه های کوچک تر پخش می کند. درست مثل دانه ریختن برای مرغ و جوجه ها!

  پسربچه ی قهرمان داستان، توجه یکی از افسران آلمانی مسئول اردوگاه را جلب می کند.به نظر او، آن پسر از نژاد آریایی است. بنابراین ضمن محبت خارج از مقررات، از او آزمایش خون می گیرند. ولی جواب آزمایش منفی است و این، خشمِ آن افسر را که خیال پدرخواندگی او را در سر می پروراند، به بار می آورد.

 4-دنبال فیلم کله شق هستم.

 محصول اسپانیا بود.

  خلاصه داستان:

  خانم معلم جوانی به روستایی یا شهر کوچکی  می آید تا برای نخستین بار مدرسه ای را در آنجا تشکیل دهد. همه ی مردم بچه هایشان را می فرستند به غیر از مردی که با پسر کوچکش به تنهایی زندگی می کند.او در برابر  قانون تحصیل اجباری مقابله می کند و به زندان می افتد.در غیاب او خانم معلم از پسرش مراقبت می کند و او را به بهترین دانش آموز مدرسه تبدیل می کند. در پایان فیلم پسر به پدر بی سوادش که دیگر دست از لجبازی برداشته ،خواندن و نوشتن می آموزد.

  *یادم هست که به خاطر زیبایی ساخت و پیام اخلاقی فیلم ،جوایز زیادی را در جشنواره های معتبر سینمایی (مثل کن )نصیب خود کرده بود.

  دوبلور ها:

  پدر:ایرج رضایی

  پسر:ناهید امیریان

5- فیلم مدنظرمن " ایستگاه خونین "  است.

  تاریخ پخش آن را خوب یادم هست :

  در یکی از جمعه های تابستان 1366از شبکه یک.

 خلاصه ی داستان از این قرار است  :

 سکانس افتتاحیه فیلم با خداحافظی زنی جوان با یکی از خویشاوندانش و حرکت او به ایستگاه قطار  آغاز می شود. غافل از اینکه پارتیزان ها قصد دارند  با انهدام آن، از ورود نیروهای آلمانی به شهر جلوگیری کنند.

 رییس ایستگاه به فرمانده ی پارتیزان ها پیشنهاد می دهد که به جای بمب گذاری ،با باز کردن پیچ های ریل قطار، به هدفشان برسند.

  نیروهای آلمانی که در ایستگاه مخفی شده بودند، با پارتیزانها درگیرمی شوندو مانع کار آن ها می شوند.

  در همین هاگیر-واگیر   زن جوان که باردار هم هست، درد زایمانش شروع می گردد و. ..

 *با کمال تاسف، از  شرح این سکانس معذورم! :D

 خلاصه اش کنم ؛

  بچه به دنیا می آید و پارتیزان ها  با جا گذاشتن یکی از یاران فداکارشان به نام زالزارین از مهلکه می گریزند، البته با یک قطار.

 6-درباره مبارزات مردم فرانسه در بحبوحه جنگ جهانی دوم با آلمان نازی

 احتمال زیاد ،محصول خود فرانسه

 چون بازیگر نقش اولش خیلی به لینو ونتورا یا راجر هنین شباهت داشت.

 خلاصه داستان:

 ارتش آلمان قصد دارد تا یک محموله حساس بنزین را با قطار به نیروهای درگیر در جنگ برساند.برای رسیدن به این هدف،از پوشش قطار حمل مجروحان استفاده می کند.

  نهضت مقاومت مردم فرانسه،سه تا آدم زرنگ را مأمور انهدام قطار می کند.یکی از آن ها عکاسی است که آلمانی ها در مغازه اش یک مسلسل کشف می کنند ،وقتی ازش می پرسند: این چیه ؟ جواب می دهد: دستگاه چاپه!:D

 سرکرده اشان هم فکر کنم اسمش ، رابرت بود.به لینو ونتورا  خیلی شباهت  داشت.

  در پایان ،با جا زدن خود به جای لوکوموتیو ران و کمک هایش،قطار را از خط اصلی خارج و منفجر می کنند.

 یادم هست که درپاییز ۱۳۶۶ در سینما دیدم، اسمش رو مقاومت گفتند.ولی هرچه گشتم،چیزی عایدم نشد.

7-فیلمی کلاسیک که چندی پیش شبکه نمایش پخش کرد .در صحنه ی پایانی،شخصیت منفی فیلم در برج ساعت پنهان شده بود که قصد داشت از درچه ی آن فرار کند.دست بر قضا،مجسمه های ساعت که در  سر ساعت به حرکت در آمدند و یکی از آن مجسمه های گردان که به شکل سرباز بود، خجرش را در شکم مرد فرو کرد و...

8-فیلمی خارجی و خیلی قدیمی که یک دسته دزد با شکل وشمایل دزدان دریایی در جسجوی گنج طلایی می گشتند.رییس دزدها،برای استتار افرادش را به شکل جانوری هزار پا درآورده بود.وقتی نگهبان قلعه پرسید:این چیه؟ گفت:یک نوع سگ آفریقاییه!

در پایان به گنج می رسند و رییس که داشت سکه های بسیار بزرگ را روی هم می چید،متوجه شد که خودش هم طلایی شده است.tajob

9-فیلم سینمایی آمریکایی:: داستان جوانی(با صدای استاد مظفری) بیکار که بر اثر همراهی با یک دزد به زندان می افتد.از زندان فرار می کند و با گذاشتن نی مرداب به دهانش ،به زیر آب می رود تا نگهبان های تعقیب کننده او را پیدا نکنند.در بیرون زندان به کاری شرافتمندانه مشغول می شود و بر اثر لیاقت و پشتکارش به سر کارگری و مشاور مهندس هم ارتقا می یابد.ولی به خاطر شناخته شدن،با پای خودش به زندان باز می گردد تا از او رفع اتهام و سو پیشینه شود،ولی دستگاه قضایی زیر قولش می زند و او خشمگین از این اتفاق با کمک دوست پیرمردش(با صدای مرحوم نارنجی ها) سوار کامیون زندان می شود و فرار می کند.

قسمت جالب فیلم که به نوعی پیام فیلم هم محسوب می گردد، گفتگوی زندانی با خواهرش است:

_از کجا میاری بخوری؟

_دزدی می کنم!shakkk!

10_فیلمی سینمایی دهه60 با عنوان شاهد عینی:

پسربچه ای در روزی که مردم منتظر ورود یک شخصیت مهم خارجی هستند، صحنه ی تیراندازی و ترور را از نزدیک می بیند.پلیس که در این قضیه دست دارد،قاتل را از بین می برد و به دنبال پسرک همه جا را جستجو می کند.

11-در سال 1375 مجموعه فیلمی پخش می شد با عنوان"سینمای کوتاه" یا "فیلم کوتاه"

قسمت های متنوعی داشت که شاخص ترین آن پویانمایی با میوه جات بود،البت با موسیقی خاص خود:اوهههها ها هاا آه.

بگذریم:لابه لای یکی از قسمت ها،یک فیلم 7-8دقیقه ای بسیار جالب پخش شد بدین شرح:

مردی در ترمینال یا ایستگاه مترو یا چیزی شبیه آن که همه منتظر می مانند،یک بیسکویت می خرد.در حال رفتن به نیمکت های انتظاربیسکویت از دستش می افتد.مردی سیاه پوست آن را بر می دارد و با مهربانی به دست مرد اول می دهد.مرد تشکر می کند و می رود.سیاه پوست با نگاهش او را تعقیب می کندکه کجا می نشیند .پس از لحظاتی می بینیم که مرد سیاه پوست می آید و در کنار مرد اولی می نشیند.طوری که یک نیمکت خالی بین مرد اولی و سیاه پوست فاصله می افتد.روی آن نیمکت خالی هم ،بیسکویت قرار دارد.

لحظه ای می گذرد و سیاه پوست دستش را به طرف بیسکویت دراز می کند و یک دانه در می آورد و می خورد.

مرد اولی که دارد روزنامه می خواند،زیر چشمی این منظره را می بیند ولی جرات برخورد با سیاه پوست را ندارد.سیاه پوست یکی دیگر بر می دارد و می خورد. مرد اولی طاقت نمی آورد و او هم یک بیسکویت بر می دارد.اینجا قیافه ی سیاه پوست در هم می رود.ولی چیزی نمی گوید.فقط یک بیسکویت دیگر برمی دارد.

مرد اولی یکی بر می دارد..سیاه پوست برمی دارد.

وقتی مرد اولی می خواهد یکی دیگر بردارد،سیاهپوست با خشونت بیسکویت را بر می دارد و با قیافه ای غضب آلود از آنجا میرود.

مرد اولی که حسابی بهش بر خورده،بعداز رفتن او به شتاب از جایش بر می خیزد و با برداشتن قصد رفتن می کند که ناگهان یک بیسکویت در کنارجایی که نشسته بود،می بیند.:D

12_فیلمی خارجی درباره ی شجاعت یک خلبان شجاع به نام بادن با صدای استاد جلال مقامی.

او در یک سقوط پاهایش قطع می شود،ولی بر اثر اراده و پشتکار با پاهای مصنوعی توانایی پرواز را به دست می آورد.

دهه شصت نام فیلم را پرواز در آسمان ها گفتند.

13_یک فیلم کوتاه و علمی که در برنامه ی کودک شبکه دو پخش می شد.موضوع آن اصطکاک و راه کم کردن  آن در حرکت بود.داستان ظاهری آن بدین گونه بود که مادر پسر بچه ای از او می خواهد که مجلات فکاهی انباشته شده در خانه را بیرون ببرد.دوستش در بردن جعبه مجلات کمک می کند و رفته رفته راهکار های علمی در حمل آن به کار می برند تا در پایان با یک گاری 4چرخه  جعبه را از خانه می برند.

14_فیلم سینمایی خارجی .پخش شده از شبکه یک در یکی از جمعه های دهه شصت.

درباره ی زد وبندهای پشت پرده.شخصیت اول فیلم یک جوان ساده و بی آلایش که در یک شرکت یا اداره ای مشغول به کار است.(با صدای مرحوم آژیر)

شخصیت منفی فیلم(با صدای استاد والی زاده) وارد می شود و با مهربانی با او برخورد می کند و حتی به او خودنویس شخصی اش را اهدا می کند.

یادم نیست قضیه چی بود که یک مرد بی گناه را می گیرند و به زور به او مشروب می دهند تا گیج و مست شود تا در یک تصادف ساختگی،او را بکشند.

شخص منفی پیش جوان ساده می آید و مرگ دوستش را به خاطر تصادف اعلام می کند. جوان هم کاغذی را که از او امانت داشته را به آتش می اندازد و شخصیت منفی هم با رسیدن به هدفش از پشت پنجره با در آوردن دستمالش اعلام وضعیت سفید می کند.

در صحنه ای دیگر که یک نمایش بال ماسکه است،شخصیت منفی فیلم در یک نقشه ی از پیش معلوم شده،پدرزنش را می کشد.

سکانس پایانی فیلم،جوان ساده که حالا ماهیت کثیف شخصیت منفی برایش رو شده است را با شلیک گلوله ای به درک می فرستد.:llerr

15_خسته که نشدید؟

فیلمی درباره ی سه جوان لهستانی که با شراکت می خواستند یک کارخانه بسازند.ولی یکی از عوامل کارخانه دارهای بزرگ،کارخانه ی آن ها را آتش می زنند.

جوان اول فیلم هم برای پیشرفت،نامزد زیبا و با کمالاتش را رها می کند تا به وسیله ی ازدواج با دختر زشت یکی از همان کارخانه دارها جایگاه از دست رفته اش را پس بگیرد.

در صحنه ای از فیلم ثروتمند معلولی روی صندلی چرخدار قرار دارد.(با صدای مرحوم ایرج ناظریان) از بس به نوکرش گفته بود:دو رگه،طوطی اش هم یاد گرفته بود و مدام می گفت:دو رگه...دورگه!khhnddhیک جا همان ثروتمند معلول نوکرش را که آگوست نام داشت،به باد کتک گرفته بود البته با عصایی که در دست داشت.

نوکر هم در لحظه ای که اربابش دچار حمله ی قلبی شده بود،تنها می گذارد تا بمیرد.

16_قدیم ها که فیلم های هندی ،ویدئو های ما را تسخیر کرده بودند،یک آنونس فیلم هندی دیدم که شخصیت اول فیلم با صدای مرحوم ایرج ناظریان حسابی طنازی می کرد.

مثلا"یک جا در یک مبارزه با شیری نر،پیروز می شود و فریاد می زند:

این شیری که فرستادین،شیره ای بود!

17_فیلم آخرین بت پرست :نمایش داده شده در سال دی ماه 1366 از شبکه ی یک:

درباره ی گرویدن مردم بلغارستان به آیین مسیحیت. در صحنه ای از فیلم پادشاه تازه مسیحی شده(با صدای پرویز بهرام )،چشمان پسر مرتدش را کور می کند.

سپس از قدرت کناره‌گیری می کند و راهب می شود

. 18_فیلمی قدیمی درباره ی شکل گیری خانه ی بچه‌های یتیم با همت و دلسوزی یک کشیش جوان باصداپیشگی استاد جلال مقامی. صحنه ی شاخص فیلم :دو برادر بزرگ و کوچک. بزرگه در یتیم خانه درس می خواند و به دانشگاه پزشکی راه می یابد.وقتی بر می گردد، برادر کوچکش و نامزدش براثر حوادث گوناگونی  از دنیا رفته اند. کشیش او را به صبر و شکیبایی دعوت می کند. 

19_فیلمی راجع به حواشی جنگ جهانی دوم :اردوگاه اسیران جنگی. به پیشنهاد آلمانی‌ها یک مسابقه ی فوتبال بین اسیران و سربازان آلمانی برگزار می شود.(با فیلم معروف فرار به سوی پیروزی اشتباه نشود.) مسابقه با پیروزی تیم اسیران جنگی به پایان می رسد و ژنرال آلمانی که از این شکست به خشم آمده، دستور قتل همه را صادر می کند.

20_راستی!

اسم سریال ژاپنی معلم جزیره را هم می خواستم.(خانم اویاشی) یا همان خانم معلم گریه اووو...

یافتن این فیلم های زیر هم جز ماموریت های غیرممکن محسوب می شود:

عروس سیاه پوش _ دختر گل فروش(چینی )_ کتاب (هندی ) _زن ها و شوهر ها  _  فراموشی (هندی ) _ سروان کروتزر _پوستین جادویی_جزیره ی مرجان دریایی _فرمول 2 _انتقام اولگا(روسی )

التماس دعا:rolleyes:

آدرس های مرجع