تالار کافه کلاسیک

الیزابت تیلور و بچه هاش

(۱۳۹۱/۱۰/۳۰ عصر ۱۱:۴۳)پدرام نوشته شده: [ -> ]

هما احسان تهیه کننده برنامه کودک در حال آموزش و اجرای "لیلی لیلی حوضک" با مجریان خردسال سپهر صمدانی (پسر هما احسان) و شیوا گورانی

خانم هما احسان از سال 1345 تا 1355 مدیر و سرپرست برنامه کودک رادیو ایران بودن

سپهر صمدانی در حال حاضر مدرک دکترا دارند و به همراه مادر خود (هما احسان) در خارج از کشور زندگی میکنند

شیوا گورانی در سال 1370 ازدواج کردند و به همراه همسر خود به کشور سوئد مهاجرت کردنند

شیوا گورانی همون دوبلور بلفی نیست.یا صدای همون پسر بچه ای که تو فیلم بی بی چلچله بازی کرده.

(۱۳۹۱/۱۱/۱ عصر ۰۶:۲۹)سناتور نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۱/۱۰/۳۰ عصر ۱۱:۴۳)پدرام نوشته شده: [ -> ]

شیوا گورانی همون دوبلور بلفی نیست.یا صدای همون پسر بچه ای که تو فیلم بی بی چلچله بازی کرده.

بله شیوا گورانی در کارتون حنا دختری در مزرعه و بلفی و لی لی پوت گویندگی کردن

وای . عجب تجدید خاطره ای شد.

چه صدای قشنگی بود و چقدر به بلفی می آمد.

یه خاطره یادم اومد. آدم در هر سنی ایده آل هاش هی تغییر می کنه.

نوجوان که  بودیم همیشه پیش خودمون می گفتیم حتما یه زن شبیه بلفی می گیریم.

اینقدر کاراکترش , صداش , چهره اش و رفتارهاش به دل می نشست.

آدم وقتی بچه اس همه آرزوهاش رویایی است.

وقتی بچه ای بهت می گن دوست داری بزرگ که شدی چیکاره بشی ؟

تو هم جواب می دی:  دکتر , مهندس , خلبان  ( دلیل اش چیه ؟ خدمت به جامعه !!!  )

اما بعدش می بینی نه خبری نیست و  میشی کارمند دون پایه دولت یا شاگرد پیتزا فروشی .

اینم همینطوره. توی جوونی دوست داری یه زن مثل بفلی بگیری اما بعدا ننه ی فولاد زره نصیب ات میشه .

با سلام

جناب سروان باید عرض کنم منم مثل شما و خیلی از دوستان

همینطور بودم من وقتی بچه بودم دلم میخواست با سیندرلا  ازدواج کنم

اما بر خلاف ارزها هیچی گیرم نیومد حتی مادر فولاد زره

چه روزگار قشنگی بود وقتی بچه بودیم تمام ارزوها مثل خودمون

کوچیک بود  وقتی بچه بودیم انسان تر از امروز بودیم

بعضی وقتا دلمون براش تنگ میشه

ممنون از حسن توجه شما

روزگار کودکی دل زه غصه دور بود      ماهی خیال من حوضش از بلور بود

همفری بوگارت، بازیگر افسانه‌ای سینما که در دهه 1940 با فیلم‌های «کازابلانکا»، «داشتن و نداشتن» و «خواب بزرگ» چشم‌ها را به خود خیره کرده بود، با دوچرخه در محل کار حضور پیدا می‌کرد.

هنرمندان راديو ايران پيش از انقلاب‬

این تصویر تو مجله دیدم برام جالب بود!

 تو نت ندیدم واسه همین ازش عکس گرفتم _مطالب صفحات هم ربطی با کاراکترها نداره

_____________________________________________________________________________

تعدادی مجله طنز قدیمی

تصویری از سوفیا در یکی از مجلات

عکس پشت صحنه یکی از شاهکارهای دنیای سینما

گریگوری پک و راک هادسن

شیطنت جیمز دین و ناتالی وود, پشت صحنه ی فیلم Rebel Without a Cause محصول سال 1955

جیمز دین می گفت: هنر پیشه ی خوبی بودن آسان نیست. مرد بودن از آن هم دشوارتر است. دوست دارم پیش از رسیدن به آخر خط, هر دو را تجربه کنم.

راستی سرنوشت اجازه داد این آرزو را برآورده سازد؟

(۱۳۹۱/۱۱/۲۴ صبح ۰۳:۰۵)BATMAN نوشته شده: [ -> ]

چند سال پیش یه جایی خوندم که مجله توفیق همیشه یه تیتری داشته به این شرح ( شب جمعه دو چیز یادتون نره 1 باخانم بودن 2 توفیق رو خوندن ) یا یه همچین چیزی که با دیدن این عکسها یادم اومد

(۱۳۹۱/۱۱/۲۵ صبح ۰۴:۱۹)توشیشان نوشته شده: [ -> ]

دستت درد نکنه بتمن عزیز

چند سال پیش یه جایی خوندم که مجله توفیق همیشه یه تیتری داشته به این شرح ( شب جمعه دو چیز یادتون نره....) 

عذرخواهی می کنم اما این تیتر هرگز چنین ابتذال و به اصطلاح طنز زشت و گل درشتی نداشت.

می نوشت: "همشهری، شبِ جمعه دوچیز یادت نره. دومیش روزنامه توفیقه!"

توفیق مجله ای بود که همواره اصول اخلاقی خاصی را سرلوحۀ کار داشت. از قدیمی ترها که می پرسم می گویند حتی اگر جایی بنا به ضرورت فضای طنزِ اثر، باید نکته ای نوشته می شد، مابقیِ جمله نقطه چین گذاشته می شد تا با حدس خواننده بر بار طنز اثر در عین حفظ حریمها، افزوده شود.

********************************************

یکی از اشعار چاپ شده در توفیق، توضیح اینکه شاعر این چند سطر، منوچهر احترامی یعنی خالق آن شعر مشهور دورۀ کودکیمان، حسنی نگو یه دسته گل بودند.

(دردهای همیشگی ایرانی جماعت یا.... از رنجی که می بریم!!)

لینک دانلود شماره 45  :

مجله فکاهی توفیق - شماره 45
بهمن 1348 - سال چهل و هشتم - شماره 45 

************************************************************ 

پ.ن: در سال 1384، کتابی با عنوان "توفیق، توقیف شد" نوشتۀ فریده توفیق، از جانب نشرآبی، وارد بازار کتاب گشت. بهتر است این نوشته که در مقدمۀ کتاب آمده را در اینجا نقل کنم:

"خواننده عزيز، كتابي كه در دست داريد شرح و توضيح برجسته‌ترين مسائل و وقايع و حقايق مربوط به روزنامه ملي و مردمي توفيق از سال 1337 تا تيرماه 1350 خورشيدي و توقيف غيرقانوني آن است.
لازم به توضيح است كه برخلاف اينكه عده‌اي توجه بيشتري صرفا به جنبه فكاهي توفيق داشته‌اند، ولي به اعتقاد اغلب نويسندگان و مردم صاحب‌نظر، روزنامه توفيق را بايد از جدي‌ترين روزنامه‌هاي ايران دانست.
هدف اصلي روزنامه توفيق نشر حقايق و تنوير افكار عمومي و مبارزه با جهل و فساد و خرافات و بالاخره تلاش براي كسب آزادي و عدالت بود.
 درج نمونه‌هايي از مندرجات روزنامه توفيق به همراه اسناد و مدارك رسمي محرمانه و خيلي محرمانه در اين كتاب نشان‌دهنده اين است كه توفيق چه در زمان انتشار و چه بعد از توفيق با چه مشكلاتي مواجه بوده است و براي دفاع از حق و حقيقت و مبارزه با ظلم و ناحق چطور بار سنگين همه ناملايمات، سختي‌ها، فشارها، ضرر و زيان‌ها، خسارات و بالاخره تهديدات و خطرها را تحمل كرده تا آنجا كه نابود شده ليكن تسليم نشده است ... "

کتاب را به صورت اینترنتی از این آدرس می توان تهیه نمود : آی کتاب 

عذرخواهی می کنم اما این تیتر هرگز چنین ابتذال و به اصطلاح طنز زشت و گل درشتی نداشت.

می نوشت: "همشهری، شبِ جمعه دوچیز یادت نره. دومیش روزنامه توفیقه!"

توفیق مجله ای بود که همواره اصول اخلاقی خاصی را سرلوحۀ کار داشت. از قدیمی ترها که می پرسم می گویند حتی اگر جایی بنا به ضرورت فضای طنزِ اثر، باید نکته ای نوشته می شد، مابقیِ جمله نقطه چین گذاشته می شد تا با حدس خواننده بر بار طنز اثر در عین حفظ حریمها، افزوده شود.

********************************************

با سلام و ارادت خدمت "بانو" ی گرامی

اشاره کردم که تو ذهنم یه همچین چیزی رو به خاطر آوردم . ممنون که تصحیح کردید.البته شاید اگر تنبلی نمیکردم و تو نت سرچ میکردم جملهء اصلی رو پیدا میکردم. نا گفته نماند که همین جمله نیز فقط سانسور شده یا یه مقدار ادیبانه تر نوشته شده. بهر حال شما لطف کنید و برای من 2 نمره ارفاق قایل بشید که این ترم رو هم قبول بشم.  

هری استردلینگ و آئودری هیپورن سر صحنه ی فیلم بانوی زیبای من محصول سال 1964

رکس هریسون و آئودری هیپبورن سر صحنه ی فیلم بانوی زیبای من

با تشکر از زرد ابری عزیز

♥♥♥

عکسهای بسیار زیباییند. دستت درد نکنه.

اما یک سوال /

این خانم که به همراه فرانک سیناتراست " اواگاردنر " نیست؟

چونکه میدونم یه پنج شش سالی زن و شوهر بودن و یه شباهت های هم داره به گاردنر با اینکه مسن تر نشون میده.

آئودری هیپبورن دوست داشتنی:

جک در حال امضای پوستر جوکر1989

فرد مقابل احتمالا گریمی عجیب تو چهرش داره که جک و دو فرد پشت سرش متعجب و آشفته شدن!

(۱۳۹۱/۱۲/۹ صبح ۰۱:۳۳)BATMAN نوشته شده: [ -> ]

جک در حال امضای پوستر جوکر1989

فرد مقابل احتمالا گریمی عجیب تو چهرش داره که جک و دو فرد پشت سرش متعجب و آشفته شدن!

http://upload.tehran98.com/img1/kknyye0q...06zvzt.jpg

بادرود

توی شماره بهمن ماه مجله 24 دربخش فیلم ماه به فیلم شوالیه تاریکی برمیخیزد نولان پرداخته شده

همین عکس توش  چاپ شده با این تفاوت که عکسی که توی  دست اون آقاست عکس جوکر فعلی سینما یعنی هیث لجر فقید است وبالای عکس هم نوشته شده((طرفدار رندی از ژوکر پیشین می خواهد که تصویرژوکر محبوب کنونی را امضا کند.بازیگر بزرگ طبعا رو ترش میکند))

عکسی که شما گذاشتید خیلی  طبیعی تره  عکس  مجله  را احساس میکنم فتوشاپه

نمی دونم کسی از دوستا ن به این شماره(شماره 10 عکس روی جلد هم پرویز پرستویی) دسترسی داره یا نه  که ببینه من اشتباه میکنم یانه؟

با تشکر