سینما کی به ایران وارد شد؟
به دست کی؟
آیا در این مورد سندی در دست هست؟
در یک روزنامه ی بسیار قدیمی "صوراسرافیل"سندی یافتم که جالب و ارزشمند است. نگاه مردم را در 1276 یزدگردی پارسی، 1907 میلادی به سینما به خوبی نشان می دهد. چیزی که برایم بامزه بود، دیدگاه مردم آن زمان به سینماست. به متن "اعلان" توجه نمایید:
"پرده های جدید تماشایی سیمونوتوگراف که عوالم خارجی را به طور تجسم و حرکت نشان می دهد، بتازگی وارد شده، در خیابان ناصری، در یکی از مغازه های جناب تاجرباشی تماشا داده می شود. مقدم آقایان (گویا برای بانوان تماشا ممنوع بوده است!) از یکساعت بعد از ظهر تا دوساعت از شب گذشته در کمال احترام پذیرفته میشود."
در متن اعلان نه نشانی از تکنولوژی دیده می شود و نه خبری از محتوای فیلم و ساختار آن است. چه فیلمی نشان داده خواهد شد؟ مهم نیست! مهم آن است که "عوالم خارجی را بطور تجسم و حرکت نشان می دهد." مردم بیایند و شگفت زده شوند و تمام!
بی مهری و سنگدلی ما نسبت به صنعت از کجا آغاز شده است؟
هنوز هم بعد از قرن ها همان دیدگاه بدبینی و پرهیز از تکنولوژی را با خود داریم. مثل نگاه کردن به یک جادو که فقط دوست داریم شگفت زده شویم و بعد برویم پی کارمان!
امروز، زمانی که نگاه نویسندگان کهن را به صنعت می بینم، همان نگاه مردم پیرامون خودم را می بینم:
“حکایت استوانه ی متحرکی که در قیروان است… که به یک طرف حرکت می کند و چیزی زیر آن می گذارند و چون باز به حالت پیشین خود برگشت، ممکن نمی شود که آن را بیرون آورد و اگر آن چیز شیشه باشد صدای شکستن آن به گوش می رسد! و شکی نیست که این استوانه امری صنعتی است و جایگاه آن دلیل بر این است.” (آثار الباقیه ص ۴۱۲)
خوب به ادبیات به کار رفته دقت کنید! این متن با این جمله شروع می شود: ”اگر بخواهید تعجب کنید!…”
دلیل بدبینی و بیزاری ما مردم از صنعت و تکنولوژی چیست؟
دلیل ترس ما از یافتن رازها و رمزهای هستی و بکاربردن آن چیست؟
چرا از شکوفایی و بالیدن می هراسیم و از دانستن در رنج هستیم؟
در گفتار صنعت، ادبیات، کوچه (اینجا)، به این داستان پرداخته ام، جالب اینجاست که سینمای ما نیز به این درد دچار است. تنها دوست داریم تماشا کنیم، شگفت زده شویم و بگذریم! پشت صحنه و جلوه های ویژه و تکنولوژی آن برای ما ارزشی ندارد. چرا؟ نمی دانم! اما به خوبی می دانم، تا روزی که به پشت صحنه ی سینما نرویم و به دنبال کشف رازهای آفرینش و بهره برداری از آن نباشیم، برای ما در سینما و آفرینش بهره ای جز به به گفتن و شگفت زده شدن نیست.
.
پ.ن: این عکس را با دوربین موبایل گرفتم و دستیابی دوباره ی من به آن روزنامه ممکن نشد. کیفیت خوب نیست اما خواندنی است.