تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: درخواست راهنمايي در مورد نام فيلم
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.

سلام به همه

اسم دو تا فیلم رو میخوام پیدا کنم که بیش از 40 سال پیش از تلویزیون ملی ایران پخش شده.

اولی "داستان مردی ست که در حالی که از قبل نامزد داشته با خانمی آشنا میشه و با اون ازدواج میکنه. وقتی این مرد با همسرش پیش خانواده اش میره، خانواده مرد برای تبریک ازدواج کیکی درست کردند که اسم این آقا و نامزد سابقش روش نوشته شده، چون اونا فکر میکردند با نامزدش ازدواج کرده و وقتی میفهمند این خانم نامزد سابقش نیست برای اینکه اسم روی کیک رو پاک کنن، هر کسی یک تیکه از کیک رو با دستش برمیداره و روی کیک رو خراب میکنن و به دروغ میگن که این رسم ماست. آخر فیلم هم جنگل آتیش میگیره و برخلاف تصور همه این خانم که همه فکر میکردند بی دست و پاست کمک میکنه تا آتیش خاموش بشه و نامزد سابق اون آقا که همه فکر میکردند قوی هست، غش میکنه."

فیلم بعدی هم "درباره خانمی هست که ناشنواست و نامزدش عاشق خواهر این خانم میشه، این خانم هم از یک نفر دیگه خوشش میاد. وقتی شنواییش رو به دست میاره و میشنوه که خواهرش و نامزدش به هم علاقه دارند به طرف اون مردی که بهش علاقه داشت، کشیده میشه."

(۱۴۰۰/۶/۱۹ صبح ۰۱:۱۲)کنتس پابرهنه نوشته شده: [ -> ]

سلام به همه

اسم دو تا فیلم رو میخوام پیدا کنم که بیش از 40 سال پیش از تلویزیون ملی ایران پخش شده.

...

فیلم بعدی هم "درباره خانمی هست که ناشنواست و نامزدش عاشق خواهر این خانم میشه، این خانم هم از یک نفر دیگه خوشش میاد. وقتی شنواییش رو به دست میاره و میشنوه که خواهرش و نامزدش به هم علاقه دارند به طرف اون مردی که بهش علاقه داشت، کشیده میشه."

سلام و درود خدمت شما بانو

و اینک فردا

And Now Tomorrow - 1944

https://www.imdb.com/title/tt0036599/

(۱۴۰۰/۶/۲۱ عصر ۰۸:۲۵)مراد بیگ نوشته شده: [ -> ]

سلام و درود خدمت شما بانو

و اینک فردا

And Now Tomorrow - 1944

https://www.imdb.com/title/tt0036599/

خیلی ممنونم جناب مراد بیگ عزیز

متاسفانه فیلم رو برای دیدن پیدا نکردم اما همینکه اسمش رو پیدا کردم هم خیلی خوشحال کننده بود :)

درود بر یاران عزیز:heart:

قدیم ها،منظورم دهه شصت است.:blush:

فیلمی از سینمای ایتالیا پخش شد که  3 اپیزود داشت.

یکی از 3 اپیزود، داستان خمره ای بود که شکسته بود و خمره بندزن داخل آن گیر افتاده بود.

وقتی از کانال تلگرامی کافه سینما این پوستر را دیدم، خوشحال شدم که گمشده ام را پیدا کردم.

ولی بعداز دانلود و تماشای فیلم،حالم گرفته شد.:eee2

چون فیلمی نبود که من می خواستم.

این فیلم کائوس 5 داستان دارد، ولی فیلم مورد نظر من 3 داستان داشت.

اولین داستانش همین خمره ی شکسته و پیرمرد بندزن بود.

(یادمه دوبلور پیرمرده استاد جواد پزشکیان بود.)

دومین داستان هم ماجرای معلم پیری بود که می خواست به مراسم ازدواج دختری برود که زمانی شاگردش بوده است.

به همین خاطر به دنبال یک دست کت وشلوار نو می گشت.

(مثل این که وضع معلم ها از قدیم خراب بوده!asabi)

پدر یکی از شاگردانش، کت وشلواری به او عاریه می دهد که برایش خیلی تنگ است و به محض پایین آمدن از پله ها، خشتکش جر  می خورد.khande

وقتی به مراسم می رود، به او می گویند که مادر دختره، ساعتی قبل مرده...!cryyy!

پدرو مادر داماد هم که با ازدواج پسرشان با این دختر مخالف بوده اند، می خواهند جلوی این ازدواج را بگیرند.zzzz:

ولی این استاد با دلداری شاگردسابقش یعنی عروس خانم را تشویق می کند تا به خاطر شادی روح مادرش به کلیسا برود.taeed

یادم هست که خاله زنک ها داشتند درباره ی مرگ مادر دختره حرف می زدند.

یکی از آن زن ها که یک دختر گامبو داشت،khhnddhدرحالی که افاده می آمد، گفت:

"من که اصلا" دوست ندارم دخترم این طوری شوهر بکنه!"

دخترش هم که داشت چیزی می خورد، جواب داد:

"آخ نگو مامان جون!"khande

دوبلورها

آقامعلم..................عزت الله مقبلی

پدر دانش آموز...............پرویز ربیعی

داماد.............................غلام علی افشاریه


اسم فیلم لطفا":blush:

(۱۴۰۰/۶/۲۵ عصر ۱۰:۵۶)شارینگهام نوشته شده: [ -> ]

درود بر یاران عزیز:heart:

قدیم ها،منظورم دهه شصت است.:blush:

فیلمی از سینمای ایتالیا پخش شد که  3 اپیزود داشت.

یکی از 3 اپیزود، داستان خمره ای بود که شکسته بود و خمره بندزن داخل آن گیر افتاده بود.

وقتی از کانال تلگرامی کافه سینما این پوستر را دیدم، خوشحال شدم که گمشده ام را پیدا کردم.

ولی بعداز دانلود و تماشای فیلم،حالم گرفته شد.:eee2

چون فیلمی نبود که من می خواستم.

این فیلم کائوس 5 داستان دارد، ولی فیلم مورد نظر من 3 داستان داشت.

اولین داستانش همین خمره ی شکسته و پیرمرد بندزن بود.

(یادمه دوبلور پیرمرده استاد جواد پزشکیان بود.)

دومین داستان هم ماجرای معلم پیری بود که می خواست به مراسم ازدواج دختری برود که زمانی شاگردش بوده است.

به همین خاطر به دنبال یک دست کت وشلوار نو می گشت.

(مثل این که وضع معلم ها از قدیم خراب بوده!asabi)

پدر یکی از شاگردانش، کت وشلواری به او عاریه می دهد که برایش خیلی تنگ است و به محض پایین آمدن از پله هاف خشتکش جر  می خورد.khande

وقتی به مراسم می رود، به او می گویند که مادر دختره، ساعتی قبل مرده...!cryyy!

پدرو مادر داماد هم که با ازدواج پسرشان با این دختر مخالف بوده اند، می خواهند جلوی این ازدواج را بگیرند.zzzz:

ولی این استاد با دلداری شاگردسابقش یعنی عروس خانم، او را تشویق می کند تا برای شادی روح مادرش به کلیسا برود.taeed

یادم هست که خاله زنک ها داشتند درباره ی مرگ مادر دختره حرف می زدند.

یکی از آن زن ها که یک دختر گامبو داشت،khhnddhدرحالی که افاده می آمد، گفت:

"من که اصلا" دوست ندارم دخترم این طوری شوهر بکنه!"

دخترش هم که داشت مرتب می خورد، جواب داد:

"آخ نگو مامان جون!"khande

دوبلورها

آقامعلم..................عزت الله مقبلی

پدر دانش آموز...............پرویز ربیعی

داماد.............................غلام علی افشاریه


اسم فیلم لطفا":blush:

سلام و ارادت؛

اپیزود مورد نظر شما در همین فیلم کائوس ساخته برادران تاویانی (پائولو و ویتوریو) محصول سال 1984 میلادی است.

در اصل این فیلم 5 داستان دارد.

اپیزود اول: پسر دیگر

اپیزود دوم: ماه زدگی

اپیزود سوم: خمره (داستان مورد نظر شما) در نسخه ای که من دیدم ناصر طهماسب به جای فرانکو (بند زن خمره) صحبت می کند و مرحوم حسین عرفانی به جای چیچو (دون لولو)

اپیزود چهارم: مجلس ترحیم

اپیزود پنجم: گفتگو با مادر

این فیلم از شبکه دو پخش شد و البته پیش از آن در سینمای نیمه جان ایران نیز اکران شده بود.

در ضمن این فیلم در ایران با نام های برهوت و آشفتگی نیز شناخته می شود.

مطلع فیلم هم بستن زنگوله به یک کلاغ است؛ اما کلاغ در همان حوالی پرواز کرده و صدای زنگوله قطع نمی شود!

(۱۴۰۰/۶/۲۵ عصر ۱۰:۵۶)شارینگهام نوشته شده: [ -> ]

درود بر یاران عزیز:heart:

قدیم ها،منظورم دهه شصت است.:blush:

فیلمی از سینمای ایتالیا پخش شد که  3 اپیزود داشت.

یکی از 3 اپیزود، داستان خمره ای بود که شکسته بود و خمره بندزن داخل آن گیر افتاده بود.

وقتی از کانال تلگرامی کافه سینما این پوستر را دیدم، خوشحال شدم که گمشده ام را پیدا کردم.

ولی بعداز دانلود و تماشای فیلم،حالم گرفته شد.:eee2

چون فیلمی نبود که من می خواستم

....

اسم فیلم لطفا":blush:

فکر کنم این فیلمِ مورد نظر شما باشه.

Of Life and Love

Original title: Questa è la vita

https://www.imdb.com/title/tt0163802

که در وبلاگ یک پزشک هم در موردش صحبت کرده بود:

https://www.1pezeshk.com/archives/2017/0...-vita.html

سلام بر دوستان گرامی. درباره چند اثر ایرانی که در دهه های شصت و هفتاد پخش شدند سوالاتی دارم.

اول اینکه در دهه شصت سریالی در برنامه کودک و نوجوان پخش می شد که درست یادم نیست عروسکی بود و یا کارتونی. چون چیزهای خیلی کمی ازش یادمه. درباره یک دختر بچه فلج بود که شب ها کنار چاه آب روستاشون نگهبانی میداد که اگر از روستای کناری اومدن آب شون رو بدزدند با زدن زنگ و یا همچین چیزی مردم روستای خودش را خبر کنه. چهره متجاوزین را هیچ وقت نشون نمی دادند و تنها از دور و مانند سایه به جلو می آمدند! کسی اسم این سریال را می دونه و توی اینترنت چیزی ازش پیدا میشه و یا خیر؟

همین سوال را درباره کارتون نقاشی های مداد آبی که همون دهه شصت پخش می شد هم دارم آیا کسی عکسی چیزی ازش داره؟

اواسط دهه هفتاد احتمالا سوال هفتاد و شش یک فیلم تلویزیونی کوتاه(احتمالا در سینمای نوجوان) پخش شد درباره دو دوست دبیرستانی که شب قبل از امتحان رفته بودند پارک تا مطالعه کنند. اما انگار صدای تیراندازی می شنوند و یک مجروح را پیدا می کنند. با عجله مجروح را سوار یک گاری و یا چیزی شبیه آن می کنند تا او را به بیمارستان برسانند. یادمه وقتی گاری را هل می دادند یک موسیقی پخش می شد که توش صدای سوت داشت. فردا صبح انگار به امتحان نمی رسند. در ابتدا ناظم و یا مدیر باهاشون دعوا می کنه اما بعد با آرامی بشون میگه که شما قهرمان هستید چون جان یک افسر پلیس را نجات دادید. پسرها که از هویت مرد مجروح بی‌خبر بودند خوشحال می شوند و لبخند بر لبانشان نقش می بندد. کسی این فیلم رو به یاد داره و می دونه اسمش چی بود؟

فیلم کوتاه ایرانی دیگری هم بود احتمالا همان اواسط دهه هفتاد پخش شد. دو تا بچه راهنمایی بودند که مخصوصا یکیشون به کارهای کارآگاهی خیلی علاقه مند بود. داستانش خوب یادم نیست. ولی انگار کلید های آقای معلمشون رو پیدا می کنند و در همون حین از کارگاه آقای معلم هم دزدی میشه. انگار معلم فکر می کنه دزدی کنار اونهاست اما بچه ها با زرنگی قضیه دزدی را کشف می کنند. در انتها آقای معلم از دور از راه میرسه و از اینکه بچه ها راز دزدی کارگاهش را کشف کردند احساس رضایت و تبسم می کنه. اسم فیلم انگار کارآگاه و یا کارگاه بود اما خیلی مطمئن نیستم. کسی چیزی یادشه؟ متشکرم.

(۱۴۰۰/۶/۲۷ صبح ۱۲:۴۰)لوک مک گرگور نوشته شده: [ -> ]

سلام بر دوستان گرامی. درباره چند اثر ایرانی که در دهه های شصت و هفتاد پخش شدند سوالاتی دارم.

اول اینکه در دهه شصت سریالی در برنامه کودک و نوجوان پخش می شد که درست یادم نیست عروسکی بود و یا کارتونی. چون چیزهای خیلی کمی ازش یادمه. درباره یک دختر بچه فلج بود که شب ها کنار چاه آب روستاشون نگهبانی میداد که اگر از روستای کناری اومدن آب شون رو بدزدند با زدن زنگ و یا همچین چیزی مردم روستای خودش را خبر کنه. چهره متجاوزین را هیچ وقت نشون نمی دادند و تنها از دور و مانند سایه به جلو می آمدند! کسی اسم این سریال را می دونه و توی اینترنت چیزی ازش پیدا میشه و یا خیر؟

سلام و درود خدمت دوست عزیزمان جناب لوک مک گرگور

استاپ موشن تک قسمتی نگهبان چشمه داستان دخترک معلولی به نام "سماء" بود که تصمیم گرفت نگهبان چشمه ی  روستا شود. متاسفانه از این استاپ موشن مثل استاپ موشن "شهر باطری ها" اثری در دنیای نت وجود ندارد .

(۱۴۰۰/۶/۲۷ صبح ۰۲:۰۴)مراد بیگ نوشته شده: [ -> ]

[quote='لوک مک گرگور' pid='42507' dateline='1631913007']

سلام و درود خدمت دوست عزیزمان جناب لوک مک گرگور

استاپ موشن تک قسمتی نگهبان چشمه داستان دخترک معلولی به نام "سماء" بود که تصمیم گرفت نگهبان چشمه ی  روستا شود. متاسفانه از این استاپ موشن مثل استاپ موشن "شهر باطری ها" اثری در دنیای نت وجود ندارد .

سلام بر دوست گرامی جناب مراد بیگ بزرگ. از شما برای دادن نام این استاپ موشن کمال تشکر را دارم. اما آنرا در سایت آپارات پیدا کردم. شاید جديدا آنرا قرار داده‌اند. اینهم لینکش.

باز هم از شما متشکرم.

سلام به اساتید عزیز
دنبال یکی از قسمت های سریال خانم مارپل هستم که شخصیت اصلی اپیزود چند قسمتی خودش را بجای خواهرش که در جنگ جهانی دوم کشته شده است جا زده و جای زخمی که خواهرش روی گلو داشته پوشانده تا دیگران متوجه این اختلاف نشوند ممنونی میشوم اساتید و دوستان راهنمایی نمایند

اگر درست یادم مانده باشد نام کاراکتر لوتتی بود

(۱۴۰۰/۶/۲۷ صبح ۰۵:۰۲)لوک مک گرگور نوشته شده: [ -> ]

(۱۴۰۰/۶/۲۷ صبح ۰۲:۰۴)مراد بیگ نوشته شده: [ -> ]

[quote='لوک مک گرگور' pid='42507' dateline='1631913007']

سلام و درود خدمت دوست عزیزمان جناب لوک مک گرگور

استاپ موشن تک قسمتی نگهبان چشمه داستان دخترک معلولی به نام "سماء" بود که تصمیم گرفت نگهبان چشمه ی  روستا شود. متاسفانه از این استاپ موشن مثل استاپ موشن "شهر باطری ها" اثری در دنیای نت وجود ندارد .

سلام بر دوست گرامی جناب مراد بیگ بزرگ. از شما برای دادن نام این استاپ موشن کمال تشکر را دارم. اما آنرا در سایت آپارات پیدا کردم. شاید جديدا آنرا قرار داده‌اند. اینهم لینکش.

باز هم از شما متشکرم.

سلام «لوک» عزیز.

این اون نیست. خود جنس نیس.

این نسخهٔ دیگه‌ایه از نقّاشی‌های کتاب «کانون». اونی که دنبالشم امّا، عروسکی بود.

(۱۴۰۰/۷/۱۹ صبح ۰۱:۵۵)هاج زنبورعسل نوشته شده: [ -> ]سلام به اساتید عزیز دنبال یکی از قسمت های سریال خانم مارپل هستم که شخصیت اصلی اپیزود چند قسمتی خودش را بجای خواهرش که در جنگ جهانی دوم کشته شده است جا زده و جای زخمی که خواهرش روی گلو داشته پوشانده تا دیگران متوجه این اختلاف نشوند ممنونی میشوم اساتید و دوستان راهنمایی نمایند اگر درست یادم مانده باشد نام کاراکتر لوتتی بود

سلام دوست عزیز

شما مطمئنید که سریال خانم مارپل بود؟ تو سریال خانم مارپل خواهرش حضور نداشت. شاید با سریال دیگه ای اشتباه گرفتید.

(۱۴۰۰/۷/۱۹ صبح ۰۱:۵۵)هاج زنبورعسل نوشته شده: [ -> ]سلام به اساتید عزیز دنبال یکی از قسمت های سریال خانم مارپل هستم که شخصیت اصلی اپیزود چند قسمتی خودش را بجای خواهرش که در جنگ جهانی دوم کشته شده است جا زده و جای زخمی که خواهرش روی گلو داشته پوشانده تا دیگران متوجه این اختلاف نشوند ممنونی میشوم اساتید و دوستان راهنمایی نمایند اگر درست یادم مانده باشد نام کاراکتر لوتتی بود

سلام جناب هاج زنبور عسل. فکر می کنم گمشده شما قسمتی باشد با عنوان قتل از پیش تعیین شده. نام اوریجنالش هست: A Murder is Announced 1985

اگر نام فارسی اش را توی گوگل بزنید دوبله فارسی اش هم پیدا میشه.


(۱۴۰۰/۷/۱۹ صبح ۰۸:۴۲)Emiliano نوشته شده: [ -> ]

(۱۴۰۰/۶/۲۷ صبح ۰۵:۰۲)لوک مک گرگور نوشته شده: [ -> ]

(۱۴۰۰/۶/۲۷ صبح ۰۲:۰۴)مراد بیگ نوشته شده: [ -> ]

[quote='لوک مک گرگور' pid='42507' dateline='1631913007']

سلام و درود خدمت دوست عزیزمان جناب لوک مک گرگور

استاپ موشن تک قسمتی نگهبان چشمه داستان دخترک معلولی به نام "سماء" بود که تصمیم گرفت نگهبان چشمه ی  روستا شود. متاسفانه از این استاپ موشن مثل استاپ موشن "شهر باطری ها" اثری در دنیای نت وجود ندارد .

سلام بر دوست گرامی جناب مراد بیگ بزرگ. از شما برای دادن نام این استاپ موشن کمال تشکر را دارم. اما آنرا در سایت آپارات پیدا کردم. شاید جديدا آنرا قرار داده‌اند. اینهم لینکش.

باز هم از شما متشکرم.

سلام «لوک» عزیز.

این اون نیست. خود جنس نیس.

این نسخهٔ دیگه‌ایه از نقّاشی‌های کتاب «کانون». اونی که دنبالشم امّا، عروسکی بود.

بله جناب ایمیلیانو. من هم متوجه شدم. منتهی من سالها پیش هر دو نسخه را دیده و با هم قاطی کرده بودم. در واقع فکر می کردم که یکی هستند. به هر حال بله خیلی از آثار قدیمی از صدا و سیما دیگر بازپخش نداشتند. منتهی معلوم نیست پاره و گم و گور شدند و یا هنوز نوبت پخش دوباره بهشون نرسیده‌!

(۱۴۰۰/۳/۱ صبح ۰۸:۰۰)بازی 1997 نوشته شده: [ -> ]

باسلام خدمت دوستان

فیلمی را باید حدود ده سال یا بیشتر (ممکن است پانزده یا بیست سال قبل) دیدم ام  که البته حدس می زنم بدلیل اینکه در آن سال ها عموما این گونه فیلم ها یا از آقای جمشید هاشم پور بود و یا از آرنولد شوارتزنگر، ممکن است نقش اصلی فیلم یکی از این دو باشند. اما خیلی مطمئن نیستم.

اما فیلم، تنها قسمتی از آن که بخاطر دارم این هست که نقش اول فیلم به محل افراد بد فیلم حمله می کند اما دستگیر می شود. این افراد بد یک استخر بزرگ یا به نوعی یک دریاچه کوچک داشتند که در آن سوسمار بود، و دشمنان خود را برای شکنجه، در بالای داربست هایی بر روی این استخر پر از سوسمار می بستند و به مرور شخص می افتد در استخر. البته واضح هست که نقش اول فیلم این اتفاق برایش نیفتاد اما دیگر چیزی در خاطرم نیست. البته بنظرم می آید که یک دختر هم در این قسمت بود که او هم بنظرم دستگیر شده بود و نقش اول می خواست او را نجات دهد و یا آن دختر دست های، نقش اول را باز کرد و توانستند فرار کنند.

مدتی است این صحنه در خاطرم هست. متشکر می شوم اگر نام این فیلم راهنمایی کنید.

سلام دوستان مدتی قبل من درخواستی برای نام این فیلم داشتم اما هنوز جوابی داده نشده.

یک مطلبی که می خواهم بگویم این است که این فیلم را شاید در حدود پانزده سال تا شاید بیست و پنج سال پیش من دیده باشم. در آن سال ها من در سن نوجوانی بودم و علاقمند به فیلم های حادثه ای و خیلی هم فیلم های متنوع وجود نداشت و قهرمان هایی مانند آرنولد و سیلوستر استالونه وجود داشتند که دیدن فیلم هایی از آن ها، لحظات جذابی و خاطره انگیز برای افراد ایجاد می کرد. لذا هنگامی شخصی فیلمی را می دید آن فیلم خیلی تاثیر گذار بود. بگونه ای که الان من مدتی هست در فکر آن صحنه ای هستم که یک دریاچه پر از تمساح وجود داشت و نقش اول فیلم را دستگیر می کنند و برای اینکه او را شکنجه دهند و اعتراف کند، او را بالای این دریاچه می بندند. اما بعد درست یادم نمی آید که توسط یک زن، دست های او باز می شود و او فرار می کند. و یا اینکه نقش اول فیلم آمده بود که زنی را نجات دهد و در دام می افتد و این گونه گرفتار می شود و در انتها بگونه ای فرار می کند. خلاصه در انتها از این موقعیت فرار می کند و همانند فیلم های حادثه ای، در انتها همه را می کشد و باز هم تصویری از یک نماد قهرمان در ذهن مخاطبان می گذارد.

دوستان من الان مدتی هست ذهنم درگیر این فیلم هست و دوست دارم مجددا آن را بتوانم ببینم. البته می دانم شاید خیلی سخت باشد پیدا کردن نام این فیلم، اما چون از نوع فیلم های حادثه ای هست و بنظرم ایرانی نیز نمی باشد و به احتمال بسیار زیاد خارجی می باشد و در آن سال ها هم عموما قهرمانان آرنولد و سیلوستر استالونه بودند، شاید از فیلم های آن ها باشد، البته از بازیگرها مطمئن نمی باشم و ممکن است افراد دیگر هم باشند.

لذا درخواست دارم اگر ممکن است در این مورد نیز نظر دهید.

باتشکر

 با سلام ... آیا فیلمی که تحت عنوان خانه جدید (برای کاترین) که در دهه 60 از تلویزیون پخش شد از لیست سیاه -سفید -خاکستری   خارج شده است یا خیر ؟

(۱۴۰۰/۷/۲۳ صبح ۰۶:۱۴)سیلاس مارنر نوشته شده: [ -> ]

 با سلام ... آیا فیلمی که تحت عنوان خانه جدید (برای کاترین) که در دهه 60 از تلویزیون پخش شد از لیست سیاه -سفید -خاکستری   خارج شده است یا خیر ؟

سلام دوست عزیز.

نه هنوز.

امیلیانوی عزیز ممنون از پاسخ بدون وقفه شما .

پس تقدیم  به تمامی اعضا کافه کلاسیک خصوصا قدیمی تر ها , و به امید پیدا شدن نام اصلی سایر فیلم های مورد جستجو . نام اصلی این فیلم تلویزیونی  Cizi holka محصول سال 1984 کشور چکسلواکی است که در دهه 60 از تلویزیون ایران با نام خانه جدید پخش شد . . .      

(۱۴۰۰/۷/۲۳ صبح ۰۹:۱۷)سیلاس مارنر نوشته شده: [ -> ]

امیلیانوی عزیز ممنون از پاسخ بدون وقفه شما .

پس تقدیم  به تمامی اعضا کافه کلاسیک خصوصا قدیمی تر ها , و به امید پیدا شدن نام اصلی سایر فیلم های مورد جستجو . نام اصلی این فیلم تلویزیونی  Cizi holka محصول سال 1984 کشور چکسلواکی است که در دهه 60 از تلویزیون ایران با نام خانه جدید پخش شد . . .      

«سیلاس مارنر» عزیز خوش اومدی!

دست پُر هم اومدی.

دیدن چهرهٔ ظریف و ریزنقش «کاترین» بعد از اییین همه سال انتظار خیلی لذّت‌بخش بود. ممنووون، دادا.

بله، این آرزوی همهٔ ما خاطره‌بازها و کارتون‌بازهاست. به امید نابودی اون لیست‌ها!  :)))

(۱۴۰۰/۷/۲۱ صبح ۱۰:۳۵)بازی 1997 نوشته شده: [ -> ]

(۱۴۰۰/۳/۱ صبح ۰۸:۰۰)بازی 1997 نوشته شده: [ -> ]

باسلام خدمت دوستان

فیلمی را باید حدود ده سال یا بیشتر (ممکن است پانزده یا بیست سال قبل) دیدم ام  که البته حدس می زنم بدلیل اینکه در آن سال ها عموما این گونه فیلم ها یا از آقای جمشید هاشم پور بود و یا از آرنولد شوارتزنگر، ممکن است نقش اصلی فیلم یکی از این دو باشند. اما خیلی مطمئن نیستم.

اما فیلم، تنها قسمتی از آن که بخاطر دارم این هست که نقش اول فیلم به محل افراد بد فیلم حمله می کند اما دستگیر می شود. این افراد بد یک استخر بزرگ یا به نوعی یک دریاچه کوچک داشتند که در آن سوسمار بود، و دشمنان خود را برای شکنجه، در بالای داربست هایی بر روی این استخر پر از سوسمار می بستند و به مرور شخص می افتد در استخر. البته واضح هست که نقش اول فیلم این اتفاق برایش نیفتاد اما دیگر چیزی در خاطرم نیست. البته بنظرم می آید که یک دختر هم در این قسمت بود که او هم بنظرم دستگیر شده بود و نقش اول می خواست او را نجات دهد و یا آن دختر دست های، نقش اول را باز کرد و توانستند فرار کنند.

مدتی است این صحنه در خاطرم هست. متشکر می شوم اگر نام این فیلم راهنمایی کنید.

سلام دوستان مدتی قبل من درخواستی برای نام این فیلم داشتم اما هنوز جوابی داده نشده.

یک مطلبی که می خواهم بگویم این است که این فیلم را شاید در حدود پانزده سال تا شاید بیست و پنج سال پیش من دیده باشم. در آن سال ها من در سن نوجوانی بودم و علاقمند به فیلم های حادثه ای و خیلی هم فیلم های متنوع وجود نداشت و قهرمان هایی مانند آرنولد و سیلوستر استالونه وجود داشتند که دیدن فیلم هایی از آن ها، لحظات جذابی و خاطره انگیز برای افراد ایجاد می کرد. لذا هنگامی شخصی فیلمی را می دید آن فیلم خیلی تاثیر گذار بود. بگونه ای که الان من مدتی هست در فکر آن صحنه ای هستم که یک دریاچه پر از تمساح وجود داشت و نقش اول فیلم را دستگیر می کنند و برای اینکه او را شکنجه دهند و اعتراف کند، او را بالای این دریاچه می بندند. اما بعد درست یادم نمی آید که توسط یک زن، دست های او باز می شود و او فرار می کند. و یا اینکه نقش اول فیلم آمده بود که زنی را نجات دهد و در دام می افتد و این گونه گرفتار می شود و در انتها بگونه ای فرار می کند. خلاصه در انتها از این موقعیت فرار می کند و همانند فیلم های حادثه ای، در انتها همه را می کشد و باز هم تصویری از یک نماد قهرمان در ذهن مخاطبان می گذارد.

دوستان من الان مدتی هست ذهنم درگیر این فیلم هست و دوست دارم مجددا آن را بتوانم ببینم. البته می دانم شاید خیلی سخت باشد پیدا کردن نام این فیلم، اما چون از نوع فیلم های حادثه ای هست و بنظرم ایرانی نیز نمی باشد و به احتمال بسیار زیاد خارجی می باشد و در آن سال ها هم عموما قهرمانان آرنولد و سیلوستر استالونه بودند، شاید از فیلم های آن ها باشد، البته از بازیگرها مطمئن نمی باشم و ممکن است افراد دیگر هم باشند.

لذا درخواست دارم اگر ممکن است در این مورد نیز نظر دهید.

باتشکر

عرض سلام

داستان فیلم شما تا حدودی به فیلم عقرب که نقش اول جناب جمشید هاشم پور بودن شباهت داره

(۱۴۰۰/۷/۳۰ عصر ۱۱:۱۹)راجرز نوشته شده: [ -> ]

(۱۴۰۰/۷/۲۱ صبح ۱۰:۳۵)بازی 1997 نوشته شده: [ -> ]

(۱۴۰۰/۳/۱ صبح ۰۸:۰۰)بازی 1997 نوشته شده: [ -> ]

باسلام خدمت دوستان

فیلمی را باید حدود ده سال یا بیشتر (ممکن است پانزده یا بیست سال قبل) دیدم ام  که البته حدس می زنم بدلیل اینکه در آن سال ها عموما این گونه فیلم ها یا از آقای جمشید هاشم پور بود و یا از آرنولد شوارتزنگر، ممکن است نقش اصلی فیلم یکی از این دو باشند. اما خیلی مطمئن نیستم.

اما فیلم، تنها قسمتی از آن که بخاطر دارم این هست که نقش اول فیلم به محل افراد بد فیلم حمله می کند اما دستگیر می شود. این افراد بد یک استخر بزرگ یا به نوعی یک دریاچه کوچک داشتند که در آن سوسمار بود، و دشمنان خود را برای شکنجه، در بالای داربست هایی بر روی این استخر پر از سوسمار می بستند و به مرور شخص می افتد در استخر. البته واضح هست که نقش اول فیلم این اتفاق برایش نیفتاد اما دیگر چیزی در خاطرم نیست. البته بنظرم می آید که یک دختر هم در این قسمت بود که او هم بنظرم دستگیر شده بود و نقش اول می خواست او را نجات دهد و یا آن دختر دست های، نقش اول را باز کرد و توانستند فرار کنند.

مدتی است این صحنه در خاطرم هست. متشکر می شوم اگر نام این فیلم راهنمایی کنید.

سلام دوستان مدتی قبل من درخواستی برای نام این فیلم داشتم اما هنوز جوابی داده نشده.

یک مطلبی که می خواهم بگویم این است که این فیلم را شاید در حدود پانزده سال تا شاید بیست و پنج سال پیش من دیده باشم. در آن سال ها من در سن نوجوانی بودم و علاقمند به فیلم های حادثه ای و خیلی هم فیلم های متنوع وجود نداشت و قهرمان هایی مانند آرنولد و سیلوستر استالونه وجود داشتند که دیدن فیلم هایی از آن ها، لحظات جذابی و خاطره انگیز برای افراد ایجاد می کرد. لذا هنگامی شخصی فیلمی را می دید آن فیلم خیلی تاثیر گذار بود. بگونه ای که الان من مدتی هست در فکر آن صحنه ای هستم که یک دریاچه پر از تمساح وجود داشت و نقش اول فیلم را دستگیر می کنند و برای اینکه او را شکنجه دهند و اعتراف کند، او را بالای این دریاچه می بندند. اما بعد درست یادم نمی آید که توسط یک زن، دست های او باز می شود و او فرار می کند. و یا اینکه نقش اول فیلم آمده بود که زنی را نجات دهد و در دام می افتد و این گونه گرفتار می شود و در انتها بگونه ای فرار می کند. خلاصه در انتها از این موقعیت فرار می کند و همانند فیلم های حادثه ای، در انتها همه را می کشد و باز هم تصویری از یک نماد قهرمان در ذهن مخاطبان می گذارد.

دوستان من الان مدتی هست ذهنم درگیر این فیلم هست و دوست دارم مجددا آن را بتوانم ببینم. البته می دانم شاید خیلی سخت باشد پیدا کردن نام این فیلم، اما چون از نوع فیلم های حادثه ای هست و بنظرم ایرانی نیز نمی باشد و به احتمال بسیار زیاد خارجی می باشد و در آن سال ها هم عموما قهرمانان آرنولد و سیلوستر استالونه بودند، شاید از فیلم های آن ها باشد، البته از بازیگرها مطمئن نمی باشم و ممکن است افراد دیگر هم باشند.

لذا درخواست دارم اگر ممکن است در این مورد نیز نظر دهید.

باتشکر

عرض سلام

داستان فیلم شما تا حدودی به فیلم عقرب که نقش اول جناب جمشید هاشم پور بودن شباهت داره

باسلام

دوستان نمی دانم کدام یک از شما نیز همانند من، برای دیدن فیلم سینمایی «افعی» و یا همین «عقرب» بیش از یکبار به سینما رفته باشید. همانگونه که گفتم در آن سال ها شاید خیلی دستگاه های مختلف برای دیدن فیلم و همچنین فیلم های متنوعی وجود نداشت و اگر پول تو جیبی ای جمع می شد، نمی شد از دیدن چند باره این فیلم ها صرف نظر کرد. در اینجا از «راجرز» تشکر می کنم که خاطره ای مجدد از فیلم «عقرب» را زنده کردند و از نظر حادثه ای بودن، گرفتار شدن نقش اول فیلم و مواردی دیگر با خلاصه ای که من تعریف کرده بودم مشابه بود.

اما این فیلمی که مورد نظر بنده است بنظرم بیشتر باید خارجی باشد. و صحنه ای که آن را از دیگر فیلم های حادثه ای متفاوت می کند و در نظر من مانده، همان صحنه ای می باشد که یک دریاچه ای پر از تمساح وجود دارد و بر روی آن یک سری داربست زده شده است. در خاطرم هست در اوایل فیلم برای اینکه نشان داده شود این شکنجه چقدر سخت است، یک نفر را که دستگیر کرده بودند بالای این داربست ها می بندند و او بعد از مدتی نمی تواند تحمل کند و می افتد در دریاچه. اما نقش اول فیلم هنگامی دستگیر می شود خیلی مقاومت می کند و در نهایت از این واقعه فرار می کند. در کل این صحنه از فیلم در خاطر من مانده است.

متشکر می شوم شما نیز راهنمایی کنید.

آدرس های مرجع