تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: فیلم ها و سریال های کلاسیک ایرانی
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8

كاش حداقل يكي از منتقدان فهيم و كاركشته سينماي ايران جواب پرت و پلا گوييهاي جناب ضياءالدين دري را مي داد. اين فيلمساز محترم پس از يك دهه و با صرف بودجه اي كلان يك سريال تاريخ مصرف دار و كم مايه را به آرشيو تلويزيون اضافه كرده است . اما به ضرب زور در حال دفاع از اين سياه مشق است و از هيچ فرصتي براي شاهكارخواندن اين سريال فروگذار نمي كند.

يكي پيدا نميشه به ايشان بگويد باباجان اين سريال فقط از لحاظ مدت ساخت و هزينه شاهكار است و گرنه ساختار مغشوش و باسمه اي  آن اظهرمن الشمس است. فيلمنامه آن نه آنچنان متكي بر مستندات تاريخي است كه حداقل بتوان از اين زاويه از آن دفاع كرد.

اما ايشان تمام قد از اين مجموعه تعريف و تمجيد مي كند. قضيه بقال و ماست ترش است ديگه ...

در تازه ترين اظهار و نظر اين كارگردان محترم در ايسنا ،خسرومعتضد (مورخ ) را با زباني دراماتيك تهديد كرده است كه حداقل مدتي از نيش و كنايه هاي ايشان راحت شود . اما سوابق خسروخان معتضد نشان مي دهد اهل عقب نشيني و مماشات نيست ،آن هم وقتي كه پاي تحريفهاي تاريخي درميان باشد!

http://www.isna.ir/fa/news/92091107401/

چه زوجی. خسرو خان معتضد میرزا بنویس و ضیاالدین دری . چیزی توی مایه های برادران کوئن !!!!متاسفانه سریالهای تاریخی همواره با نگاه های جانبدارانه جناحی و سیاسی و تحریفهای افتضاح ساخته میشود.

سریال ریشه در خاک ریشه در کودکی ما دارد.

سال 1367 سریال ریشه در خاک ساخته شد. 25 سال از ساخت این سریال میگذره و هیچ جا ندیدم که صحبتی در موردش بکنند.

تیتراژ پایانی سریال یه دست بود که یه مشت خاک از روی زمین برمیداره. مهرداد کاظمی اگه اشتباه نکنم یوسف گمگشته‌ی حافظ رو به شکلی زیبا اجرا میکنه

علی و گولاب (بهروز مسروری) کاراکترایین که به یادم موندن. علی (مصطفی عبداللهی) یه دایی داشت که حسین معلومی نقششو بازی کرده بود. به مادرشم فکر کنم "بی بی" میگفت. نقش مادر رو ملیحه نیکجومند با اون صدای دلنشینش بازی کرده بود.  یه دختر جوون هم بود که یادم نیست چه نقشی داشت اما ویدا شهشهانی ، مجری و بازیگر فعلی رادیو، نقش اون دختر جوون رو بازی کرده بود.

داستان سریال در مورد اهالی یک روستا بود که به دو دسته آدمهای خوب و بد تقسیم میشدند. یادمه آدم بدا توسط گولاب سر علی رو شکستند. در قسمت آخر علی به مادرش میگه که میخواد تو روستا پیششون بمونه. متاسفانه بیشتر از این چیزی یادم نیست.

دوستان اگه خاطره ای از این سریال دارید تعریف کنید که همه استفاده ببریم :-)

پاییز صحرا 1364


(این سریال در شبکه ifilm به تازگی پخش و متاسفانه، اشاره ای به دوبلورها و اسامی اونها نشد در حالیکه از کارهای ارزشمند و به یادماندنی محسوب میشه)

با تشکر از دوستان عزیز، مگی گربه و زاپاتا جهت معرفی جمعی از هنرمندان دوبلور


جمیله شیخی (فهیمه راستکار)


جمشید مشایخی (منوچهر اسمائیلی)


شهلا میربختیاری (ژاله کاظمی)


داریوش مؤدبیان (خسرو خسروشاهی)


مهری ودادیان (آذر دانشی)


حسن بلور (ایرج رضایی)


نسرین پاکخو (زهره شکوفنده)


اسمائیل داورفر (حسین عرفانی)


آزیتا لاچینی (نیکو خردمند)


محمد نپوری زاده (مهوش افشاری)


پویا دوانی (ناهید امیریان)


محمد دستگردی (ناصر خاوری)


محسن قبادی (ناصر نظامی)


عباد کریمی (تورج مهرزادیان)


سایر بازیگران


محمد شاهمرادی


حمیده نیک پور


نصرت دستمردی


توران عبدالله زاده


_______________________________________________________

نکاتی جالب


داوود در حال کشیدنِ کابوس همیشگی صحرا

کابوسِ مستانه در خیالِ ماهرخ

اختلاف طبقاتی


گاهی به حالت طنز !

(۱۳۹۲/۹/۲۷ عصر ۰۸:۱۹)Pink Floyd نوشته شده: [ -> ]

سریال ریشه در خاک ریشه در کودکی ما دارد.

سال 1367 سریال ریشه در خاک ساخته شد. 25 سال از ساخت این سریال میگذره و هیچ جا ندیدم که صحبتی در موردش بکنند.

تیتراژ پایانی سریال یه دست بود که یه مشت خاک از روی زمین برمیداره. مهرداد کاظمی اگه اشتباه نکنم یوسف گمگشته‌ی حافظ رو به شکلی زیبا اجرا میکنه

علی و گولاب کاراکترایین که به یادم موندن. علی (مصطفی عبداللهی) یه دایی داشت که حسین معلومی نقششو بازی کرده بود. به مادرشم فکر کنم "بی بی" میگفت. نقش مادر رو ملیحه نیکجومند با اون صدای دلنشینش بازی کرده بود.  یه دختر جوون هم بود که یادم نیست چه نقشی داشت اما ویدا شهشهانی ، مجری و بازیگر فعلی رادیو، نقش اون دختر جوون رو بازی کرده بود.

داستان سریال در مورد اهالی یک روستا بود که به دو دسته آدمهای خوب و بد تقسیم میشدند. یادمه آدم بدا توسط گولاب سر علی رو شکستند. در قسمت آخر علی به مادرش میگه که میخواد تو روستا پیششون بمونه. متاسفانه بیشتر از این چیزی یادم نیست.

دوستان اگه خاطره ای از این سریال دارید تعریف کنید که همه استفاده ببریم :-)

این همون سریال نیست که یک آدم سرمایه دار تو روستا دار قالی به پا کرده بود (این بازیگر فکرکنم بعدها در یک تصادف دستش قطع شد و مدتها جلوی دوربین نمیامد تا اینکه دیدم تو فیلم گشت ارشاد نقش بابای اون پسره رو بازی کرد که هی غش می کنه)و دخترای روستا براش کار میکردن و یک دیالوگش هم یادمه که ملیحه نیکجومند می گفت شیره جون دخترای روستا رو با دارهای قالی کشیده. و از اونها به قول معروف بی گاری می کشید . و فکر کنم آقای همه فن حریف هم تو همین سریال بازی کرده بود که از روستا میره شهر و یه ماشین بهش میندازن و  بهش میگن لاستیکاش عاج از توئه (فکر کنم بعد از این تکه کلام بود که لفظ لاستیکاش عاج از تو هست بین مردم رواج پیدا کرد.)

عصرهای دلگیر زمستان دهه 60 و ترس ناتموم گذاشتن جریمه و مشق فردا که برای ما همواره شنبه روز بدی بود. روز استرس و اماده برای یه فصل کتک مرتب از ناظم و یا معلم. موسیقی فیلم و غروب جمعه همان جمعه ساکت متروکی که خیلی وقت پیش فروغ گفته بود همه و همه دست به دست هم میداد تا معجونی از اضطراب و دلهره را برایت بیافرینند.

مجموعه تلویزیونی "افسانه سلطان و شبان" یکی از سریال‌های محبوب دهه 60 تلویزیون در ژانر کمدی تاریخی است که داریوش فرهنگ و مهدی هاشمیبه اتفاق یکدیگر فیلمنامه این سریال را در قالب افسانه‌ای کهن نوشته و فرهنگ آن را کارگردانی کرد.در این مجموعه هاشمی (سلطان و شیرزاد شبان)، گلاب آدینه (سلطان بانو)، محمد مطیع (وزیر اعظم)، زنده یاد حسین کسبیان (تلخک)، محمدعلی کشاورز (خوابگزار اعظم)، زنده یاد احمد آقالو (کاتب)،علیرضا مجلل (مقام لشگری)، سیاوش تهمورث (مقام کشوری)، صادق هاتفی (مقام تشریفات)، زنده‌یاد جمشید لایق (مقام خزانه‌داری)، حسین محجوب (روستایی)، زنده یاد اکبر دودکار (محافظ) به ایفای نقش پرداختند.
داستان سریال "افسانه سلطان و شبان" درباره سلطانى کوته ‌فکر و خوشگذران بود که کابوس عجیبى دیده و خوابگزار اعظم تعبیر آن را تیرهاى بلایى دانست که در تاریخ معینى ‌از ماه بر سرش فرود خواهند آمد. سلطان از این موضوع وحشت کرد و در بستر بیمارى‌ افتاد.وزیر اعظم، سلطان بانو و خوابگزار اعظم راه‌حل این مشکل را جایگزین کردن شخص دیگرى به جاى سلطان دانستند تا خطر بگذرد. پس هماى سعادت را رها کرده و پرنده بر شانه شبان ساده‌دلى فرود آمد که شباهت غیر قابل تصورى به سلطان داشت. شبان را به قصر آوردند و رداى سلطانى‌ بر او پوشانده و سلطان را نیز در جامه شبانى به ده او فرستادند. تلخک و دوست کاتبش که متوجه تغییر رفتار سلطان شده‌اند به جستجوى حقیقت پرداخته و تلخک جانش را در این راه از دست مى‌دهدوزیر اعظم کشته و سلطان بانو خودکشى کرد. از سوى دیگر سلطان اصلى که عادت به زندگى روستایى ندارد در ده شیرزاد خرابکارى به بار آورد و پس از دریافت کتکى مفصل، توسط اهالى از ده رانده شد..در این میان خوابگزار اعظم مژده آورد که آن تاریخ شوم گذشته و جان سلطان از تیرهاى بلا در امان مانده است. سلطان و خوابگزار به قصر باز گشتند و کاتب به استقبال‌شان آمد. سلطان که از این موضوع تعجب کرده سراغ درباریان و ملازمانش را گرفته و پاسخ مى‌شنود که همگى در سیاهچال هستند. سپس کاتب با لبخندى درهاى تالار را گشوده و زندانیان رها شده از بند با تیغ‌هایى بران به سمت سلطان حمله‌ور مى‌شوند که کابوس سلطان به حقیقت پیوسته است. داریوش فرهنگ، نویسنده و کارگردان سریال "سلطان و شبان" درباره ساخت این مجموعه در دهه 60 گفت: بعد از زیر و رو کردن طرح‌های خاک خورده در کتابخانه کوچک و معصوم خودمان یک شب مهدی هاشمی زنگ زد و گفت: "یافتم! یافتم!" انگار که آن سیب معروف که به کله "نیوتن" خورد به ما هم اصابت کرد "بلا تشبیه" در کتاب "عالم آرای عباسی" چند سطر درباره پادشاه و چوپانی نوشته شده بود که داستان چند خط آن در زمان شاه عباس می‌گذشت. هر دوی ما ذوق زده شدیم و احساس کردیم چقدر این زمینه مناسب روحیه و سلیقه ماست.
یادم می‌آید سال گذشته دوباره با هاشمی به یادگار به آن هتل سری زدیم که 29 سال پیش در آن اتاقک کوچک طبقه دوم هتل در ضلع غربی آن، سلطان و شبان را با هم نوشتیم. یادش خوش.      در حقیقت هنوز هم نمی‌دانیم چه قسمت‌هایی را مهدی هاشمی نوشت و چه قسمت‌هایی را من نوشتم. به دلیل سالها کار مستمر و سلیقه‌های مشترک، باهم یکی شده بودیم. آخرین جمله‌ای که برای پایان یک قسمت یکی از ما می‌نوشت، دیگری با همان ریتم و همان جملات و همان داستان پردازی ادامه می‌داد و ... تجربه شگفت‌آوری در نویسندگی بود                  هنوز هم متن خوب، کارگردانی شسته و رفته و بازی‌های مقبول بازیگران در یاد بینندگان خرد و کلان آن دوران باقی مانده است.  يادش به خير عجب دورانى بود يه موضوعه افسانه اى اينجورى خوش ساخت و جذاب ساخته مى شد اتفاقى كه در حال حاضر بعيد ميدو نم توى سينما وتلويزيون ما بيفته ،كه هم خوب ساخته بشه هم بيننده رو جذب كنه!cryyy!

این خانه دور است

کارگردانان : بیژن بیرنگ - مسعود رسام

نویسنده : بیژن بیرنگ

موسیقی : بهرام دهقانیار

مدیر دوبلاژ : بهرام زند

شهلا ریاحی : رفعت هاشم پور

حمیده خیرآبادی : زهرا هاشمی

جلال مقدم : ابوالحسن تهامی

مهتاج نجومی : ژاله کاظمی

رضا کرم رضایی : جواد پزشکیان

توران مهرزاد : نیکو خردمند

حسین عرفانی : حسین عرفانی

شهلا ناظریان : شهلا ناظریان

دانیال حکیمی : سعید مظفری

رزا آرایش : مینو غزنوی

نعمت الله گرجی : ایرج دوستدار

ژاله علو : ژاله علو

احمد قدکچیان : حسین معمارزاده

هوشنگ بهشتی : حمید منوچهری

جعفر بزرگی : اصغر افضلی

علی کسمایی : داریوش کاردان

رقیه چهره آزاد : فهیمه راستکار

ملیحه نیکجومند : فهیمه راستکار

حسن زارعی : جلال مقامی

رضا خندان : بهرام زند

مهوش افشارپناه : مهین برزویی

شهناز صائبی : ناهید شعشعانی

غلامحسین لطفی : غلامحسین لطفی

سرور نجات اللهی : مهین کسمایی

مهین دیهیم : مهین دیهیم

ابراهیم آبادی : پرویز ربیعی

علی زاهدی : اصغر افضلی

امیر قطعه ای - مهوش افشاری - شهروز ملک آرایی - عباس سعیدی - سیامک اطلسی - کیکاووس یاکیده - فریبا رمضانپور - امیر صمصامی

پروین ملکوتی - رزیتا یاراحمدی - فریبا شاهین مقدم - نوشابه امیری - محمد علی دیباج - عباس نباتی - مرضیه صفی خانی - بهمن هاشمی

معصومه تقی پور - علی همت مومیوند - شروین قطعه ای - ولی الله مومنی - علیرضا باشکندی - اردشیر منظم


_ این خانه دور است در سال 1370 ساخته شد اما در سال 1374 از شبکه دو پخش شد. این سریال به ماجراهایی که در یک خانه سالمندان اتفاق می افتاد می پرداخت.

_ این کار از مجموعه های خاطره انگیز به مدیریت دوبلاژ خوب بهرام زند بود که گویندگان خوب و مناسبی برای بازیگران این سریال انتخاب کرده بود.

_ حسین عرفانی - شهلا ناظریان و علی کسمایی هم در این سریال حضور داشتند که جذابیت این مجموعه را بیشتر کردند.

_ متاسفانه تعدادی از بازیگران و دوبلورهای این کار و همین طور مسعود رسام یکی از کارگردانان این سریال از دنیا رفته اند و دیگر در بین ما نیستند.

خب پس از بازپخش سریال وضعیت سفید از شبکه آی فیلم می تونم ادعا کنم که باید سریال وضعیت سفید رو هم به فهرست نه چندان بلندبالای سریالهای ماندگار تلویزیونی اضافه کنیم!

شبکه ifilm از دوشب پیش پخش سریال پهلوانان نمی میرند را شروع کرده. دیشب قسمت دوم این سریال و ماجرای قتل پهلوان خلیل پخش شد...

ممنون میشم اگه یکی از دوستان زحمت معرفی گویندگان این سریال رو تقبل کنه!

سلام . سپاسگزارم عالي و كامل بود. نام دوبلُرها را در صفحه‌ي پهلوانان نمي‌ميرند در ويكي‌پديا قرار دادم. سپاس

(۱۳۹۳/۱/۳۱ عصر ۱۱:۳۷)asteko نوشته شده: [ -> ]

سلام . سپاسگزارم عالي و كامل بود. نام دوبلُرها را در صفحه‌ي پهلوانان نمي‌ميرند در ويكي‌پديا قرار دادم. سپاس

درود بر عضو جدید کافه

به کافه کلاسیک خوش آمدید

دوست عزیز بنظر من شایسته است چنانچه پستی را زیبا تشخیص دادید از کلید تشکر استفاده نمایید تا تشکر شما در پایین آن پست برای همیشه ثبت شود. البته در استفاده یا عدم استفاده از آن شما مختارید و قطعا ارسال کنندگان پست در این کافه صرفا به عشق به اشتراک گذاردن اطلاعاتشان با دیگران زحمت میکشند و نیازی به این تشکر ندارند اما شخصا معتقدم کلیک کردن تشکر می تواند بیانگر یک خسته نباشید ناقابلی باشد که برای ارسال کننده پست می فرستیم.

اما نکته مهمتر آن بود که لحظاتی پیش نوشته شما را در ویکی پدیا دیدم. یکی از مواردی که این فروم را نسبت به سایر فرومهای مشابه متمایز نموده است نوشته های کاربرانش می باشد که با تکیه بر اطلاعاتشان در این کافه قلم می زنند و برای نوشته های خود از هیچ سایت دیگری وام نمی گیرند .

شایسته بود در قسمت منابعِ سایت ویکی پدیا اشاره ای به سایت کافه کلاسیک میداشتید. شاید در قبال استفاده کردن یا نکردن از کلید تشکر شما آزاد و مختار باشید اما بنظر من دور از انصاف باشد  مطلبی را که بهزاد کازابلانکا محترم اینجا نگاشته اند را بدون ذکر منبع در سایت دیگر استفاده نمائیم.

برایتان اوقات خوشی را در کافه آرزومندم.

ارادتمند - بروبیکر

درود بر شما و سپاس

در مورد استفاد از کلید تشکر به روی چشم. من بیشتر از اینها نیازمند راهنمایی دوستانم چون تازه وارد می‌باشم. فقط خواستم علاوه بر تشکر اشاره به ویکی‌پدیا هم کرده باشم.

در مورد عدم ذکر منبع، متاسفانه در ویکی‌پدیا مطالب هیچ فرومی را قابل استناد نمی‌دانند و تر و خشک را با هم می‌سوزانند. البته افزودن بدون منبع مطلب (مثل کاری که من کردم) هم به نوعی خلاف مقررات ویکی‌پدیا است اما کاربران و خصوصا مدیران ویکی اندکی تسامح به خرج می‌هند و احتمالا با آشنایی جزئی که با دوبله دارند متوجه درست بودن افزوده‌ها میشوند. من اطلاعات دوبله‌ای زیادی را از کا‌فه‌کلاسیک وارد ویکی کردم که شوربختانه به خاطر محدودیت یادشده نتوانستم ذکر منبع کنم. که خودم هم خیلی خیلی ناراحتم از این بابت. و الا در هر جای دیگری اگر از اطلاعات کافه استفاده کرده باشم بی‌شک به منبع اشاره کرده ام.

سپاس فراوان از توجهتان

asteko  جان !

به نظر من ذکر دوباره مطالب در سایتی مانند  ویکی پدیا  صحیح نیست. بهتر است از ادامه این کار خودداری فرمایید. چون ممکن است یک سایت دیگر مطلب را دوباره از ویکی پدیا به راحتی کپی کند و منبع خود را ( اگر خیلی بافرهنگ باشد ) صرفا همان ویکی پدیا ذکر کند. راه حل دیگر اینست که دوستان هنگام نوشتن مطالب مهم و ارزشمند , حتما در بین نوشته ها چند بار لینک های ارجاع به خود پست یا کافه را قرار دهند. اینگونه حتی در صورت کپی کردم مطالب , ردی از منبع اصلی در نوشته بر جای خواهد ماند. nnnn: 

(۱۳۹۳/۲/۴ عصر ۰۳:۱۹)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

asteko  جان !

به نظر من ذکر دوباره مطالب در سایتی مانند  ویکی پدیا  صحیح نیست. بهتر است از ادامه این کار خودداری فرمایید. چون ممکن است یک سایت دیگر مطلب را دوباره از ویکی پدیا به راحتی کپی کند و منبع خود را ( اگر خیلی بافرهنگ باشد ) صرفا همان ویکی پدیا ذکر کند. راه حل دیگر اینست که دوستان هنگام نوشتن مطالب مهم و ارزشمند , حتما در بین نوشته ها چند بار لینک های ارجاع به خود پست یا کافه را قرار دهند. اینگونه حتی در صورت کپی کردم مطالب , ردی از منبع اصلی در نوشته بر جای خواهد ماند. nnnn: 

من تابع نظر اهالي كافه‌ام. هر چند كه شخصا ادامه ورود اطلاعات به ويكي را با توجه به آمار بالاي بازديدش مرجح مي‌دانم.

ببخشيد سوالي داشتم. آيا اين امكان وجود ندارد كه آن دسته از مطالب كاربرها كه حالت دانش‌نامه‌اي دارند را به صفحه‌اي غير فرومي در همين سايت انتقال داد تا اينگونه مرجعيت سايت در امر دوبله تقويت شود؟ شبيه مرجعيت سايت سوره در سينماي ايران. عدم وجود همچين مرجعي در مورد دوبله با توجه به ضعيف عمل كردن سايت انجمن گويندگان به شدت احساس مي‌شود.

سلام دوستان . کسی می‌داند که مدیر دوبلاژ سریال سیمرغ چه کسی بوده؟

(۱۳۹۳/۳/۲ صبح ۱۲:۴۲)asteko نوشته شده: [ -> ]

سلام دوستان . کسی می‌داند که مدیر دوبلاژ سریال سیمرغ چه کسی بوده؟

 خیرالله و صندوقچه اسرار 72 / 1369




كارگردان / داريوش مودبيان


تهيه كننده / حسين فردرو


موسيقي متن / سيدمحمد ميرزماني


تیتراژ (انیمیشن) / پروین صفری، هرمز حقیقی



با حضور اکبر رحمتی و جمعی از هنرمندان مشهور سینما و تلویزیون


به نظرم این اولین همکاری بین خانم مهرانه مهین ترابی و آقای فردوس کاویانی باشه
نام و چهره این دو بازیگر خیلیهارو یاد سریال خاطره انگیز همسران مینداره (مهین و کمال)

علی نصیریان - عنايت شفيعي - حميد عبدالملكي - صفر كشكولي - اكبر رحمتي (مش خيرالله)
 زهرا دانش نيا - اسفنديار قره باغي - نجفعلي هادي - داريوش مودبيان - مريم كيارش - توران قادري
 مهين آذرمهر - عبدالكريم آذرمهر - محمد ورشوچي - منصور والامقام - فردوس كاوياني - سوسن عرب زاده
 محمد عرب زاده - مرضيه عرب زاده - دانيال شيروان - حسين خدامي - مجتبي خداپرست - اكبر گل افشان
 وحيد زيبدار - مهرانه مهين ترابي - رقيه چهره آزاد - سروش خليلي - مهري مهرنيا - هايده حائري
 ابراهيم آبادي - منوچهر آذري - فرهنگ مهرپرور - رامين پورايمان - غلامرضا بنفشه خواه - حسن شجاع
 محمود بنفشه خواه - علي اكبر طوفان پناه - غلامحسين لطفي - حميد جبلي - اكبر عبدي - روح الله مفيدي
علي زاهدي - نعمت الله گرجي - حسين كسري - سوسن مقصودلو - حسن مفيدي - كاظم شيرين سخن
 قباد شاهپوري - کسری بهروزی نسب - مهوش افشارپناه - منصور والامقام - بيوك ميرزائي - صفر كشكولي
 فتحعلي اويسي - محمد ورشوچي - ناصر گيتي جاه - روح الله مفيدي - نجفعلي هادي - حسن موذني
آتش تقي پور - مهدي كاشانيان - علي رامز - هوشنگ بهشتي - فاطمه طاهري - محمدرضا حقگو
محمد كدخدائي - داريوش رضواني - علي زاهدي - علي عارف زاده - عباس گودرزي - رضا محمدي
عباس محبي - مصطفي انوش - فريدون فضائلي و گربه ای با نام ملوس

________________________________________________________________________________​_____

تیتراژ سریال بصورت انیمیشنِ طنز ساده ای پخش میشه و در حقیقت تلنگری به بعضی هاست

در ابتدا آسمانی صاف و آبی بهمراه خانه ای با معماری سنتی ظاهر میشه

در نمای جلو و سمت چپ و راست تصویر واحدهای آپارتمانی چندین طبقه قابل مشاهدست

در حالیکه وسط کادر و در قسمت عقب، بنای سنتی و قدیمی خودنمایی میکنه

بعد از چند ثانیه از قسمت بالای تصویر "چنگک مکانیکی" وارد کادر میشه و اون بنای سنتی رو ویران میکنه !

تیتراژ http://www.aparat.com/v/1VsIe



اوایل دهه 70 بود که پخش این مجموعه با استقبال خوب مخاطب روبرو شد
من هم با علاقه خاصی بیشتر قسمتها رو دنبال میکردم
بهترین بهانه برای دیدن، ماجراها و اتفاقات تلخ و شیرینی بود
 که با مضامین طنزی همراه بود  و در اغلب مواقع مخاطب رو غافلگیر میکرد

قصه اصلی، درباره رفتگری ساده دل، مهربان و شوخ طبعِ
که در حین انجام کار خاطراتی از گذشته ها و اهالی قدیمی محل نقل میکنه


"شتر و پنبه دانه"

(در پخش مجدد از شبکه تماشا این قسمت نمایش داده نشد، از این جهت اسامی نقشها ذکر نکردم)

بازیگران

فردوس كاوياني - مهرانه مهين ترابي - اکبر رحمتی - رقيه چهره آزاد - سروش خليلي
مهري مهرنيا - هايده حائري - ابراهيم آبادي - منوچهر آذري - فرهنگ مهرپرور 
رامين پورايمان -غلامرضا بنفشه خواه - حسن شجاع - محمود بنفشه خواه - علي اكبر طوفان پناه

خلاصه ماجرا

 قسمتی که خیلی برام جذاب بود و گاهی اوقت به یاد میارم، داستانِ مرد لحاف دوز بود
که روزی شانس بهش رو میکنه و بالش پر از جواهرات نصیبش میشه
همسرش (مهرانه مهین ترابی) که به ظاهر زن عاقل و زرنگی بود
به مرد لحاف دوز (فردوس کاویانی) پیشنهاد میده جواهرات بفروشن
خلاصه هر روز با شکل و شمایل جدید راهی بازار میشه و جواهرات
جدا از هم، طوری که حس کنجکاوی کسی تحریک نشه و بهش شک نکنه، تبدیل به پول نقد میکنه
زن و شوهر که الان خودشون رو خوشبخترین زوج دنیا میدوننن تصمیم میگیرن
کیسه اسکانسهارو داخل دیوارمخفی کنن تا بعد از اینکه آبهات از آسیاتب افتاد و اوضع آروم شد
(مدعیان و صاحبان اصلی نامید شدن) با این ثروت بادآورده زندگی تازه ای رو شروع کنن
زمانمیگذره و زوج خوش خیال بعد از تحمل سختیها و صبر زیاد
بالاخره کیسه پول رو از داخل دیوار بیرون میکشن
مرد ساده دل برای باز کردن حساب به بانک مراجعه میکنه
در بهت و حیرت فرو میره و متوجه حماقتی خودش و همسرش میشه
تازه دوزاریش میافته که چه کلاهی سرشون رفته اون هم با دست خودشون
از قضا انقلاب شده بود و تمام اسکنساها باطل شدن !
بعد از این ماجرای همسر لحاف دوز در حالیکه جا میخوره و دنیا روسرش خراب میشه !
 قهر میکنه و خونه، زندگی و همسرش رو میسپره به امان خدا________

______________________________________________________

 "جامه عمل"



بازیگران

کسری بهروزی نسب - عنايت شفيعي - حميد عبدالملكي - صفر كشكولي - اكبر رحمتي (مش خيرالله)
زهرا دانش نيا - اسفنديار قره باغي - نجفعلي هادي - داريوش مودبيان - مريم كيارش - توران قادري
 مهين آذرمهر - عبدالكريم آذرمهر - محمد ورشوچی - منصور والامقام - فردوس كاوياني
سوسن عرب زاده - محمد عرب زاده - مرضيه عرب زاده - دانيال شيروان - حسين خدامي
 مجتبي خداپرست - اكبر گل افشان - وحيد زيبدار و گربه اي به نام ملوس

خلاصه ماجرا

رسول، پسری که همه فکرش درگيرِ کت شلواري که پشت ويترين دکان خياطي تنِ مانکن شده
قضيه رو با پدرش مطرح ميکنه اما با مخالفت روبرو ميشه اون هم به اين بهانه که بايد رو پاي خودت بایستی
تصميم رسول براي خريد کت شلوار جدیِ و به همین خاطر دست به کارهایی ميزنه
مثلِ هندوانه فروشي، فروش ماهي حوض، آرايشگری که براش دردسرساز ميشه
خلاصه، وقتی نامید شد و دید چیزی نصیبش نمیشه، دل ميزنه به دريا
ميره سراغ خياط و تصميم ميگيره بعد از پوشيدن کت شلوار بره پشت ويترين و بشه مانکن !

 

"قالیچه کاشی"



بازیگران

حمید جبلی - اكبر رحمتي - اكبر عبدي - روح الله مفيدي - علي زاهدي - غلامحسين لطفي
نعمت الله گرجي - حسين كسري - سوسن مقصودلو - حسن مفيدي - كاظم شيرين سخن - قباد شاهپوري

خلاصه ماجرا

خيرالله که سرگرم نظافت محلست، مجتبي (پسر دوست قديميش) رو ميبينه که فرش کهنه اي رو سوار موتور کرده
راهي دکان کاظم سمسارِ، اين قاليچه کاشان که يادگار پدر و پدربزرگ مجتبي بوده داستان عجيب و غريبي داره
قضيه اين بوده که بعد از بارها دست به دست و فروخته شدن توسط سمسارها، دوباره برميگرده به همون خونه
جناب سعادت (پدر مجتبي) به سفارش همسر فرش رو براي تعويض به سمساري ميبره بعد از معامله
متوجه ميشه سرش کلاه رفته و براي همين به سمساري بعدي رجوع ميکنه، اين اتفاق دوباره تکرار ميشه
خلاصه اينکه باندازه چند تخته فرش ضرر ميکنه و در نهايت همون فرش يادگاري پدر قسمتش ميشه !

"ماشالله پسر شمشیر"


بازیگران

 علي نصيريان - مهوش افشارپناه - اکبر رحمتی - منصور والامقام - بيوك ميرزائي - صفر كشكولي
فتحعلي اويسي - محمد ورشوچي - ناصر گيتي جاه - روح الله مفيدي - نجفعلي هادي - حسن موذني
آتش تقي پور - مهدي كاشانيان - علي رامز - هوشنگ بهشتي - فاطمه طاهري - محمدرضا حقگو
محمد كدخدائي - داريوش رضواني - علي زاهدي - علي عارف زاده - عباس گودرزي
 رضا محمدي - عباس محبي - مصطفي انوش - فريدون فضائلي - داود آزاد منجیلی

خلاصه ماجرا

آقا ماشاالله (علی نصیریان) و طلعت خانم (مهوش افشار پناه) زوج ميانسالی اند که در محله شهرت زيادی کسب کردن 
البته نه از جهت محبوبيت بلکه بحث و جدلهايي که هر روز براهه، اونها رو شهره عام و خاص کرده
اصل و نسب آقا ماشالله برميگرده به نادر شاه افشار،از طرفي طلعت هم بي اصل و نسب نيست 
زماني که آقا ماشالله برای خواستگاری به خانه طالعت ميره متوجه ميشه از نوادگان ناصرالدين شاه قاجاره
در محله آقا ماشالله مرد به ظاهر آبرومند و متشخصی با نام يوسف مجلسی سکونت داره
آقا ماشاالله و يوسف مجلسی سر موضوعاتی با هم اختلاف دارن و آبشون توی جوب نميره 
يکي از موارد که در حقيقت آغاز بحثهای بعدی شد انتخاب نام برای کوچه و محله بود
آقا ماشالله ادعا ميکنه از قديميهای محلست و بايد اسم کوچه به نام اون باشه 
که با مخالفت جدی و برخورد شديد يوسف مجلسي مواجه ميشه
غير از قضيه طلعت خانم و يوسف مجلسی، آقا ماشاالله دغدغه مهمتری هم داره
شجره نامه ای که ثابت ميکنه اصل و نصب ماشالله برميگرده به نادرشاه افشاره
به اين ترتيب اموال جدش نادر شاه افشار ميتونه به نام خودش کنه
اين وسط مسئله ای که شب و رورز فکر آقا ماشالله درگير خودش کرده مهر شدن شجره نامست
شجره نامه بدون مهر دولتی فاقد ارزشه، در نتيجه ادعای آقا ماشالله حرفی بيش نيست


مرجع cafeclassic4.ir

دایی جان ناپلئون


کارگردان : استاد ناصرتقوایی

محصول :1354

سرپرست گویندگان : استاد احمد رسول زاده

غلامحسین نقشینه / غلامحسین نقشینه

پرویز فنی زاده / پرویز فنی زاده

پروین ملکوتی / پروین ملکوتی

منوچهر اسماعیلی / پرویز صیاد

احمد رسول زاده / محمدعلی کشاورز

عزت الله مقبلی / اسماعیل داورفر

روح الله مفیدی / روح الله مفیدی

ناصر طهماسب / نصرت الله کریمی

صادق ماهرو / محمود لطفی

محمد ورشوچی / محمد ورشوچی

آرشاک قوکاسیان / سعید کنگرانی

زهره شکوفنده / مستانه جزایری

شهلا ناظریان / مینو ابریشمی

سیمین سرکوب / مهری ودادیان

مینو غزنوی / سوسن مقدم

اصغر افضلی / پروین سلیمانی !

مهدی آرین نژاد/ خیرالله تفرشی آزاد

حسین معمارزاده / بهمن زرین پور

حسین عرفانی / جهانگیر فروهر

معصومه فرخنده مال / محمدباقر توکلی / میراحمد مندوب هاشمی / جوادبازیاران

عباس سلطانی / عباس نباتی/ حسین رحمانی / زهرا هاشمی/ نادره سالارپور

تورج نصر / عباس سعیدی / حسین حاتمی/ شهروزملک آرائی

راوی : هوشنگ لطیف پور

پشت صحنه دوبله سریال امام علی (ع) با حضور :

(۱۳۸۹/۶/۴ عصر ۰۲:۲۸)بهزاد ستوده نوشته شده: [ -> ]

كارگردان / داوود ميرباقري

سرپرست گويندگان / بهرام زند

سياوش كرمي : شاعر دربار معاويه / امير هوشنگ قطعه اي

چنگيز وثوقي : وردان / خسرو شايگان

محمدرضا شريفي نيا : وليد / محمدرضا شريفي نيا

پرويز پرستويي : محمد بن ابابكر / پرويز پرستويي

فخرالدين صديق شريف  : ابن عديس / فخرالدين صديق شريف

ابوالفضل شاه كرم :حرث / پرويز پرستويي

محمدولي احمدلو / قاصد / امير هوشنگ قطعه اي

سروش خليلي : جاسوس معاويه / مهدي آرين نژاد

احمد نمازي : دروازه بان كوفه / مهدي آرين نژاد

لینک دانلود

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8
آدرس های مرجع