یه سریال کارتونی فکر میکنم اوایل دهه هشتاد یا اواخر دهه هفتاد پخش میشد که چند ساله دنبال اسمش هستم.
توش یه سری حیوانات عجیب الخلقه و احتمالا ماقبل تاریخ در دنیای امروزی زندگی گانگستری میکردن. مثلا رییس گانگسترها یه موجودی بود شبیه فیل ولی بدون خرطوم و البته خواهر زاده ش هم که موجودی مثل خودش بود ولی کوچکتر، از دستیارانش بود. یادمه این دستیار شلوارش تا زیر گردنش بالا کشیده بود و روش کراوات بسته بود به جای کمربند
(۱۳۹۹/۹/۲۸ صبح ۱۱:۲۶)شجاع قلب نوشته شده: [ -> ]یه سریال کارتونی فکر میکنم اوایل دهه هشتاد یا اواخر دهه هفتاد پخش میشد که چند ساله دنبال اسمش هستم. توش یه سری حیوانات عجیب الخلقه و احتمالا ماقبل تاریخ در دنیای امروزی زندگی گانگستری میکردن. مثلا رییس گانگسترها یه موجودی بود شبیه فیل ولی بدون خرطوم و البته خواهر زاده ش هم که موجودی مثل خودش بود ولی کوچکتر، از دستیارانش بود. یادمه این دستیار شلوارش تا زیر گردنش بالا کشیده بود و روش کراوات بسته بود به جای کمربند
سلام
ویرایش: من پست پهلوان جواد رو ندیده بودم
شاید سریال گروه ضربت (The adventures of T Rex) مد نظر شماست
https://www.imdb.com/title/tt0243687/
(۱۳۹۹/۹/۲۸ صبح ۱۱:۵۳)پهلوان جواد نوشته شده: [ -> ]
تو ایران فکر نکنم به اسم T REX پخش شده باشه
چون زیادی قدیمیه یادم نیست .احتمالا حق با شما باشه
من بهش میگفتم سریال گروه ضربت یعنی خودم به این اسم میشناختمش جون ازین گروه خوشم میومد
دم پهلوان جواد و ماهیگیر عزیز گرم❤️
عالی بود. یکی از گره های ذهنیم باز شد وقعا.
(۱۳۹۹/۹/۲۸ عصر ۰۶:۲۸)شجاع قلب نوشته شده: [ -> ]
دم پهلوان جواد و ماهیگیر عزیز گرم❤️
عالی بود. یکی از گره های ذهنیم باز شد وقعا.
خواهش میکنم امیدوارم هر چه زودتر موفق بشی استقلال اسکاتلند رو به دست بیاری
(۱۳۹۹/۹/۲۵ عصر ۰۹:۰۳)فلیکس کینگ نوشته شده: [ -> ]
(۱۳۹۹/۹/۲۵ عصر ۰۸:۲۰)Good نوشته شده: [ -> ]
سلام مجدد
یک فیلمه که خیلی خیلی دنبالشم و اگر کسی اسمش رو بدونه واقعا نابغه است، فیلمی در دهه هفتاد که راجع به کمک به دیگران بود، فضای فیلم زمستانی بود و مشابه فیلم برادر خورشید خواهر ماه قهرمانش گویا یک کشیش بود با صدای اندوهگینی که گروهی هم همراه داشت و بعد از مدتی تلاش برای کمک به گروهی از مصیبت زده ها (که نمی دانم آواره بودند یا زلزله زده یا جنگ زده و فقیر و...) بلاخره به رادیو می رود و چنان صحبت احساسی و شور انگیزی با صدای حزن آلودی می کند که مردم در حین پخش زنده صحبتهایش پشت شیشه استودیو حاضر می شوند و از شدت هیجان برای کمک کردن منتظر می مانند و حتی یکی از مردم که منتظر اتمام سخنرانی نمی ماند روی مقوایی می نویسد باید برای کمک به کجا بروند؟ و کشیش هم سرش را بالا می آورد و با خواندن مقوا می گوید «کجا، ...» و آدرس محل کمک کردن و جمع آوری مشارکت ها را می دهد.(یک قسمتی از صحبت اون مرد در رادیو راجع به مصائب یک دختر بچه است) خلاصه فیلم شور انگیزی بود.
ممنون می شوم جهت یافتن نامش بهم کمک کنید حتی اگر نمی دانید و فیلم را دیده اید با تعریف قسمتهایی از آن به بقیه جهت یافتن نامش کمک کنید. ویااگر روش دیگری برای یافتن گمشده ام هست بفرمایید. تشکر
از دوستان کسی چیزی یادش نیست خیلی به این فیلم نیاز دارم
The Apostle (1997)
این نیست؟
سلام. نه داداش فیلم مال خیلی قبل تره و شغل اون مرد(کشیش) ربطی به رادیو نداشت و حسب موضوع به رادیو می رود. ماجرای فیلم مال عصر رادیو بود و اون زمان که ماجرا اتفاق می افتد تلویزیون نبوده
ولی ممنون که پی گیری کردی
از فیلیسیتی وعمه چه خبر؟!!
(۱۳۹۹/۸/۲۰ عصر ۰۸:۵۵)پهلوان جواد نوشته شده: [ -> ]
(۱۳۹۹/۸/۱۳ صبح ۱۱:۲۱)پهلوان جواد نوشته شده: [ -> ]
سلام دوستان یه برنامه ای از برنامه کودک و شبکه 2 اوایل دهه 70 پخش میشد که دوقسمت بود. فسمت اولش آقای مصطفی رحماندوست میامد و داستان رو تعریف میکرد و قسمت دوم کارتون پخش میشد که راجع به همون داستان قسمت اول بود .داستانهاش هم معمولا خیلی ترسناک بود .کسی نمیدونه اسمش چی بود؟
کسی نتونست کاری بکنه؟؟؟
سلام. من این برنامه رو یادمه و در یکی از قسمتهاش کتابی رو معرفی کردند که راجع به دو برادر(یا دوست) بود که از خانه فرار می کنند و به شهری دیگر می روند و نمی دانم درتعمیرگاهی مشغول به کار می شدند یا شاگرد راننده تریلی می شدند و پس از مشکلات زیادی که برایشان پیش میاد برمی گردند.ولی متاسفانه اسمش یادم نیست
با این حال آقای رحماندوست هم سایت دارند و هم کانال و تو نت بگردین پیدا می کنید و اگه یادشون باشه راهنمایی می کنند.
اگه پیداشون نکردید، یکی که می شناسم چند سال قبل باهاشون در تماس بود شاید بتونه ارتباط بده
(۱۳۹۹/۹/۳۰ عصر ۰۸:۵۹)Good نوشته شده: [ -> ]
(۱۳۹۹/۸/۲۰ عصر ۰۸:۵۵)پهلوان جواد نوشته شده: [ -> ]
(۱۳۹۹/۸/۱۳ صبح ۱۱:۲۱)پهلوان جواد نوشته شده: [ -> ]
سلام دوستان یه برنامه ای از برنامه کودک و شبکه 2 اوایل دهه 70 پخش میشد که دوقسمت بود. فسمت اولش آقای مصطفی رحماندوست میامد و داستان رو تعریف میکرد و قسمت دوم کارتون پخش میشد که راجع به همون داستان قسمت اول بود .داستانهاش هم معمولا خیلی ترسناک بود .کسی نمیدونه اسمش چی بود؟
کسی نتونست کاری بکنه؟؟؟
سلام. من این برنامه رو یادمه و در یکی از قسمتهاش کتابی رو معرفی کردند که راجع به دو برادر(یا دوست) بود که از خانه فرار می کنند و به شهری دیگر می روند و نمی دانم درتعمیرگاهی مشغول به کار می شدند یا شاگرد راننده تریلی می شدند و پس از مشکلات زیادی که برایشان پیش میاد برمی گردند.ولی متاسفانه اسمش یادم نیست
با این حال آقای رحماندوست هم سایت دارند و هم کانال و تو نت بگردین پیدا می کنید و اگه یادشون باشه راهنمایی می کنند.
اگه پیداشون نکردید، یکی که می شناسم چند سال قبل باهاشون در تماس بود شاید بتونه ارتباط بده
خیلی داستانهاش ترسناک بود یه قسمتش یه جادوگر از تو درخت نارنج در میامد و جلوی چشم مادرش بچه رو میدزدن میبرد تو درخت نارنج آهنگهاش هم آهنگهای آلن پرسونز بود اگه پیدا بشه که خیلی خوبه
(۱۳۹۹/۹/۳۰ عصر ۰۹:۵۰)پهلوان جواد نوشته شده: [ -> ]
(۱۳۹۹/۹/۳۰ عصر ۰۸:۵۹)Good نوشته شده: [ -> ]
(۱۳۹۹/۸/۲۰ عصر ۰۸:۵۵)پهلوان جواد نوشته شده: [ -> ]
(۱۳۹۹/۸/۱۳ صبح ۱۱:۲۱)پهلوان جواد نوشته شده: [ -> ]
سلام دوستان یه برنامه ای از برنامه کودک و شبکه 2 اوایل دهه 70 پخش میشد که دوقسمت بود. فسمت اولش آقای مصطفی رحماندوست میامد و داستان رو تعریف میکرد و قسمت دوم کارتون پخش میشد که راجع به همون داستان قسمت اول بود .داستانهاش هم معمولا خیلی ترسناک بود .کسی نمیدونه اسمش چی بود؟
کسی نتونست کاری بکنه؟؟؟
سلام. من این برنامه رو یادمه و در یکی از قسمتهاش کتابی رو معرفی کردند که راجع به دو برادر(یا دوست) بود که از خانه فرار می کنند و به شهری دیگر می روند و نمی دانم درتعمیرگاهی مشغول به کار می شدند یا شاگرد راننده تریلی می شدند و پس از مشکلات زیادی که برایشان پیش میاد برمی گردند.ولی متاسفانه اسمش یادم نیست
با این حال آقای رحماندوست هم سایت دارند و هم کانال و تو نت بگردین پیدا می کنید و اگه یادشون باشه راهنمایی می کنند.
اگه پیداشون نکردید، یکی که می شناسم چند سال قبل باهاشون در تماس بود شاید بتونه ارتباط بده
خیلی داستانهاش ترسناک بود یه قسمتش یه جادوگر از تو درخت نارنج در میامد و جلوی چشم مادرش بچه رو میدزدن میبرد تو درخت نارنج آهنگهاش هم آهنگهای آلن پرسونز بود اگه پیدا بشه که خیلی خوبه
آره یادمه این قصه اش رو هم که گویا قصه دختر نارنج و ترنج نام داشت و آخر دست یکی (قهرمانی) با جادوگر تن به تن می جنگد و اونجا بود که برای اولین بار جمله بجنگ تا بجنگم و بچرخ تا بچرخم به گوشم خورد
سلام دوستان. من تا حالا بارها از لطف دوستان این انجمن بهره بردم و جواب سوالهام رو گرفتم. در طی این سالها چند تا سوالم بوده که بدون جواب مونده که همهش رو توی این پست میآرم. خیلی ممنون میشم کمک کنید اسم این فیلمها رو پیدا کنم. (آخرین مورد جدید هست).
- اواخر دهه ۶۰: یه سریالی بود که برای مدتی بعد از فیلمهای سینمایی جمعهها شبکهی یک پخش میشد. اسمش رو قشنگ یادمه که بود «قلعهی شکار». فضای تاریکی داشت و فکر کنم انگلیسی بود. شبیه فضای سریالهای بیبیسی. اگر خاطرتون باشه سریال «بادبانهای برافراشته» هم در سری دوم که پخش شد زمان پخشش بعد از فیلم سینمایی شبکهی یک بود. سریال قلعهی شکار هم دقیقا در همون زمان (بعد از فیلم سینمایی جمعههای شبکه یک)پخ میشد منتها، قبل از بادبنهای برافراشته.
- اوایل دهه ۷۰: یه فیلم پلیسی بود که ازش یک عبارت خیلی خوب باقی موند: «زِرررر اومدی»!
چند تا پلیس بودن و یه کسی که هر کی بهش چیزی میگفت میگفت «زر اومدی». دوبلور این شخص مرحوم نوذری بود. یکی از اون پلیسها تو آتیش سوزی کشته شد. یادمه وقتی داشت میرفب به این ماموریت دخترش گفت که در خواب ترسناکی که دیده اون در آتیش میسوزه و ازش خواست که نره ولی اون رفت و کشته شد.
- یه سریال بود که از تلویزیون، فکر کنم اوایل دهه هفتاد، پخش میشد. یه چیزی شبیه جیمز باند بود، ولی خوب یه چیز دیگه بود. فضاهاش شبیه استودیوهای قدیم هالیوود بود، با ماشینهای دراز قدیمی آمریکایی و بزنبزنهای شبیه فیلم های جیمزباند. ولی خوب همونطور که گفتم جیمز باند نبود. فکر میکنم از اون فیلمها بود که بعدا رنگی شده بود (و احتمالا اصلش سیاه سفید بود). این رو در یک عید پخش کردن چند قسمتش رو. از شبکهی یک هم پخش شد فکر کنم.
- اواخر دهه ۶۰: فیلم اروپایی بود. اصل ایدهی فیلم راجع به ۲شخصیتی بودنِ شخصیت اصلی بود. مهمترین چیزی که شاید باعث بشه فیلم رو یادتون بیاد این هست که در یک صحنه (که فکر میکنم آخر فیلم بود) صحنه ثابت شد و یه خطی وسط صفحه رو به ۲ قسمت تقسیم کرد و در واقع شخصیت اصلی رو ۲ قسمت کرد (فکر میکنم رنگ هر قسمت هم فرق داشت). در واقع اشاره به این داشت که این شخصیت دچار این مشکل هست. نقش اصیلی جوون بود، و فکر میکنم ماجراهای فیلم هم بخشیش در یک کشتی شکل گرفته بود. یه صحنه هم فکر میکنم که بین نقش اول و یکی دعوا شد و اون یکی که سنش بیشتر بود گفت که دیگه اینجا یا جای من هست یا تو، و صحنهی بعد نشون داد که تو قایق داره دور میشه (یعنی در واقع تهدیدش جواب نداده بود).
- اواخر دهه ۶۰: فیلم فکر میکنم هندی بود. در مورد یافتن گنج بود و اینکه چطور یه سری شیاد خانوادهها رو بدبخت میکنه. یه خانواده که فقیر بودن دنبال این کلاشهای گنج یاب راه میافتن و پولشون رو به اونها میدن و آخر هم بدبخت میشن. یه صحنه که خیلی غم انگیز بود این بود که در واقع *قبل* از اینکه اصلا گشتن گنج رو آغاز کنن میرن خانوادگی رستوران و حسابی دلی از عزا در میآرن، چون در واقع قرار بود پولدار بشن!
- اوایل دهه ۷۰: فیلم در مورد کوهنوردی بود. ژاپنی بود. گروهی کوه نورد رو نشون میداد که درگیر سختیهای کوهنوردی بودن. در صحنهی آخر فیلم در یه طوفان برف گیر میکنن و چادر میزنن. آدم فکر میکنه حتما نجات پیدا میکنن ولی بعدش نشون میده که صبح شده و اونجا که اونا بودن کاملا با برف صاف شده و میشه نتیجه گرفت که مردن همهشون..
(۱۳۹۹/۱۰/۵ عصر ۱۱:۳۰)Stalker نوشته شده: [ -> ]
- اوایل دهه ۷۰: یه فیلم پلیسی بود که ازش یک عبارت خیلی خوب باقی موند: «زِرررر اومدی»!
چند تا پلیس بودن و یه کسی که هر کی بهش چیزی میگفت میگفت «زر اومدی». دوبلور این شخص مرحوم نوذری بود. یکی از اون پلیسها تو آتیش سوزی کشته شد. یادمه وقتی داشت میرفب به این ماموریت دخترش گفت که در خواب ترسناکی که دیده اون در آتیش میسوزه و ازش خواست که نره ولی اون رفت و کشته شد.
جواب سوال شما فیلم "قانون و بی قانونی" هست ، ارنست بورگناین نقش اصلی رو داشت که ایرج ناظریان صحبت می کرد و به جای اون پسره هم ناصر خاوری صحبت می کرد و معادل عبارت
f **k you می گفت زرررر اومدی.
Law and Disorder - 1974
https://www.imdb.com/title/tt0071743
https://www.y o u t u b e . c o m/watch?v=SxDUKex3aHc
(۱۳۹۹/۱۰/۶ صبح ۰۹:۲۷)واترلو نوشته شده: [ -> ]
(۱۳۹۹/۱۰/۵ عصر ۱۱:۳۰)Stalker نوشته شده: [ -> ]
- اوایل دهه ۷۰: یه فیلم پلیسی بود که ازش یک عبارت خیلی خوب باقی موند: «زِرررر اومدی»!
چند تا پلیس بودن و یه کسی که هر کی بهش چیزی میگفت میگفت «زر اومدی». دوبلور این شخص مرحوم نوذری بود. یکی از اون پلیسها تو آتیش سوزی کشته شد. یادمه وقتی داشت میرفب به این ماموریت دخترش گفت که در خواب ترسناکی که دیده اون در آتیش میسوزه و ازش خواست که نره ولی اون رفت و کشته شد.
جواب سوال شما فیلم "قانون و بی قانونی" هست ، ارنست بورگناین نقش اصلی رو داشت که ایرج ناظریان صحبت می کرد و به جای اون پسره هم ناصر خاوری صحبت می کرد و معادل عبارت
f **k you می گفت زرررر اومدی.
Law and Disorder - 1974
https://www.imdb.com/title/tt0071743
https://www.y o u t u b e . c o m/watch?v=SxDUKex3aHc
بسیار ممنون! خود خودشه!
ظاهرا تغییر «فا* یو» به «زررر اومدی» تنها تغییری که دوبلورها دادن نبوده.
اون صحنهی خاص آخر فیلم که دختر به پدرش میگفت نرو، من آتیش دیدم و کسی کشته میشه... اون دیالوگ کلا تو دوبله اضافه شده بود.
https://youtu.be/SxDUKex3aHc?t=5094
تو اون بخش از فیلم در ورژن اصلی، دختره مواد مخدر مصرف کرده و چرند پرند میگه...
سلام مجدد خدمت اساتید این تاپیک
امروز دوباره یاد یه سریال کارتونی خیلی جذاب و هیجان انگیز افتادم که اوایل دهه هفتاد از شبکه دو یا پنج (فقط مطمینم شبکه یک نبود ولی یادم نیست دقیقا کدوم شبکه بود) پخش میشد.
چیزی که ازش یادمه فضاش در زمانهای خیلی قدیم و دوران جادوگری و … میگذشت و در یه قسمتش که الان خاطرم مونده، قهرمانهای سریال با همکاری یه سری موجودات کوتوله که در زیر خاک زندگی میکردن موفق میشن دشمنشون رو شکست بدن.
اون موجودات کوتوله، نسبتا زشت ولی با قهرمان ها مهربان بودن و خیلی راحت و سریع داخل خاک تونل حفر میکردن و جابجا میشدن و به موقع از تونلها بیرون میپریدن.
از قسمتهای دیگه سریال چیز زیادی خاطرم نمونده متاسفانه
(۱۳۹۹/۹/۲۴ صبح ۱۱:۰۹)پروفسور نوشته شده: [ -> ]
سلام مجدد
راستش بنده فعلا در محضر اساتید جوینده و یابنده در این تاپیک، شاگردی می کنم.
اما برای پاسخ به سوال شما، باید عرض کنم. برای روش خودم همیشه یک فرمول خاص جواب نمی ده. گاهی کلیدواژه هایی رو از بین تعریف دوستان درمیارم یا استنباط و برداشتی که غیرمستقیم از شرح دوستان دارم، رو بصورت جمله ای کوتاه مستقیم می گذارم توی سرچ گوگل هم سرچ کلامی و هم سرچ تصویری. حتی گاهی بین دوستان سینمایی و تلوزیونی ام پرس و جو می کنم تا سرنخهای بیشتری بدست بیارم. اما موثرترین راهی که برای خودم خیلی وقتها جواب داده سرچ به زبان اصلی خود فیلمه اونم از گوگل ترانسلیت کمک می گیرم. جمله رو انگلیسی می گذارم و به هرزبونی که مقصودمه ترجمه خوبی بهم می ده سپس اون رو می ذارم تو سرچ گوگل:
مثلا درباره فیلم مورد نظر شما:
اول با عبارتهای:
فیلمی درباره کرامت یادگیری انواع کشتی سفر به شرق
و امثالهم شروع کردم ولی موفق نشدم بعد از متن شما برداشت کردم که فیلم باید مال دهه 80 و مربوط به سینمای شوروی آن دوره باشه و از اونجا که شما به انواع کشتی اشاره کردید حدس زدم باید منظورتون هنرهای رزمی Martial Arts باشه که اون دهه ساخت اینجور فیلمها خیلی باب بود.
پس در گوگل زدم: a russian movie about a young man and martial arts
و امثالهم... ولی بازم نتیجه نداد
گفتم کلی تر بنویسم: russian movies about martial arts 80s
ولی بازم جواب نداد. پس کل عبارت رو با کمک گوگل ترانسلیت به روسی ترجمه و سرچ کردم:
گوگل وقتی سرچی رو در کادر بالا میاره مهمترینهاش داخل همین کادره، و فیلم مورد نظر شما اولین فیلم در همین کادر بود. چون وقتی عکسهاش رو دیدم و شرحش رو به انگلیسی ترجمه کردم فهمیدم با تعاریف شما همخوانی داره.
همه اینها رو گفتم ولی یه چیزی رو نباید ندیده گرفت اونم فاکتور شانس هست که خوشبختانه اینجا با من و شما یار بود.
با احترام، اِل پروفسور
سلام بزرگوار، آیا با روشهایی که گفتید می تونید در یافتن این گمشده هم یاری کنید:
فیلمی در دهه هفتاد که راجع به کمک به دیگران بود، فضای فیلم زمستانی بود و مشابه فیلم برادر خورشید خواهر ماه قهرمانش گویا یک کشیش بود با لباس مندرس و با صدایی اندوهگین (تن صدای دوبلورش هنوز تو گوشمه مخصوصا اونجایی که از رادیو مردم را به کمک خواند صدای دوبلورش شبیه استاد طهماسب و جلال مقامی بود)که عده ای هم همراه داشت و بعد از مدتی تلاش برای کمک به گروهی از مصیبت زده ها (که نمی دانم آواره بودند یا زلزله زده یا جنگ زده و فقیر و...) بلاخره به رادیو می رود و چنان صحبت احساسی و شور انگیز با صدای حزن آلودی می کند که مردم در حین پخش زنده صحبتهایش پشت شیشه استودیو حاضر می شوند و از شدت هیجان برای کمک کردن منتظر می مانند و حتی یکی از مردم که منتظر اتمام سخنرانی نمی ماند روی مقوایی می نویسد باید برای کمک به کجا بروند؟ و کشیش هم سرش را بالا می آورد و با خواندن مقوا می گوید «کجا، ...» و آدرس محل کمک کردن و جمع آوری مشارکت ها را می دهد.(گویا یک قسمتی از صحبت اون مرد در رادیو راجع به مصائب یک دختر بچه است) خلاصه فیلم شور انگیزی بود.
ممنون می شوم جهت یافتن نامش بهم کمک کنید
مابقی اساتیدی که تازه این پست را دیدند هم حتی اگراسمش را نمی دانید و فیلم را دیده اید با تعریف قسمتهایی از آن به بقیه جهت یافتن نامش کمک کنید. ویااگر روش دیگری برای یافتن گمشده ام هست بفرمایید. تشکر
با سلام من نام این سریال مجدد میپرسم کسی اگه میدونه راهنماییم کنه فضای سریال درست مثل سریال حادثه جو -hanney -بود که نقش اول اون رو یه پروفسور بازی میکرد که با جاسوسان المانی مقابله میکرد و در انگلیس دهه 1910 اتفاق میافتاد با تشکر
(۱۳۹۹/۷/۲۳ عصر ۱۱:۵۸)راجرز نوشته شده: [ -> ]
[quote='راجرز' pid='40360' dateline='1592163494']
با عرض سلام و آرزوی ساعاتی خوش برای عزیزان
داستان فیلم گمشده بنده هم راجع به یک زندانی هست که از زندان آزاد میشوند و ماموریت پیدا میکنند با کامیون حمل دارو و کمکهای اولیه برای بچه ها از آلمان به یوگسلاوی انجام وظیفه کنند که با یک خانم راهبه همسفر میشوند و در راه ماجرای دزدیدن کامیون توسط سارقین و زخمی شدن راننده هنگام عبور از مرز که توسط سربازها بهشون شلیک میکنند و اینکه خود راننده به ذهنشون خطور میکنه که کامیون را بدزدند و در نهایت خود راهبه رانندگی کامیون را به عهده میگیرند و از مسیرهای کوهستانی عبور میدهند اتفاق می افتد.حول و حوش سالهای ۸۷الی ۸۸بود فکر میکنم البته چندبار دیگه هم به گفته آشنایان از تلویزیون پخش شد این فیلم ؛ولی هنوز موفق به پیدا کردنشون نشدیم..به نظرم ابتدای فیلم نوشته شده بود این داستان بر اساس واقعیت است.
به نظر بنده باید مربوط بشود به دوران جنگ سرد اروپا.البته احتمال است.
با تشکر از دوستان
دوستان پنج (۵)سال هست نام فیلمم پیدا نشده است
اینکه نام فیلم بنده پیدا نمیشه جای تعجب داره....عجب
(۱۳۹۹/۱۱/۵ عصر ۰۸:۲۷)راجرز نوشته شده: [ -> ]
دوستان پنج (۵)سال هست نام فیلمم پیدا نشده است
اینکه نام فیلم بنده پیدا نمیشه جای تعجب داره....عجب
سلام
چند تا از فیلم های من هم چندین ساله پیدا نشده
و کاربران دیگه ای هم هستند که فیلماشون پیدا نشده
اتفاقا به نظرم چیز عجیبی نیست