«به اشتراك جك لمون، راج كاپور و آقا بيك...»
پرده اول/«هرگز فراموشم نكن»/ستاره سينما به نوروز 1344
چند روز مانده به حلول سال 1344، بر و بچههاي مجله ستاره سينما، هشتاد و هشتمين شماره مجله كه شماره ويژه نوروز بود را آماده كردند تا هر چه زودتر روي كيوسك بفرستند. سرآغاز و سرفصل مجله، تبريكي بود از سوي دستاندركاران مجله و بعد از آن بهاريه پرويز دوايي به چشم ميخورد كه آن روزها اسم مستعارش-پيام- به قد و قامت و اندازه نام اصلياش شهرت و آوازه و هواخواه داشت. در ديگر صفحات مجله اما چيزي كه پيامآور عيد و نوروز بود، مربوط ميشد به تبليغات فيلمهاي نوروزي. تحفه سينماييها و سينمادارها براي آنها كه دوست داشتند روزهاي اول عيد همراه با سكههاي عيد و لباسهاي نو و پلوخوري بروند دم سينما و با عكسهاي دم در و تصاوير روي پرده ديداري تازه كنند. در عيد سال 44، در سينماها با نامهاي آنوقتيشان مثل سانترال و امپاير، فيلمهاي خارجي و هندي به نمايش ميگذاشتند! اين انگار اصطلاح رايج سينماروهاي آن زمان بوده كه خرج فيلم هندي را از فيلم خارجي جدا ميكردند. در تبليغات چاپ شده در ستاره سينما براي تبليغ يك فيلم خارجي اينطور آمده : «يك تكخال كمدي بينظير... همسايه خوب سام... جك لمون... وقتي كه مَردي گرفتار يك همسايه مزاحم و زيبا ميشود!» از سوي ديگر هم بازار فيلمهاي هندي داغ بوده. بازار «شيكاپور»- كه به قول تبليغ فيلم «جنگلي» هنرمند گرانمايه سينماي هند بوده!- و « سارا بانو» ملكه زيبايي آن زمان هند. و البته خب هنرپيشه محبوب هندي، راج كاپور هم با فيلمي به نام « هرگز فراموشم نكن» مهمان سينماهاي تهران بوده.
پرده دوم/« ياد باد...»/ستاره سينما نوروز 1348
در گذشت 4 سال، از سال 1344 تا 1348، انگار كه رسومات در آوردن شماره نوروز دچار تغيير ميشود.دوايي باز با بهاريهاش به نام «ياد باد...» مجله را افتتاح كرده.اما اينجا ديگر پاي سينماي ايران و هنرمنداناش هم حسابي وسط آمده و تبريكات نوروزي و عكسهاي ويژه رونق پيدا كردهاند. كاريكاتورهاي سال و آيتم لعنتي و هنوز محبوب «مرور بر سالي كه گذشت...» بخشهايي از ستاره سينما را تشكيل دادهاند. اما قسمت ويژه و جالب و تازه ستاره سينما مربوط است به جايي كه عكسهاي آتليهاي بازيگران به چشم ميخورد كه هر كدام يك صفحه را اشغال كردهاند و زير عكس بزرگشان بيوگرافي و فيلموگرافي و تبريك عيدانهشان به چشم ميخورد. سپهرنيا، بوتيمار و همايون در آن روزها حكم گلزار، حيايي و سلوكي اين روزها را داشتند و عكس يك صفحهايشان محبوب بوده. چيز جالب توجه اما در ميان تبريكات نوروزي دو صفحه كامل سفيد است كه فقط در كادر پائيني يك نوشته، يك تبريك عيد خودنمايي ميكند. نوشتهها متعلق به دو بازيگر محبوب آن سالها بنايي و وثوقي است. شايد مرور تبريك آن روزهاي بهروزخان و مقايسهاش با چند سال بعد جالب و حاوي نكتههايي بس آموزنده باشد! در سال 1348 يعني قبل از ظهور فيلم قيصر و چيزي موسوم به موج نو، راه و رسم نوشتن تبريك نوروز ميان بازيگران گويا اينطور بود: « فرا رسيدن سال نو را به همه علاقهمندانم و به همكارانم و به خوانندههاي عزيز مجله صميمانه تبريك ميگويم و اميدوارم سالي كه ميآيد، سال موفقيتهاي تازه براي سينماي ايران باشد.» لحن اين نوشته را به خاطر بسپاريد تا حلول سال 1354...
پرده سوم/«ناصر خان روي جلد ميرود»/ستاره سينما نوروز 1351
سال، سال عوض شده دهه بوده. دهه جديد، ملزومات جديد، ذائقه و سليقههاي جديد. همين است كه ستاره سينما كه وقتي عكس روي جلدش مال ستارههاي سينمايي فرنگ بود، بالاخره به ستارگان ايراني روي خوش نشان ميدهد و براي بردن دل ديوانههاي سينما، عكس قهرمانان محبوبشان را روي جلد ميزند تا هم به رسم نوروز، عيدي داده باشد و هم فروش مجله را بيشتر كند. در شماره مخصوص عيد 1351، عكس روي جلد متعلق است به ناصرخان كه تمام صفحه را از آن خود كرده و بالاي عكساش آن نوشته معمولا چشمگير و خوش آب و رنگ «ويژه نوروز» خودي نشان ميدهد. ستاره سينما در آن سال براي اينكه تمام سليقهها را راضي نگه دارد، در صفحه دوم مجله هم عكس تمام صفحه و تمام رنگي يك بازيگر ايراني را كار ميكند؛ سعيد راد كه آن روزها با بازي در خداحافظ رفيق سري در سرها در آورده بود و هوادارهاي خودش را داشت. در ديگر صفحات شماره نوروزي 51، رسم هنوز ماندگار در اين سالها هم، چندمين حضور و برقراري خودش را تجربه كرده. چند منتقد و سينمايينويس با نظراتشان بهترين فيلم سال را انتخاب كردهاند. فيلم برگزيده جمع جمشيد ارجمند، جمشيد اكرمي، جمال اميد، هوشنگ حسامي، بيژن خرسند، هژير داريوش، پرويز نوري و بهرام ريپور در آن سال «تريستانا» ساخته «لوئيس بونوئل» بوده. ديگر نويسندگان ستاره سينما در باقي صفحات به بررسي پرفروشترين و كمفروشترينهاي سال پرداختهاند و درباره آمار دقيق فعاليتهاي سينماي ايران در سال 1350 نوشتهاند. اما چيز جذاب شماره نوروز 51، بخش «هنرمندان چه ميكنند؟» است كه اختصاص به شرح مشغوليات هنرمندان در روزهاي عيد دارد كه انگار همه هم مشغول كار بودهاند. آقاي بيك براي بازي در فيلمي قرار بوده به پاكستان سفر كند و فردين به بم ميرفته و از آنجا براي ديدار پسرش به لندن و ناصرخان هم مشغول بازي در فيلم تيغآفتاب بوده و براي همين ايام نوروز را در جنوب ايران ميگذرانده. مقايسه اولين شمارهاي كه از ستاره سينما مثال آورديم با شمارههاي ديگر، خيلي چيزها را روشن ميكند. در شماره 88 مجله متعلق به سال 44 خبر زيادي از اين به اصطلاح جنگولكبازيها نبود و انگار كسي براياش اهميتي نداشته كه عكس و پوستر بازيگرها را جمع بكند و بداند كه آنها در روزهاي خوش عيد به چه كاري مشغول هستند.
پرده چهارم/«گل اومد، بهار اومد... »/ ستاره سينما نوروز 1354
سليقهها انگار روز به روز و ساعت به ساعت عوض ميشدهاند. ميان نوروز 51 و نوروز 54 هيچ فاصله زياد و جدي و مهمي وجود ندارد. اما ناگهان روي جلد ستاره سينما از عكسهاي شيك و بيش از اندازه تميز آتليهاي ميرسد به عكس فيلمهاي ايراني. روي جلد شماره نوروز 54 به قول جملات كليشهاي عكس فيلم داش آكل زينت بخش مجله بوده. داخل مجله هم عكسهاي يك صفحهاي و رنگي هنرپيشهها در نقشهاي سينماييشان كه به درد كندن و چسباندن روي ديوار ميخورده، حجم تقريبا زيادي از مجله را گرفته. بازيگران با دست خط خود در پائين عكسشان تبريكهاي عيدشان را مينوشتند يا به ميان گل و سبزه و درختان ميرفتند تا عكاسهاي مجله ازشان عكس بگيرند و پوسترشان با روزشمار و تقويم سال جديد در مجله چاپ شود.در آن سال ديگر عكس و تصوير و دست خط فيلمسازان هم خريدار داشته و مسعود كيميايي براي هواداراناش مرقوم فرموده كه: « در آغاز نوروز تازه براي سينماي تازه ايران آرزوي موفقيت دارم.» اما اگر هنوز يادتان باشد و برايتان مهم، وعده يك تبريك عيد متفاوت در اين سال از بهروزخان را بهتان داده بوديم. چيزي كه در همان چند جمله كوتاهاش، ميتواند روايتگر خيلي از تغيير و تحولات باشد. سال 54 را بهروز خان به يك سياق جديد به دوستداراناش تبريك گفته: « در پناه يك سينماي جدي...نوروز را به تمام آنهايي كه ديگر نميخواهند آسانپسند باشند، تبريك ميگويم. » قبول داريد كه ميان «همه علاقهمندان ِ ...» سال 51 تا «آنهايي كه نميخواهند آسانپسند باشند ِ ... » سال 54 تفاوت از زمين تا آسمان است؟
پرده آخر/ «نوروز با طعم ِ سينما بدون حاشيه اضافه»/
مجله فيلم در سال 1385، بعد از نزديك به دو دهه و نيم انتشار، بالاخره در شماره ويژه نوروزش از خير چاپ تصوير بازيگران در فيلمهاي سينمايي گذشت و عكس سه بازيگر را روي جلد گذاشت كه تصويرشان توسط عكاس خود مجله برداشته شده بود. بهزاد فراهاني به همراه دو دخترش-شقايق و گلشيفته- روي جلد مجله فيلم نوروز 85 مثلا در حال رنگ زدن در و ديوار و نونوار كردن دور و برشان هستند. مجله فيلم به عنوان پايهگذار چاپ شمارههاي ويژه عيد در سالهاي پس از انقلاب، در اغلب شمارههايش عكس روي جلد را به فيلمهاي سينمايي اختصاص ميداد و زير و بالاي تصوير فيلمهايي نظير «سناتور»،«دخترم سحر»،«گبه»، «دو زن» و «مارمولك» با نوشتههايي خبر از ويژه بودن شمارهاش و ربطاش به نوروز ميداد. در صفحات داخلي مجله هم نوشتههايي مربوط به چهرههاي برگزيده سال و فعاليتهاي ديگر چهرهها و اتفاقات مهم سينمايي چاپ ميشد- و البته هنوز هم ميشود- و صدالبته بهاريه هم كه جاي خود را داشت و رسمي بود كه انگار ميبايست ادامه مييافت. بهاريههايي كه مهمترين و محبوبترينهايشان توسط پرويز دوايي، پرويز نوري و كيومرث پوراحمد نوشته ميشد.
اما در كنار مجله فيلم، در اوايل دهه هفتاد، هفتهنامه سينما بود كه به چاپ شمارههاي ويژه نوروز ميپرداخت و ابايي نداشت كه به سراغ بعضي از ايدههاي به ظاهر چيپ هم برود. در اصل در كنار چيزهايي نظير معرفي برنامههاي عيد سينما و تلويزيون و اتفاقات سالي كه گذشت، يكي از جذابترين آيتمهايي كه توسط هفتهنامه سينما به آن توجه ميشد، بخشي بود با عنوان « هنرمندان در نوروز كجا ميروند و چه ميكنند؟» كه در بازيگران و كارگردانهاي سينما از برنامههاي تفريحيشان براي عيد ميگفتند.
حالا و امروز ديگر خبري از ستاره سينما نيست. ديگر شايد تنها مجلهاي چون دنياي تصوير باشد كه هنوز رسم عزيز چاپ عكسهاي بزرگ و پوسترهاي رنگي را حفظ كرده. باقي مجلات سينمايي عموما جديتر و به همان ميزان دورتر از جذابيتهاي اينچنيني هستند. سوال محبوب «هنرمندان در عيد چه ميكنند؟» ديگر فقط توسط نشريات زرد و عامهپسند پرسيده ميشود. كمتر بازيگريست كه عكساش را امضا كند و با دست خطاش چيزي براي تبريك عيد بنويسد. اما از ميان تمام اين موارد دوست داشتني اما فراموش شده، شايد فقط همان سنت بهاريهنويسيست كه حفظ شده. سنتي كه در بعضي از اوقات حتي زيادي لوس به نظر ميرسد و به غير از چند نفر كه به اصطلاح استخوان خورد كرده و اينكاره هستند، ديگر كسي نيست كه بهاريه جذاب و خواندني بنويسد. بله! به قول قديميها زمانه عوض شده. عين بهار كه با وعدههاي اينطوري از راه ميرسد. با تغيير و تحول و چيزهايي از اين قبيل، كه ديگر همه از فرط شنيدن از بر شدهايم.
منبع: ماهنامه نسیم هراز