تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: کتاب ها و مجلات سینمایی
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17
:angel: بررسی کتاب های خواندنی در مورد فیلم و سینما :cool:
سلام. من یکی از طرفداران پروپا قرص کتابهای سینمایی هستم. از بین کتابهایی که خواندم یک سری کتاب به نام کتاب کوچک کارگردانان است که از زاویه جدیدی به آثار و فیلمهای کارگردانان بزرگ سینما می پردازد و به نکات بسیار دقیق و جزئیات بسیار جالبی در مورد فیلمها اشاره می کند.
از این مجموعه فعلا 4 جلد در باره آثار هیچکاک-کوبریک-وودی آلن و برادران کوئن منتشر شده که خریدن و خواندن آنها را به تمامی سینما دوستان توصیه می کنم. این کتابها منابع و مراجع خوبی برای علاقمندان است.
ابن لینک مربوط به دبیر این کتاب هاست:
http://hadych.persianblog.ir/post/13

چیزای جالبی در متن وبلاگش و همچنین کامنت های کاربرانش اومده.

[تصویر: 3971732.jpg]

البته کتاب های خیلی معروف زیاد دیگری هم هست که مسلما در فروم های دیگه گفتیم و دیگران هم گفته اند.
اما چون قراره اینجا رو تازه کارها و دوستان سینمادوست و کلاسیک دوست بخونن ، کم کم گلچینی از بهترین
هاشون رو با توضیحات جدیدتر و شیواتر و جذاب تر می ذاریم.
[تصویر: 397.jpg]

آخرین مجله فیلم هم در اومد ( البته 15 روز پیش ) .

این مجله خیلی وقته که دیگه جذابیتش رو برای عاشقان سینما از دست داده اما معمولا به خرید
اون اعتیاد دارن. چندین بار تا حالا سعی کردم نخرم اما باز هم امید به یک مقاله زیبا یا شوق خواندن
مطالب " خشت و آینه " و پرونده " فانوس خیال" باز آدم رو وسوسه می کنه.

قبلا دنیای تصویر با مطالب جنجالی اش فیلم رو در حاشیه قرار می داد اما امروز در نبود مجله علی معلم
باید به همان مجله فیلم خودمون قانع باشیم، آرشیوش کنیم و دائم به این فکر کنیم که این صدها شماره
مجله فیلم رو کجا نگهداری کنیم. دلمون هم نمی آد که بذاریمش تو انبار زیر اسباب و وسایل دیگه چون
می دونیم اگر چیزی اونجا بره دیگه گاهی در نمی آد !

نمی دونم چرا مسعود مهرابی و هوشنگ گلمکانی اصلا به فکر یک تغییر و تحول در شکل و شمایل
نشریه شون نیستن. حتی کایه دو سینما ی معروف هم بعد از 30 سال یه رفروم انجام داد. خب
نشریات سینمایی ما هم تابعی از سینمای درب و داغونمون باید باشه. به قول اون دیالوگ معروف:

باید همه چیزمان به همه چیزمان بیاید !

اما واقعا حیف است که ببینیم که مجله ای که خاطرات بسیار زیبایی از آن داریم اینطور مانند پیرمردی
فرتوت در حال احتضار است. باید فکری کرد. باید طرحی نو در انداخت. اولین جرقه های امید با راه اندازی
یک سایت اختصاصی برای مجله شروع شده است: http://www.film-magazine.com/
متن زیبایی نوشتید
خیلی عالی بود واقعا جای دنیای تصویر خیلی خالیه
هوم ...
آدم دلش می گیره !
بغیر از دنیای تصویر جای "هفت" هم خیلی خالیه !

ولی بنظرم یکی از مجله هایی که میشه در حال حاضر به مطالبش اعتنا کرد، همون "سینما و ادبیات" هستش ...
مطالب اخیرش در مورد اریک رومر و فیلم هایش فوق العاده بود !

[تصویر: ..%5CImages%5CMag%5CB_NO21.jpg]
این روزها دیگه کمتر مطلب جالب در مجلات کاغذی پیدا می کنی ، چرا ؟ چون منتقدان پرشور سینما اکثر به
اینترنت رو آوردن ، چرا ؟! چون نه دردسر سانسور را دارد و نه می خواهند منت سردبیر را بکشند. راحت می
نویسند و بازخورد آنرا را هم بلافاصله دریافت می کنند. درست است پولی نصیبشان نمی شود اما شهرت در
آینده هم خودش نوعی سرمایه گذاری است . سایت سینمای ما امیر قادری و شرکاء نمونه بارز این تغییر
است ، هم خودش هم نوشته هایش و هم کامنت های خوانندگانش. باید به اینها به خاطر سد شکن بودن تبریک
گفت.

نسل جدیدی و جوانی در عرصه نقد سینمایی پا گرفته که اکثرا هم با سلیقه های خودمان جور هستند. فیلم
هایی که می پسندند همان هایی است که ما دوست داریم بنابراین مسلم است که افرادی با طرز تفکر قدیمی
تر نمی توانند با نسل جدید به درستی ارتباط برقرار کند و مجلات آن می شود که هست. معدود شماره هایی
هم که ماندگار می شوند حاصل کار همین گروه از جوانان پرشور و عشق است که هر از چند گاهی یک ویژه
نامه یا کتاب سال یا یک پرونده ویژه می شود. همانی که دائما باید شماره های این مجله ها را به امید آنها
بخریم تا شاید به یکی از این موارد بر بخوریم.

[تصویر: 67700mf.jpg]
زمانی بود که وقتی به یک کیوسک مطبوعاتی می رسیدم، بر روی پیشخوانش آنقدر مجلات سینمایی متنوع و ارزشمند بود که آرزو می کردم توان خریدن همه آنها را داشته باشم. اما امروز صد حیف و دریغ که هیچ تنوعی وجود ندارد. از میان معدود نشریات ارزشمند سینمایی تنها می توان به چند نام اشاره کرد.
واقعا امروز جای مجله دنیای تصویر در میان این مجلات خالی است. مجله ای که مثل کافه کوچک ما بسیار ساده و رسا حرفهایش را می زد. و کمتر از اصطلاحات تخصصی و پیچیده استفاده می کرد. از همه مهمتر اینکه نگاهی خاص به دنیای زیبا و رویایی سینمای کلاسیک داشت.
در حال حاضر و در این فقدان نشریات سینمایی، من برخی از شماره های مجله فیلم را می خرم. اما از آنجایی که به فیلمنامه های سینمایی نیز علاقه خاصی دارم از همان شماره اول تا به حال فیلم نگار را خریده و مشتری دائمی آن هستم.
حداقلش می توان هرماه یک فیلمنامه خواند تا در این روزگار شلوغ و در کنار همه گرفتاری ها از دنیای سینما دور نشد.
اسطوره جان فورد
نویسنده: مسعود فراستی
انتشارات سوره 1376
تعداد صفحات: 536
معرفی کتاب:
كتاب حاضر مجموعه‏اى از مقالات و نوشته‏هايى است كه به‏نقد و بررسى آثار و افكار جان فورد، فيلمساز معروف آمريكايى،ايرلندى‏الاصل، مى‏پردازد. از جمله آثار اين فيلمساز معروف جهان‏فيلم‏هاى خبرچين، دليجان، خوشه‏هاى خشم مى‏باشد. اين كتاب‏ديدگاه‏ها، نقدها و روايت‏هاى شخصيت‏هاى ادبى، هنرى، سياسى‏را همراه با تصاويرى از فيلم‏ها و آثار وى ارائه مى‏كند. از جمله‏فهرست مطالب كتاب عبارت است از: فرديت فورد/ لئو براودى،خداوند جان فورد را رحمت كند/ فرانسوا تروفو، مقاله‏هايى به‏روايت‏خودش: روياهاى فيلمسازى كارآزموده/ جان فورد، سوار كهنه‏كاردوباره مى‏تازد/ گفتگو با فورد، تا زمانى كه داستان جذاب است/گفتگو با وينستون ميلر، حقيقت فداى افسانه/ ديويد تامسون، فوردماهيت سينما/ يوسفعلى ميرشكاك، دريادل درياى وسترن/ جمشيدارجمند، نقدها: آثار صامت فورد/ يان توين، سراسر درباره شكست:دخترى با روبان زرد/ رابين وود، يك نگاه: زندگى در هواى آزاد/مسعود فراستى.

[تصویر: book-big-050202022952-049.jpg]
مسعود فراستی معمولا کتاب هایش زیر 500 صفحه نمی شود ! شنیده ام که کتاب جاودانی هیچکاک همیشه
استاد
را با تغییرات جدید زیر چاپ دارد اما زیر بار ناشر برای کاهش تعداد صفحات آن نرفته و به همین دلیل چاپ مجدد آن به
تاخیر افتاده است. کسی از دوستان احیانا شماره تماس یا ایمیلی از ایشان ندارد؟

متال جان ، این فایل بند انگشتی که گذاشتید مربوط به داخل کتاب هست یا جای دیگر ؟

[تصویر: 1217123447big.jpg]
(۱۳۸۸/۵/۳۰ صبح ۱۲:۳۶)IranClassic نوشته شده: [ -> ]مسعود فراستی معمولا کتاب هایش زیر 500 صفحه نمی شود ! شنیده ام که کتاب جاودانی هیچکاک همیشه
استاد
را با تغییرات جدید زیر چاپ دارد اما زیر بار ناشر برای کاهش تعداد صفحات آن نرفته و به همین دلیل چاپ مجدد آن به
تاخیر افتاده است. کسی از دوستان احیانا شماره تماس یا ایمیلی از ایشان ندارد؟

متال جان ، این فایل بند انگشتی که گذاشتید مربوط به داخل کتاب هست یا جای دیگر ؟

[تصویر: 1217123447big.jpg]

سلام
فایل بند انگشتی مربوط جلد کتاب هست که چاپ اول این کتاب هست اون عکسی که از جان وین در جویندگان هست جلد چاپ بعدی کتاب هست
کتاب هیچکاک و فورد با این وضعیت اقتصادی فکر نمیکنم تا چند سال دیگه چاپ بشه این دو کتاب رو میتونید از کتاب فروشیهای که کتاب دسته دوم میفروشند پیدا کنید
برای این دو کتاب اگر سالم و تر و تمیز بودند هر کدوم 10 هزارتومن بیشتر به فروشنده پول ندید
من کتاب اسطوره جان فورد را با همان جلد فایل بندانگشتی که گذاشتی دارم و جالبه که اتفاقا از یک دستفروش خریدم!!
به نظر من این کتاب از آن دسته کتابهایی است که باید در کتابخانه هر آدم عاشق سینمایی باشد!
ممنون. پس لازم شد من این کتاب اسطوره جان فورد رو حتما گیر بیارم.

کسی از بچه ها جای خوب سراغ داره که کتاب های دست دوم شبیه به این رو با قیمت
و کیفیت خوب به صورت پستی هم بفروشه ؟

من حدود 1 سال پیش تونستم در یک حرکت کارآگاهی متهورانه ! یه جلد کتاب هیچکاک همیشه استاد رو کاملا
نو به قیمت 4500 تومن از یک کتابفروش از سینما بی خبر بخرم. گوشه مغازه اش داشت خاک می خورد !!
فکر نمی کنم دیگه تا آخر عمر از این شانس ها بیارم [تصویر: acigar.gif]

[تصویر: 02.jpg]
جناب سروان عزیز
من سعی می کنم با قیمت مناسب این کتاب را برات پیدا کنم...
آقا سعید ؛ راضی به زحمت نیستیم به خدا. Blush

فکر نمی کنم در حال حاضر سایت فروش کتاب نو آنلاین بهتر از آدینه داشته باشیم:
http://www.adinebook.com/

مخصوصا برای شهرستانی ها خیلی کار رو راحت میکنه. همه که امکانات فضایی ندارند !

سلام و عرض ادب

در میان کتب سینمایی که در خاطر دارم، جدای از مجموعه فیلمشناخت های ایران (پیش و پس از انقلاب) و جهان نوشته عباس بهارلو (نشر قطره) که به حق عاشقانه و با صرف زمان و به دقت نگاشته شده اند؛ کتاب تاریخ سیاسی سینمای ایران نوشته حمیدرضا صدر (که جدای از نقد فیلم گاهی به دنیای فوتبال و گاهی سیاست نیز  گذری می کنند) محصول نشر نی، نیز کتابی مناسب و ارزنده است. افسوس که مدتهاست تجدید چاپ نشده است.

اما، ورای این کتب که به حتم پربارند و در گرداب نامها و اسامی و سالها غرقمان می کنند؛  نویسنده ای صاحب قلم را به یاد دوستان می آورم که ایمان دارم نمی شود اهل سینما بود و او را نشناخت... این عاشق دلسوخته کسی جز پرویز دوایی نازنین نیست که هرگاه دست به قلم برده است؛ سرمستم ساخته ...
کتابهای او اغلب خاطره و گاه داستان کوتاهند اما در این میان دو کتاب بازگشت یکه سوار و در ادامه آن امشب در سینما ستاره ،  بهترین خاطرات و تجارب یک سینمایی کهنه کار را پیش روی مخاطب قرار می دهد. گاه عاشقانه گاه کودکانه و گاه؛ استادانه...

این کتابها محصول انتشارات روزنه کار هستند .

با مهر
بانو

مجله فیلم نگار مجله بسیار خوبی بود مخصوصا در سال نخست انتشار ، فیلمنامه ها را به صورت کامل و بدون سانسورهای تنگ نظرانه چاپ می کرد. متاسفانه بعد از شماره 15 و جریان دادگاه و تغییر سردبیر شاهد افت متن و ترجمه فیلمنامه ها بودیم تا جاییکه بسیاری از دیالوگ ها و صحنه ها بنابه مسائلی که زیبنده یک مجله تخصصی با مخاطبان خاص نیست حذف می شود یا تغییر می کند. با وجود همه این مشکلات هنوز یکی از مجلات قابل قبول در عرصه سینماست و بعضا در برخی شماره ها مطالب بسیار خوبی منتشر می کند نمونه اش همان شماره ای که سعید در پست بالا به آن اشاره کرده و روی جلد آن تصویر بوگارت است.

این مجله همچنین به تازگی از طریق سایت magiran  قابل خواندن است. ( البته در صورت ثبت نام در سایت )

سلام
كاش مي شد فيلم نامه هايي كه توي فيلم نگار چاپ ميشه مثل سانت سنت بولوار چند نفر بشينن دوبله كنند
ولي ...

(۱۳۸۸/۶/۹ عصر ۱۰:۵۰)IranClassic نوشته شده: [ -> ]

.... فیلمنامه ها را به صورت کامل و بدون سانسورهای تنگ نظرانه چاپ می کرد. متاسفانه بعد از شماره 15 و جریان دادگاه و تغییر سردبیر شاهد افت متن و ترجمه فیلمنامه ها بودیم ...

متاسفانه همین بلا  سر دنیای تصویر هم اومد . اینم متن مربوط به دادگاه فیلم نگار :

... « مدير مسوول ماهنامه‌ي فيلم‌نگار » نيز با كيفرخواست معاون دادستان به «اشاعه‌ي فحشا و منكرات» و «استفاده‌ي ابزاري از تصاوير افراد» طي مطالب منتشره‌ي خود متهم شد.
    موضوع اين شكايت مربوط به گزارش چاپ شده از محتواي يك فيلم در صفحات 84 و 86 اين نشريه و چاپ تصوير يك زن بر روي جلد آن بود.
    دفاعيه‌ي مدير مسوول فيلم نگار به دليل بيماري او از روي لايحه‌ي وي در دادگاه قرائت شد كه او طي اين لايحه با رد اتهامات مطرح شده از خود دفاع كرده بود....

لازم به ذکر است که فیلم مورد نظر بدنام هیچکاک بود که در صفحات 84 و 86 در مورد عشق بازی آلیشیا( برگمن ) و دولین (گرانت) در بالکن رو به دریا یا بوسیدن همدیگه چیزهای خوبی نوشته بود ( اشاعه فحشا و منکرات ! ) و منظور از چاپ تصویر یک زن هم تصویر برگمن بیچاره بود ( استفاده ابزاری از تصویر زن ! )  . بعدها هم برای شماره 26 ماهنامه که فیلمنامه " همه چیز درباره ایو " رو چاپ کرده بود دادگاه مجددی تشکیل دادن و تیر خلاص رو به ماهنامه زدن و باعث محافظه کارتر شدن اون شدن.

لینک خبر:  http://www.magiran.com/article.asp?AID=367

 

به هر حال هر کی 20 شماره اول فیلم نگار رو داره کلکسیون خوب و باارزشی داره به خصوص اینکه فیلمنامه ها کامل تر هستند.

در شماره های جدید برای قسمت هایی که عاشق و معشوق همدیگر رو بوس می کنن یا در آغوش می کشن ، می نویسن:

"و سپس جان به طرف کتی دوید و عاشقانه همدیگر را نگاه کردند... ( سه نقطه ! ) ... هنوز آنها همدیگر را عاشقانه نگاه می کنند" !

(۱۳۸۸/۶/۱۰ عصر ۱۲:۵۶)shahins نوشته شده: [ -> ]سلام كاش مي شد فيلم نامه هايي كه توي فيلم نگار چاپ ميشه مثل سانت سنت بولوار چند نفر بشينن دوبله كنند ولي ...

اگر بشه به صورت آنلاین کنفرانس اینترنتی برگزار کرد و هر کس با تون صدای مناسب شخصیت صحبت کنه این کار شدنی است. میشه روش بحث کرد.

سینمای کارل درایر

نوشته : تام میلن

ترجمه: پرتو اشراق

چاپ اول تیر 1353

انتشارات مروارید

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17
آدرس های مرجع