تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: درخواست راهنمايي در مورد نام فيلم
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.

سلام دوستان 
دهه 60یه فیلم چینی رزمی بود که یه نفر برای شکست دادن یه استاد رزمی و قاتل راه میفته و در 7 یا چند مرحله که میگذره هرمرحله با یک نفر مواجه میشه که هرکدوم سبک یه حییون و دارن مثلا یکی با سبک مار باهاش مبارزه میکنه یکی با سبک ببر و در اخر هم همشونو شکست میده فیلم دوبله روشن و خوبی هم داشت

سلام به دوستان عزیز کافه اگه ممکنه راهنماییم کنید مثل همیشه سپاس

فیلم اول:یه فیلم هندی بود که  افسر پلیس یک سگ ومیمون باهوش داشت.

فیلم دوم:یه سفینه که واسه عملیات پژوهشی به فضا پرتاب شده بود در بین راه دچار نقص فنی میشه و مجبور به فرود اضطراری میشه اما در هنگام فرود اضطراری در وسط بیابانهای آفریقا فرود میاد که تا صدها کیلومتر همش بیابون و خالی از سکنه ست... دیگه فیلم در مورد یافتن راه نجات این گروه از پژوهشگران در وسط صحرا هست با آذوقه محدود که مجبور میشن هرکسی که دربین راه فوت میکنه رو خودشون از گوشتش تغذیه کنن و...

فیلم سوم:یه یارویی رباتی میسازه که کاملا مثل انسان بود . برای تست میبرتش خونه. ربات خوب بود ولی مشکلاتی رو به بار اورد. مثلا یبار از صدایی ترسید و برای دفاع، برادرش رو بغل کرد و افتاد تو استخر و نزدیک بود برادره بمیره. مادره ور میداره ربات رو میبره تو جنگل ول میکنه. رباته برای سالهای زیادی به خواب میره و وقتی بیدار میشه میبینه همه مردن. ربات از یه موجود فضایی درخواست میکنه که برای یه روز هم که شده مادره رو ببینه. اون ربات یه تار مو از مادره داشت و میده به اون موجود فضایی تا اون برای یه روز برگرده....

فیلم چهارم:داستان فیلم راجب یه زن مو بلونده که با دوستاش با کشتی به زریا میره ولی کشتیشون خراب میشه و به یه کشتی بزرگ وسط دریا پناه میبرن ,اما شخصی داخل کشتیه که همه رو میکشه جز زنه که موفق میشه قاتلو بندازه تو دریا بدون اینکه چهرشو بببنه,بعد کشتی خودشونو میبینه که دوستاش و خودش داخل کشتی ان ,و سمت کشتی بزرگ میان ,درواقع اتفاقات دوباره تکرار میشن

فیلم پنجم: از آسمان یه خودرو می افته توی بیابونی راننده اش هم پرت میشه گوشه ای .راه می افته به قلعه ای دژی میرسه باستانی یه چاه دارند درون چاه جن یاهیولایی هست یه هیولای بالدار که جن یا شیطانه دختری از همان شهر باستانی را میدزده میبره. این مرد مامور میشه از جنگل ترسناکی با اسب عبور میکنه جن در تعقیبشه به آسیابی میرسه شب آنجا میگذرونه غول هایی داخل کتری هستند مرد میره از قبرستون کتاب کهنه ای که مقدسه برمیداره اسکلت ها از خاک بیرون میان که مانع میشن اما به سرعت به دژ برمیگرده جنگ اسکلت ها با مردم دژ شروع میشه اون دختر ربوده شده دریک فروشگاه می بینیم به جنی تبدیل شده و پیرزن شده.

دوستان واقعأ ببخشید خیلی طولانی شد و اینکه خیلی بد واسم تعریف کردن دقیقأ همین طور اگه میشه راهنمایی کنیدshrmmm!shrmmm!

فیلم سوم:یه یارویی رباتی میسازه که کاملا مثل انسان بود . برای تست میبرتش خونه. ربات خوب بود ولی مشکلاتی رو به بار اورد. مثلا یبار از صدایی ترسید و برای دفاع، برادرش رو بغل کرد و افتاد تو استخر و نزدیک بود برادره بمیره. مادره ور میداره ربات رو میبره تو جنگل ول میکنه. رباته برای سالهای زیادی به خواب میره و وقتی بیدار میشه میبینه همه مردن. ربات از یه موجود فضایی درخواست میکنه که برای یه روز هم که شده مادره رو ببینه. اون ربات یه تار مو از مادره داشت و میده به اون موجود فضایی تا اون برای یه روز برگرده....

[/quote]

دوست عزیزم " اوچیها ایتاچی "

فیلم مورد نظر شما  " هوش مصنوعی " به انگلیسی " Artificial Intelligence " محصول 2001 آمریکاست.

(۱۳۹۶/۳/۱۸ صبح ۱۱:۵۳)اوچیها ایتاچی نوشته شده: [ -> ]

فیلم اول:یه فیلم هندی بود که  افسر پلیس یک سگ ومیمون باهوش داشت.

فیلم پنجم: از آسمان یه خودرو می افته توی بیابونی راننده اش هم پرت میشه گوشه ای .راه می افته به قلعه ای دژی میرسه باستانی یه چاه دارند درون چاه جن یاهیولایی هست یه هیولای بالدار که جن یا شیطانه دختری از همان شهر باستانی را میدزده میبره. این مرد مامور میشه از جنگل ترسناکی با اسب عبور میکنه جن در تعقیبشه به آسیابی میرسه شب آنجا میگذرونه غول هایی داخل کتری هستند مرد میره از قبرستون کتاب کهنه ای که مقدسه برمیداره اسکلت ها از خاک بیرون میان که مانع میشن اما به سرعت به دژ برمیگرده جنگ اسکلت ها با مردم دژ شروع میشه اون دختر ربوده شده دریک فروشگاه می بینیم به جنی تبدیل شده و پیرزن شده.

سلام

فیلم اول به احتمال زیاد Kundan.1993 است که با نام "سوگند انتقام "دوبله شده

فیلم بعدی هم قسمت سوم مرده شیطانی است.Army of Darkness.1992

(۱۳۹۶/۳/۱۸ صبح ۱۱:۵۳)اوچیها ایتاچی نوشته شده: [ -> ]

سلام به دوستان عزیز کافه اگه ممکنه راهنماییم کنید مثل همیشه سپاس

فیلم دوم:یه سفینه که واسه عملیات پژوهشی به فضا پرتاب شده بود در بین راه دچار نقص فنی میشه و مجبور به فرود اضطراری میشه اما در هنگام فرود اضطراری در وسط بیابانهای آفریقا فرود میاد که تا صدها کیلومتر همش بیابون و خالی از سکنه ست... دیگه فیلم در مورد یافتن راه نجات این گروه از پژوهشگران در وسط صحرا هست با آذوقه محدود که مجبور میشن هرکسی که دربین راه فوت میکنه رو خودشون از گوشتش تغذیه کنن و...

سلام

شاید

operation ganymed

1977

(۱۳۹۶/۲/۱۴ عصر ۰۵:۱۲)payizan نوشته شده: [ -> ]

سلام. خسته نباشید تمام دوستان.

عزیزم من زمین و زمان رو به هم دوختم تا این فیلم کوتاه رو پیدا کنم ولی نشد که نشد. تنها امیدم موند همین کافه، لطفا و خواهش من رو ازین سردرگمی پیدا کنید.

چند سال قبل شاید ۱۰ سال یا بیشتر یک انیمیشن کوتاه صامت و سیاه و سفید، رنگی نبود، خیلی تک رنگ بود، شاید طیف سفید تا سیاه داشت.. از تلویزیون پخش شد که یادم نمیاد سینما یک بود، سینما ۴ یا سینما ماورا یا...

کاراکتر داشت از رد پا یا سایه ی خودش فرار میکرد، اول آروم راه میرفتی، بعد تند، بعدش میدوید ولی هر جا میرفتی خوب اون هم باهاش میومد، تا خسته شد و حالا اون داشت دنبال سایه یا رد پای خودش به عقب برمیگشت، ولی باز نمیشد بهش برسه، تا رسید به آیینه و تصویر خودش رو دید، گویا از خودش فرار میکرد و حالا خودش رو پیدا کرد. تو تحلیلش همون صدای ملایم گوینده بود که تحلیل های فیلم ها با صدای. ملایم ایشون پخش میشد، که میگفت، فیلم...... روایت کیست که از خویشتن خویش می‌گریزد، ولی در انتها گویا با خویشتن خویش ملاقات می کند....

خواهش و تقاضا، کلی گشتم، نبود، کمک، SOS, هلپ می!

من گویا کم کم باید نا امید بشم، از تمام دوستان که جست و جویی کردند و دوستانی که نکردند متشکر.

(۱۳۹۶/۳/۱۹ صبح ۰۵:۲۳)payizan نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۶/۲/۱۴ عصر ۰۵:۱۲)payizan نوشته شده: [ -> ]

سلام. خسته نباشید تمام دوستان.

عزیزم من زمین و زمان رو به هم دوختم تا این فیلم کوتاه رو پیدا کنم ولی نشد که نشد. تنها امیدم موند همین کافه، لطفا و خواهش من رو ازین سردرگمی پیدا کنید.

چند سال قبل شاید ۱۰ سال یا بیشتر یک انیمیشن کوتاه صامت و سیاه و سفید، رنگی نبود، خیلی تک رنگ بود، شاید طیف سفید تا سیاه داشت.. از تلویزیون پخش شد که یادم نمیاد سینما یک بود، سینما ۴ یا سینما ماورا یا...

کاراکتر داشت از رد پا یا سایه ی خودش فرار میکرد، اول آروم راه میرفتی، بعد تند، بعدش میدوید ولی هر جا میرفتی خوب اون هم باهاش میومد، تا خسته شد و حالا اون داشت دنبال سایه یا رد پای خودش به عقب برمیگشت، ولی باز نمیشد بهش برسه، تا رسید به آیینه و تصویر خودش رو دید، گویا از خودش فرار میکرد و حالا خودش رو پیدا کرد. تو تحلیلش همون صدای ملایم گوینده بود که تحلیل های فیلم ها با صدای. ملایم ایشون پخش میشد، که میگفت، فیلم...... روایت کیست که از خویشتن خویش می‌گریزد، ولی در انتها گویا با خویشتن خویش ملاقات می کند....

خواهش و تقاضا، کلی گشتم، نبود، کمک، SOS, هلپ می!

من گویا کم کم باید نا امید بشم، از تمام دوستان که جست و جویی کردند و دوستانی که نکردند متشکر.

دوست عزیزم " Payizan "

متاسفانه جستجو های من نتیجه ای در بر نداشت، ولی امیدوارم روزی این گمشده شما خودش را نشان بدهد.

                                    به نام خدا

باعرض سلام و تشکر به حضور همه ی یاران ، به ویژه خدمت  دوستان عزیزی که در امر یافتن فیلم هایPART  1 یاری رساندند ( منصور ، جیمز باند ، فین رود فلاگوند )، قسمتی دیگر از مجموعه درخواست های  راهنمایی برای  نام و نشانی فیلم های گمشده ی خود را آغاز می کنم::blush:

                  PART  2

تذکرnnnn:: همه ی فیلم ها از شبکه ی یک سیما در دهه ی 60:heart: پخش شده اند.

1_ ......:محصول شرکت والت دیسنی

داستان یک پیرمرد تنها در حوالی یک معدن متروک. این پیرمرد یک الاغ به نام اگنس taeed و یک راکون به نام رینگو دارد و در کنار  آن ها زندگی ساده و آرامی دارد .

روزی یک جوان که برای تحقیقات علمی به آن حوالی آمده ، خلوت آن ها را به هم می زند. البته او خیلی باادب و بی آزار است.اما پیرمرده از او خوشش نمی آید و بانامهربانی با او برخورد می کند.

ولی جوان با صبر وبردباری به کارش ادامه می دهد تا اینکه روزی پیرمرد ، هنگام کار در معدن، گرفتار آوار می شود و در داخل معدن محبوس می شود.البته راکونش هم همراهش است.

خوشبختانه جوان سر می رسد و به کمک پیرمرد می شتابد.اما نمی تواند سنگ ها را تکان دهد.

در اینجا راکون از لا به لای سنگ ها بیرون می آید و جوان با بستن ریسمانی به دور گردن راکون،  او را به داخل معدن می فرستد.پیرمرد هم ریسمان را به سر طنابی می بندد که یک سر دیگر  آن به واگن کوچکی وصل شده است و...در پایان پیرمرد نجات می یابد.

2_........ :محصول اسپانیا

داستان یک پسربچه ی دوست داشتنی است که با مادرش در کنار خط راه آهن زندگی می کند.

دوبلور پسرک: خانم ناهید امیریان (مطمئنم)

دوبلور مادر : بانو رفعت هاشم پور (گمان می کنم):eee43

لوکوموتیوران های یک قطار که پسرک را دوست دارند، هنگامی که باقطار از کنار خانه ی آن ها می گذرند، برای او دست تکان می دهند و بعضی وقت ها هم برای آن مادر و پسر هدیه هایی می اندازند.:cheshmak:

یک بار هم برایش یک توپ می آورند.

روزی پسرک با الاغشان فوتبال بازی می کند.بدین حالت که توپ را به پشت پای الاغ قرار می دهد.سپس خودش هم درون دروازه جا می گیرد.بعد تیروکمان سنگ اندازش را به دست می گیرد و به پشت الاغ نشانه می گیرد و....شلیک! الاغ هم یک لگد به توپ می زند و......گللللللللل!khande

راستی، چه طور فهمیدم که این فیلم محصول اسپانیاست؟ از لحظه ای که پسرک در بازی فوتبال دونفره شان می گفت:"من دروازه بان تیم رئال مادرید هستم!"khhnddh

یک بار شوت الاغینو خیلی محکم بود، به طوری که توپ پرت می شود به دور دست.پسرک در جستجوی توپش به لابه لای صخره ها می رود و درون سنگ ها یک مجسمه معروف یک کلیسا را می یابد. اسمش را می گذارد:"تپلی "

یاد نمی آید که چرا پسرک و مادرش به شهر کوچ می کنند.در هر صورت بچه های مدرسه ای که با پسرک هم کلاسی بودند، رفتار دوستانه ای با او ندارند.اما آقا معلمشان ( دوبلور: ژرژ پطرسی ) رفتار مناسبی با او دارد و او را به دوری از خشونت و درگیری رهنمون می سازد.:cheshmak:

 یک قسمت از فیلم ، پسرک در یک خرابه  آتش روشن می کند و همه ی بچه هایی که اذیتش کرده اند را به تله می اندازد و مجبورشان می کند تا شلوارشان را در آتش بیندازند!khande

متاسفانه مادرش که کارگر نظافت واگن های قطار بود، در یک تکان شدید از قطار سقوط می کند و می میرد. اما آقا معلم سرپرستی او را به عهده می گیرد. صحنه ی  پایانی فیلم با عطسه ی مشترکشان شکل می گیرد.

خوب دوستان، امیدوارم که برای  شما هم تجدید خاطره ای شده باشد.

موفق و پیروز باشید.:rolleyes:

سلام بر دوستان. فیلمی هست که یکی از همکارانم دیده و دنبالش میگرده. فیلم جدیده و داستان یک دختر اسپانیایی هست که برای پیگیری خاطرات پدربزرگش به محل زندگی پدربزرگش که یک کشور استعمار زده ی  سیاه پوست هست میرود. کسی هست این فیلم رو دیده باشه؟

(۱۳۹۶/۳/۱۸ عصر ۱۲:۰۱)آناکین اسکای واکر نوشته شده: [ -> ]

فیلم سوم:یه یارویی رباتی میسازه که کاملا مثل انسان بود . برای تست میبرتش خونه. ربات خوب بود ولی مشکلاتی رو به بار اورد. مثلا یبار از صدایی ترسید و برای دفاع، برادرش رو بغل کرد و افتاد تو استخر و نزدیک بود برادره بمیره. مادره ور میداره ربات رو میبره تو جنگل ول میکنه. رباته برای سالهای زیادی به خواب میره و وقتی بیدار میشه میبینه همه مردن. ربات از یه موجود فضایی درخواست میکنه که برای یه روز هم که شده مادره رو ببینه. اون ربات یه تار مو از مادره داشت و میده به اون موجود فضایی تا اون برای یه روز برگرده....

دوست عزیزم " اوچیها ایتاچی "

فیلم مورد نظر شما  " هوش مصنوعی " به انگلیسی " Artificial Intelligence " محصول 2001 آمریکاست.

[/quote]

سلام دوستان. با تشکر از جناب آقای اناکین اسکای واکر و زینال بندری و فین رود فلاگوند که همیشه مارو خجالت زده میکنن سپاس بابت راهنمایی های شما

(۱۳۹۶/۳/۲۳ صبح ۱۰:۱۰)سلطان هالیوود نوشته شده: [ -> ]

سلام بر دوستان. فیلمی هست که یکی از همکارانم دیده و دنبالش میگرده. فیلم جدیده و داستان یک دختر اسپانیایی هست که برای پیگیری خاطرات پدربزرگش به محل زندگی پدربزرگش که یک کشور استعمار زده ی  سیاه پوست هست میرود. کسی هست این فیلم رو دیده باشه؟

سلام مجدد بر بزرگواران. با کلی گشت و گذار اینترنتی توانستم فیلم مورد نظر  را در اینترنت بیابم : palm trees in the snow. با تشکر از مدیر سایت خواهشمندم پیام بنده را جهت جلوگیری از اشغال فضا در سایت حذف بفرمایید.

با سلامی دوباره به دوستان عزیز کافه اگه ممکنه راهنماییم کنید برای یافتن اسم یک فیلم دیگه سپاس

یه مرد روانی عاشق یه دختری میشه بهش جا و مکان میده تو خونه خودش و همیشه از یه سوراخ زیر نطر داره این دختر رو .حتی به دوست پسر دختره حسادت میکنه.و همیشه شبها دختر رو بیهوش میکرده با آمپول و بهش تجاوز میکرد.و در آخرم دختر با نصب دوربین همه چی رو فهمید و فرار کرد ولی دوست پسرش کشته شد.

فقط همین رو واسم تعریف کردن دیگه ببخشید

سلام رفقا یه کارتون قشنگ دهه 70 میداد که یه موجود کوچولو با موهای صورتی رنگ با دو تا پسر بچه رفیق بود و موضوعش علمی بود و توی هر قسمت ماجرای یه دانشمند رو تعریف میکرد کسی اسمشو نمیدونه؟؟؟

سلام

                                 PART  3

این قسمت اختصاص دارد به فیلم های  بالیوودی  دهه شصت ،پخش شده از شبکه یک سیما

1_ چند بچه دزد، یک پسر پولدار را می دزدند تا از پدرش  اخاذی کنند. ولی ماشین آن ها دچار تصادف می شود.دزد ها به گمان اینکه پسره مرده، او را رها می کنند و می گریزند.یک نمایشگر دوره گرد به نام هارون  او را می یابد و از او مراقبت می کند. پسره که بر اثر تصادف دچار فراموشی شده است، به ناچار پیش هارون می ماند تا اینکه عکس خود را در روزنامه در قسمت گمشدگان می بیند و با کمک هارون به نزد خانواده اش برمی گردد.

2_ یک پسربچه به درخواست خواهربزرگترش به منزل آ ن ها  در شهر بمبئی می رود تا هم درس بخواند و هم آداب اجتماعی را بیاموزد.اما پسرک در برابر سخت گیری های مدرسه و بداخلاقی شوهر خواهرش،تاب نمی آورد و از آن جا فرار می کند. قاچاقی سوار قطار می شود تا به خانه خودشان و پیش مادرش برگردد.

خواهر و شوهر خواهرش،هر دو  ناامید به پیش مادر پسر  می آیند تا خبر گریختن او را به مادر بگویند.مادر که شدیداً غمگین شده، آن دو را مسبب فرار فرزندش می داند و با گریه  از خانه بیرون می آید. در حالی که فرزندش ، جلوی در خانه نشسته است،صحیح و سالم!

3_ این فیلم هم مشابه بالایی است، اما پسر داستان ما،از دست بداخلاقی های پدرش  از خانه فرار می کند. در شهر هم گرسنه اش می شود و در یک رستوران، یک نوع غذا را با دو طعم مختلف سفارش می دهد :با شکر _بی شکر! در حالی که یک سکه هم ندارد. بامزه اینجاست که صاحب رستوران فقط گوش او را می گیرد و از رستوران بیرون می کند،همین و همین! 

پسر بعد از مدتی که از آوارگی سر خورده شده، به کانون گرم خانواده اش برمی گردد. البته در هنگام ورود، طبق عادت همیشگی خود، سر به سر خادم خانه شان یا همسایه ی ساده دلشان می گذارد :سبزه های پشت سرت داره  تکون می خوره!

4_ یک زن با فرزند یک و نیم ساله اش ،به تنهایی زندگی می کند. البته یک شوهر جوان و پولدار  دارد که خیلی دوستش دارد. ولی  متوجه نشدم چرا  به نزد او نمی رود. شوهره هم در به در دنبال او را می گردد.حتی از پلیس می خواهد که به وسیله ی تصویربرداری از مجسمه ای که از همسر دلبندش دارد،او را بیابند که پلیس این کار را عاقلانه نمی داند. روزی،بر اثر غفلت زن، پسر کوچولو گم می شود. مادرش از شدت دلواپسی و هیجان جستجو، دچار ایست قلبی می شود و می میرد. کودک که برای خود می گردد و انواع آدم ها به او خوراکی می دهند ولی کسی از او نگهداری نمی کند .تا اینکه به لطف خدا، کودک به خانه ی پدری پا می گذارد و با دیدن مجسمه ی مادرش، او را  در آغوش می گیرد و می بوسد...

آه...اشکم در اومد. ..لطفاً دستمال!

(۱۳۹۶/۴/۱ عصر ۰۱:۰۳)ایشی زاکی نوشته شده: [ -> ]

سلام رفقا یه کارتون قشنگ دهه 70 میداد که یه موجود کوچولو با موهای صورتی رنگ با دو تا پسر بچه رفیق بود و موضوعش علمی بود و توی هر قسمت ماجرای یه دانشمند رو تعریف میکرد کسی اسمشو نمیدونه؟؟؟

سلام

اسمش "ماجراهای دانی بود"  به جای دانی خانم نرگس فولادوند حرف میزد فک کنم

Miimu Iro Iro Yume no Tabi

(۱۳۹۶/۴/۳ صبح ۱۲:۱۱)ماهی گیر نوشته شده: [ -> ]

[quote='ایشی زاکی' pid='35952' dateline='1498124022']

سلام رفقا یه کارتون قشنگ دهه 70 میداد که یه موجود کوچولو با موهای صورتی رنگ با دو تا پسر بچه رفیق بود و موضوعش علمی بود و توی هر قسمت ماجرای یه دانشمند رو تعریف میکرد کسی اسمشو نمیدونه؟؟؟

سلام

اسمش "ماجراهای دانی بود"  به جای دانی خانم نرگس فولادوند حرف میزد فک کنم

Miimu Iro Iro Yume no Tabi

دمت گرم دوست قدیمی

سلام و عرض ادب خدمت دوستان

راستش مدتیه این فیلم که خیلی وقت قبل دیدم ذهنم رو مشغول کرده ولی متاسفانه نتونستم فیلم موردنظرم رو پیدا کنم و گفتم از اونجایی که افراد زیادی از طریق این تالار راهنمایی نام فیلم نتیجه گرفتن با شما در میون بذارم.

من شاید حدود ده سال پیش یک جمعه شب بود که یک فیلم کره‌ای از شبکه چهار تماشا کردم که درباره زن خلبانی بود که برای رسوندن پیام صلح به جهان می‌خواست اقیانوس آرام رو طی کنه. متاسفانه یادم نمیاد زمان داستان فیلم حدود جنگ جهانی بود یا نه ولی میدونم مال زمان حال نبود و قدیمی بود زمان رخداد این ماجرا. همچنین مطمئن نیستم این داستان واقعی باشه.

خلاصه دیگه خیلی از این فیلم یادم نیست فقط میدونم که آخرش این زن خلبان تو یه شب طوفانی که توی مسیر بود و در کره هم باد و بوران بود ارتباطش با مرکز قطع شد و درواقع هواپیماش سقوط کرد و فیلم تموم شد. خیلی پایان غم انگیزی داشت و تاثیرگذار بود این فیلم.

حالا از شما تقاضا دارم اگه میدونید چه فیلمی مدنظرم هست راهنمایی بفرمایید.

بسیار سپاسگزارم.

(۱۳۹۶/۴/۱۲ صبح ۰۱:۵۷)Arkham_Asylum نوشته شده: [ -> ]

سلام و عرض ادب خدمت دوستان

راستش مدتیه این فیلم که خیلی وقت قبل دیدم ذهنم رو مشغول کرده ولی متاسفانه نتونستم فیلم موردنظرم رو پیدا کنم و گفتم از اونجایی که افراد زیادی از طریق این تالار راهنمایی نام فیلم نتیجه گرفتن با شما در میون بذارم.

من شاید حدود ده سال پیش یک جمعه شب بود که یک فیلم کره‌ای از شبکه چهار تماشا کردم که درباره زن خلبانی بود که برای رسوندن پیام صلح به جهان می‌خواست اقیانوس آرام رو طی کنه. متاسفانه یادم نمیاد زمان داستان فیلم حدود جنگ جهانی بود یا نه ولی میدونم مال زمان حال نبود و قدیمی بود زمان رخداد این ماجرا. همچنین مطمئن نیستم این داستان واقعی باشه.

خلاصه دیگه خیلی از این فیلم یادم نیست فقط میدونم که آخرش این زن خلبان تو یه شب طوفانی که توی مسیر بود و در کره هم باد و بوران بود ارتباطش با مرکز قطع شد و درواقع هواپیماش سقوط کرد و فیلم تموم شد. خیلی پایان غم انگیزی داشت و تاثیرگذار بود این فیلم.

حالا از شما تقاضا دارم اگه میدونید چه فیلمی مدنظرم هست راهنمایی بفرمایید.

بسیار سپاسگزارم.

با سلام .

این زن وجود داشته و اسمش Amelia Earhart هست . میخواست از فراز اقیانوس با هواپیمای تک نفره عبور کنه .

[تصویر: 2gwg_3c7a10518625f011cba4a3b509535c15--a...-women.jpg]

در زمان جنگ جهانی دوم میخواست این کار رو به عنوان پیام صلح انجام بده . به طرز اسرار آمیزی ناپدید شد . ناپدید شدنش هنوز یکی از معما های حل نشده تاریخ مونده .

از زندگیش فیلمهای زیادی ساخته شده .

Amelia (2009)


Amelia Earhart: The Final Flight (TV Movie 1994)


Amelia Earhart (TV Movie 1976)


The Mysteries of Amelia Earhart (TV Movie 1998)


The True Story of Amelia Earhart


[تصویر: xb5p_8158255.jpg]

[تصویر: 1gil_mv5bmtq4ntexnjmwov5bml5banbnxkftztc...00_al_.jpg]

[تصویر: r9xb_v1.btsxmtiyodmymttqoze3ndu0ozeymda7...sxnzmy.jpg]

سلام

وقته همگی بخیر

امیدوارم حالتون خوب باشه

تقریبا ده سال پیش بود که تلویزیون یه فیلمی درمورده جادوگری نشون داد که درمورده پسری بود که استعداد جادوگری داشت اما خودش نمیدونست در جریان فیلم عاشقه یه دختر میشه که یروز اتفاقی اون دخترو از مردابی که توش گیر میکنه با قدرته جادوگریش نجات میده در ادامه داستان یه جادوگره بد اونو به سمته خودش میکشونه و فن های جادوگری رو نشونش میده تا بتونه جانشینه خوبی براش باشه .اما وقتی میبینه که اون نمیخواد شخصیته بدی باشه اونو بینه دوتا انتخاب میذاره که یا مردمشو نجات بده یا دختره مورده علاقشو و وقتی پسر مردمشو انتخاب میکنه دختره محبوبش توسط شخصیت منفی فیلم بینه دو صخره محبوس میشه

تا اینکه در پیری پسر میتونه اون سحرو باطل کنه و دختره مورده علاقش رو که مثله خودش پیر شده رو نجات بده

ممنون میشم اگر اسمه فیلمی که تقریبا یه چیزایی ازش رو یادم بود بهم بگید

(۱۳۹۶/۴/۱۲ صبح ۰۱:۵۷)Arkham_Asylum نوشته شده: [ -> ]

...

من شاید حدود ده سال پیش یک جمعه شب بود که یک فیلم کره‌ای از شبکه چهار تماشا کردم که درباره زن خلبانی بود که برای رسوندن پیام صلح به جهان می‌خواست اقیانوس آرام رو طی کنه. متاسفانه یادم نمیاد زمان داستان فیلم حدود جنگ جهانی بود یا نه ولی میدونم مال زمان حال نبود و قدیمی بود زمان رخداد این ماجرا. همچنین مطمئن نیستم این داستان واقعی باشه.

خلاصه دیگه خیلی از این فیلم یادم نیست فقط میدونم که آخرش این زن خلبان تو یه شب طوفانی که توی مسیر بود و در کره هم باد و بوران بود ارتباطش با مرکز قطع شد و درواقع هواپیماش سقوط کرد و فیلم تموم شد. خیلی پایان غم انگیزی داشت و تاثیرگذار بود این فیلم.

سلام. اگر فیلم  محصول کره است شاید این فیلم باشد:

blue swallow

(2005)


(۱۳۹۶/۴/۱۴ عصر ۰۳:۱۳)ماکسیموس مریدیوس نوشته شده: [ -> ]

سلام

وقته همگی بخیر

امیدوارم حالتون خوب باشه

تقریبا ده سال پیش بود که تلویزیون یه فیلمی درمورده جادوگری نشون داد که درمورده پسری بود که استعداد جادوگری داشت اما خودش نمیدونست در جریان فیلم عاشقه یه دختر میشه که یروز اتفاقی اون دخترو از مردابی که توش گیر میکنه با قدرته جادوگریش نجات میده در ادامه داستان یه جادوگره بد اونو به سمته خودش میکشونه و فن های جادوگری رو نشونش میده تا بتونه جانشینه خوبی براش باشه .اما وقتی میبینه که اون نمیخواد شخصیته بدی باشه اونو بینه دوتا انتخاب میذاره که یا مردمشو نجات بده یا دختره مورده علاقشو و وقتی پسر مردمشو انتخاب میکنه دختره محبوبش توسط شخصیت منفی فیلم بینه دو صخره محبوس میشه

تا اینکه در پیری پسر میتونه اون سحرو باطل کنه و دختره مورده علاقش رو که مثله خودش پیر شده رو نجات بده

ممنون میشم اگر اسمه فیلمی که تقریبا یه چیزایی ازش رو یادم بود بهم بگید

سلام

احتمالا این فیلم باشد:

merlin

(1998 television miniseries)

آدرس های مرجع