تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: درخواست راهنمايي در مورد نام فيلم
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.

سلام دوستان

امیدوارم که در بخش اشتباهی این سوال رو نمیپرسم. دیدم محله چینی هاست و ظاهرا از هر چیزی میشه صحبت کرد لذا ممنون میشم اگر اسم ویدیو کلیپ ایرانی یا گروهش که اگر اشتباه نکنم در اواخر دهه هشتاد شمسی در کانادا درست کرده بودن و تمش هم داخل یک رستوران لوکس بود، رو اگر میدونید منو راهنمایی کنید.


ضمنا یک سوالی که سالهاست برام پیش آمده اینه که چرا آدرس دامنه کافه کلاسیک را هر چند سال عوض میکنند؟ آخرینش یادمه که CafeClassic3.ir بود و الان که بعد دو سال دوباره لاگین کردم میبینم شده CafeClassic5.ir

ببخشید دیگه سوالات کاملا بیربط بود!!

سلامkhhnddh

در یک انجمن دیگر فیلمی درخواست داده شده که توجه منو به خودش جلب کرده و کنجکاوم اسم فیلم رو بدونم البته نمیدونم توضیحات مربوط به یک فیلم واحده یا خیر:

توضیحات اون دو نفر:

مدتی پیش یاد یک سریال یا شایدم فیلم سینمایی افتادم که اسم طرف کاتانگا بود و فکر کنم نوزده . بیست سال پیش پخش میشد میخواستم ببینم کسی اسمش رو یادش میاد یا نه--وقتی هم افتاب میزد اهنش داغ میشد و این توهم میزد داد میزد که ای دشمنا حمله کردنن صف کله ش یه درپوش اهنی داشت که مغزش نریزه بیرون .

فیلم قدیمی بود احتمالا فرانسوی چند تا پیرمرد میخواستن برن بانک بزنن یکیشون مخترع دیوانه بود مثلا یه کارت ویزیت سخنگو داشت که وقتی نخشو میکشیدی حرف میزد...اون شخصیتی هم که میگی تو همین فیلم بود یه تیکه آهنن مثل نعلبکی بالای سرش نصب بود(مثل کلاه یهودی ها) که وقتی آفتاب ظهر بهش میزد قاطی میکرد و توهم میزد

سلام بر دوستان خوب کافه

دو مورد گمشده هست که از دوستان راهنمایی میخواستم در یافتنشون:

اولی که در خاطرم هست یک کارتون قدیمیه که قهرمانش یک شیربود که ملوان کشتی بود در اوقات بیکاریش بافتنی میکرد و به هر جا هم که سفر میکرد مردم رو از دردسر نجات میداد.

مورد دوم عروسکی بود ماجراهای سه تا ملوان که باهم دوست  بودندفکر کنم در یک فانوس دریایی زندگی میکردند و یکیشون هم بافتنی میبافت با سبک و سیاق پت پستچی .

ممنون از همکاری دوستان وقت خوش.

(۱۳۹۹/۲/۱۸ عصر ۰۹:۵۹)جناب سرگرد نوشته شده: [ -> ]

سلام بر دوستان خوب کافه

دو مورد گمشده هست که از دوستان راهنمایی میخواستم در یافتنشون:

اولی که در خاطرم هست یک کارتون قدیمیه که قهرمانش یک شیربود که ملوان کشتی بود در اوقات بیکاریش بافتنی میکرد و به هر جا هم که سفر میکرد مردم رو از دردسر نجات میداد.

مورد دوم عروسکی بود ماجراهای سه تا ملوان که باهم دوست  بودندفکر کنم در یک فانوس دریایی زندگی میکردند و یکیشون هم بافتنی میبافت با سبک و سیاق پت پستچی .

ممنون از همکاری دوستان وقت خوش.

سلام.

به‌ترتیب "بانی فیکس به تعطیلات می‌رود" و "فانوس دریایی".

با جستجوی این نام‌ها می‌تونید به عکسا و ویدئوهای این دو انیمیشن برسید:

Kanikuly Bonifatsiya

و

The Adventures of Portland Bill

(۱۳۹۹/۲/۱۸ عصر ۰۶:۱۳)ماهی گیر نوشته شده: [ -> ]

سلامkhhnddh

در یک انجمن دیگر فیلمی درخواست داده شده که توجه منو به خودش جلب کرده و کنجکاوم اسم فیلم رو بدونم البته نمیدونم توضیحات مربوط به یک فیلم واحده یا خیر:

توضیحات اون دو نفر:

مدتی پیش یاد یک سریال یا شایدم فیلم سینمایی افتادم که اسم طرف کاتانگا بود و فکر کنم نوزده . بیست سال پیش پخش میشد میخواستم ببینم کسی اسمش رو یادش میاد یا نه--وقتی هم افتاب میزد اهنش داغ میشد و این توهم میزد داد میزد که ای دشمنا حمله کردنن صف کله ش یه درپوش اهنی داشت که مغزش نریزه بیرون .

فیلم قدیمی بود احتمالا فرانسوی چند تا پیرمرد میخواستن برن بانک بزنن یکیشون مخترع دیوانه بود مثلا یه کارت ویزیت سخنگو داشت که وقتی نخشو میکشیدی حرف میزد...اون شخصیتی هم که میگی تو همین فیلم بود یه تیکه آهنن مثل نعلبکی بالای سرش نصب بود(مثل کلاه یهودی ها) که وقتی آفتاب ظهر بهش میزد قاطی میکرد و توهم میزد

سلام دوست گرامی ماهیگیر. راستش حدود بیست سال پیش فیلمی پخش شد که توش چند تا پیرمرد از بانک سرقت کردند. اما جزئیاتش یادم نیست. چون سالهاست ندیدمش.

Going in Style 1979

در سال 2017 هم بازسازی شده.

دوستان عزیز

برای دانلود دوبله فیلم کمیاب و زیبای عبور از پاریس (Four Bags Full/La Traversée de Paris/The trip across Paris) با بازی ژان گابن – بورویل – لوئی دوفونس به لینک زیر مراجعه کنید.

http://cafeclassic5.ir/thread-554-post-4...l#pid40005

(۱۳۹۹/۲/۱۸ صبح ۰۸:۱۸)yami نوشته شده: [ -> ]

ضمنا یک سوالی که سالهاست برام پیش آمده اینه که چرا آدرس دامنه کافه کلاسیک را هر چند سال عوض میکنند؟ آخرینش یادمه که CafeClassic3.ir بود و الان که بعد دو سال دوباره لاگین کردم میبینم شده CafeClassic5.ir ببخشید دیگه سوالات کاملا بیربط بود!!

بخش اول سوال درباره ویدیو کلیپ رو باید بیشتر توضیح بدین تا دوستان بهتر بتونن شما رو راهنمایی کنند.

اما بخش دوم درباره علت تغییر آدرس کافه:

ایده اولیه کافه از سایت http://www.IranClassic.com در 15 سال پیش آغاز شد و  سپس انجمن کافه کلاسیک با قابلیت گفتگو , 11 سال پیش با نشانی  cafeclassic.ir  شروع به کار کرد.  آن زمان قوانین مخابرات و قیلثرینگ سخت تر بود و به خاطر کوچک ترین چیزی کافه را Filter می کردند مگر اینکه قوانین غیر منطقی را رعایت می کردیم و خیلی از تصاویر و نوشته ها را حذف می کردیم. خب ما زیر بار نمی رفتیم و مقاومت می کردیم و یک نشانی جدید ثبت می کردیم و ادامه می دادیم.

این کار با cafeclassic2 و 3 و 4 و 5  ادامه پیدا کرد تا اینکه یک روز وزیر ارتباطات شخصا به کافه ریک اومد و گفت:

تسلییییم !:ccco

الان چند سالی هست که روی همین آدرس فعلی فیکس شدیم eeiikk

(۱۳۹۹/۲/۴ صبح ۰۹:۰۹)ماهی گیر نوشته شده: [ -> ]

مورد2:یک فیلم احتمالا در ژانر وسترن،  درجنگل مرد باتجربه و میانسال از یه پسر میخواد با سنگ  حشره روی برگ  یک درخت رو بزنه پسره نمبتونه

مرد بهش میگه برای زدن حشره باید برگ رو بزنی نه خود خشره رو (این جمله حاوی یک مفهوم عمیق هست)

(۱۳۹۹/۲/۴ عصر ۱۱:۰۲)ماهی گیر نوشته شده: [ -> ].

راستی یک فیلم دیگر هم الان یادم افتاد که مطرح کنم دنبال اسم این هم هستم اما چیز خیلی کمی ازش خاطرم هست: یک فیلم وسترن قدیمی که پدری عادت داشت بچه شو "فِسقل" صدا کنه و همین پدر، پاش تو تله درختی گیر میکنه و سر و ته آویزون میشه و زبونشو گاز میگیره زبونش قطع میشه و دیگه نمیتونه درست حرف و در همون حالت آویزون شده  نوک زبونی میگه فسقل...کار اون فسقل بوده که من گیر افتادم!

این دو مورد در واقع یک فیلم وسترن هستند، حدود 20 سال قبل از شبکه 3 پخش شد. و قصه اش هم ناتمام ماند. داستان در مورد پسربچه ای هست که دست یک گروه خلافکار افتاده یا فرزند یکی از آنهاست. پسرک با آشپز مکزیکی گروه که پیرمردی خاص و دقیق هست دوست می شود. پیرمرد به او نشانه گیری با سنگ و دقت داشتن را یاد می دهد. جریان برگ هم این طور بود که به پسر می گوید آن برگ را می بینی؟ پسر می گوید برگ را بزنم؟ پیرمرد می گوید نه ، حشرۀ روی برگ را بزن

آن فردی هم که زبانش را گاز میگیرد رِئیس گروه خلافکار است.

تا جایی که خاطرم هست، همراه این پسر دختربچه ای هم بود که بعدها از هم جدا می شوند. پسرک هفت تیر کشی ماهر و کلانتر شهر می شود و دختر ظاهراً آوازه خوان. پسر دنبال یافتن دختر بود که فیلم ناتمام ماند.

وسترن های تلویزیونی را جستجو کردم ولی متأسفانه پیدا نشد.

امیدوارم این توضیح به یافتن فیلم کمک کند

(۱۳۹۹/۲/۲۰ عصر ۰۱:۲۶)پیرمرد نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۹/۲/۴ صبح ۰۹:۰۹)ماهی گیر نوشته شده: [ -> ]

مورد2:یک فیلم احتمالا در ژانر وسترن،  درجنگل مرد باتجربه و میانسال از یه پسر میخواد با سنگ  حشره روی برگ  یک درخت رو بزنه پسره نمبتونه

مرد بهش میگه برای زدن حشره باید برگ رو بزنی نه خود خشره رو (این جمله حاوی یک مفهوم عمیق هست)

(۱۳۹۹/۲/۴ عصر ۱۱:۰۲)ماهی گیر نوشته شده: [ -> ].

راستی یک فیلم دیگر هم الان یادم افتاد که مطرح کنم دنبال اسم این هم هستم اما چیز خیلی کمی ازش خاطرم هست: یک فیلم وسترن قدیمی که پدری عادت داشت بچه شو "فِسقل" صدا کنه و همین پدر، پاش تو تله درختی گیر میکنه و سر و ته آویزون میشه و زبونشو گاز میگیره زبونش قطع میشه و دیگه نمیتونه درست حرف و در همون حالت آویزون شده  نوک زبونی میگه فسقل...کار اون فسقل بوده که من گیر افتادم!

این دو مورد در واقع یک فیلم وسترن هستند، حدود 20 سال قبل از شبکه 3 پخش شد. و قصه اش هم ناتمام ماند. داستان در مورد پسربچه ای هست که دست یک گروه خلافکار افتاده یا فرزند یکی از آنهاست. پسرک با آشپز مکزیکی گروه که پیرمردی خاص و دقیق هست دوست می شود. پیرمرد به او نشانه گیری با سنگ و دقت داشتن را یاد می دهد. جریان برگ هم این طور بود که به پسر می گوید آن برگ را می بینی؟ پسر می گوید برگ را بزنم؟ پیرمرد می گوید نه ، حشرۀ روی برگ را بزن

آن فردی هم که زبانش را گاز میگیرد رِئیس گروه خلافکار است.

تا جایی که خاطرم هست، همراه این پسر دختربچه ای هم بود که بعدها از هم جدا می شوند. پسرک هفت تیر کشی ماهر و کلانتر شهر می شود و دختر ظاهراً آوازه خوان. پسر دنبال یافتن دختر بود که فیلم ناتمام ماند.

وسترن های تلویزیونی را جستجو کردم ولی متأسفانه پیدا نشد.

امیدوارم این توضیح به یافتن فیلم کمک کند

سلام دوستان عزیز پیرمرد و ماهیگیر. با این توضیحات تکمیلی که شما به مطلب اضافه کردید به نظر می رسد متوجه شده باشم چه فیلمی مد نظرتان است. این فیلم سالها از گمشده های من بود تا اینکه یکی از اعضای محترم کافه سارتانا که مدتهاست خبری ازشون نیست نامش را عنوان کردند.

Ned blessing: The true story of my life 1992

(۱۳۹۹/۲/۲۰ عصر ۰۴:۱۹)لوک مک گرگور نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۹/۲/۲۰ عصر ۰۱:۲۶)پیرمرد نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۹/۲/۴ صبح ۰۹:۰۹)ماهی گیر نوشته شده: [ -> ]

مورد2:یک فیلم احتمالا در ژانر وسترن،  درجنگل مرد باتجربه و میانسال از یه پسر میخواد با سنگ  حشره روی برگ  یک درخت رو بزنه پسره نمبتونه

مرد بهش میگه برای زدن حشره باید برگ رو بزنی نه خود خشره رو (این جمله حاوی یک مفهوم عمیق هست)

(۱۳۹۹/۲/۴ عصر ۱۱:۰۲)ماهی گیر نوشته شده: [ -> ].

راستی یک فیلم دیگر هم الان یادم افتاد که مطرح کنم دنبال اسم این هم هستم اما چیز خیلی کمی ازش خاطرم هست: یک فیلم وسترن قدیمی که پدری عادت داشت بچه شو "فِسقل" صدا کنه و همین پدر، پاش تو تله درختی گیر میکنه و سر و ته آویزون میشه و زبونشو گاز میگیره زبونش قطع میشه و دیگه نمیتونه درست حرف و در همون حالت آویزون شده  نوک زبونی میگه فسقل...کار اون فسقل بوده که من گیر افتادم!

این دو مورد در واقع یک فیلم وسترن هستند، حدود 20 سال قبل از شبکه 3 پخش شد. و قصه اش هم ناتمام ماند. داستان در مورد پسربچه ای هست که دست یک گروه خلافکار افتاده یا فرزند یکی از آنهاست. پسرک با آشپز مکزیکی گروه که پیرمردی خاص و دقیق هست دوست می شود. پیرمرد به او نشانه گیری با سنگ و دقت داشتن را یاد می دهد. جریان برگ هم این طور بود که به پسر می گوید آن برگ را می بینی؟ پسر می گوید برگ را بزنم؟ پیرمرد می گوید نه ، حشرۀ روی برگ را بزن

آن فردی هم که زبانش را گاز میگیرد رِئیس گروه خلافکار است.

تا جایی که خاطرم هست، همراه این پسر دختربچه ای هم بود که بعدها از هم جدا می شوند. پسرک هفت تیر کشی ماهر و کلانتر شهر می شود و دختر ظاهراً آوازه خوان. پسر دنبال یافتن دختر بود که فیلم ناتمام ماند.

وسترن های تلویزیونی را جستجو کردم ولی متأسفانه پیدا نشد.

امیدوارم این توضیح به یافتن فیلم کمک کند

سلام دوستان عزیز پیرمرد و ماهیگیر. با این توضیحات تکمیلی که شما به مطلب اضافه کردید به نظر می رسد متوجه شده باشم چه فیلمی مد نظرتان است. این فیلم سالها از گمشده های من بود تا اینکه یکی از اعضای محترم کافه سارتانا که مدتهاست خبری ازشون نیست نامش را عنوان کردند.

Ned blessing: The true story of my life 1992

واقعا ممنونم:ttt1

البته فعلا لینکشو پیدا نکردم  امیدوارم خودش باشه

از جناب پیرمرد هم تشکر میکنم

دوستان عزیز

برای دانلود دوبله فیلم کمیاب و زیبای عقاب فرود آمده (The Eagle Has Landed) با بازی مایکل کین – دونالد ساترلند – رابرت دووال – جنی اگاتر – دونالد پلزنس به لینک زیر مراجعه کنید.

http://cafeclassic5.ir/thread-554-post-4...l#pid40023

دوستان عزیز

برای دانلود دوبله فیلم کمیاب و زیبای رستوران بزرگ (Le Grand Restaurant/The Big Restaurant) با بازی لوئی دوفونس – ماریا روزا رادریگوز – برنار بلیه – ونانتینو ونانتینی – فولکو لولی به لینک زیر مراجعه کنید.

http://cafeclassic5.ir/thread-554-post-4...l#pid40043

(۱۳۹۹/۲/۲۱ عصر ۰۱:۲۶)مارک واتنی نوشته شده: [ -> ]

دوستان عزیز

برای دانلود دوبله فیلم کمیاب و زیبای عقاب فرود آمده (The Eagle Has Landed) با بازی مایکل کین – دونالد ساترلند – رابرت دووال – جنی اگاتر – دونالد پلزنس به لینک زیر مراجعه کنید.

http://cafeclassic5.ir/thread-554-post-4...l#pid40023

 خیلی وقت بود دنبال این فیلم  بودم.:ttt1

اما فیلم دومی هم با همین موضوع اما کمی متفاوت هست که  هنوز پیدا نکردم !shakkk!

در فیلم دوم  یک گروه کماندوی آلمانی مامور می شوند که سران متفقین ( استالین - چرچیل - روزولت ) را در کنفرانس کازابلانکا یکجا ترور کنند. ماموریت آنها لو می رود . آنها با سختی و مهارت تا خود سالن گردهمایی هم می رسند  اما ...



(۱۳۹۹/۲/۲۵ صبح ۱۲:۰۲)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

.

.

.

اما فیلم دومی هم با همین موضوع اما کمی متفاوت هست که  هنوز پیدا نکردم !shakkk!

در فیلم دوم  یک گروه کماندوی آلمانی مامور می شوند که سران متفقین ( استالین - چرچیل - روزولت ) را در کنفرانس کازابلانکا یکجا ترور کنند. ماموریت آنها لو می رود . آنها با سختی و مهارت تا خود سالن گردهمایی هم می رسند  اما ...

 

این هم از آن حرفاست ، ناسلامتی خود شما همه کاره ی کازبلانکا هستید البته به گمانم از طرف شخص پیشوا دستور مستقیم همکاری با این چهار چترباز آلمانی را داشته بودید و فقط قصدتان از طرح این موضوع گمراهی دوستان است ، اما اینکه چگونه شد ماموریت این بخت برگشته ها لو رفت بنده گناه کسی را نخواهم شست ...:dodgy:

Desert Commandos - 1967

https://www.imdb.com/title/tt0061693/

دوستان عزیز

برای دانلود دوبله فیلم کمیاب و زیبای ریسک بزرگ (Classe Tous Risques/The Big Risk) با بازی لینو ونتورا – ژان پل بلموندو – ساندرا میلو – مارسل دالیو به لینک زیر مراجعه کنید.

http://cafeclassic5.ir/thread-554-post-4...l#pid40088

سلام خدمت اساتید محترم

این اولین فعالیت و پست من در این سایت می باشد و آرزوی سلامتی و موفقیت برای همه دوستان دارم.

در ابتدا از اینکه خیلی توضیح می دهم و ممکن است باعث خسته شدن شما، بشود پوزش می خواهم. اما لطفا نام این فیلم را به من اطلاع دهید.

شاید در حدود ده سال قبل (کمتر یا بیشتر) یک فیلم خارجی در تلویزیون پخش شد که خلاصه داستان به این صورت بود.

یک تعداد افراد برای انتخاب شدن و ورود به نیروهای پلیس آزمون های مختلفی را می دادند. تا در نهایت تعداد محدودی از آن ها انتخاب شوند. در این بین یک دختر و یک پسر نیز بودند. آزمون های مختلف برگزار می شد و افراد در آن آزمون ها شکست می خوردند و حذف می شدند. اکثر افراد حذف شده بودند تا اینکه این دختر و پسر که در این مدت علاقه ای هم بین آن ها شکل گرفته بود و از مراحل زیادی عبور کرده بودند، قرار شد در یک عملیات شرکت کنند و با تعدادی از نیروها در پشت یک استیشن سوار شدند و برای عملیات اعزام شدند. در بین راه یک سری افراد به این گروه حمله کردند و آن ها را اسیر کردند و بعد شروع کردند به شکنجه تک تک افراد که هر کدام عملیات را فاش کنند. کم کم تک تک افراد تحت شکنجه عملیات را فاش می کردند. البته افراد هر کدام در اتاق های جداگانه بودند و گاهی اوقات صداهای هم را می شنیدند و یا تصاویری از دیگر افراد به آن ها نشان می دادند. مقاومت آن پسر از همه بیشتر بود. و تمامی شکنجه ها را تحمل می کرد. تا اینکه یک روز تصویری از آن دختر، شکنجه و تصمیم به کشتن دختر، برای پسر پخش کردند. و اون پسر در نهایت نتوانست تحمل کند و عملیات را فاش کرد. در هنگامی که داشت عملیات را فاش می کرد تصویر از اتاقی که اون پسر در آن زندانی بود به بیرون آمد و مشخص شد افرادی که آن ها را گروگان گرفتند، از نیروهای خود سازمان بودند و این هم یک مرحله از آزمون بوده است و همه آن شکنجه هایی که به آن دختر می دادند، نمایش بوده است و برای فریبِ پسر بوده است. در این لحظه تمامی شرکت کنندگان و آن دختر داشتند، تحمل پسر را مشاهده می کردند و می خواستند که موفق بشود. اما آن پسر نتوانست و او هم عملیات را فاش کرد البته بخاطر نجات آن دختر. و بعد یک مرتبه درب اتاقی که پسر، در آن بود باز شد و پسر هم متوجه شد که این هم یک مرحله از آزمون بود.

باتشکر از زمانی که می گذارید.

دوستان عزیز

برای دانلود دوبله فیلم کمیاب و زیبای فرار از اردوگاه مک کنزی (The McKenzie Break) با بازی برایان کیت – هلموت گریم – هورست جانسون – دیوید کلی به لینک زیر مراجعه کنید.

http://cafeclassic5.ir/thread-554-post-4...l#pid40126

با سلام خدمت دوستان عزیز کافه کلاسیک

چند هفته پیش در پستهای 2418 و 2420 از دوستان گرامی درخواست راهنمایی درباره چند فیلم قدیمی پخش شده از صدا و سیما در دهه 60 را داشتم. خوشبختانه با کمکی که از دو دوست  دانشمند سگارو و شارینگهام گرامی در هفته های قبل دریافت کردم موفق به یافتن اسم دو مورد شدم که شاید برای بقیه اعضا به خصوص دوستان خوبم سگارو و شارینگهام جالب باشد. یکی از موارد در خصوص فیلم زیر بود:

یک فیلم سینمایی خارجی پخش شده از تلویزیون در دهه 60 که فقط یک صحنه از آن یادمه و آن مربوط به تعدادی کودک فقیر و ژنده پوش که شبانه پشت در خانه ای رفته و می خواهند در بزنددولی یکی از آنها که دختر کوچک و معصومی است با صدایی ترحم برانگیز می گه کسی در رو رو ما  بدبخت بیچاره ها باز نمی کنه.

سگاروی عزیز چیزهایی از این فیلم به خاطر داشتند و به بنده فرمودند کلمه "گای" از کلید واژگان عنوان این فیلم بوده است. چند روز پیش تصادفا دریافتم این فیلم با عنوان "خطر برای گای" یا Peril for the Guy محصول سال 1956 در دهه 60، 2-3 مرتبه ای از تلویزیون پخش شده اما متاسفانه ردی در اینترنت ازش پیدا نکردم مگر نمایش چند دقیقه اول آن در یوتیوب. بدین وسیله مجددا از دوست عزیز سگارو تشکر می کنم.

مورد دیگر مربوط به یک فیلم داستانی ایرانی بود که ظاهرا توضیحات من به شرح زیر خیلی دقیق نبوده:

یک فیلم کوتاه تلویزیونی ایرانی در سالهای 58-59 پخش شد با حال و هوای ترسناک. یک خانه روستایی بود که پیرمرد و پیرزنی در آن زندگی می کردند. هوا که تاریک شد صدای کلون در شنیده شد. پیرمرد آمد حیاط و در را باز کرد اما کسی نبود. این ماجرا چند بار تکرار شد و کم کم پیرمرد و همسرش وحشت زده شدند. خلاصه دفعه آخر پیرمرد در را به دقت بازرسی کرد و متوجه شد ریسمانی به کلون یا همان درکوب فلزی در بسته شده و کودکی از پشت بام خانه با کشیدن ریسمان دق الباب می کند. در این زمان پیرزن از داخل خانه شوهرش را صدا کرد و گفت: حاجی جن بود؟ پیرمرد گفت جن که نه، تخم جن بود! 

مع ذالک جناب شارینگهام با حافظه بسیار قوی خود توضیحات تکمیلی ارائه فرمودند و من با کمک توضیحات ایشان مجددا چند روز پیش به طور تصادفی و جستجو در اینترنت متوجه شدم  این فیلم کوتاه به نام "جن" محصول سال 1351 به کارگردانی مرحوم بهرام ری پور بوده است. این فیلم در سالهای اولیه بعد از انقلاب مجددا از تلویزیون پخش شده. بدین وسیله از جناب شارینگهام کمال تشکر را دارم. 

ضمن آرزوی توفیق برای تمامی دوستان خوب و صمیمی انجمن، مجددا از سروران گرامی درخواست دارم بنده را در مورد یافتن سایر موارد که در پست بعد میاید یاری دهند. تجربه یافتن دو فیلم بالا ثابت می کند  ارائه حتی یک کلید واژه چقدر به پیدا شدن یک فیلم کمک می کند.

با تقدیم احترام به همگی دوستان

با سلام مجدد به دوستان محترم. آیا دوست بزرگواری نشانی از فیلمهای زیر دارد؟ ارائه هر گونه نشانی موجب امتنان است

مورد اول.  فیلم سینمایی خارجی که فکر کنم در حد فاصل سالهای 58 تا حداکثر 61 از تلویزیون پخش شد. متاسفانه کلیات داستان رو یادم نیست و این خود گره کار را کورتر می کد. اما به نظرم در مورد شخصی سفید پوست به احتمال زیاد یک معلم بود که یادم نیست به چه دلیلی در زندان یا بازداشتگاهی گیر افتاده بود و در آنجا مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود و این جمله از دوره کودکی یادمه که موقع کتک زدن او بهش می گفتند: فکر می کنی که آدمی! فکر می کنی کسی هستی! بعد یادمه در این بازداشتگاه یا زندان به دستان یک زندانی دیگر که سیاه پوست بود میخ کوبیدند و صحنه دلخراشی بود. این فرد که عرض میکنم حدس می زنم یک معلم بود با رشوه دادن به یکی از نگهبانان با کلی بدبختی مقداری روغن یا کرم تهیه کرد و دستهای این مرد بیچاره سیاه پوست را ماساژ داد تا از درد او بکاهد. اسم این مرد سیاه پوست چیزی شبیه لاروبی یا لارودی بود و یادمه این دوستش مرتب او را با این اسم صدا می زد.

مورد دوم. اگر اشتباه نکنم تله تئاتری بود در اواخر دهه 60 یا اوائل دهه 70 در مورد رزمنده ای که گمان می شد شهید شده اما در واقع زنده بود. او برای بازگشت نزد خانواده اش با روانشناسی مشورت کرد و او روش تئاتر درمانی را پیشنهاد داد تا با ورود ناگهانی به منزل موجبات شوک روحی برای همسر و سایر اعضای خانواده فراهم نشود و به تدریج با این موضوع کنار بیایند. لذا او با صورت باندپیچ شده به عنوان مستاجر به خانه برگشت و اتاقی در گوشه حیاط منزل خود کرایه کرد. در این مدت دوست صمیمیش مرتب به خانه آنها سر میزد و با توجه به اینکه همگان فکر می کردند رزمنده شهید شده به صورت تلویحی از همسر او خواستگاری می کرد. همسر رزمنده که هنوز امید به بازگشتش داشت مرتب به این خواستگار پاسخ منفی می داد. بالاخره رزمنده بعد از مدتها صحبت با همسرش و دوستش با همان صورت باندپیچی شده کم کم هویت خود را آشکار ساخت. به نظرم در آخر کار رزمنده و دوستش همدیگر را در آغوش گرفتند.  

توضیح تکمیلی اینکه من حدس می زدم این فیلم هویت محصول 1365 ابراهیم حاتمی کیا باشه و برادر عزیزم جناب شارینگهام همین نظر را داشتند اما بررسی فیلم هویت نشان داد که ارتباطی با فیلم فوق نداره ضمن اینکه من هنوز فکر می کنم این یک تئاتر تلویزیونی بود و نه فیلم سینمایی.

مورد سوم.  فیلمی خارجی پخش شده در دهه 60 درباره یک تبهکار به نام باکارا که در آخر فیلم وقتی داشت گیر می افتاد در اتاقی با دوستانش نشسته بود و یکی از نوچه هایش که خطر را حس کرده بود مرتب او را صدا می کرد و می گفت باکارا، باکارا، هی باکارا. با عرض شرمندگی چیز دیگری از این فیلم یادم نیست.

توضیح تکمیلی اینکه دهه 60 چنین تیپ فیلمهایی شبیه فیلمهای کمیسر مولدوان بود. من جستجویی در فیلمهای کمیسر مولدوان کردم و شخصیتی به نام باکارا پیدا نکردم. مع ذالک دوستان با تجربه کافه کمک بفرمایند، آیا شخصیت منفی باکارا در سری فیلمهای کمیسر متهم می کند بوده است؟ و اگر بوده به نظر شما کدام فیلم؟

مورد چهارم.یک فیلم سینمایی خارجی که ظاهرا کمدی هم بود و در سالهای اولیه انقلاب و شاید هم سال 57 ماههای قبل از انقلاب پخش شد. در باره یک زن خشن کولی که هفت تیر به دست بود و با دختر نوجوانش در حال سیر و سفر بودند. فقط این جمله بامزه از اواخر فیلم یادمه که با مردی ملاقات کردند و دختره به مادر خشنش گفت: مامان من از این یارو خوشم نمیاد. بزن بکشش!

با تقدیم احترام مجدد و آرزوی تندرستی برای دوستان گرامی

دوستان عزیز

برای دانلود دوبله فیلم زیبای شب قهرمانان / نقطه مقابل (Counterpoint) با بازی چارلتون هستون – ماکسیمیلیان شل – لسلی نیلسن – آنتون دیفرینگ - کورت لاونس به لینک زیر مراجعه کنید.

http://cafeclassic5.ir/thread-554-post-4...l#pid40169

آدرس های مرجع