بسم الله الرحمن الرحیم
شروع سریال با تیتراژی شعاری
شعله هایی برخواسته از خاکستر
.
.
پسرخاله ها...
جمشید هاشم پور
مرادبیگ
.
.
جمشید مشایخی
بازرگان
کات
نقطه سرخط
سریال تلوزیونی روزی روزگاری...(1370)
یکی از ماندگارترین آثار سینما و تلوزیون ایران به نویسندگی و کارگردانی امرالله احمدجو
مهندس نقشه کش ساختمان که دوران کودکی اش را در پای دار قالی و مزارع کشاورزی و کوه و بیابان گذرانده بود و زیباوساده زیستی آن را باتمام وجود درک کرده در ذهن خود پرورانده و با افسانه های شنیدنی از صحرا و تفنگ و راهزنان در آمیخته بود اینبار نقشه ای کشید که نقش هایش ،نقش بسزایی در یک تحول سینمایی بزرگ در تاریخ سریال و تلوزیون ایران بوجود آورد.
سریالی سراسر خیالی برگرفته از فرهنگ بومی و ملی ، همانی که برای سینماو تلوزیون ایران انتظار میرفت ولی مخاطبان انتظارش رانداشتند!و این راز ماندگاری آن است.
اثری که در کنار فیلنامه ی قوی و بازی فوق العاده ی بازیگرانش که الحق بازیگر توانمند بودند نه نابازیگر سفارشی ،بخش عمده ی قدرتش را از فیلم سینمایی شاخه های بید وام گرفته بود،کاملا مشخص است که کارگردان قبل از شروع تولید چه در سر داشته و چه ابزاری را نیازمند بوده ،شاخه های بید علاوه بر اینکه مرحله آزمون و خطای کارگردان برا خلق چنین اثری بود،عوامل مورد نیاز اورا نیز گردهم آورد.
داستان سریال روایت سردسته ی راهزنان گرگ دره ،مراد بیگ با بازی درخشان زنده یاد خسرو شکیبایی است،مردی مغرور ،کم حرف و دیکتاتور مآب که البته از خصلت جوانمردی نیز بی نصیب نیست ولیکن زبان تلخی دارد واین زبان تلخی موجب کدورت بین او بهترین رفیقش نسیم بیگ و بخشی از تفنگداران گروه میشود،کدورتی که جدایی این گروه را از دارو دسته ی مراد بیک در پی دارد.
این جدایی موجب برهم خوردن توازن قدرت دارو دسته ی گرگ دره ای ها با دسته ی رقیب به سرکردگی حسام بیگ و بنفع ایشان می گردد در نتیجه ی این امر و در نزاعی تحمیلی و یکطرفه بشدت مجروح شده و سرنوشت جدیدی برایش رقم میخورد .
مراد بیگ که با مرگ فاصله ای ندارد توسط خاله لیلا مداوا میشودبه شرط اینکه به تعداد روزی که تحت مراقبت قرار میگیرد بماند و کارکند و همین امر موجب میشود چهل روز تمام در کلاس زندگی خاله لیلا درس خودشناسی بیاموزد و به تحولی اساسی از نظر شخصیتی دست یابد.
بازیگران و صداپیشگان:
خسروشکیبایی در نقش مرادبیگ (خسروشکیبایی)
جمشید لایق در نقش قلی خان(ایرج رضایی)
محمود پاک نیت در نقش حسام بیگ (محمود پاک نیت)
ژاله علو در نقش خاله لیلا (ژاله علو)
محمد فیلی در نقش نسیم بیگ (خسرو شکیبایی)وبسیم بیگ(محمد فیلی)
جمشید اسماعیل خانی در نقش نایب(جمشید اسماعیل خانی)
منوچهر حامدی در نقش بازرگان (عطاءالله کاملی)
انوشیروان ارجمند در نقش خان خله(مازیار بازیاران)
حسین خانی بیک درنقش رمضون علی
حسین خانی بیک در نقشی متفاوت به نام رمضون علی
گوهر خیر اندیش در نقش نرگس(گوهر خیراندیش)
حسین پناهی در نقش جوانی گل آقا(حسین پناهی)
محمود جعفری در نقش شعبون(اصغر افضلی)
پرویز پورحسینی در نقش قدرت (پرویز پورحسینی)و درنقش رستم(حسین عرفانی)
آتش تقی پور در نقش قزاق(آتش تقی پور)
فاضل اجبوری در نقش برزو خان(ایرج دوستدار)
مهدی وثوقی راد در نقش آدم (منوچهر والی زاده)
بهروز مسروری در نقش صفر بیگ(حسین معمار زاده)
صدرالدین حجازی در نقش مخور(امیرهوشنگ قطعه ای )
شهره سلطانی درنقش معصومه(مینو غزنوی)
امیر وطن زاد در نقش غلام بیگ(حسین معمار زاده)
پرویز شاهین خو در نقش کل حسین
عبدالله محمدی درنقش نوجوانی گل آقا(امیر صمصامی)
مدیر دوبلاژ:ژرژ پطرسی
البته شایان ذکر است برای ایفای نقش مرادبیگ از جمشید هاشم پور و برای ایفای نقش بازرگان از جمشید مشایخی دعوت به عمل شده بود که بدلایلی مقدر نشد.
از دیگر عوامل موفقیت بگفته خود کارگردان ،عدم دخل و تصرف دیگران در ساخت این سریال ماندگار میباشد که البته به اعتقاد اینجانب قسمت شانزدهم (به ظاهر سفارش شده )فاقد این خصوصیت و وصله ی ناچسبی به این سریال 15 قسمتی به نظر میرسید که متناقض با فضای کاملا خیالی و فرضی سریال بوده ، تغییر لوکیشن سریال از صحرا به روستاو نیز تغییر شخصیت محکم نوجوانی گل آقا به جوانی کم عقل و شکننده موجب افت شدید سریال گردید ،به نظر من اگر سکانس های پایانی و دیدار دوباره دو رفیق قدیمی در نزدیکی بنه های خاله لیلا و طایفه اش با "عبارت چند سال بعد" به پایان قسمت پانزدهم گره میخورد، بر ماندگاری سریال می افزود.