تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: درخواست راهنمايي در مورد نام فيلم
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.

(۱۳۹۲/۱۰/۴ صبح ۰۳:۲۲)سرهنگ آلن فاکنر نوشته شده: [ -> ]

با سلام

ماشالله به حافظه دوستان وقتی می بینم اینجا تا بعضی از دوستان اشاره به یه سکانسی از یک فیلم میکنند بقیه دوستان دست به دست هم میدهند و شناسنامه فیلم را در می آورند آدم تحریک میشه تا هرچی تو ذهنش میگذره و یادش رفته اینجا سوال کنه. میخواستم ببینم حافظه دوستان یاری میکنه تا در خصوص دو فیلم که در اوایل دهه شصت در برنامه کودک پخش میشد اطلاعاتی بدهند:

اولیش یه سریالی بود که فکر کنم در اولین سالگرد انقلاب در برنامه کودک پخش میشد که هر قسمتش حدودا ده دقیقه بود . دو برادر بودند که در دوران انقلاب اعلامیه پخش میکردند و در هر قسمت یک اتفاقی برایشان میافتاد.

دومیش هم یه برنامه بود در برنامه کودک در مورد زندگی اسکیموها که در هر قسمت روش ساخت یکی از ابزارهای اسکیمویی را یاد میداد.

به به سرهنگ جان عزیز

والله من هرجوری دو دو تا چهار تا میکنم یه چیزهایی جور در نمیاد. حالا سناتور جان قبول. سه سال قبل از انقلاب متولد شده اند و برنامه های دهه شصت خوب یادش مونده بود اما سرهنگ جان شما درست همزمان با پیروزی انقلاب پا به عرصه دنیا گذاشتید tajobاین دو تا برنامه ای که بهش اشاره کردید در سال 1365 و 1361 از تلوزیون پخش میشد در واقع این ماشاالله به حافظه را بنده مصداق خودتان میدانم.idont

اما در خصوص دو برنامه ای که گفتید: اولیش را بخوبی یادمه اسم سریال خبرنامه بود. دوتا برادر بودند (به اسم یدالله و عبدالله )که از لحاظ تیپ و ظاهر اصلا بهم نمی خوردند برادر باشند. ماجرا اغلب در یک قهوه خانه اتفاق میوفتاد (قهوه چی اسماعیل) که پدر یدالله و عبدالله بود و این دو برادر در این قهوه خانه (که بین راهی هم بود) کار میکردند و پیامهای امام خمینی را در غالب اعلامیه شبها در روستا پخش میکردند و گاها به دیوار می چسباندند و بیا به مسافران گذری میدادند  از قضا یک سرکارغلامی بود که در هر قسمت میخواست مچ این پخش کننده های اعلامیه را بگیرد اما نمی توانست تا جایی که حافظه من یاری میکنه نقش سرکار غلامی را عنایت بخشی بازی میکرد مرحوم اکبر دودکار هم بازی میکرد کارگردان سریال منصور تهرانی بود. این سریال یک موزیک زیبا هم داشت که کار خود آقای منصور تهرانی (خالق یار دبستانی من) بود. با توجه به اینکه تقریبا  اوایل انقلاب بود و اغلب هم سن و سالهای بازیکنان این سریال در انقلاب به همین صورت نقش داشتند این سریال در زمان خودش جذابیت خاصی برای دهه شصتیها داشت.

اما سرهنگ جان در مورد دومی : اسم برنامه توکتو بود. توکتو نام پسر اسکیمویی بود که یک پدر بزرگ داشت. و پدر بزرگ توکتو در هر قسمت به فرزندش روش زندگی کردن اسکیموهای قدیمی را توضیح میداد. اون بخوبی آموزش میداد که اسکیموها چطوری توسط استخوان حیوانات برای خود ابزار درست میکردند. سوزن - چاقو - قایق یا بعبارتی کایاک و ابزار آلات شکار. اما در خصوص توکتو باید خدمتتون عرض کنم این برنامه خیلی هم جذاب نبود اما چیزی که این برنامه را جذاب کرده بود صدای گرم و مهربان و دلنشین زنده یاد پرویز نارنجیها بود که بجای پدر بزرگ توکتو صحبت میکرد. از خاطرات خود من در خصوص توکتو همین موضوع بود. اونروزها که اصلا ما کسی به اسم پرویز نارنجیها نمی شناختیم  اما هر وقت توکتو شروع میشد می گفتیم پلنگ صورتی داره بجای پدربزرگ توکتو صحبت میکنه. موزیک توکتو هنوز تو گوشم مونده با عود میزد. یه آهنگ ژاپنی اصیل. تیتراژ سریال هم بخوبی یادم مانده.

سرهنگ جان حافظه من بیش تر از این یاری نمی کنه.

اردتمند

بروبیکر

سلام دوستان به دنبال نام دو فیلم بودم که چند سال پیش(حدود اوایل دهه ی هشتاد)چند باری از تلوزیون در عصر های جمعه پخش شد.

1-فیلمی بود در باره ی پلیسی وسرخپوستی که در پی یافتن نیزه ای مقدس با گروهی خلاف کار درگیر می شدند.

2-فیلمی هم بود درباره ی بادیگاردی که تنها بازمانده ی یک حمله ی تروریستی بود وبه همراه یک پلیس زن به دنبال تک تیرانداز سیاهپوستی بودند که حمله ی تروریستی را ترتیب داده بود.

با تشکر

(۱۳۹۲/۱۰/۴ عصر ۰۱:۱۶)ناخدا خورشيد نوشته شده: [ -> ]

1-فیلمی بود در باره ی پلیسی وسرخپوستی که در پی یافتن نیزه ای مقدس با گروهی خلاف کار درگیر می شدند.

با سلام ناخدای گرامی چند وقت پیش فیلمی با مشخصاتی که فرمودید به زبان اصلی دیدم بنام Renegades  1989 که شاید همان مدنظرتان باشد:

(۱۳۹۲/۱۰/۱ عصر ۱۱:۵۶)اسپونز نوشته شده: [ -> ]

حالا که صحبت از زیر خاکیه من هم یه سوال بپرسم.

یه فیلم پارتیزانی بود که توی یه صحنه اش مادری پسر کوچکش رو برای این که آلمان ها پیداش نکنن زیر برگ ها پنهان می کرد. بعد وقتی خودش کشته شد اون پسر بچه برگ می ریخت روش. در یه سکانس دیگه پدر اون بچه که جزو پاتیزان ها بود پیداش کرد و توی یه آشیانه زیز زمینی مخفی شده بود. وقتی آلمانها با میله دنبال گودال های مخفی زیر زمین میگشتن پدر، با دستش اون میلیه رو نگه داشت و نگذاشت که مخفی گاهشان لو برود

دوستان عزیز

کسی از این زیر خاکی ما سراغی نداشت؟ بازم هست ها! tajob2

سلام به همه

در مورد پست شماره 626 که من قبلا در مورد یک فیلم سوال کرده بودم یه چیزهایی جزیی به

ذهنم اومد و خواستم به پست قبلی خودم اضافه کنم اما زمان ویرایش گذشته بود، پس حالا

که این جزئیات یادم اومد اینجا مطرح میکنم .

فیلم ایرانی بود و مربوط به 14-13 سال قبل ، البته حدودا

تولید فیلم میشه گفت برای دهه 70 باشه و نکته دیگر اینکه فکر میکنم فیلم از تولیدات صدا و

سیما باشه و نه سینمایی که تو سینما نمایش بدهند.تاجایی که به یاد دارم تو این فیلم بازیگر

معروف ندیدم.

موضوع فیلم  اجتماعی و در مورد مواد مخدر بود و به نوعی نشون میداد که اگر در یک خانواده

فرد معتاد وجود داشته باشه به دیگران نیز تاثیر گذار هست.

داستان فیلم در مورد یک مرد حدود 55-50 ساله بود که این مرد معتاد بود ، اما پسر رزمی

کاری داشت که حدود 27-26 ساله بود و بدن ورزیده ای داشت و اگر درست گفته باشم

کنگ فو کار بود.

این پسر از این که میدید پدرش معتاد هست اذیت میشد و جلوی دوستاش ضایع میشد .

یک صحنه از فیلم یادمه  داخل یه گاراژی بود که پول یا مواد این مرد معتاد رو خلافکارا گرفته

بودند و این مرد با کمک پسر رزمی کارش با خلافکارا درگیر میشه و موفق میشه به پدرش

کمک  کنه.

در صحنه آخرای فیلم پدر از پسر میخواد که کمک کنه که مواد مخدر رو ار یک ایست بازرسی

رد کنند که موفق نمیشند و مامور پلیس به این پسر شلیک میکنه و پسره میمیره .

از دوستان مخصوصا افراد جدیدی که تازه عضو سایت شدند تقاضا دارم به پستهای قبلی هم

نگاهی بیندازند ، من خیلی از مطالب تالارها و انجمنها رو میخوندم و میدیدم که هستن سوالات

و موضوعات بی جوابی که اگر دوستان وقت بزارند مطمئنا به نتیجه میرسه.

از دوستان مچکرم.

(۱۳۹۲/۱۰/۴ صبح ۱۰:۴۱)برو بیکر نوشته شده: [ -> ]

به به سرهنگ جان عزیز

والله من هرجوری دو دو تا چهار تا میکنم یه چیزهایی جور در نمیاد. حالا سناتور جان قبول. سه سال قبل از انقلاب متولد شده اند و برنامه های دهه شصت خوب یادش مونده بود اما سرهنگ جان شما درست همزمان با پیروزی انقلاب پا به عرصه دنیا گذاشتید tajobاین دو تا برنامه ای که بهش اشاره کردید در سال 1365 و 1361 از تلوزیون پخش میشد در واقع این ماشاالله به حافظه را بنده مصداق خودتان میدانم.idont

اما در خصوص دو برنامه ای که گفتید: اولیش را بخوبی یادمه اسم سریال خبرنامه بود. دوتا برادر بودند (به اسم یدالله و عبدالله )که از لحاظ تیپ و ظاهر اصلا بهم نمی خوردند برادر باشند. ماجرا اغلب در یک قهوه خانه اتفاق میوفتاد (قهوه چی اسماعیل) که پدر یدالله و عبدالله بود و این دو برادر در این قهوه خانه (که بین راهی هم بود) کار میکردند و پیامهای امام خمینی را در غالب اعلامیه شبها در روستا پخش میکردند و گاها به دیوار می چسباندند و بیا به مسافران گذری میدادند  از قضا یک سرکارغلامی بود که در هر قسمت میخواست مچ این پخش کننده های اعلامیه را بگیرد اما نمی توانست تا جایی که حافظه من یاری میکنه نقش سرکار غلامی را عنایت بخشی بازی میکرد مرحوم اکبر دودکار هم بازی میکرد کارگردان سریال منصور تهرانی بود. این سریال یک موزیک زیبا هم داشت که کار خود آقای منصور تهرانی (خالق یار دبستانی من) بود. با توجه به اینکه تقریبا  اوایل انقلاب بود و اغلب هم سن و سالهای بازیکنان این سریال در انقلاب به همین صورت نقش داشتند این سریال در زمان خودش جذابیت خاصی برای دهه شصتیها داشت.

اما سرهنگ جان در مورد دومی : اسم برنامه توکتو بود. توکتو نام پسر اسکیمویی بود که یک پدر بزرگ داشت. و پدر بزرگ توکتو در هر قسمت به فرزندش روش زندگی کردن اسکیموهای قدیمی را توضیح میداد. اون بخوبی آموزش میداد که اسکیموها چطوری توسط استخوان حیوانات برای خود ابزار درست میکردند. سوزن - چاقو - قایق یا بعبارتی کایاک و ابزار آلات شکار. اما در خصوص توکتو باید خدمتتون عرض کنم این برنامه خیلی هم جذاب نبود اما چیزی که این برنامه را جذاب کرده بود صدای گرم و مهربان و دلنشین زنده یاد پرویز نارنجیها بود که بجای پدر بزرگ توکتو صحبت میکرد. از خاطرات خود من در خصوص توکتو همین موضوع بود. اونروزها که اصلا ما کسی به اسم پرویز نارنجیها نمی شناختیم  اما هر وقت توکتو شروع میشد می گفتیم پلنگ صورتی داره بجای پدربزرگ توکتو صحبت میکنه. موزیک توکتو هنوز تو گوشم مونده با عود میزد. یه آهنگ ژاپنی اصیل. تیتراژ سریال هم بخوبی یادم مانده.

سرهنگ جان حافظه من بیش تر از این یاری نمی کنه.

اردتمند

بروبیکر

بروبیکر جان قبول نیست. من فکر کنم حل المسائل داری . جای دارد از کلیه دوستانی که در این بخش به امثال بنده کمک میکنند تشکر ویژه ای کنم. گاهی اوقات یک چیزهایی یا فراموش کردن یک اسمی بدجوری ذهن آدم را مشغول میکند. از اینکه در این سایت دوستانی هستند که دارای چنین حافظه ای می باشند که از سی سال پیش تا الان اسامی این فیلمها یادشان مانده از خودم نا امید میشوم. حالا که یک پست را اشغال کردم یک سوال دیگر هم از دوستان داشتم. هرسال اوایل انقلاب 22 بهمن که میشد برنامه کودک یه فیلم عروسکی پخش میکرد از شخصیتهای زمان شاه از بختیار گرفته تا ازهاری و آنان را مسخره میکرد کسی اطلاعاتی از این فیلم دارد؟

(۱۳۹۲/۱۰/۶ صبح ۰۱:۴۱)سرهنگ آلن فاکنر نوشته شده: [ -> ]

بروبیکر جان قبول نیست. من فکر کنم حل المسائل داری . جای دارد از کلیه دوستانی که در این بخش به امثال بنده کمک میکنند تشکر ویژه ای کنم. گاهی اوقات یک چیزهایی یا فراموش کردن یک اسمی بدجوری ذهن آدم را مشغول میکند. از اینکه در این سایت دوستانی هستند که دارای چنین حافظه ای می باشند که از سی سال پیش تا الان اسامی این فیلمها یادشان مانده از خودم نا امید میشوم. حالا که یک پست را اشغال کردم یک سوال دیگر هم از دوستان داشتم. هرسال اوایل انقلاب 22 بهمن که میشد برنامه کودک یه فیلم عروسکی پخش میکرد از شخصیتهای زمان شاه از بختیار گرفته تا ازهاری و آنان را مسخره میکرد کسی اطلاعاتی از این فیلم دارد؟

اختیار دارید سرهنگ جان عرض کنم خدمت شما حل المسائل نوستالوژی دوران شماست ما مال دوره ای هستیم که معلومات عمومی داشتیم (منظورم کتاب معلومات عمومی ). حل المسائل ورژن پیشرفته معلومات عمومی ست که از دهه پنجاه به دهه شصت رسید. یادش بخیر کتابی با کاغذهای کاهی که شامل پاسخ سوالات تمام کتابهای درسی همان سال بود. بزرگترین خلاف دانش آموزان آن دوره استفاده از همین کتابها بود.

بگذریم فکر کنم فیلمی که ذهن شما را مشغول ساخته عروسکی محض نبود بلکه تلفیقی بود از چند بازیگر که عروسک گردانی هم میکردند. فیلمی بنام دیو چو بیرون رود. این فیلم بطور مرتب چندین سال در سالگرد انقلاب در برنامه کودک پخش می گردید.

این برنامه ماجرای سال 56 و 57 را بصورت طنز در قالب عروسکهایی که گردانندگانشان در قالب آمریکایی و انگلیسی گریم شده بودند بیان میکرد. و اینکه شاه برای عبور از بحران دست به تعویض نخست وزیر می زد. عروسک ازهاری در حالیکه یک نوار کاست در دستش بود میگفت این شعارها نواره و بعد دستهایی را نمایش میداد که شعار میدادند ازهاری بیچاره .... بازم میگی نواره  و یا در صحنه ای عروسک بختیار  را نشان میداد که در حالیکه بین صحبتهایش فین فین میکرد (اشاره به اعتیاد) از حکومت دفاع میکرد و شعری میخواند تحت عنوان   من مرغ طوفانم .... من مرغ طوفانم

و باز دستها و مشتهای گره کرده ای که شعار میداند  ما میگیم شاه نمی خوایم نخست وزیر عوض میشه ........   نه شاه میخوایم نه شاهپور .....   لعنت به هر چی مزدور ........ و نهایتا عصبانیت عروسک گردانان که مثلا داشتند به زبان انگلیسی با یکدیگر صحبت میکردند تا چاره ای بیاندیشند.

این نمایش در سال 1361 توسط مرضیه برومند کارگردانی شد و حمید جبلی نیز یکی از عروسک گردانهای  آن بود

نمایش دیو چو بیرون رود نیز جذابیتش برای همان دوره بود که اغلب بینندگانش در تظاهرات شرکت کرده بودند و ماجرا را از نزدیک دیده بودند. قطعا نمایش مجدد آن فقط برای نسل همان زمان جذاب خواهد بود..

دوستان کافه سلام.

کسی دوبله یا زیرنویس فارسی فیلم چک و سارا رو داره ؟

(۱۳۹۲/۱۰/۷ عصر ۰۳:۳۵)اندی دوفرین نوشته شده: [ -> ]

دوستان کافه سلام.

کسی دوبله یا زیرنویس فارسی فیلم چک و سارا رو داره ؟

دوست عزیز یک توضیح بدین یا عکسی یا لینکی  از فیلم روبگذارید.

(۱۳۹۲/۱۰/۸ عصر ۰۹:۰۸)سناتور نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۲/۱۰/۷ عصر ۰۳:۳۵)اندی دوفرین نوشته شده: [ -> ]

دوستان کافه سلام.

کسی دوبله یا زیرنویس فارسی فیلم چک و سارا رو داره ؟

دوست عزیز یک توضیح بدین یا عکسی یا لینکی  از فیلم روبگذارید.

http://www.imdb.com/title/tt0113448/

(۱۳۹۲/۱۰/۹ عصر ۰۷:۲۸)اندی دوفرین نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۲/۱۰/۸ عصر ۰۹:۰۸)سناتور نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۲/۱۰/۷ عصر ۰۳:۳۵)اندی دوفرین نوشته شده: [ -> ]

دوستان کافه سلام.

کسی دوبله یا زیرنویس فارسی فیلم چک و سارا رو داره ؟

دوست عزیز یک توضیح بدین یا عکسی یا لینکی  از فیلم روبگذارید.

http://www.imdb.com/title/tt0113448/

دوست عزیز این جور فیلم ها که زیاد معروف نیستند رو معمولا کسی دنبال زیرنویس کردنشون نمیره

با سلام
سریالی قدیمی که فکر می کنم این اخری ها از شبکه چهار سیما پخش
دوباره شد با موضوع خانواده کشاورز در زمان جنگ جهانی دوم در فرانسه یا
کشوری مشابه. یکی از دو دختر خانواده درگیر مبارزه با نازی ها میشود.
پدری خشمگین با صدای قوی و دوست خانوادگی که در انتها در قصر خود
میمیرد.اساتید گرامی اگر حافطه شان یاری میکند لطفا جواب دهند
خیلی ممنون.......

یک فیلم کلوپی در دهه 70 از کلوپ گرفتم با نام فریاد زنده ماندن.فکر کنم ایتالیایی بود و دوبله نقش اول هم خسرو خسرو شاهی بود.

ابتدای فیلم این مرد که یک پیانیست یا موزیسین بود از تو خیابون می بینه که پشت پنجره یک ساختمان یک نفر میاد و کشته میشه.این مرد سراسیمه وارد آپارتمان میشه که به دیوارهای آپارتمان تابلوهای نقاشی نصب شده و قاتل ابتدا خودش رو نشون نمیده .در پایان فیلم که مرد دوباره میاد به همون آپارتمان وقتی از کنار راهرو  رد میشه متوجه میشه دفعه اول که اینجا بود یک آیینه درست روبروی یکی از تابلوها بود و قاتل درست روبروی آیینه ایستاده بود و این شخص موقع رد شدن تصویر قاتل رو در آیینه می بینه اما فکر میکنه که یک تابلو نقاشی هست.

این فیلم فکر کنم قبل از دهه هفتاد دوبله شده بود چون زنده یادآذر دانشی هم صحبت کرده بود.کسی اطلاعاتی از این فیلم داره.

خسته نباشید دوستان
لطفا پاسخ سوال مرا هم بدهید
با تشکر..

(۱۳۹۲/۱۰/۱۱ عصر ۱۰:۴۹)سناتور نوشته شده: [ -> ]

یک فیلم کلوپی در دهه 70 از کلوپ گرفتم با نام فریاد زنده ماندن.فکر کنم ایتالیایی بود و دوبله نقش اول هم خسرو خسرو شاهی بود.

ابتدای فیلم این مرد که یک پیانیست یا موزیسین بود از تو خیابون می بینه که پشت پنجره یک ساختمان یک نفر میاد و کشته میشه.این مرد سراسیمه وارد آپارتمان میشه که به دیوارهای آپارتمان تابلوهای نقاشی نصب شده و قاتل ابتدا خودش رو نشون نمیده .در پایان فیلم که مرد دوباره میاد به همون آپارتمان وقتی از کنار راهرو  رد میشه متوجه میشه دفعه اول که اینجا بود یک آیینه درست روبروی یکی از تابلوها بود و قاتل درست روبروی آیینه ایستاده بود و این شخص موقع رد شدن تصویر قاتل رو در آیینه می بینه اما فکر میکنه که یک تابلو نقاشی هست.

این فیلم فکر کنم قبل از دهه هفتاد دوبله شده بود چون زنده یادآذر دانشی هم صحبت کرده بود.کسی اطلاعاتی از این فیلم داره.

فیلم مورد نظر شما از جمله فیلم های معروف سبک جالو ی ایتالیایی و ساخته ی کارگردان صاحب سبک داریو آرجنتو ست. البته من خبر نداشتم که دوبله هم شده

http://www.imdb.com/title/tt0073582/?ref_=nm_flmg_wr_21

سکانسی از فیلمی کلاسیک که در تیتراژ هنر هفتم میدیدم و فکر میکردم که فیلم الیور تویست دیوید لین هست و گرچه فیلم الیور دیوید لین را ندیدم به همین خاطر مطمئن هم نیستم. این سکانس خوابگاه کودکانی را نشان میدهد که بالشهای تخت خوابهایشان را پاره کرده اند و پرهای بالش در فضای خاموش وخاکستری خوابگاه در حال رقصند و کودکان چنان خوشحالند از این پر پراکنی درآن فضای وهم و درد آلود.

2. فیلم دومی هم که میخواهم از دوستان تا راهنماییم کنند فیلمی است فرانسوی و باز هم کلاسیک .مردی مرتکب به قتل یا اینکه متهم به قتل درست یادم نیست.متواری است و به جایی پناه آورده ، در یک خانه ای چوبی کوچک.مردی با پالتو و کلاه .احتمالا خانه ای که او به آنجا پناه آورده کنار دریاست اگر اشتباه نکنم.آخر کار هم در قطار یا واگن دستگیر میشود.آنهم از آن دست فیلمهایی است که بعد از رفتن دکتر عالمی پنج شنبه شبها از شبکه یک پخش میشد.

ممنون از راهنمایی دوستان

رفقا بنده دو سالي هست كه ميخوام اين سئوال رو اينجا بپرسم اما قسمت نميشد تا اينكه  همين  الان توفيق يار شد:عارضم كه من خيلي بچه بودم حدود سالهاي 64- 65 اواخر شب بود يه فيلمي تلويزيون پخش كرد متاسفانه من بيدار موندم و اون فيلمه رو ديدم!!!داستان فيلم در مورد يك زندان بود و زندونيهاي بدبخت توش اما سكانس بيچاره كننده اش جايي بود كه چند نفر يك بشكه آب رو داغ كردن و روي يه بيچاره اي خالي كردن و سوزوندنش!!!بدبختي رو مي بينين!

كلا اون موقعها تلويزيون هفته اي يكي دو فيلم بيشتر پخش نمي كرد يكيش كه عصر جمعه شبكه يك بود كه معمولا دو سه هفته يكبار فيلم هندي قانون بود و ديگه چه طور بشه كه يك فيلم ديگه اواسط هفته پخش بشه!بر فرض هم كه تلويزيون شب فيلم خوبي داشت پدر و مادر ما به  بهانه اينكه فردا بايد بري مدرسه يا تلويزيون داغ كرده خاموشش كن تا نسوخته- اخه تلويزيون ما از اون لامپي هاي كمدي بود با در و پايه هاي چوبي كه هر وقت كليد پاورش رو مي زدي يه ربعي طول مي كشيد تا بياد بالا!!-اجازه فيلم ديدن به ما نميدادن! ...


پدر و مادر هم كه گير نميدادن خود ما به خاطر نوشتن 7-8 صفحه مشق شب - 3بار از  روي درس دهقان فداكار يا روباه و خروس يا حسنك كجايي- و 2-3 صفحه تمرين رياضي و ... ديگه جوني برامون نمي موند كه بخواهيم بعد شام بيدار بمونيم...تازه همه اينها منوط به اين بود كه برق نره و گرنه ما كه اگه اون سالها يك در ميون شبي دو ساعت برقمون نمي رفت اصلا احساس كمبود مي كرديم!!

حالا عدل اون شب كه تلويزيون همچين فيلم وحشتناكي داشت  نه پدرو مادر به ما گير دادن كه بخواب نه خودمون از خستگي خواب رفتيم نه برق رفت نه آژير زدن نه.....!

يادمه اول فيلم عبارتي ظاهر شد كه گوينده - با صداي خسرو شمشيرگران بخونيد-مي گفت: تمام جزييات اين فيلم واقعي هست يا يك همچين چيزي! منم كه تو عالم كودكي معني اين چيزها رو نمي فهميدم فكر مي كردم كه اون صحنه آب جوش و ..لابد واقعي بوده و اون زندوني بدبخت چه زجري كشيده و اينها...!بي خود نيست ميگن نذارين بچه ها فيلمهايي كه مناسب سنشون نيست ببينن! باور كنين از اون شب تا حالا روزي نبوده كه اون صحنه نياد جلوي چشمم و بهش فكر نكنم! از فرداي اون روز بنده مبتلا به انواع خاصي از روان نژندي و ساديسم مازوخيسم تركيبي شدم  به عنوان مثال علاقه به ديدن صحنه هاي شكنجه و اجراي اون عمليات روي همكلاسيها و رفقا !! كه بعضي وقتها خيلي خوب و لذت بخش ميشد بعضي وقتها هم نتيجه درست از آب در نميومد حالا يا به علت كمبود امكانات نتيجه اون طور كه من مي خواستم زجرآور نمي شد يا دوست من علي رغم ادعاي رفاقتش حاضر نمي شد ميله اي رو كه من توي بخاري نفتي مدرسه گذاشته بودم و از شدت حرارت قرمز شده بود بذارم  كف پاش و خواهش و اصرارهاي من هم افاقه نمي كرد ولي خب من هم توي حمام عمومي محل موقعي كه اون رفيقم از من مي خواست  روي سرش كه صابون زده بود آب بريزم من هم جبران كرده  و سطل آب داغ رو در كمال خونسردي و اوج لذت خالي مي كردم روي سرش يا پشت اون بچه محل رو كه  ازم مي خواست براش كيشه بكشم با سنگ پا مورد نوازش قرار مي دادم و قس علي هذا..-البته بعدش عذاب وجدان  مازوخيستي بود و ...!


چند وقت پيش فيلم مرد باراني ابوالفضل پورعرب رو از تلويزيون ديدم كه اتفاقا از تلويزيون اردوگاه اونها همين فيلم در حال پخش بود!

الغرض ميخوام نام فيلم رو ببينم تا يكبار ديگه ببينمش. يه جورايي فكر مي كنم اگه يك بار ديگه اون فيلم رو تماشا كنم زخم روحي عميقم التيام پيدا مي كنه....لطف كنيد و نام فيلم رو بگين حس مي كنم فيلم معروفي بايد باشه كلا درسته كه اون روزها فيلم خيلي كم پخش مي كرد اما اكثر فيلمهاش پدرمادردار بودند... ممنونم!

مابعدالتحرير: آقا خداييش اين محدوديت كاراكتر در ارسال چيز اعصاب خرد كني هست! من دليل منطقيش رو نمي فهمم! حالا يكي مثل من در سال يه پست طولاني ميزنه اون دوستاني كه عادت به زدن پستهاي طولاني دارن خيلي اذيت ميشن...

(۱۳۹۲/۱۰/۱۵ صبح ۰۲:۱۳)پاراجانف نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۲/۱۰/۱۱ عصر ۱۰:۴۹)سناتور نوشته شده: [ -> ]

یک فیلم کلوپی در دهه 70 از کلوپ گرفتم با نام فریاد زنده ماندن.فکر کنم ایتالیایی بود و دوبله نقش اول هم خسرو خسرو شاهی بود.

ابتدای فیلم این مرد که یک پیانیست یا موزیسین بود از تو خیابون می بینه که پشت پنجره یک ساختمان یک نفر میاد و کشته میشه.این مرد سراسیمه وارد آپارتمان میشه که به دیوارهای آپارتمان تابلوهای نقاشی نصب شده و قاتل ابتدا خودش رو نشون نمیده .در پایان فیلم که مرد دوباره میاد به همون آپارتمان وقتی از کنار راهرو  رد میشه متوجه میشه دفعه اول که اینجا بود یک آیینه درست روبروی یکی از تابلوها بود و قاتل درست روبروی آیینه ایستاده بود و این شخص موقع رد شدن تصویر قاتل رو در آیینه می بینه اما فکر میکنه که یک تابلو نقاشی هست.

این فیلم فکر کنم قبل از دهه هفتاد دوبله شده بود چون زنده یادآذر دانشی هم صحبت کرده بود.کسی اطلاعاتی از این فیلم داره.

فیلم مورد نظر شما از جمله فیلم های معروف سبک جالو ی ایتالیایی و ساخته ی کارگردان صاحب سبک داریو آرجنتو ست. البته من خبر نداشتم که دوبله هم شده

http://www.imdb.com/title/tt0073582/?ref_=nm_flmg_wr_21

با تشکر از شما دوست عزیز. دوبلور دیوید همینگز بازیگر نقش اول رو خسرو خسرو شاهی.فکرکنم ناصر خاوری هم بود اذر دانشی رو هم یادم هست.فیلم دلهره آوری بود.

<

دوستان یه منبع خیلی خوب برای راهنمایی فیلم پیداکردم که میشود پرسیدو اینجا گذاشت برای راهنمایی عزیزان. دوفیلمی که من مدتها بود دنبالش میگشتم را از آقای بهارلو پرسیدم و از آنجا که ایشان نویسنده مقالات سینمایی هست فروتنانه راهنماییم کرد. فیلم اولی را که نوشته بودم نمره اخلاق صفر بود و فیلم دومی هم بندر مه آلود مارسل کارنه

با سلام
درباره سریال بالا چیزی یادم امد ان اینکه در شبکه من و تو در یکی از قسمت های برنامه مستند با موضوع فضا یکی از
اساتید دانشگاهی شباهت عجیبی به یکی از ان دو خواهر سریال بالا داشت
امیدوارم کمکی برای یاد اوری نام سریال یاد شده باشد
با تشکر......
آدرس های مرجع