کتاب ها و مجلات سینمایی - نسخه قابل چاپ +- کافه کلاسیک (https://cafeclassic5.ir) +-- انجمن: تالارهای عمومی (/forumdisplay.php?fid=21) +--- انجمن: شعر , ادبیات , داستان (/forumdisplay.php?fid=54) +--- موضوع: کتاب ها و مجلات سینمایی (/showthread.php?tid=62) |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کتاب ها و مجلات سینمایی - admin - ۱۳۸۸/۱/۲۵ صبح ۰۹:۴۴ :angel: بررسی کتاب های خواندنی در مورد فیلم و سینما :cool: RE: کتاب های سینمایی - Savezva - ۱۳۸۸/۵/۱۴ عصر ۰۱:۱۰ سلام. من یکی از طرفداران پروپا قرص کتابهای سینمایی هستم. از بین کتابهایی که خواندم یک سری کتاب به نام کتاب کوچک کارگردانان است که از زاویه جدیدی به آثار و فیلمهای کارگردانان بزرگ سینما می پردازد و به نکات بسیار دقیق و جزئیات بسیار جالبی در مورد فیلمها اشاره می کند. از این مجموعه فعلا 4 جلد در باره آثار هیچکاک-کوبریک-وودی آلن و برادران کوئن منتشر شده که خریدن و خواندن آنها را به تمامی سینما دوستان توصیه می کنم. این کتابها منابع و مراجع خوبی برای علاقمندان است. RE: کتاب های سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۵/۱۷ صبح ۰۱:۰۴ ابن لینک مربوط به دبیر این کتاب هاست: http://hadych.persianblog.ir/post/13 چیزای جالبی در متن وبلاگش و همچنین کامنت های کاربرانش اومده. البته کتاب های خیلی معروف زیاد دیگری هم هست که مسلما در فروم های دیگه گفتیم و دیگران هم گفته اند. اما چون قراره اینجا رو تازه کارها و دوستان سینمادوست و کلاسیک دوست بخونن ، کم کم گلچینی از بهترین هاشون رو با توضیحات جدیدتر و شیواتر و جذاب تر می ذاریم. مجلات سینمایی - Classic - ۱۳۸۸/۵/۱۸ عصر ۰۱:۰۸ آخرین مجله فیلم هم در اومد ( البته 15 روز پیش ) . این مجله خیلی وقته که دیگه جذابیتش رو برای عاشقان سینما از دست داده اما معمولا به خرید اون اعتیاد دارن. چندین بار تا حالا سعی کردم نخرم اما باز هم امید به یک مقاله زیبا یا شوق خواندن مطالب " خشت و آینه " و پرونده " فانوس خیال" باز آدم رو وسوسه می کنه. قبلا دنیای تصویر با مطالب جنجالی اش فیلم رو در حاشیه قرار می داد اما امروز در نبود مجله علی معلم باید به همان مجله فیلم خودمون قانع باشیم، آرشیوش کنیم و دائم به این فکر کنیم که این صدها شماره مجله فیلم رو کجا نگهداری کنیم. دلمون هم نمی آد که بذاریمش تو انبار زیر اسباب و وسایل دیگه چون می دونیم اگر چیزی اونجا بره دیگه گاهی در نمی آد ! نمی دونم چرا مسعود مهرابی و هوشنگ گلمکانی اصلا به فکر یک تغییر و تحول در شکل و شمایل نشریه شون نیستن. حتی کایه دو سینما ی معروف هم بعد از 30 سال یه رفروم انجام داد. خب نشریات سینمایی ما هم تابعی از سینمای درب و داغونمون باید باشه. به قول اون دیالوگ معروف: باید همه چیزمان به همه چیزمان بیاید ! اما واقعا حیف است که ببینیم که مجله ای که خاطرات بسیار زیبایی از آن داریم اینطور مانند پیرمردی فرتوت در حال احتضار است. باید فکری کرد. باید طرحی نو در انداخت. اولین جرقه های امید با راه اندازی یک سایت اختصاصی برای مجله شروع شده است: http://www.film-magazine.com/ RE: مجلات سینمایی - siyavash1357 - ۱۳۸۸/۵/۱۸ عصر ۱۰:۱۶ متن زیبایی نوشتید خیلی عالی بود واقعا جای دنیای تصویر خیلی خالیه RE: مجلات سینمایی - Surrealist - ۱۳۸۸/۵/۱۹ عصر ۰۳:۲۲ هوم ... آدم دلش می گیره ! بغیر از دنیای تصویر جای "هفت" هم خیلی خالیه ! ولی بنظرم یکی از مجله هایی که میشه در حال حاضر به مطالبش اعتنا کرد، همون "سینما و ادبیات" هستش ... مطالب اخیرش در مورد اریک رومر و فیلم هایش فوق العاده بود ! RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۵/۲۰ صبح ۰۱:۳۲ این روزها دیگه کمتر مطلب جالب در مجلات کاغذی پیدا می کنی ، چرا ؟ چون منتقدان پرشور سینما اکثر به اینترنت رو آوردن ، چرا ؟! چون نه دردسر سانسور را دارد و نه می خواهند منت سردبیر را بکشند. راحت می نویسند و بازخورد آنرا را هم بلافاصله دریافت می کنند. درست است پولی نصیبشان نمی شود اما شهرت در آینده هم خودش نوعی سرمایه گذاری است . سایت سینمای ما امیر قادری و شرکاء نمونه بارز این تغییر است ، هم خودش هم نوشته هایش و هم کامنت های خوانندگانش. باید به اینها به خاطر سد شکن بودن تبریک گفت. نسل جدیدی و جوانی در عرصه نقد سینمایی پا گرفته که اکثرا هم با سلیقه های خودمان جور هستند. فیلم هایی که می پسندند همان هایی است که ما دوست داریم بنابراین مسلم است که افرادی با طرز تفکر قدیمی تر نمی توانند با نسل جدید به درستی ارتباط برقرار کند و مجلات آن می شود که هست. معدود شماره هایی هم که ماندگار می شوند حاصل کار همین گروه از جوانان پرشور و عشق است که هر از چند گاهی یک ویژه نامه یا کتاب سال یا یک پرونده ویژه می شود. همانی که دائما باید شماره های این مجله ها را به امید آنها بخریم تا شاید به یکی از این موارد بر بخوریم. RE: مجلات سینمایی - Savezva - ۱۳۸۸/۵/۲۱ عصر ۰۲:۲۶ زمانی بود که وقتی به یک کیوسک مطبوعاتی می رسیدم، بر روی پیشخوانش آنقدر مجلات سینمایی متنوع و ارزشمند بود که آرزو می کردم توان خریدن همه آنها را داشته باشم. اما امروز صد حیف و دریغ که هیچ تنوعی وجود ندارد. از میان معدود نشریات ارزشمند سینمایی تنها می توان به چند نام اشاره کرد. واقعا امروز جای مجله دنیای تصویر در میان این مجلات خالی است. مجله ای که مثل کافه کوچک ما بسیار ساده و رسا حرفهایش را می زد. و کمتر از اصطلاحات تخصصی و پیچیده استفاده می کرد. از همه مهمتر اینکه نگاهی خاص به دنیای زیبا و رویایی سینمای کلاسیک داشت. در حال حاضر و در این فقدان نشریات سینمایی، من برخی از شماره های مجله فیلم را می خرم. اما از آنجایی که به فیلمنامه های سینمایی نیز علاقه خاصی دارم از همان شماره اول تا به حال فیلم نگار را خریده و مشتری دائمی آن هستم. حداقلش می توان هرماه یک فیلمنامه خواند تا در این روزگار شلوغ و در کنار همه گرفتاری ها از دنیای سینما دور نشد. RE: کتاب های سینمایی - vic_metall - ۱۳۸۸/۵/۲۹ عصر ۰۴:۴۷ اسطوره جان فورد نویسنده: مسعود فراستی انتشارات سوره 1376 تعداد صفحات: 536 معرفی کتاب: كتاب حاضر مجموعهاى از مقالات و نوشتههايى است كه بهنقد و بررسى آثار و افكار جان فورد، فيلمساز معروف آمريكايى،ايرلندىالاصل، مىپردازد. از جمله آثار اين فيلمساز معروف جهانفيلمهاى خبرچين، دليجان، خوشههاى خشم مىباشد. اين كتابديدگاهها، نقدها و روايتهاى شخصيتهاى ادبى، هنرى، سياسىرا همراه با تصاويرى از فيلمها و آثار وى ارائه مىكند. از جملهفهرست مطالب كتاب عبارت است از: فرديت فورد/ لئو براودى،خداوند جان فورد را رحمت كند/ فرانسوا تروفو، مقالههايى بهروايتخودش: روياهاى فيلمسازى كارآزموده/ جان فورد، سوار كهنهكاردوباره مىتازد/ گفتگو با فورد، تا زمانى كه داستان جذاب است/گفتگو با وينستون ميلر، حقيقت فداى افسانه/ ديويد تامسون، فوردماهيت سينما/ يوسفعلى ميرشكاك، دريادل درياى وسترن/ جمشيدارجمند، نقدها: آثار صامت فورد/ يان توين، سراسر درباره شكست:دخترى با روبان زرد/ رابين وود، يك نگاه: زندگى در هواى آزاد/مسعود فراستى. RE: کتاب های سینمایی - Classic - ۱۳۸۸/۵/۳۰ صبح ۱۲:۳۶ مسعود فراستی معمولا کتاب هایش زیر 500 صفحه نمی شود ! شنیده ام که کتاب جاودانی هیچکاک همیشه استاد را با تغییرات جدید زیر چاپ دارد اما زیر بار ناشر برای کاهش تعداد صفحات آن نرفته و به همین دلیل چاپ مجدد آن به تاخیر افتاده است. کسی از دوستان احیانا شماره تماس یا ایمیلی از ایشان ندارد؟ متال جان ، این فایل بند انگشتی که گذاشتید مربوط به داخل کتاب هست یا جای دیگر ؟ RE: کتاب های سینمایی - vic_metall - ۱۳۸۸/۵/۳۰ صبح ۰۳:۳۳ (۱۳۸۸/۵/۳۰ صبح ۱۲:۳۶)IranClassic نوشته شده: مسعود فراستی معمولا کتاب هایش زیر 500 صفحه نمی شود ! شنیده ام که کتاب جاودانی هیچکاک همیشه سلام فایل بند انگشتی مربوط جلد کتاب هست که چاپ اول این کتاب هست اون عکسی که از جان وین در جویندگان هست جلد چاپ بعدی کتاب هست کتاب هیچکاک و فورد با این وضعیت اقتصادی فکر نمیکنم تا چند سال دیگه چاپ بشه این دو کتاب رو میتونید از کتاب فروشیهای که کتاب دسته دوم میفروشند پیدا کنید برای این دو کتاب اگر سالم و تر و تمیز بودند هر کدوم 10 هزارتومن بیشتر به فروشنده پول ندید RE: کتاب های سینمایی - Savezva - ۱۳۸۸/۵/۳۱ صبح ۱۱:۳۸ من کتاب اسطوره جان فورد را با همان جلد فایل بندانگشتی که گذاشتی دارم و جالبه که اتفاقا از یک دستفروش خریدم!! به نظر من این کتاب از آن دسته کتابهایی است که باید در کتابخانه هر آدم عاشق سینمایی باشد! RE: کتاب های سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۵/۳۱ عصر ۱۱:۳۷ ممنون. پس لازم شد من این کتاب اسطوره جان فورد رو حتما گیر بیارم. کسی از بچه ها جای خوب سراغ داره که کتاب های دست دوم شبیه به این رو با قیمت و کیفیت خوب به صورت پستی هم بفروشه ؟ من حدود 1 سال پیش تونستم در یک حرکت کارآگاهی متهورانه ! یه جلد کتاب هیچکاک همیشه استاد رو کاملا نو به قیمت 4500 تومن از یک کتابفروش از سینما بی خبر بخرم. گوشه مغازه اش داشت خاک می خورد !! فکر نمی کنم دیگه تا آخر عمر از این شانس ها بیارم RE: کتاب های سینمایی - Savezva - ۱۳۸۸/۶/۱ صبح ۱۱:۰۷ جناب سروان عزیز من سعی می کنم با قیمت مناسب این کتاب را برات پیدا کنم... RE: کتاب های سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۶/۱ عصر ۱۰:۳۴ آقا سعید ؛ راضی به زحمت نیستیم به خدا. فکر نمی کنم در حال حاضر سایت فروش کتاب نو آنلاین بهتر از آدینه داشته باشیم: http://www.adinebook.com/ مخصوصا برای شهرستانی ها خیلی کار رو راحت میکنه. همه که امکانات فضایی ندارند ! RE: کتاب های سینمایی - بانو - ۱۳۸۸/۶/۸ عصر ۰۶:۰۴ سلام و عرض ادب در میان کتب سینمایی که در خاطر دارم، جدای از مجموعه فیلمشناخت های ایران (پیش و پس از انقلاب) و جهان نوشته عباس بهارلو (نشر قطره) که به حق عاشقانه و با صرف زمان و به دقت نگاشته شده اند؛ کتاب تاریخ سیاسی سینمای ایران نوشته حمیدرضا صدر (که جدای از نقد فیلم گاهی به دنیای فوتبال و گاهی سیاست نیز گذری می کنند) محصول نشر نی، نیز کتابی مناسب و ارزنده است. افسوس که مدتهاست تجدید چاپ نشده است. اما، ورای این کتب که به حتم پربارند و در گرداب نامها و اسامی و سالها غرقمان می کنند؛ نویسنده ای صاحب قلم را به یاد دوستان می آورم که ایمان دارم نمی شود اهل سینما بود و او را نشناخت... این عاشق دلسوخته کسی جز پرویز دوایی نازنین نیست که هرگاه دست به قلم برده است؛ سرمستم ساخته ... این کتابها محصول انتشارات روزنه کار هستند . با مهر RE: مجلات سینمایی - Classic - ۱۳۸۸/۶/۹ عصر ۱۰:۵۰ مجله فیلم نگار مجله بسیار خوبی بود مخصوصا در سال نخست انتشار ، فیلمنامه ها را به صورت کامل و بدون سانسورهای تنگ نظرانه چاپ می کرد. متاسفانه بعد از شماره 15 و جریان دادگاه و تغییر سردبیر شاهد افت متن و ترجمه فیلمنامه ها بودیم تا جاییکه بسیاری از دیالوگ ها و صحنه ها بنابه مسائلی که زیبنده یک مجله تخصصی با مخاطبان خاص نیست حذف می شود یا تغییر می کند. با وجود همه این مشکلات هنوز یکی از مجلات قابل قبول در عرصه سینماست و بعضا در برخی شماره ها مطالب بسیار خوبی منتشر می کند نمونه اش همان شماره ای که سعید در پست بالا به آن اشاره کرده و روی جلد آن تصویر بوگارت است. این مجله همچنین به تازگی از طریق سایت magiran قابل خواندن است. ( البته در صورت ثبت نام در سایت ) RE: مجلات سینمایی - مارچلو - ۱۳۸۸/۶/۱۰ عصر ۱۲:۵۶ سلام كاش مي شد فيلم نامه هايي كه توي فيلم نگار چاپ ميشه مثل سانت سنت بولوار چند نفر بشينن دوبله كنند ولي ... RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۶/۱۰ عصر ۰۱:۴۹ (۱۳۸۸/۶/۹ عصر ۱۰:۵۰)IranClassic نوشته شده: متاسفانه همین بلا سر دنیای تصویر هم اومد . اینم متن مربوط به دادگاه فیلم نگار : ... « مدير مسوول ماهنامهي فيلمنگار » نيز با كيفرخواست معاون دادستان به «اشاعهي فحشا و منكرات» و «استفادهي ابزاري از تصاوير افراد» طي مطالب منتشرهي خود متهم شد. لازم به ذکر است که فیلم مورد نظر بدنام هیچکاک بود که در صفحات 84 و 86 در مورد عشق بازی آلیشیا( برگمن ) و دولین (گرانت) در بالکن رو به دریا یا بوسیدن همدیگه چیزهای خوبی نوشته بود ( اشاعه فحشا و منکرات ! ) و منظور از چاپ تصویر یک زن هم تصویر برگمن بیچاره بود ( استفاده ابزاری از تصویر زن ! ) . بعدها هم برای شماره 26 ماهنامه که فیلمنامه " همه چیز درباره ایو " رو چاپ کرده بود دادگاه مجددی تشکیل دادن و تیر خلاص رو به ماهنامه زدن و باعث محافظه کارتر شدن اون شدن. لینک خبر: http://www.magiran.com/article.asp?AID=367
به هر حال هر کی 20 شماره اول فیلم نگار رو داره کلکسیون خوب و باارزشی داره به خصوص اینکه فیلمنامه ها کامل تر هستند. در شماره های جدید برای قسمت هایی که عاشق و معشوق همدیگر رو بوس می کنن یا در آغوش می کشن ، می نویسن: "و سپس جان به طرف کتی دوید و عاشقانه همدیگر را نگاه کردند... ( سه نقطه ! ) ... هنوز آنها همدیگر را عاشقانه نگاه می کنند" ! (۱۳۸۸/۶/۱۰ عصر ۱۲:۵۶)shahins نوشته شده: سلام كاش مي شد فيلم نامه هايي كه توي فيلم نگار چاپ ميشه مثل سانت سنت بولوار چند نفر بشينن دوبله كنند ولي ... اگر بشه به صورت آنلاین کنفرانس اینترنتی برگزار کرد و هر کس با تون صدای مناسب شخصیت صحبت کنه این کار شدنی است. میشه روش بحث کرد. RE: کتاب های سینمایی - vic_metall - ۱۳۸۸/۶/۱۴ عصر ۰۳:۲۹ سینمای کارل درایر نوشته : تام میلن ترجمه: پرتو اشراق چاپ اول تیر 1353 انتشارات مروارید RE: کتاب های سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۶/۱۴ عصر ۱۰:۴۸ (۱۳۸۸/۶/۱۴ عصر ۰۳:۲۹)vic_metall نوشته شده: شما الان هموز نسخه چاپ 1353 رو دارید ؟! و اما بعد ... چند وقته دنبال نسخه های مجله ستاره سینما هستم. از مجلات خوب قبل از انقلاب هست. تعریفش رو زیاد شندیم . کسی از دوستان داره ؟ سطح مجله چطوره ؟ زرده ؟ قرمزه ؟ چطوریه ؟ RE: کتاب های سینمایی - vic_metall - ۱۳۸۸/۶/۱۴ عصر ۱۱:۱۶ (۱۳۸۸/۶/۱۴ عصر ۱۰:۴۸)سروان رنو نوشته شده:(۱۳۸۸/۶/۱۴ عصر ۰۳:۲۹)vic_metall نوشته شده: سلام بله من نسخه 1353 دارم RE: مجلات سینمایی - Classic - ۱۳۸۸/۶/۱۸ عصر ۱۱:۰۵
درسته. به خصوص آن شماره های جادویی سینما کلاسیک و بازی بزرگان. یادداشت های امیر قادری و بحث کفتربازان توپ و ... از همه جالب تر سایز بزرگ مجله که با جلدهای زیبا از یک کیلومتری روی کیوسک داد می زد که منو بخرید.
آفرین. من شماره های 1 تا 40 رو تک و توک می خریدم و برای همین ناقصه. می خوام از آرشیو دفتر مجله فیلم نگار سفارش بدم اگر بتونی بگی کدوم شماره هاش واقعا جذاب هست ممنون می شم.
ولی چی دوست عزیز ؟ اینجا خودسانسوری ممنوعه. هر طرحی خوبی دارید بگید.
اگر سعدی و حافظ هم زنده بودن احتمالا الان به خاطر بعضی شعرهاشون دادگاهی شده بودن. شاید هم به دلیل مفسد فی الارض بودن دارشون زده بودن. RE: کتاب های سینمایی - Classic - ۱۳۸۸/۶/۱۸ عصر ۱۱:۲۰ (۱۳۸۸/۶/۸ عصر ۰۶:۰۴)بانو نوشته شده: لینک دو مطلب زیبا در مورد کتاب جدید پرویز دوایی http://www.shaparakdaily.ir/shaparak/News.aspx?NID=7854 http://www.khabaronline.ir/news-1503.aspx پی نوشت: واقعا درست گفته اند که وصف العیش ، نصف العیش . ما هیچکدام در زمان و مکان داستان های پرویز دوایی نبوده ایم ، فیلم هایی که او دیده را در آن سالن ها روی پرده بزرگ ندیده ایم ، در لذت تماشای یک فیلم کلاسیک دوبله همراه با صدها تماشاگر دیگر شریک نبوده ایم ، اما .... با خواندن شرح حال او ، و احساس او ؛ ما نیز لذت می بریم. RE: کتاب های سینمایی - Savezva - ۱۳۸۸/۶/۲۳ عصر ۰۵:۵۶ کتاب سینما به روایت هوارد هاکس شامل مصاحبه هایی است که نویسنه آن جوزف مک براید با هوارد هاکس ، کارگردان مشهور آمریکایی انجام داده است. در این کتاب جذاب، بسیاری از خاطرات دست نخورده و بکر از پشت صحنه فیلمها و زندگی بازیگران از زبان هاکس بیان می شود. به نوعی این کتاب مروری است بر آثاری که هاکس ساخته است. اینکه چگونه این فیلمها ساخته شده است. چگونه بازیگران انتخاب و یا حتی کشف شده اند. با چه نویسندگانی کار شده و ... این کتاب دارای 37 بخش است که از فیلمهای صامت هاکس آغاز می شود. برخی از فصل های این کتاب عبارتند از : فیلم های صامت فیلمهای ناطق کار با نویسنده ها دو فیلم با جیمز کاگنی گرانت و هپبورن گروهبان یورک ارنست همینگوی زن هاکسی بوگارت و خواب بزرگ جان فورد وسترن جان وین رودخانه سرخ مریلین مونرو و... مترجم این کتاب استاد پرویز دوایی است و نشر نی آن را در سال 1381 منتشر کرده است RE: کتاب های سینمایی - vic_metall - ۱۳۸۸/۶/۲۴ عصر ۰۵:۲۷ مجموعه تک نگاری فیلم 1 ماجرای نیمروز نویسنده : فیلیپ دراماند ترجمه : محمد شهبا نشر :هرمس چاپ 1386 صفحه 150 RE: کتاب های سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۶/۲۴ عصر ۰۷:۰۹ بد نیست هنگام معرفی این کتاب های ناب چند خطی هم از متن کتاب گلچین شده و نوشته شود تا با سبک نوشتاری آن کتاب بیشتر آشنا شویم. همچنین معرفی نقاط قوت و ضعف کتاب و نظر شخصی کلی در مورد کتاب هم برای دیگران و تصمیم گیری به خرید آن مفید خواهد بود. چه بسا نویسنده کتاب هنگام جستجو در اینترنت این نظرات را دیده و در نسخه های بعدی مدنظر قرار دهد. RE: کتاب های سینمایی - vic_metall - ۱۳۸۸/۶/۲۵ صبح ۰۴:۰۹ ماجراي نيمروز
خبرگزاري فارس: ماجراي نيمروز نوشته «فيليپ دراماند»، ترجمه «محمد شهبا» درباره نقد و تحليلي از فيلمي با همين عنوان در شمارگان 3000 هزار نسخه از سوي انتشارات هرمس منتشر شد.
به گزارش خبرنگار كتاب خبرگزاري فارس، «ماجراي نيمروز» نخستين شماره از مجموعه «تكنگاري فيلم» است كه قرار است به صورت منظم در آينده كتابهاي ديگري نيز درباره نقد و تحليل «فيلمهاي كلاسيك» و «فيلمهاي كلاسيك مدرن» منتشر شود.
«آرشيو ملي فيلم و تلويزيون» جزو واحد مجموعههاي «مؤسسه فيلم بريتانيا» فهرستي از 360 فيلم مهم تاريخ سينما تهيه كرده و قصد دارد مجموعهاي از بهترين نسخههاي اين فيلمها را فراهم آورد و آنها را در طول سال به طور مرتب در «نشنال فيلم تيهتر» لندن به نمايش بگذارد. «مؤسسه فيلم بريتانيا» دو مجموعه كتاب درباره اين فيلمهاي مهم سنمائي منتشر كرده است: يكي مجموعه «فيلمهاي كلاسيك» و ديگري مجموعه «فيلمهاي كلاسيك مدرن». كتاب «ماجراي نيمروز» محصول همين مجموعه است. ماجراي نيمروز سال 1952 ميلادي به كارگرداني «فرد زينهمان» ساخته شد. داستان آن از اين قرار است: پيش از ظهر داغ تابستان است در يكشنبهاي در اواخر قرن نوزدهم. «ويل كين» از سمت كلانتري شهر كناره گرفته و ميخواهد با زني به نام «ايمي» از فرقه «كويكر» ازدواج كند و با هم از آن شهر بروند و در جايي ديگر زندگي كنند. خبر ميرسد كه «فرانك ميلر» ياغي قانونشكني كه «كين» دستگير كرده بود و به حبس ابد محكوم بوده حالا پس از فقط پنج سال از زندان آزاد شده و قرار است سرظهر به محل زندگي فعلي «كين» برسد تا از او انتقام گيرد. سه نوچه «ميلر» در اين كار همراه او هستند و قبل از او به شهر رسيدهاند. كلانتر طبق قرار قبلي شهر را ترك ميكند ولي چيزي نميگذرد كه احساس ميكند بايد برگردد. «ايمي» شوهرش را ترك ميكند تا با قطار ظهر به شهر خودش «سنت لويس» برگردد. تقريبا يك ساعت از فيلم به تلاش كلانتر ميگذرد كه ميخواهد براي رويارويي با «ميلر» افرادي را دست و پا كند اما اهالي ترسوي شهر كه برخي از آنان حتي از اين قضيه شادمانند او را تنها ميگذارند تا خودش با سرنوشتش روبهرو شود. «كين» وصيتنامهاش را مينويسد و آكنده از ترس در خيابانهاي خالي «هادلي ويل» در تعقيب و گريزي كه به بازي قايمباشك ميماند با دار و دسته «ميلر» روبهرو ميشود. «ايمي» با شنيدن نخستين شليك منقلب ميشود و از قطار پايين ميپرد و به شهر برميگردد. اصول اعتقادياش را زيرپا ميگذارد (كويكرها عقيده دارند كه نبايد كسي را كشت) و از پشت به يكي از ياغيان شليك ميكند و او را ميكشد. «ميلر»، «ايمي» را گروگان ميگيرد ولي «كين» موفق ميشود در تيراندازي نهايي «ميلر» را از پايدرآورد. اهالي شهر با شگفتي و خجالت در ميدان گرد ميآيند. «كين» ستارهاش را ميكند و بر زمين مياندازد و با «ايمي» دوباره شهر را ترك ميكند. «ماجراي نيمروز» در كنار نقد و تحليل اين فيلم از جنبههاي مختلف، تصاويري از اين فيلم را نيز چاپ كرده است. اين كتاب با قيمت 1500 تومان در 150 صفحه منتشر شده است. /////////////////////////////////
همشهری آنلاین
فيلمهاي هميشه در سينماي كاغذي سجاد صاحبان زند: سينماي ما در ميانه دهه 1360 تا سالهاي پاياني دهه 1370 با استقبالي غيرقابل وصف در جهان روبهرو بود و فيلمهاي ايراني جايزههاي جهاني را درو ميكردند. اين كه چرا اين موج جهاني ايجاد شده بود از آن چيزهايي نيست كه در اين متن مورد نظر ما باشد. حتي از تب و تاب افتادن سينماي ايران در چند ساله اخير هم چندان چيزي نيست كه در اين نوشته مدنظر باشد. آنچه كه در يادداشت ميآيد توجه به وجوه تئوريك در سينماست كه ميتوان آن را با خواندن كتابهايي با اين مضمون جستوجو كرد. بررسي 2 كتاب ماجراي نيمروز و راننده تاكسي از مجموعه تك نگاري فيلم ميتواند تا حدي اين اهميت را به ما يادآور شود. اين 2كتاب از سويي ديگر ميتواند راهنماي مناسبي براي منتقدان ما در حوزه سينما باشد، چرا كه با بررسي آثار ارزشمندي كه در اين2كتاب و احتمالا بقيه آثار اين مجموعه خواهد آمد، ميتوان نمونههاي كابردي و ارزشمندي از نقد و تحليل سينمايي را يافت و اين نكته براي ما كه اغلب با متون تئوريك محض روبهروييم، ميتواند بسيار كارآمد باشد. در كنار موارد ياد شده، تنوع نگاه منتقدان مختلف در آثار اين مجموعه، ميتواند ديدگاههاي مختلفي را پيش روي ما بگذارد. چنانچه در2 كتاب حاضر نيز ميتوان آن را مشاهده كرد. اين نقد و تحليلها گاه بر اساس فيلم مذكور رنگ و بوي خاصي به خود ميگيرند و گاه بهدليل تنوع نگاه اين منتقدان به سمت و سوي خاص خود ميروند. فيليپ دراماند در نخستين كتاب اين مجموعه فيلم ماجراي نيمروز را مورد نقد و بررسي قرار داده است. اين فيلم كه در ترجمه فارسي آن را صلات ظهر نيز ناميدهاند از جمله كلاسيكهاي سينما به حساب ميآيد و از همين رو نقدهاي بسياري درباره آن نوشته شده است. شايد از همين رو باشد كه دراماند در اين كتاب بيش از آن كه به تحليل خود فيلم بپردازد، به حواشي آن در هنگام ساخت و پخشش ميپردازد. او در اين كتاب كم حجم، نخست به معرفي مولفان اين فيلم كلاسيك سينما ميپردازد. فرد زينه من(كارگردان)، استنلي كريمر(تهيه كننده)، كارل فورمن(نويسنده فيلمنانه)، فلويد كرازبي و ديميتري تيومكين(فيلمبرداري) و گري كوپر(بازيگر) در اين فصل معرفي شدهاند و چگونگي پيوستنشان بهاين فيلم شرح داده شده است. در فصل دوم چگونگي ساخت و مسائل پيرامون آن از پيش از توليد تا نسخه نهايي شرح داده شده است. آنچه دراماند در ابتداي اين فصل مورد توجه قرار ميدهد، بررسي اجتماعي سينماي آمريكا پس از جنگ دوم جهاني است. او از سويي ديگر به ارائه آمار و ارقام مرتبط با فروش اين فيلم و مقايسه آن با ساير آثار سينمايي در سال توليد آن (1952) ميپردازد. نگاهي اينچنيني به مسئله اقتصاد در سينما كه بهطور قطع در زيبايي شناسي فيلم و توليد فيلمهاي مستقل و هنري نيز ميتواند بسيار كارآمد باشد، چندان در سينماي ما مورد توجه نيست. از اينرو بررسي اجتماعي و اقتصادي دراماند ميتواند يك نگاه در اين عرصه قلمداد شود و سينما را به مثابه صنعت نيز پيش روي ما معرفي كند. در فصل سوم، مولف سراغ متن رفته است. انتظار ما اين است كه او در اين فصل تحليل و نگاه ويژه خود از ماجراي نيمروز را به دست دهد، اما مولف در اين فصل نيز تحليلي اجتماعي از فيلم دارد. او ماجراي نيمروز را با ديگر فيلمهاي تاريخ سينما ميسنجد و تنها به تحليل داستان و راوبط شخصيتهاي آن ميپردازد. در اين فصل كمتر ميبينيم كه مولف از ميزانسن و كارگرداني اثر بگويد. فصل چهارم كتاب نيز همين رويه را در پيش ميگيرد. دراماند قصد دارد در اين فصل به معاني اين فيلم بپردازد. او در بخشهاي اين فصل روابط بينامتني، تفاوت بخشيدن به وسترن، تمثيلهاي اجتماعي و در نهايت راهبردهاي جنسيتي را مورد بررسي قرار ميدهد. نگاه ويژه دراماند در اين فصل بيش از گذشته نام او را بهعنوان تحليلگر سينما به نمايش ميگذارد. در كتاب راننده تاكسي، با نگاهي كاملا متفاوت با كتاب اول روبهروييم. هرچند كه مولف در كتاب اخير نيز به شرح مسائل تاريخي و اجتماعي پيرامون فيلم ميپردازد، اما با تحليلي جانانه، نگاه ويژه خود را در اختيار مخاطب ميگذارد. شايد تازهتر بودن فيلم اخير(1976) و بالطبع كمتر مورد تحليل قرار گرفتن آن سبب شده تا دست مولف براي ارائه تحليلهاي نو بازتر باشد و در مورد فيلم ماجراي نيمروز با توجه به سال توليد آن كمتر حرف تازهاي باقي مانده باشد، اما به هر رو، امي توبين در كتاب اخير تلاش دارد به شرح سينمايي وجوه مختلف فيلم بپردازد. بهعنوان نمونه، در يكي از قسمتهاي كتاب كه به موسيقي فيلم پرداخته ميشود، نويسنده به نكته جالبي اشاره دارد. او به نحوه روايت فيلم كه روايتي اول شخص است اشاره ميكند و در نقد موسيقي يكي از سكانسها مينويسد:درونمايه تلخ و شيرين موسيقي برنارد هرمن نيز همين شكوه نيويورك را بيان ميكند؛ شكوهي كه از صدها فيلم كه در آنها نواي ساكسيفون، خطر و عشق را نويد ميدهد به اين شهر سرايت كرده است. موسيقي برنارد هرمن[كه آهنگساز بسياري از آثار آلفرد هيچكاك نيز هست] البته فيلم را دلچسبتر ساخته اما با روايت اول شخص همخواني ندارد، زيرا گاهي بهنظر ميرسد كه جنون تراويس را بيان ميكند، ولي گاهي نيز تجربياتي را برمي انگيزد كه بيرون از واقعيت تراويس قرار دارند. نويسنده همچنين نكات بسيار جالبي را در مورد ميزانسن، فيلمبرداري و تدوين فيلم مورد اشاره قرار داده است. بهعنوان نمونه او در بخشي از اظهار نظرش در تدوين به زندگي يكنواخت تراويس(شخصيت اول فيلم با بازي رابرت دنيرو) اشاره ميكند و مينويسد:تراويس ميگويد كه هر شيفت12 ساعت طول ميكشد(از 6 شب تا6 صبح) و هفتهاي 6 شب هم كار ميكند. اين فصل رانندگي كمتر از 4دقيقه طول ميكشد ولي از ضرباهنگ يكنواخت تدوين در مييابيم كه كار تراويس چه خستهكننده است، ولي اين دقيقا همان چيزي است كه تراويس ميطلبد. در اشارههاي مولف در مورد ميزانسن نيز ميتوان نكات جالبي را يافت. او به سكانسهاي مرتبط به اتاق تاكسيراني اشاره ميكند كه همواره تراويس با كمي فاصله نسبت به رانندگان ديگر قرار دارد.تك نگاريهاي فيلم كتابهاي ديگري را نيز در پي خواهد داشت كه عنوانهايي جالب دارند:مرده مرده ساخته جيم جارموش، ده ساخته عباس كيارستمي، داستانهاي عامه پسند ساخته كوئينتين تارانتينو، محله چينيها ساخته رومن پولانسكي و...بهنظر ميرسد كه اين مجموعه و مجموعههايي از اين دست، سينماي ايران را ميتواند وارد فضايي تازه كند ............................................
روزنامه اعتماد ملي > شماره 207 25/7/85 > صفحه 12 (ادب و هنر)
انتشار <تك نگاري>هاي سينما به دبيري شهبا
مجموعه كتاب هاي سينمايي <تك نگاري> به دبيري محمد شهبا و توسط انتشارات هرمس به زودي منتشر خواهد شد.محمد شهبا، مترجم آثار سينمايي و مدرس دانشگاه، ضمن بيان اين خبر گفت: <اين كتاب ها بر اساس دو مجموعه بزرگ سينمايي است كه توسط موسسه فيلم بريتانيا منتشر شده است.> وي افزود: <در مجموعه اول موسسه فيلم بريتانيا به 360 فيلم كلاسيك تاريخ سينما و در مجموعه دوم به فيلم هايي كه آنها را با عنوان <كلاسيك>هاي مدرن نامگذاري كرده اند، پرداخته شده است. اين فيلم ها كه اغلب از توليدشان زمان زيادي نمي گذرد، به عنوان فيلم هاي مهم و تاثيرگذار پذيرفته شده اند.> تاكنون كتاب هايي چون <ماجراي نيمروز> نوشته فيليپ دراماند، <مرد مرده> نوشته جاناتان رزنبام، <هفت> نوشته ريچارد داير و <ده> كه جف آندرو آن را بر اساس فيلمي از عباس كيارستمي نوشته آماده چاپ است و در حال حاضر در انتظار مجوز به سر مي برند. شهبا با اشاره به كتاب هايي همچون <ماتريكس>، <مخمصه> و <توت فرنگي هاي وحشي> گفت: <اگر مجوزها به موقع برسند و وضعيت كاغذ هم بسامان باشد، قرار است سالي 10 الي 12 كتاب از اين مجموعه ها را منتشر كنيم.> وي افزود: <آنچه كه هم اكنون مورد نظر ما است، چاپ حدود 3007 كتاب از دو مجموعه سينمايي موسسه فيلم بريتانيا است.>
محمد شهبا همچنين كتاب <هاليوود جديد> كه به تحولات هاليوود بعد از دهه 70 مي پردازد را منتظر دريافت مجوز چاپ دارد.ترجمه كتاب هايي چون <نظريه هاي روايت) >نوشته والاس مارتين(، <دنياي درام) >مارتين اسلين(، <استادان انيميشن) >نوشته جان والاس(، <عناصر سينما) >نوشته استفان شارپ(، <فيلمنامه نويسي) >نوشته ادوارد ديميرك(، <ميزانسن در سينما) >نوشته بيل نيكولز( و <رازي در ميان نيست) >نوشته پيتر بروك( از جمله فعاليت هاي محمد شهبا در زمينه ترجمه آثار سينمايي است. ................................
روزنامه اعتماد ملي > شماره 920 26/2/88 > صفحه 13 (سينما)
كار نكرده زياد داريم
گفت وگو با محمد شهبا درباره ترجمه کتاب هاي سينمايي براي آنهايي که دنبال مباحث جدي در سينما هستند نام محمد شهبا برابر است با کلاس هاي تحليل فيلم. کلاس هايي که در آن فيلم هاي نامتعارف اروپايي و آمريکايي نمايش داده مي شوند و شهبا، با وسواس فراوان نکات هر فيلم را به دانشجويانش مي گويد. اما اين تنها بخشي از کارهاي متعدد اوست. او علاوه بر تدريس در زمينه هاي مختلف سينما، مقاله مي نويسد، برنامه راديويي اجرا مي کند و البته ترجمه هم مي کند. اين روزها مجموعه کتاب هاي موسسه فيلم بريتانيا درباره فيلم هاي کلاسيک و کلاسيک هاي مدرن با ترجمه او به بازار آمده. کتاب هايي که هر کدام با روش منحصربه فردي فيلم هاي محبوب سينما را تحليل کرده اند. در اين گفت و گو بيش از هر چيز درباره اين کتاب ها با دكتر محمد شهبا، بحث کرده ايم. اگر چه گفت و گوي ما به اين کتاب ها محدود نشده است. خيلي از كساني كه كار چاپ و نشر مي كنند، ترجيح مي دهند وقتشان را صرف ترجمه كتاب هايي كنند كه پرفروش باشد. شما هم با اينكه در کارنامه تان كتاب هاي ادبي خوب هم هست، ولي عمده وقت تان را در اين سال ها صرف ترجمه كتاب هاي سينمايي كرده ايد. دليلش صرفا كار و علاقه خودتان است يا فكر كرده ايد لازم است مقداري ادبيات سينمايي ما تقويت بشود؟ اولين دليلش اين است كه من رشته ام سينماست؛ درسِ سينما خوانده ام، سينما هم درس مي دهم و درعين حال، مي بينم در كلاسي كه خودم دارم درس مي دهم منابع درسي بسيار كم است. اين اولين انگيزه است؛ چون کتاب هايي براي دانشجويان خودم ترجمه مي كنم. وضعيت آموزش زبان انگليسي هم که در كشور ما خراب است؛ اگر اين نظامِ آموزش زبان خوب بود و همه انگليسي بلد بودند، ما ديگر احتياج به مترجم نداشتيم. دومين دليلش هم براي من اين است كه اصلاكار ترجمه را دوست دارم. ترجمه، درست مثل جدولي است كه اولش حروف خانه هاي افقي و عمودي اش را پيدا مي كنيد و بعد آرام آرام تا انتها پيش مي رويد. اما درباره اين که چرا كتاب پرفروش ترجمه نكرده ام، فكر مي كنم اين سوال كمي ايراد دارد؛ چون الان چاپ چهارم کتاب »سينما چيست« (نوشته آندره بازن )، که اتفاقا كتاب خيلي تئوريكي است، به بازار آمده و هر بار هم سه هزار نسخه چاپ شده است. پس اين كتاب به نسبت كتاب هاي ادبي هم خيلي پرفروش بوده. . . منظورم از کتاب هاي پرفروش، كتاب هايي است كه اقبالي بيشتري بين خوانندگان دارند؛ مثلاگفت وگو با كارگردانان و بازيگران . . . بله، ولي علاقه خودم هميشه به نظريه هاي جديد در سينماست. نگاه که مي کنم، مي بينم هنوز هم در حوزه سينما كارهاي ناكرده زياد داريم. فرض كنيد در زمينه تئوري هاي فيلم متاسفانه از اين مجموعه تئوري ها ترجمه فارسي کاملي نداريم... هيچ وقت به اين فكر نكرده ايد كه مثلاكتاب هاي ديگر »آندره بازن« را كار كنيد؟ كتاب هاي ديگر »بازن« که به فارسي ترجمه شده... از اين ترجمه ها راضي هستيد؟ خب، ترجيح مي دهم دوباره کاري نکنم. در غير اين صورت، من در موضع منتقدي ناپيدا در مي آيم كه چون فرضا من از اين ترجمه راضي نيستم، دارم اين كار را مي كنم. در صورتي كه آن قدر كار نكرده در زمينه تئوري هاي فيلم زياد است که اصلافرصت چنين کارهايي پيش نمي آيد. چي شد که »هاليوود جديد« (نوشته جف کينگ) را به فارسي ترجمه کرديد؟ جديد بودنش مهم بود يا توضيحي که درباره هاليوود مي دهد؟ واقعيتش اين است كه كتاب »هاليوود جديد« را مي خواستم بعدا چاپ كنم. متاسفانه در كشور ما يک عده بدون هيچ تحليلي مي گويند »هاليوود بد است« و باز يك عده ديگر هم بدون تحليل مي گويند »هاليوود عالي است. « هدف من از ترجمه اين کتاب اين بود كه بدانيم سينماي هاليوود چيست. گام اول ترجمه كتاب معروف »ديويد بوردول«، »کريستين تامسن« و »جانت استايگر« بود به اسم »سينماي کلاسيک هاليوود« که تا اواخر دهه 60 را شامل مي شد. مي خواستم با ترجمه اين کتاب نشان بدهم هاليوود در دوران كلاسيك چيست و بعد ببينيم هاليوود جديد چه تغييراتي کرده است. اما ديدم آن كتاب 1000 صفحه دو ستوني با فونت 10 است! يعني خيلي وقت مي برد و از آنجايي كه به كار گروهي در ايران اعتقاد ندارم ترجيح دادم »هاليوود جديد« را ترجمه کنم. يعني بين كتاب هايي كه در مورد هاليوود جديد نوشته شده، کار »جف كينگ« به نظرتان بهتر از بقيه بود؟ براي مخاطب ايراني كه با هاليوود كلاسيك ناآشناست بهتر از بقيه بود. اگر كتاب »سينماي کلاسيک هاليوود« ترجمه شده بود، شايد درباره »هاليوود جديد« کتابي را كه »موري اسميت« نوشته كار مي كردم. ممكن است بعدا ترجمه اش کنيد؟ ما در مورد هاليوود جديد منبع به دردبخور به فارسي كم داريم. اين ديدگاه که الان منتشر شده فقط نظر »جف كينگ« است و خب، نظرات ديگري هم وجود دارد. اما به هرحال اول بايد كليت هاليوود مشخص شود تا بعد برسيم به اينكه هاليوود جديد چطور است. نکته اي که گفتيد، نکته جالبي است. چون بيشتر مترجم ها وقتي كتابي را كار مي كنند، به اين نتيجه مي رسند كه اين نهايت آن چيزي است كه به آن فكر مي كرده اند و اصلاخودشان را با آن نگاه و فكر تطبيق مي دهند... واقعا اين جوري نيست. وقتي کتابي مثل »هاليوود جديد« را ترجمه کرده ام، معنايش اين نيست كه عقايد خود من هم اينهاست. مثلامن با برخي از آراي »بازن« مخالفم و معتقدم كه ديدگاهي كه »بازن« داشت، يكي از جنبه هاي مهم سينما، يعني تدوين را، تضعيف مي كند. در زمينه هاي ديگر مثلادر زمينه روايت هم مي خواستم يك كتاب مقدماتي راجع به اين كه »روايت چيست« بنويسم. مطالب مختلفي را هم جمع آوري كردم و حتي دوباره نشستم كتاب »والاس مارتين« را خواندم كه يك كتاب درسي است. به اين نتيجه رسيدم كه انصافا من هر چيزي بنويسم خوب درنمي آيد. براي اين كه آدمي مثل »مارتين« با منابع دستِ اول كار داشته و سال ها كار كرده و حالامن در اين كشور، بدون منابع، در جايي كه اصلاكار تحقيق و پژوهش هيچ معنايي ندارد چه چيزي مي توانستم بنويسم؟ ديدم كه ترجمه اين كتاب خيلي بهتر از نوشتن يک کتاب ديگر است. هميشه از ما مي پرسند چرا ترجمه مي كنيد؟ چرا نمي نويسيد؟ به نظر من يك پندار نادرست در جامعه ما وجود دارد كه انگار تاليف مرتبه اش بالاتر از ترجمه است! من به اين حرف اعتقادي ندارم و هنوز معتقدم كه ترجمه »بوطيقا«ي »ارسطو« خيلي كار مهم تري است از نوشتن پنج كتاب در مورد درام. در مورد درام كتاب هاي تاليفي زيادي داريم؛ اما اهميت اين پنج کتاب روي هم رفته به اندازه يك ترجمه از اين كار ارسطو نيست. شما گفتيد دوست نداريد سراغ کتاب هايي که قبلاترجمه شده اند برويد؛ اما کتاب »فيلم هاي ما، فيلم هاي آن ها« (نوشته ساتياجيت راي) را که قبلاترجمه شده کار کرده ايد. آن ترجمه را نديده بوديد؟ نه. ترجمه »كاظم فرهادي« است و به اسم »آرامش برون، آتش درون« (آموخته هاي يک فيلمساز) از سوي »نشر چشمه« منتشر شده... آن کتاب را نديده ام. واقعيت قضيه همان چيزي است كه در مقدمه کتاب نوشتم. در دانشكده هنر در بنگال دنبال كتابي مي گشتم. در بين کتاب هايي که آن جا بود، اين کتاب را ديدم و وقتي بخشي از آن را خواندم ديدم چقدر جذاب است. يك شبه هم تمامش کردم. آن نکته هايي که درباره »جان فورد« يا »ژان رنوآر« مي نويسد جالب است... بله البته دليلي ندارد كه با همه حرف هاي »راي« موافق باشيم يا نه. نه؛ اين ها نوشته يك فيلمساز است در مورد يك فيلمساز ديگر. . دقيقا. جذابيت کتاب براي من بيشتر از اينكه راجع به »جان فورد« يا فيلم هاي »راي« باشد، در اين است که چه قدر شرايط توليد فيلم در »بنگال« 60 سال پيش، شبيه ايرانِ الان خود ماست! ما از نظر توليد فيلم هنوز همان جوري عمل مي كنيم كه آن ها در آن سال ها در بنگال مي کردند. آن ها گروهي مي رفته اند دنبال لوکيشن مي گشته اند. در صورتي كه در سينماي آن سال هاي آمريکا اين امري حل شده است. در دنيا آدم هايي به اسم »لوكيشن منيجر« وجود دارند که كارشان همين است؛ فيلمنامه را مي خوانند و جايي را براي شما پيدا مي كنند. لازم نيست كه كارگردان و دستيار و عکاس بروند جايي را پيدا كنند. البته ما در ايران هم مكان ياب نداريم و كارگردان و دستيارش راه مي افتند و در كوچه ها مي گردند. يا اصلاشيوه آزمون و خطا در سينما؛ در سينماي ايران در هر زمينه راه خودمان را مي رويم و بعد كه جواب نداد، دوباره مسيرمان را عوض مي کنيم. براي همين مدام داريم از اول شروع مي کنيم. همان طوري كه در بنگال ِ60 سال پيش اين كار را مي كردند. وقتي كتاب را مي خواندم مي ديدم كه وضعيت »ساتياجيت راي« در بنگال 1940 چقدر شبيه وضعيت فيلمسازهاي ماست در تهران 1388! برسيم به اين مجموعه تك نگاري فيلم. ترجمه اين کتاب ها پيشنهاد خودتان بود؟ آشنايي شما با اين کتاب ها از کجا شروع شد؟ آشنايي من با اين مجموعه به دوره اي كه در انگلستان بودم برمي گردد. تقريبا يازده سال پيش با اين مجموعه كه موسسه بريتانيا چاپ شان كرده آشنا شدم و چند نسخه از آن ها را هم نويسنده هايش به من اهدا كردند. مثلا»خانواده اشرافي آمبرسون« را خود »ويكتور پركينز« برايم فرستاد. »ايوان تاسكر« که »سكوت بره ها« را نوشته استاد راهنماي خود من در انگليس بود. خب، بيشتر نويسندگان اين كتاب ها را از نزديک مي شناسم و فيلم ها را هم که ديده ام. در ايران هم جاي مجموعه اي فارغ از بحث هاي روزنامه اي يا بحث هاي بيش از حد فلسفي درباره فيلم هاي سينماي جهان خالي بود. نکته جالبي که در اين کتاب ها به چشم مي خورد اين است که هر کدام از آن ها با يک زاويه ديد خاص نوشته شده. درست بر خلاف اين جا که هميشه يک نوع تحليل فيلم وجود دارد و معمولاباقي تحليل ها نفي مي شوند. من معتقدم همه روش هاي تحليل، به يك اندازه خوب هستند و اتفاقا خوبي اين مجموعه اين است كه در آن ديدگاه هاي گوناگوني وجود دارد. جالب تر اين كه در اين مجموعه هيچ كسي، دو كتاب ندارد. بعضي از نويسندگان اين مجموعه اصلامنتقد نيستند. مثلا»ايان مك يوئين« يكي از نويسنده هاي مطرح انگليسي است كه فضاي كارهايش همه درباره تاريخ لندن و محيط آن است. شايد بشود گفت يک جورهايي از لحاظ دلبستگي به تاريخ شبيه »علي حاتمي« است. در اين مجموعه آدم هاي مختلف از کشورهاي متفاوت کار کرده اند؛ مثلايکي از اين ها را يک ايراني نوشته، يكي را يک فرانسوي و... كليتي كه درمي آيد مجموعه اي است راجع به بهترين فيلم هايي كه تقريبا همه ديده اند و در موردش هم خيلي چيزها شنيده اند؛ اما چيزهايي را كه در اين كتاب ها هست کمتر کسي شنيده. براي اينكه از رابطه شخصي و احساسي يك آدم نسبت به فيلم مي آيد. انستيتو فيلم بريتانيا به هر کدام از اين آدم ها گفته است بهترين فيلمي را كه دوست داري راجع بهش كتابي بنويسي بگو. به همين دليل هم محدوديتي در کار نبوده... هيچ دو نفري هم نبوده اند كه بخواهند يك فيلم را بنويسند؟ شايد بوده؛ اما اگر دو نفر هم مي خواستند راجع به يک فيلم بنويسند با آن ها صحبت شده تا از بين فيلم هاي محبوبش يکي ديگر را انتخاب کند. خب، اين مجموعه کتاب ها در دوبخش كلاسيك ها و كلاسيك هاي مدرن منتشر شده. كلاسيك هاي مدرن آنهايي هستند كه تا ساخته مي شوند، كلاسيك مي شوند و کلاسيک ها هم همان هايي هستند که همه مي شناسند. هر نويسنده اي فيلم دلخواهش را انتخاب کرده و درباره آن مفصل نوشته است. البته حد كتاب ها و حتي شيوه نگارششان هم با هم فرق مي كند مثلا»جاناتان رزنبام« به رغم اينكه هميشه نقدهايش خيلي ريزبين است موقع نوشتن کتابش درباره »مرد مرده« ورِ شاعرانه وجودش بالازده و بيشتر آن شور و علاقه اي را كه به آن فيلم داشته بروز داده است... در همه اين کتاب ها مي شود اين شوروشوق را ديد. البته نويسندگان جنبه هاي مختلفي از فيلم را توضيح مي دهند. مثلانگاه كنيد به کتاب »ماجراي نيمروز« (نوشته فيليپ دراماند). آن جا نويسنده تحليلش خيلي استوار است بر زمينه توليد اثر و زمينه هاي تاريخي و اجتماعي. اينكه چه به سر آدم هاي دست اندركار فيلم آمده. اما در مورد »ماتريكس«، »جاشوا کلاور« طرفدار بحث فلسفي است و دنبال اين است که اصلا»ماتريكس« چيست. در »راننده تاكسي« هم »ايمي توبين« تحليل اجتماعي، سياسي و نژادي وجود دارد. »ده« (نوشته جف آندرو) هم نمونه جالبي است. از اين جهت كه ما درباره سينماي كيارستمي از ديد غربي ها غير از چند نقد روزنامه اي يا مجله اي چيزي نداشته ايم. اما اين کتاب نشان مي دهد غربي ها دقيقا از چه چيزهايي در فيلم هاي کيارستمي خوششان مي آيد و چرا اين سينما را »گوهري کمياب« در سينماي امروز مي دانند... و اين که اصلاچرا اين اصطلاح را به كار مي برند و چه چيزهايي در اين فيلم مي بينند كه حتي من ايراني نديده بودم. وقتي اين كتاب را خواندم، واقعا نشمرده بودم كه مثلادر سکانسي از فيلم 13 كات وجود دارد! يعني كم كم متوجه اين جزئيات مي شويم. بعد از خودمان مي پرسيم اين فيلمي كه قرار است برش نخورد، پس چرا برش خورده؟ اينها چيزهاي ساده اي است ولي وقتي داريم بررسي سبكي مي كنيم اين جزئيات اهميت پيدا مي كنند. در واقع مي شود مقايسه اش كرد با شيوه برخورد منتقدان دوره اول»كايه دو سينما« با سينماي آمريكا كه توي آن فيلم ها چيزهايي را مي ديدند كه خود آمريكايي ها نمي ديدند... شايد؛ با اين تفاوت كه ديگر آن زمينه هاي اجتماعي و فرهنگي نگاه كايه . . . به يك سينماي خارج از فرانسه موجود نيست. اساسا هر چيزي كه در سينمايي متعلق به جاي ديگر باشد براي ديگران جذاب است؛ همان جور که سينماي آمريكا براي ما جذاب است. اصلادر سينما يک بحث اگزاتيك وجود دارد؛ يعني نوعي بيگانه نمايي در آن هست كه جذاب به نظر مي رسد. اصلاكل سينما خودش چيزي بيگانه است؛ يعني شبيه ديدن فيلم هاي مسافرتي است. تصويري از جايي را به شما نشان مي دهد که نمي شناسيدش. مثلايك مستند درباره پاريس از اين جهت جذاب است كه اين شهر را نديده ايم و مي خواهيم ببينيم كجاست. يا آن جا بوده ايم و آنجايي كه ما بوده ايم با جايي که در فيلم مي بينيم متفاوت است. ماجراي اگزاتيک بودن سينما را بايد از اين منظر ديد. در اين مجموعه غير از فيلم »ده« راجع به فيلم هاي ايراني ديگري هم کتاب هست؟ تا الان که نه؛ ولي احتمالش هست كه آثار ديگر سينماي ايران هم بعدها در اين مجموعه اضافه شود. شما مي دانيد ممکن است درباره چه فيلم هايي باشد؟ جامعه ما روي اسامي حساس است. بگذريم... چرا شما با همان سبك انتشار كتاب، يعني کلاسيک ها و کلاسيک هاي مدرن، اين مجموعه را ترجمه نكرديد؟ مي شود اين طور جواب داد كه همه آن كتاب ها در ايران قابل انتشار نيستند و وقتي كه اينجوري است، جدا كردنش طبق قاعده انستيتو بي معناست. بخش كلاسيك اين مجموعه شامل 360 فيلم است كه همه آن ها را هر سال نشان مي دهند و مرتب هم تكرار مي شوند. يعني اگر فرض كنيم دوم ژوئن فيلمي نمايش داده شود، دوم ژوئن سال بعد هم همان فيلم اکران مي شود. در نتيجه اين انستيتو مي خواهد براي اين فيلم ها 360 منبع منتشر كند. مشكل فيلم هاست يا كتاب ها؟ هردو؛ يعني فيلم هايي كه نمي شود از تلويزيون ايران نشان شان داد و قاعدتا كتابي هم نمي شود درباره شان ترجمه کرد. در نتيجه شمار اين کتاب ها در ايران به شمار اصلي اش نخواهد رسيد. شما در برنامه تان چند کتاب براي ترجمه هست؟ اين كارِ ادامه داري است. يعني ناشر در يك چنين كارهاي طولاني مدتي حداكثر مي تواند سالي پنج، شش كتاب چاپ کند. چاپ کتاب هزينه دارد و اين هزينه بايد برگردد! ناشر كارهاي ديگري دارد که بايد آن ها را هم چاپ کند. يكي از دوستان قبل از اين كه اين كار را انجام بدهم پيشنهاد داد كه مجوز انتشاراتي را بگير به اسم »تك نگاري« و فقط همين را چاپ بكن. اما از آنجايي كه ما ترجيح مي دهيم يكي ديگر اين كار را انجام بدهد و من فقط ترجمه کنم و تحويل بدهم، ترجيح دادم کار خودم را انجام بدهم. يک نكته ديگر هم اين كه بار ترجمه اين مجموعه روي دوش خود بنده است. من در دانشگاه درس مي دهم، علاوه بر آن بايد مقاله بنويسم، کتاب بنويسم، فيلمنامه بنويسم، برنامه راديويي دارم، يا به كشور ديگري بروم و تدريس کنم و در سمينارهاي مختلف شرکت کنم. در کنار همه اين ها کار ترجمه هم دارم و در همه اين گرفتاري ها حالااين تك نگاري ها هم هست و نمي خواهم كسي ديگر آن ها را ترجمه كند؛ يعني تعداد مترجم هاي خوب سينمايي متعهدِ خوش قول و سر موقع كار انجام ده منظم هم كم است، در نتيجه آدم مجبور است خودش کارها را انجام بدهد. راستي، در مقدمه کتاب ده نکته اي درباره ذکاوت آقاي كيارستمي نوشته ايد، ماجرايش چه بوده؟ كتاب كه چاپ شد، يك روز آقاي كيارستمي بهم زنگ زد گفت كه »من معمولاكتابي را كه در مورد خودم چاپ شود نمي خوانم، اما اين كتاب شما را قبلش خوانده بودم! يكي از دوستان کتاب را آورد و ديدم كه کتاب خوبي است. يک صفحه از اولش را خواندم، ديدم خوب است. از وسطش يك صفحه را خواندم، ديدم خوب است. در نتيجه نشستم آن را خواندم و اين اولين كتابي بود كه در مورد خودم بود و تا آخر آن را خواندم!« آقاي كيارستمي را من شخصا خيلي دوست دارم. اصلاهم ابايي ندارم كه بگويم كيارستمي يكي از تجربه ورزترين كارگردان هاي چند سال اخير در دنياست و كارهايش را مي پسندم. يک بار در مادريد در ايستگاه قطار نشسته بودم تا قطار بيايد با كناردستي ام داشتيم حرف مي زديم و او از من پرسيد »از كجا مي آيي؟« گفتم »از ايران.« گفت »آهان؛ از كيارستمي!« اين اتفاق بارها براي من پيش آمده كه ايران را با كيارستمي مي شناسند. من آقاي كيارستمي و البته زيركي شان را دوست دارم؛ براي اين كه وقتي ترجمه کتاب »ده« را بهشان دادم تا درباره اش نظر بدهند گفتند: »من اولين خواننده اين كتاب بودم؛ در نتيجه به عنوان يك خواننده به آن نگاه كردم« اين است كه در مقدمه کتاب نوشتم:»در كمال تواضع و زيركي هيچ پيشنهادي ندادند.« RE: کتاب های سینمایی - soheil - ۱۳۸۸/۶/۲۵ عصر ۰۳:۱۴ RE: کتاب های سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۶/۲۵ عصر ۰۴:۳۵ من پیشنهاد دادم از هر کتاب چند خط برای نمونه نوشته بشه ... متال جان دیگه سنگ تموم گذاشتن و تمام کتاب ماجرای نیمروز رو گذاشتن !!
آیا کتاب فقط گفتگوی مولف با وایلدر هست یا خاطرات وایلدر رو هم شامل میشه ؟ کتاب های سینمایی - بانو - ۱۳۸۸/۶/۲۵ عصر ۰۴:۴۴ با دیدن کتاب سینما به روایت هاوارد هاکس، کتاب دیگری از سینمایی های دوایی به یادم آمد... رابرت پریش – بچۀ هالیوود... ترجمه پرویز دوایی
محصول انتشارات روزنه کار مقدمه این اثر به قلم خود دوایی... : رابرت پریش Robert Parrish در سال 1916 در شهر کلمبوس از ایالت جرجیای آمریکا به دنیا آمد، ولی همانطوری که در کتاب می آید، بیشتر سالهای کودکی و نوجوانی اش را در هالیوود گذراند و در این شهر بود که از اواخر دهه 20 شروع به بازی در فیلم ها کرد و از هفده سالگی در نقش بازیگر جزء تقریبا پای ثابت فیلمهای جان فورد شد... در سالهای بعدی در رشتۀ تدوین در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی تحصیل کرد. مدتی تدوینگر صدا، دستیار تدوین و بعد تدوین کنندۀ اصلی فیلمها بود. در این مقام به جز جان فورد، برای فیلمسازان مهم و سرشناسی مثل لوئیس مایلستون، جرج کیوکر، ماکس اوفولس و رابرت راسن کار کرد و برای تدوین فیلم کارگردان اخیر، جسم و جان در 1947 اسکار گرفت و از 1950 با فیلم فریاد کن خطر به کارگردانی پرداخت. بعضی دیگر از فیلمهایش در این مقام این هاست: گنگسترها[The Mob]، ماجرای سان فرانسیسکو، ماموریت: پاریس، دوست من گاس(1952)، تیراندازی بی هدف گیری (1953)، دشت ارغوانی(1954)، لوسی گالانت (1955)، آتش زیرین (1957)، زین بر پشت باد (1958)، سرزمین شگفتی انگیز (1959)، به شیوۀ فرانسوی (1963)، دور از ساحل، کازینو رویال(با همکاری)، بوبو (1967)، دافی (1968)، سفر به آن سوی خورشید (1969)، شهری به اسم بَستِِرد (1971)، قراداد مارسی (1974)، بلوز میسی سیپی (مستند، با همکاری، 1984). پریش کتاب حاضر را در 1976 منتشر ساخت که در این ترجمه چند فصل غیر سینمایی اش حذف شده است. کتاب خاطرات دیگر او با عنوان هالیوود دیگر در این جا زندگی نمی کند در 1989 منشر شد. رابرت پریش در سال 1996 درگذشت. مترجم از دوست دیرین، حمید نوروزی، که این کتاب را (که مدت ها کتاب بالینی او بود) برایش فرستاد، تشکر می کند، و نیز یادی است با سپاس از نویسنده، که با عنایت، اجازۀ ترجمه این کتاب را به او داد. پ . د RE: کتاب های سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۶/۲۹ عصر ۰۶:۱۶ معرفی کتاب بچه هالیوود خاطرات کتابخانه قدیمی محله مون رو برام زنده کرد. در کتابخونه های عمومی معمولا میشه کتاب های خوبی رو پیدا کرد. اون قدیما که برای خوندن درس قبل از کنکور ( یادش نه بخیر ) می رفتیم کتابخونه عمومی شهرمون ، یه ناخونکی هم به فهرست کتابهای سینمایی اش می زدیم. کتابهای عتیقه ای داشت که بعضا خیلی جالب بود... یکیش همین کتاب بچه هالیوود بود که من به خاطر اسمش گرفتم ( آخه خودمون هم بچه بودیم !) کتابخونه هایی که قدیمی و باسابقه هستن معمولا کتاب های قبل از انقلاب هم توشون پیدا میشه. یادمه اولین بار کتاب هیچکاک همیشه استاد رو از همون کتابخونه امانت گرفتم. از عکس هاش خیلی خوشم می اومد وگرنه نمی دونستم هیچکاک اصلا کیه ! ... و باز یادمه 5 -6 سال بعد که برادرم رفت کتاب رو دوباره امانت گرفت و آورد ، دیدم افراد کتابخوان نما ، چندین صفحه از عکس های قشنگ کتاب رو چیده بودن !! RE: کتاب های سینمایی - nimadark - ۱۳۸۸/۶/۲۹ عصر ۰۶:۲۳ با آخرین نفسهایم (خاطرات لوئیس بونوئل) مترجم: علی امینی نجفی چاپ نخست: 1371 کتابی در مورد برجسته ترین نماینده ی مکتب سورئالیسم در سینما . اشتباه بونوئل که مترجم به آن اشاره کرده: در بخشی از کتاب بونوئل به ماجرای سفر خود به آمریکا(در سال 1930) می پردازد و از آشنایی با برتولت برشت در آنجا سخن میگوید .در حالیکه برتولت برشت در سال ۱۹۴۱ بعد از اشغال شدن كلیه ی كشورهای نوردیك مجبور به مهاجرت به آمریكا شد. کتابشناسی سینما در ایران از آغاز تا سال 1366 نویسنده :مسعود مهرابی چاپ اول: 1367 کتابی که به نظر من بهترین مرجع برای پیدا کردن کتب سینمایی می باشد در 9 بخش به معرفی کتاب ها میپردازد 1-تاریخ سینما و مرجع 2-تحلیلی و تئوریک 3-آموزش و فنی 4-شخصیت ها 5-فیلمنامه ها 6-مجموعه ها 7-فهرستهای فیلم 8-جشنواره ها 9-پراکنده بررسی کتاب های سینمایی خارجی (کتاب هایی که در خارج از ایران چاپ میشن) اواین مورد رو هم خودم معرفی میکنم: The Ingmar Bergman Archives Hardcover: 592 pages Language: English Product Dimensions: 20.7 x 15 x 3.6 inches Shipping Weight: 15.8 pounds ویژگی های منحصربفرد این کتاب: نقدها وتوضیحات برگمان در مورد فیلم هایش تصاویر نایاب از برگمان، صحنه های فیلمبرداری،صحنه های فیلم و ... توضیح : اینگمار برگمان قبل از مرگش در سال 2007 اجازه دسترسی کامل انتشارات taschen به آرشیو شخصی وی وچاپ آن ها را به این انتشارات داد.و این کتاب از این لحاظ قابل مقایسه با سایر کتاب هایی که در مورد وی چاپ شده است، نمی باشد. توضیحات بیشتر در مورد این کتاب اینجا آورده شده است: http://www.amazon.com/Ingmar-Bergman-Arc...pd_sim_b_3 کلام آخر: اگر عشق برگمان دارید این کتاب از نون شب هم واجب تره RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۶/۳۰ صبح ۰۹:۲۰ پاشید برید مجله دنیای تصویر رو بخرید. بعد از یکسال دوباره منتشر شده. یا همون شکل و شمایل و همون عکس های روی جلد زیباش ... RE: مجلات سینمایی - Classic - ۱۳۸۸/۷/۱ عصر ۱۰:۰۳ یادداشت علی معلم برای شماره جدید دنیای تصویر : «اواخر اسفند 86 به اجبار از هم جدا شديم، تا اواخر اسفند 87 که نوروز شد. دوباره از فروردين سال 88 ارتباط مان قطع شد (در حالي که مشترک مورد نظر در دسترس بود!) تا اواخر شهريور که الان است. و اين فصل ديگري است . دوباره آمده ايم تا در کنارتان باشيم . دوباره راه افتادن قطار دنياي تصوير با نفس گرم خوانندگانش ميسر است که در اين يک ساله و نيم همواره کنارمان بودند، تلفن زدند، نامه فرستادند، ايميل زدند و هر جا عضوي از دنياي تصوير را ديدند هم گلايه کردند و هم شکوه و هم تقاضا. اکنون آمده ايم، با انرژي و سرزنده . همانطور که در شماره اول (هفده سال پيش ) گفتيم آمده ايم که بودن به هر قيمتي را تاب نياوريم . به اميد حق .» پی نوشت: RE: کتاب های سینمایی - Surrealist - ۱۳۸۸/۷/۲ صبح ۱۲:۴۷ در راستای پست بالا، کتاب "با آخرین نفسهایم" رو ممکنه بعضاً دوستان در کتاب فروشی ها قادر به یافتنش نباشند، ولی خوشبختانه متن کامل این کتاب به فارسی روی نت به راحتی یافت میشه. من لینک دانلود این کتاب رو میذارم همینجا، ممکنه به درده کفتربازای توپ بخوره : http://www.4shared.com/file/134915801/edfb7ec7/Luis_Bunuel--Ba_Akharin_Nafas_hayam.html RE: کتاب های سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۷/۲ عصر ۰۷:۲۲ دکتر ! این لینک کتاب بونوئل با چه برنامه ای باز میشه ؟! RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۷/۲ عصر ۰۷:۳۲ آقا من بعد از کلی گشت و گذار و سفارش و دادن رشوه به دکه مطبوعاتی محل ، بالاخره تونستم دنیای تصویر رو بخرم. عجب تغییراتی کرده. به طور خلاصه می گم: قیمت شده 2500 تومان (تورم رو ننه جون مهدی ... ) - کاغذ جلد شده گلاسه ضخیم فرد علاء و کاغذ داخل هم درجه یک شده ( باقلوا ) ... صفحه بندی تا حدودی تغییر کرده و نسبت به قبل بهتر شده - عکس ها همچنان جذاب و توپ و - (بعید نیست دوباره به جرم انتشار تصاویر مبتذل ببندنش ! ) مطالب این شماره هم خواندنی ( مطلب فیلم جدید تارانتینو حرامزاده های بی آبرو عالیه ) - علی معلم هم چند تا مطلب خوب برای سرمقاله نوشته. RE: مجلات سینمایی - vic_metall - ۱۳۸۸/۷/۲ عصر ۱۰:۵۲ باسلام این مجله سینما و ادبیات با شمارش جدیدش واقعا افتضاح به تمام معنا هست بعد 3 ماه انتظار شماره این مجله در مورد جین کمپیون هست!!! این همه فیلمساز توی دنیا هست اینها رفتن سراغ جین کمپیون!! این مجله هم مسخره شو در اورده معلوم نیست تحریریه این مجله در 3 ماه به چیزهایی فکر میکنند جین کمپیون یک فیلم درست حسابی نداره تنها فیلم معروف این کارگردان پیانو هست که یک فیلم متوسط هست ای کاش به جای توقیف مجله هفت این دو تا مجله فیلم و سینما و ادبیات بسته میشد فکر کنم شماره بعدی ان مجله در مورد مسعود کیمیایی یا سامان مقدم یا ارش معیریان باشه!RE: مجلات سینمایی - Classic - ۱۳۸۸/۷/۳ صبح ۱۲:۳۶ خب ،عجیب نیست چون خوشبختانه (یا متاسفانه ) به تازگی تعداد مجلات سینمایی ( یا سینمایی نما ) اینقدر زیاد شده که بنده خداها مطلب کم میارن. شکل و طرح جلدشون هم خیلی شبیه به هم شده . اسامی هم نزدیک به هم هست. فقط قیمت هاست که با هم خیلی فرق داره. خلاصه هر کی از ننه اش قهر کرده رفته یه مجله فیلم بیرون داده. با وجود اینترنت و دستور مفید copy & paste مطلب زدن آسان شده. فقط باید مواظب برادران ارشاد بود تا طومارت رو نپیچونن . RE: کتاب های سینمایی - Surrealist - ۱۳۸۸/۷/۳ صبح ۰۱:۰۱ (۱۳۸۸/۷/۲ عصر ۰۷:۲۲)سروان رنو نوشته شده: سلام پروفسور ! چطوری ؟ خوبی ؟ هومن جان می تونی از WinDjView استفاده کنی، از لینک زیر دانلودش کن. http://windjview.sourceforge.net/RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۷/۴ عصر ۰۷:۱۵ شماره 400 ماهنامه سینمایی فیلم به سنت ده ساله خود فهرستی از بهترین فیلمهای زندگی منتقدان ایرانی را منتشر کرد:
RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۷/۶ عصر ۱۱:۲۶ بالاخره این شماره مجله فیلم رو تهیه کردم . خریدن شماره های خاص مجله ( بخصوص شماره های جذابی که زود نایاب می شوند ) در شهرستان ها دردسرهای خاص خود را دارد. می توانم با قاطعیت بگویم که بعد از آن کتاب سال ویژه بهترین بازیگران عمر ما ، حالا این شماره 400 بهترین و خواندنی ترین شماره این سالهای اخیر مجله است. بروید 1500 تومن بدهید و بخرید و بخوانید و لذت ببرید. من امشب زودتر از کافه می رم تا بشینم مجله رو بخونم. خوبی نظرسنجی انتخاب بهترین فیلم های عمر ما اینه که بر خلاف اون شماره بهترین بازیگران ، لیست انتخابی هر منتقد و سلیقه اش در این شماره دقیقا نوشته شده و شما می تونید با سلایق منتقدان و کارشناسان سینمایی کشور آشنا بشید. در مورد فیلم های انتخابی ایرانی و خارجی هم هر کدام یک صفحه اختصاص داده شده و طبیعتا اکثر فیلم ها کلاسیک هستند و باب طبع من و شما. RE: مجلات سینمایی - Classic - ۱۳۸۸/۷/۷ عصر ۱۱:۱۳ باز یک شماره رند از مجله فیلم با مطالب جالب. اگر شماره های 100 ، 200 و 300 مجله را داشته اید با خوانده اید می دانید که این شماره ها یک اتفاق هستند و حالا در شماره 400 هم جمع کارشناسان مجله فیلم از کوچک و بزرگ از جوان 25 ساله شهرستانی تا پیرمرد پراگ نشین 70 ساله یادداشت نوشته اند و از همه جالب تر 10 فیلم برتر عمر خود را انتخاب کرده اند... البته برخی از این کار سخت طفره رفته اند و برخی دیگر به جای ده فیلم ، صد فیلم را ذکر کرده اند ... سلیقه های برخی از کارشناسان بسیار جالب است ( فراموش نکنیم منظور محبوب ترین فیلم های عمر بوده نه لزوما بهترین های تاریخ سینما ) ... مثلا پرویز دوائی تاثیر گذارترین فیلم عمرش را دزد بغداد دانسته ... بررسی نام های منتخب منتقدان این نکته را روشن می سازد که آنهایی که غرق سینما هستند دارای سلیقه های محدودتری هستند اما آن دسته از کارشناسان که در کنار سینما به شغل دیگری غیر از سینما مشغول هستند دید بازتر و مردم پسندتری دارند. برخی مواقع زیاد فیلم دیدن و غرق در سینما شدن باعث می شود که آنچنان که باید از دیدن فیلم ها لذت نبریم. مشکلی که فکر می کنم برخی از منتقدان ایرانی دارند و کارشان به جایی رسیده که فقط با دیدن یک فیلم بسیار سنگین و از نظر معنایی پیچیده ارضاء می شوند.
بخش جالبی از این شماره به خاطرات منتقدان از سینما رفتن ها و ماجراها و نوستالژی ها مربوط می شود. امیر قادری از زمانی نوشته که برای پیدا کردن یک فیلم چه سختی هایی می کشیده و حالا کلی فیلم جدید توی قفسه اش ریخته و حوصله دیدن آنها را ندارد . پرویز دوایی از خاطراتش در سینما متروپل نوشته و پرویز نوری از شبی که در سینما همای فیلم ژاندارک و سوختن اینگرید برگمن را دیده و تا نصف شب خوابش نبرده ! ... خلاصه این نسل خوش شانس و سینما دیده ، باز کلی خاطرات خوش از گذشته تعریف کرده و دهان ما نسل سوخته ها را آب انداخته .... اما غمی نیست چرا که وصف العیش ، نصف العیش . RE: کتاب های سینمایی - vic_metall - ۱۳۸۸/۷/۸ عصر ۱۰:۰۸ درباره چند سینماگر جمشید ارجمند نشر جار چاپ اول 24 خرداد 1351 : فهرست سینماگران ژان رنوار چارلی چاپلین اورسن ولز فریتزلانگ ساتیا جیت ری رنه کلر انتونیونی جری لوئیس چزاره زاواتینی اینگمار برگمان هانری ژورژ کلوزو کنجی میزوگوچی کویریک فلینی RE: کتاب های سینمایی - vic_metall - ۱۳۸۸/۷/۹ صبح ۱۰:۳۴
نگهداري فيلم كتابي است كه براي همه كساني كه با نسخه هاي فيلم سروكار دارند تهيه و تدوين شده است. امروز ترديدي باقي نمانده است كه از نسخه فيلم ها، مانند ساير آثار فرهنگي و هنري با يد در موزه ها و آرشيوهاي فيلم نگهداري به عمل آورد و براي جلوگيري از انهدام آنها در مقابل عوامل جوي و مرور زمان از راه حل هاي مناسب استفاده نمود. فهرست مطالب RE: کتاب های سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۷/۹ عصر ۰۷:۰۰ باید یک کتاب جدید هم در مورد چگونگی نگهداری فیلم روی ابزارهای دیجیتال ( هارد - DVD - نوار مغناطیس و ... ) نوشته بشه. مثلا من چند سال پیش یه هارد اکسترنال برای نگهداری آرشیو خودم گرفتم . الان برخی از فیلم ها بدون اینکه کاریشون کرده باشم ( مخصوصا فرمت VCD ها ) قسمت هایی از تصویرهاشون دچار خش و به هم ریختگی شده. این نگهداری فیلم قضیه خیلی مهمیه. آیا ارزش یک فیلم هنری کمتر از یک کتیبه باستانی است ؟ مهمترین اسناد تاریخی الان روی فیلم هست. شما فیلم های چاپلین رو ببینید که مربوط به 80 سال پیش هست و هنوز مثل آینه صاف هستن اما فیلم های ایرانی 20 سال پیش رو که میبینی انگار موریانه روشون رژه میره ! پر از مگس پران و خس و ... فیلم های دوران شاه رو که دیگه نگو و نپرس . RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۸/۷ صبح ۰۱:۳۲ ... ساعتِ زنگ زده دیگه زنگ نمی زنه ، چون قبلا همه زنگ هاشو زده ! .... بعد از آن شماره پربار 400 ماهنامه فیلم ، حکایت این شماره جدید 401 همان جمله بالایی معروف است که بهروز وثوقی در سوته دلان علی حاتمی می گوید. شماره ای نه چندان خواندنی ... البته از این گونه شماره ها ، مجله فیلم در سال های اخیر ، زیاد چاپ کرده . دیگر از شماره های جذاب دهه 70 و اوایل 80 خبری نیست. شماره هایی که برای آنها هر روز به دکه روزنامه فروشی محل سر می زدیم که نکند کسی زودتر از ما بخرد و به ما نرسد. شماره هایی که پرونده های خواندنی فانوس خیال حمیدرضا صدر مستمان می کرد. شماره هایی که برای پیگیری زندگینامه های مارلون براندو و اینگرید برگمن می خریدیم ... شماره هایی که طرح جلد خلاقانه ای داشت... گذشت آن روزگاران ... گذشت اما این آقایان گلمکانی و مهرابی انگار در سالن تاریک سینما خوابشان برده ( احتمالا کسی دیگر غیر از خودشان در سالن نبوده و فیلم هم فوق هنری بوده ! ) . در عصر اینترنت که با یک کلیک به بهترین مطالب و عکس های سینمایی دسترسی داریم دیگه کی میره تو غار ؟! بس کنید این محافظه کاری ها را . حداقل از علی معلم و دنیای تصویر الگو بگیرید . طرح روی جلد مثلا از فیلم بی پولی است اما فقط کلوزآپ از صورت بهرام رادان است. پس لیلا حاتمی کو ؟! نمی توانستید از نمای دورتر ، هر دو را روی جلد بیندازید ؟ از اینکه همه اش دارید کلوز آپ بازیگران مرد را روی جلد می اندازید خسته نشدید ؟ می ترسید مجله تان را توقیف کنند ؟ مردم دارند فیلم های موبایلشان را که خود ساخته اند بلوتوث می کنند اما شما هنوز دارید دنبال رد فیلمفارسی در فیلم های اکران این ماه می گردید ؟ القصه ، اگر وضع مالی تان خوب نیست و دنبال کاغذ کاهی برای شیشه پاک کردن نیستید ، این شماره 401 مجله فیلم را بی خیال شوید و 1000 تومان پس انداز کنید تا دنیای تصویر بیرون بیاید. http://film-magazine.com/archives/archive.asp?magid=31
RE: مجلات سینمایی - Classic - ۱۳۸۸/۸/۹ عصر ۰۷:۰۶ امان از رفیق ناباب و ذغال خوب ... ! سروان جان. حکایت بعضی از ما با مجله فیلم ، حکایت اعتیاد به هروئین است ( تریاک نه ! چون قابل ترک تر است ! ) . می دانیم که ممکن است دهها شماره بگذرد تا یک شماره خوب بیرون بیاید ، می دانیم که دوران اوج مجله گذشته و می دانیم که بارها به خود قول داده ایم که با دیدنش بر پیشخوان روزنامه فروشی در مقابل خریدنش مقاومت کنیم ... اما باز به دلیل وجود ماده مخدرِ فیلم دوستی در خونمان ، باز دست به جیب می کنیم و می خریمش. کاش مدیران مجله ، جنس مواد را بهتر کنند و گچ قاطی جنس نکنند ... آخر ... این معتادان سرمایه مجله اند و باید هوایشان را داشت. RE: مجلات سینمایی - Surrealist - ۱۳۸۸/۸/۱۷ عصر ۰۹:۱۱ «دنياي تصوير» شماره 186 منتشر شد: RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۸/۲۰ صبح ۰۱:۰۱ دنیای تصویر رو دیروز خریدم. یک شماره خواندنی و زیبای دیگر همراه با مطالب خوب . به ویژه مطلب دکتر گوبلز بیژن اشتری جالب بود ( وزیر تبلیغات و فرهنگ آلمان نازی ) ... توی یه صفحه اش هم یه عکس زیبا از لورن باکال چاپ کرده بود ( عمرا مجله فیلم جرآت چاپ این نوع عکس ها رو داشته باشه ) خلاصه نوشته بود که قراره جایزه اسکار افتخاری فعالیت یک عمر در عرصه هنر رو بهش بدن ( از همان نوعی که به هیچکاک دادن ) فقط خداکنه مثل هیچکاک نشه چون 3 ماه بعدش هیچکاک مرد ! روی جلد هم مثل همیشه عالی و جذاب است ( بازیگری به خوشتیپی و قشنگی پارسا پیروز فر در ایران چند تا داریم ؟! ) . در سرمقاله هم دوباره علی معلم به چند نفر متلک انداخته ! یه مصاحبه خوب هم با لیلا حاتمی دوست داشتنی به خاطر بی پولی داره و ... RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۹/۱۰ صبح ۱۰:۴۸ شماره جدید مجله فیلم هم در اومده. با عکس هدیه تهرانی بر روی جلد ( صورت تهرانی چقدر لاغر شده ! البته مال فیلمی است که 5 سال پیش بازی کرده ) . چند تا مطلب خوب داره . یکیش که مطلبی از شاپور عظیمی است و اسمش صدای آشنا است . مقاله به کارنامه جواد بازاریان می پردازد و همچنین بررسی کار سعید شرافت در دوبله کازابلانکا . نکات جالبی رو گفته که خواندنی است. مثل اینکه در تلویزیون اون موقع رسم بر این بوده که فیلم های یک بازیگر رو کامل خریداری می کردند و بعد یک دوبلور ثابت برای همه فیلم ها انتخاب می کردند. سر کازابلانکا هم تلویزیون ملی اون زمان ، اکثر فیلم های بوگارت رو خریده بوده و بعد آقای حسین عرفانی رو که داشته تاتر کار می کرده دعوت می کنن برای دوبله تمام فیلم ها . آقای سعید شرافت هم که لیسانس زبان و ادبیات فارسی داشته الحق و و الانصاف دیالوگ ها را به نحو زیبایی مرتب می کرد تا حس و حال فیلم رو درست به تماشاگر منتقل کنه.... نکته جالب دیگه اینکه جای یکی از شخصیت های فرعی فیلم خود آقای شرافت گویندگی کرده ؛ همون مشتری کافه ای که اول فیلم با زبون شکسته چینی ها به یکی میگه : یه جای خوب تو کشتی برای من پیدا کن .... خلاصه مطلب بدردبخوری نوشته آقای عظیمی ، دستش درد نکنه. RE: کتاب های سینمایی - MunChy - ۱۳۸۸/۹/۲۰ عصر ۱۰:۰۵ سرگيجه وودي آلن به روايت وودي آلن داستان من,مريلين مونرو بازیگری سینما: درسهای یک بازیگر RE: مجلات سینمایی - Classic - ۱۳۸۸/۱۰/۳ صبح ۱۲:۰۴ شماره جدید دنیای تصویر ( شماره 187 ) شماره ویژه ای نیست اما مثل همیشه باز نکات جالب و خواندنی در آن پیدا می شود .طرح جلد این شماره باز هم حضرت یوسف ! ( مصطفی زمانی ) است که تبلیغی از فیلم آل است. نیازی به کنجکاوری نیست که چرا تصویر این بازیگر ( البته این بار با ریش ) برای بار دوم - ظرف چند ماه اخیر- روی جلد آمده : تهیه کننده فیلم آل خود علی معلم است. پس این کارش توجیه دارد به هر حال مجله خودش هست و اختیاردار آن نیز هم . یکی از قسمت های جدیدی که علی معلم در سرمقاله مجله اضافه کرده ، پیشنهاد های دوستانه است . جالب است که او شبکه Arte را شبکه موردعلاقه خود در ماهواره معرفی است. آفرین به این سلیقه و شهامت. در میان میوه ها هم انار و از میان فیلمسازان هم برای این شماره استیون اسپیلبرگ را پیشنهاد داده است . یک مصاحبه خواندنی هم که بین چند شخصیت و بازیگر معروف با این کارگردان انجام شده را چاپ کرده است: مایکل شین: چرا بیشتر کارگردان های آمریکایی ( از جمله خود تو ) ریش دارند ؟ این چیزی است که در مدرسه های فیلمسازی آموزش می دهند ؟ اسپیلبرگ: این مایکل شین من را گیر می اندازد. نمی دانم ...شاید دلیلش اش این باشد که 7 دقیقه ای را که صبح باید صرف زدن ریش کنی ، می تونی به خوابت اضافه کنی و در نتیجه به موقع سر صحنه برسی...! در سلسله مقالان دنباله دارد معرفی 101 فیلم چهار ستاره تاریخ سینما هم به بانی و کلاید و کینگ کنگ و 2001 ادیسه فضایی پرداخته و همچنان از عکس های زیبا در صفحات مجله استفاده کرده ( کاری که مجله فیلم نمی کند ) . مصاحبه با تام هنکس هم جالب است. RE: مجلات سینمایی - vic_metall - ۱۳۸۸/۱۰/۳ عصر ۰۶:۲۰ سلام از دوستان کسی خبر داره ویژه زمستان فصلنامه سینما و ادبیات به دکه ها رسیده یا نه؟؟ امیدوارم مثل پاییز افتضاح کار نکنند و جین کمپیون در بیارند!!! RE: مجلات سینمایی - MunChy - ۱۳۸۸/۱۰/۹ عصر ۰۲:۱۶ 24 از سری مجله های همشهری مدتی میشه که پخش شده. در 145 صفحه رنگی به قیمت 1500 تومان. هنوز نخوندمش ولی ورق که میزدم به نظر مطالب خوب و مناسبی براش نوشتن. به هر ترتیب سردبیرش حسین معززی نیا هست. شماره بعدی اول بهمن منتشر میشه. عنوانهايي از اين شماره: RE: مجلات سینمایی - Classic - ۱۳۸۸/۱۰/۹ عصر ۰۵:۴۱ به نظر مجله خوبی میاد. این سایت خود مجله است و این مجلات موسسه همشهری . کلا موسسه همشهری انتشارات خوبی داره. مجله همشهری جوان اش بعضی وقت ها چیزهای جالب و خوبی منتشر می کنه مخصوصا در قسمت های ابتدای مجله که وقایع روز رو به طنز سبک گل آقایی می نویسه . RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۱۰/۱۳ صبح ۱۲:۳۵ شماره جدید مجله فیلم ( دی ماه ) هم با تاخیر بدستم رسید. انگار برای این شماره ، هوشنگ گلمکانی و دست اندکاران مجله بالاخره یه تکانی به خودشان داده اند و بعد از مدت ها یک عکس روی جلد جذاب انتخاب کرده اند. سعید راد در سالخوردگی هنوز هم جذاب است و طرح روی جلد این شماره با نمایی از او که نقش رضاخان در سریال در چشم باد را بازی کرده خوب از کار در آمده است. از بخش های جالبی که در این شماره دیدم و برای من جالب بود ، بخش صدای آشناست که در آن شاپور عظیمی به بررسی دوبله بربادرفته پرداخته است. نکته ای که آقای عظیمی به درستی به آن اشاره می کند صدای خاص و زیبای رفعت هاشم پور است که نوعی نگرانی در آن موج می زند و برای شخصیت هایی مثل اسکارلت با آن کاراکتر ویژه ، انتخاب بسیار درستی بوده است. در بخش معرفی کتاب ، اصغر یوسفی نژاد به معرفی کتاب جدید و تازه چاپ امشب در سینما ستاره پرویز دوایی پرداخته. این کتاب مدتی است وارد لیست رزرو من برای خرید شده است. منتظر فرصت فراغتی هستم که بخرمش. فقط خداکنه پر از عشق و لذت و زیبایی باشه چون از آه و ناله و گِله بیزارم . اما نکته جالب این شماره و به قولی سورپرایز ما برای کافه نشینان ، مربوط به بخش پاسخ به نامه های این شماره است که پیرو چاپ اشتباهی مطلب دوبله شماره قبل ، برای آقای گلمکانی ایمیلی فرستادم و گفتم که برعکس مطلب اقای شاپور عظیمی دوبلور برگمن در دوبله اول کازابلانکا ، مهین کسمایی بوده نه نیکو خردمند. خلاصه اینکه مسئولین مجله کلی پوزش طلبیدن و قرار شده کلیه بچه های کافه رو یک روز دعوت کنن مجله و پیتزا به خرج اقای شاپور عظیمی ! این موفقیت جهانی را به همه اعضاء کافه به خصوص دوستانی که با آپلود فایل دوبله و یا بحث های کارشناسی موجب تصحیح این اشتباه شدند تبریک می گوییم. اینهم عکس اون صفحه که نام کافه کلاسیک در آن می درخشد. ( فایل ضمیمه بندانگشتی ) پی نوشت: اون قضیه مهمونی پیتزا رو شوخی کردم. یه وقت برنامه ریزی نکنید ! RE: مجلات سینمایی - LAUREL - ۱۳۸۸/۱۰/۱۷ صبح ۰۹:۰۰ شماره 23 فصلنامه سینما و ادبیات هم چاپ شد سينماي جهان سينماي هنگ كنگ ، زندگي و آثار وونگ كارواي گفت و گو با وونگ كارواي / سينماگر هنگ كنگي در امريكا نگاهي به فيلم شب هاي بلوبري من / اتفاق زندگي با طعم بلوبري در باره فيلم در حال و هواي عشق / اشتياقي پر رنج يادداشتي بر فيلم شب هاي بلوبري من / در گريز گم مي شويم نگاهي به فيلم چانگ كينگ اكسپرس / داستان هميشگي نگاهي به فيلم خاكستر زمان / بادها بر شكوفه هاي هلو مي وزد در باره فيلم آنگاه كه اشك ها جاري مي شوند / تولد يك كارگردان نگاهي به فيلم شب هاي بلوبري من / عشق ، تجربه ، معرفت : خاستگان اشراقي جستاري در فيلم هاي وونك كارواي / سيماي سينماگري پست مدرن نگاهي به فيلم 2046 / طرح ديگري از وصل در باره فرشتگان فروافتاده / زيباشناسي هبوط با آيين رستگاري در دوزخ جان وو ، زندگي و آثار / هيچكاك ژانر اكشن گفت و گو با مازيار اسلامي در باره سينماي دهه هفتاد امريكا / نيمه تاريك ماه سينماي ايران ادبيات معاصر در تلويزيون / كسي از تلويزيون به نويسندگان نامه نمي نويسد تصوير مترجم در تلويزيون / اينچنين سياه سياه شد اين آنتن سوي كدام ادبيات است سيمايي به دلنشيني هيچ فرم ، سبك و خودپژواكي در فيلم هاي عباس كيارستمي RE: مجلات سینمایی - vic_metall - ۱۳۸۸/۱۰/۲۴ عصر ۰۴:۰۶ RE: کتاب های سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۱۰/۲۶ عصر ۱۰:۱۶ گشت و گذاری با مارتین اسکورسیزی در سینمای آمریکا (مترجم: مازیار اسلامی) از جالب توجه ترین کتاب های سینمایی این سال ها، که قبل از روانه شدن چاپ نفیس و تمام گلاسه آن به بازار، رهایی از وسوسه ی مطالعه اش با تماشای فیلم مستندی که مارتین اسکورسیزی درباره ی سینمای آمریکا ساخته غیر ممکن به نظر می رسید. این کتاب در واقع متن پیاده شده ی فیلم معروفی است که مارتین اسکورسیزی در سال 1994 به سفارش «انجمن فیلم بریتانیا» درباره سینمای آمریکا ساخته است؛ فیلمی که نسخه ی دی وی دی اش به دست علاقمندان سینما رسید و آنها را که زبان انگلیسی را خوب نمی دانستند در برابر این وسوسه قرار داد که اسکورسیزی درباره ی گوشه های تاریک سینمای آمریکا چه می گوید؟ در توضیح سرراست تر باید اشاره کنیم که این کتاب (و در اصل فیلم مستندی که اسکورسیزی ساخته است) واکنشی است به غفلت منتقدان و مورخان سینما و همچنین اعضای آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا (اسکار) در برابر فیلم های مهم و درخشانی که طی صد سال گذشته در غبار فراموشی محو بوده اند. اسکورسیزی در مقام یک عاشق کهنه کار و سرسخت سینما در آن فیلم مستند (و در نتیجه این کتاب) به معرفی فیلم های جذاب و جالب توجه سینمای آمریکا پرداخته که عموماً هم در آکادمی اسکار مورد بی مهری قرار گرفته اند، و هم در مقالات منتقدان و مورخان سینما. فیلم هایی که بسیاری از آنها تولیداتی با بودجه درجه دو هستند. البته فیلم های پرخرجی مثل جدال در آفتاب، ده فرمان و تعصب، سامسون و دلیله و سقوط امپراطوری رم و همشهری کین هم مورد توجه اسکورسیزی بوده اند. این کتاب جذاب و پرعکس که حتماً همراهی دی وی دی فیلم مستند اسکورسیزی مطالعه اش را دلچسب تر می کند مشتمل بر پنج فصل است:
فصل اول: معضل کارگردان فصل دوم: کارگردان در مقام داستان سرا (که شامل سه بخش «سینمای وسترن»، «فیلم گنگستری»، و «فیلم موزیکال» است. فصل سوم: کارگردان در مقام توهم ساز فصل چهارم: کارگردان در مقام قاچاقچی فصل پنجم: کارگردان در مقام شمایل شکن اینکه اسکورسیزی تحت این پنج عنوان عجیب و غریب به چه گوشه های جذاب و تاریک از تاریخ سینمای آمریکا پرداخته، چیزی است که پس از مطالعه کتاب و تماشای فیلم مستند آن می شود دریافت ! ناشر: انتشارات اختران چاپ اول: 1384 تیراژ: 2000 نسخه قیمت: 9000 تومان منبع: پرده سینما RE: مجلات سینمایی - Surrealist - ۱۳۸۸/۱۰/۲۸ عصر ۰۱:۴۹ RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۱۰/۲۸ عصر ۰۵:۴۰ در مورد مجله فیلم که تازه خریدم یه چیز عجیب اینه که روی جلد مجله تبلیغ فیلم به رنگ ارغوان بود اما من هر چی گشتم داخل مجله ، نقدی یا مطلبی درباره اش ندیدم . شنیده بودم که این فیلم سالها توقیف بوده و داستانی شبیه بدنام هیچکاک داره و بازیگر زن فیلم ( خزر معصومی ) در نقش دختری که پدرش از منافقین سابق بوده ، به عنوان جاسوسه به درون سازمان های منافقین نفوذ می کنه تا اینکه رابطه عاطقی با یکی از کارمندان وزارت اطلاعات پیدا می کنه و ... در مورد دنیای تصویر هم کاش سورئال جان در کنار عکس ، یه نظر شخصی در مورد مطالبش می نوشت. ( آخه چند روز طول میکشه تا مجله ها به منطقه ما برسه ) معمولا هر شماره دنیای تصویر یه اتفاق است. این فیلم آواتار هم بد جوری سر و صدا کرده. مطالب در مورد سینمای کلاسیک چی داره ؟ پی نوشت: خزر معصومی به چشم خواهری بازیگر خوب و متفاوتی است. RE: مجلات سینمایی - Surrealist - ۱۳۸۸/۱۰/۲۸ عصر ۰۵:۴۸ (۱۳۸۸/۱۰/۲۸ عصر ۰۵:۴۰)سروان رنو نوشته شده: لول، سروان جان من این عکس رو تو یکی از فروم ها دیدم، متأسفانه خودمم هنوز این مجله رو نگرفتم، یعنی اصلاً به شهر ما هم نرسیده تا بگیرم، حتماً اگه داشتم کمی هم توضیح میدادم، فقط یه نوع اطلاع رسانی بود که دوستان در جریان باشند که بزودی شماره ی جدیدش بیرون خواهد آمد. RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۱۰/۲۸ عصر ۰۶:۱۷ (۱۳۸۸/۱۰/۲۸ عصر ۰۵:۴۸)Surrealist نوشته شده: . ای بابا . تازه می خواستم بگم که از یه زاویه بهتر عکس جلد مجله رو بندازی RE: مجلات سینمایی - soheil - ۱۳۸۸/۱۰/۲۸ عصر ۰۸:۰۴ (۱۳۸۸/۱۰/۲۴ عصر ۰۴:۰۶)vic_metall نوشته شده: ولی من یادم میاد این دوبله قبلا" نقد شده بود. احتمالا" این بار نقدی به غیر از نقد ابوالحسن تهامی است. RE: مجلات سینمایی - MunChy - ۱۳۸۸/۱۰/۲۸ عصر ۰۸:۲۱
چاکریم ادامه مطالب 101 فیلم 4 ستاره تاریخ رو با فیلمهای 400 ضربه - Star Wars - شبی در اپرا پی گرفته. بخش کلاسیک هم چند صفحه ای داره تحت عنوان بازخوانی تحول "عشق بازیافته" در 6 فیلم برجسته سینمای جهان (کازابلانکا-سرگیجه-جانی گیتار-پاریس تگزاس-سینما پارادیزو-پیش از غروب) RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۱۰/۲۸ عصر ۱۰:۵۵ (۱۳۸۸/۱۰/۲۸ عصر ۰۸:۲۱)MunChy نوشته شده: اون عکسه کار برادر مونچی بوده . در مورد قیمت رو به افزایش مجلات هم باید چیزی گفت. البته اگر فقط یک مجله بود مهم نبود اما مثلا وقتی میری دکه مطبوعاتی و می خوای دنیای تصویر - فیلم - همشهری جوان ، ایران دخت ، ماشین و ... رو بخری و فروشنده میگه 8000 تومن کمی به فکر فرو می ری. شاید بشه روی اینترنت مطالب بهتر یا ارزان تری پیدا کرد اما خرید این مجلات به نوعی پشتیبانی از نویسندگان آنها و مشی اونهاست. پی نوشت: مجله 24 هنوز طرفای ما نیومده RE: مجلات سینمایی - MunChy - ۱۳۸۸/۱۰/۲۹ صبح ۱۰:۴۰ (۱۳۸۸/۱۰/۲۸ عصر ۱۰:۵۵)سروان رنو نوشته شده:(۱۳۸۸/۱۰/۲۸ عصر ۰۸:۲۱)MunChy نوشته شده: آره متاسفانه البته ایران دخت رو نمی خرم ولی چندین مجله دیگه و روزنامه هایی که هر روز باید گرفت ... این 24 باید بیاد همین روزها, تا جایی که دیدم براش تبلیغات خوبی هم کردن. RE: مجلات سینمایی - Classic - ۱۳۸۸/۱۰/۲۹ عصر ۱۲:۲۷ (۱۳۸۸/۱۰/۲۸ عصر ۰۵:۴۰)سروان رنو نوشته شده: جالبه که در همان زمان هم که هیچکاک می خواست بدنام را با موضوع اورانیم ( مگ آفین داستان ) بسازد ، این فیلم به نوعی اولین فیلم تاریخ سینما بود که به این موضوع ( بمب اتمی ) می پرداخت و چون این موضوع سری ، در آن زمان از اهمیت بسیار بسیار مهمی برای آمریکا برخوردار بود ، به گفته هیچکاک ، سازمان پلیس مخفی آمریکا سه ماه مخفیانه هیچکاک رو زیر نظر داشت و مخصوصا روی ملاقات هیچکاک با یک دانشمند اتمی حساس شده بودند. هیچکاک و بن هکت ( فیلمنامه نویس ) به منزل این دانشمند هسته ای رفته بودند که بپرسند اصلا این اورانیم چه شکلیه ( فلزه ؟ پودره ؟ ) اما با این وجود توقیفی در کار نبود. RE: مجلات سینمایی - seyed - ۱۳۸۸/۱۰/۲۹ عصر ۱۱:۰۹ (۱۳۸۸/۱۰/۲۸ عصر ۰۵:۴۰)سروان رنو نوشته شده: البته داستان اين فيلم اينجوري نبوده. تا اونجائي كه من به ياد دارم و پيگير آثار حاتمي كيا هستم و در همان زمان هم داستان فيلم رو دنبال مي كردم، پدر دختر كه از منافقين سابق بوده براي ديدن دخترش وارد ايران ميشه، وزارت اطلاعات يكي از كارمندان خود رو مامور ميكنه تا تمام ملاقات ها و ارتباطات اين پدر و دختر رو زير نظر بگيره، اين ماموريت باعث دلباختگي مامور اطلاعاتي به دختر منافق ميشه و... وزارت اطلاعات به همين علت با نمايش عمومي اين فيلم مخالفت كرد و متاسفانه اين فيلم سالها در كنج آرشيو خاك خورد. شايد آقايان باورشان هست كه مامورينشون از نعمت عشق و احساس خدادادي بي بهره ان(يا بايد بي بهره باشن). RE: مجلات سینمایی - Classic - ۱۳۸۸/۱۰/۳۰ صبح ۱۱:۴۰ (۱۳۸۸/۱۰/۲۹ عصر ۱۱:۰۹)seyyed نوشته شده: احتمالا فکر کردن که مامورینشون باید مثل T-1000 در ترمیناتور 2 باشن ! . یکی نیست به اینا بگه که بابا جان ! دیگه بهتر از جیمز باند نداشتیم . ایشون که توی هر ماموریت با کلی خانم رابطه عاطفی برقرار می کرد و همیشه هم موفق بود ! RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۱۰/۳۰ عصر ۰۶:۲۱ (۱۳۸۸/۱۰/۲۹ عصر ۱۲:۲۷)IranClassic نوشته شده: هیچکاک همیشه دوست داشت که به نوعی روی لبه تیع حرکت کنه و وارد حریم های ممنوعه بشه و از این کار لذت می برد. مثلا همین بدنام ( که من خیلی دوست دارم ) به خاطر آن سکانس طولانی بوسه و بعد موضوع بمب اتم و اورانیم به نوعی خط شکن بود. و یا روانی که با اون صحنه قتل زیر دوش حمام در زمان خودش غوغایی به پا کرد. (۱۳۸۸/۱۰/۲۹ عصر ۱۱:۰۹)seyyed نوشته شده: ممکنه حق با شما باشه. متاسفانه در مورد داستان فیلم در اینترنت به جز چند خط کوتاه چیزی موجود نیست . اون مطلب رو در یک وبلاگ دیده بودم . البته نمی دونم این رفع توقیف با حذفیات همراه بوده یا نه ؟ راستی مطالب سایه خیال مجله فیلم در مورد رابین وود هم بد نبود. من از بین منتقدین خارجی فقط همین رابین وود و بعدش راجر ایبرت رو تا حدودی می شناسم. RE: مجلات سینمایی - vic_metall - ۱۳۸۸/۱۱/۴ صبح ۰۵:۴۳ سلام به نظر خرید مجلات قبل از انقلاب مثل سینما 52 تا 58 و ستاره سینما و تماشا و........ خیلی بهتر از این مجلات مزخرف امروزی مثل ماهنامه فیلم و سینما ادبیات و اون مجله افتضاح دنیای تصویر که هر بار عکس مصطفی زمانی رو جلدش هست. من تصمیم گرفتم به جای آنکه پول به این مجلات بدم سه یا چهار هزار تومن بیشتر بدم و مجله قدیمی بخرم چون مطالب مجلات قدیمی در مورد سینمای کلاسیک عالی هست RE: مجلات سینمایی - MunChy - ۱۳۸۸/۱۱/۴ صبح ۱۱:۳۲ درباره دنیای تصویر من هم تا حدودی موافق هستم. البته نه با این شدت. اما دنیای تصویر دیگه اون مجله سابق نیست و روز به روز داره اینترنتی تر میشه. RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۱۱/۴ صبح ۱۱:۵۵ این وبلاگ ، مجلات سینمایی قدیمی رو ظاهرا می فروشه . RE: مجلات سینمایی - Classic - ۱۳۸۸/۱۱/۴ عصر ۱۰:۲۴ «به اشتراك جك لمون، راج كاپور و آقا بيك...» پرده اول/«هرگز فراموشم نكن»/ستاره سينما به نوروز 1344 چند روز مانده به حلول سال 1344، بر و بچههاي مجله ستاره سينما، هشتاد و هشتمين شماره مجله كه شماره ويژه نوروز بود را آماده كردند تا هر چه زودتر روي كيوسك بفرستند. سرآغاز و سرفصل مجله، تبريكي بود از سوي دستاندركاران مجله و بعد از آن بهاريه پرويز دوايي به چشم ميخورد كه آن روزها اسم مستعارش-پيام- به قد و قامت و اندازه نام اصلياش شهرت و آوازه و هواخواه داشت. در ديگر صفحات مجله اما چيزي كه پيامآور عيد و نوروز بود، مربوط ميشد به تبليغات فيلمهاي نوروزي. تحفه سينماييها و سينمادارها براي آنها كه دوست داشتند روزهاي اول عيد همراه با سكههاي عيد و لباسهاي نو و پلوخوري بروند دم سينما و با عكسهاي دم در و تصاوير روي پرده ديداري تازه كنند. در عيد سال 44، در سينماها با نامهاي آنوقتيشان مثل سانترال و امپاير، فيلمهاي خارجي و هندي به نمايش ميگذاشتند! اين انگار اصطلاح رايج سينماروهاي آن زمان بوده كه خرج فيلم هندي را از فيلم خارجي جدا ميكردند. در تبليغات چاپ شده در ستاره سينما براي تبليغ يك فيلم خارجي اينطور آمده : «يك تكخال كمدي بينظير... همسايه خوب سام... جك لمون... وقتي كه مَردي گرفتار يك همسايه مزاحم و زيبا ميشود!» از سوي ديگر هم بازار فيلمهاي هندي داغ بوده. بازار «شيكاپور»- كه به قول تبليغ فيلم «جنگلي» هنرمند گرانمايه سينماي هند بوده!- و « سارا بانو» ملكه زيبايي آن زمان هند. و البته خب هنرپيشه محبوب هندي، راج كاپور هم با فيلمي به نام « هرگز فراموشم نكن» مهمان سينماهاي تهران بوده. پرده دوم/« ياد باد...»/ستاره سينما نوروز 1348
در گذشت 4 سال، از سال 1344 تا 1348، انگار كه رسومات در آوردن شماره نوروز دچار تغيير ميشود.دوايي باز با بهاريهاش به نام «ياد باد...» مجله را افتتاح كرده.اما اينجا ديگر پاي سينماي ايران و هنرمنداناش هم حسابي وسط آمده و تبريكات نوروزي و عكسهاي ويژه رونق پيدا كردهاند. كاريكاتورهاي سال و آيتم لعنتي و هنوز محبوب «مرور بر سالي كه گذشت...» بخشهايي از ستاره سينما را تشكيل دادهاند. اما قسمت ويژه و جالب و تازه ستاره سينما مربوط است به جايي كه عكسهاي آتليهاي بازيگران به چشم ميخورد كه هر كدام يك صفحه را اشغال كردهاند و زير عكس بزرگشان بيوگرافي و فيلموگرافي و تبريك عيدانهشان به چشم ميخورد. سپهرنيا، بوتيمار و همايون در آن روزها حكم گلزار، حيايي و سلوكي اين روزها را داشتند و عكس يك صفحهايشان محبوب بوده. چيز جالب توجه اما در ميان تبريكات نوروزي دو صفحه كامل سفيد است كه فقط در كادر پائيني يك نوشته، يك تبريك عيد خودنمايي ميكند. نوشتهها متعلق به دو بازيگر محبوب آن سالها بنايي و وثوقي است. شايد مرور تبريك آن روزهاي بهروزخان و مقايسهاش با چند سال بعد جالب و حاوي نكتههايي بس آموزنده باشد! در سال 1348 يعني قبل از ظهور فيلم قيصر و چيزي موسوم به موج نو، راه و رسم نوشتن تبريك نوروز ميان بازيگران گويا اينطور بود: « فرا رسيدن سال نو را به همه علاقهمندانم و به همكارانم و به خوانندههاي عزيز مجله صميمانه تبريك ميگويم و اميدوارم سالي كه ميآيد، سال موفقيتهاي تازه براي سينماي ايران باشد.» لحن اين نوشته را به خاطر بسپاريد تا حلول سال 1354... پرده سوم/«ناصر خان روي جلد ميرود»/ستاره سينما نوروز 1351
سال، سال عوض شده دهه بوده. دهه جديد، ملزومات جديد، ذائقه و سليقههاي جديد. همين است كه ستاره سينما كه وقتي عكس روي جلدش مال ستارههاي سينمايي فرنگ بود، بالاخره به ستارگان ايراني روي خوش نشان ميدهد و براي بردن دل ديوانههاي سينما، عكس قهرمانان محبوبشان را روي جلد ميزند تا هم به رسم نوروز، عيدي داده باشد و هم فروش مجله را بيشتر كند. در شماره مخصوص عيد 1351، عكس روي جلد متعلق است به ناصرخان كه تمام صفحه را از آن خود كرده و بالاي عكساش آن نوشته معمولا چشمگير و خوش آب و رنگ «ويژه نوروز» خودي نشان ميدهد. ستاره سينما در آن سال براي اينكه تمام سليقهها را راضي نگه دارد، در صفحه دوم مجله هم عكس تمام صفحه و تمام رنگي يك بازيگر ايراني را كار ميكند؛ سعيد راد كه آن روزها با بازي در خداحافظ رفيق سري در سرها در آورده بود و هوادارهاي خودش را داشت. در ديگر صفحات شماره نوروزي 51، رسم هنوز ماندگار در اين سالها هم، چندمين حضور و برقراري خودش را تجربه كرده. چند منتقد و سينمايينويس با نظراتشان بهترين فيلم سال را انتخاب كردهاند. فيلم برگزيده جمع جمشيد ارجمند، جمشيد اكرمي، جمال اميد، هوشنگ حسامي، بيژن خرسند، هژير داريوش، پرويز نوري و بهرام ريپور در آن سال «تريستانا» ساخته «لوئيس بونوئل» بوده. ديگر نويسندگان ستاره سينما در باقي صفحات به بررسي پرفروشترين و كمفروشترينهاي سال پرداختهاند و درباره آمار دقيق فعاليتهاي سينماي ايران در سال 1350 نوشتهاند. اما چيز جذاب شماره نوروز 51، بخش «هنرمندان چه ميكنند؟» است كه اختصاص به شرح مشغوليات هنرمندان در روزهاي عيد دارد كه انگار همه هم مشغول كار بودهاند. آقاي بيك براي بازي در فيلمي قرار بوده به پاكستان سفر كند و فردين به بم ميرفته و از آنجا براي ديدار پسرش به لندن و ناصرخان هم مشغول بازي در فيلم تيغآفتاب بوده و براي همين ايام نوروز را در جنوب ايران ميگذرانده. مقايسه اولين شمارهاي كه از ستاره سينما مثال آورديم با شمارههاي ديگر، خيلي چيزها را روشن ميكند. در شماره 88 مجله متعلق به سال 44 خبر زيادي از اين به اصطلاح جنگولكبازيها نبود و انگار كسي براياش اهميتي نداشته كه عكس و پوستر بازيگرها را جمع بكند و بداند كه آنها در روزهاي خوش عيد به چه كاري مشغول هستند. پرده چهارم/«گل اومد، بهار اومد... »/ ستاره سينما نوروز 1354
سليقهها انگار روز به روز و ساعت به ساعت عوض ميشدهاند. ميان نوروز 51 و نوروز 54 هيچ فاصله زياد و جدي و مهمي وجود ندارد. اما ناگهان روي جلد ستاره سينما از عكسهاي شيك و بيش از اندازه تميز آتليهاي ميرسد به عكس فيلمهاي ايراني. روي جلد شماره نوروز 54 به قول جملات كليشهاي عكس فيلم داش آكل زينت بخش مجله بوده. داخل مجله هم عكسهاي يك صفحهاي و رنگي هنرپيشهها در نقشهاي سينماييشان كه به درد كندن و چسباندن روي ديوار ميخورده، حجم تقريبا زيادي از مجله را گرفته. بازيگران با دست خط خود در پائين عكسشان تبريكهاي عيدشان را مينوشتند يا به ميان گل و سبزه و درختان ميرفتند تا عكاسهاي مجله ازشان عكس بگيرند و پوسترشان با روزشمار و تقويم سال جديد در مجله چاپ شود.در آن سال ديگر عكس و تصوير و دست خط فيلمسازان هم خريدار داشته و مسعود كيميايي براي هواداراناش مرقوم فرموده كه: « در آغاز نوروز تازه براي سينماي تازه ايران آرزوي موفقيت دارم.» اما اگر هنوز يادتان باشد و برايتان مهم، وعده يك تبريك عيد متفاوت در اين سال از بهروزخان را بهتان داده بوديم. چيزي كه در همان چند جمله كوتاهاش، ميتواند روايتگر خيلي از تغيير و تحولات باشد. سال 54 را بهروز خان به يك سياق جديد به دوستداراناش تبريك گفته: « در پناه يك سينماي جدي...نوروز را به تمام آنهايي كه ديگر نميخواهند آسانپسند باشند، تبريك ميگويم. » قبول داريد كه ميان «همه علاقهمندان ِ ...» سال 51 تا «آنهايي كه نميخواهند آسانپسند باشند ِ ... » سال 54 تفاوت از زمين تا آسمان است؟ پرده آخر/ «نوروز با طعم ِ سينما بدون حاشيه اضافه»/
مجله فيلم در سال 1385، بعد از نزديك به دو دهه و نيم انتشار، بالاخره در شماره ويژه نوروزش از خير چاپ تصوير بازيگران در فيلمهاي سينمايي گذشت و عكس سه بازيگر را روي جلد گذاشت كه تصويرشان توسط عكاس خود مجله برداشته شده بود. بهزاد فراهاني به همراه دو دخترش-شقايق و گلشيفته- روي جلد مجله فيلم نوروز 85 مثلا در حال رنگ زدن در و ديوار و نونوار كردن دور و برشان هستند. مجله فيلم به عنوان پايهگذار چاپ شمارههاي ويژه عيد در سالهاي پس از انقلاب، در اغلب شمارههايش عكس روي جلد را به فيلمهاي سينمايي اختصاص ميداد و زير و بالاي تصوير فيلمهايي نظير «سناتور»،«دخترم سحر»،«گبه»، «دو زن» و «مارمولك» با نوشتههايي خبر از ويژه بودن شمارهاش و ربطاش به نوروز ميداد. در صفحات داخلي مجله هم نوشتههايي مربوط به چهرههاي برگزيده سال و فعاليتهاي ديگر چهرهها و اتفاقات مهم سينمايي چاپ ميشد- و البته هنوز هم ميشود- و صدالبته بهاريه هم كه جاي خود را داشت و رسمي بود كه انگار ميبايست ادامه مييافت. بهاريههايي كه مهمترين و محبوبترينهايشان توسط پرويز دوايي، پرويز نوري و كيومرث پوراحمد نوشته ميشد. اما در كنار مجله فيلم، در اوايل دهه هفتاد، هفتهنامه سينما بود كه به چاپ شمارههاي ويژه نوروز ميپرداخت و ابايي نداشت كه به سراغ بعضي از ايدههاي به ظاهر چيپ هم برود. در اصل در كنار چيزهايي نظير معرفي برنامههاي عيد سينما و تلويزيون و اتفاقات سالي كه گذشت، يكي از جذابترين آيتمهايي كه توسط هفتهنامه سينما به آن توجه ميشد، بخشي بود با عنوان « هنرمندان در نوروز كجا ميروند و چه ميكنند؟» كه در بازيگران و كارگردانهاي سينما از برنامههاي تفريحيشان براي عيد ميگفتند. حالا و امروز ديگر خبري از ستاره سينما نيست. ديگر شايد تنها مجلهاي چون دنياي تصوير باشد كه هنوز رسم عزيز چاپ عكسهاي بزرگ و پوسترهاي رنگي را حفظ كرده. باقي مجلات سينمايي عموما جديتر و به همان ميزان دورتر از جذابيتهاي اينچنيني هستند. سوال محبوب «هنرمندان در عيد چه ميكنند؟» ديگر فقط توسط نشريات زرد و عامهپسند پرسيده ميشود. كمتر بازيگريست كه عكساش را امضا كند و با دست خطاش چيزي براي تبريك عيد بنويسد. اما از ميان تمام اين موارد دوست داشتني اما فراموش شده، شايد فقط همان سنت بهاريهنويسيست كه حفظ شده. سنتي كه در بعضي از اوقات حتي زيادي لوس به نظر ميرسد و به غير از چند نفر كه به اصطلاح استخوان خورد كرده و اينكاره هستند، ديگر كسي نيست كه بهاريه جذاب و خواندني بنويسد. بله! به قول قديميها زمانه عوض شده. عين بهار كه با وعدههاي اينطوري از راه ميرسد. با تغيير و تحول و چيزهايي از اين قبيل، كه ديگر همه از فرط شنيدن از بر شدهايم.
منبع: ماهنامه نسیم هراز
RE: مجلات سینمایی - Classic - ۱۳۸۸/۱۱/۵ عصر ۱۰:۵۴ (۱۳۸۸/۱۰/۲۸ عصر ۰۸:۲۱)MunChy نوشته شده: امروز سرانجام دنیای تصویر به دستم رسید و این مقاله ی رسول نظر زاده را دیدم. مقاله تحلیلی بسیار جالب و خوبی بود. به نکات و ظرایفی اشاره کرده بود که بی تردید لازم است در فرصتی مناسب به آن بپردازم. دقتی که در رفتار شخصیت های این فیلم ها کرده و نتیجه ای که گرفته قابل ستایش است. " عجیب خواهد بود اگر آنها کار نابود ساختن جهان را پیش از پایانِ جهان به انجام نرسانده باشند ! " : توصیفی از داستان فیلم 2012 و فیلم هایی که به پایان جهان می پردازند. جمله های کوتاهی که بیرژن اشتری در ابتدای نقد فیلم های جدید می آورد بعضا جالب و زیباست. نمی دانم این مقالات ترجمه است یا نوشته خود اوست ؟ مقاله دنباله دار 101 فیلم چهار ستاره تاریخ سینما هم خواندنی است و به خصوص توصیف سکانس های فیلم شبی در اپرا . - RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۱۱/۱۷ عصر ۱۱:۳۰ شماره اخیر مجله همشهری جوان به مناسبت جشنواره فیلم فجر یک پرونده در مورد فیلم خوار ها داشت و گرچه این نشریه برای جوان هاست اما ما هم می ریم می خریم تا اینطوری خودمون رو گول بزنیم که هنوز جوونیم . یک مطلب جالب داره در مورد اینکه چطور فیلم ببینید و در حضور جمع باید چه نکاتی رو رعایت کنید تا فیلم به درستی دیده بشه و تفاوت های فیلم دیدن در سینما و خانه و یا پشت کامپیوتر . حتی مزایای نشستن در ردیف اول سینما و مزایای نشستن در ردیف آخر رو هم بررسی کرده و دست آخر هم چند فیلم مطرح تاریخ سینما رو در ژانر های مختلف ( درام - کمدی - نوآر - وسترن و ... ) پیشنهاد کرده که گرچه ناقصه اما همینقدر که باعث آشنایی نسل نو با فیلم های کلاسیک میشه قابل تقدیره به خصوص اینکه هیئت تحریره این مجله میانه خوبی با سینمای کلاسیک دارند. RE: مجلات سینمایی - Savezva - ۱۳۸۸/۱۱/۱۸ صبح ۱۱:۵۵ شماره 189 دنیای تصویر منتشر شد مطالب این شماره: جشنواره فيلم فجر‚ ضرورت سامانيابي و اصلاح، جداول توليد و فروش فيلمهاي روز ايراني و خارجي، معرفي فيلمهاي بخش مسابقه بيستوهشتمين جشنواره بينالمللي فيلم فجر، تازههاي 2010 (آواتار‚ شكستناپذير‚ شرلوك هولمز‚ پا در هوا‚ آلوين و سنجابها: جيغجيغو‚ آيا از مورگانها خبر داريد؟ پرنسس و قورباغه‚ پيچيده است‚ نُه)، آلمودراما (همه چيز دربارهي سينماي پدرو آلمودوار و واپسين شاهكارش <آغوشهاي گسسته>)، فيلمهاي چهار ستارهي تاريخ سينما (بانوي زيباي من‚ ترميناتور2: روز داوري‚ مرد سوم)، فاصلهي بيرحمانهي چشم و مغز! (ويرجينيا وولف و سينما)، ويژهنامه كودكان و نوجوانان: دارايي سينماي كودك و نوجوان ايران در جشنواره 28 به روايت فيلمسازان، پرچم آواتار بر فراز قله گلدن گلوب، آغاز و پايان انقلاب سينما (خاطرات جك نيكلسون از <درخشش> و كوبريك)، دشواريهاي تجربه گرايي (نقد فيلم شبانه)، سينماي ايران: ريختشناسي+فيلمفارسي، جزيرهي سرگرداني (ميزگردي پيرامون سينماي امروز ايران‚ دغدغهها و راهكارها)، صدايش ميآمد! (پيشنگريهاي سينماي ايران قبل از وقوع انقلاب اسلامي 1357)، سرگردان در هيچِ بزرگ (سفري كوتاه در ايدهي فيلمهاي فضايي) RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۱۱/۲۶ عصر ۱۲:۴۴ این مجله دنیای تصویر چرا اینقدر زود به زود می آد بیرون ؟ هنوز قسط مجله قبلی تموم نشده که می بینی یکی دیگه اومده روی پیشخوان کیوسک های مطبوعاتی ! چطوره یه نظرسنجی بذاریم ببینیم کدوم مجله بیشتر محبوبیت داره ، مثلا کاندیداها اینها باشه : ( اگر مجله دیگه ای سراغ دارید بگید تا اضافه کنیم ) . بعد در مورد هر کدوم یک نقدی هم داشته باشیم. فیلم دنیای تصویر صنعت سینما 24 فرهنگ و سینما سینما خانواده نقش آفرینان بانی فیلم سینما تاتر RE: کتاب های سینمایی - Negar - ۱۳۸۸/۱۲/۱ عصر ۰۶:۱۱ کتاب تکنیک سینما نوشته ی ال.برنارد.هپه* کتاب فوق العاده مفیدی هست که غلامرضا طباطبایی ترجمه کرده و انتشارات انجمن سینمای جوانان تهران منتشر کرده. من چاپ اول این کتاب رو که مربوط به سال 1368 هست تصادفا در جشنواره ی سه سال پیش در سینما فلسطین پیدا کردم و نمی دونم که تجدید چاپ داشته یا نه. بهر حال کتاب خوبیه که در فصل های نخست به تاریخچه سینما و مبادی اون می پردازه و در فصلهای بعد خیلی تکنیکی تر اصول سینمایی رو توضیح میده. فهرست موضوعات این کتاب: تاریخچه ی اولیه سینما اصول آغازین فیلمبرداری خصوصیات تصویر ثبت شده ی فتوگرافیک ثبت تصویر ضبط و پخش تولید فیلم در استودیو دیگر جنبه های تولید ظهور و چاپ فیلم روش های تهیه ی کپی فیلم نمایش و ارائه ی فیلم در ضمن این کتاب در مدارس سینمایی و دانشکده ی سینما و تئاتر خودمون به عنوان مرجع تدریس استفاده میشه. متاسفانه تصویری از جلد کتاب پیدا نکردم که براتون بذارم اگه کسی از دوستان داشت زحمتشو بکشه. --------------------------------------------------------------- * L.Bernard.Happe RE: مجلات سینمایی - Classic - ۱۳۸۸/۱۲/۹ عصر ۱۲:۳۵ شماره جدید مجله فیلم هم بیرون آمده . خوبی مجله فیلم اینه که یک سایت درست و درمان راه اندازی کرده و جزئیات هر شماره و گزیده ای از مقالات اون رو در سایت قرار داده و کار معرفی مجله رو راحت کرده. کاری که دنیای تصویر و بیشتر مجلات دیگر هنوز انجام نداده اند. البته در این شماره ، مطلب خاصی در مورد سینمای کلاسیک یافت نمی شود و بیشتر درباره فیلم های جشنواره و درد دل های منتقدان در مورد کم و کاستی های برگزاری جشنواره مطالبی هست. به نظر من یکی از مشکلات و کاستی های مهم مجله فیلم ، کیفیت پایین عکس هایی است که در صفحات مجله چاپ می شود. نمی دانم از نوع کاغذ است یا روش چاپ مجله ؟! . چیزی که آشکار است اینست که برای یک مجله سینمایی ، عکس های آن حکم شکر برای کیک در شیرینی فروشی را دارد. مسئولان این ماهنامه باید در این باره فکری بکنند. به نظر من ، حتی اگر قیمت تمام شده مانع این کار است ، می توان با کاهش صفحات این افزایش هزینه را جبران کرد. RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۱۲/۹ عصر ۱۰:۲۰ اتفاقا داشتم این شماره مجله فیلم رو ورق می زدم که چشمم به یک تبلیغ تقویم سینمایی دیواری افتاد. کار جواد آتشباری است که سالهای قبل هم تقویم های زیبایی با نام یک گل رز برای صلح چاپ و پخش کرده بود. هر وقت خریدم یه عکس ازش می ذارم . باید چیز قشنگی باشه. قبلا برای سال 1385 یکیش رو خریده بود و تا سال 1387 روی دیوارم بود ! RE: مجلات سینمایی - MunChy - ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ عصر ۰۶:۳۴ شماره جدید 24 پرونده ای برای کازابلانکا داره. مطالبی خواندنی راجع به برنامه ای که اکبر عالمی از سالها قبل می گردونه و دفترچه ژانریش هم مربوط به ژانر وحشت میشه.شاید مطالبش به اون شکل تازگی نداشته باشن ولی بین مجله های فعلی گزینه خوبی هست. RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۱۲/۱۹ صبح ۱۲:۳۲ (۱۳۸۸/۱۲/۱۸ عصر ۰۶:۳۴)MunChy نوشته شده: این مجله تا حالا حتی یک شماره اش هم طرفای ما نیومده. مناطق محروم به ما میگن ! اگر شد یه تصویر از صفحه کازابلانکاش برای ما آپلود کنید ... خیر ببینید RE: کتاب های سینمایی - Negar - ۱۳۸۸/۱۲/۲۴ عصر ۱۱:۰۸ اومانیسم در نقد فیلم. گزیده ای از نقدهای سینمایی رابین وود. ترجمه ی روبرت صافاریان. نشر مرکز. چاپ اول.1379
رابین وود در ایران بیشتر با نقدهایی که درباره ی هیچکاک و هاوکس نوشته معروف است. در این کتاب نیز یک فصل کامل (با نام: مقدمه ی بازبینی فیلمهای هیچکاک) به هیچکاک و بالاخص فیلم سرگیجه اختصاص دارد. در فصلهای دیگر کتاب، به فیلم تعقیب آرتور پن (کارگردان معروف بانی و کلاید)، نور زمستانی اینگمار برگمان و شکارچی گوزن مایکل چیمینو و نیز آثار جرج لوکاس و استیون اسپیلبرگ پرداخته می شود. در فصلی دیگر، وود به سینمای وحشت دهه ی هفتاد، المان های آن و علل شکل گیری و توسعه ی آثار این ژانر می پردازد. اما یکی از جذابترین فصلهای کتاب با عنوان "روایت در دهه ی هفتاد" به مقایسه ی برخی از مهمترین فیلمهای این دهه با آثار کلاسیک دهه های قبل می پردازد. (طبق نوشته ی مترجم، وود بیشتر این نقدها را در دهه ی هشتاد قلم زده است.) بطور کل در این کتاب دیدگاه های انتقادی این منتقد بزرگ درباره ی نظریه ی مولف، رئالیسم در فیلمها، روایت و ... با ترجمه ای روان مطرح می شود. RE: کتاب های سینمایی - soheil - ۱۳۸۸/۱۲/۲۵ عصر ۰۲:۲۳ (۱۳۸۸/۶/۲۵ عصر ۰۴:۳۵)سروان رنو نوشته شده: بله فقط گفتگو است. خب البته در بين گفتگو بسياري از خاطرات نيز ذكر مي شود. RE: مجلات سینمایی - MunChy - ۱۳۸۸/۱۲/۲۷ صبح ۰۹:۲۳ (۱۳۸۸/۱۲/۱۹ صبح ۱۲:۳۲)سروان رنو نوشته شده:(۱۳۸۸/۱۲/۱۸ عصر ۰۶:۳۴)MunChy نوشته شده: سلام admin: با سپاس از برادر مونچی ، عکس ها ویرایش و آپلود مجدد شد. این هم 2 صفحه از فیلمهایی که در گذشته از برنامه هنر هفتم پخش می شده و بعضی مخصوص این برنامه (احتمالا) دوبله شده بودند : http://m1.imagemoon.us/images/01587IMMP01-01-08_1341.JPG http://m1.imagemoon.us/images/01587IMMP01-01-08_1343.JPG RE: مجلات سینمایی - Classic - ۱۳۸۸/۱۲/۲۷ عصر ۰۵:۴۳ با سپاس از مونچی عزیز که عکس ها را طوری گرفته که قسمت زیادی از متن ها قابل خواندن است یک سوال: در پانویس این مجله نوشته شده : ویژه نامه سینمایی همشهری ماه . پرسش من اینست که آیا این یک مجله مستقل است یا اینکه همراه با روزنامه همشهری به صورت ویژه نامه ماه منتشر می شود ؟ چون من چند بار سراغ آنرا از کیوسک های مطبوعاتی گرفتم اما کسی از روزنامه فروشی ها اطلاعی از آن نداشت ! RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۸/۱۲/۲۸ صبح ۰۱:۱۰ پیر شی جوون . عالی بود. از بهترین پرونده هایی بود که برای این فیلم کار شده بود. این مقاله ... : و جاودانگی رازش را با تو در میان نهاد / پس به هیئت گنجی در آمدی بایسته و آزانگیز پیوندی که با عرفان مولوی داده و تاثیر حماسه عارفانه فیلم که بر جنبه فنی و ساخت و پرداخت آن سایه می افکند جالب است ... : وقتی چهره مغرور ریک را دیدم که برای پرهیز از گرفتار شدن در احساسات شخصی به نگاه التماس آلود برگمن که به سوی هواپیما می رود بی اعتناست یاد آن مصراع معروف مولانا افتادم که "هر چه داری ببخش و هیچ نخواه " و این یعنی نهایت عشق ، پس بی اختیار ، اشک پهنای صورتم را پوشاند . پ.ن: اینطور که به نظر میاد مقالات مجله 24 بیشترشون تالیفی و تحلیلی است و برخلاف دنیای تصویر (که به قول مونچی ، روز به روز داره اینترنتی میشه و مطالبش رو از اینترنت کپی می کنه) این مجله مطالب اش از دل خود نویسنده بیرون میاد پس بر دل خواننده بهتر می نشیند. RE: مجلات سینمایی - بهزاد ستوده - ۱۳۸۸/۱۲/۲۸ عصر ۰۲:۴۷ فیلم های نوشته شده در مجله بتاریخ 1370 بود چرا؟ اگر فرصت شد یک جلد می خرم 24 یک مجله مستقل است قیمت1500 تومان RE: مجلات سینمایی - Classic - ۱۳۸۸/۱۲/۲۹ صبح ۰۹:۳۶ شماره جدید ماهنامه فیلم یکی از درخشان ترین شماره های اخیر این مجله است با مطالبی جالب که اینبار با اینکه مبلغی دو برابر معمول ( 1500 تومان ) برای خرید آن می دهید اما شما را پشیمان نمی کند. به رسم همه ساله ، اینبار هم بهاریه هایی از نویسندگان مجله همراه با خاطرات نوستالژیک را در این شماره شاهد هستیم که برخی واقعا خواندنی هستند. مطالب دوبله هم جالب هستند و مصاحبه جالبی با دختر اوسن ولز و مصاحبه ای جالب با خانم خامنه ( مجری برنامه کودک در دهه 60 خورشیدی ) به چشم می خورد. قصیده گلمکانی (دختر هوشنگ است ؟! ) یادداشتی در مورد نمایشگاه گریس کلی نوشته که قابل تامل است و ... اما بهترین و جذاب ترین بخش این شماره ، سایه خیال است که پرونده اش در مورد برادران مارکس است و دارای نوشته هایی خواندنی و مطالب باارزشی درباره این برادران کمدین می باشد. این پرونده پر و پیمان ، از تحلیل دوبله فیلم های این برادران گرفته تا مشاجره طنزآمیز حقوقی بر سر استفاده از نام فیلم شبی در کازابلانکا که استودیو برادران وارنر با گروچو مارکس داشته است را شامل می شود . RE: مجلات سینمایی - Surrealist - ۱۳۸۹/۱/۳ صبح ۰۵:۵۰ جديدترين شماره مجله دنياي تصوير، در 112 صفحه و ویژه نوروز منتشر شد. در اين شماره ضمن ارائه مطالبي از سينماي امروز ايران و جهان، پروندهاي خواندني با موضوع زندگي و آثار جاني دپ به همراه عكسهاي چاپنشدهاي از اين هنرمند، آورده شدهاست. بر اساس این گزارش، به كام زنان (گزارشي ازمراسم اسكار 2010)، به من پول بدهيد‚ سينما ارزش پيدا ميكند...!، كه بسي گُل بدمد باز و تو در گل باشي (به ياد بهار)، كاملترين جداول توليد و فروش سال 1388 به انضمام تحليلي بر فروش سالانهي سينماي ايران، شب صداهاي فراموشنشدني (معرفي نامزدها و برندگان تنديس حافظ يازدهمين جشن دنياي تصوير)، مينياتوري ظريف از فولاد آبديدهي ايران ما (گفتگو با مسعود جعفري جوزاني در مسير مجموعهي تلويزيوني <در چشم باد>)، كار خدا بود كه بازيگر شدم (همه چيز دربارهي جاني دپ)، گزارش تصويري بيستوهشتمين جشنواره بينالمللي فيلم فجر، ساعات جادويي يك قرن فيلمسازي (پشت صحنههاي جذاب به روايت تصوير)، مل گيبسون كارآگاه شيردل!، كامرون دياز: بهدنبال شادي ميگردم!، بازگشت دوقلوهاي كارگردان با <كتاب الي>، جشنواره بيستوهشتم فجر: فرصتها و تهديدها، من همان سگ آندلسي بونوئلم! (فدريكو گارسيا و سينما)، معرفي و بررسي فيلمهاي روز جهان (گنجهي رنج، كتاب الي، آخرين ايستگاه، قلب ديوانه، زماني در رم، جان عزيز، استخوانهاي دوستداشتني، لبهي تاريكي،500 روز سامر، جاسوس خانهي پهلويي، از پاريس با عشق، شبشكنان، يك مرد جدي، يك آموزش، خماري، ماه، فرشتهي دندانها، ويكتورياي جوان، اقدامات فوقالعاده و ويژهنامهي كودكان و نوجوانان از جمله موضوعات جديدترين شماره مجله دنياي تصوير هستند. RE: مجلات سینمایی - Classic - ۱۳۸۹/۱/۹ صبح ۱۲:۰۷ متاسفانه این شماره دنیای تصویر اصلا در حد و اندازه یک شماره نوروزی نیست . شماره فروردین فیلم نگار هم بد نیست اما این مجله هم نیاز به یک خانه تکانی دارد که از این یکنواختی خارج شود. به نظر می رسد که فیلم نگار بعد از تغییر کادر سردبیری اش ، بیش از حد محافظه کار شده است و فقط هر از چند گاه ، اتفاقی ، پرونده جالبی بیرون می دهد. البته این ماهنامه یک امتیاز مثبت دارد و آن اینست که می توان اکثر مطالب آنرا به رایگان در سایت اش خواند ! RE: کتاب های سینمایی - سم اسپید - ۱۳۸۹/۱/۹ عصر ۰۵:۴۵ من فایل PDF کتاب استاد بونوئل که آقای surrealist قرار دادن رو دارم و واستون آپلود کردم: http://www.4shared.com/file/251942269/40007989/bunuelsbook.html اسکن نیست و کیفیت خیلی بالایی داره. RE: کتاب های سینمایی - Negar - ۱۳۸۹/۱/۱۵ صبح ۱۲:۰۹ مشخصات کامل کتابهای سینمایی و ادبی پرویز دوایی(تالیف و ترجمه): http://www.goodreads.com/author/list/900558._Parviz_Davaee RE: مجلات سینمایی - رائول والش - ۱۳۸۹/۱/۲۷ صبح ۱۰:۴۱ شماره 93 مجله صنعت سینما منتشر شده است: ویژه نامه پنجاه سالگی ریوبراوو یک شماره خاطره انگیز مخصوص دوستداران سینمای کلاسیک در این ویژه نامه ابتدا مجموعه مطالبی درباره دهه شگفت آور 50 بیان شده است و بعد از آن روی سال 1959 تمرکز شده و 30 فیلم بزرگ تولید این سال معرفی گردیده است. بیشتر مطالب توسط منتقد قدیمی سینما حسین گیتی کار شده و او خاطراتی از نمایش اولیه ریوبراوو و فیلم های دیگر در ایران را بیان کرده است که خواندنشان خالی از لطف نیست. در ضمن عکس زیبایی از جان وین هم روی جلد مجله را زینت بخشیده است! ادامه این مجموعه اختصاص به ریو براوو دارد که مجموعه نقدهایی از منتقدین مشهور ایرانی و خارجی، مصاحبه با عوامل فیلم، سینمای هوارد هاکس و دانشنامه فیلم را شامل می گردد. مجله صنعت سینما به مدیریت شهرام جعفری نژاد منتشر می شود. این هم شماره تلفن دفتر مجله برای دسترسی عزیزانی که تهران نشین نیستند: 22741426 RE: کتاب های سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۹/۲/۱ عصر ۰۸:۱۰ زندگینامهی کاترین هپبورن به روایت چندلر زندگینامهی کاترین هپبورن، هنرپیشهی مطرح آمریکایی توسط شارلوت چندلر با عنوان من میدانم که بهکجا میروم: کاترین هپبورن منتشر شد. کاترین هپبورن ۱۲ مه سال ۱۹۰۷ بهدنیا و ۲۹ ژوئن سال ۲۰۰۳ از دنیا رفت. او بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر بود و با 4 بار دریافت جایزهی اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن و 12 بار کاندیدای جایزه اسکار، رکورددار دریافت جایزهی اسکار است. RE: مجلات سینمایی - soheil - ۱۳۸۹/۲/۴ عصر ۰۴:۱۵ شماره جديد مجله فيلم براي علاقه مندان دوبله شماره پر باري است. مطالبي در مورد جشنواره دوبله و همچنين نگاهي به كارنامه سال گذشته دوبلورها موجود است. همچنين يك مصاحبه از آرشاك توسط ابوالحسن تهامي گرفته شده است كه بايد مورد توجه علاقه مندان باشد. RE: مجلات سینمایی - Savezva - ۱۳۸۹/۲/۷ عصر ۰۱:۱۳ چهارمین شماره مجله 24 منتشر شد. RE: مجلات سینمایی - MunChy - ۱۳۸۹/۲/۱۶ عصر ۰۱:۵۳ ول کن نیستن! یه شماره در میون عکس این رو میندازن روی جلد یک سری از مطالب این شماره : RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۹/۲/۱۶ عصر ۰۷:۳۹ (۱۳۸۹/۲/۱۶ عصر ۰۱:۵۳)MunChy نوشته شده: حالم دیگه ازش بهم می خوره. حالا اگر مثلا عکس { براد پیت آنجلینا جولی} بود باز یه جوری قابل تحمل بود اما این دیگه شورشو در آورده. علی معلم جلد مجله شو کرده تابلو تبلیغات فیلم هایی که تهیه کرده. ( فیلم آل ) کم کم دارم به این نتیجه می رسم که اگر 2500 تومن پولی که قراره خرج مجله بشه ، اینترنت بخرم می تونم مطالب بیشتر و بهتری بخونم. (۱۳۸۹/۲/۱۶ عصر ۰۱:۵۳)MunChy نوشته شده: اینا روش کارشون اینه که مطالب خوبشون رو انبار کنن و برای هر شماره حداقل یک مقاله جالب بذارن تا خواننده وسوسه بشه برای همین چند صفحه پول بقیه صفحات مجله رو هم بده و اونو بخره. روش تزریق قطره چکانی . برای همینه که مجلات امروزی دیگه اون جذابیت قدیم رو ندارن ( شاید هم کلاس ما رفته بالا ! ) یادمه اون وقت ها سر ماه که می شد روزی 10 بار می رفتم سراغ این دکه های مطبوعاتی تا ببینم مثلا مجله فیلم اومده یا نه . اما حالا وقتی یه شماره اش رو می بینم شیر خط می کنم که آیا بخرم یا نخرم ! RE: مجلات سینمایی - MunChy - ۱۳۸۹/۲/۱۶ عصر ۰۷:۴۰ فقط دکتر ژیواگو از سری 101 فیلم 4 ستاره بود که من به اشتباه جدا نوشتم. RE: کتاب های سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۹/۲/۲۱ صبح ۱۲:۰۳ برادران عزیز پایتخت نشین ، آیا کتاب جالبی در نمایشگاه کتاب امسال عرضه شده ؟ RE: کتاب های سینمایی - MunChy - ۱۳۸۹/۲/۲۱ عصر ۰۶:۲۶ هنر والت دیزنی, (۱۳۸۹/۲/۲۱ صبح ۱۲:۰۳)سروان رنو نوشته شده: والا من 4شنبه رفتم که هنوز کامل نیورده بودن ولی رسما هیچی پیدا نکردم. هر سال حداقل 5-6 جلد کتاب سینمایی می گرفتم ولی امسال فقط موردی از تروفو به چشمم خورد. حالا فرصت بشه باز هم میرم. نمایشگاه کتاب - Savezva - ۱۳۸۹/۲/۲۲ عصر ۱۱:۳۱ بالاخره توفیقی دست داد تا سری به نمایشگاه کتاب بزنم. امسال فضای نمایشگاه کمی عوض شده بود. چرا که بسیاری از غرفه ها در چادرهایی در محوطه پارکینگ اسقرار داشتند. امسال هم مثل هر سال ان چیزی که ملموس بود شلوغی بیش از حد و کمبود فضای فیزیکی بود. معلوم نیست چه سیاستی است که نمایشگاه کتاب را در محل دائمی نمایشگاه های بین المللی برگزار نمی کنند. از این مسائل بگذریم و برویم سراغ اصل مطلب... کتاب های سینمایی امسال وضعیت چندان جالبی نداشت. انتشارات روزنه کار که به عنوان یکی از ناشرین اصلی کتب سینمایی به شمار می رود با کتاب قطع جیبی راهنمای فیلم روزنه خودنمای می کرد. کتابی که هرسال تجدید چاپ شده و سال به سال به تعداد فیلمهایش افزوده می شود. امسال هم تا سال 2010 را پوشش داده بود. به مبارکی قیمتش هم 15000 بود! این کتاب خیلی ارزشمند است ولی به عنوان یک مرجع ایراد بزرگی دارد و آنهم از قلم انداختن برخی از فیلمهای مشهور به خاطر داشتن موارد به اصطلاح خاص!! می باشد. جالب این جاست که بهزاد رحیمیان نیز خود بر این نکته اذعان کرده و گفته فیلمهایی که با فرهنگ ایرانی مغایرت دارد در این کتاب نیست (مثلا نامی از فبلم کوهستان بروک بک به خاطر مسائل همجنس بازی در این کتاب نیست!!) انتشارات روزنه کار در ادامه چاپ فرهنگ آهنگسازان و بازیگران سومین کتاب را با نام کارگردانان منتشر خواهد کرد که احتمالا اوایل مهرماه با عکس زیبایی از استاد دلهره سینما آلفرد هیچکاک در روی جلدش به بازار خواهد آمد. چند کتاب هم از پرویز دوایی تجدید چاپ شده و همین طور فیلمنامه جانی گیتار با ترجمه استاد دوایی نیز منتشر شده است. اما انتشارات نگاه بالاخره بعد از 11 سال جلد چهارم کتاب فرهنگ فیلمهای سینمای ایران را منتشر کرد. این کتاب که با کوشش جمال امید منتشر شده ادامه دوره سه جلدی است که تا سال 1377 به معرفی فیلمهای ایرانی پرداخته بود. در جلد چهارم نیز از سال 1378 تا ابتدای سال 1388 تمامی فیلمهای سینمای ایران معرفی شده است. قیمت آن هم 12500 تومان ناقابل است. چاپ دوم کتاب گفتگو با بیلی وایلدر هم منتشر شده و قیمتش 8000 تومان می باشد. علاقمندان شرلوک هولمز هم می توانند کتاب جدیدی از مجموعه داستانهای کارگاه با عنوان حلقه سرخ و چند داستان دیگر با ترجمه روان مژده دقیقی را با قیمت 2500 تومان تهیه کنند (قابل توجه بهزاد ستوده عزیز). عمارت ویستریا، نقشه های بوریس پارتینگتون، پای شیطان، حلقه سرخ ، ناپدید شدن لیدی فرانسیس کارفکس و کارگاه محتضر داستان های این مجموعه را شامل می شوند. این بود مختصری از حضور 4 ساعته من در نمایشگاه کتاب امسال... RE: کتاب های سینمایی - رائول والش - ۱۳۸۹/۲/۲۳ عصر ۰۱:۵۴ (۱۳۸۹/۲/۲۱ صبح ۱۲:۰۳)سروان رنو نوشته شده: يك كتاب دو جلدي توسط انتشارات ساقي چاپ شده با اين مشخصات: مبانی سینما 1 و 2 نويسنده : ویلیام فیلیپس، ترجمه: رحیم قاسمیان از ويژگي هاي كتاب داشتن عكس هاي زياد است كه البته هيچكدام تزييني نيست و حالت آموزشي هم دارد. مي توان گفت كه يك مرور كوتاه و مفيد به تاريخ و هنر سينما است كه با توجه به جديد بودن و قيمت مناسبش خوبست RE: کتاب های سینمایی - MunChy - ۱۳۸۹/۳/۱ صبح ۱۲:۲۵ RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۹/۳/۱ عصر ۰۴:۵۸ شماره خردادماه مجله 24 هم در اومده. چشمتون روشن ! مثل اینکه یک پرونده در مورد ارتش سری و مصاحبه با کِسلر ( ناصر طهماسب ) داره . هنوز حتی یک شماره این نشریه توی منطقه ما نیومده این پرونده اش رو 2 بار بخونید تا به جای ما هم خونده باشید ! لذتش رو بعدا با هم تقسیم می کنیم RE: مجلات سینمایی - MunChy - ۱۳۸۹/۳/۱ عصر ۰۸:۰۰ (۱۳۸۹/۳/۱ عصر ۰۴:۵۸)سروان رنو نوشته شده: تا چند روز دیگه آپلودش می کنم. RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۹/۳/۹ عصر ۱۲:۰۹ خانم ها ، آقایان ! پس از مدت ها کمین و انجام یک سری عملیات متهورانه از قبیل : حمله شبانه به محل دفتر مجله 24 ، گروگان گرفتن بچه سردبیر مجله ، ارعاب ، مبارزه خاموش ، تهدید تلفنی مسئول کیوسک روزنامه فروشی محل و ... بالاخره توانستیم یک جلد مجله 24 را به چنگ بیاوریم یک مجله خواندنی و حرفه ای . با مطالبی در خور . پرونده ارتش سری به خصوص یادداشت آقای جعفریان جالب است. در جایی با ناصر طهماسب در مورد دوبله فرمانده کسلر مصاحبه شده که در تاپیک ارتش سری خواهم گفت. یه پرونده مفید و خواندنی هم در مورد مقایسه دو اقتباس سینمایی از رمان ارنست همینگوی دارد : داشتن و نداشتن هاکس و ناخدا خورشید ناصر تقوائی . در مقاله ای امیر پوریا حسابی پنبه فیلم هاکس رو زده و به نظر من هم ، نسخه ایرانی اثر اورجینال تر و دیدنی است. اگر شد در مورد این هم در تاپیک فیلم داشتن و نداشتن بحث می کنیم. خلاصه خوب چیزیه این مجله 24 . شماره های قبلش رو هم باید گیر آورد. آدم رو یاد مجله فیلم (ره) در دوران طلایی اش ( دهه 70 و اوایل دهه 80 ) می اندازه. RE: مجلات سینمایی - LAUREL - ۱۳۸۹/۳/۹ عصر ۰۳:۵۳ مجله نافه هم مجله بسيار پربار و با مطالبي جدي و خواندني است كه واقعاً به اندازه قيمتش و خيلي بيشتر مطلب داره قيمتش 4000 تومانه و يكسري مطالب سينمايي و هنري ميتونيد پيدا كنيد مصاحبه اميد روحاني با عباس كيارستمي و خيلي مطالب ديگه تقريبا در ادامه مجله هفت هست RE: مجلات سینمایی - Surrealist - ۱۳۸۹/۳/۹ عصر ۱۱:۳۰ (۱۳۸۹/۳/۹ عصر ۰۳:۵۳)LAUREL نوشته شده: جدیده این ؟ چند شماره تا حالا منتشر شده ؟ RE: مجلات سینمایی - Surrealist - ۱۳۸۹/۴/۷ عصر ۱۰:۰۱
RE: کتاب های سینمایی - سم اسپید - ۱۳۸۹/۴/۸ صبح ۱۰:۱۹ چند کتاب با فرمت PDF به زبان اصلی برای دوستداران سینما: 1- John Ford - The man and his movies http://www.4shared.com/document/NPEV9NI6/John_Ford_-_The_man_and_his_mo.html 2- Encyclopedia_of_Film_Noir http://www.4shared.com/document/Bgy3HKKd/Encyclopedia_of_Film_Noir.html 3- Carlo.Celli.Marga.Cottino.Jones-A.New.Guide.to.Italian.Cinema.2007 http://www.4shared.com/document/_ry9y6vH/CarloCelliMargaCottinoJones-AN.html 4- American_Films_of_the__70S_-_Conflicting_Visions http://www.4shared.com/document/LedOpMpF/American_Films_of_the__70S_-_C.html 5- Classical_Film_Violence http://www.4shared.com/document/1Bvk7di6/Classical_Film_Violence.html 6- Jonathan Rosenbaum - Movies as Politics http://www.4shared.com/account/document/b4zXs2XF/Jonathan_Rosenbaum_-_Movies_as.html 7- The Oxford History Of World Cinema http://www.4shared.com/document/cnRC4QCP/The_Oxford_History_Of_World_Ci.html RE: کتاب های سینمایی - Negar - ۱۳۸۹/۴/۸ عصر ۱۱:۱۳ اسطوره و سینما کشف ساختار اسطوره ای در 50 فیلم بیادماندنی. استیوارت وویتیلا. ترجمه ی محمد گذر آبادی. انتشارات هرمس. چاپ اول.89 بررسی ساختار اسطوره ای در ده ژانر شاخص سینمایی.(تحلیل 5 فیلم از هر ژانر) ژانرهای مورد بررسی: حادثه. وحشت. وسترن. کمدی. رمانس. جنگی. تریلر. درام. کمدی-رمانتیک. فانتزی اسامی برخی از فیلمهای تحلیل شده در کتاب: کازابلانکا. پدرخوانده. فارغ التحصیل. آنی هال. ای تی. ماجرای نیمروز (high noon). بدنام. بوچ کسیدی و ساندنس کید. هفت سامورایی. پل رودخانه کوای و ... نویسنده در دو فصل خواندنی ابتدای کتاب، به معرفی ساختار اسطوره ای و کهن الگوهای آن پرداخته است. پانویس: به علت پیدا نکردن تصویر جلد فارسی، از تصویر جلد اصلی که بجز نوشته ها عینا مشابه است استفاده کردم. RE: کتاب های سینمایی - soheil - ۱۳۸۹/۴/۹ عصر ۰۸:۴۶ خواندن کتاب این گروه خشن خالی از لطف نیست. در این کتاب چهره های اصلی سینمای وسترن بررسی می گردند. که در 2 بخش کارگردانان و بازیگران تقسیم بندی شده است. هرچند کتاب برای بسیاری از علاقه مندان سیما اطلاعات جدیدی ندارد. اما دسته بندی منظم و کیفیت بالای عکس ها باعث می شود بتوان از آن به عنوان یک منبع استفاده کرد. RE: کتاب های سینمایی - سم اسپید - ۱۳۸۹/۴/۱۰ صبح ۰۸:۳۹ كتاب «تاريخ سينماي هنري» ترجمه: هوشنگ طاهري « تاريخ سينماي هنري» يكي از معتبرترين كتابهايي است كه سير تحولات سينماي مدرن را از ابتدا تا دهه60 ميلادي به دقت مورد تحليل و بررسي قرار داده است. انوپاتالاس و اولريش گرگور مؤلفان تاريخ سينماي هنري از شاخصترين منتقدان سينمايي آلمان هستند؛ چنان كه در مقدمه مترجم آمده تسلط آنها به چندين زبان موجب شده است كه آنان بتوانند تمامي آثار بزرگ و ارزشمند تاريخ سينما را به زبان اصلي تماشا كنند و از دگرگونيها و گاه تحريفهايي - چه از لحاظ عناوين و چه از لحاظ محتوايي آثار سينمايي- كه معمولاً در زبان مادريشان ميتوانسته به وجود آيد، دور بمانند و در نتيجه، بتوانند تصوير روشنتر و دقيقتري از حركت تاريخ سينما را عرضه كنند. اين كتاب در دهه هفتاد در ميان تعداد زيادي كتاب تاريخ سينما كه به جشنواره ونيز ارسال شده بود، به عنوان تحليليترين و جامعترين كتاب تاريخ سينماي هنري مورد تجليل و ستايش فراوان قرار گرفت و جايزه اول كتابهاي سينمايي اين جشنواره را دريافت كرد. يك مرجع معتبر براي تمام دوستداران جدي سينما كه به واسطه تسلط مترجم بر موضوع، فاقد ضعفهاي جدي برخي از ترجمههاي متاخر تاريخ سينماست. تاريخ سينماي هنري RE: مجلات سینمایی - Surrealist - ۱۳۸۹/۴/۱۰ عصر ۰۲:۲۵ خوب امروز تو فروم همسایه خوندم که در اقدامی جالب مجله سینمایی 24 از سری مجلات همشهری تو سایت خود مجله، کل صفحات هر شماره رو (به غیر از شماره 1 و شماره قبلی) با کیفیت عالی بصورت PDF درآورده و واسه دانلود گذاشته که اسکن شده نیست و کیفت اصلی خود مجله هست ! این سایت مجله : http://www.hmg.ir/archive/16-cinema.html این شماره 3 هم که مطلبی در مورد کازابلانکا و همین طور مطلبی در مورد برنامه "هنر هفتم" و دکتر عالمی داره، بشدت توصیه میشه ! همون اسامی فیلمهای پخش شده در هنر هفتم که تو اون مقاله اومده خودش یه دنیاییه و باید قاب کرد زد به دیفال ! :دی اینم لینکش : http://www.hmg.ir/archive/16-cinema/278-cinema3.html RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۹/۴/۱۰ عصر ۰۵:۴۷ مثل اینکه ویروس مصطفی زمانی به مجله 24 هم رسیده گرچه خوشبختانه ویروس فقط روی جلد هست و نتونسته به بافت های درونی مجله نفوذ کنه. راستی نمردیم و عکس این آقای جورقانیان رو دیدیم. به مناسبت وضعیت سینما بولوار در این شماره یه مصاحبه باهاش کردن و چند تا عکس هم ازش هست. عمده مطالی این شماره اختصاص به سینمای مبتذل و تعریف اون داره. نمی دونم چرا هر جا اسم از سینمای مبتذل عامه پسند میاد عکس جواد رضویان بیچاره رو می ذارن ؟! (۱۳۸۹/۴/۱۰ عصر ۰۲:۲۵)Surrealist نوشته شده: عالیه. محشره. برو و بچه های مجله 24 مچکریم فقط تو رو خدا این فونت مجله تون رو بزرگ تر کنید. RE: مجلات سینمایی - Classic - ۱۳۸۹/۴/۱۲ صبح ۱۲:۳۷ (۱۳۸۹/۴/۱۰ عصر ۰۵:۴۷)سروان رنو نوشته شده: تعجبی ندارد. مجلات ما که امکان چاپ تصویر زن را ندارند. تصاویر هنرپیشگان زن زیبا بر روی همه مجلات سینمایی خارجی چاپ می شود اما با توجه به محدودیت هایی که همه می دانیم در ایران این امکان برای مجلات سینمایی ما اصلا و ابدا وجود ندارد. هر گاه هم که نشریه ای ناپرهیزی کند و عکس پوشیده ای از یک هنرپیشه زن چاپ کند تا پای توقیف می رود ( نمونه اش مجلات فیلم نگار ، دنیای تصویر ، سینما خانواده ، نقش آفرینان و ... ) پس هیچ چیز بی دردسر تر از چاپ تصویر اقایان نیست. فعلا هم که چهره ای بهتر از مصطفی زمانی نداریم ! گلزار و رادان که دیگر تکراری شده اند . پس که می ماند ؟ حضرت یوسف
( از راست ) : کاترین هپبورن - جین کرین - الیزابت تیلور - اینگرید برگمن - آدری هپبورن - لورن باکال RE: مجلات سینمایی - MunChy - ۱۳۸۹/۴/۱۳ عصر ۰۸:۴۱ RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۹/۴/۱۵ عصر ۰۱:۱۰ این مجلات سینمایی جدیدا خیلی شبیه هم شدن. در مورد مصطفی زمانی که اونطور شد. ( مصطفی زمانی اینجا .. مصطفی زمانی اونجا ... مصطفی زمانی همه جا ... فقط کافیه ... ) الان هم بعد از اینکه تصویر روی جلد شماره قبلی دنیای تصویر هدیه تهرانی بود ، تصویر جلد فیلم این ماه هم هدیه تهرانی شده. راستی این شماره دنیای تصویر مطلب بدردبخور داره مونچی جان ؟ فیلم این شماره که چیز دندان گیری نداشت . شاید هم 24 سطح توقع ما رو بالا برده. RE: مجلات سینمایی - Savezva - ۱۳۸۹/۴/۱۵ عصر ۰۱:۲۸ با اجازه مونچی عزیز مطلب به درد بخوری نبود. نصف مجله اختصاص داره به گزارش سفر علی معلم در جشنواره کن. بقیه مجله هم مثل همیشه است. فیلم بوچ کسیدی و ساندس کید هم در بخش 100 فیلم 4 ستاره معرفی شده است... یادداشتهایی درباره فیلمهای "طلا و مس"، "آل"، "دختران"، "دموکراسی تو روز روشن"، "کیفر" ، "شیر و عسل" در بخش تاز های 2010 نیز فیلم های "مرد آهنی"، "شرک از این پس برای همه"، "نامه هایی به ژولیت"، "شاهزاده ایرانی" و...به چاپ رسیده است. مطالبی با عنوان "با سفر با مرد مرده" و "از گاو تا دایره مینا عزادار بیل" 101 فيلم چهارستاره تاريخ سينما: ياغيهاي دوستداشتني (بوچ كسيدي و ساندنس كيد)، ستايشي از زندگي زناشويي معمولي (فارگو) RE: مجلات سینمایی - اسکورپان شیردل - ۱۳۸۹/۴/۱۶ صبح ۰۸:۱۴ (۱۳۸۹/۴/۱۵ عصر ۰۱:۱۰)سروان رنو نوشته شده: مقاله مهرزاد دانش در مورد سریال لاست و مطلب فوتبال علیه فوتبال ش بدک نبود. اما منهم قبول دارم که فیلم دیگر مثل سابق نیست. یادش بخیر نوشته های دکتر صدر،امیر قادری،امیر عزتی،احمد طالبی نژاد،سفرنامه های هوشنگ راستی،مرثیه رسول نجفیان برای حسین پناهی،بهاریه های پرویز دوایی، مطالبی درمورد تن تن ،تام و جری ، پلنگ صورتی،فلینستونها، زندگینامه مارلون براندو ، مناظرات نوشتاری جمشید اکرمی و ابراهیم گلستان ، پرونده های فیلم، خشمنامه های جام جهانی و ... دیگر هیچکدام وجود ندارند. علتش را نمیدانیم. مقتضای زمانه است یا ... . RE: مجلات سینمایی - Classic - ۱۳۸۹/۴/۱۹ صبح ۱۰:۱۶ (۱۳۸۹/۴/۱۰ عصر ۰۲:۲۵)Surrealist نوشته شده: دیروز نشستم و تقریبا تمام این شماره را خواندم. یکی از پرو و پیمان ترین شماره های تاریخ نشریات ایران هست و به راستی که چه نوشته های مفیدی در این شماره 3 یافت می شد. امیدواریم که در ادامه ، دست اندرکاران این نشریه ، کیفیت نوشته ها را فدای کمیت آن نکنند و همین رویه شاداب و سرزنده آن را ادامه دهند. مقاله دکتر عالمی و پرونده کازابلانکا بی نظیر بود. در 24 بر خلاف فیلم ، کیفیت تصاویری که ضمیمه مقالات است در حد عالی و حرفه ای است. باید از چنین نشریاتی حمایت کرد ( با تشویق و یا کمک های ایده ای ). من شخصا حاضرم تعداد زیادی از عکس های کمیاب آرشیو خودم را در اختیار آنها قرار دهم. به نظر می رسد که تیم نویسندگان این نشریه شامل تعداد قابل توجهی از جوانان خوش ذوق تازه باشد. کسی از دوستان اطلاعی در این زمینه دارد ؟ RE: مجلات سینمایی - MunChy - ۱۳۸۹/۴/۲۵ عصر ۰۹:۵۴
ادبی/فرهنگی هست با کلی مطلب سینمایی. اسکن چند صفحه ایش رو این پایین گذاشتم. دیگه مطالب مرتبط با موسیقی,ادبیات,شعر,هنرهای تجسمی,تئاتر و غیره بماند. RE: مجلات سینمایی - Savezva - ۱۳۸۹/۵/۳ صبح ۰۹:۱۴ شماره هفتم مجله 24 منتشر شد. در این شماره پرونده ای مفصل در رابطه با فیلم توت فرنگی های وحشی ساخته ارزشمند اینگمار برگمن چاپ شده است. همچنین در بخش برنامه های خاطره انگیز به بررسی سریال در پناه تو پرداخته شده است. در بخش راهنمای ژانرها نیز پرونده ای در باره ژانر تاریخی به چاپ رسیده است. RE: مجلات سینمایی - اسکورپان شیردل - ۱۳۸۹/۵/۴ صبح ۰۲:۲۲
شماره 413 مجله فیلم منتشر شد. قسمتهای جالب این ماهنامه: -مطلبی از احسان بیگلری به مناسبت دومین سالگرد درگذشت خسرو سینمای ایران -چند مقاله در مورد پخش تلویزیونی جام جهانی -گفتگو با شهرداد روحانی آهنگ ساز و رهبر ارکستر(حتما او را در کنسرت یانی دیده اید) -نقد فیلم زیبای استخوانهای دوست داشتنی ( پیتر جکسن) -سایه خیال: در مورد فیلم قدرندیده دیوید فینچر ( باشگاه مشت زنی) پ ن : این شماره بد نبود. RE: کتاب های سینمایی - MunChy - ۱۳۸۹/۵/۴ عصر ۰۷:۳۸ ساخت ایتالیا (سینمای عامه پسند ایتالیا) تاریخچه صد سال سالن سینما در ایران سایز چند قسمت از کتاب : جلد اصلي روزي روزگاري سرجو لئونه طعم ترس (بررسي ژانر وحشت) RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۹/۵/۵ عصر ۱۰:۴۹ (۱۳۸۹/۵/۴ صبح ۰۲:۲۲)اسکورپان نوشته شده: حتی اگر همه صفحات توش هم سفید بود ، باز به خاطر روی جلدش ارزش خرید رو داشت = لیلا حاتمی RE: مجلات سینمایی - اسکورپان شیردل - ۱۳۸۹/۵/۱۲ صبح ۰۵:۵۹ دوستان! همانطور که قول داده بودم ،از این پس در این قسمت، قسمتهایی از مطالب مجلات فیلم و هنر و ستاره سینما مربوط به تقریبا بیش از 40 سال پیش را که جالب بنظر میرسد نقل می کنم. اولین بخش این مطالب ، گفتگویی با الیا کازان کارگردان نامی سینما است که از مجله ستاره سینما شماره 656 (سیزده اسفند 1347) درآورده ام و عیناً با همان طرز نگارش و بدون حذف یا اضافه کردن یک "واو" نقل می کنم:
برگزیده حرف های الیاکازان در این دهساله ی اخیر ،ادبیات و سینما مملو از فریادهای ترحم انگیز نویسندگان و فیلم سازها بوده است که در دهان قهرمانان نوجوان گذاشته اند."آری،من آدم کشتم،چون پدرم مرا درک نمیکرد."این حرف مزخرف است.میدانید،من به عنوان یک بت نوجوانان "جیمز دین" را قبول نداشتم و هیچ دلم نمیخواست او آنطوری بشود که شد.او بت من نبود و از تصویری که اجتماع از او ساخته بود هیچ خوشم نمیامد. گمان میکنم که درفیلم "شرق بهشت" درباره کاراکتری نظیر آنچه جیمز دین بعدها نماینده آن در اجتماع شد،حقیقت را بیان کردم ولی هرگز نمیخواستم این فیلم و این کاراکتر موجب القای این نظریه در بین نوجوانان شود که هرکار خطایی از کسی سر بزند،مسئولش پدر ومادر او هستند.
شرق بهشت این را من قبول ندارم . بنظر من اگر هم پدر و مادر در تربیت فرزند قصور کرده اند و اورا بد بار آورده اند،بالاخره یک وقتی این فرد بزرگ و عقل رس میشود و متوجه می گردد تربیت او خطا بوده و بمحض اینکه این رادریافت باید خودش را اصلاح کند... بله، در سینما و تئاتر آمریکا یک دوره ی کامل به این نوع قهرمانان ترحم انگیز که همه ی بدبختی و تبهکاری ایشان را دیگری موجب گشته ،اختصاص داده شده....دیگر بس است باید جلوی این طرزفکر را گرفت. بعد از جنگ در دل نسل جوان از جبهه برگشته نفرتی شدید و موجه نسبت به نسل گذشته که جنگ موجب آن شده بود،بوجود آمد.جوانان حس می کردند که اصول اخلاقی و فکری و فلسفی نسل گذشته پوسیده و بی اساس است و بهیچوجه بدرد نسل جوان نمی خورد...البته این احساس درست و معقول بود.از اینجا بود که فرزندان روشها و اصول والدین خود را مورد تحلیل و خرده گیری قرار داده- بهرحال ،اولین جلوه ی این برخورد اصول،همان ناله ترحم انگیزی بود که گفتم:"بمن رحم کنید.من خوبتر از آنم که بدرد این دنیا بخورم.همه اشتباه می کنند بجز من...ببینید پاپا و مامان چه بروز من آورده اند! این طرز تلقی بزودی جهانگیر شد. برای همین هم بود که "جیمز دین" در تمام دنیا برای جوانان مقام خدایی پیدا کرد.حالا هم [منظور سال 1968 است ]هنوز در گوشه و کنار مملکت به جوانان "بزک" کرده ای بر میخورید که نگاهشان به آدم میگوید :"گناه من نیست که انحراف جنسی دارم.این تقصیر مادرم بود." باید این نظر را بدور انداخت و راه چاره ئی جستجو کرد. مسائلی است مادی و موجود و بسیار پیچیده و غامض. آنچه که باید بگویم اینست که در آثار من بهرحال وجوه اشتراکی موجود است.چون من بی شک شخصیت مستقلی دارم و سلیقه ی خاصی و تمایل و عدم تمایل شدید نسبت به چیزهای مختلف. اما برای خود من تشخیص این نکات اشتراک مشکل است.من سعی میکنم با پی بردن به روحیه،احساسات و سایر خصوصیات ذاتی نویسنده داستان فیلم، افکار او را روی پرده منعکس کنم. فرانسویها لغت جالبی برای کارگردان دارند. آنها کارگردان را "رئالیزاتور"(کسی که که به طرحی جنبه ی تحقق می بخشد) میگویند. من هم سعی می کنم نویسنده ئی را که داستانش مایه فیلم است،"رئالیزه" کنم.بله،چیزهایی است که در فیلمهای من تکرار می شود. از جمله رفتار جوانانی است که قهرمانان آثار من هستند و این در واقع همان رفتاریست که من یادم می آید خودم در جوانی داشتم. این رفتار- بد یا خوب- طبیعی است. من از "گویا" این انتظار را ندارم که مثل "رامبراند" نقاشی کند. "گویا" باید به سبک "گویا" کار کند چونکه آدم هرچه نزدیکتر به طبیعت خودش رفتار کند صادق تر است.فیلمهای بد بنظر من آن فیلمهایی هستند که من در آن شخصیت فیلمساز را حس نمی کنم. مهم نیست که همه فیلمهای" اینگمار برگمان" شبیه هم هستند باید هم چنین باشد، چون برگمان آنها را می سازد – اگر برگمان پشت دوربین است میل دارم وجود او را در فیلم حس کنم،کما اینکه حس می کنم.این امر درمورد آنتونیونی و فلینی هم مصداق دارد. در هریک از فیلمهای این دونفر ، من میل دارم شخصیت مستقل و منفرد آنها را در تمام فیلم حس کنم. درمورد خودم باید بگویم تماشاچی میتواند بفهمد که فیلمهای مرا – بد یا خوب- شخص واحدی با مشخصات خاصی باسم "الیا کازان" ساخته و این بهرحال نمودار نهایت کوشش من است. عقیده دارم یکی از بهترین فیلمهای من "زنده باد زاپاتا!" بود که با شکست کامل روبرو شد. یکی دیگر از فیلمهایی که من خیلی به آن علاقمندم "چهره ای در جمعیت "بود که جز چندنفری هیچ کس به تماشای آن نرفت. هرچند الآن فکر میکنم میتوانم قسمت هایی از این فیلم را اصلاح کنم. این نظر را من نسبت به اکثر فیلم هایم دارم. یعنی در تمام آنها در حال حاضر نواقصی می بینم که درآن موقع نمی دیدم... از این میان فیلم "در بارانداز" را مستثنی میکنم که امروز هم تقریبا کاملا مطابق میل من است و رویهمرفته خیلی خوب از کار درآمده- بهر جهت من از وجود نقص و اشتباه در کارهایم ترس و خجالتی ندارم. مهم آن نیست که آدم اشتباه کند و یا کارش کامل نباشد. مهم آنست که انسان حقیقت را آنطور که می بیند و حس میکند به طرف خود- به شنونده ،به خواننده یا به تماشاچی- منتقل کند.
زنده باد زاپاتا! اینکه اگر فیلمهای من به حوادث روزگار ما مربوط است باز نتیجه خواست و انتخاب من است. بنظر میرسد داستان بعضی فیلمهای من از زمان ما قدری بدور باشد ولی روابط،علت و معلول و نتایج حوادث باز با اوضاع عصر حاضر در انطباق است.من در اطراف خودم،در این زمان و مکان، خیلی سوژه های مناسب می بینم که بدرد فیلم کردن میخورد. بعد از "زنده باد زاپاتا !"- یعنی از سال 1952 تا به امروز- من شخصاً مسئول انتخاب داستان فیلمهایم بوده ام. خودم دنبال این داستانها رفته و پیدا کرده ام و از آن سال تا به امروز مسئولیت هر فیلمی که ساخته ام – بد یا خوب،موفق یا ناموفق- مستقیماً متوجه من میشود. من برای یک هنرپیشه نسبت به هنرپیشه های دیگر،رجحان خاصی قائل نیستم. به عبارت دیگر ، من مثل "اینگمار برگمان" یک تروپ [!] هنرپیشه ی خاص ندارم که دائم با آنها کار کنم. علاقه و توجه عمده ی من روی داستان است و هنرپیشه هائی را هم که انتخاب میکنم آنهائی هستند که برای تحقق بخشیدن به این داستان بنظرم مناسب میآیند. هنرپیشه، داستان را مطابق با شخصیت و شئون هنرپیشگی یش می بیند. هنرپیشه ی محبوب و معروف را نباید آدم خبیثی نشان داد، نباید در آخر داستان کشت. باید حتما آخر کار به "دختره" برسد و غیره چون مردم برای دیدن او به سینما می آیند. من دوست ندارم اینطور باشد،میل دارم تماشاچی به سینما بیاید که فیلم مرا ببیند. کار کنتراتی را دوست ندارم کاری که مرا مکلف بساختن فیلم برای شرکتی می کند که آن شرکت خود را در مقابل قرارداد خودش با من مکلف می بیند و ناچار بمن فیلم بدهد بسازم، هرچند فیلم مرا ممکن است نپسندد. درمورد "رود وحشی" یک چنین مسئله ئی پیش آمد. اولین و یگانه قراردادی که من با یک شرکت فیلمساز داشتم قراردادم با استودیوی فوکس بود. فیلم "رود وحشی" آخرین فیلمی بود که من میبایستی در رعایت این قرارداد می ساختم.
رود وحشی RE: مجلات سینمایی - اسکورپان شیردل - ۱۳۸۹/۵/۱۴ صبح ۰۶:۵۶ سلام. در این قسمت مطلبی را انتخاب کرده ام از مجله فیلم و هنر شماره 277 مورخه ششم اسفند 1348 (قیمت: 15 ریال!!) که در این مطلب منتقد و نویسنده گرامی جمال امید فیلم جوانمرد با بازی جان وین را بررسی کرده و ضمناً اشاره مختصری به دوبلور جان وین هم دارد. خواهشی که از دوستان دارم اینست که نظرشان را در مورد این مطالب مطرح فرمایند. با تشکر از ابراز لطف همه دوستان و سروران. جوانمرد True Grit مقدمتاً: یک "دست مریزاد" داریم برای دوبلور خیلی بامزه "جان وین" که ظاهرا با "جوانمرد" خواسته زهرچشمی بگیرد از دوبلوری که در حقش بیوفایی کرده است در مورد " الدورادو" ، و چه خوب "!" همه کلمات وقیح و نامربوط(که صد البته صورت زشت ندارد؟!) در "جوانمرد" رج کرده است و توضیحاً اگر این "دست مریزاد" اهدائی ما حق را ادا نمی کند و ارج لازمه را به کار دوبلور گرامی نمی دهد، توصیه می کنیم که بنا به اشاره آن مکتبدار ، حتماً کفش ملی را فراموش نکند ، چون نمره "بیست" در آن صورت قطعی است! و اما ... تحقیقاً: "جوانمرد" سومین فیلمی است که "هنری هاتاوی" در یک مسیر و با یک ایده خاص و با آدمهای مخصوصی پیش می برد، فیلم های "پسران کتی الدر ، نوادا اسمیت ، 5 ورق سرنوشت و جوانمرد" ، ایده خاص "هاتاوی" در این 4 فیلم ، "انتقام" و آدمهای بخصوص وی ، "هال والیس" بعنوان تهیه کننده ، "لوسین بالارد" بعنوان فیلمبردار و با یک مورد استثناء (استیو مک کوئین و آلفرد نیومن"آهنگساز" در "نوادا اسمیت") هنرپیشه اصلی "جان وین" و آهنگساز "المر برنشتاین" و اما ... درباره ی ایده اصلی فیلم "انتقام" ، در واقع ما با حماسه های جمعی و فردی قهرمان یا قهرمانانی روبرو هستیم و آنچه که آنها را به صورت قهرمان جلوه داده و به اعمالشان صورت حماسی بخشیده "ایمان" آنهاست به یک ایده آل ، و اراده خلل ناپذیرشان است که از این "ایمان" متولد میشود که در هر سه فیلم این "ایمان" و این "ایده آل" را "انتقام" تشکیل داده است ، البته این انگیزه برای آفرینش حماسه شاید در شرایطی دیگر به هیچ وجه قابل قبول و پذیرش نباشد ، اما در چهارچوب قراردادهای "وسترن" قابل توجیه است زیرا که در دنیای غرب "انتقام" بقولی نوعی برقراری عدالت را سبب میشود. موفقیت مادی "پسران کتی الدر" که سوژه اصلی اش شامل انتقام پسران زنی میشد که خودش بوسیله گروهی به قتل رسیده بود ، تجدید این مضمون را بصورت "نوادا اسمیت" سبب شد که قهرمان این بار درصدد انتقامجوئی کشتار پدر و مادرش برمی آمد و حالا "جوانمرد" نیز قریباً چنین موضوعی دارد ، اینبار دختر جوانی "متی راس" در راه انتقامجوئی از یک مارشال بنام کاکبورن "جان وین" و یک جایزه بگیر بنام "تام چینی" (گلن کمپل) استفاده برده است. در "پسران کتی الدر" جهت ایجاد یک حماسه جمعی ، اگرچه هدف "جدی" بود ولی "هاتاوی" با پرداخت بطئی و کند خود چندان موفقیتی نداشت، به جهت بهره از "استیو مک کوئین" و براثر ترکیب وجودی این هنرپیشه با هجو نهفته در ذاتش ، "هاتاوی" بیشتر سعی اش را بر این راه گذارده بود که انسانی را راهبر قهرمانی شود ، تا قهرمانی را بسوی قهرمان غیرعادی بودن. و این تردید ، "هاتاوی" را گامی از نیمه تلاش او در "پسران کتی الدر" در راه حماسه آفرینی دور کرد و اما در "جوانمرد" هاتاوی کاملا از "حماسه آفرینی" فاصله گرفته و این فاصله نیز بعید شده است ، چه در این قبیل فیلم ها آنچه برای حماسه و فراموش نشدن ایده آل قهرمان لازم دارد ، وجود مسیری است ساده ، مستقیم در داستان ، مسیری که در آن قسمت های کاملا زائد و غیرضروری نداشته باشد که البته در "جوانمرد" فراوان بود. در "جوانمرد" ترکیب پراکنده داستان باعث شده که پرداخت "هاتاوی" نیز وحدت عاطفی لازم را نداشته باشد و آنچه که ظاهراً باعث شده که "هاتاوی" آنطور که باید وشاید نتواند از وحدت عاطفی اثرش در برابر ترکیب ازهم گسیخته داستان فیلم حفاظت کند، اینست که "هاتاوی" خودش بوسیله دو عامل متضاد احاطه شده است . اول اینکه "انتقامجوئی" را این بار از آن یک دختر کرده است و قاعدتاً "مارشال" و "تام" عیناً نمی توانند احساس اورا داشته باشند و ایده آل این بار "پول" است و "پول" "ایمانی" شایسته "حماسه" نمی تواند دربر داشته باشد و دوم شخصیت "متی راس" است که بیشتر شخصیت شیطان و هجوآلودی دارد و اگر یک دختر معمولی جلوه نکند حداکثر دختری با روحیه شیطنت آمیز بنظر خواهد آمد . و نتیجتاً "هاتاوی" کاملا از هدف اصلی خود "حماسه آفرینی" فاصله می گیرد و آنچه در این فیلم به جستجویش می پردازد، انسان معمولی است، حداکثر چیزی شبیه یک قهرمان عادی ، قهرمانی که "هاتاوی" خودش نیز به آن ایمانی ندارد و بهمین جهت برای اینکه کاری صورت داده باشد به شخصیت پردازی روی کرده و این اشتباهی است که "هاتاوی" در برابر دو فیلم قبلی خود کرده است ، ولی جهت چنین گرایش لازم بوده است که مکانیسم تبدیل مرحله اول به مرحله دوم را نشان بدهد و نتیجه آن شده است که "هاتاوی" در مدیوم "وسترن" ، خود را در دام شخصیت پردازی انداخته و مقادیر زیادی از مسیر خود که همان "انتقامجوئی" و ایمان به چنین ایده آلی است دور گشته و مقادیر زیادی روی "مارشال" تکیه کرده و بهمین جهت مسیر دومی را پیش آورده است ، مسیری که حتی مهمتر از "ایمان" آدمهایش میشود ، مسئله اراده "مارشال". "هاتاوی" در تکیه برروی "مارشال" رابطه ای را که بین جنبه قهرمانی و جنبه انسانی وی وجود دارد مورد بررسی قرار داده و ما طی فیلم شاهد تبدیل تدریجی یک قهرمان به یک انسان میشویم اما هیچگاه نمی توانیم به نقطه وراء چنین بررسی و تبدیلی نفوذ کنیم و این بصورت ابهامی برای تماشاگران باقی میماند ، و بجز این ابهام ، فیلم پایان مبهمی نیز دارد و دقیقاً معلوم نمیشود که "هاتاوی" سعی در رستگاری "مارشال" بعنوان یک انسان دارد و یا لذتی برای انتقامجوئی جهت "متی راس" و یا حماسه ای که جهت مرگ "تام" میخواهد بیافریند. و گذشته از اینها "هاتاوی" در طی فیلم سعی کرده است که دقیقاً "ساده" باشد و این سادگی در تکنیک و پرداخت فیلم نیز مشهود است ، نوع پرداخت و برداشت "هاتاوی" و جهت اطناب و کش دادن ماجراها معلوم نیست ، رویهمرفته "جوانمرد" یک مقدار کند ، یک مقدار پرحرف و یک مقدار خسته کننده ، ولی بخاطر بعضی لحظه ها ، بعضی از تصاویر که بطور انتزاعی ، خیلی ساده و مستقیم روح غرب و حماسه را بازگو میکند ، چشم گیر است ، بخصوص برداشت رئالیستی که "هاتاوی" در دوئل با آن چهار تن ارائه میکند که رعب آور ، زیبا و جالب است . حیف که مزه های دوبلور آنرا از لطف و جلای واقعی اش انداخته است.
ج. امید RE: کتاب های سینمایی - vic_metall - ۱۳۸۹/۵/۱۹ صبح ۱۰:۳۵ (۱۳۸۹/۴/۹ عصر ۰۸:۴۶)soheil نوشته شده: سلام دوست عزیز این کتاب رو از کجا میشه پیدا کرد؟ چون من انقلاب دیروز گشتم و پیدا نکردم RE: کتاب های سینمایی - پایک بیشاپ - ۱۳۸۹/۵/۱۹ عصر ۱۲:۵۸ من حدود یک ماه پیش این کتاب رو در شهر کتاب میرداماد (برج آرین) دیدم، نمیدونم هنوز هم موجوده یا نه RE: مجلات سینمایی - 1991 - ۱۳۸۹/۵/۲۷ صبح ۱۰:۲۱ دوستان یکی لطف میکنه به من شماره تلفن دنیایتصویر رو بده ؟ RE: مجلات سینمایی - vic_metall - ۱۳۸۹/۶/۲ عصر ۱۲:۱۰ شماره: ۴۱۴
RE: مجلات سینمایی - تیرانداز ولگرد - ۱۳۸۹/۶/۲ عصر ۰۱:۳۷ برادران در مورد مجلات سینمایی قدیمی مثل ستاره سینما هم مطلب بزارین کسی ازون مجلاتی که قبل از 57 در میومد داره عکسی چیزی بفرسته برای اعضا RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۹/۶/۲ عصر ۰۸:۰۹ (۱۳۸۹/۶/۲ عصر ۰۱:۳۷)تیرانداز ولگرد نوشته شده: تاپیک ایستگاه زمان که اسکورپان در بخش کافه ریک استارت زده دقیقا در این مورد است. RE: مجلات سینمایی - MunChy - ۱۳۸۹/۶/۴ صبح ۱۲:۰۶ اخبار, بازسازي هايي بهتر از اصل (صورت زخمي,حلقه,تنگه وحشت,مردي که زياد مي دانست,هفت دلاور ,مگس, سه تفنگدار,هجوم ربايندگان جسد),گفتگو با نيکولاس کيج پيرامون دوران بازيگري اش,مقاله اي راجع به جورج لوکاس + 5 سوال جوانان فيلمساز از لوکاس,فيلمهاي ايراني شامل ازدواج در وقت اضافه - چهل ساگي - افراطي ها - بيداري روياها - لج و لجبازي, بخش بر صحنه تئاتر راجع به منهاي 2 - نبرد و مده آ - کاليگولا, بخش تازه ها با شواليه روز - دسته برتر - جونا هکس - داستان اسباب بازي 3 -او را به گريک ببر - آدم بزرگ ها - مارمادوک - سايرس - خسوف - آخرين هواخواه - پسر کاراته باز - اتصال - قاتلين,درباره سينماي آذربايجان,ميزگردي کامل با حضور عليرضا اميني - سامان سالور - عبدالرضا کاهاني - مازيار ميري,پرونده برت پيت در 18 صفحه,فرهنگ کارگردانان مستقل و نامتعارف سينماي معاصر,بخش مشاهير و سينما راجع به شاملو و سينما,101 فيلم 4 ستاره تاريخ با مخمل آبي و آرواره ها, قسمت ويژه کودکان. RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۹/۶/۴ عصر ۱۲:۱۱ این عکس کیه زده روی جلدش ؟ چه عجب دست از سر مصطفی زمانی برداشت این علی معلم RE: مجلات سینمایی - بچه رزماری - ۱۳۸۹/۶/۴ عصر ۰۲:۳۳ رانگو, یه انیمیشن جدید که 2011 اکران میشه و جانی دپ به جاش صحبت میکنه http://www.imdb.com/title/tt1192628/ RE: مجلات سینمایی - MunChy - ۱۳۸۹/۶/۴ عصر ۰۳:۱۳ RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۹/۶/۴ عصر ۰۷:۵۸
گفتم شاید مصطفی زمانی با یه گریم جدیده ! وای برادر مونچی ! اون عکس پایین سمت راست مجله 24 عکس جوزف کاتن با ترزا رایت توی سایه یک شک نیست ؟! ... ژانر نوآر ؟! RE: مجلات سینمایی - MunChy - ۱۳۸۹/۶/۸ عصر ۰۱:۰۱ (۱۳۸۹/۶/۴ عصر ۰۷:۵۸)سروان رنو نوشته شده: منتقدین مختلف هم نشستن نوآرهای مورد علاقه خودشون رو لیست کردن و نتیجه کلی این شده : * شاهین مالت RE: مجلات سینمایی - بهزاد ستوده - ۱۳۸۹/۶/۸ عصر ۰۱:۰۶ (۱۳۸۹/۶/۴ عصر ۰۲:۳۳)بچه رزماری نوشته شده: انيميشن رانگو براي ويديو دوبله شده و مهراد رييسي بجاي نقش "جاني دپ صحبت كرده اين فيلم هنوز به ويديو نرسيده حول نكنيد RE: مجلات سینمایی - رائول والش - ۱۳۸۹/۶/۹ عصر ۰۱:۰۱ (۱۳۸۹/۶/۸ عصر ۰۱:۰۱)MunChy نوشته شده: MunChy جان شما گذرگاه تاریک را دیده ای یا قبلا درباره اش نوشته ای؟ RE: مجلات سینمایی - MunChy - ۱۳۸۹/۶/۹ عصر ۰۱:۴۴ (۱۳۸۹/۶/۹ عصر ۰۱:۰۱)رائول والش نوشته شده:(۱۳۸۹/۶/۸ عصر ۰۱:۰۱)MunChy نوشته شده: یک مطلب کوتاهی (حالت معرفی) در پرشین تولز راجع بهش نوشته بودم. در مجموع نوآر جمع و جور و گرم و خوبی هست. استفاده از حالت سابجکتیو برای شخصیت اول داستان کار جالبی بوده و انصافا هم خوب جواب داده. یعنی بخش زیادی از نیمه اول فیلم رو از دید شخصیت داستان می بینیم. البته در فیلم بانو در دریاچه هم از همین تکنیک استفاده کرده بودن. راستی نسخه دوبله فیلم هم در دسترس عموم هست. یک تریلر بامزه هم داره که شخصی میاد و اول راجع به دو همکاری بوگی و باکال (داشتن و نداشتن - خواب بزرگ) حرف می زنه و بعد به این فیلم اشاره می کنه : RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۹/۶/۹ عصر ۱۱:۳۹ (۱۳۸۹/۶/۸ عصر ۰۱:۰۱)MunChy نوشته شده: آقا ما طاقت نیاوردیم و بلند شدیم رفتیم در یک اقدام متهورانه ، 2000 تومن از حق زن و بچه زدیم و این مجله رو خریدیم. اولا متوجه شدیم که اون عکس گوشه پایین سمت راست که در مورد نوآر بود از فیلم سایه یک شک نیست و مربوط به مرد سوم است. جوزف کاتن در کنار آلیدا ولی . اون سایه پس زمینه هم مرد سوم هستند - اورسن ولز - پرونده خوب و جالبی در مورد نوآر داره فقط حیف که به فیلم های منتخب منتقدان به طور مفصل نپرداخته. چقدر دوست دارم یه پرونده مفصل مثلا در مورد مرد سوم ، بدنام یا سانست بلوار چاپ بشه. از اون پرونده هایی که عکس های درشت می اندازن با کلی مطلب جدید و غیر تکراری. این شماره همچنین یه پرونده جالب داره در مورد فروش فیلم های شبکه خانگی در سوپرمارکت ها و اینکه فیلم ها همراه با نون ساندویچی و سوسیس و تخم و مرغ در یک قفسه فروخته میشه. مثلا یارو میره سوپر مارکت میگه : لطفا یه شونه تخم مرغ ، دو کیلو سوسیس ، یه دونه هم فیلم جواد رضویان ! خلاصه حکایتی ست این سینمای ایران . پرونده جالب دیگه ای که دیدم در مورد فیلم آدم برفی بود. همون فیلمی که زمان خودش حسابی سر و صدا کرد و اکبر عبدی نقش یه زن رو بازی کرده بود. عجب دورانی بود. فیلم های خلاقانه ای مثل مارمولک و مومیایی 3 و همین آدم برفی چقدر مردم رو سر شوق می آوُرد. این اکبر عبدی واقعا اعجوبه ای هست واسه خودش. کسی نمونه خارجی برای این مرد سراغ داره که اینقدر نقش متنوع بازی کرده باشه ؟ و دست آخر هم یک تشکر از دست اندرکاران مجله 24 که از چاپ تصاویر زنان زیباروی سینمای کلاسیک نمی ترسند و خط قرمز الکی برای خودشون درست نمی کنند. مطمئنا با وجود اینترنت و این همه امکانات برای گناه ، دیگر کسی با دیدن یک عکس سیاه و سفید از یک زن زیبا از راه به در نمی رود. من شخصا تضمین می کنم . عکس زیبا و درشت لورن باکال بر روی کاغذ گلاسه چقدر گیراست . RE: مجلات سینمایی - LAUREL - ۱۳۸۹/۶/۱۰ صبح ۰۶:۳۲ (۱۳۸۹/۶/۹ عصر ۱۱:۳۹)سروان رنو نوشته شده: تا جائي كه من شنيدم به جيمز كاگني مرد هزار چهره ميگفتند گريمهاي وحشتناكي رو چهره او انجام ميشد يكبار در يك مجله اي يكسري عكس از فيلمهاش ديدم اصلا غير قابل باور بود قيافه هاش با هم شباهت چنداني نداشت RE: مجلات سینمایی - MunChy - ۱۳۸۹/۶/۱۰ صبح ۰۸:۵۷ لورل جان لقب مرد هزار چهره مربوط میشه به لان چینی (Lon Chaney) بازیگر بزرگ دوران صامت که به خاطر ارایه گریم های جذاب به این عنوان میشناختنش. کاگنی در سال 1957 در فیلم زندگی نامه چینی با نام مرد هزار چهره (Man of a Thousand Faces) بازی کرد و احتمالا منظورت همین فیلم باشه. عکس متحرک زیر از چینی کبیر هست و کیف معروفی که همیشه به همراهش داشته و گریم مورد نظرش رو باهاش تدارک میدیده : راجع به فیلم کاگنی و چینی در این پست یک چیزهایی نوشتم. RE: مجلات سینمایی - MunChy - ۱۳۸۹/۶/۱۷ عصر ۰۸:۲۷ این شماره مجله فیلم رو حتما بخرین! -- شماره: ۴۱۵ (شماره ويژه روز ملی سينما - ۲۱ شهريور ۱۳۸۹ ) پروندهی یك موضوع استودیوهای فیلمسازی استودیوهای خارجی RE: مجلات سینمایی - j.j.Gittes - ۱۳۸۹/۶/۲۶ صبح ۱۱:۴۰ مجله فیلم 415 منتشر شد. بخش هایی از مجله به نظام استودیویی هالیوود در دهه 30 تا 50 داره که خیلی خواندنی است. از دست ندینش RE: مجلات سینمایی - MunChy - ۱۳۸۹/۶/۳۱ صبح ۰۹:۴۹ بخش اخبار (یه اشتباه هم داره که عکس جیمز بلوشی رو جای جان بلوشی گذاشته!),کوتاه از همه جا,پنجاه فیلم پر فروش تاریخ سینما,سر تا پا عضله و عقل تعطیل (سیلوستر استالونه,یکبار مصرف ها و فیلمنگاری استالونه),گزارش تولید ماجراهای تن تن : راز تک شاخ آخرین فیلم اسپیلبرگ,بر پرده سینما با ناسپاس,پسر آدم و دختر حوا,مقلد شیطان,هفت دقیقه تا پاییز,سنتوری,بر صحنه تئاتر با رپرتوار عروسکی آران,روال عادی,نورا,تازه های 2010 با سرآغاز,رامونا و بیزوس,گربه ها و سگ ها,از من متنفر باش,شام برای احمق ها,پریدیتورز,سالت,بچه ها خوب اند,چارلی سنت کلود,شاگرد جادوگر,چهل و چهار نکته سامان سالور برای فست فوروارد نشدن فیلم های کوتاه!,ریخت شناسی فیلمفارسی در نظام نگره ای سینمای ایران,هنر سیر و سفر در سینما با محدوده های کنترل جیم جارموش,میزگرد اسپیلرگ,کامرون و زمکیس سه غول سینمای معاصر,گفتگوی نیکول کیدمن با ماریون کوتیار,گفتگو با جری بروکهایمر تهیه کننده معروف سینما,فرهنگ کارگردانان با دارن آرنوفسکی و آندره آ آرنولد,برداشت بلند و پرونده راجع به سرآغاز از نولان,گفتگو با کریستوفر نولان,6 یادداشت اختصاصی از 6 فیلم شگفت انگیز توسط 6 همکار کلیدی نولان,ستاره سینما و پرونده لئوناردو دی کاپریو, ادامه 101 فیلم 4 ستاره تاریخ سینما با خوشه های خشم,کار درست را انجام بده و توت فرنگی های وحشی. RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۹/۶/۳۱ عصر ۱۰:۴۹ طرح جلدش که خیلی زیبا و چشم نوازه. والا آدم گیج میشه که تو این بی پولی کدوم مجله رو بخره و کدوم رو نخره . فیلم - 24 - دنیای تصویر - فیلم نگار - صنعت سینما - نقد سینما -نقش آفرینان - جهان سینما - و ... بعدش پول اینترنت هم هست و البته میشه ازش مطالب تر و تازه تری بدست آورد اما 2000 تومن میدی یه مجله می خری در حالیکه 90 درصد مطالبش مفید نیست و مجبوری برای اون 10 درصد کل مجله رو بخری . همش تقصیر ادیسون بود که برق و سینما توگراف رو اختراع کرد. پ.ن: میگن قهوه تلخ مهران مدیری که در شبکه خانگی عرضه شده ، در روز اول نیم میلیون فروش داشته ! RE: مجلات سینمایی - سم اسپید - ۱۳۸۹/۶/۳۱ عصر ۱۱:۳۳ (۱۳۸۹/۶/۳۱ عصر ۱۰:۴۹)سروان رنو نوشته شده: بهترین مجله حال حاضر ایران با فاصله بسیار زیاد صنعت سینماست و بعد از اون فیلم نگار. RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۹/۶/۳۱ عصر ۱۱:۵۲ (۱۳۸۹/۶/۳۱ عصر ۱۱:۳۳)سم اسپید نوشته شده: دلیل خاصی داری که میگی صنعت سینما ؟ آخه جذابیت کمی داره . از نظر فنی میگی ؟ RE: مجلات سینمایی - سم اسپید - ۱۳۸۹/۷/۱ صبح ۱۲:۲۴ (۱۳۸۹/۶/۳۱ عصر ۱۱:۵۲)سروان رنو نوشته شده: دقیقا از نظر فنی، نیازی به جذابیت نداره چون بسیار پرمحتواست. مجله ای نیاز به جذابیت داره که از نظر محتوا غنی نباشه. فیلم نگار کاملا تخصصی هستش و جذابیتی نداره، دنیای تصویر که اسمش روش هست و 90 درصد مطالبش ترجمه و اینترنتی هست و به قول شما از طریق نت قابل دسترسی هست و به ندرت مطلب به درد بخوری داره، 24 هم تا حدودی به همین شکل ولی با صفحه آرایی منحصر بفرد و مطالب مفیدتر از دنیای تصویر (مانند پرونده ارتش سری) که نسخه های PDF این مجله اکثرا از طریق نت قابل دسترسی هست. مجله فیلم که دیگه چیزی ازش باقی نمانده و روز به روز در حال پسرفت هست، خرید مجله فیلم برای اکثر علاقه مندان عادت شده وگرنه خودشان هم می دانند که سابقا چه بوده و الان چه بر سرش آمده، شاید بشود گفت سالی یکی دو شماره خوب چاپ می کند. بقیه مجلات هم که تکلیفشان معلوم هست. انتخاب با خود شما. RE: مجلات سینمایی - MunChy - ۱۳۸۹/۷/۵ عصر ۰۹:۲۸ RE: کتاب های سینمایی - MunChy - ۱۳۸۹/۷/۶ صبح ۰۸:۵۵ تاریخ سینمای ایران - از آغاز تا سال 1357 --
RE: کتاب های سینمایی - هری لایم - ۱۳۸۹/۷/۶ عصر ۱۲:۲۱ برای شناخت کاملتر چاپلین باتوجه به کتاب هایی که فعلا در بازار هست 2 کتاب هم ارجحن هم مکمل . کتابی که در بالا معرفی شد + کتابی که فرزند ارشد چاپلین ( چارلز جونیور چاپلین ) درمورد پدرش نوشته تحت عنوان : پدرم چارلی کتاب خود چاپلین ( سرگذشت من ) تا حدودی خشک و نامنعطف و نتر به نظر میرسه و جنبه های حسی عاطفی و دراماتیکش کمه . خیلی گزارش گونه و اتو بیوگرافیک ( ! ) پیش میره . از تمام لحظات چالشی زندگیش بصورت پرشی رد میشه . مثلا خواننده هی میخونه میخونه ببینه چاپلین درمورد آشناییش با همسر دومش ( لیتا گری ) و جریانات مربوط به اون چی گفته . اما درنهایت به این جمله میرسه : چون ما 2 پسر داریم که من جانم برای آنها درمیرود از این موضوع عبور میکنم . ( یکی نیس بگه عبور نکن! وایسا ! میخوای کجا بری ؟ همینجا هستیم دیگه ... ) اما تا دلتون بخواد درمورد نحوه ی بستن قراردادها , ایده هایی که در ذهن داشته و هیچ وقت موفق به ساختن اونها نشده ... مطلب هست . تنها جایی که انگار از دست چاپلین در میره و کار جذاب تر میشه قسمت هاییه که درمورد ادنا پورویانس ( همبازی بسیاری از فیلم های او ) صحبت میکنه . که اون هم بسیار کوتاهه . برای شناخت چاپلین این کتاب اصلا کافی نیست .اما با این وجود لازمه چون به هرحال مهمترین ( و شاید تنها ) اثر مکتوب از چاپلین باشه . کتابی که به بررسی پشت پرده ی زندگی چاپلین می پردازه کتاب پسرش چارلز جونیوره . سرشار از جنبه های حسی و تصویری . پر از داستانک های جذاب و بکر از زندگی . انقدر این کتابو خوندم که عطفش مزمحل شده . بعد از مطالعه ی این کتاب به نگرش جدیدی درمورد چاپلین خواهید رسید . درضمن من ترجمه ی حسن مرندی ( مترجم پدرم چارلی ) رو بیشتر دوست داشتم . RE: کتاب های سینمایی - هری لایم - ۱۳۸۹/۷/۶ عصر ۰۵:۱۲ اینا سوالات و موضوعات دیگه ای هستن که بعد از مطاله ی کتاب سرگذشت من یا بیجواب میمونن یا انقدر مختصر و توضیح واضحات داده میشه که اصلا راضی کننده به نظر نمی رسن : 1- گذار چاپلین از سینمای صامت به ناطق 2- نظرش درمورد سینمای غیر از خودش ( اعم از کمدی و غیر کمدی ) 3- تفریحاتش و اوقات فراغتش از کار ( فقط در این حد بیان میکنه که گاهی اوقات میرفته تنیس ) 4- همسران و فرزندانش 5- مسائل حاشیه ایه فیلمهاش ( که امروز همپای خود متن مهم به نظر میرسن و شاید اصلا دیگه حاشیه قلمداد نشن ! ) مثلا اینکه چی شد که ویرجینیا چریل جایگزین جورجیا هیل شد برای روشنایی های شهر . 6- رسوایی اخلاقی که بهش متهم شد ( رابطش با خانم جوآن بری ) و یکی از دو دلیل عده در تنزل محبوبیت و جایگاه اجتماعیش در آمریکا بود . البته به این موضوع اشاره میکنه اما بسیار یکسویه خودخواهانه ) 7- چی شد که از ولگرد کوچک دل کند . 8- کنکاش ولگرد کوچک . بعنوان یکی از مشهورترین شمایل های سینمایی جهان از جانب خالقش چقدر میتونست جالب باشه ! 9- نپرداختن به بسیاری از فیلم های خودش . مثلا هیچ ردپا یا توضیحی درمورد سانی ساید - لذت یک روز - زائر - روز پرداخت و تقریبا هیچ کدوم از کارهای کوتاهش دیده نمیشه . فقط 1 جا اشاره میکنه که با یکی از دوستانش شبی به دیدن فیلم طبقه بیکار میرن . همین ! درنهایت این حس به مخاطب دست میده که چاپلین خیلی محافظه کارانه ( یه جوری که انگار دائم درحال خودسانسوریه و چشمش ترسیده و میخواد خوب بی نظر برسه ) این کتاب رو نوشته . RE: مجلات سینمایی - هری لایم - ۱۳۸۹/۷/۶ عصر ۰۷:۵۳ کسی راجع به مجله ای به نام هولیوود اطلاعی داره ؟ در یکی از شماره های مجله فیلم سال 62 یا 63 درموردش مطلبی نوشته بود . من سالها قبل خوندم . در این حد یادمه که در دهه 1320 منتشر می شده و بیشتر شامل عکس ها و اطلاعاتی درمورد ستارگان هالیوود بوده . کاش یک شمارش بعنوان نمونه موجود بود و با اسکن میدووندیمش تو شبکه . RE: کتاب های سینمایی - هری لایم - ۱۳۸۹/۷/۷ صبح ۱۱:۰۷ اما درمورد کتاب پدرم چارلی : چارلز جونیور چاپلین 1924 به دنیا میاد یعنی هنگام ساخت فیلم جویندگان طلا . و درواقع این کتاب بررسی خاطرات و برداشت های شخصیشه از دورترین زمانهایی که یادش میاد ( مثلا 29-30) تا اواخر دهه 40یا اوایل 50 . البته قبل از این تاریخ رو هم گریز هایی میزنه مثلا اونجایی که درمورد همسر نخست پدرش میلدرد هریس صحبت میکنه که در زمان ازدواج با چاپلین بزرگ تنها 16 سال داشته و در یک مهمانی در 1917 با پدرش آشنا شده و فرزندی به دنیا آورده که پس از چند روز میمیره و رابطه اونها مخدوش میشه و پدرش تمام روز رو بیرون از خونه میگذرونده و وقتی برمیگشته بدون اینکه با همسر جوانش صحبت کنه ساعتها پیانو میزده و به پنجره خیره می شده ... همه ی این ها رو درواقع نقل قول میکنه از خانم هریس . نکته ی جالب در این کتاب اینه که در همه ی صفحات ما با خاطرات پسر از پدر مواجه نیستیم . این اتفاق میفته اما نه در سراسر کتاب . ما با فضای ذهنی و تخیل و حس کودکانه ی چارلز جونیور چاپلین مواجهیم . حتی موقعی که رشید شده و به سربازی رفته . اصلا در بسیاری مقاطع اصلا پدر حضور نداره . او ( و برادرش سیدنی ) رو به مادربزرگشون و خدمه و حشمه سپرده و همراه با همسر سومش ( پولت گدارد ) رفته به سفر دور دنیا . گاهی اوقات این سفرها 1چندین ماه طول میکشیده . اما مقطعی از زندگی چاپلین که بازهم در این کتاب بهش پرداخته نمی شه دوران اوایل کارشه . زمانی که با میوچوال یا فرست نشنال قرارداد داشته و در سال چند فیلم کوتاه می ساخته . ( 1916 تا 1922) به استثنای یکی دو کار بلند مثل پسربچه 1921. خود چاپلین در کتاب زندگی من یه جا اشاره می کنه که دوران میوچوال ( 1916 و 1917 مقارن با 27- 28 سالگی او ) جذاب ترین قسمت زندگیش بوده . اما هیچ توضیحی نمیده چرا . در این کتاب ( پدرم چارلی ) هم ما جوابی برای این سوال پیدا نمی کنیم . یکی از جذاب ترین قسمتهای کتاب از نظر من اونجاییه که تعریف میکنه با دختران هارولد لوید میشستن فیلم های کوتاه چاپلین رو با یه آپارات خونگی تماشا میکردن . بعد خود چاپلین سرش رو از لای در میاورده تو و نقش نریتور رو براشون بازی میکرده . و اونها ذوق میکردن ... RE: کتاب های سینمایی - هری لایم - ۱۳۸۹/۷/۷ عصر ۰۵:۴۰ در چاپ جدید این کتاب ( پدرم چارلی ) که امسال منتشر شده در انتها , نامه ی معروف چاپلین به دخترش جرالدین هم اضافه شده که به خودی خود ارزشمنده . اما آدم یاد فتوکپی فروشی هایی میفته که کیک و کلوچه هم میفروشن ! RE: کتاب های سینمایی - Peter Pan - ۱۳۸۹/۷/۸ صبح ۱۲:۵۱ (۱۳۸۹/۷/۷ عصر ۰۵:۴۰)هری لایم نوشته شده: ناشر کتاب، موسسه انتشارات نگاه هست؟ ترجمه حسن مرندی / منصور تاراجی؟ RE: کتاب های سینمایی - MunChy - ۱۳۸۹/۷/۸ صبح ۰۷:۳۶ نامه چاپلین به دخترش (جرالدین) وجود خارجی نداره و زاده تخیل یک ایرانی (فرجالله صبا) هست. RE: کتاب های سینمایی - MunChy - ۱۳۸۹/۷/۸ صبح ۰۸:۱۹ (۱۳۸۹/۷/۸ صبح ۰۷:۵۷)هری لایم نوشته شده: من که تا جایی که گشتم به نتیجه ای نرسیدم. در هیچ منبع معتبری هم ردی ازش نتونستم پیدا کنم. This is just a fake! in about 30 years ago Farajollah Saba an Iranian journalist wrote this letter for publishing in an iranian magazine under the name "Phantasy" but the publisher did forget to the "Phantasy" title above the letter. In a short period the letter became famous as the real letter chaplin has wrote and has translated in many languages! That's all! Chaplin has never wrote this letter. همه چیز از روزی شروع شد که هوشنگ گلمکانی در یادداشتی کوتاه در مجله فیلم زمینه پردهبرداری مجدد از حقیقتی چند ساله اما مغفول را کلید زد. حقیقتی درباره نامه چارلی چاپلین بزرگ، خطاب به دختر جوان و هنرپیشهاش. رازی که هر چند کسی قصد در پوشاندن آن نداشت، که حتی بسیاری سعی در افشای آن داشتهاند، اما گویی سالهای سال، نتوانسته بودند اذهان عمومی را متقاعد کنند؛ هنوز هم نتوانستهاند! RE: کتاب های سینمایی - هری لایم - ۱۳۸۹/۷/۸ صبح ۰۸:۵۴ کل این ماجرا یه جور ژان گولر یا پروپاگاند مذبوحانه به نظر میرسه دوست عزیز ! آدمایی که پا به سن میذارن و دچار توهم مضمن خودبزرگ بینی هستن وقتی میبینن اسمشون داره فراموش میشه حاضرن به هر قیمتی این نام رو احیا کنن . حتی اگر شده تیشه به ریشه ی خودشون بزنن . مثلا کارگردان هایی از این دست رو دیدیم که در جوانی فیلم ارزشمندی میسازن . بعدش 40 سال دیگه باز فیلم میسازن و نتیجه ای نمی گیرن . درنهایت در یک مصاحبه ی تصنعی برمیگردن میگن : ضعیف ترین کار من همان فیلمی بود که در جوانی ساختم ! RE: کتاب های سینمایی - هری لایم - ۱۳۸۹/۷/۸ عصر ۰۲:۲۰ تا چندوقت دیگه خواهی دید که عده ای دوره می افتند با ساز و دهل , که چون نمیشه با اینترنت و آزمایش DNA و تنکنولوژی نانو اثبات کرد که شاهنامه ی فردوسی متعلق به فردوسی است پس ما خیلی باحال هستیم ... RE: مجلات سینمایی - سم اسپید - ۱۳۸۹/۷/۸ عصر ۰۷:۳۴ در جدیدترین شماره مجله Total Film مقاله ای تحت عنوان The Definitive 25 Greatest Horror Movies Ever Made به چاپ رسیده است: لینک دانلود مجله: http://www.filesonic.com/file/22296405/Total_Film_11_2010.pdf اسامی فیلم های منتخب: 1- The Texas Chain Saw Massacre (1974 3- Psycho (1960 7- Alien (1979 8- Jaws (1975 10- Suspiria (1977 11- Night of the Living Dead (1968 13- An American Werewolf in London (1981 15- The Blair Witch Project (1999 19- The Omen (1976 20- Bride of Frankenstein (1935 23- Carrie (1976 24- Freaks (1932 25- The Devil's Backbone (2001 RE: مجلات سینمایی - Savezva - ۱۳۸۹/۷/۱۴ عصر ۰۳:۲۹ در گیرودار مشغله وحشتناک کاری فرصتی دست داد تا در مترو به جای چرت زدن و خوابیدن!! شماره جدید مجله 24 را بخوانم. نمی دانم آیا واقعا این شماره 24 خوب بود یا برای منی که چند وقتی است از دنیای فیلم دیدن دور افتاده ام خیلی جذاب بود. به هرحال حس نوستالژیک من با خواندن مطلب ویژه در مورد سرگیجه استاد دگرگون شد. بعد هم با خواندن مطالب مربوط به سینماهای تهران به خلسه رفتم. با وجودی که سن من به ان سالها قد نمی دهد اما هم ذات پنداری شدیدی با خاطرات نوستالژیک و حس قشنگ آن دوران دارم. برایم جالب بود که بارها از جلوی سینمای تعطیل شده رادیو سیتی در خیابان ولیعصر رد شده بودم بدون آنکه بدانم روزگاری در این محل خاطره انگیز چه شور و غوغایی برپا بوده است... این شماره 24 را با دقت بیشتری بخوانید!! و نوستالژیک شوید!! RE: مجلات سینمایی - MunChy - ۱۳۸۹/۷/۲۶ عصر ۰۹:۴۰ خيال مردن نداشتم! (مرگ توني کرتيس در 85 سالگي)، فضانورد باستاني سينما (گفتگو با ورنر هرتزوگ)، آنيل کاپور در هاليوود يا هاليووديها در هندوستان، کات کردن با کوئنتين! (به بهانهي مرگ سالي منکه)، آلبوم خانوادگيترين فيلم سينما! (عکسهاي «پدرخوانده») بر پرده سينماها: نگاهي به فيلمهاي فاصله، کارناوال مرگ، از ما بهترون، يه جيب پرپول بر صحنه تئاتر: اتللو، روياي هاليوود، خانهي برناردا آلبا تازههاي 2010: آمريکايي، بازگشت پرستار مکفي، سارقان، پيرانا، استپ آپ سهبعدي، يکبار مصرفها، اسکات پيلگريم عليه جهان، خونآشامها ميمکند، آدمهاي ديگر، آخرين جنگيري، بليت قرعهکشي، بخور نيايش کن مهر بورز، جابجايي، رفتن به دوردست، ماچته راهنماي آلبومهاي موسيقي: رگ خواب، شهناز شهنواز، همهي اقوام من نگاه: آتش و خاکستر (ريختشناسي فيلمفارسي)، بينظم منظم: هنرِ متوسط بودن راهنماي فيلم: پادرهوا، اراذل بيآبرو، يک مرد جدي، آواتار، گنجهي رنج گسترش مخاطبان سينما در زمانهي کمبود سالن (گفتگو علي معلم با سعيد رجبي فروتن) فضاييها هيچگاه از مطالعهي ما زمينيها خسته نميشن! (گفتگوي ماريون کوتيار با پنهلوپه کروز) سينماي کشورها: حرکت از عظمت به قدرت (پروندهي «سينماي چين») وقتِ خوبِ مصائب (هنر سير و سفر در سينما با تمرکز بر فيلم چهارصد ضربه) فرهنگ کارگردانان: ژاک اوديار، صديق برمک، متيو بارني مشاهير و سينما: مداد به دست به دنياي تصوير آمد! (پابلو پيکاسو و سينما) 101 فيلم چهار ستارهي تاريخ سينما: در اعماق يک تراژدي ساده (دزد دوچرخه)، کمدي ديوانهوار و تيره و تار! (بزرگ کردن بيبي)، هجويهي سياه جنگ (راههاي افتخار) زوم: کاريکاتور اندر احوالات فروش فيلمهاي متفاوت به همراه ويژهنامه کودکان و نوجوانان پرونده ای 7,8 صفحه ای هم راجع به هیچکاک داره. RE: مجلات سینمایی - Savezva - ۱۳۸۹/۷/۲۷ عصر ۰۱:۴۵ پس از مدتها این شماره دنیای تصویر کمی حال و هوای کلاسیکش را بیشتر کرده است و مطالب خواندنی و جالبی را هم عرضه کرده است یکی مطالب و عکسهایی درباره سه گانه پدرخوانده است که عکاس این فیلم در کتاب جدیدش این عکسها را منتشر کرده است. و دیگری هم پرونده ای زیبا و خواندنی و البته کم حجم درباره هیچکاک و فیلمهایش است. یک مصاحبه جالب و خواندنی هم با تونی کرتیس فقید دارد. شخصا امیدوارم که دنیای تصویر این سیاست را ادامه دهد. ضمنا گویا برای شماره 200 هم برنامه خاصی دارد. چون از همه خوانندگان دعوت کرده تا مطالب و خاطراتشان را برای آنها ارسال نمایند. RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۹/۷/۲۷ عصر ۱۱:۱۹ این علی معلم عجب کلکی است. توی هر شماره ، یه مطلب کوچیک چند صفحه ای از سینمای کلاسیک می ذاره تا ما مجبور بشیم حداقل به خاطر اون مطلب کل مجله رو بخریم. مثلا همین پرونده هیچکاک که من مجبورم برم بخرمش. امیدواریم این شماره 200 هم که قرار بیرون بیاد ، مانند بقیه ویژه نامه های دنیای تصویر پربار باشه و مخصوصا پر از مطالب جدید و کمتر خوانده شده از سینمای کلاسک و عکس های تاپ و چشم نواز . راستی چه حیف شد که این شماره عکسی از مصطفی زمانی روی جلد مجله نبود RE: مجلات سینمایی - Savezva - ۱۳۸۹/۸/۱ عصر ۰۴:۲۵ شماره جدید مجله 24 منتشر شد.
فهرست گزیده مطالب شماره 10
RE: مجلات سینمایی - پدرام - ۱۳۸۹/۸/۲ صبح ۱۲:۳۳ شماره: ۴۱۷ (آبان 1389) فهرست مطالب RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۹/۸/۳ عصر ۱۰:۴۱ (۱۳۸۹/۷/۲۷ عصر ۰۱:۴۵)Savezva نوشته شده: این شماره دنیای تصویر رو خریدم و لذت بردم. همونطور که سعید عزیز گفت امیدواریم این رویه رو ادامه بده. پرونده هیچکاک کم اما جالب بود. خوبی دنیای تصویر، استفاده خوبش از تصاویر با کیفیت و زیباست. تو این شما مطالب کلاسیک اش خیلی خوب بود. تازه 3 تا عکس از اینگرید (س) داشت . مطلب زنان هیچکاکی اش هم در مورد برگمن ، کلی ، نواک ، هدرن جالب و تازه بود. صفحه بندی مجله دنیای تصویر و 24 خیلی خوب ، حرفه ای و جذابه . نمی دونم ترجمه ای از مجله امپایر بود یا نه . چون امپایر مطالبش رو به صورت آنلاین نمی ذاره. به هر حال دستشون درد نکنه. احتمالا می خوان یه شماره پر و پیمان برای دویستمین شماره تدارک ببینن چون تبلیغش رو در مجله شروع کردن. اگر هر کدوم از بچه ها دوست داشتن یه مطلب کوچیک به مناسبت شماره 200 به آدرس ایمیلی که معرفی کرده بفرسته. شاید ما هم فرستادیم. باید فکر کنیم آخه این بی رحم ها ، عکس آدم های نازنین و دوست داشتنی ای مثل پل نیومن و چارلی چاپلین و اینگرید برگمن رو گذاشتن روی عدد 200 و ما رو توی رودربایستی انداختن RE: مجلات سینمایی - اسکورپان شیردل - ۱۳۸۹/۸/۲۱ عصر ۱۰:۵۵ شمارۀ 418 مجلۀ سینمایی فیلم - ویژۀ پاییز- منتشر شد. فهرست مطالب *** این شماره چند مطلب جالب دارد که در فهرست بالا با رنگ قرمز نشان داده شد. اما مطلب واقعا خواندنی آن مربوط به مقاله ایست که به مناسبت پنجاه سالگی روانی از کتاب هیچکاک هنگام کار Hitchcock at Work نوشتۀ بیل کرون ، انتخاب و چاپ شده است. همچنین نکاتی در متن و حاشیۀ روانی نیز نوشته شده که اگرچه بعضی از این نکته ها را قبلا شنیده ایم اما در مجموع جالب و خواندنی است.برای نمونه به چند تا از این نکات در زیر اشاره میکنم: - هیچکاک حق امتیاز کتاب روانی را به صورت ناشناس از نویسنده اش رابرت بلاک به مبلغ ناچیز کمتر از ده هزار دلار خرید و سپس تا جایی که میتوانست نسخه های کتاب را که در بازار موجود بود خرید تا پایان فیلم مخفی بماند. - برای فیلمبرداری فصل حمام، هیچکاک سفارش ساختن سردوشی با قطر شش فوت (دو متر!) را داد تا آبی که از آن بیرون می آید به راحتی لنز دوربین را احاطه کند. - در همان روز اول فیلمبرداری، عوامل و بازیگران فیلم با بالا بردن دست راستشان سوگند خوردند که یک کلمه از داستان فیلم را لو ندهند. هیچکاک درعین حال بخش آخر فیلمنامه را تا روز فیلمبرداری آن ، از بازیگرانش مخفی نگه داشت. - هیچکاک با یکی از آن شیطنت های همیشگی اش ، میزان ترسناک بودن بقایای جسد مادر نرمن را با بی خبر قرار دادن آن در رختکن جنت لی و برآورد میزان بلندی جیغ او پس از برخورد غافلگیرانه با آن ارزیابی کرد! ظاهراً نتیجه رضایت آمیز بوده است. - پس از نمایش فیلم ، هیچکاک نامۀ خشمگینانه ای از پدر یک دختر دریافت کرد که نوشته بود دخترش پس از تماشای فیلم شیطان صفتان (هانری ژرژ کلوزو) از حمام رفتن امتناع میکرد و حالا پس از تماشای روانی دوش هم نمی گیرد. هیچکاک هم در پاسخ ، یادداشت مختصر و مفیدی فرستاد با این مضمون که : "بفرستش خشک شویی!" RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۹/۸/۲۳ عصر ۱۱:۴۳ من هم فقط به خاطر همین مطالب هیچکاکی اش خریدمش. البته گفتم شاید تکراری باشه ( چون یک میلیون مطلب در مورد هیچکاک خوندم ) برای همین اول به کیوسک دار گفتم بده ببینم مجله چطوریه ؟ خلاصه کمی برگ زدم و خوندم دیدم بدک نیست . علاوه بر این یک مطلب خوب ( البته ترجمه ای ) از پرویز نوری داشت با عنوان ده بازی برتر سینما که اسکار نادیده گرفت که به اشتباه آکادمی اسکار در ندادن جایزه به نقش های زیر می پرداخت: 1- جیمز استیوارت در سرگیجه به نقش اسکاتی ( ) 2- آنتونی پرکینز در روانی به نقش نورمن بیتز ( انگار اعضای اسکار کلا با هیچکاک لج بودن ) 3- اینگرید برگمن در کازابلانکا به نقش ایلزا لاند ( بی انصاف ها نه برای این نقش و نه بعدا برای بدنام اصلا اینگرید رو نامزد هم نکردن . احتمالا دوستان هیچکاک هم مورد غضب بودند ) 4- مرلین مونرو در بعضی ها دوغشو دوست دارن ... ( شاید برای همین مونرو خودکشی کرد ) 5- کرک داگلاس در راه های افتخار ... ( فکر کنم باید داگلاس در فیلم شهید می شد تا اسکار رو بهش می دادن ! ) 6- بقیه اش یادم نمی آید ، آخه مجله دست یکی از دوستان هست که برده هنوز نیاورده ! اگر خیلی دوست دارید برید بخرید و به اقتصاد سینما کمک کنید و خیرش رو ببرید اگر هم دنبال خیر و خیرات نیستید برید توی سایت AMC بگردید و مطلب رو پیدا کنید.
RE: مجلات سینمایی - Zirnevis - ۱۳۸۹/۸/۲۷ عصر ۰۹:۴۳ شماره 197 مجله دنیای تصویر در این شماره می خوانید : رویدادهای ایرانی و خارجی تازه های 2010 گزارش ویژه در باب سلاطین جدید کمدی برداشت بلند : درباره فیلم "فیس بوک" ساخته دیوید فینچر جلال آل احمد و سینما درس هایی که از سینما نیاموختم (محاکمه درنورنبرگ) درباره تله فیلم و صنعت سینمای ایران پنجره عقبی : نگاهی به سینمای فرانسوا تروفو یک ربع قرن پس از مرگ فیلمساز 101 فیلم چهار ستاره ای سینما: شاهین مالت - پاترپانچالی و خانم ایو ویژه کودک و نوجوان RE: مجلات سینمایی - اسکورپان شیردل - ۱۳۸۹/۹/۱۲ عصر ۰۴:۰۹
شماره: ۴۱۹ (آذر 1389) مجله فیلم منتشر شد.
فهرست مطالب
سینمای ایران فلاش بك: فلاش بك: نقد و نظر خوانندگان ماهنامهی فیلم دربارهی مطالب شمارههای گذشته و نویسندگانش خشت و آینه: خشت و آینه: یادداشتهای نویسندگان مجله دربارهی نكتههایی در متن و حاشیهی سینمای ایران رویدادها: فیلمهای تازه: بانوی شهر (ابراهیم حاتمیكیا)، من مادر هستم (فریدون جیرانی)، این خانهی من نیست (بهروز افخمی)، خیابانهای آرام (كمال تبریزی)، اسب حیوان نجیبی است (عبدالرضا كاهانی)، گلچهره (وحید موساییان)، ما سه نفر (مهرداد فرید)، شور شیرین (جواد اردكانی)، بانو مرا دریاب (فيلم كوتاه، ناصر صفاریان)/ شرق بهشت: افتتاح پردیس سینمایی شكوفه/ گپ: با مجید برزگر و فرزین محدث/ دلتنگ، در این روزهای پاییزی... دیدهبان: نگاهی متفاوت به رویدادهای سینمای ایران در ستایش بچهی اصیل طهرون: بزرگداشت مرتضی احمدی در شب تولد 86 سالگیاش/ جشن تولد در تالار وحدت: این تهرون دیگه اون طهرون نیست / نگاهی به آلبوم «صدای طهرون»: من كه دلگیر نمیشم.../ گفتوگو با مرتضی احمدی دربارهی آلبوم «صدای طهرون»: اینجا چراغی روشن است/ مرتضی احمدی و هنر صداپیشگی او: كهنهی همیشه نو/ كتابهای مرتضی احمدی: پرسه در گذشته/ هارد و رَم استثنایی بلندیهای صفر: گفتوگو با فرج حیدری سینماگران پاسخ میدهند: فیلمهای زندگی ما | گفتوگو با علیرضا داودنژاد دربارهی فیلمهای محبوبش: از جنس زندگی پیشخوان فرهنگی ما را دیگران فتح كردهاند: گفتوگو با سیدمحمد بهشتی دربارهی دیروز و امروز سینمای كودك و نوجوان در تلویزیون: پخش دوبارهی هزاردستان: بوی آبلیموی تازه و گوشت كوبیدهی مانده!/ موضوعی به نام كیفیت: حكایت ما و فیلمهای تلویزیونی صدای آشنا: به بهانهی دوبلهی جرم، اثر تازهی مسعود كیمیایی: آغاز برنامههای ما هماكنون شروع شد!/ ضیافت دوبله در جرم بازیگری: لهجه و نقشهای متكی به آن: پس زبان محرمان خود دیگر است نمایش خانگی: بلوتوس كبیر وارد میشود...: مهران مدیری در قهوهی تلخ ظاهر شد/ خلق بیشمار گرد حباب خاك: قهوهی تلخ و دشواری طنز در این روزگار/ گپی با اصغر نعیمی: امیدوارم در نانوایی هم فیلم فروخته شود!/ عبور از میدان مین: گسترش بازار و ناتوانی پخش سنتی/ نگاهی به چند فیلم/ و خبرهای شبكهی خانگی چند جشنواره و...: چهارمین جشنوارهی سینما حقیقت: الیا، استاد پكینپا در دسترس نمیباشد!/ چهلمین جشنوارهی رشد: آموزش بر پردهی نمایش/ ششمین جشنوارهی سراسری فیلم كوتاه وارش: هفتهی خاكستری/ ششمین جشنوارهی فیلمهای دینی رویش: آینههای روبهرو/ نخستین جشنوارهی استانی فیلم كوتاه و عكس طریقت: آبی آسمان/ تجربههای شخصی-تجربههای خصوصی: مانی پتگر و نمایشگاه فیلمهای تجربی/ هفتهی فیلم هلند در تهران: فیلمهای نارنجی هر نوار عكس متحرك پوك و پوچ را نمیتوان فیلم نامید: نكتههایی دربارهی «پدر سینمای ایران!»
سینمای جهان - نمای دور: بالاخره پیتر جكسن، هابیتها را در نیوزیلند میسازد: تلاش برای بیمه كردن هابیتها!/ دیدار و گفتوگویی با جولی اندروز: خیلی خیلی خوش بخت بودهام!/ گفتوگو با جیمز كامرون: بازگشت دوباره به آواتار/ دیدار با الخاندرو گونزالس ایناریتو: چهگونه میتوانیم امید را پیدا كنیم پس از آن همه فقدان؟/ خبرهای كوتاه - نمای متوسط: پیكاك (مایكل لندر)، پاندوروم (كریستین آلوارت)، بدون نشانه (گرِگوار وینیرون)، كیك-اَس (متیو ون)، كرانهی دیگر (گئورگی اُواشویلی) - فیلمهای روز: آمریكایی (آنتون كوربین)/ غیرقابلتصور (گرگور جُردن)/ شما زیبایان/ زیبا بمیر (استینا برگمان) و گفتوگوی اختصاصی با كارگردان - نمای درشت: یك پیامآور (ژاك اودیار)، نقدهایی بر فیلم و مطالبی دربارهی آن، گفتوگوهایی با كارگردان، بازیگر و مدیرفیلمبرداری فیلم، نگاهی به زندگی و آثار اودیار، و...
نقد فیلم خوابهای دنبالهدار (پوران درخشنده)/ هر چی خدا بخواد (نوید میهندوست)/ نخودی (جلال فاطمی)/ یتیمخانه (خوان آنتونیو بایونا)/ نقد فیلم مستند: صدویك سال بلدیهی تهران (اُرُد عطارپور)، خلیج كوچك (لویی سایهویوس) گزارش اكران: فیلمهای اكران شده در تهران از 20 مهر تا 20 آبان 1389 سینمای خانگی: گروهبان، ریسمان باز و دایرهی مینا موسیقی فیلم: نگاهی به موسیقی فیلمهای ملك سلیمان و لطفاً مزاحم نشوید و سریال مختارنامه نامهها: پاسخ به پرسشهای خوانندگان بیست سال پیش در همین ماه: نگاهی به شمارهی 99 (آذر 1369) ماهنامهی «فیلم» *** این شماره مجله فیلم هم قسمتهای جالبی دارد. یکی از قسمتهای جالش در همان اوایل مجله است که 10 صفحه را به مناسبت 86 سالگی مرتضی احمدی ، به او اختصاص داده است . یک صفحه از این مطالب ، اختصاص به دوبله های او دارد. در این نوشته ، آمده است که مرتضی احمدی ، دوبله را از سال 1326(63 سال پیش!) شروع کرد و اولین فیلمش را از سال 1332 اولین فیلمش را بازی کرد ؛ در واقع سابقۀ صداپیشگی او از بازیگریش بیشتر است. در فیلمهای ایرانی در اکثر قریب به اتفاق ، فقط به جای خودش حرف زده و فقط در فیلمهای خارجی است که به جای بازیگران دیگر صحبت کرده است.او گفته که در دوبله روباه مکار سعی کرده است که با تیپ شمالی صحبت کند که احتمالا یادگاری است از اجرای کتاب های صوتی شرکت 48 داستان که او به همراه نادره سالارپور و کنعان کیانی ، نوار قصۀ پینوکیو آدمک چوبی را اجرا کردند. او همچنین در انیمیشن هورتون ، راوی بود که به همراهی تنبک و به صورت ضربی خوانی ، داستان را روایت کرد. مطلب جالب دیگر این شماره ، دربارۀ دوبلۀ فیلم جرم است که تیتراژ این مطلب ، یکی از دیالوگهای بهروز وثوقی در فیلم گوزنهاست : " آغاز برنامه های ما هم اکنون شروع شد!" نویسنده اعتقاد دارد که علت فاصله گرفتن کیمیایی از مخاطبان (یا در واقع مخاطبان از کیمیایی) ، احتمالاً به دلیل فاصله گرفتن کیمیایی از دوبله است. دوبله نقش اساسی در فیلمهای اولیه کیمیایی داشت (مثل قیصر ، گوزنها ، رضا موتوری ، سفر سنگ و تیغ و ابریشم) و دوبلورها نقش اساسی در فیلمهای کیمیایی داشتند و دست کم برخی از فضاسازی ها را در این فیلم ها برعهده داشتند. نویسنده بر این عقیده است که : "دوبلورها برای کیمیایی قهرمان ساخته اند." مقاله ای جالب درباره قهوه تلخ از یکی از سه تفنگدار مجله که خواندنی است: گلمکانی بر این عقیده است که تا قبل از آمدن مهران مدیری به سریال ، قهوه تلخ "چیزی" کم داشت و انگار ناقص بود و تماشاگران آن 19 قسمت اولیه را به امید آمدن مدیری طاقت آوردند و ...
بقیه اش رو هم خودتان بخرید و بخوانید. RE: مجلات سینمایی - MunChy - ۱۳۸۹/۱۰/۱۲ عصر ۰۷:۲۰ شماره آخر 24 هم چند روزی میشه که اومده. یک سالگیشون هم هست و روی همین حساب چند صفحه ای راجع به این یک سال و بررسی بقیه مجله های مرتبط با سینما دارن. پرونده کارگردانشون برای فینچر هست و فیلم ایرانی هم نرگس. RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۹/۱۰/۱۲ عصر ۱۱:۰۲ (۱۳۸۹/۱۰/۱۲ عصر ۰۷:۲۰)MunChy نوشته شده: مونچی جان ، یکی از بچه ها تمام شماره های مجله رو داره اما بعید می دونم بفروشه. می تونم باهاش صحبت کنم. احتمالا می تونه امانی بده تا مطالعه کنی. RE: مجلات سینمایی - راتسو ریــزو - ۱۳۸۹/۱۰/۲۳ صبح ۱۲:۲۰ (۱۳۸۹/۱۰/۱۲ عصر ۰۷:۲۰)MunChy نوشته شده: سلام دوست عزیز به جز شماره های 21 و 29 بقیه شماره هایی که نوشتید رو دارم. اگه مطلب خاصی هست که لازم دارید میتونم کپی بگیرم و براتون بفرستم. RE: مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۸۹/۱۱/۱۲ صبح ۰۱:۰۱ شماره 421 مجله فیلم رو مجبور شدم بخرم. رفته بودم به دکه روزنامه فروشی که صاحب دکه که آشناست یکدفعه منو دید و گفت فلانی مجه فیلم هم رسیده. من هم توی رودربایستی گیر کردم و گفتم بــاشه می برم ( قبلا عهد کرده بودم که دیگه پول بابت این مجله ندم مگه اینکه یک شماره فوق العاده داشته باشه ) . خلاصه 1200 تومن پول بی زبون باقیمانده از حساب رایانه یارانه رو دادم به طرف و اومدم خونه. الان دارم تند تند صفحاتش رو از آخر به اول مرور می کنم. ( نمی دونم چرا عادت کردم که از آخر به اول بخونم ) تا حالا فقط 2 تا مطب بدردبخور و خوب توش دیدم. یکی در مورد راجر ایبرت هست : راجر ایبرت منتقد معروف سینما و همچنین منتقد مورد علاقه منه چون سلایق سینمایی اش ( فیلم ها و بازیگرهای محبوبش ) خیلی شبیه منه ! . چند وقت پیش مجبور شده که نای اش رو عمل کنه و فک پایینی اش رو هم برداره و همین باعث شده دیگه نتونه حرف بزنه اما از طریق نوشته هاش و لپ تاپی که همراه داره هنوز با مخاطبانش در ارتباطه. نکته جالب دیگه اینکه ، چون فک پایینی اش رو برداشتن ، چهره اش همیشه خندان به نظر می آد ( شبیه به همون فیلم جالبی که دوست عزیز مونچی در تاپیک "سینمای صامت" در مورد فیلم مرد همیشه خندان گفت ) مورد جالب دیگه ای که در این شماره دیدم این بود که سری کامل قصه های مجید بر روی DVD با کیفیت خوب و ضماوم پشت صحنه و ... به طور رسمی وارد بازار شده.
RE: مجلات سینمایی - Peter Pan - ۱۳۸۹/۱۱/۱۷ عصر ۱۰:۴۸ (۱۳۸۹/۱۱/۱۲ صبح ۰۱:۰۱)سروان رنو نوشته شده: چه خبر خوبی ! بالاخره انگار اینا متوجه شدن DVD اختراع شده! ببخشید بابت آفتاپیک. RE: مجلات سینمایی - Savezva - ۱۳۸۹/۱۱/۲۶ عصر ۰۱:۴۰ دویستمین شماره دنیای تصویر به صورت ویژهنامهای با 160 صفحه منتشر شد. در این شماره، به مناسبت نوزدهمین سالگرد انتشار مجله، مطالبی متفاوتی از نویسندگان، همکاران و خوانندگان دنیای تصویر به صورت مجموعهای بسیار خواندنی گردآوری شده است. همچنین اسامی 70 برندهی بلیت شرکت در دوازدهمین جشن سینمایی دنیای تصویر نیز ذکر شده است. (که البته اسم اینجانب نیز در بین برندگان ذکر شده) همچنین این افتخار نصیب من شد تا در دویستمین شماره با طرح یک جدول بزرگ سینمایی در خدمت سینما دوستان عزیز باشم درتازهترین شمارهی دنیای تصویر علاوه بر جدول فروش سینمای ایران و آخرین اخبار سینمای جهان، میتوانید مشخصات فیلمهای ایرانی برگزیدهی بیست ونهمین جشنواره فیلم فجر را پیدا کنید. همچنین میتوانید گزارش بسیار خواندنی و کاملی دربارهی بازار سینمای جهان را بخوانید. پروندهای دربارهی سینمای زندهیاد علی حاتمی، از دیگر بخشهای این شماره است. علاقمندان به ادبیات سینمایی میتوانند از خواندن داستان کوتاهی از ریموند کارور در این شماره لذت ببرند. همچنین در بخش زوم نیز میتوانید کاریکاتور ویژهی سالگرد مجله از جمال رحمتی را ببینید. گزیدهای از مطالب این شماره از این قرار است: یادداشتهای ویژهی دویستمین شماره از 30 تن از نویسندگان و مدیران دنیای تصویر، «بهترینها» از نگاه شما (نتایج نظرخواهی از خوانندگان دنیای تصویر)، برندگان کارت شرکت در جشن دنیای تصویر، هیچ آدابی و ترتیبی مجو... (منتخبی از نوشتههای خوانندگان دنیای تصویر) یک مرد جنگی به از... (تحلیلی جامع بر اکران سال 89 و مقایسه آن با سال 88)، سیمرغ 29 (معرفی بخشهای بیست ونهمین جشنوارهی فیلم فجر، فرمانروایی «پادشاه انگلیسی» بر اسکار آمریکایی (معرفی نامزدهای جوایز اسکار سال 2011)، راهنمای آلبومهای موسیقی، بر صحنه تئاتر، تازههای 2011: شهامت، سفرهای گالیور، تو از کجا میدونی، مبارز، فصل جادوگر، قدرت کانتری، فوکر کوچولوها، یوگی خرسه، سخنرانی پادشاه، ترون: میراث و... زندهباد مرد مرده (نقد فیلم عصر جمعه)، سینمای کشورها: اقتصاد راکد، سینمای رشد یافته! (گزارشی کامل و خواندنی از بازار فیلم جهان)، کشورهایی که سینما نداشتند و حالا دارند! (درآمدی بر سینمای عرب)، فرهنگ کارگردانان، ادبیات سینمایی: این همه آب نزدیک خانه (قصهای سینمایی از ریموند کارور)، مشاهیر و سینما: همهی زندگی من بازی و دروغ بود (ثریا و سینما)، همان که لایزال است! (نقدهای سینمایی خورخه لوئیس بورخس نویسندهی برجستهی ادبیات)، 101 فیلم چهار ستارهی تاریخ سینما: تهیهکنندهها، راشومون، زوم: اندر احوالات دویست! RE: مجلات سینمایی - Savezva - ۱۳۹۰/۱/۲۲ عصر ۰۲:۳۶ شماره 202 مجله دنیای تصویر منتشر شد. دویست و دومین شماره دنیای تصویر به صورت ویژه نامه ای درباره ی کارگردانان بزرگ تاریخ سینما منتشر شد. در این شماره ی متفاوت، اطلاعات جامع، نقل قول ها و جزئیات جالبی از زندگی و فعالیت حرفه ای 71 کارگردان نامی به همراه عکس هایی کمتر دیده شده از آنها، در مجموعه ای خواندنی، مفید و مفرح گرد آمده است. البته بخشی از نامها و عنوانهای مشهور مانده برای پیآیندی که به زودی منتشر خواهد شد. اسامی کارگردانان حاضر در این مجموعه از این قرار است: چارلز اسپنسر چاپلین، سرگئی آیزنشتاین، جیمز کامرون، اورسن ولز، آندری تارکوفسکی، دیوید وارک گریفیث، آکیرا کوروساوا، روبر برسون، سیسیل ب.دومیل، والت دیزنی، جورج لوکاس، دیوید لینچ، تئو آنجلوپولوس، کلینت ایستوود، ماساکی کوبایاشی، آنتونی مینگلا، نیکلاس ری، کریستوف کیشلوفسکی، برایان دی پالما، نورمن جویسن، فرانسوا تروفو، کاستا گاوراس، ژانگ ییمو، کریستوفر نولان، جورج کیوکر، میکل آنجلو آنتونیونی، پیتر جکسون، عباس کیارستمی، جان شلزینگر، جان وو، سیدنی لومت، پدرو آلمودوار، فرانک دارابونت، روبرتو روسلینی، نانی مورتی، میشائیل هانکه، الیا کازان، وونگ کار- وای، میشل گُندری، روبرتو بنینی، رومن پولانسکی، وینسنت مینه لی، آنگ لی، مایک لی، کارول رید، وودی آلن، آلخاندرو آمنابار، بلیک ادواردز، برناردو برتولوچی، کن لوچ، ویم وندرس، آلخاندرو گونزالس ایناریتو، دیوید کراننبرگ، اولیور استون، پیتر باگدانوویچ، آلن رنه، ژان پی یر و لوک داردن، سیدنی پولاک، ویتوریو دسیکا، بری لوینسون، لوک بسون، ویلیام فریدکین، کاترین بیگلو، جان استرجس، فرانکلین جی.شافنر، مل گیبسون، جورج رومرو، برایان سینگر، جان کارپنتر، ژان پی یر ژونه. منبع: caffecinema(dat)com RE: مجلات سینمایی - اسکورپان شیردل - ۱۳۹۰/۲/۹ صبح ۰۲:۴۳ شماره 425 مجله فیلم (اردیبهشت1390) منتشر شد.
شمارۀ 425 مجلۀ فیلم ، شماره تقریبا جالبی است. رقابت نوروزی فیلم های اخراجیها3 و جدایی نادر از سیمین، مطالبی در مورد بازی محمد ورشوچی در سریال دائی جان ناپلئون به مناسبت درگذشت وی، نقد سریال پایتخت، معرفی جدیدترین فیلم کلینت ایستوود (آخرت Hereafter) نوشته ای در مورد برندگان اسکار و تمشک زرین امسال ، نقد آخرین فیلم تهمینه میلانی (یکی از ما دو نفر) و ... از مطالب جالب این شماره هستند. اما مطالب جالبتری هم در مورد دوبله و دوبلورها به چشم می خورد که در ذیل به اختصار آنها را بیان می کنم. 1- در مورد دوبله سریال لاست به این نکته اشاره شده است که با شروع دوبله فصل سوم این سریال ، ژرژ پطروسی و ناصر تهماسب هم به به جمع دوبلورهای دیگر این سریال (زهره شکوفنده ، منوچهر والی زاده ، سعید مظفری ، منوچهر زنده دل ، میثم نیکنام ، امیر هوشنگ زند ، مریم رادپور ، میرطاهر مظلومی و ...) اضافه شده اند که نام آنها در انتهای سریال به همراه نقش هایشان درج شده است. 2- در اسفند ماه 89 جشن سالانۀ برترین های دوبلاژ شبکۀ نمایش خانگی ، با تجلیل از دو دوبلور پیش کسوت (جلیلوند و مقامی) برگزار شد که عنوان بهترین ترجمه به حمیدرضا راهی برای ترجمه سریال 24 ، بهترین باندسازی و صداسازی به حسین مطمئن زاده برای تیرانداز تپانچه طلایی ، بهترین مدیر دوبلاژ به بهرام زند برای سریال 24 ، بهترین گویندۀ مرد پیش کسوت به منوچهر والی زاده برای گروگان گیری در قطار پلهام ، بهترین گویندۀ زن پیش کسوت به مریم شیرزاد برای فیلم سیمارون ، بهترین گویندۀ مرد جوان به افشین زینوری برای همه حالشان خوب است ، بهترین گویندۀ زن جوان به کتایون اعظمی برای دشمنان مردم ، بهترین گویندۀ مرد مکمل به تورج مهرزادیان برای مرگ و دوشیزه و بهترین گویندۀ زن مکمل به آزیتا لاچینی برای چارلی و کارخانه شکلات سازی اهدا شد. 3- نیروان غنی پور در مطلبی با عنوان شكلات تلخ: همه به جای جانی دپ ، دوبلورهایی را که تاکنون به جای این بازیگر دوست داشتنی و محبوب (و یکی از بازیگران مورد علاقه من) صحبت کرده اند نام برده است. به عقیده نویسنده ، "به دلیل جنس بازی و شکل متفاوت چهره پردازی دپ در هر فیلم که اغلب با مایه های فانتزی همراه است ، انتخاب صدایی ثابت برای او خیلی مشکل است."و شاید به همین دلیل است که تاکنون دوبلورهای بسیاری مثل خسرو خسروشاهی (روزی روزگاری در مکزیک) ، منوچهر والیزاده (مرد مرده) ، سعید مظفری (اسلیپی هالو) ، چنگیز جلیلوند (شکلات) ، کیکاوس یاکیده (پنجره مخفی) ، شروین قطعه ای (دزدان دریایی کاراییب)، علیرضا باشکندی (دشمنان مردم) و افشین زینوری (جوخه) در فیلم های مختلف ، به جای دپ صحبت کرده اند. آنگاه نویسنده با بررسی تک تک این دوبلورها و فیلمهایی که دوبله کرده اند آنها را باهم مقایسه کرده است . نقاط قوت و ضعف هر دوبلور را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. 4- دو مقاله در مورد کتاب باارزش استاد تهامی نژاد (چگونه فیلم دوبله کنیم) به قلم نیروان غنی پور و شاپور عظیمی در این شماره چاپ شده است که هردو مقاله ، با نگاهی مثبت نوشته شده اند. در مقاله اول که شاپور عظیمی نوشته است به جملات جالبی از کتاب اشاره کرده است . مثلا در صفحه 9 این کتاب ، استاد نوشته است : " شاید هیچ کاری جذابیت دوبله را نداشته باشد. اما دوست من! در این کار ، پول چندانی نیست . با این کار هرگز پولدار نخواهید شد. اگر به قصد پول پارو کردن به این کار روی آورده اید ، اشتباه کرده اید." در بخشی از کتاب با عنوان دوبلاژ،گام سوم از تواناییهای مدیر دوبلاژ و مسئولیتها و وظایف او سخن میگوید. مثلا این که مدیر دوبلاژ باید چگونه دیالوگ ها را سینک بزند، روان شناسی نقش ها را بداند، زبان بدن را در این میان بشناسد، ضمایر مخاطب را رعایت کند(مثلا چه زمان از ضمیر "تو" و یا "شما" استفاده کند). هنگام گزینش واژه ها به گوش نوازی آنها توجه کند. در بخش دیگری از کتاب ، به شناخت فن بیان می پردازد. یعنی از آهنگ و ادای درست حرف ها ، حرف های بیصدا و ادای آنها سخن می گوید. اینکه چگونه باید نفس خود را درست خرج کرد، میان جمله ها نفس گرفت ، چگونه پشت میکروفون گریه کرد یا خندید. منفی گویی چگونه است و چطور باید به جای نقش اول حرف زد و یا دوبله نقشهای کمدی به چه صورت است. در فصلی دیگر از کتاب که در واقع حاصل تحقیقات برادر استاد (محمد تهامی نژاد ) است ، به تاریخ اولین فیلم های دوبله شده پرداخته است. و سرانجام در پایان کتاب ، در حدود نود صفحه به عکسهایی از مشاهیر دوبله اختصاص دارد. به نوشته نویسنده این مقاله ، این کتاب در واقع مخاطب را مخیر می کند که با وجود اینهمه سختی ها و شداید در راه فراگیری دوبله ، آیا باید فقط عاشق آن باقی بماند و از دور دستی بر آتش داشته باشد یا جرات وارد شدن در هفت خوان نظری و عملی آن را داشته باشد! مقاله دیگر در مورد این کتاب را ، نیروان غنی پور نوشته است که او هم با بیانی دیگر به معرفی و تعریف و تمجید از این کتاب پرداخته است. با توجه به اینهمه تعاریف ، به نظر می رسد که خریداری این کتاب برای هر علاقمند دوبله ، امری است واجب. RE: کتاب های سینمایی - MunChy - ۱۳۹۰/۲/۱۸ عصر ۰۷:۰۵ امسال هم کتاب های خوبی در نمایشگاه میشه پیدا کرد. فعلا 1/3 بخش عمومی رو بیشتر ندیدم ولی تو همین ها هم چیزهای خوبی پیدا میشه. یکیش "اسکورسیزی به روایت ایبرت" هست که سینا گلمکانی ترجمه کرده و کتاب جامعی از نقدها و مصاحبه ها و تک نوشته های ایبرت هست راجع به اسکورسیزی. کتاب رو "کتابکده کسری" چاپ کرده به قیمت 7500 تومان که قبل از این معماریِ سلولوید از احسان خوشبخت رو هم کار کرده بود. کتاب "آقای بازیگر" که هوشنگ گلمکانی راجع به انتظامی نوشته هم مجدد چاپ شده و در دسترس هست. قیمت هم 18 هزار تومان. روزنه کار هم بعد کتاب "آهنگ سازان" و "بازیگران" حالا مجدد روی "کارگردانان" سرمایه گذاری کرده. کسایی که "بازگشت یکه سوار" از دوایی رو هم نتونستن بخونن از یکی,دو ماه دیگه میتونن کتاب رو تهیه کنن. چون مجدد,مثل "امشب در سینما" ستاره قرار هست چاپ بشه. "بهرام بیضایی و پدیده سگ کشی" از زاون قوکاسیان هم مجدد در دسترس قرار گرفته. و در نهایت.. بالاخره هیچکاک همیشه استاد از ماه دیگه وارد بازار میشه. (اگر دوباره به تاخیر نیفته) قضیه از این قرار هست که رفتم کتاب سینمای اینگمار برگمان (این رو هم اگر از نمایشگاه بگیرید با 5 تومان تخفیف میدن 26 تومان) رو که فراستی جمع آوری کرده (چیزی ست تو مایه های کتاب هیچِ همیشه استاد و سینمای جان فورد از مسعود فراستی) رو بگیرم که متوجه شدم کتاب همیشه استاد هم قرار هست مجدد بیاد بیرون. فکر می کنین چند تومان؟ 57 هزار تومان! این رو فعلا داشته باشین : خوش به حال ماها که همون زمان چاپ اول و دوم به قیمت نسبتا پایینی خریدیمش! البته مالِ من رو که سروان رنو در جریانش هست.. تقریبا از وسط نصف شده. باقی کتاب ها باشه برای سری بعد که 21 راهروی دیگه نمایشگاه رو دیدم. راستی جلد سوم از سری کتاب های بسیار خوب رحیم قاسمیان یعنی "مبانی سینما" هم از دو,سه هفته دیگه میاد تو بازار. ویرایش جدید "دیالکتیک نقد" از مسعود فراستی هم طی چند روز آینده باید به بازار بیاد. RE: کتاب های سینمایی - سروان رنو - ۱۳۹۰/۲/۱۸ عصر ۱۰:۵۹ شاید 57000 ریال بوده مونچی جان ! خدا کنه بعد از این همه تاخیر ، مطالب جدید همراه با عکس های بیشتری رو شاهد باشیم. سر همین کتاب بود که ما شیفته سینما شدیم.... یکی از آن روزهای قبل از کنکور ، در سالن مطالعه یک کتابخانه عمومی .... راستی بچه ها کسی شماره موبایل آقای فراستی رو نداره ؟! ( از بچه های خارج از کافه اگر کسی داره می تونه توی بخش محله چینی ها اعلام کنه. ثواب داره . قصد خیر داریم ! ) RE: کتاب های سینمایی - Surrealist - ۱۳۹۰/۲/۲۲ عصر ۰۵:۲۴ (۱۳۹۰/۲/۱۸ عصر ۰۷:۰۵)MunChy نوشته شده: علیرضا احیاناً اطلاع داری که این همون کتاب "هزارتوی رویا ـ حقیقت (اینگمار برگمان و سینمایش)" هست که تجدید چاپ شده ؟ RE: کتاب های سینمایی - MunChy - ۱۳۹۰/۲/۲۲ عصر ۰۵:۳۶ (۱۳۹۰/۲/۲۲ عصر ۰۵:۲۴)Surrealist نوشته شده:(۱۳۹۰/۲/۱۸ عصر ۰۷:۰۵)MunChy نوشته شده: آره علی جان. همون کتاب رویا-حقیقتش هست. RE: مجلات سینمایی - Savezva - ۱۳۹۰/۲/۲۴ عصر ۰۲:۴۴ شماره جدید مجله 24 منتشر شد. در این شماره با تغییرات زیادی مواجه هستیم. فضای گرافیکی مجله به طور کلی تغییر کرده و مجله از شش بخش سینمای ایران، سینمای دنیا، تلویزیون، سینما و زندگی، کارگاه و نوستالژی تشکیل شده است. نکته جالب نشریه بخش نوستالژی است که شامل شش بخش یک خاطره، یک بازیگر، یک موسیقی، یک عکس، یک فیلم و یک شخصیت می باشد. در این شماره بخش یک بازیگر به الیزابت تیلور و بخش یک فیلم نیز به شاهین مالت اختصاص دارد. اما نکته جالب بخش یک عکس است که به ضمیمه ارسال کردم و مربوط به دوران سخت زندگی اینگرید کبیر در استرومبولی است. RE: کتاب های سینمایی - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۰/۲/۲۵ عصر ۰۳:۴۹ سلام بر دوستان ! در میان کتاب های تلنبار شده در یکی از کتابفروشی های این شهر بزرگ این کتاب صدایم کرد و با من همراه شد . کتاب (( پرورش صدا و بیان هنرپیشه )) نوشته : سیسیلی بری و ترجمه اقتباس : محسن یلفانی . فکر می کنم برای خیلی از دوستان پیشکسوت آشنا باشد اما این حقیر از وجود چنین کتابی آگاه نبودم . با گذاشتن تصویر جلد آن و مشخصاتش فکر کردم ممکن است برای دوستان علاقمند به دوبله جالب باشد که روز و روزگاری در حدودهای سال 1359 فردی علاقمند اقدام به ترجمه و نشر کتابی تخصصی در مورد پرورش صدا و فن بیان نموده که بدون شک علاوه بر علاقمندان بازیگری برای علاقمندان به دوبله نیز می توانسته جالب و کاربردی باشد . به نظر من کتاب جالبیست و مترجم با ذوق آن برای تمرین فن بیان یکسری تمرین هایی را پیشنهاد میکند و انتخاب متن های پیشنهادی نشان از حسن نظر و سلیقه ایشان دارد : منظومه آرش کمانگیر سروده جناب اقای کسرایی و ... با اجازه دوستان تصاویری از فهرست و بخشی از دیباچه کتاب را هم تقدیم می کنم ... در پناه حق ... RE: مجلات سینمایی - Savezva - ۱۳۹۰/۳/۲۲ صبح ۰۸:۴۴ شماره جدید مجله 24 منتشر شد در اين شماره مي خوانيم؛ در صفحه آخر مجله هم بنده به عنوان یک کلاسیک دوست نوستالژیک از کم شدن صفحات نوستالژیکی مجله انتقاد کرده ام ... RE: مجلات سینمایی - سم اسپید - ۱۳۹۰/۳/۲۴ عصر ۱۰:۴۸ ماهنامه ستاره سینما (سینمای نو): http://www.mediafire.com/?0cm4iriiu57gvr4 http://www.mediafire.com/?25eqzm9fx8qsm9d http://www.mediafire.com/?36xb6i839il2hpu http://www.mediafire.com/?tjv7yfmopttb5ok http://www.mediafire.com/?4f3rkifqzvag2dc http://www.mediafire.com/?rfljab24i00qsv2 http://www.mediafire.com/?vxmw278km2piv9z RE: مجلات سینمایی - MunChy - ۱۳۹۰/۴/۹ صبح ۰۵:۵۴ دوستان در نظر داشته باشین این مجله "تجربه" در ادامه "نافه" داره چاپ میشه ها... به نظر من فعلا مجله ای رو دستش نیست. شماره 2 اش هم چند روزی میشه که اومده. یک شماره بخونین,مشتری میشین : شماره قبل : --- پروندهي اصلي اين شمارهي 24 به بررسي موضوع دلايل و عواقب حضور بازيگران ايراني در فيلمهاي خارجي اختصاص دارد. عنوان پرونده «بازيگر ايراني و سوداي جهانيشدن» است و در آن، ميزگردي با حضور همايون ارشادي، حبيب رضايي و امير پوريا، و گفتوگوهايي با باران كوثري، پريوش نظريه و... خواهيد خواند، و عليرضا سجادپور نيز درباره جنبههاي قانوني حضور بازيگران ايراني در پروژههاي خارجي توضيحاتي داده است. RE: کتاب های سینمایی - الیور - ۱۳۹۰/۴/۱۲ عصر ۰۵:۱۷
سه فیلمنامه از اینگمار برگمان
توت فرنگیهای وحشی Wild Strawberries
مترجم: هوشنگ طاهری ناشر: سازمان انتشارات اشرفی تاریخ انتشار: فروردین 1348 کتاب در 251 صفحه منتشر شده و شامل فیلمنامه، نقدی بر توتفرنگیهای وحشی و بخش سوم هم اختصاص به بررسی آثار دیگر برگمان دارد. نقد البته بیشتر توضیح و تفسیری بر محتوای فیلم است تا نقد ساختاری:« در این فیلم افکار و عقاید برگمان دربارۀ بهشت، دوران کودکی، بیثبات بودن لحظات، سفر، زندگی، تغییرپذیری انسان و بیهوده بودن زندگی به شکلی درهم آمیخته است. برای رهایی از پوچی زندگی تنها یک راه وجود دارد که سخت ناهموار است: راه عشق و نوعی برادری بین انسانها. تجربۀ شخصی ایزاک که وی را بر آن میدارد تا در سنین پیری به جستجوی بهشت دوران کودکی و زمان از دست رفته بپردازد، در مورد انسانهای دیگر نیز مصداق پیدا میکند.» (ص 135) در انتهای کتاب20 صفحه عکس از فیلمهای برگمان قرار دارد.
بخشی از فیلمنامه [پرفسور ایزاک در یادآوری گذشته در خانۀ دوران کودکی] سارا ایزاک، تو خودت را در آئینه نگاه کردهای؟ حتما نه. من به تو نشان میدهم که چه قیافهای داری. آئینهای را که زیر سبد توت فرنگيها بود بيرون آورد و در مقابل صورت من گرفت كه در نور غروب سخت پیر و شکسته و زشت بود. آهسته آئینه را کنار زدم و دیدم که چشمان سارا از اشک پر شده است. سارا تو پیرمرد غمگینی شدهای و دیگر چیزی به مردنت نمانده است اما من هنوز تمام زندگی را در مقابل خود میبینم، دیدی حالا تو رنجیدی. ایزاک نه، من نرنجیدم. سارا چرا، تو رنجیدی، چون تحمل شنیدن حقیقت را نداری حقیقت این است که من بیش از اندازه نسبت به تو گذشت کردهام. به این وسیله است که آدم بیآنکه خودش بخواهد ظالم می شود. ایزاک میفهمم. سارا اوه، تو نمیفهمی. ما به یک زبان حرف نمیزنیم. خودت را در آئینه نگاه کن. نه، تو نباید آئینه را کنار بزنی. ایزاک میبینم. سارا خوب حالا مطلب را برایت می گویم: من با برادرت زیگفرید ازدواج میکنم.من و او همدیگر را دوست داریم.می بینی که چطور حالت صورتت دارد تغییر می کند. سعی کن لبخند بزنی! بله، همینطور. خوب حالا لبخند می زنی. ایزاک خیلی دردآور است. سارا تو به عنوان یک پرفسور حتما باید بدانی که چرا دردآور است. اما تو این را نمیدانی، چون با وجود اینکه توخیلی چیز میدانی، اصلا در حقیقت اصلا از هیچ چیز خبر نداری. آئینه را به کناری افکند به طوری که خورد شد. باد در بین درختان غوغا می کرد و در دوردست صدای فریاد کودکی بلند بود. سارا سرش را بلند کرد و ایستاد و اشک هایش را خشک کرد.
مهر هفتم The Seventh Seal
مترجم: هوشنگ طاهری ناشر: انتشارات رز تاریخ انتشار: 1350 مترجم کتاب را به آیدا و احمد شاملو تقدیم کرده و نوشته است:«این کتاب از ترجمۀ آلمانی آن به فارسی درآمده و با ترجمههای انگلیسی و فرانسوی آن نیز مقایسه شده است. دوست شاعرم احمد شاملو با دقت و وسواسی که همیشه در کار ترجمه دارد مرا در این مهم یاری کرده است. کمک و راهنمایی های ارزشمندش را سپاس میگذارم.» در ابتدا و پیش از فیلمنامه برگمان در مقدمهای اشاره می کند که ایدۀ فیلم برگرفته از دوران کودکی و زمانیست که با پدرِکشیش راهی کلیسا میشد و مناظر خیالانگیز بیرون او را مجذوب خود می کردند و در هنگام موعظۀ پدر او مجذوب نقاشیهای قدیمی دیوار کلیسا بود. و درباره فیلم هم نوشته است: «در فیلم من شوالیه از جنگ های صلیبی به خانه باز میگردد، همانگونه که امروزه سربازی از میدان جنگ. در دورۀ قرون وسطی آدمها از طاعون می ترسیدند، امروزه از بمب اتم. مهر هفتم تمثیلی است با موضوعی بسیار ساده: انسان، جستجوی ابدی او در راه یافتن خداوند،و مرگ به عنوان تنها عمل مطمئن» درانتهای کتاب بخشی تالیفی با عنوان«موءخره» نوشته مترجم کتاب قرار دارد که ضمن بررسی فیلم به جایگاه برگمان در تاریخ سینما میپردازد. در انتهای کتاب عکسهایی از فیلم منتشر شده است.
بخشی از فیلمنامه(سکانس پایانی): شوالیه خداوندگارا، از درون خود ترا صدا می زنیم؛ به ما رحمت آر، چرا که ما ناچیزیم و می ترسیم و نادانیم... یونز (به تلخی) در ظلماتی که ادعا میکنی در آنی، در ظلماتی که احتمالا همۀ ما در آنیم،... در دل این ظلمات هیچکس نیست که شکوههای تو را بشنود و درد تو را حس کند. اشکهایت را پاک کن و خودت را در آئینه بیتفاوتی نگاه کن. شوالیه خداوندا، تویی که در جایی هستی، تویی که باید در جایی باشی، به ما رحمت آر یونز می توانستی از من گیاهی بگیری که از عذاب آخرت خلاصت کند. اما مثل اینکه حالا دیگر خیلی دیر شده است. ولی تو این دقیقههای آخر سعی کن بفهمی چقدر مهم است که آدم می تواند چشمهایش را بچرخاند و انگشت های پایش را تکان دهد. کارین ساکت! ساکت! یونز من که ساکتم، هر چند با اعتراض. دختر (به زانو در می آید) به آخر رسید.
پ.ن: هوشنگ طاهری را بیشتر با ترجمه کتاب ارزشمند تاریخ سینمای هنری می شناسیم. جدا از فیلمنامه دو فیلم ذکر شده، طاهری فیلمنامه همچون در یک آینه از برگمان را هم ترجمه کرده است. هوشنگ طاهری در اسفند 1369 بر اثر سانحه رانندگی درگذشت.
سکوت The Silence
مترجم: پرویز تاییدی ناشر: انتشارات پرچم تاریخ انتشار: مرداد 1349 بعد از فیلمنامه و در صفحات پایانی کتاب، مترجم در مطلبی با عنوان «برگمن وسکوتش» ضمن اشارۀ مختصر به زندگی شخصی و هنری برگمان؛ درونمایه مشترک در آثار برگمان از دید خود را اینگونه نوشته:« همیشه در فیلمهای برگمن نظری عمیق در مورد: هستی و نیستی، زندگی و مرگ، تولد و پیری، به چشم می خورد و این کاوش با سرسختی به دور یک مرکز که از آن خداوند مورد نظر است دور می زند ولی این مرکز همیشه خالی می ماند و خود را نمی شناساند. از طرفی سوالی که قهرمانان برگمن مطرح می کنند جنبه مذهبی دارد و بیشتر مسئله مرگ مطرح است.» مترجم این بخش را با اشاره به بخش از مصاحبه برگمان با تلویزیون آلمان به پایان برده است:«شخصی که با او مصاحبه می کرد پرسید آیا راست است که مقصود شما در این فیلم، سکوت خداوند است؟ برگمن که تا آن موقع تمام سوالات را با دقت و توضیح کافی جواب گفته بود، اظهار داشت: چون سکوت مربوط به من و زندگی من است بنابراین دربارۀ سکوت، سکوت می کنم.»
بخشی از فیلمنامه: [استر در تختخواب در اتاق هتل دراز کشیده] استر آدم نباید دربارۀ تنهایی فکر کنه، این واقعا یک چیز سطحیه، لوازم نوشتن را بدید به من. استر مینشیند و پیشخدمت به او در نشستن کمک می کند و لوازم نوشتن را به او میدهد. استر چند کلمه مینویسد و بعد شروع به خندیدن میکند. استر خب، حالا حالم خوبه، همینو می تونم به شما بگم(می خندد) استر رادیو را روشن می کند، صدای ترومپتی از آن شنیده میشود. استر خیلی قشنگه، هیچ نمیدونستم که شما توی این سرزمین کوچک و زشت یک همچین آهنگهائی هم دارین. می دونین وضع و حال من الان چه جوریه؟ احساس خوشی و آرامشی را که یک مریض قبل از مرگ پیدا میکنه دارم، پدرمم همینطور شد. پدرم میخندید و قصههای خندهدار تعریف می کرد بعد یکدفعه به من گفت:«استر حالا دیگه ابدیت جلوی چشممه» پدرم با اینکه به طور وحشتناکی بزرگ و سنگین بود، تقریبا دویست کیلو وزن داشت خیلی خوب بود، همون موقع دلم می خواست مردهائی رو که تابوت آدم به این سنگینی رو بر می دارن ببینم...خیلی خستهام.
پ.ن: پرویز تائیدی فیلمنامههای دیگری نظیر شبهای کابیریا(فدریکو فلینی) را هم ترجمه کرده است و سالها به عنوان مدرس سینما در دانشکده هنرهای دراماتیک و مدرسه عالی تلویزیون فعالیت کرده و همینطور جدا از چند فیلم کوتاه، در سالهای پس از انقلاب کارگردانی چند فیلم سینمایی را هم در پرونده خود دارد.
*تیراژ هیچ یک از کتابها درج نشده است از فیلمنامههای منتشر شده از برگمان در سالهای پس از انقلاب می توان به نور زمستانی(با ترجمۀ ایرج کریمی) و فانی و الکساندر(با ترجمۀ مهسا ملکمرزبان) اشاره کرد که هر دو توسط نشر نی ودر قالب محموعه«100 سال سینما 100 فیلمنامه» منتشر شده اند.
RE: کتاب های سینمایی - همشهری_میثاق - ۱۳۹۰/۴/۱۳ عصر ۰۹:۳۸ (۱۳۹۰/۲/۲۵ عصر ۰۳:۴۹)دن ویتو کورلئونه نوشته شده: ممنون بابت معرّفی این کتاب جناب کورلئونه.در این زمینه باز هم کتاب موجود هست،مثل:فنّ بیان نوشته اونجلین مچلین،ترجمه رضا شیرمرز
همچنین در کتابهای بازیگری لی استراس برگ،استانیسلاوسکی،استلا آدلر و ... در رابطه با بازیگری و فنّ بیان مطالبی وجود داره.در مجموع به نظر من کسانی که بازیگری در تأتر رو تجربه کنن،کار دوبله براشون میسّر تر خواهد بود... RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - الیور - ۱۳۹۰/۴/۳۰ عصر ۰۸:۱۸ "سوپرمن چطوری پرواز می کنه!؟ این هنرپیشه چطوری غیب شد!؟..." و سوالاتی از این دست در سنین پایین و حین تماشای فیلمها ذهنمان را درگیر میکرد و پاسخ بزرگترها به سولات ما این بود که "همش فیلمه"! و این"همش فیلمه" یعنی همه چیز ساختگی است و واقعیت ندارد. در نوجوانی فهمیدیم که این ها حقههایی سینمایی است. از اولین موارد کمککننده در این زمینه کتاب فرهنگ واژه های سینمایی را به یاد دارم(تالیف پرویز دوایی) که به برخی ترفندهای سینمایی هم اشاره کرده بود نظیر پردۀ آبی. کتابی امانت گرفتهشده از کتابخانه در دوره نوجوانی را به خاطر میآورم که با شرح و تفضیل و عکس های فراوان به ترفندهای سینمایی پرداخته بود که برای مخاطب ناآشنا با این موضوع هم جذاب بود(عنوان کتاب را فراموش کردهام) از اواخر دهۀ 1370 و پخش برنامههایی در تلویزیون که اختصاص به پشتصحنه فيلمها و جلوه های ویژه سينمایی داشتند و همینطور پشتصحنه فیلمها در ضمیمۀ DVDها تا حدی به این کنجکاویها پاسخ داده شد و شاید دیگر اين ترفندهاي سينمايی براي نسل جدید فاقد آن حالت رازآلودی بود که این جلوهها برای نسل ما و نسلهای پیشین داشت. بعد از این مقدمه در این بخش به کتاب دیگری در این زمینه اشاره میشود که در زمان انتشارش از کتابهای مهم در این زمینه به حساب میآمد.
تمهیدات سینمایی نویسنده: اکبر عالمی ناشر: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چاپ اول: بهار 1367، 5000 نسخه چاپ دوم: زمستان 1370، 3300 نسخه قیمت: 2100 ریال اکبر عالمی(-1324) در این زمینه چهره شناخته شدهایست که علاوه بر تدریس این موضوع در دانشگاه و مسئولیتش در لابراتور صدا و سیما، در اوایل دهه 1360 در قسمتی از برنامۀ سینمایی آن روی سکه به تروکاژهای سینمایی هم پرداخته است.
كتاب در چهار بخش به جلوههاي ويژه سینمایی می پردازد: بخش اول: در سه قسمت با عناوین: قبل از لابراتوار، در لابراتور، روشهای تلفیقی
در زیر مجموعۀ هر بخش به تمهیداتی نظیر نقاشی روی شیشه، ماکت و پریسکوپ، قالب گیری، پرده آبی و... پرداخته شده.
برای فیلمی به نام«شعله در باد» با استفاده از نقاشی روی شیشه بخشی از یک عمارت قدیمی بازسازی شد.
در بخش دوم مباحث جانبی نظیر نور، دوربین، عمق میدان وضوح، نورسنجی و... مطرح شده است. بخش سوم به تمهیدات سینمایی به وسیله مونتاژ و فیلمبرداری و بخش چهارم به فیلمهای سه بعدی اختصاص دارد. در هر بخش ضمن توضیحات کلی و فنی درباره هر ترفند سینمایی و استفاده از عکس و طراحی، شیوه های انجام عملی هر کدام تشریح شده است. البته با گذر زمان و پیشرفت تکنولوژی شیوه اجرای این ترفندها در یکی دو دهۀ اخیر تعییرات زیادی کرده است.
ماکتهايي كه جان چمبرز، از گریمورهای معروف، برای فیلم «گمشدهاي در فضا» ساخته است(در اصل سریالی به همین نام Lost in Space محصول 68-1965)
این کتاب برای علاقهمندان جنبه آموزشی و کاربردی هم دارد.
ده فرمان به دلیل اهمیت و جایگاهی که جلوههاي ويژه فيلم ده فرمان(سيسيل ب.دميل، 1956) در زمان نمایش فیلم و حتی دهههای بعد داشت(صحنه معروف باز شدن دریا) بخشی مجزا به این فیلم اختصاص یافته(و اشاره شده که انجام تروکاژهای سینمایی و کارهای لابراتور مربوط به این صحنه، یک سال و نیم زمان برده است)
RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - vic_metall - ۱۳۹۰/۷/۱۲ صبح ۰۹:۳۴ همشهریآنلاین: بیستمین شماره مجله 24 با پروندهای مفصل و متفاوت دربارهی دوبله منتشر شد. موضوع این پرونده یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا دوبله کردن فیلمها هنوز هم تمهیدی عاقلانه و کارآمد محسوب میشود یا دوران دوبله دیگر سپری شده. درباره این موضوع می توانید خوانندهی گفتوگوهایی با منوچهر انور و ناصر طهماسب، یادداشتهایی به قلم امید روحانی، بهروز تورانی، محسن آزرم و بحثی چالشی میان مجید اسلامی و هوشنگ گلمکانی باشید. عکس روی جلد این شماره به مهتاب کرامتی اختصاص یافته. 24 به مناسبت اکران فیلم آلزایمر با او گفتوگو کرده است. در کنار این گفت و گو اخبار و گزارشهایی دربارهی اتفاقات مهم سینمای ایران در ماه اخیر از جمله گزارش تصویری پانزدهمین جشن سینمای ایران هم منتشر شده است. یادداشتهایی دربارهی فیلمهای زندگی با چشمان بسته، آلزایمر و سایر فیلمهای روی پرده از دیگر مطالب بخش سینمای ایران مجله است. صفحه گزارش ماه این شماره به مصاحبه ای اختصاصی با وزیر ارشاد درباره سازمان سینمایی اختصاص یافته است. در بخش سینمای جهان مجله هم پرونده ای درباره ی مهم ترین فیلم هایی که تا پایان سال اکران خواهند شد به چشم میخورد. دیوید فینچر، مارتین اسکورسیزی، رومن پولانسکی، کلینت ایستوود، استیون اسپیلبرگ و دیوید کراننبرگ مهمترین فیلمسازانی هستند که در این بخش آثار آنها مورد بررسی قرار گرفته است. صفحات ورود به سینمای مجله به گفت و گوهایی با مهدی پاکدل، علی سرتیپی و پیمان قاسم خانی اختصاص دارد. یادی از موسیقی متن فیلم افسانه 1900، مرور کارنامه سینمایی ژان پییر لئو و بازنگری فیلم معما ساخته استنلی دانن از جمله مطالب بخش نوستالژی مجله است. در این شماره، ششمین قسمت مجموعه مطالب آموزش نقدنویسی برای همه نیز منتشر شده است RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - میثم - ۱۳۹۰/۸/۲ صبح ۱۰:۲۸ بیست و یکمین شمارهی ماهنامهی سینمایی «24» با پروندهای مفصل و خواندنی دربارهی فیلم یه حبه قند در کیوسکهای مطبوعاتی توزیع شده است. تصویر روی جلد این شماره به مناسبت اکران یه حبه قند، به عکسی از رضا کیانیان، نگار جواهریان، سعید پورصمیمی و ریما رامینفر در عمارت مسعودیه اختصاص دارد. گفت و گوی مجید اسلامی با رضا میرکریمی، گفت و گوی نگار جواهریان با آیدین آغداشلو، گفت و گوی شهرام مکری با حمید خضوعیابیانه و گفت و گوهایی با رضا کیانیان و ریما رامینفر از مهمترین بخشهای این پرونده است.منبع خبر : سایت همشهری *********** پی نوشت : جالب ترین قسمت مجله ، گفتگوی هیجان انگیز و بی نظیر مجید اسلامی (منتقد محبوبم) و رضا میرکریمی (فیلمساز محبوب و البته از این به بعد محبوب ترم!) بود. بسیار آموزنده و جذاب ، به من انرژی سه چهار بار دیگر ، تماشای یه حبه قند را داد. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - soheil - ۱۳۹۰/۸/۲ عصر ۰۵:۰۳ راستي در شماره قبل وعده داده بودند مصاحبه مفصل با ناصر طهماسب در اين شماره چاپ شود ولي اثري از اين مصاحبه نبود. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - همشهری_میثاق - ۱۳۹۰/۸/۲۳ صبح ۰۱:۰۷ با سلام خدمت دوستان... والّا من نفهمیدم این خبر رو تو کدوم بخش باید مینوشتم!به نظرم همین تاپیک بهترین جا بود. جلسه نقد فیلم "جدایی نادر از سیمین" توسّط دو منتقد: امیر پوریا و مسعود فراستی در دانشکده هنر(سینما-تأتر) به تاریخ:90/08/21 برگزار گردید. این جلسه که دیروز در سالن شهید فلاحت پورِ دانشگاه هنر برگزار شد حاوی بحث پیرامون فیلمنامه و کارگردانی این فیلم با دو موضع مخالف(فراستی) و موافق(پوریا) همراه بود! بنده فقط توانستم به یک ساعت آخر مراسم برسم و از گفتگو بهره ببرم؛البتّه گویا به دلیل کمبود وقت و تمام نشدن بحث ادامه آن به هفته بعد موکول شد که همچنان پذیرای علاقه مندان است. جلسه ی خوبیست برای دوستداران سینما... آدرس:تهران - منطقه ۷ - مفتح (روزولت) - خ. ورزنده -. 90/08/28 ،ساعت 12 تا 14 آدرس برگزاری مراسم تغییر یافت:چهار راه ولیعصر،رو به روی بزرگمهر،دانشگاه هنر،سالن فارابی.شنبه 08/28، ساعت 12 الی 14
RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - جیسون بورن - ۱۳۹۰/۸/۲۳ صبح ۰۲:۰۶ با سلام : می خواستم از دوستان عزیز بپرسم که برای بنده که تازه در راه سینما قدم گذاشه ام: 1-از بین دو مجموعه مرجع زیر کدامیک می تواند مفید تر باشد؟ فرهنگ جهانی فیلم تالیف بهروز دانشفر
راهنمای فیلم روزنه تالیف بهزاد رحیمیان
2- آیا نمونه ی خارجی(به زبان انگلیسی) مناسبتری را سراغ داردید ؟ 3-اصلا در همچین زمانه ای با پیشرفت روز افزون اینترنت خرید کتب مرجع لازم است؟ RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - راتسو ریــزو - ۱۳۹۰/۸/۲۷ عصر ۰۶:۵۸ (۱۳۹۰/۸/۲۳ صبح ۰۲:۰۶)جیسون بورن نوشته شده: با سلام به جیسون بورن عزیز هر دو این کتاب ها دارای محاسن و نواقصی هستند که با توجه به اون ها شاید بهتر بتونید یکی رو انتخاب کنید: 1-فرهنگ جهانی فیلم: خوبی این کتاب اینه که تقریبا" همه فیلم ها رو میتونید توی اون پیدا کنید، یعنی از فیلم های بی ارزش گرفته تا شاهکارها معمولا" توی این مجموعه پیدا میشن گرچه باز هم کامل نیست. جوایزی هم که فیلم ها گرفتن در پایین خلاصه داستان به اختصار ذکر شده. اما نواقص این مجموعه : خلاصه داستان فیلم های جلد اول که سال های زیادی از تاریخ سینما رو دربرمیگیره ( از ابتدا تا اوایل دهه 80 ) بسیار کوتاهه و در بسیاری موارد در حد 4 یا 5 کلمه بیشتر نیست، البته این نقص در جلد دوم تا حدودی رفع شده و در جلدهای 3 و 4 به کلی از بین رفته. دیگر اینکه جز چند ستاره که به فیلم ها دادن نقد به دردبخوری درمورد فیلم ها چاپ نشده. 2-راهنمای فیلم: تنها نقص این کتاب اینه که گرداورنده خواسته فقط فیلم های با ارزش رو توی کتابش بیاره و به همراه فیلم های بد تعدادی از فیلم های خوب هم به صورت سلیقه ای از قلم افتادند یا عمدا" به اون ها پرداخته نشده حال اونکه جوایزی هم گرفتن. اما خلاصه داستان ها کامل و در نبود زیرنویس فارسی یا عدم تسلط کامل به زبان انگلیسی به بیننده کمک می کنه. نقد های کوتاه و بلندی که در پایان هر فیلم نوشته شده و توضیحاتی که اضافه شده در شناخت فیلم بسیار موثرند و فهرست کاملی از برندگان جوایز مختلف اسکار، کن، ونیز، سزار و غیره حتی پرفروش ترین ها در پایان هر جلد وجود داره. در ضمن فهرست بسیار مفصلی هم داره. اگه نظر بنده رو بخواید وجود هر دو این کتابها توی کتاخونه هر سینمادوستی واجبه ولی اگه مجبور به انتخاب هستید راهنمای فیلم به همراه 4 جلد بعدی ( دانشنامه سینمایی ) را به هیچ وجه از دست ندید. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - راتسو ریــزو - ۱۳۹۰/۹/۱۴ عصر ۰۱:۴۰ خیلی گذرا چندتایی نوشته و نقد خوب که جدیدا" توی مجلات چاپ شده معرفی می کنم، اگر علاقه دارید می تونید مطالعه بفرمایید: 1- آخرین شماره ماهنامه فیلم ( 435 ) یه سری نقد در باره درخت زندگی و همچنین خود ترنس مالیک چاپ کرده. چیز بدی نیست ؛ در ضمن برای طرفداران سریال وضعیت سفید هم مطالب جالبی چاپ شده که خوندنش خالی از لطف نیست. کتاب صد سال اعلان و پوستر در ایران هم معرفی شده که اگر مثل کتاب پوسترهای فیلم که باز هم همین جناب مسعود خان مهرابی تهیه کرده بود پوستر سانسوری!!! نداشته باشه باید چیز به دردخوری باشه، البته یه مقداری گرونه... 2- آخرین شماره ماهنامه فیلم نگار یه پرونده مفصل برای کمپانی معظم پیکسار فراهم دیده به مدیریت امیر قادری ... RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۹۰/۱۰/۳۰ صبح ۱۱:۰۰ دوستان این شماره آخر مجله دنیای تصویر رو کسی خریده ؟ ویژه نامه " پدرخوانده " . عجب روی جلدی هم داره: دون کارلئونه کبیر با اون گربه کذایی و گل سرخ اش ! از اون شماره های پر و پیمان که هر چند سال یکبار میاد بیرون. مصاحبه های جالبی داره مخصوصا مصاحبه امیر قادری و علی معلم در مورد این فیلم. . یک خسته نباشید به علی معلم و امیر قادری و همه بر و بچ دست اندرکار این ویژه نامه . در مورد بعضی فیلم ها باید همیشه صحبت کرد . بچه مچکریم ! RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - راتسو ریــزو - ۱۳۹۰/۱۱/۱۰ عصر ۰۶:۱۵ یه خبر خیلی خوب برای دوستداران دوبله در آخرین شماره ماهنامه فیلم آگهی چاپ شده مبنی بر چاپ اولین نشریه تخصصی گویندگی و دوبلاژ در ایران به نام صداپیشه ! ظاهرا" قرار هست که اولین شماره اون همزمان با جشنواره فیلم فجر به چاپ برسه. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - سم اسپید - ۱۳۹۰/۱۱/۲۲ صبح ۰۱:۲۹ http://www.mediafire.com/?ohny3ul20uz2oeo http://www.mediafire.com/?hb68nqyfc0su3nh http://www.mediafire.com/?295y3c5b0cb24bb http://www.mediafire.com/?b3tdvrgceehx3gw http://www.mediafire.com/?u8o19k6y9qdc64u http://www.mediafire.com/?56kfklfnk4wxb2f http://www.mediafire.com/?jo6vyh9obehcjt7 http://www.mediafire.com/?u764q6sj2w6xwjy http://www.mediafire.com/?mb5435qtj36jr6c http://www.mediafire.com/?q6a5snb172mz1mh http://www.mediafire.com/?fohxnmxctn5fr3z RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - سم اسپید - ۱۳۹۰/۱۱/۲۳ عصر ۰۹:۲۵ شماره 34 مجله ستاره سینما: http://www.mediafire.com/?d3dgco3s86jp1le RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - سم اسپید - ۱۳۹۰/۱۱/۲۴ صبح ۰۱:۴۰ کتابی درباره عکاسی پرتره از بازیگران هالیوود و نحوه نورپردازی در عکس ها http://www.mediafire.com/?7yh7rxiixnk3m03
RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - منصور - ۱۳۹۰/۱۱/۲۴ عصر ۱۱:۳۶ کتاب "صد سال اعلان و پوستر فیلم در ایران" کار مسعود مهرابی را یک ماه قبل تهیه کردم. تبلیغات زیادی برای این کتاب شد حتی مراسم رونمائی هم با حضور برخی از چهره های سینمائی برای آن برگزار کردند و در حال حاضر نیز ظاهرا از طریق یک سایت پیش فروش می گردد. این کتاب حدودا 494 صفحه در قطع بزرگ و با کاغذ گلاسه و خیلی مرغوب زیر چاپ رفته است. مسعود مهرابی پیش از این هم کتابی در قطعی خیلی کوچکتر با نام پوسترهای سینمای ایران زیر چاپ برده بود که سالها از طریق ماهنامه فیلم بفروش می رسید. آنچه پیش از خریدن کتاب مد نظرم بود اینکه اقلا بتوانم 90 درصد پوسترهای فیلم (اقلا برای یک فیلم یک پوستر) را در این کتاب ببینم اما نشد. شاید توقع بی جائی بود چون همانطور که همه ما میدانیم بیش از 40 درصد پوسترهای سینمائی قبل از انقلاب با چهره هائی نیمه عریان و یا اقلا با تصاویری مرتبط با زن تهیه شده اند و حتی یک مورد از آنها را نمیتوان در این کتاب سراغ گرفت. بعضا که مولف مجبور به استفاده از چنین پوسترهائی بوده با زوم روی شخصیت مرد اضافات آنرا حذف و در واقع پوستری سانسور شده چاپ کرده است. آنچه به کتاب ارج و قرب می بخشد درج بیش از 90 درصد از پوسترهائی است که دارای مفاهیم خاص و هنری هستند و صرفا چهره سازی نکرده اند. در میان تصویرگران پوستر در ایران اساتید برجسته ای چون محسن دولو ، محمد علی باطنی ، مرتضی ممیز ، محمد علی حدت ،علی اکبر صادقی و مرتضی کاتوزیان از دیگران مشهورترند. بویژه محمدعلی حدت و محمد علی باطنی که از اسطوره های پوستر سازی در ایران بودند و اکنون در قید حیاتند و متاسفانه در گوشه ای صرفا نقاشی تدریس میکنند. کسانی که تهیه کنندگان فیلمها مدتها درب منازل اینها به انتظار می نشستند تا مثلا حدت پوستر فیلم آنها را نقاشی کند چون میدانستند که طرحی که وی درافکند فروش فیلم را ده ها برابر خواهد کرد. ایندو در ساخت پوستر فیلمهای اکشن تبحری خاص داشتند و تمامی پوشترهای ایندو که مجموعا 500 پوستر را طراحی کردند که از یادگارهای سترگ سینمای ایران است. در این میان مرتضی ممیز پوسترهائی را خلق کرد که از نظر هنری هماره یکتا و بی نظیرند. ممیز در طراحی و گرافیک از یگانه های دهر بود. در اوایل کتاب حتی اعلانهای خیلی قدیمی سردر سینماها و آگهی های تبلیغاتی فیلم در روزنامه ها هم آمده است که جای تامل و تحسین دارد اما آنچه در ورق زدن این کتاب آزارم میدهد آنکه با وجود استفاده از کاغذی گرانبها در چاپ عمدتا 10 تا 50 درصد صفحات سفید است! برای صرفه جوئی در رنگ بعضا پوسترها را در قطع کوچک چاپ کرده اند و در برخی صفحات چند پوستر کوچک را به طرقی ناشیانه جاسازی کرده اند. گاهی سروته برخی پوسترها را زده و زنها را حذف کرده اند و صرفا یک شخصیت با یک عنوان را به کتاب افزوده اند. نکته جالب اینکه در اواسط کتاب برخی از پوسترهای فیلمهای خارجی که بهنگام اکران آنها در سینماهای ایران از طرف پوسترسازان ایران پوسترهائی برایشان طراحی شد نیز جا دارد. فیلمهائی مثل صادق کرده ، مشعل ، مکزیک در آتش ، حماسه آلپ ، قیام علیه شمشیر ،عبور از مرز جهنم ، دن آرام (که نام فیلم و نام نویسنده به غلط روی پوستر درج شده) و ... بطور کل این کتاب علیرغم قیمت بالایش (85 هزار تومان) کتاب خوبی است و شایستگی آنرا دارد که در آرشیو کتب سینمائی علاقمندان واقعی سینما جائی برای خود داشته باشد. سیر تحول پوستر سازی و بیش از آن هنری که بعضا پوسترسازان قدیمی ما بکار گرفته اند بدون شک درسهای زیادی برای نسل جدید است. نسلی که از پوستر سازی فقط به گرفتن چند عکس و ترکیب آنها با فتوشاپ و ارائه یک تصویر مسخره به اسم پوستر را بلد است. نه هنری نه تفسیری نه مفهومی و نه تاکیدی بر چیزی خاص. اکثریت قریب به اتفاق پوسترهای فعلی ما کپی برداری از پوسترهای غرب است. گاهی فقط کله آدمها ایرانی میشود و کلیت تصویر ، یک پوستر خارجی است ... ایرانیها همواره کپی گرهای قهاری بوده اند و جالب اینکه برای هر یک از این پوسترها که خود کوچکترین زحمتی در خلق بر خود هموار نکرده اند مبالغ گزافی هم از تهیه کنندگان ساده ما به جیب زده اند! RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - سم اسپید - ۱۳۹۰/۱۱/۲۶ صبح ۰۱:۵۶ فرهنگ بین المللی فیلم ها و فیلمسازان: جلد اول (فیلم ها): http://www.mediafire.com/?2m8lk0l3dhqflwa جلد دوم (کارگردانان): http://www.mediafire.com/?29a8lr0jk32j9qf جلد سوم (بازیگران مرد و بازیگران زن): http://www.mediafire.com/?t5krjx9xygmzvyo جلد چهارم (نویسندگان و دست اندرکاران تولید): http://www.mediafire.com/?8qb7jdjduj66uql RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - راتسو ریــزو - ۱۳۹۰/۱۱/۲۶ عصر ۰۱:۱۴ کتاب Encyclopedia of Film Noir http://www.mediafire.com/?i2l0tgnvntbhv1i RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۹۰/۱۲/۵ صبح ۱۰:۴۲ این شماره آخر مجله دنیای تصویر هم بدک نبود. یک پرونده داشت در مورد پایان های سینمایی و پایان های معروف تاریخ سینما. روی جلدش هم سرکار خانم علیه محترمه معظمه مکرمه مهناز افشار می باشد. همچنین در سایت کافه سینما مطالب خوبی در مورد تولد سام پکین پا دیده می شود. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - Savezva - ۱۳۹۱/۱/۱۶ صبح ۱۰:۰۵ دوستان عزیز کتاب سال سینمای ایران در سال 1390 توسط مجله فیلم منتشر شد. موضوع امسال در رابطه با 30 سال سریال سازی در ایران است. البته اشاره کوچکی هم به سریال های قبل از انقلاب شده است. در این شماره مطالب جامع و زیبایی در مورد سریال های بزرگ تلویزیونی نظیر هزار دستان، کوچک جنگلی و ... وجود دارد. ضمن آنکه برای علاقمندان دایره المعارف نسبتا کاملی از این سریال ها گردآوری شده است. بهای این مجموعه وزین 7000 تومان ناقابل بوده که البته با توجه به محتوای آن ارزشش را دارد. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - بهزاد ستوده - ۱۳۹۱/۱/۱۶ عصر ۰۶:۰۶ صداپیشه به جمع خانواده مطبوعات کافه کلاسیک پیوست کازابلانکا / واحد مرکزی خبر / علمی و فرهنگی1 ماهنامه تخصصی گویندگی با عنوان صدا پیشه، فروردین سال1391چاپ و توزیع می شود. از سال 1385 فعالیت مطبوعاتی در حوزه گویندگی در شمارگان محدود برای حوزه های سینمایی آغاز شد و پس از تجربه اندوزی و کسب بازخورد مناسب مخاطبان، برنامه ریزی برای کسب مجوز چاپ سراسری این نشریه آغاز شد. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - Classic - ۱۳۹۱/۲/۲۵ عصر ۰۸:۱۰ کتاب گفتگو با فردین چاپ چهارم کتاب «ناصر و فردین» گفتگوی رضا کیانیان با ناصر ملک مطیعی و محمدعلی فردین از سوی نشر مشکی منتشر و در غرفه این انتشارات در بیست و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران عرضه شد. جزئیات بیشتر را اینجا بخوانید : http://khabaronline.ir/detail/212404/culture/book RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زبل خان - ۱۳۹۱/۲/۲۸ صبح ۱۱:۵۰
۵۰سال خاطره سینمارفتن آقای دوبلور/این فیلم همه زندگی مرا زیرورو کرد کتاب - کتاب «یک روستایی در لالهزار» شامل 50 سال خاطرات سینمایی ایوب شهبازی، دوبلور و مسوول فنی لابراتوار توسط نشر روزنهکار منتشر شد. شهبازی با اعلام این خبر گفت: این کتاب محصول خاطرات من از کار در سینما و دیدن فیلم و همچنین خیابان لالهزار چهارراه استانبول و مکانهای تاریخی این خیابانها است. البته اشارههایی هم به تئاترهای لالهزار دارم و همینطور «کوچه ملی» را هم توصیف میکنم، چرا که این کوچه فقط با سینما معنا پیدا میکرد.گزیده ای از گفتگوی وی با ایبنا را در ادامه می خوانید:
- اگر غلو نباشد، من نزدیک به دو هزار فیلم در لالهزار از سال 1339 تا 1356 دیدم و از سال 1356 به بعد دیگر سینما نرفتم، مگر دفعاتی که در جشنوارههای فیلم به عنوان مهمان دعوت میشدم.
- اولین باری که سینما رفتم، من در 9 سالگی از روستای حسنآباد یاسوکند، که در 90 کیلومتری زنجان قرار دارد همراه مادرم برای کار به تهران آمدم. در همان روزها به سینما رفتم و فیلمی با عنوان «آقای 42» تماشا کردم و مسیر زندگی من با دیدن این فیلم تغییر کرد.
- تماشای فیلم «آقای 420» باعث شد که من تمام کار و زندگی و برنامههایی که برای آینده را داشتم رها کرده و به دنبال کار در سینما با مشکلات بسیاری که پیرامون آن وجود داشت، بروم.
- در این کتاب شما خاطرات من با کارگردانها، تهیهکنندهها و بازیگران سینما را خواهید خواند. من در این کتاب از چگونگی ورود به سینما و همچنین کارهای مختلفی که در این حوزه از دستیاری تا کار در لابراتوار و در نهایت سرپرستی قسمت داروسازی لابراتوار سازمان صدا و سینما، انجام دادم را بازگو میکنم.
- طرح کتاب در سال 1385 به ذهن من رسید و از همان زمان شروع به نگارش کردم و دقیقا روز 25 فروردین 1390 کار به اتمام رسید و اکنون در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.
- لالهزار این روزها به هیچ عنوان دیدنی نیست و برای من که گریهآور است. زمانی که به آنجا میروم، تمام خاطرات من مثل آنونس و تیزر فیلمها در ذهنم میچرخد و مدام به این فکر میکنم که لالهزار در قبل چه بوده و چه جایگاهی در هنر ایران داشته و اکنون چه شده است؟ لالهزار الان را کابلهای برق پر کردهاند و تمام چیزهای خوب آن و نوستالژیها از بین رفته است.
ایوب شهبازی سالها در سینمای ایران به عنوان مسوول فنی لابراتوار، دوبلور و چند شغل دیگر مشغول به کار بود. او همچنین یک مخاطب حرفهای فیلم به حساب میآمد و بیننده تمام فیلمهایی که در ایران اکران میشد، اعم از خارجی و ایرانی، بود. کتاب «یک روستایی در لالهزار» به نحوی تاریخ حواشی و مشاغل جنبی سینمای ایران است و همچنین میتواند یک منبع مطالعاتی درباره خیابان لالهزار و تاریخچه آن باشد.
کتاب «یک روستایی در لالهزار» 50 سال خاطرات سینمایی ایوب شهبازی، با مقدمه هوشنگ گلمکانی و هوشنگ کاووسی، توسط انتشارات روزنهکار در 308 صفحه به همراه 23 صفحه ضمیمه تصویری به قیمت 9 هزار و پانصد تومان در دسترس علاقهمندان به سینمای ایران قرار گرفته است.
ساکنان تهران برای تهیه این کتاب(در صورت موجود بودن در بازار) کافیست با شماره 20- 88557016 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ سام تماس بگیرند و آن را در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند. سایر هموطنان نیز با پرداخت هزینه پستی می توانند این کتاب ها را تلفنی سفارش بدهند. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زبل خان - ۱۳۹۱/۴/۱۵ عصر ۰۵:۳۴ بخش ويژه ای به بازی های رايانه ای در کنار گذری بر دوبله در آثار مسعود كيميايی، برسی كيفيت دوبله در آثار ايرانی و... به گزارش سینمانگار، دومين شماره «صداپيشه» به عنوان اولين نشريه دوبلاژ و گويندگي منتشر شد. گزارش اختصاصي از جشنواره فيلم كن، گذري بر دوبله در آثار مسعود كيميايي، برسي كيفيت دوبله در آثار ايراني، فن آوري پويانمايي از زبان رئيس شركت ديزني و رازهاي موفقيت در صداپيشگي به همراه يادبود پدر دوبله ايران و مرور خاطزاتش از ديگر بخش هاي اين شماره «صداپيشه» است. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - رزا - ۱۳۹۱/۴/۲۳ عصر ۰۴:۳۹ ضمن عرض ادب خدمت اساتید فعال این بخش، میخواستم بپرسم آیا کسی مجله سینما، چشم پرویز جاهد رو داره؟ در برنامه سینما-سینما از کانال م ن و ت و بعنوان یکی از معدود مجلات تخصصی سینما معرفی شد. http://arghanoun.com/web/index.php?ind=news&op=news_show_single&ide=294&l=fr RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - vic_metall - ۱۳۹۱/۵/۱ عصر ۰۲:۵۲ سايههاي نوآر
..................................................................................................... پیشنهادی که طرفداران فیلمهای نوآر نمیتوانند رد کنند سینما - نزهت بادی اگر شما هم مثل من از آن طرفداران سرسخت فیلمهای نوآر باشید و از هیچ چیزی به اندازه تماشای سایه قهرمانهای زخمخورده و تکافتاده با آن کلاههای لبهدار و بارانیهای بلند بر روی دیوارهای خیابانهای خلوت و بارانخورده و ساکت لذت نمیبرید، پس مطمئن باشید که نمیتوانید پیشنهادم را رد کنید، حتی اگر از سوی پدرخوانده نباشد. ...................................................................................................... روزنامه اعتماد > شماره 2415 21/3/91
RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۱/۵/۳ عصر ۰۳:۱۶ ماهنامه سينمايي 24 ويژه مردادماه 1391 پرونده اي خواندني و جامع درباره فيلم محمد رسول ا... ساخته مصطفي عقاد به چاپ رسانده است. درقسمتي از اين پرونده به دوبله فيلم و همچنين ديالوگهاي ماندگار شخصيتها همراه با نام گوينده پرداخته كه بسيار خواندني است. گويا اين ماهنامه قصد داشته با منوچهر اسماعيلي مدير دوبلاژ فيلم هم گفتگويي داشته باشد كه گويا استاد بدلائلي امتناع كرده است. ضمنا ماهنامه فيلم در شماره مردادماه 91 به زندگي و آثار زنده ياد علي كسمايي پرداخته و با يكي از دوستان آن مرحوم - آقاي مقدم - نيز گفتگويي داشته و در خلال آن به زواياي پنهان و كمترگفته شده از زندگي ايشان اشاره شده است كه حتما براي دوستداران دوبله جالب توجه خواهد بود . RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۱/۵/۲۶ عصر ۱۰:۵۸ (۱۳۹۱/۲/۲۸ صبح ۱۱:۵۰)زبل خان نوشته شده: اين كتاب حاوي خاطراتي دست اول از حواشي تاريخ سينماي ايران است . ايوب شهبازي موشكافانه و با امانتداري مطالبي را از اصل و حاشيه سينما روايت كرده كه بسيار خواندني است.او كه سالها بعنوان مسئول فني و صدابردار در استوديوهاي دوبله حضور داشته از خاطراتش با گويندگان فيلم گفته و احتمالا با توجه به اين مطلب كه در كتابش به فراخور مثلا از نام گويندگان و مدير دوبلاژ برخي از فيلمها بصورت كامل ياد كرده است قطعا اطلاعاتي كامل و ذيقيمت از دوبله فيلمهاي كلاسيك دارد خصوصا اينكه در استوديوي معتبري چون شهاب نيز فعاليت داشته است . بسياري از گويندگان معتبر از روبيك و آلبرت مديران خلاق اين استوديو به نيكي ياد كرده اند. اما يكي از ماجراهايي كه شهبازي در خاطراتش ذكر كرده و كمي نيز ناراحت كننده است قضيه محبوس شدن زنده ياد عطاالله كاملي در استوديو الوند است. گويا آن زمان - اوايل دهه 40 - بعلت كثرت كار ، گويندگان استوديوها تمام روزهاي هفته تا ظهر جمعه را كار مي كردند.همان زمان فيلمي تحت عنوان 300محصول آمريكا بمديريت دوبلاژ مرحوم كاملي و گويندگي زنده ياد ايرج ناظريان در اين استوديو در حال دوبله بوده است. ايرج ناظريان عصر پنجشنبه بعلت سرما خوردگي از ادامه كار باز مي ماند بهمين خاطر عطاا... كاملي كار را آن روز و همچنين جمعه را تعطيل مي كند . ايوب شهبازي كه آنزمان جزء كادرفني و كليد استوديو را در اختيار داشته با خروج گويندگان در استوديو را سه قفله مي كند و با دوستانش عازم تفريح مي شود غافل از اينكه مرحوم كاملي در استوديو حضور دارد . كاملي بعد از خروج گويندگان مشغول جمع كردن تكست و كلاكت فيلم بود و هنگامي قصد خروج مي كند ميبيند درب بسته است . هرچه سر و صدا مي كند فايده اي ندارد چون استوديو اكوستيك بوده و هيچ صدايي خارج نمي شده است. خلاصه شادروان كاملي دو شب و يك روز را تشنه و گرسنه در استوديو مي گذراند و اين در حالي بوده كه خانواده ايشان دربدر دنبال او مي گشتند. صبح شنبه ديدن چهره عصباني و خسته مرحوم كاملي و چهره خجالت زده ايوب شهبازي ديدني بوده است . البته عطا ا... كاملي با تواضع از گناه او مي گذرد. خواندن اين كتاب را به دوستان كافه پيشنهاد مي كنم. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - دزیره - ۱۳۹۱/۵/۲۸ صبح ۰۸:۱۳ بازیگری وکارگردانی در تئاتر وسینما از نگاه دو کارگردان برجسته الیاکازان و اینگمار برگمن ترجمه و تالیف:احمد دامود - نشر مرکز 1388 کتاب بیش از ان که سینمایی باشد،تئاتری است.اصلا تمام تئاتری است و روایتگر دورانی از کارهای کازان و برگمان که نمایشنامه ها را به روی صحنه می بردند و تئاتر هایی درخشان اجرا می کردند. بخش دوم کتاب باب دل برگمان دوستان حقیقی است و به مصاحبه ای مفصل با وی پرداخته است.بخش اول کتاب را که به الیا کازان می پردازد،بیشتر دوست داشتم.پس از بیو گرافی کوتاهی که از وی بیان شده ،به طور خاص و به تفصیل بحث و بررسی اتوبوسی به نام هوس مطرح می شود.از هنگامی که از قلم توانای تنسی ویلیامز تراوش میکند تا به انجا که توسط کارگردان توانایی چون الیا کازان به روی صحنه ی تئاتر می رود (والبته بعدتر به روی پرده ی سینما) و بوسیله ی اغلب منتقدین یکی از بهترین کار گردانی های ارائه شده در طول تاریخ برادوی قلمداد میشود. کتاب به تحلیل چهار شخصیت اصلی این نمایشنامه یعنی بلانش ، استلا ، استانلی و میچ می پردازد، ان هم برگرفته از یادداشتهای خصوصی کازان. یکی از قسمتهایی که در این کتاب جالب توجه می باشد، بحثی است که مولف کتاب یعنی اقای احمد دامود در همان ابتدا، پیرامون ترجمه ی نام نمایشنامه ی a streetcar named desire انجام داده اند و استدلال کرده اند که "اتوبوسی به نام هوس "ترجمه ای اشتباه برای نام این نمایشنامه است و به کلی با اهداف نویسنده ی ان در تناقض می باشد. ایشان علاوه بر انکه" تراموا "را ترجمه ی صحیح برای streetcar میدانند، انتخاب واژه ی "هوس" به عنوان معنای desire را نمی پذیرند و این گونه بیان میکنند که: (( کلمه ی desire به معنای ارزو، خواست و تمایلی جدی است که معمولابرای مدتی دراز و گاه تا ابد در درون یک فرد باقی می ماندو با او همراه است، درحالی که هوس خواستی نه چندان جدی است که برای کوتاه مدت به وجود می اید و معمولا با انجام ان عمل، خواست ان نیز از بین میرود. به این ترتیب در زبان فارسی از کلمه ی هوس برای یک خواست عمیق و دراز مدت استفاده نمی کنیم. برای مثال میگوییم"دیروز هوس عدس پلو کردم"یا " هوس کردم کمی قدم بزنم"که با خوردن ان غذا و یا قدم زدن ،هوس ارضا می شودو خواست پایان می یابد.اما ارزوی موفقیت یا ارزوی سلامتی، خواستهایی عمیق و جدی هستند که معمولا مدتهای دراز وگاه تا پایان عمر با فرد همراه هستند.معمولا نمیشنویم که کسی هوس موفقیت یا هوس سلامتی داشته باشد.به همین دلیل همه ی خوانندگان فارسی زبان این نمایشنامه- تا انجا که من دیده ام-کلمه ی هوس را که در نام نمایشنامه امده است، بلافاصله به خواست انی یا کوتاه مدت جنسی تعبیر میکنندو این خواسته را به شخصیت اصلی نمایشنامه "بلانش دوبوا"نسبت میدهند.دلیل ایجاد چنین ارتباطی نیز این است که چون بلانش در مواردی از این ارتباط صحبت میکند،خواننده زود فکر میکند که نویسنده خواسته بلانش را فردی هوس باز معرفی کند. در حالی که موضوع به هیچ وجه چنین نیست. طبق تحلیلی که خود نویسنده(تنسی ویلیامز)و کارگردان نمایشنامه و سازنده فیلم(الیا کازان)در هنگام اجرای این اثر به تفصیل از شخصیت ارائه داده اند، بلانش انسانی تنهاست که در ارزوی یافتن یک پناهگاه است و یافتن پناهگاه ارزوی همیشگی و دراز مدت همه ی انسانهااست.........به این دلایل معتقدم که ترجمه درست واژه ی desire در اینجا "ارزو" است.ارزوی یافتن پناهگاه.ونام درست نمایشنامه که خواننده را به تعبیر و تفسیر های غلط سوق نمی دهد "تراموایی به نام ارزو" است.))
جسیکا تندی(بلانش)- کیم هانتر(استلا)- مارلون براندو (استانلی) صحنه نمایشنامه اتوبوسی به نام هوس در برادوی RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۱/۵/۲۹ صبح ۰۹:۳۹
يكي ديگر از خاطراتي كه ايوب شهبازي در اين كتاب روايت كرده را شايد بنوعي بتوان عبرت آموز ياد كرد. متاسفانه بدلائلي مؤلف از بردن نام افراد امتناع كرده است. اما شايدبتوان تا حدودي حدس زد ايشان روايت مي كند در آن سالها فيلمي فارسي با بازي يكي از هنرپيشگان معروف كلاه مخملي در استوديو شهاب در حال دوبله بود . مدير دوبلاژ مشهور و مقتدر فيلم از گويندگان زيادي براي صداگذاري دعوت كرده بود . تعدادي دراتاق ضيط در حال كار و مابقي در اتاق انتظار در حال صحبت با يكديگر بودند. ناگهان در باز مي شود و آن بازيگر كلاه مخملي وارد استوديو شده و در همين حال مدير دوبلاژ هم در حالي كه تكست ها در دستش بوده از اتاق ضبط خارج مي شود تا گويندگان مورد نظرش را براي آن سكانس دعوت نمايد. بازيگر با مدير دوبلاژ شروع به احوالپرسي و روبوسي مي كند و مي گويد ديشب در فلان سينما فيلم دوازده مردخشمگين را باصداي شما ديدم كه بسيار پر و عالي صحبت كرده بوديد از شما مي خواهم همانگونه بجاي من صحبت كنيد. اما مدير دوبلاژ يسيار صريح و با لبخند در حضور ساير گويندگان بلافاصله مي گويد اگر شما توانستيد مثل آن هنرپيشه بازي كنيد من هم همانطور بجاي شما صحبت مي كنم . بازيگر مذكور كه از اين جواب يكه خورده بود با ناراحتي فراوان استوديو را ترك مي كند در حاليكه نگاههاي كنايه آميز گويندگان بدرقه اش مي كردند. احتمالا اين گوينده مقتدر ميبايست چنگيز جليلوند باشد كه در آن فيلم وسترن صحبت كرده و از صراحت كلام نيز برخوردار بوده است . اما نكته مهم اقتدار دوبلورها در آن زمان بوده كه بروايت خود جليلوند بازيگران فيلمفارسي حق اظهارنظر درباره دوبله فيلمهايشان و يا حتي حضور در اتاق دوبله را نداشتند. همين امر باعث شد كه دوبله دوراني طلايي را سپري نمايد . وقتي كه گويندگان قديمي مي گويند اعتبار و هنر دوبله را از فيلمهاي خارجي آموخته و كسب كرده اند بيراه نگفته اند . اگر آن مدير دوبلاژ بجاي بازيگران بزرگ سينماي جهان ندرخشيده بود با اين تحكم نمي توانست پاسخ آن بازيگر را بدهد. آن روزگار را با وضعيت امروز دوبله مقايسه كنيد و ببينيد كه چرا دوبله با حداقل اعتبار به حيات خود ادامه مي دهد تا جايي كه حتي جواني با تشكيل يك سنديكاي غير قانوني حرمت بزرگان اين هنر را مي شكند. بحث در اين باره بسيار است . RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۱/۶/۳۰ عصر ۰۳:۳۱ با عذرخواهي از دوستان كافه ، با اينكه تاپيك اختصاص به كتب سينمايي دارد اما تصور مي كنم معرفي اين كتاب زيبا خيلي هم با اهداف تاپيك منافات نداشته باشد. اگر يك تاپيك جداگانه براي معرفي كتابها و مجلات ديگر نيز ايجاد شود جاي خشنودي بسيار دارد. كتاب پشت ديوارهاي بلند ( از كاخ تا زندان ) شامل خاطرات خانم آذر آريان پور مي باشد . ايشان همسر دكتر شجاع الدين شيخ الاسلامي وزير بهداري دوران پهلوي بوده كه به شرح خاطرات دوران زندگي اش از زمان وزارت دكتر تا زنداني شدنش در پاييز 1357 توسط رژيم پهلوي و پس از آن دستگيري او توسط دادگاه انقلاب و ماجراهاي بعد از آن مي پردازد. مطمئنا خاطرات خانم آريان پور خالي از شبهات و اندكي يكجانبه گرايي نيست اما با قلمي شيوا به روزهاي زندگي و زنداني شدن همسرش مي پردازد كه بسيار خواندني است . دكتر شيخ الاسلامي در ابتدا توسط دادگاه انقلاب به اعدام محكوم شد اما پس از مدتي مورد عفو قرار گرفت و حكمش به حبس ابد تغيير يافت. شرح دلتنگيها و مشكلات نويسنده در مواجهه با دستگيري همسرش و متلاطم شدن زندگي زناشويي و ماجراهاي پس از آن با جزئيات كامل و روشني بيان شده است . خواندن اين كتاب را به دوستان كافه توصيه مي كنم. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۱/۸/۲۳ عصر ۰۲:۳۹ شماره بيست و چهارم ماهنامه هنري هفت نگاه به مديرمسئولي بابك صحرايي ترانه سراي معاصر منتشر شد. در اين شماره گفتگويي مفصل و خواندني با ناصر ملك مطيعي انجام شده است كه به تمامي فعاليتهاي هنري و شخصي او از ابتدا مي پردازد. در قسمتي از اين مصاحبه وي به دوبله فيلمهايش توسط چنگيزجليلوند نيز اشاره مي كند. در كنار اين پرونده خواندني برخي از هنرمندان و همكارانش نيز در ستايش او مطالبي را گفته اند. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۱/۹/۷ عصر ۰۶:۳۵ ماهنامه سينمايي فيلم ويژه آذرماه 1391 منتشر شد. دركنارمطالب بسيارخواندني اين شماره ، شاهپورعظيمي منتقد سينما به كارنامه هنري منوچهروالي زاده پرداخته است . عظيمي صداي او را بر خلاف بزرگاني چون پرويز ربيعي، مرحوم مقبلي و اصغر افضلي كه متخصص دوبله هاي تند و سريع هستند آرام با لايه هايي از تفكري دلنشين برشمرده است .(البته اين منتقد آفت پركاري ايشان را در دوبله ذكر نكرده كه باعث گرديده صداي پرطراوت اين دوبلور خوش آوا گاهي باعث دافعه شود). RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - حمید هامون - ۱۳۹۱/۹/۱۰ عصر ۰۸:۴۸ شماره 8 دوره ی جدید نشریه 24 چند روزی است که منتشر شده است.امروز فرصتی بود که از سر فرصت بخشهایی از مجله را به طور کامل مطالعه کنم: مطلب مربوط به فیلم آرگو برای من حاوی مطالب دسته اول بسیار مفید و جدیدی بود که از آنها مطلع نبودم : -اینکه در موقع اشغال سفارت آمریکا 6 نفر از اعضای سفارت موفق به فرار می شوند (که این موضوع کلا دستمایه فیلم آرگو است) -یا اینکه در 25 بهمن 57 هم یکبار دیگر سفارت آمریکا اینبار توسط فدائیان خلق اشغال می شود و با درخواست ویلیام سولیوان از مهندس بازرگان و ابراهیم یزدی، فدائیان خلق سفارت را تخلیه می کنند. -و یا کل نوشته ی (مثل همیشه) شاهکار حمیدرضا صدر در مورد فیلم و سریالهای ساخته شده در این مورد ... -و ... که از آنها استفاده کرده و آموختم.(نکته تکاندهنده واکنش تماشاگر لس آنجلسی نسبت به این فیلم است که جایگاه ایران و ایرانی را بین مردم آمریکا (و به احتمال زیاد در سایر جوامع پیشرفته) نشان می دهد....) خواندن این (نیمچه!) پرونده را به تمام دوستان و علاقه مندان توصیه می کنم. ضمنا در مورد این فیلم در شماره اخیر دنیای تصویر (221) فقط یک صفحه که مربوط به معرفی فیلم است آورده شده و در ماهنامه فیلم اصلا از آن صحبت نشده (بجز اینکه آقای احسان خوشبخت در فستیوال لندن فیلم را ندیده اند)... با احترام:حمید هامون یا حق... RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - اسکورپان شیردل - ۱۳۹۱/۱۲/۱۵ عصر ۰۶:۲۴ آوازهایی که مادرم به من آموخت (اتوبیوگرافی مارلون براندو) نویسنده : رابرت لینزی مترجم : فرهاد پسندیار لینک دریافت نسخه الکترونیکی کتاب همچنین این کتاب به صورت پاورقی و با ترجمه نیکی کریمی در مجله فیلم چند سال قبل منتشر شده بود. از آنجا که در حال حاضر به آرشیو مجله فیلم خود دسترسی ندارم ، امکان مقایسه این دو ترجمه برای من فراهم نیست. ولی یادم هست که ترجمه خانم کریمی بسیار سلیس و روان بود . هرچند این نسخه هم ترجمه اش بدک نیست. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - سم اسپید - ۱۳۹۱/۱۲/۲۹ عصر ۱۱:۱۶ شماره 48 و 87 مجله فیلم: http://www.mediafire.com/?2fpx6jthodveu16 http://www.mediafire.com/?apifccxfozu7jxu RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - سم اسپید - ۱۳۹۱/۱۲/۳۰ صبح ۱۱:۱۸ جلد 48/شماره 5 مجله فیلم کامنت: http://www.mediafire.com/?s4c700utd72uqil از نکات قابل توجه این شماره می توان به نقد فیلم استاد جدیدترین ساخته پل توماس اندرسون و مصاحبه با ژان لوئی ترینتینیان پس از بازنشستگی و 7 سال دوری از سینما اشاره کرد. این مصاحبه به بهانه بازگشت قدرتمندانه این بازیگر مطرح فرانسوی در فیلم عشق (برنده 52 جایزه بین المللی از جمله نخل طلای کن، بهترین فیلم خارجی زبان در اسکار و ...) جدیدترین ساخته میکائیل هانکه صورت گرفته است. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - ادی فلسون - ۱۳۹۲/۳/۵ عصر ۱۰:۲۰ برخی از کتابهای سینمایی هستند که علاوه بر مفید بودن در زمان خود و حتی امروز ، یک جورهایی برای ما خاطره انگیز و نوستالزیک هستند ، یادآور روزها و سالهای گذشته..... احمد امینی آن قدیم ها صفحه پاسخ به نامه های مجله فیلم را اداره می کرد و بعدها هم که به کارگردانی سینما و تلویزیون روی آورد و سرش حسابی شلوغ شد باز هم صفحه محبوب اش در مجله و خوانندگان را تنها نگذاشت و به این کار ادامه داد که فقط نشان از عشق او به سینما و مجله فیلم هست و دیگر هیچ . در سالهای نوجوانی و مطالعه مداوم این صفحه خاص ، بارها دیدم و خواندم که آقای امینی با صبوری و حوصله به هر نوع سوالی پاسخ های کوتاه و گاها مفصل می دادند ، اما خیلی از اوقات او پرسشگر مربوطه را به یک کتاب خاص ارجاع می داد که همیشه و مداوما این عمل تکرار می شد ، دانشنامه سینمایی بیزن خرسند .... یادم هست آنقدر از زبان یا قلم احمد امینی اسم این کتاب را شنیدم که پدرم را وادار کردم یک نسخه از آن را برایم بخرد که چاپ اول کتاب هم بود . بعدها که بزرگ تر شدم و در سال 1371 نسخه دیگری از کتاب را هم خریدم که چاپ سوم بود اما تفاوتی با نسخه اول نداشت و تقریبا نه ویرایش تازه ای داشت و نه به روز رسانی شده بود ، هر چند که این از ارزش های کتاب چیزی کم نمیکرد. دانشنامه سینمایی بیژن خرسند ، در نوجوانی و دهه شصت که نه اینترنت وجود داشت و نه منابع سینمایی دیگر چونان نوری درخشان در ظلمت محض بود ، مثل یک گنجینه گرانبها و بی همتا .... فکر می کنم با توجه به قدیمی بودن این کتاب ارزشمند و آشنایی احتمالی اکثر دوستان با آن ، توضیح در باب محتویات کتاب غیر ضروری باشد ، فقط خواستم از این دوست و یار قدیمی و وفادار که سالهاست گوشه ای از خانه کنار باقی کتاب ها زندگی می کند یادی کرده باشم. ........................................................... یکی دیگر از این کتاب های دوست داشتنی ، فرهنگ واژه های سینمایی تالبف پرویز دوایی عزیز بود ، آن زمان یکی از سردرگمی های دائمی من نداستن معنای بعضی واژه های تخصصی و یا حتی معمولی سینما بود ، عباراتی که مرتب در نقدها و نوشته های سینمایی می خواندم ولی نمیفهمیدم منظور نویسنده چیست ، کلماتی مثل دکوپاژ ، میزانسن ، جامپ کات ، مونتاژ موازی ، پن ، تیلت ، نمای نقطه نظر ، راش ، فید این و فید آوت و غیره.... سال 1365 که چاپ دوم این کتاب بدستم رسید ، خواندن و مطالعه مجلات و کتاب های سینمایی یک شکل دیگری شد ، هر چند که در انتهای کتاب بیژن خرسند هم اشارات کوتاهی به این واژه ها شده بود ، اما کتاب پرویز دوایی خیلی کامل تر بود ، در این کتاب حتی برای سبک های سینمایی و واژه های مرتبط با آنها هم مدخل وجود داشت ، مثلا توضیح عبارت " اکسپرسیونیزم " حدود شش و نیم صفحه عکس و مطلب از کتاب را اشغال کرده بود و برای واژه " فیلم های گنگستری " نیز به همین ترتیب و غیره..... بعد از خواندن این کتاب درک عباراتی شبیه به : پدر خوانده یکی از بهترین و مشهور ترین مونتاژ موازی های تاریخ سینما را دارد " خیلی راحت تر شد ، کلا در آن برهوت فاقد منبع اطلاعات ، مطالعه این کتاب چیزی شبیه به اخذ لیسانس سینما از دانشگاه کلمبیا بود !! که البته این روزها دیگر این کتاب چنین کاربرد رویا گونه و تاثیر گذاری را ندارد. امیدوارم پرویز دوایی عزیز همیشه سالم و سلامت باشد و خداوند یکه سوار تنها و دوست داشتنی را در آن سرزمین سرد و غریب محافظت کند. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - اکتورز - ۱۳۹۲/۳/۵ عصر ۱۱:۵۹ (۱۳۹۱/۱۲/۱۵ عصر ۰۶:۲۴)اسکورپان شیردل نوشته شده: *************************************************** من جدا از ترجمهء "نیکی کریمی" که چندسال قبل دیده بودم ( اما نخوانده بودم ) ، همین کتاب را با نام "ترانه هایی که مادرم به من اموخت" با ترجمهء "ابوالفضل حاج حسینی" ( چاپ 1376 / انتشارات فردوس / چاپخانهء امین / 520ص) در کتابخانه ام دارم که انصافآ ترجمهء روان و مناسبی ست. پ ن : سال 1382 در یک ظهر گرم جمعه کتاب را اتفاقی در میان کتابهای یک دست فروش دیدم وخریدم. برای مدتی طولانی فرصت نکردم و نتوانستم بخوانمش تا اینکه در 1383 شروع کردم به خواندن و جالب اینکه به اواسط کتاب رسیده بودم که در یک غروب غم انگیز بر روی تیتر یک روزنامه عکسی از براندو دیدم و وقتی روزنامه را گرفتم دیدم که خبر نخستش مرگ براندو بود. نکته : تصویر جلدکتابی که من دارم خیلی ضعیف و بی کیفیت است ، اصلآ عکس مارلون براندو قابل تشخیص نیست . ******************************************** لارنس گرابل نیز مصاحبهء طولانی ای با مارلون براندو داشته ( در جزیرهء تاهیتی / جزیرهء شخصی براندو ) که گفت و گوی معروفی است. همچنین با آلپاچینو نیز مصاحبه ای داشته که در کتابی با نام " گفت و گو با آلپاچینو " ترجمهء "فرزاد فربد"( انتشارات کتاب پنجره ) البته ( نسخه ای که من دارم چاپ 1387 / چاپ سوم ). شیوهء گفت و گوی لاری گرابل به نظرم جالب تر است نسبت به گفت گوی رابرت لینزی . RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - اسکورپان شیردل - ۱۳۹۲/۳/۲۹ عصر ۰۸:۵۴ بازگشت يكه سوار نویسنده: پرويز دوائي
http://www.mediafire.com/download/awasraazv5axthe/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DA%AF%D8%B4%D8%AA_%DB%8C%DA%A9%D9%87_%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%B1.pdf RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۲/۵/۲ عصر ۰۹:۳۰ فهرست مطالب سال 1391 ماهنامه فيلم كه چند سالي است كه بصورت مجله اي ويژه چاپ مي شود روي كيوسكهاي مطبوعاتي است. در اين شماره ضميمه اي وجود دارد درباره درگذشتگان سينماي ايران از سال 57 تا كنون. سياهه اي سرشار از حس نوستالوژيك و صد البته عبرت آموز... عكس مزار برخي از هنرمندان نيز در كنار اين مطالب آمده است . از جمله سنگ مزار استاد بي بديل دوبله عزت الله مقبلي و فرزندش روانشاد اميرعلي مقبلي كه در سال 1372 و در عنفوان جواني - بعلتي كه نمي دانيم - بدرود حيات گفته است. خواندن اين شماره را از دست ندهيد. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - اسکورپان شیردل - ۱۳۹۲/۵/۲۵ صبح ۱۰:۵۳ در کمان رنگین سینما (جنگ سینمایی) به قلم طغرل افشار تاریخ انتشار: فروردین 1333 منبع :پیج باشگاه ادبیات در ف.ب طغرل افشار از پیشگامان و پایه گذاران نقد فیلم در ایران است که متاسفانه در جوانی بر اثر غرق شدن در دریا از دنیا رفت. مطالب بیشتر در مورد او را میتوانید در ویکی پدیا بخوانید. لینک دانلود: http://www.mediafire.com/download/onwphv9993rkaao/در_کمان_رنگین_سینما.pdf RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۲/۸/۱ صبح ۰۹:۲۰ ماهنامه هفت نگاه براي بزرگداشت دهمين سالگرد درگذشت رضابيك ايمانوردي ويژه نامه اي نسبتا كامل - البته با محدوديتهايي كه طبيعي است - روانه كيوسكهاي مطبوعاتي كرده است . گفتگو با اكبر اصفهاني كه در دهه 50 از دوستان بسيارصميمي و بدل آن مرحوم بوده تا جايي كه در چند فيلم بجاي بيك نيز حركات خطرناك را انجام مي داده خواندني است . مصاحبه با مردوخ (محمدولي احمدلو)بازيگر و مدير توليد قديمي سينماي ايران و از دوستان خانوادگي بيك ايمانوردي و انتشار دو عكس خاطره انگيز از آخرين ساعات حضور اين ستاره در ايران و همچنين عكس ديگري كه در آن شاهد احمدلو كارگردان جوان سينماي ايران در دوران كودكي در اين لحظه هاي آخرين در حال بوسيدن گونه هاي بيك است قابل توجه و بسيار ماندگار است. علت مهاجرت ناگهاني او بهمراه بوتيمار از ديگر مطالب اين ويژه نامه است. بررسي سينماي عامه پسند دهه 50 و نقش بيك ايمانوردي در ارائه اين نوع سينما و همچنين نقش مهم دوبله در تثبيت پرسوناي كلمبويي بيك ايمانوردي از ديگر مطالب خواندني اين ماهنامه است. نكته جالب ديگر استفاده از نوشته زيباي ايرج عزيز در تاپيك دوبلور بازيگران قديمي در ارتباط با دوبلورهاي بيك ايمانوردي است كه متاسفانه در حركتي غيرحرفه اي بدون ذكر ماخذ در اين ويژه نامه استفاده شده است.( حداقل نام سايت كافه كلاسيك ذكر مي شد). RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۲/۸/۸ صبح ۱۱:۵۸ ماهنامه سينمايي فيلم اين جور كه وعده داده در ويژه نامه نيمه دوم آبان ماه گفتگويي كه توسط ابوالحسن تهامي با استاد هوشنگ لطيف پور در سفر اخيرش به ايران انجام داده ،را به چاپ مي رساند. مطمئنا گفتگوي جذابي خواهد بود. چرا كه حاصل گفتگوي دو استاد مسلم دوبله است.دوستان اين شماره را فراموش نكنند... RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - الیزا دولیتل - ۱۳۹۲/۱۱/۲۱ عصر ۰۹:۳۲ این کتاب زندگی نامه ی اینگرید برگمن هستش امیدوارم لذت ببرید http://dl2.readbook.ir/Yahya/Sinama%20o%20Teatr/p2/File/Ingrid%20Bergman%20[www.ReadBook.ir].rar رمز فایل RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۹۲/۱۱/۲۲ صبح ۰۱:۱۷ لینک کتاب خراب است. البته خانم آنتونیا شرکا ( مترجم کتاب ) در صفحه فیضبوک شون لینک کامل کتاب رو گذاشتن. همچنین توضیح دادن که چون به ناشر اجازه انتشار کتاب برای بار سوم داده نشده من متن کامل را اینجا می گذارم. البته ممکنه که در دولت فعلی اجازه تجدید چاپ داده بشه. antonia shoraka
RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۲/۱۲/۱۴ عصر ۱۰:۲۵ انتشارات سخن يادنامه نفيس من عزتم ،بچه سنگلج را براي نكو داشت استاد عزت الله انتظامي به زيور طبع آراسته است . مبارك است و الحق و الانصاف عزت الله انتظامي حق بزرگي بر گردن هنر بازيگري در سينما و تئاتر اين سرزمين را دارد . اما نكته مهم قيمت بسيار بالاي اين كتاب است . كتابي نفيس در 240 صفحه و به قيمت 250/000 تومان ناقابل! يعني صفحه اي حدود 1040 تومان... واقعا نمي دانم چه كساني بايد اين كتاب را بخوانند . مطمئنا طيف وسيعي كه علاقمند سينما آنهم از نوع وطني اش باشند علاقمندان سينما با درآمدي متوسط هستند كه طبعا به طبقه مياني جامعه تعلق دارند و سينما هم يكي از علائق آنهاست . بنابراين چنين علاقمندي چگونه مي تواند بابت كتابي كه مطمئنا مخاطب اصلي اش او و امثال او هستند چنين قيمت گزافي را بپردازد. اي كاش خانم غزاله سلطاني كه علاوه بر اين كتاب مستندي هم درباره استاد ساخته با كمال صراحت در ابتداي كتابش معترف مي شد كه قصدش از انتشار چنين كتابي خريد آن توسط متمولين هنرشناس !! است كه هر كدام چند جلدي بخرند و در مراسم مختلف هديه دهند كه كمكي به اشاعه هنر اين مرزو بوم كرده باشند! اگر هم فيلمهاي استاد را نديده باشند اما حتما گاو و هامون ايشان را به اسم شنيده اند! خلاصه دوستان هنردوست فعلا مي توانند همان شناختنامه 22000 توماني استاد كه توسط هوشنگ گلمكاني چاپ دومش نيز ارائه شده را بخوانند كه هم جامع است و هم مقرون بصرفه ، البته با تصور بر روي كاغذ گلاسه فرد اعلاء و قاب نفيس و قيمت 250000 توماني ! RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - vic_metall - ۱۳۹۲/۱۲/۲۶ صبح ۱۲:۵۱ شمارهي ۵۰سرمقاله وبلاگ: يادداشتهايي از مرضیه رسولی، سروش روحبخش، حبیبه جعفریان سينماي ايران مرور سینمای ایران جدول ستارهها فیلمها، چهرهها و لحظات سینمای ۱۳۹۲ چهرههاي ماه گزارش جشنوارهی سیودوم: يادداشتهايي از هوشنگ گلمکانی، علیرضا معتمدی و مجید اسلامی سينماي دنیا مرور سینمای ۲۰۱۳ جدول ستارهها فیلمها، چهرهها و لحظات سینمای ۲۰۱۳ و یادداشتی از مجید بسطامی گزارش: روایت هشتادوششمین جشن اسکار گفتوگو: میزگرد هالیوود ریپورتر با حضور موفقترین فیلمسازان سال ۲۰۱۳ فیلم ماه: نبراسکا؛ زندگی و کارنامهی الکساندر پین، گفتوگو با الکساندر پین، گفتوگو با بروس درن، گفتوگو با جون اسکوئیب، یادداشتهایی از کریم نیکونظر، فرنوش حبیبنژاد، دیوید دنبی، جیمز براردینلی تلویزیون فیلمها، چهرهها و لحظات تلویزیون ۱۳۹۲ ویژهی ۴ سالگی عادتهای نویسندگی در منتقدان: یادداشتهایی از مجید اسلامی، محسن آزرم مجید بسطامی، امیر پوریا، نیما حسنینسب آرش خوشخو، مسعود فراستی، سعید عقیقی روی جلدها: اعترافاتی دربارهی چند روی جلد میزگرد: خوب شد هلنا را نیاوردم؛ کوئنتین تارانتینو، ریدلی اسکات، تیم برتون، جانی دپ، میشائیل هانکه و دیوید فینچر از ۲۴ میگویند پروندهی ویژهی نوروز بیست شخصیت بهیادماندنی سینمای پس از انقلاب: با يادداشتهايي از فرنوش حبیبنژاد، سعید عقیقی، آرش خوشخو، علیرضا معتمدی، یحیی نطنزی، سارا سالار، حسین معززینیا، کوثر آوینی، مجید اسلامی، سوسن شریعتی، محسن آزرم، جعفر مدرسصادقی، کریم نیکونظر آیدا احدیانی، مریم پالیزبان، هادی مقدمدوست فیروزه گلسرخی، سروش صحت شاعر خشونت به روايت خودش
انتشار کتاب گفت و گو با سام پکين پا
بانی فیلم آنلاین: سام پکين پا کارگردان مطرح سينماي آمريکا معروف به شاعر خشونت يکي از تاثيرگذارترين فيلمسازان تاريخ سينما محسوب مي شود. فيلمسازي که دست کم يک شاهکار به نام «اين گروه خشن» و چند فيلم خوب و تأثيرگذار چون «در ارتفاعات بتاز»، «سگ هاي پوشالي»، «گريز» و «سر آلفردو گارسيا را برايم بياور» را در کارنامه دارد.
نشر ققنوس به تازگي کتابي با عنوان «گفت و گو با سم پکينپا» با ترجمه حسين کربلايي طاهر (شاهين) منتشر کرده است. اولين نکته اي که در خصوص اين کتاب جلب توجه مي کند رسم الخط عجيب نام سام پکين پا است و مترجم ترجيح داده که از خالق «اين گروه خشن» با عنوان سم پکينپا نام ببرد. سر هم نوشتن پکين پا نا مانوس است و کمي توي ذوق مي زند ولي خود کتاب خواندني و جذاب است. کوين جي. هيز مولف کتاب در مقدمه و در توضيح گفت و گوهايي که از پکين پا گردآوري کرده آورده است: «پيدا کردن بسياري از مصاحبه ها امري ساده نبود، بسياري از آن ها در نشريه هاي دوره اي، گمنام و فراموش شده بودند و تعداد کمي از آنها چاپ مجدد شده بودند. بر خلاف تصور خيلي ها، همه چيز در اينترنت يافت نمي شود. مثلاً اغلب مجلات دوره اي مربوط به دهه هاي شصت و هفتاد چاپ الکترونيکي نشده است. مجموعه مصاحبه هاي حاضر در اين کتاب در بر گيرنده اغلب مصاحبه هاي مهمي است که با پکين پا در طول فعاليت فيلمسازي اش صورت گرفته است. مصاحبه هاي پکين پا تصوير واضح از او و کارهايش ارائه کرده و نوعي بيوگرافي از زبان خودش را به خواننده عرضه مي کند. او دوران کودکي اش را به خوبي به ياد مي آورد و اغلب به روايت داستان هايي از خود و خانواده اش مي پردازد. خانواده اي که اغلبشان راه سياست و حقوق را پيش گرفتند، اما هنوز از عشق و علاقه به مزارع کاليفرنياي شمالي، جايي که در آن بزرگ شدند، سرشارند. حکايات شخصي پکين پا از داستان زد و خوردهايش در بارها تا دعواهايش با تهيه کننده استوديوها را در مي گيرد. لاف هاي متهورانه اي که او از خود نقل مي کند شايد متاثر از خواسته مصاحبه کننده هاي او به خواننده هايشان باشد... اما شوق و اشتياق منحصر به فرد او براي فيلمسازي از ميان مصاحبه ها به خوبي استنباط مي شود. در اين مصاحبه ها، پکين پا خود را کارفرمايي سختگير نشان مي دهد. او مشخصاً با کساني که هنر فيلمسازي را جدي نمي گرفتند يا با تمام وجودشان مايه نمي گذاشتند ميانه خوبي نداشت. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - بولیت - ۱۳۹۳/۱/۱۴ عصر ۰۷:۰۷ مجله هنری ایران فیلم سال اول شماره 5 فروردین 1393 اسکار 2014 و برلین 64 رو هم مفصل پردازش کرده اینم لینک دانلود iranfilm170.com/91972 RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - بهزاد ستوده - ۱۳۹۳/۲/۱۵ عصر ۰۶:۵۶ کتاب "تاریخچه دوبله فارسی در ایران" نوشته احمد ژیرافر وارد بازار شد 1400 صفحه دوجلد 70 هزار تومان یک جلد عکس و یک جلد مطلب که 70 درصد کپی از دایره المعارف دوبله فیلمهای خارجی و ایرانی و کارتون های خاطره انگیز دوران کودکی خودمونه اگر دوستان این کتاب را دیده اند لطفا نظر بدهند RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۳/۲/۱۹ عصر ۰۹:۵۳ کتاب صدایی در تاریکی که درنکوداشت ناصرطهماسب به چاپ رسیده وارد بازار نشر گردید تحلیل نقشهای استاد،دوبله گرافی و یک مصاحبه خواندنی و نسبتا کوتاه در این کتاب است.اما در این مصاحبه حرفهای جالبی گفته شده ،درجایی استاد طهماسب می گوید که متاسفانه در تلویزیون کار دوبله را به کسانی سپرده اند که مثلا جرات ندارد بمن نقشی پیشنهاد دهد و از طریق چندتا واسطه پیشنهادش را می دهد! مصاحبه جالبی است در شناخت یکی از پدیده های کم نظیر تاریخ دوبلاژ RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - بولیت - ۱۳۹۳/۳/۶ عصر ۰۱:۳۲ مجله هنری ایران فیلم شماره 6 اردیبهشت 93 حجم 31 مگا بایت این هم لینک شماره های قبلی (از پیش شماره در مرداد 92 تا شماره 4 در اسفند 92 http://iranfilm180.com/category/iranfilm-magazine/ RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۳/۵/۲۷ عصر ۰۱:۲۰ معمولا خواندن کتابهای بیوگرافی و زندگی نامه هنرمندان برای دوستداران سینما جالب توجه است .ناگفته های زندگی هنری و در خلال آن نقب زدن به زندگی شخصی معمولا در سالهای پیری هنرمند اتفاق میفتد . مهدی فخیم زاده یکی از آخرین کسانی است که به این امر همت گماشته و زندگی خود را روایت کرده است . متاسفانه کتاب را هنوز نخوانده ام و یکی از دوستان عزیز کافه لطف کرده و زحمت خرید و ارسال آن را کشیده است که به محض خواندنش بیشتر درمورد آن صحبت خواهم کرد. بهرحال دوستانی که برایشان ممکن است حتما کتاب را ابتیاع کنند .خواندن خاطرات کسی که سالها در متن و حاشیه سینمای ایران حضور داشته است خالی از لطف نخواهد بود. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۳/۶/۲۶ عصر ۰۳:۵۹ ماهنامه فیلم ،شماره ویژه روز ملی سینما ، با انتخاب موضوع جوان اول در سینمای ایران یکی از بهترین شماره های این سالهایش را عرضه کرده است . یک دوجین مصاحبه غبطه برانگیز با ستارگان گذشته و حال سینمای ایران ، از ناصر ملک مطیعی ستاره دهه های 30 تا 50 گرفته تا جوان اول های امروز. شماره ای جذاب که خواننده حیفش می آید این مصاحبه های دل پذیر و پرخاطره را یک جا بخواند . اما در عصر یکی از روزهای پایانی تابستان 93 و در کنار یک چای دیشلمه مرور زندگی شخصی و هنری کسانی که نقش بسزایی در زندگی و عشق سینما دوستان داشته اند خالی از لطف نیست . حرفهای شنیدنی ناصرملک مطیعی ،فرامرز قریبیان ،بیژن امکانیان ،ابوالفضل پورعرب و... همه حکایت از دوره ای تکرارنشدنی اما دل انگیز و سرشار از خاطره ها دارند. در کنار مصاحبه ها ،مصاحبه گران سعی کرده اند درباره دوبله آثارشان نیز حرفی بمیان آید که ناصرملک مطیعی با فروتنی نقش بی بدیل دوبلورها را در تکمیل پرسونای سینمائی اش تائید و تمجید کرده و بیژن امکانیان هم تا حدودی این نکته را قبول کرده که صدای همیشه جوان و خوش استیل سعید مظفری در فیلم سناتور نقش مهمی در موفقیت او و تثبیت موقعیتش درسینمای ایران داشته است . جای مصاحبه جمشید هاشم پور بعنوان یکی از ستارگان دهه های 60 و 70 و شنیدن حرفهایش بسیار خالی است . هیچ کس بهتر از خودش نمی تواند دلائل سالهای ممنوع الکاری اش را در اواخر دهه 60 توضیح دهد که چرا بهترین سالهای زندگی اش خانه نشین گردید و دوره ای از زندگی هنری اش تاراج شد. خواندن این شماره را به دوستان پیشنهاد می کنم. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۳/۸/۲۰ عصر ۰۹:۴۹ مدتی پیش دو کتاب نقد آثار داریوش مهرجویی از الماس 33 تا هامون و از بانو تا مهمان مامان که توسط نشر هرمس به چاپ رسیده تهیه کردم . جلد اول که توسط استاد ناصر زراعتی گردآوری و تالیف شده از نخستین فیلم استاد الماس 33( 1347 ) تا هامون 1368 را در بر می گیرد . این کتاب شامل نقدها ،گفتگوها و مقالاتی است که طی آن سالها درباره سینمای مهرجویی در نشریات معتبر به چاپ رسیده است . جلد دوم دربرگیرنده کارنامه استاد از فیلم بانو(1369) تا مهمان مامان (1382) است که توسط دو نویسنده جوان و گمنام گردآوری شده است که ادامه ای بر جلد اول است و به همان شیوه کارشده است. در مجموع دو کتاب اطلاعات خوب و کاملی درباره یکی از نام آوران عرصه سینمای ایران به مخاطب می دهد و هر آنچه که درباره سینمای مهرجویی امکان گردآوری داشته به خواننده و پیگیران آثار او ارائه می گردد. اگر دوستداران داریوش مهرجویی این دوجلد را در کنار کتاب کارنامه چهل ساله او نوشته مانی حقیقی مطالعه کنند می توانند به هزارتوی افکارشخصی و سینمایی داریوش مهرجویی بعنوان یکی از شاخص ترین فیلمسازان این سرزمین راه پیدا کنند .اگرچه معتقدم هنوزناگفته های بسیاری هم مانده است... RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۳/۹/۲۳ عصر ۰۸:۴۴ سینماروهای حرفه ای احمدطالبی نژاد را خوب می شناسند . منتقدی از نسل طلایی دهه60 ،همان نسلی که حرفشان برای بسیاری از پیگیران سینمای ایران حجت بود .همو و دوستانش بودند که با مطالب نامهربانانه اشان امیرنادری این فیلمساز بزرگ را ناخواسته ازسرزمینش به غربت کوچاندند! نثر روان و بی شیله و پیله طالبی نژاد الگوی بسیاری از منتقدان پس از خودش شد.حکایت همکاری پرفرازونشیب او با ماهنامه فیلم طی سه دهه و نوشته های متفرقه او در مجلات دیگر هنوز پس از سالها خواندنی و به روز است. طالبی نژاد در شصت سالگی و قبل از اینکه بقول خودش فراموشی به سراغش بیاید خاطرات سینمایی و شخصی اش را به رشته تحریر درآورده است.حکایتهایی خواندنی و بدون رودربایستی . از اشاره اش به اعتیاد زنده یاد خسروشکیبایی تا زندگی خصوصی ناآرام فیلمسازی چون مسعودکیمیایی و ازدواجش با گوگوش. کتاب ازشماچه پنهان سرشار از حرفهایی است که همیشه در لفافه شنیده ایم و این بار به وضوح می خوانیم... نشرچشمه این کتاب را بصورت اینترنتی و با تخفیف عرضه می نماید. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۳/۱۰/۵ عصر ۰۸:۰۷ ماهنامه فیلم ویژه دیماه 93 به طبع رسید. طبق روال مرسوم ماههای اخیر متاسفانه خبرهای صفحه درگذشتگان سینمای ایران پروپیمان است.خبر درگذشت روبیک زادوریان موسس و مالک استودیو دوبله شهاب و بعدها هاملت فیلم هم برای دوستداران دوبله تاثرانگیز است . زنده یاد زادوریان یکی از تکنسین های خوشنام ، متبحر و دلسوز سینما بود که در استودیوی او فیلمهای کلاسیک بسیاری - همانند این گروه خشن - دوبله شد که در تاریخ دوبلاژ بسیار شاخص هستند. روانش شاد... RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۳/۱۰/۲۲ عصر ۱۰:۱۷ شماره ویژه زمستان ماهنامه سینمایی فیلم یک شماره واقعا خواندنی است . بررسی دو نسل متفاوت بزرگان حرفه های مختلف سینمایی . اما دو مطلب خواندنی درباره منوچهر اسماعیلی و بانوی ماندگار دوبله رفعت هاشم پور وجود دارد که خواندنش را به دوستان سفارش می کنم. نیروان غنی پور تحت عنوان رفعت هاشم پور دوبلوری پرتوان ،منزجر از دوبله (نرمی ابر و خروش آذرخش ) در مطلبی جامع به وجوهی از کارنامه رفعت هاشم پور پرداخته که جالب توجه است . اما چرا این بانوی بزرگ از دوبله منزجر شده است کسی نمی داند . خصوصا در مکالمه ای کوتاه که با نویسنده داشته می گوید" در دوبله هرکس بهتر تقلید کند موفق تر است . من هم مقلد بودم ،فقط همین !" این که چطور می شود دوبلوری توانا پس از نیم قرن دوبله به این نتیجه می رسد جای درنگ و بررسی دارد. اما بی تردید امثال رفعت هاشم پور مقلد نیستند بلکه مولف هستند و کارنامه رشک برانگیزشان گویای همه چیز است. این شماره را از دست ندهید... RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۳/۱۱/۲۲ صبح ۱۰:۳۴ کتاب جدال با جهل حاصل گفتگوی نوشابه امیری با استاد بهرام بیضایی است . چاپ چهارم کتاب مربوط به سال 92 و انتشارات ثالث است . کتابی قابل تامل درباره یکی از بهترین فیلمسازان این سرزمین . کتاب از کودکی بیضایی آغاز می کند و آرام آرام خواننده را با خود همراه کرده و به سالهای بعد می برد. عناوین بخشهای مختلف کتاب عبارتند از : * و از آغاز/ جوانی / اندیشه ها و کشف سینما / مردم / نوشته ها و آغاز فیلمسازی آینه ها / زن در آثار بیضایی / بررسی فیلم مسافران / بررسی فیلم سگ کشی / و مقالات دوستان علاقمند به سینمای متفاوت ،این کتاب را از دست ندهند... RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۳/۱۱/۲۴ عصر ۰۲:۳۰ یکی از کتابهای تحقیقی و ارزنده در ارتباط با تاریخ سینمای کمدی ایران ،تراژدی سینمای کمدی است.غلام حیدری (عباس بهارلو) در سال 70 این کتاب را به چاپ رساند . بنده سالها قبل این کتاب را خوانده ام . فکر می کنم یکبار دیگر در سال 73 تجدید چاپ شد و دیگر آن را در ویترین کتابفروشی ها ندیدم. دوستان پیگیر و علاقمند تاریخ سینمای ایران می توانند این کتاب را از لینک ذیل دانلود کنند. هر چند که لذت خواندن کتب چاپی و بوی کاغذ چیز دیگری است! RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۳/۱۲/۲ عصر ۱۱:۴۶ زاون قوکاسیان رفت...پس از تحمل ماهها درد و رنج زاون رفت. یکی از منتقدان و پیگیران سینمای اندیشه گرا. او رفت همانجور که یک سال قبل در همین روزها پرتو مهتدی عزیز رفت . گشتم تا از قفسه های کتابخانه ،کتابی از او بیابم . یافتم ،یکی از بهترین کتابهای زاون فقید درباره بهرام بیضایی . کتاب گفتگوی زاون و بهرام اولین بار در بهارسال 1371 چاپ شد که حاصل 28 ساعت گفتگو با این فیلمساز بزرگ سینمای ایران است .اصل گفتگو بین سالهای 65 تا 67 صورت گرفته و بیشتر حول و حوش فیلم باشو غریبه ای کوچک و نمایشنامه ها و فیلمهای کوتاه اوست . نسخه ای که بنده دارم مربوط به چاپ دوم آن در سال 1378 می باشد که توسط نشر آگاه به طبع رسیده است. طراحی زیبای جلد کتاب توسط استاد مجید اخوان صورت گرفته است . پیشنهاد می کنم دوستداران سینمای متفاوت اگر می خواهند با قلم زاون قوکاسیان آشنا شوند این کتاب را مطالعه کنند. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۳/۱۲/۱۱ عصر ۰۹:۴۲ اولین شماره دو هفته نامه هنر و سینما منتشر شد . مجله ای که نامش یادآور یکی از معتبرترین نشریات سینمایی دهه 40 به سردبیری زنده یاد امیرهوشنگ کاوسی است. هنر و سینما با سردبیری کیوان کثیریان منتشر می شود و نام معتبری چون خسرو دهقان نیز بعنوان مشاور در کنارش حضور دارد. در اولین شماره ،گفتگویی مفصل و خواندنی با فاطمه معتمدآریا انجام شده که نشان از رویه مطلوب و قابل تحسین این مجله دارد. سوالات موجز و بدون حواشی غیرضروری مصاحبه گر ، موجب شده که خانم معتمدآریا هم با زیبایی و فراست پاسخ آنها را بدهد. راستش سالها بود که جای خالی چنین نشریه ای احساس می شد. در اوایل دهه 70 که دانش آموزی دبیرستانی بودم بهر طریق ممکن هفته نامه سینما را تهیه می کردم و بارها مصاحبه های چالشی و پرنکته فریدون جیرانی را با عوامل سینما می خواندم . مصاحبه هایی که هرکدام یک کلاس درس چه برای علاقمندان سینما و چه روزنامه نگاری بود.حالا و پس از دو دهه مجله هنر و سینما با رویه ای نزدیک به آن هفته نامه، به مهمانی پیشخوان کیوسکهای مطبوعاتی آمده است . کثیریان هم یکی از منتقدان فهیم و پویای سینمای ایران است که پا به عرصه تهیه یک مجله وزین سینمایی گذاشته است . امیدوارم این مجله بتواند روی پای خود بایستد و علاوه بر اضافه شدن یک نشریه تخصصی و فاخر ،نام نیک ماهنامه هنر و سینمای مرحوم کاوسی را حفظ و تداوم بخشد. فیلیپ مارلو .VS افراسیاب - برت گوردون - ۱۳۹۳/۱۲/۲۰ عصر ۰۸:۲۳ فیلیپ مارلو .VS افراسیاب* رستم نکره بعد از پانزده سال هنوز دیوانه وار به سودابه عشق می ورزد. این دیو دلباخته از کارآگاهی می خواهد که دلبرش را پیدا کند. کارآگاه نیز درگیر ماجراهایی می شود آمیخته با دلهره، دسیسه، هویت های جعلی و مرگ مشکوک. و سودابه زن زیبا و مرموز همچنان سایه وار می گریزد. متن بالا در پشت جلد کتاب سین مثل سودابه درج شده است. نشر افق آن را در سال 93 به عنوان چاپ اول در 1100 نسخه منتشر کرده است و نویسنده اش کاوه میر عباسی ست. نامی آشنا و بزرگ در ترجمه و کم کار در تالیف. میرعباسی متولد 1335، انصرافی از رشته حقوق از فرانسه، دانش آموخته ادبیات اسپانیایی از مادرید و کارگردانی سینما از رومانی است. 54 کتاب از سه زبان اسپانیایی، فرانسه و انگلیسی ترجمه و 300 مقاله تالیف کرده است. بودن او غنیمتی است در این برهوت ادبیات. چند سال پیش در اعتراض به "ممیزی های نامعقول" قهر کرد: "روند رشد سخت گیریهای ممیزان بسیار بالا رفتهاست و اگر این منوال ادامه پیدا کند، دیگر ترجمه رمان و ادبیات داستانی جهان کار بیهودهای خواهد بود." میر عباسی ادبیات غنی اسپانیایی زبان را با ترجمه بلاواسطه از اسپانیایی به خوانندگان فارسی زبان معرفی کرد و ادبیات سیاه و پلیسی شاخص جهان را که در محاق روشنفکرنمایی ((کتاب خوان های زیر مارسل پروست نخوان)) فراموش شده بود را دوباره معرفی کرد. وقتی کارهای میر عباسی را مرور می کنید تازه می فهمید با یک کلاسیک باز قهار طرف هستید. یک عشق فیلم واقعی، یک نوار باز هم در ادبیات هم در سینما. برای همین دست به اجرایی کردن یک ایده بلندپروازانه زده است. نوشتن یک هفتگانه مثل هفت خوان رستم. هفت رمان پلیسی به نامهای سین مثل سودابه، ستارهها سیاهند سودابه، سودابه میان سایهها، سکوت سرد سودابه، سکسکههای سکرآور سودابه، سودابه در سپیدهدم و سرگشته سودابه که فقط اولی منتشر شده است. برای اینکه از این کتاب لذت ببرید باید اول عاشقانه ادبیات سیاه آن هم به سردمداری ریموند چندلر را دوست داشته باشید سپس شاهنامه خوان باشید! این دو موضوع بی ربط با مربوط ترین شیوه در این کتاب در هم آمیخته و پخته شده اند و به عنوان دسر هم یک عالمه ارجاع به سینمای کلاسیک آمریکا در انتظارتان است. باید خواب بزرگ و بانوی دریاجه و خداحافظی طولانی چندلر را خوانده باشید و فیلمش را هم دیده باشید، باید فیلیپ مارلو و سم اسپید داشیل همت را بشناسید، باید ادگار آلن پو را خوانده باشید، سینمای کلاسیک وحشت و گنگستری و نوار و فیلم هایB آمریکا را دیده باشید و در یک کلام باید چنته پری از کلاسیک های آمریکایی داشته باشید و ((زیر مارسل پروست خوان)) باشید. از طرف دیگر باید شاهنامه را هم بلد باشید و ارجاعات آن را درک کنید. باید پرحوصله باشید و از حل معماها خسته نشوید. پس آیا یک خواننده معمولی که اینها را نداند از آن لذت خواهد برد؟ به نظر من بله هرچند کتاب را به هرکس پیشنهاد داده ام آن رانخوانده است که نظرش را جویا شوم، ظاهرا کتاب خوان ها اکثرا ((بالای مارسل پروست خوان)) هستند اما اگر کمی حوصله به خرج دهید و آن را بخوانید با اثری شگفت انگیز مواجه خواهید شد. راوی داستان و شخصیت اصلی، کارآگاهی است به نام فردوس قاسمی! (ابوالقاسم فردوسی) که در ابتدای داستان با یک آدم گنده که ظاهرا عقلش هم پاره سنگ بر می دارد و تازه از زندان در آمده است به نام رستم سیستانی معروف به رستم نکره روبرو می شود که به دنبال عشق از دست رفته اش می گردد. فردوس قاسمی عینا مانند فیلیپ مارلو ست و مانند او زبان پر نیش و کنایه و قریحه طنز تلخی هم دارد و میر عباسی نه تنها آن را پنهان نمی کند بلکه یکی دو جا هم می گوید به قول فیلیپ مارلو یا اگر فیلیپ مارلو بود می گفت... زن ها را دوست دارد و همزمان به آنها بی اعتنا هم هست. تعلقات سنتی دارد ولی مدرن زندگی و فکر می کند. "خانم ها اغلب از نرمی کف پاهایم تعریف می کنند، گاهی هم تعجب. راز این لطافت سنگ پایی است که برایم سفارشی از بازار خان یزد می فرستند." "به خودم وعده دادم که بعد از استحمام، گل گاوزبان با لیموی عمانی دم کنم و نرم نرمک بنوشمش... خیال داشتم یک ساعت تمام زیر دوش بمانم انگار رفته باشم حمام دامادی." مانند داستان های چندلر ماجرا یک دفعه شروع می شود. از یک جای بی ربط و نهایتا ماجرا هم به همانجای بی ربط ختم می شود. میر عباسی با الگو گیری هوشمندانه و عامدانه و نه کورکورانه از ادبیات سیاه آمریکا خواننده را نه از راوی عقب می اندازد و نه جلو. اجازه می دهد در یک مشارکت جمعی، خواننده و راوی و مولف قدم به قدم با ماجرا جلو بروند و راز های داستان را بگشایند، بر خلاف سنت ادبیات پلیسی و کارآگاهی بریتانیایی که همه چیز در آخر و در یک گردهمایی که کارآگاه به سرپرستی آگاتا کریستی یا کانون دویل آن را ترتیب داده است روشن می شود. شخصیت ها و اسامی همه از شاهنامه آمده اند و واجد همان کارکرد اسطوره ای هستند. اصلا داستان همان روایت شاهنامه است که با زبان و منظر دیگری تعریف می شود. رستم، سیاوش، سودابه، فرنگیس، افراسیاب و ... همه شخصیت های این داستانند. سیاوش دل در گرو فرنگیس دارد و در نیرنگ سودابه گرفتار می شود. افراسیاب تورانی سردسته یک باند تبهکاری مافیایی است و زندگیش را به سودابه باخته است و چندین خط داستانی دیگر از شاهنامه که این بار بجای ابوالقاسم فردوسی آن را فردوس قاسمی روایت می کند و شخصیت های از دل شاهنامه در آمده اش را با سینمای آمریکا مقایسه می کند. رستم نکره همان مخلوق فرانکنشتاین با بازی بوریس کارلوف و با همان شکل و شمایل است و به دنبال عروس فرانکنشتاین می گردد. ارجاعات آنقدر زیاد و درست است که شاید یکی از ایرادات کتاب باشد و خواننده از همراهی با کتاب دست بردارد و مشغول بازی با کشف ارجاعات و ارتباط بین شاهنامه، ادبیات سیاه و سینمای کلاسیک آمریکا گردد. در هر حال خواندن س مثل سودابه خیلی لذت بخش است و پیشنهاد خوبی برای تعطیلات گاه ملال آور نوروز البته برای کتاب خوان های ((زیر مارسل پروست خوان)) است. این هم پایان کتاب: "اگر پیشگویی اش راست از آب در می آمد هرگز نمی فهمیدم رستم نکره چطور به کلک افراسیاب پی برد. اما خب در عالم کارآگاهی گاهی از این جور اتفاق ها می افتد و حرفه ای ها ناچارند قضیه را زیر سبیلی در کنند و دلخور نشوند. مثلا همکار نازنینم فیلیپ مارلو در ماجرای خواب ابدی آخرش هم نفهمید کی راننده ژنرال استرنوود راکشته." * این نوشته بازنشری است به نویسندگی برت گوردون با آدرس http://hmag.ir/fa/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%88-%D9%87%D9%86%D8%B1/123-%D9%81%DB%8C%D9%84%DB%8C%D9%BE-%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%84%D9%88-vs-%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%A8 RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۳/۱۲/۲۶ عصر ۰۲:۱۱ بیست و چهارمین سالنامه فیلم ،ویژه سینمای کمدی منتشر شد. یکی از کتاب سالهای پروپیمان و خواندنی و با چندین مصاحبه بکر و ویژه. http://www.film-magazine.com/news/iran/728/ RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۴/۱/۲۶ عصر ۰۴:۵۲ بازار کتابهای سینمایی رونق گذشته ها را ندارد. تیراژها به وضعیت اسفبار 200 نسخه رسیده است . انتشاراتی های معتبر دست به عصا راه می روند و هرکتابی را چاپ نمی کنند و اگر هم چاپ کنند با تیراژهای پائین است .چه کسی حاضر است کتابی را با تیراژ(یا همان شمارگان ! وطنی )2000 جلدی منتشر کند و سالها بعد نیمی از کتابهایش در انبار خاک بخورند. یعنی نیمی از سرمایه اش راکد می ماند متاسفانه. اینترنت هم رقیب و دشمن بنیان برافکن صنعت نشر شده و همین نفس نصفه و نیمه آن را با دانلودهای غیرقانونی به شمارش انداخته است. البته نویسندگان و محققان فرهیخته سینمای ایران هم جرات ریسک ندارند و دلشان نمی خواهد با سرمایه ناشر بازی کنند! مطمئنا اگر روزگاری صنعت نشر و بویژه انتشار کتب سینمایی رونق بگیرد چه جواهراتی از انبان این نویسندگان بیرون خواهد آمد. عجالتا برای نسل جدید دانستن اینکه مثلا عطاا... زاهد که بوده یا اولین سوپراستار دهه 30 چه کسی بوده مهم نیست . پس خواندن کتابهای مرتبط با تاریخ سینمای ایران هم محلی از اعراب ندارد. سیدکاظم موسوی - برادر سیدغلامرضاموسوی سردبیر هفته نامه سینما در دوران طلایی دهه 70- سالهاست که در پاریس اقامت دارد . در اوایل دهه 70 که نوجوانی بیش نبودم از خوانندگاه پروپا قرص گزارش های ارسالی او به هفته نامه سینما بودم . اخیرا و بصورت اتفاقی کتابی را تحت عنوان اسنادی برای تاریخ سینمای ایران دیدم که احتمالا تنها مصاحبه نسبتا مفصلی است که با مرحوم محمدعلی زرندی فردر دوران اقامت در پاریس انجام گرفته است . گویا در اواسط دهه 70 فریدون جیرانی سفری به پاریس داشته و در آنجا با کمک و یاری کاظم موسوی ،زنده یاد محمدعلی زرندی رایافته و مصاحبه ای با او ترتیب می دهد که پس از دو دهه متن آن منتشر شده است. کتاب اطلاعات خوبی دارد اما ای کاش جیرانی - که از علاقمندان دوبله است - بیشتر به کارنامه دوبله او پرداخته بود.استاد محمدعلی زرندی اشاراتی به دوبله های آغازین دهه 30 و امکانات آن روز کرده است . همچنین او اشاره ای هم به دوبله معجزه سیب و دوبله منوچهر اسماعیلی هم نموده است. اما متاسفانه جای صحبتهای ایشان در رابطه با دوبله آثار نورمن ویزدام خالی است . همگان صدای خاطره انگیز مرحوم زرندی را با تیپ سازی او بجای این کمدین انگلیسی بخاطر می آورند که در کتاب به آن حتی اشاره ای گذرا هم نشده است که این غفلت از فریدون جیرانی عجیب می نماید.و پس از سالها هم بالاخره دانستیم که زنده یاد تاجی احمدی همسر زرندی در مردادماه 1367 (اگوست 1988)در گذشته است و تاریخ 1363 واقعی نیست . کتاب در 80 صفحه و به قیمت 2500 تومان و توسط انتشارات آگه سازان روانه بازار شده است . RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۴/۲/۱۸ عصر ۰۳:۱۲ چاپ سوم کتاب سینمای فردین به روایت محمدعلی فردین توسط نشرقطره عرضه شده است . اولین چاپ این کتاب سال 79 و دو ماه پس از درگذشت فردین منتشر شد. عباس بهارلو چند سال قبل از درگذشت محمدعلی فردین ،درخلال گفتگویی طولانی با او ، به کارنامه سینمایی و تا حدودی به زندگی شخصی اش پرداخته و ضمن آن نیز پدیده فردینیسم را در سینمای ایران مورد کندوکاو قرارداده است . دوستان بخاطر دارند در ابتدای سال 79 برخی از مجلات زرد سعی می کردند از موقعیت درگذشت فردین استفاده کامل ببرند و با بازنشر عکسها و گفتگوهای قدیمی او و ایجاد شایعات متعدد ، به فروش بالا دست یابند که متاسفانه در مواردی هم موفق بودند! اما بهارلو فارغ از این هیاهوها کتابی خواندنی را عرضه کرد و فردین هم نیز اطلاعات دست اولی را از کارنامه سینمایی اش ارائه کرد. یکی از بخشهای جالب کتاب ، اشاره فردین به زندگی شخصی و ماجرای مرگ جهان پهلوان تختی است . همانگونه که همگان می دانند این دو نفر دوستی بسیار نزدیکی داشتند و در اینجا فردین با صراحت بیان می کند که مرگ تختی بر اثر خودکشی بوده است. بعید نیست زنده یاد علی حاتمی هم در تحقیقاتش برای فیلم جهان پهلوان از دانسته های فردین بهره گرفته باشد ،زیرا این گونه روایت می کنند که حاتمی هم درتحقیقاتش به این نتیجه رسیده بود که جهان پهلوان خودکشی کرده است. دوستان کافه ،خواندن این کتاب را از دست ندهند. سایت اینترنتی آدینه بوک نیز این کتاب را بصورت پستی عرضه می کند: http://www.adinehbook.com/gp/product/9643411036/ref=sr_1_1000_4/389-3148351-6844576 RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۴/۲/۲۳ عصر ۰۳:۵۰ ویژه نامه بهار 94 ماهنامه فیلم یکی از شماره های بیادماندنی این مجله است. باورتان می شود پنجاه سال پس از ساخته شدن یکی از مظاهر فیلمفارسی یعنی فیلم گنج قارون ، امروز یکی از مجلات تخصصی سینمایی به آن بپردازد . آن هم با نگاهی مثبت ! اما در سویه دیگر، این ماهنامه به فیلم خشت و آینه پرداخته است . یکی از آثار منسوب به سینمای روشنفکری که البته پس از سالها مهجوریت منتقدان به آن روی خوش نشان دادند و از قضا این فیلم هم پنجاه ساله شد! نکته جالب در نظرسنجی منتقدان ،نظر مثبت بسیاری از آنان به گنج قارون است . البته نه از لحاظ ساختاری، بلکه بخاطر تاثیر فراوانش بر روند سینمای تجاری و سطح سلیقه سینماروها و همچنین رونق فیلم فارسی و اهمیت یافتن بخشهای فنی و تکنیکی سینمای ایران به نحوی که بسیاری از عوامل بعد از این فیلم با پیشنهادهای متعدد روبرو شدند. گفتگوهای جالبی با برخی دست اندرکاران زنده و برجای مانده این فیلم - که عمرشان دراز باد - انجام شده است . اما متاسفانه علی رغم این که چنگیز جلیلوند یکی از بهترین دوبله های خود را در این فیلم بجای فردین انجام داده است و در شکل گیری شمایل علی بی غم نقش بسزایی داشته ، بشکل معناداری حرفی به میان نیامده است . در حالی که دوبله دوستان می دانند جلیلوند یکی از حافظه های غبطه برانگیز دوبله است که شرح جزئیات بسیاری از آثارش را در ذهن دارد ، که ای کاش این مجله از آن بهره گرفته بود.قطعا گنج قارون بدون جلیلوند چیزی را کم دارد. اما خشت و آینه برای دوبله دوستان از یک جهت اهمیت دارد و آن هم بازی یکی از بزرگترین گویندگان زن تاریخ دوبلاژ یعنی تاجی احمدی در این فیلم است . ابراهیم گلستان در تمامی مصاحبه هایش از بازی و اخلاق مرحومه تاجی به نیکی یاد کرده است . در مصاحبه اش با کریم امامی درباره تاجی احمدی می گوید: انتخاب خانم احمدی بخاطر یک زیبایی عادی و ساده بدن و یک استعداد فروتن و متواضع بود.تاجی پراستعداد و بی ادعا بود... RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۳/۲ عصر ۰۸:۲۰ شصتوچهارمین شمارهٔ مجلهی۲۴ بههمراه گفتوگویی با لیلا حاتمی و علی مصفا دربارهٔ فیلم "در دنیای تو ساعت چند است"، فیلم عاشقانه و بازیهای مشترکشان منتشر شد. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۳/۳ عصر ۰۱:۲۰ مجله سینما و ادبیات که چند شماره ای است نوبت انتشارش از دوره های سه ماهه ( فصل نامه ) خارج و تبدیل به دو ماهه شده است ، شماره 46 آن را که مربوط به ماه های خرداد و تیر است منتشر کرده و چند روزی است که روی بساط روزنامه فروش هاست .این نشریه از همان آغاز انتشار با مطالبی جدی در حوزه سینما و ادبیات از نظر محتوی یک سر و گردن از سایر نشریات سینمایی بالاتر بوده است . به طوزی که می توان گفت جذابیت آن از مطالب آنست تا رنگ و روغن و نفاست چاپ . در ادامه معرفی این شماره از خبرگزاری مهر: سینما و ادبیات برای این شماره سینمای ترکیه و ویژه نامه نوری بیلگه جیلان را انتخاب کرده و فیلمهای این سینماگر و تاریخچه سینمای ترکیه را به دقت مورد بررسی قرار داده است. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۳/۳ عصر ۰۱:۴۰ در باره آخرین شماره مجله فیلم: سینمای ایران RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۴/۳/۶ عصر ۰۸:۴۰ سه جهارسالی است که آقایی با نامهای حسن شریفی یا حسن درگذنی و یا حسن شریفی درگذنی یا حسن شریفی رئوف که از مدیران تهیه قدیمی سینمای ایران بوده ، اقدام به نشر خاطراتش از پشت صحنه سینمای ایران کرده است. متاسفانه ایشان از خلاء موجود در وضعیت نشر کتب مرجع تاریخ سینمای ایران استفاده بهینه ! کرده و طی سه سال اخیر یک کتاب را با 6 عنوان مختلف به بازار عرضه کرده است. البته بخاطر اینکه مخاطب را سردرگم نماید در هرچاپ با حذف و اضافه تعدادی مطلب ، کتاب را با نام جدید عرضه می نماید. نکته تاسف آور در این میان کپیه مطالب کتابها از منابع موجود است . از کپی کتاب صدشخصیت سینمای ایران نوشته عباس بهارلو گرفته تا کتاب خاطرات فردین و تاریخ سینمای جمال امید . مطالبی که علاقمندان سینما سالهاست درباره مناسبات پشت صحنه فیلمفارسی شنیده و می دانند. ایشان که ادعای حضور 50 ساله در متن سینما را دارد حتی یک خاطره ناب و بکر هم عرضه نکرده است و حاصل دسترنج دیگران را با نام خودش عرضه می نماید. عکسهای کتابها تماما از اینترنت و مجلات سینمایی کپی و عرضه شده است . تعجب من از این است که چگونه متولیان نشر کتاب متوجه نمی شوند که این آقا هرسال کتابهایش را با نامهای مختلف کپی و عرضه می نماید؟! القصه آخرین معجون جناب شریفی کتاب سینما و این سه نفر است که از کتابهای گذشته اش اقتباس شده البته با استفاده از فیلمشناخت سینمای ایران تالیف عباس بهارلو و همچنین پوسترهای موجود در فضای مجازی و مقداری افاضات تکراری و نخ نما ذیل هرفیلم فردین ،ظهوری و ملک مطیعی، به بازار نشر عرضه شده است . که فقط تاسفش می ماند برای دوستداران سینمای ایران و البته کمک به جیب استاد شریفی و ناشر محترم! این هم رونمایی از شاهکارهای ایشان احتمالا سال آینده کتب فوق با نام جدید عرضه خواهد شد! RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۳/۷ عصر ۱۲:۲۵ نخستین نشریه الکترونیکی کافه سینما
فهرست مطالب را بخوانید: RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۳/۱۴ عصر ۰۴:۴۶ انتشار کتاب " فیلم اول من "
یکی دو هفته ای هست که کتاب "فیلم اول من " نوشته استیون لوئنستاین با ترجمه وازریک درساهاکیان توسط انتشارات هرمس منتشر شده .این کتاب شامل هشت مصاحبه با هشت کارگردان است .استیون لوئنستاین نویسنده و فیلم ساز انگلیسی ، مستندهای زیادی برای بی بی سی کانال چهار و آی تی وی و همچنین دو فیلم کوتاه داستانی ساخته است .وی کتاب فیلم اول من را شامل بیست مصاحبه با بیست کارگردان در سال 2000 منتشرمی کند که در ترجمه فارسی گفت و گوهای 12 کارگردان حذف شده اند.انتشار این کتاب در انگلستان با استقبال فراوانی مواجه می شود و ناشر از مولف بدلیل این استقبال می خواهد جلد دومی برای کتاب تدارک ببیند که نامبرده کتاب "فیلم اول من : برداشت دوم" را آماده می کند.شامل مصاحبه با ده کارگردان که در سال 2007 منتشر می شود. هشت کارگردان نسخه فارسی به ترتیب زیر است . RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۴/۴/۵ صبح ۱۰:۴۷ (۱۳۹۴/۲/۲۳ عصر ۰۳:۵۰)زاپاتا نوشته شده: پس از انتشار ویژه نامه گنج قارون ، در بخش فلاش بک این مجله ، از دست اندرکارانش گلایه کردم که چرا با چنگیز جلیلوند در ارتباط با دوبله گنج قارون و راز خنده های سی هزارتومانی اش بجای فردین صحبت نکردید، که در شماره تیرماه در پاسخی کوتاه عنوان نمودند که چنگیز جلیلوند حاضر نشده در این مورد خاص مصاحبه کند. تعجب می کنم که چرا جلیلوند از پاسخگویی طفره رفته است در حالی که طی این سالها تقریبا مصاحبه های متعددی در رسانه های مجازی و مکتوب از او خوانده ایم و آنگونه که مشخص است دست رد بر سینه بیشتر مصاحبه کنندگان نزده است . دوستانی که در مراسم تشییع و تدفین بزرگان دوبله شرکت کرده اند عنوان می کنند که ایشان بلااستثناء در هنگام مراسم در قطعه هنرمندان بر سر مزار فردین حاضر می شود و فاتحه ای نثار روح آن مرحوم می کند و در برابر دوربین موبایلها با گشاده دستی اجازه عکسبرداری و فیلمبرداری می دهد. در جاهای مختلف از مرحوم فردین و دوبله نقشهای او می گوید . اما چرا در این مورد با ماهنامه فیلم مصاحبه نکرده یکی از آن معماهای احتمالا لاینحل!است.در حالی که دوبله بازان می دانند که جلیلوند پس از گنج قارون دستمزد گویندگی اش بجای او چندین برابر شد .حالا چرا ایشان از پاسخگویی طفره رفته مشخص نیست .شاید چون می دانسته مصاحبه گران این مجله ممکن است سوالاتشان بر خلاف رسانه های قبلی پیچیده و تخصصی باشد و استاد را ناگهان فتیله پیچ کنند و سوالاتی بپرسند که که نبایستی بپرسند...! RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۴/۴/۱۰ عصر ۰۲:۵۲ نگاهی به کتاب سه نفر بودیم تالیف فرخنده آقایی این کتاب ماحصل دوازده جلسه سه ساعته گفتگوی مولف با محمدمتوسلانی در سال 87 است. گفته ها و ناگفته های محمدمتوسلانی در رابطه با فعالیتهای سینمایی گروه سه نفره سپهرنیا ،گرشا ،متوسلانی پس از 40 سال از تولید آخرین ساخته آنها ، خواندنی است. متوسلانی یکی از آدمهای تحصیل کرده سینمای ایران است . مترجم و فیلمسازی که توانست با درایت و تیزهوشی و البته وجه هنرمندانه اش، بیش از یک دهه انسجام گروه سه نفره را در بالاترین سطوح موفقیت حفظ نماید که در نهایت بصورت خودخواسته این گروه به فعالیتهایش پایان داد. پس از جدایی و رفتن و برگشتنش از آمریکا او دو فیلم متفاوت سازش و ذبیح را ساخت که به مرور زمان در سینمای ایران به جایگاه خوبی دست یافتند. حرفهای ناگفته متوسلانی در رابطه با مناسبات پشت صحنه سینما در اواخر دهه 30 و دهه 40 برای دوستداران تاریخ سینمای ایران شنیدنی است . او که سالها بعنوان دبیر سندیکای هنرمندان سینمای ایران با مرحوم حمید قنبری که سمت ریاست آنجا را داشت به نوعی همکار بوده از روحیات او نیز می گوید . کما اینکه در فیلمهای سه نفره قنبری دوبلور منصور سپهرنیا بود.حافظه شگرف متوسلانی در بیان جزئیات سالهای فعالیتش، به ارزش کتاب افزوده است. این کتاب در 288 صفحه و در تیراژ1650 نسخه و با قیمت 15000 تومان ،توسط نشر ققنوس به بازار نشر راه یافته است. ققنوس یه صورت اینترنتی نیز این کتاب را به فروش می رساند. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۴/۱۹ عصر ۰۴:۴۴ نگاهی به کتاب « نگاه و صدا » [split] قهوه خانه ی کافه کلاسیک (احوال پرسی دوستان) - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۵/۲ عصر ۰۲:۵۹ کیبورد سواری RE: [split] قهوه خانه ی کافه کلاسیک (احوال پرسی دوستان) - زاپاتا - ۱۳۹۴/۵/۵ عصر ۰۹:۴۷ (۱۳۹۴/۵/۲ عصر ۰۲:۵۹)ژیگا ورتوف نوشته شده: درباره بخشی از سینمای ولنگارانه دهه 40 و پس از 5 دهه ،پرویز نوری حکایتی را روایت کرده که برای پیگیران تاریخ سینمای ایران جالب توجه است ،اگرچه درباره کپی کاری های برخی از فیلمسازان آن دوره بارها شنیده و خوانده ایم... بنظر بنده ، این یک روایت تاریخی ودست اول از یک دوران سپری شده است و امروز نباید به راحتی آدمهای آن سینما که بسیاری شان دستشان از این دنیا کوتاه است و امکان دفاع از خود ندارند را مذمت کرد. پرویز نوری یکی از بزرگان عرصه نقدنویسی است و حق بزرگی بر گردن ادبیات سینمایی این سرزمین دارد و اگر درمقطعی خاص ،فعالیتهایی جزئی در سینمای آن دوره داشته مطمئنا بخاطر منافع مادی بوده و گرنه هنوز این پیر هفتاد و چند ساله بر عقاید و مواضع دوران جوانی اش در عرصه نقادی سینما پایبند است . اگرچه گذشت زمان برخی از نظراتش را تعدیل کرده و مثلا نقدهای منفی پنجاه سال قبلش بر فیلمی چون گنج قارون را امروز با لحنی ملایمتر بیان می کند .حالا اگر در زمانه ای که مباشران فیلمفارسی کپیه کاری می کردند ، یک منتقد فهیم پیدا شده و بر خلاف آن تهیه کننده و اکیپ کم اطلاعش، لاقل از روی نسخه اصل سناریویی نوشته ، منصفانه است که او را آلوده بنامیم؟ کما اینکه ایشان در آخر مطلبش بیان کرده که فردین از روی همان نسخه هندی ، سناریو را تنظیم کرد و فیلمش را ساخت و هرگز به سناریوی پرویز نوری کاری نداشت . اما ظاهرا بدنامی اش برای استاد مانده که پس از چند دهه او را خطاکار بنامیم!! RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۴/۵/۶ عصر ۰۴:۵۸ برخی از مجلات که مطالب بکر و دست اول چاپ می کنند و در زمانه ای که غولی بنام اینترنت وجود دارد ،می توانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند ،واقعا همت و ذوق و سلیقه شان قابل تقدیر است.اینترنت برخی از جرائد را تنبل کرده است و یکی دونفر اینترنت باز می توانند با کپیه مطالب موجود در نت ،هر هفته که چه عرض کنم هرروز یک روزنامه بیرون دهند! اینجاست که ارزشهای مطبوعاتی که زحمت تولید خبر را می کشند و با خبرنگاران و نویسندگان مجرب و متبحر خود سعی می کنند متمایز باشند ، مشخص می شود. بهرحال یکی از این مجلات که با گفتگوها و خبرهای داغ به همراه تحلیلهای کارشناسی و گاهی علی رغم چاپ مطالب عامه پسند ،شانیت و وزانت خود را نیز حفظ می نماید هفته نامه تماشاگران امروز است . (با مجله تماشاگر ازگروه مجلات موسسه همشهری اشتباه نشود!).علاوه بر سینما ،این مجله به ورزش ،تلویزیون ،تئاتر و گاهی هم سیاست سری می زند. مصاحبه خواندنی چند هفته قبل این هفته نامه با جهانگیر الماسی که جنجالهای زیادی را برانگیخت از همان دست مطالب بکر و قابل توجه است. شنبه این هفته شماره شصت و سوم تماشاگران امروز به دکه مطبوعات آمده است. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۵/۹ صبح ۰۹:۴۴ نمایشواره گنج قارون آدم ها : سن: شب از نیمه گذشته ، امیلیانو که بی خواب شده وارد حیاط می شود و سیگاری روشن می کند.آهسته آهسته به باغچه نزدیک شده و کنار آن مینشیند و در زیر نور مهتاب علفهای هرز را دانه دانه با مهر لمس می کند و می گوید : امیلیانو بعد از آخرین پک سیگار آنرا زیرپا له کرده و بطرف حوض میرود . RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۵/۹ صبح ۱۱:۱۲ باهمکاری قدیمی ها و جوان ها RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۵/۱۰ عصر ۰۱:۰۶ نگاهی سریع به کتاب: محمد عبدی در مقدمه کتاب نوشته :سوسن تسلیمی نیازی به معرفی ندارد؛ همو که همه این سالها - به رغم غیبت طولانیاش در ایران؛ که حالا عمری شده ، بیست و چند سال - عنوان بهترین بازیگر زن تاریخ سینمای ایران را - به حق - با خود یدک میکشد.من که اساسن به گمانم این عنوان را به راحتی می توان به " بهترین بازیگر تاریخ سینمای ایران" - چه زن و چه مرد - تغییر داد تا حق مطلب بهتر ادا شود ، همیشه به فکر گفتوگویی بلند بودم برای چاپ کتابی مفصل در باره زندگی ، تجربیات و دیدگاههای این بازیگر بیهمتای سینمای ایران که به قول بهرام بیضایی هر صد سال ، یک بار ظهور میکند.
RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۵/۱۰ عصر ۰۱:۴۴ پرویز جاهد - لندن : دوست عزیزی لطف کرد و از تهران مجله فیلم شمارۀ ویژه خشت و آینه و گنج قارون را برایم آورد. هنوز نمی دانم این دو فیلم چه ربطی به هم دارند که باید مجله فیلم به بهانه 50 سالگی شان آنها را در کنار هم قرار داده و پروندۀ مشترکی برایشان درآورد. قطعا در مطالعات سینمایی، بررسی و تحلیل فیلم های عامه پسند از نوع گنج قارون(جدا از برخورد تحقیرآمیز منتقدان ایرانی با محصولات فیلمفارسی) با رویکردهای انتقادی مختلف، اهمیت بسزایی دارد اما به اعتقاد من قرار دادن این نوع فیلم ها با فیلم های «غیرمتعارف»، «پیشا موج نویی»، «هنری» و «روشنفکرانه» ای از نوع خشت و آینه گلستان در یک جا، با هر هدف و نیتی انجام گرفته باشد مخدوش کردن مرز سینمای هنری و عامه پسند است. نکتۀ دیگر اینکه پروندۀ مجلۀ فیلم جز چند مصاحبه با عوامل این فیلم( جز کارگردان فیلم)، و چند نوشتۀ تازه از چند منتقد و فیلمساز، اغلب تکرار همان حرف ها و نگاه های منتقدان ایرانی در پنجاه سال قبل است و معلوم نیست این به اصطلاح بازخوانی اصلا با چه هدفی صورت گرفته است. نکته دیگر اینکه مسئول این پرونده قبل از انتشار آن با من تماس گرفت و از من خواست که از ابراهیم گلستان بخواهم که مطلبی در مورد این فیلم برای این پرونده بنویسد که من هم درخواست شان را اجابت کرده و از آقای گلستان خواستم این کار را بکند اما ایشان به دلایلی نپذیرفت و گفت من حرف هایم را دربارۀ این فیلم قبلا در جایی دیگر زده ام. علاوه بر این مسئول پرونده از من خواست که عکس هایی که از گلستان گرفته ام را نیز در اختیارشان بگذارم که این کار را هم کردم و چند عکس از آقای گلستان را برایشان فرستادم (همه این مکاتبات موجود است). حالا می بینم که این پرونده منتشر شده و مسئول پرونده نه تنها در مقدمه خود هیچ اشاره ای به این تلاش و همکاری بنده نکرده بلکه عکسی از گلستان را که من گرفته ام در دو جای مجله یکی در فهرست آن و دیگری در صفحه 9 آن درج کرده بدون اینکه نامی از عکاس آن یعنی بنده بیاورد. من واقعا نمی دانم مسئول این پرونده در درجه اول و بعد سردبیر این نشریه یعنی آقای گلمکانی چه توضیحی برای این عمل به شدت غیر حرفه ای خود دارند. وقتی مجله ای حرفه ای مثل «فیلم»، کپی رایت یک عکس را رعایت نمی کند و با یک نویسنده سینمایی حرفه ای این گونه برخورد می کند از دیگران چه انتظاری داریم. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۵/۲۲ عصر ۰۹:۵۷ شماره 13 فصلنامه فیلمخانه منتشر شد ، این نشریۀ بقول قدیمیها وزین ، با کاغذ مرغوب از نوع کاغذ مجله 24 در 200 صفحه با مطالبی فصل بندی شده و متنوع با قیمت 20000تومن شماره تابستانش را چند روزی است توزیع کرده است.مطالب مجله بیشتر باب دندان علاقهمندان فیلمهای هنری و کلاسیک است .برای نمونه به فهرست بخش اول مجله تگاهی بیاندازید : پنجره عقبی : *** این هم مطلب کوتاهی از این نشریه : «افتتاح سینما تمدن، به حکمِ حکومتی» روايت است كه در پايان يكي از جلسههاي نمايش فيلم در دربار، رضاشاه از سرتيپ محمد درگاهي، رييس شهرباني كل كشور، دربارة تعداد و محل سالنهاي سينما ميپرسد، و درگاهي گزارش ميدهد كه دهپانزده سالن در بخشهاي مسكوني شهر فعال هستند. سپس رضاشاه دربارة سينماهاي جنوب شهر ميپرسد و درگاهي پاسخ ميدهد كه در آن نواحي سينمايي احداث نشده است. متعاقب همين پرسشوپاسخ رضاشاه دستور ميدهد سينمايي در باغ فردوس، خيابان اسماعيل بزاز (مولوي)، که از محلههای قدیمی است، احداث شود. به سلطان حسنخان، رييس شهرباني ناحية اسماعيل بزاز، و خانبابا معتضدي مأموريت داده ميشود که در مدت سه ماه سينمايي در خيابان اسماعيل بزاز احداث كنند. با گشتوگذار در آن نواحی ساختماني را، كه متعلق به شخصي به نام حاجيقاضي (عادلی نجفي) است و كارگران براي احداث مسافرخانه ميساختند، ميپسندند. معتضدی گفته است: «سلطانحسنخان بلافاصله دستور داد صاحب محل موسوم به حاجیقاضی را آوردند، و سلطانحسنخان به او دستور داد که به کارگرانش اطلاع دهد که تیغههای چوبی را بردارند تا اتاقها در کنار هم یک سالن را تشکیل دهند. سالن یک ماه بعد آماده و تحویل من شد.ساختمان را در ازای پرداخت ماهی هشتاد تومان اجاره کردند. معتضدی گفته است که برای راهاندازی این سینما که تمدن نام گرفت ناگزیر از انحلال سینما پری و انتقال اسباب و اثاثیۀ آن به سینما تمدن شد . ... «سینما تمدن» در موعد مقرر با نمايش فيلمي از ريشارد تالماج افتتاح شد. بهاي بليت اين سينما در بدو تأسيس يك، دو و سه ريال بود. روزهاي نخست از فيلمهاي «سينما تمدن» استقبال چشمگيري ميشد؛ شبي پنجاهشصت تومان فروش داشت؛ اما چند صباحي بعد گيشه كفاف خرج سينما و هزينة كراية فيلم و دستمزد كاركنان را نداد. معتضدي موضوع را با سرتيپ درگاهي در ميان گذاشت، و او نيز سلطانحسنخان را شماتت كرد كه «چرا بايد محلهاي با آن همه جمعيت، سينمايي خالي از مشتري داشته باشد؟» روز بعد معتضدي باخبر ميشود كه «سالن تماشاگر ايستاده دارد و فروش هم بالغ بر صد تومان شده است». معتضدي گفته است هرگز نفهمید که چهگونه مردم در فاصلۀ دو روز این همه برای دیدن فیلم راغب شدند. روايت است كه عدهاي از اين جماعت مواجببگيرهاي سلطانحسنخان و عدهاي ديگر كساني بودند كه يك شبه و به اجبار يا تطميع به سينما «علاقهمند» شده بودند.(حیدری،غلام ، سینمای ایران:برداشت ناتمام ، نشرچکامه ) بخشی است از کتاب در دست تألیف «سالنهای سینما در تهران» RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۶/۹ عصر ۰۵:۳۳ تازهترین شماره مجله مهرنامه یا بقول برخی کیننامه بخش ویژهای را اختصاص داده به هیچکاک تحت عنوان هیچکاک در تهران .این پرونده حاوی مطالب زیر است . RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۹۴/۶/۱۰ عصر ۰۹:۵۳ (۱۳۹۴/۶/۹ عصر ۰۵:۳۳)ژیگا ورتوف نوشته شده: مجله مهرنامه از بهترین مجلات حال حاضر کشور است. شامل بهترین و پخته ترین نظرات سیاسی - فرهنگی - هنری - اجتماعی. من هر وقت فرصت کنم ختما می خرم و همین شماره را هم تهیه کردم. فقط یک مشکلی بزرگ دارد که اگر کسی به تیم مجله و آقای قوچانی دسترسی داشت حتما عنوان کند و آن فونت بسیار ریز مجله است که خواندن مطالب مجله را مشکل می سازد. بهتر است سایز فونت حداقل به دو برابر افزایش یابد. مطمئنا آمار خوانندگان چند برابر خواهد شد. حال مطالب هر شماره کمتر هم شود مهم نیست. مهم اینست که همین مطالب موجود را بتوان خواند. و اما بعد ... مطالب هیچکاک مجله بسیار جالب بود به خصوص مصاحبه با هوشنگ گلمکانی و بهروز افخمی . RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - حمید هامون - ۱۳۹۴/۶/۲۷ عصر ۰۱:۳۰ در این روزها که بنا به دلایلی با زمین و زمان سر جنگ و نا سازگاری دارم، زیارت این کتاب آبی بر آتش تند من بود.هدیه ای نفیس هم به لحاظ محتوی و هم ظاهر! : ساعتی در تهران با علی حاتمی، بهرام بیضایی مسعود کیمیایی.گزیده ی عکسهای عزیز ساعتی...
عزیز ساعتی، عکاس و فیلمبردار مجرب سینمای ایران (که در حال حاضر در عرصه ی فیلمبرداری بیش از عکاسی فعال است) با تصاویر حیرت انگیزش، ما را از همان ابتدا از دنیای اطرافمان جدا می کند.با علی حاتمی همسفر می شویم.غرق در رنگ و زیبایی.پرسه در تهران قدیم.با هزار دستان، حاجی واشنگتن، کمال الملک،دلشدگان و مادر.مسحور عکسهایی فوق العاده می شویم. زمینی نیستیم.اثری از محیط اطرافمان وجود ندارد.لذت می بریم و می بریم تا ... با بیضایی همسفر شویم.بازهم سفر در تهران قدیم با کلاغ و شاید وقتی دیگر.دوباره تصاویری فوق العاده ولی خاکستری با توجه به داستان فیلمها.هنوز کمی با دنیای حقیق فاصله داریم و از عکسها لذت می بریم تا می رسیم به دنیای تیره و خشم آلود مسعود کیمیایی در تیغ و ابریشم،دندان مار و رد پای گرگ.تصاویری شگفت انگیز، تاثیر گذار و کاملا در خدمت فیلم.زمینی می شویم.نمایش عزیز ساعتی به اتمام می رسد.ما می مانیم و سه تفسیر متمایز از تهران که با توجه به روحیاتمان می توانیم از هر سه سری عکس لذت ببریم. اینها تفسیرِ منِ آماتور در زمینه ی عکاسی است.اما مطمئنا حرفه ایهای این عرصه (من جمله دو نفر از رفقای بنده در کافه و از بهترینهای این محیط) نیز از این عکسها لذت خواهند برد... این کتاب دوست داشتنی توسط موسسه فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر نظر در سال 93 منتشر شده است.فراموش کردم بگویم که این عکسها قبلا در سه نمایشگاه عکاسی مجزا توسط ایشان به نمایش گذاشته شده اند.تهیه ی این کتاب زیبا که روحتان را جلا خواهد داد به تمامی هم کافه ای های ارجمند توصیه می کنم.اینهم یکی از عکسهای منتشر شده در فضای مجازی کتاب (البته کمی کوچک شده) جهت حسن ختام این پست :
با احترام : حمید هامون یا حق... RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۶/۲۸ عصر ۰۲:۱۱ انتشار اولین شماره روزنامه سینما با سپاس از حمید هامون عزیز برای پست بسیارخوبش . RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۶/۳۱ عصر ۱۰:۰۵ تازهترین کتاب مسعود فراستی منتشر شد. حماسهسرای سینما آکیرا کوروساو و سینمایش قطع کتاب:رحلی نردبان معلوم نیست به کجا تکیه داده شده ، انتهای آن در میان ابرها گم شده است.جماعتی که پای نردبان جمع شدهاند انگار با یک پدیده نه چندان مرسوم مواجهند . وقتی مسیر رو به بالای نردبان را نگاه می کنی کسی را می بینی که با فاصلۀ زیاد از زمین بالای نردبان در حال حرکت به بالاست.یکی از میان جمع که بهتر میبیند می گوید: RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۴/۷/۲۴ عصر ۰۷:۳۸ آخرین پرواز عقابها روزنامه سینما به مناسبت 30 سالگی عقابها یکی از آثار محبوب دهه 60 و بعنوان پرفروشترین و پرمخاطب ترین فیلم تاریخ سینمای ایران ،پرونده ای خواندنی و کوچک را تدارک دیده است که نسخه pdf آن در سایت روزنامه قابل مشاهده است. مصاحبه با سعید راد، رضا رویگری و همچنین مزینانی تهیه کننده فیلم از بخشهای جالب این ویژه نامه است. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۹۴/۹/۶ عصر ۰۷:۰۲ اینطور که می گویند , شماره جدید مجله فیلم به علت اینکه یک شماره مخصوص است دارای مطالب پرباری است. شماره 500 . قدیم ترها اگر کیوسک سر خیابان مجله فیلم را دیر می آورد کلی بی تاب و نگران می شدیم اما الان سالهاست که دیگر مجلات کاغذی نمی خرم مگر شماره ای خاص باشد. اگر دوستان این شماره ویژه را تهیه کرده اند و مطالب آن را باارزش دیدند حتما اعلام کنند که ما هم بخریم . روی جلد سه استاد پیشکسوت سینمای ایران - جمشید مشایخی - عزت اله انتظامی - داوود رشیدی ( جای استادان نصیریان و کشاورز خالی ) همیشه سلامت باشند. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۹/۷ عصر ۱۱:۲۹ (۱۳۹۴/۹/۶ عصر ۰۷:۰۲)سروان رنو نوشته شده: رنو جان سلیقهها متفاوتند. این شماره مجله فیلم به طور خاص (به گمان من ) علی رغم سردبیری اصغر فرهادی بیشتر شباهت به مجلات زرد دارد .البته منظورم این نیست که شمارههای دیگر این مجله تحفهای بوده .جلد مجله هم بازسازی جلد شماره ده مجله است که صحنهای است از فیلم خانه عنکبوت ساخته علیرضا داودنژاد .تفاوت این دو عکس در گلدان گلی است که دیگر در میانه نیست ، شاید اشارهای باشد به شادابی و نشاطی که دیگر در چهرهها نیست . پریدن آن پرندهای که نامش جوانی بود. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - آقای همساده - ۱۳۹۴/۹/۲۲ عصر ۰۶:۰۹ (۱۳۹۴/۹/۶ عصر ۰۷:۰۲)سروان رنو نوشته شده: دیشب ب. ی. ب. ی. س. ی توی یه برنامه با حضور م. س. ع. و. د به. ن. ود (صفحه پنج آخر هفته؟! ) که هفته نامه و ماهنامه ها رو مرور میکنه این شماره رو معرفی کرد. ب. ه. نود به جز توضیح مطالب این شماره یه نکته جالبو گفت : (عکس پشت جلد مربوط میشه به فیلم خانه عنکبوت با حضور بازیگران اصلیش و از نفر چهارم هم عینک و لیوان چایی اش فقط مونده ). نفر چهارم میدونین کیه؟ خود ایشون! عجب نکته و عجب پلتیکی مجله فیلم زده و کسی هم دو زاریش نیفتاده!! این تنها حضور این آقا به عنوان بازیگر تو سینمای ایرونه و یه بارم به عنوان مشاور با جمال شورجه تو فیلم لبه تیغ هم همکاری کرده... RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زبل خان - ۱۳۹۴/۹/۲۴ عصر ۰۹:۱۵ دیروز توی دکه مطبوعاتی محله مون دیدم شماره جدید دنیای تصویر امده که اختصاص داره به 110 شخصیت سینما و تلویزیون.. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۹۴/۹/۲۴ عصر ۱۱:۳۰ (۱۳۹۴/۹/۲۴ عصر ۰۹:۱۵)زبل خان نوشته شده: اینا که همه اش مرد هستند . پس زن ها چی ؟! RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۴/۱۰/۲۰ عصر ۰۷:۳۳ فریدون جیرانی یک خاطره باز به تمام معناست . اطلاعاتش از زوایای مختلف تاریخ سینمای ایران غبطه برانگیز است . علاقه زیادش به دوبله و تحقیقاتی که طی سالها درباره هنردوبلاژ انجام داده او را به پژوهشگری محبوب نزد دوبله دوستان نیز بدل کرده است . با انتشار روزنامه سینما ، او دوباره به دوران طلایی انتشار هفته نامه سینما در اوایل دهه 70 نزدیک می شود. در شماره دوم دیماه ،جیرانی به پرفروشترین فیلمهای دهه 70 پرداخته است که در کنار نام هرفیلم یک توضیح نسبتا مفصل از سوی منتقدان به همراه یک تک نگاری گنجانده شده است که کاملا به درد خاطره بازان می خورد! RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - دزیره - ۱۳۹۴/۱۱/۷ صبح ۰۸:۴۶ پنج شنبه اول بهمن ماه نخستین شماره مجله " هنر و سینما " به سر دبیری اقای محسن ازرم منتشر شد. به قول مدیر مسئول این مجله که در سر مقاله اورده است (( کار ساده ای نیست.ریسک کوچکی هم نیست. در این زمانه کسادی فرهنگ و هنر و سینما و مطبوعات، کار فرهنگی عین خطر کردن است.)) مطالب مجله فوق العاده به روز است و علاوه بر پرداختن به سینمای حال ایران و جهان به سریالها و برخی برنامه های تلویزیونی ایران و جهان هم میپردازد. همین طور موسیقی، کتاب، نقاشی و داستان البته همه به نوعی مرتبط با سینما. یک بخش هم دارد تحت عنوان " تاریخ سینما " که در این شماره به فیلم " خط قرمز " مسعود کیمیایی به قلم جواد طوسی پرداخته است. گزارش این شماره مجله شامل مطالب جالب و دست اولیست از فیلم در دست ساخت اقای اصغر فرهادی که در خارج ایران حواسها را بسیار به خود معطوف کرده است. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - BATMAN - ۱۳۹۴/۱۱/۷ عصر ۱۰:۵۳ کسب و کار آقای فابریزی Le Systeme Fabrizzi خلاصه نمایشنامه در این نمایش نامه آنتونیو فابریزی مرد مهربان و خوش قلبی است که به هرکسی که بخواهد با نرخ بهره سه درصدی پول قرض می دهد او به هر شخصی که پولی به وی بپردازد با سود 30 درصدی بازپس می دهد، این عمل فابریزی سوء ظن هایی را بر می انگیزد در نتیجه رئیس پلیس مشکوک می شود که اویک کلاه بردار است، بازرس ویژه نیز از پایتخت می آید تا حساب و کتاب های فابریزی را بررسی کند اما فابریزی دفاتر خود را به او نمی دهد، در این بین رئیس پلیس به آمیلیا دختر فقیری که بدنام است پیشنهاد می دهد که با شهادت دروغ فابریزی را متهم به فریب دادن خود کند ! Aftabir.com ________________________________ حین جستجو در سایتها متوجه شدم برخی کاربران آلبرت هوسون رو (به دلیل تشابه اسمی) با آلبرت هاوسون اشتباه گرفتن
Albert Howson متولد نیویورک February 3, 1881 رئیس بخش سانسور WB بازیگر سرشناس فیلمهای صامت از جمله Vampire و نویسنده آثاری همچون نمایش بانوان بود _________________________________
Albert Husson به تاریخ سوم ماه اوت August 3, 1912 در شهر لیون فرانسه در خانوادهای که اغلب صاحب مقام قضایی بودند، چشم به جهان گشود بنا به سنت خانوادگی، تحصیلات خود را تا اخذ درجه دکترای حقوق در دانشگاه لیون ادامه داد نمایشنامه کسب و کار آقای فابریزی از جمله آثار صحنه ای قابل توجه اوست نخستین بار ماه اکتبر 1963 در تئاتر مدرن پاریس به اجرا درآمد و با استقبال بسیار مواجه شد Novler.com بعدها در سال 1967 با عنوان اصلی Le System Fabrizzi در تلویزیون فرانسه به نمایش درآمد در سال 1972 نسخه دیگری با نام Das System Fabrizzi توسط آلمان غربی بازسازی و پخش شد ________________________________________ تئاتر تلویزیونی کسب و کار آقای فابریزی 1375 از این تله تئاتر کمدی و زیبا خاطره خوشی دارم که متاسفانه هیچ وقت تکرار نشد تا برام تجدید خاطره ای باشه، به سروش هم سفارش دادم اما جوابی نگرفتم با توجه به باز پخش مجموعه تئاترهای دهه های 60 / 70 / 80 در بخش نمایش خانه، این روزها فرصت مناسبی بود تا این پیشنهاد رو مطرح کنم به همین دلیل با ایمیل مدیریت شبکه 4 تماس و پیشنهاد پخش مجدد رو با ایشان در میان گذاشتم هر چند بعید میدونستم نتیجه ای بگیرم دلیل عدم پخش هم مربوط میشه به شرایطی که بعدها برای خانم لاکانی پیش اومد ! بنابراین فکر نمیکنم به این زودیها شاهد پخش دوباره این اثر به یادماندنی به همراه موسیقی زیبای تیتراژ پایانی اون باشیم چند شب قبل تصمیم گرفتم مطلبی در موردش تهیه کنم تا بعد از سالها یادی کنیم از عوامل و بازیگران
کارگردان تلویزیونی/ مسعود فروتن تهیه کنندکان/ علی اصغر آزادان، جواد ظهیری تدوین/ مجید میرفخرائی با حضور پیشکسوتان عرصه تئاتر و تلویزیون مینا لاکانی/ آمیلیا اصغر همت/ فابریزی
شهین علیزاده اسماعیل شنگله صدیقه کیانفر احمد آقالو جمیله شیخی
عباس شادروان احمد دامود سهراب سلیمی هوشنگ قوانلو نقد کتاب یک نظام اقتصادی و سیاسی کلان، مکانیزمهای اجرایی خاصی برای خود دارد و بدون آنها نمیتواند اقتدار و سیطرهاش را حفظ نماید هرگونه مکانیزم مشابه دیگری که خارج از این چارچوب عمل کند در حقیقت ایجاد نوعی مانع در برابر بقای این سیستمها و نظامهاست چنین رخدادی معمولاً چنین بیان میشود که حوزه عملکردهای اجتماعی را به طور اختیاری تقسیم نموده و سهم معینی برای خود در نظر گرفته است حتی اگر این «خوداختیاری» در حوزه اقدامات فردی و شخصی انجام شود از آن جایی که امکان تقلید، ترویج و تکثیر برای آن است همواره خطری بزرگ به شمار میرود و امکان دارد در آینده به صورت یک اپیدمی اجتماعی و اقتصادی درآید بنابراین هر فردی آگاهانه یا ناآگاهانه اسیر این سیستمها و نظامهاست اما گاه اتفاق میافتد که کسی بنا به خصوصیات فردیاش این قوانین و مکانیزمها را ندیده میگیرد و خودش و دیگران را از حیطه این نظامها خارج میکند در نتیجه به یک بحران نسبی دامن میزند، در نمایشنامه «کسب و کار آقای فابریزی*» اثر «آلبرت هوسون» چنین رویدادی اتفاق میافتد ! حسن پارسایی نمایشنامه کسب و کار آقای فابریزی در سال 1382 توسط محمد رضا خاکی ترجمه و منتشر شد توصیه میکنم این کتاب 130 صفحه ای که مطمئنا حجیم نیست رو تهیه کنید و از خوندنش لذت ببرید احیانا اگر امکان تهیه یا فرصتی برای مطالعه ندارید بد نیست نقد آقای پارسایی رو کامل بخونید با تشکر از نویسنده وبلاگ برای معرفی اسامی بازیگران Iranianserials پای صحبتها و درد دلهای هنرمند بزرگ صدیقه کیانفر Mehrnews.com تصاویر منتشر نشده از زنده یاد احمد آقالو Rahta.com ______________________________ اطلاعات کتاب عنوان/ کسب و کار آقای فابریزی پدیدآورندگان/ آلبرت هوسون (نویسنده) , محمدرضا خاكی (مترجم) موضوع/ نمایشنامه فرانسوی قرن 20 ناشر/ موسسه فرهنگی انتشاراتی اندیشه سازان محل نشر/ تهران نوع کتاب/ ترجمه زبان اصلی/ فرانسوی نوع جلد/ شومیز (گلاسه) تیراژ/ 1500 تعداد صفحات/ 128 تاریخ نشر/ 1382/11/28 RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - زاپاتا - ۱۳۹۴/۱۲/۲۹ عصر ۰۱:۱۱ کتاب سال ماهنامه سینمایی فیلم ،امسال به سینمای اکشن اختصاص دارد . یکی از خاطره انگیزترین کتاب های سال سینمای ایران که در نوروز امسال می تواند آن حس نوستالوژیک دوستان کافه را به شور آورد. تصویر روی جلد یادآور دوران طلایی سینمای اکشن در اواخر دهه 60 و 70 می باشد . استاد حدت که روزگاری از طراحان و نقاشان بنام پلاکارد و پرده سردرسینماها بود با ذوق و هنری ستودنی و با نقاشی آبرنگ ،ما را به دورانی شیرین و تکرار ناشدنی می برد . همان ایامی که قهرمانان سینمای ما مانند جمشید هاشم پور و فرامرزقریبیان با صحنه های زد و خورد و انفجار و تعقیب و گریز دوستدارانشان را به سالنهای نمایش فیلم دعوت می کردند . چیزی که امروز سینمای ایران کم دارد قهرمانانی از آن سنخ است که متاسفانه دیگر در سینمای ما جایی ندارد. یک گفت و گوی بسیار خواندنی هم با رضاصفایی پور(طوفان) نیز انجام گرفته که به نوعی به ظهور و افول پدیده سینمای اکشن در سینمای ایران می پردازد . در این مصاحبه طولانی ،او از روزگار خوش گذشته می گوید و در میان حرفهایش تلخی ها و شیرینی های بسیار دارد . نگاه مثبت او به دوبله نقشهایش خط بطلانی بر نظریات بازیگرانی است که سعی کرده اند طی این سالها دوبله را در موفقیتهایشان بی اهمیت جلوه دهند و حتی آن را بکوبند . او با صراحت گفته که در فیلمهایش به دوبله نیاز داشته و مکمل نقشهایش بوده است . گفت و گو با کارگردانان این ژانر از دیگر مطالب خواندنی کتاب سال است . در پایان یادی می کنم از زنده یاد ناصرمهدی پور که 19 سال قبل و در سن 42 سالگی قلبش از تپیدن ایستاد . این کارگردان فقید سینمای ایران که فیلمهای پرمخاطبی در سینمای اکشن مانند گریز ،دلار، گلها و گلوله ها و یاران را از خود بیادگار گذاشت جایش بسیار در کتاب سال خالی است . در مصاحبه ای که آن سالها از ایشان خواندم به صراحت گفته بود که تا زنده است به سینمای اکشن می پردازد و به تهیه کننده و مخاطب خود خیانت نمی کند . آثار شادروان مهدی پور در آن سالها همیشه مورد کم لطفی مدیران سینمایی بود و فیلمهایش با درجه ج اکران می گردید ، اما در شهرستان ها با اقبال فراوان روبرو می شد و دوستداران بسیار داشت.روحش شاد... RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۹۵/۱/۲۰ عصر ۰۴:۲۳ در پی افول نشریات کاغذی و تغییر مدیای رسانه ها از کاغذی به دیجیتال باخبر شدیم که ماهنامه صنعت سینما هم بعد از 14 سال انتشار , آخرین شماره خود را منتشر نموده و شهرام جعفری نژاد این شماره را آخرین شماره این نشریه اعلام کرده است. البته من شخصا تعداد زیادی از این نشریه را خریداری نکردم و شاید از بین 500 شماره نشریه فیلم و دنیای تصویر و بقیه عنوان ها فقط 10 تایی صنعت سینما خریده باشم و آن هم صرفا مواردی که پرونده جالبی داشتند. اما می توان گفت که یکی از فنی ترین مجلات تخصصی سینما بود . خود جعفری نژاد هم آدم کاربلد و جدی ای بود که سالها قبل در تلویزیون هم به عنوان منتقد و فیلمنامه نویس بارها دیده شد و مخصوصا من از سبیل اش خوشم می آمد ! امیدواریم بچه های این ماهنامه همچنان از طریق شبکه های مجازی و یا فعالیت در سایر نشریات , دانش و هنر خود را همچنان در دسترس همگان قرار دهند. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۹۵/۸/۹ عصر ۱۱:۵۷ چند روز پیش برای اولین بار پس از سالها مجله فیلم خریدم ! اولین تغییر مهمی که در آن دیدم قیمت اش بود که 7000 تومان شده بود اما عشق قدیمی بر قیمت گران آن غلبه نمود و خریدیمش .انگار دوستی قدیمی را بعد از سالها ببینی و او را دعوت کنی و برایش خرج کنی. حالا یکبار اشکالی ندارد. یک مقاله جالب در آن دیدم به قلم خود هوشنگ گلمکانی که فیلم همشهری کین را بدجوری نقد کرده و طوری پنبه فیلم را زده بود که فکر کنم استخوان های اورسن ولز (ره) در قبر به لرزه افتاده باشد. خدا را شکر که بالاخره یک منتقد شجاع پیدا شد و باد این فیلم پهلوان پنبه را خواباند. یک مقاله خوب هم از مسعود ثابتی در سایت مجله دیدم که از کمبود فیلم های کلاسیک در تلویزیون انتقاد کرده بود. یادمان نمی رود که در قدیم این رویه برعکس بود. یعنی تلویزیون اینقدر که فیلم کلاسیک پخش می کرد فیلم رنگی و جدید پخش نمی کرد. گویا الان مسئولان از آن طرف بام افتاده اند. بی دلیل نیست که سطح سلیقه مخاطبان و به خصوص جوانان اینقدر افت کرده است. البته در ماهواره هم کفه ترازو چندان به نفع سینمای کلاسیک نیست. http://www.film-magazine.com/reviews/iran/1149/ .. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - جیمز باند - ۱۳۹۵/۸/۱۰ عصر ۰۶:۰۳ والا وقتی همین شبکه نمایش فیلمهای کلاسیک را در ساعت 2 و 7 صبح پخش میکنه و سریالهای بی مقدار کره ای را در بهترین ساعات قرار میده دیگه چه انتظاری میشه داشت. در ماهواره ها هم فعلا فقط جم کلاسیک فیلم کلاسیک پخش میکنه. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - اسکورپان شیردل - ۱۳۹۵/۸/۱۱ عصر ۰۶:۵۱ (۱۳۹۵/۸/۹ عصر ۱۱:۵۷)سروان رنو نوشته شده: شاید هم برعکس ، سلیقه ی مخاطبان اونقدر افت کرده که مسئولین ناچارند فیلمهای مزخرف جدید رو به خوردشون بدن. تو همین سایتهای دانلود وقتی یه فیلم کلاسیک دوبله ی باارزش برای دانلود میذارن صدای خیلیها درمیاد که این فیلمهای عهد بوق چیه میذارین؟! به هر حال باید صبر کنیم ببینیم این پسرفت فرهنگی که به لطف هم مسئولان و هم خود مردم با کمک شبکه های ماهواره مانند جم و شبکه های اجتماعی همچون تلگرام و اینستاگرام به آن دچار شده ایم کی روند صعودی پیدا می کند. تلویزیون/ فیلم و سریال - BATMAN - ۱۳۹۵/۸/۱۲ صبح ۰۵:۲۲ (نظر شخصی خودم رو عنوان میکنم) این روزها مردم غالبا ترجیح میدن بیشتر وقتشون رو پای اینترنت صرف کنن و در حال حاضر کمتر کسی پای ثابت تلویزیون و حتی ماهواه ست علاقمندان سینما هم فیلمهای مورد علاقه و محبوبشون رو از طریق دانلود یا سفارش دادن تهیه میکنن تا در زمانی معین و با خیال آسوده به تماشای آثار سینمایی دلخواه بنشینن شاید همین موارد بهانه ای باشه تا مدیران و دست اندرکاران شبکه های تلویزیونی اونطور که باید به پخش آثار سینمایی بها ندن و احساس کنن در این باره وظیفه ای بر دوش اونها نیست در این شرایط، وقتی شبکه ها مخاطبان خودشون رو از دست بدن نمایش فیلم سینمایی برای مسئولین و ناظرین پخش دغدغه مهمی به حساب نمیاد، در نتیجه حساسیتی به این موضوعات ندارند 파스타 در رابطه با پخش سریالهای کره ای که جیمزباند بهش اشاره کرد دلیل اصلیش برمیگرده به سیاستهای صدا و سیما در قبال وظایف و ظوابطی که بر انجام اونها گردن نهاده، یعنی اهالی رسانه ملی عملا اختیاری از خود ندارند House of Cards نیازی به توضیح نیست، فقط کافیه کمی به این قضیه فکر کنید که چطور ممکنه تلویزیون بعد از سالها سریالی آمریکایی پخش کنه؟! (سیاسی بودن این اتفاق کاملا مشهوده) Chef 1993-96 خیلی به جا و پسندیده ست در کنار پخش سریالهای کره ای لااقل هر از گاهی مجموعه های قدیمی مثل سرآشپز (کمدی، جذاب) پخش بشه البته فکر نمیکنم قبلا بصورت کامل دوبله شده باشه و بصورت ناقص هم نمایش دادن، اما کاراکترهای اصلی Everton و Janice با صدای پطروسی و غزنوی در اذهان مردم ماندگار شد از بین همه شخصیتها به جنیس علاقمند بودم، چقدر اورتن رو اذیت میکرد و حرصش میداد، کمترین توجه از طرف سرآشپز کافی بود تا بحث جدایی رو پیش بکشه! Pit and the Pendulum 1961 در مواجهه با زمانبندی نادرست پخش فیلم، سریال و سایر برنامه ها بهترین راه حل ممکن ضبط و تماشا کردن در ساعت دلخواه هست شخصا اینکارو انجام میدم، آخرین موردی که حوصله کردم و فرصت شد از شبکه نمایش ضبط کنم سرداب و پاندول بود هر چند بعدها نسخه اصلی رو هم دانلود کردم، به هر حال از تماشای یک فیلم بدون حذفیات لذت خیلی بیشتری میبری تماشای این فیلم دهه شصت میلادی رو به طرفداران و علاقمندان فیلمهای سبک وحشت با تم معمایی و اسرارآمیز توصیه میکنم از نکات مثبت/ بازی خوب و قابل قبول وینسنت پرایس (بازیگر ثابت فیلمهای ترسناک کلاسیک) + طراحی صحنه و نمایش درست از مکتب اکسپرسیونیسم همچنین تماشاگر به خوبی تحت تاثیر معماری و فضای رازآلود فیلم قرار میگیره که بعضا در مواردی من رو یاد فیلمهای هیچکاک انداخت تصاویری از فیلم سرداب و پاندول در سال 1991 بازسازی شد که حاوی صحنه های بر هنگی است (البته هنوز ندیدم و نظری دربارش ندارم) RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - Savezva - ۱۳۹۵/۸/۱۲ عصر ۱۰:۵۷ دوستان محترم کافه... این شماره دنیای تصویر را از دست ندهید. 100 شخصیت فراموش نشدنی تاریخ سینما و تلویزیون ایران گزيدهاي از مطالب اين شماره: قهرمان بيتدارک (سيد/ بهروز وثوقي در فيلم «گوزنها») رنج از خودبيگانگي (مش حسن/ عزتاله انتظامي در فيلم «گاو») سليماني ميان مورچگان (کمالالملک/ جمشيد مشايخي در فيلم «کمالالملک») دوگانگي اساطيري (قيصر/ بهروز وثوقي در فيلم «قيصر») غمگين شادمان! (علي بيغم/ فردين در فيلم «گنج قارون») مرزبان خير و شر (آقاحسيني/ داوود رشيدي در فيلم «کندو») ارباب قاچاق (زينال بندري/ جمشيد هاشمپور در فيلم «تاراج») پاندول عقل و احساس (حميد هامون/ خسرو شکيبايي در فيلم «هامون») به وسعت برکت آسمان (نايي جان/ سوسن تسليمي در فيلم «باشو غريبه کوچک») رقص غمناک مرد تنها (حامد احمدزاده/ محمدرضا فروتن در فيلم «شب يلدا») قرباني رستگار (سيما رياحي/ هديه تهراني در فيلم «شوکران») دلشکسته معصوم (ليلا/ ليلا حاتمي در فيلم «ليلا») حيلهگري در جبهه حق و باطل (عمروعاص/ مهدي فتحي در مجموعه تلويزيوني «امام علي(ع)») مقيم جنگل (ميرزا کوچک خان/ عليرضا مجلل در «کوچک جنگلي») مرد خانواده (قاسم/ حميد فرخنژاد در فيلم «ارتفاع پست») معترض مستأصل (حجت/ شهاب حسيني در فيلم «جدايي نادر از سيمين») راهزن محبوب (مرادبيگ/ خسرو شکيبايي در مجموعه تلويزيوني «روزي روزگاري») در حسرت زندگي (علي سنتوري/ بهرام رادان در «سنتوري») اندوه مادران سرزمين (گيلانه/ فاطمه معتمدآريا در فيلم «گيلانه») جوانمرد تکافتاده (سلطان/ فريبرز عربنيا در فيلم «سلطان») هنرمند تفنگ به دست (رضا تفنگچي/ جمشيد مشايخي در مجموعه تلويزيوني «هزاردستان») قلمچماق طناز (آقاي کاووسي/ فتجعلي اويسي در مجموعه تلويزيوني «بدون شرح») پدرخوانده وطني (بزرگ آقا/ علي نصيريان در مجموعه نمايش خانگي «شهرزاد») دختر کاپيتان! (بيتا دارابي/ ويشکا آسايش در فيلم «ورود آقايان ممنوع») بهلول شهر شلوغ! (مسعود شصتچي/ مهران مديري در مجموعه تلويزيوني «مرد هزار چهره») مأمور معذور (سلحشور/ رضا کيانيان در فيلم «آژانس شيشهاي») از اسب افتاده (دايي جان ناپلئون/ غلامحسين نقشينه در مجموعه تلويزيوني «دايي جان ناپلئون») پدر سنتي ما (اسدالله ميرزا/ محمدعلي کشاورز در مجموعه تلويزيوني «پدرسالار») واقعيت رويا (ملوک/ رويا تيموريان در فيلم «کافه ستاره») پرنده بي بال (فرشته/ نيکي کريمي در فيلم «دو زن») مکبث در جاده (حميد خوشمرام/ ابوالفضل پورعرب در فيلم «عروس») صبور تنها (ترانه/ ترانه عليدوستي در فيلم «من ترانه 15 سال دارم») هنرمند سرکش (گلرخ کمالي/ مژده شمسايي در فيلم «سگکشي») کودک ناجور (مکس/ فرهاد آئيش در فيلم «مکس») زمين خورده کوچه بازار (نادر/ رضا عطاران در مجموعه تلويزيوني «بزنگاه») مرد نمونه ايراني (نقي معمولي/ محسن تنابنده در مجموعه تلويزيوني «پايتخت») کاپيتان کلهشق (ناخدا خورشيد/ داريوش ارجمند در فيلم «ناخدا خورشيد») نشان شرّ! (ناتاشا/ رويا نونهالي در مجموعه تلويزيوني «خواب و بيدار») طعم آبرومندي (مامان عفت/ گلاب آدينه در فيلم «مهمان مامان») هيولاي درون (پرويز/ لوون هفتوان در فيلم «پرويز») پادشاه گوسفندان! (سلطان و شيرزاد/ مهدي هاشمي در مجموعه تلويزيوني «سلطان و شبان») خلافکار اهلي (رضا مثقالي/ پرويز پرستويي در فيلم «مارمولک») کپسول رذالت! (آقاشاپوري/ رضا رويگري در فيلم «بوتيک») ميراثدار آينههاي کهن (خانم بزرگ/ جميله شيخي در فيلم «مسافران») و.... RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - Classic - ۱۳۹۵/۸/۱۳ صبح ۱۱:۴۸ (۱۳۹۵/۸/۱۱ عصر ۰۶:۵۱)اسکورپان شیردل نوشته شده: متاسفانه این مطلب صحیح است. البته این پدیده فقط مختص به دنیای سینما و فیلم ها نیست. در سایر هنرها مانند موسیقی و ... هم چنین افت سلیقه ای مشاهده می شود. شما به کیفیت و ماندگاری موزیک ها و آهنگ های قدیمی دقت کنید. ترانه های زیبایی که همه ما کم و بیش از حفظ داریم و با وجود قدیمی بودن , هر گاه از دستگاه پخش ماشین یا در کافی شاپی آنها را می شنویم حالمان دگرگون می شود و باز لذت می بریم. اما آهنگ های جدید اکثرا تاریخ انقضا کوتاهی دارند و نهایتا چند ماه گوش داده می شوند. خوشبختانه راه حل این مشکل , پدیده بسیار مفید video on demand است. دیگر دوران اینکه مخاطب جلو کانال تلویزیون یا ماهواره بنشیند و منتظر باشد که دست اندرکاران آن شبکه چه فیلمی برایش پخش می کنند در حال گذشتن است. امروزه با پیشرفت اینترنت ,پدیده فیلم و ویدیوی درخواستی کم کم جایگاه خود را پیدا می کند. چیزی که با قوی تر شدن سایت هایی مانند یوتیوب و آپارات و نماشا و ... کم کم شاهد آن هستیم. حتی شبکه های مختص فیلم های کلاسیک مانند ترنر کلاسیک TCM (Turner classic Movies ) نیز به سمت این نوع سرویس ها رفته اند. کافی است در یک جمع کلاسیک دوست نشسته باشید و همگی بر روی یک فیلم توافق کنید و با انتخاب آن همگی از تماشای یک فیلم کلاسیک خوب در جمع لذت ببرید. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۹۵/۸/۱۴ صبح ۱۰:۵۱ جذابیت طرح روی جلد برای نشریات کاغذی بسیار مهم است. متاسفانه امروزه بیشتر مجلات به دلیل تنگناهای مالی , روی جلد خود را به تبلیغ فیلم ( بیشتر ایرانی ) اختصاص داده اند و کمتر شاهد طرح جلدهای خلاقانه و غیر تبلیغاتی هستیم. ماهنامه فیلم تقریبا تمام روی جلد شماره های اخیر این سالهای خود را به تبلیغ فیلم های ایرانی واگذار کرده اما برخی مجله ها مانند دنیای تصویر هر از چند گاه از طرح جلدهایی زیبا و غیر تبلیغاتی استفاده می کنند همانا یکی از زیباترین آنها عکس زیر است. زمانی که این شماره در آمد , با توجه به اندازه بزرگ این مجله , تصویر دون کارلئونه (حفظ الله گربهُ ) - مارلون براندو - از صد متری بر سینه دکه مطبوعاتی می درخشید و رهگذران را وسوسه می کرد. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۹۶/۲/۲۴ عصر ۰۹:۴۳ یکی از بهترین کتاب هایی که سال گذشته دیدم و خریدم کتاب نفیس امپراطوری هالیوود است. سرگذشت بوجود آمدن هالیوود کلاسیک و قدیم از 1900 تا 1960 و بزرگانی که این امپراطوری رویاسازی را بنیان نهادند . از صاحبان استودیوها که اکثرا از فقر به این صنعت پناه آورده بودند و ناگهان در ردیف ثروتمندترین و بانفوذ اشخاص درآمدند تا کارگردانان و بازیگرانی که توسط این هنر-صنعت جدید از گمنامی به اوج محبوبیت رسیدند. این کتاب قطور دارای عکس های نایاب و صفحه بندی زیبایی است. صفحات کاملا رنگی و گلاسه است. مشکل اصلی وزن سنگین کتاب است ! مخصوصا اگر عادت دارید شب ها دراز بکشید و کتاب را در حالت خوابیده بخوانید کار سختی خواهد بود اما مطمئن باشید که بعد از چند روز بازوی شما حسابی ورزیده خواهد شد نویسنده کتاب نیل گابلر و مترجم آن الهام شوشتری زاده است و یک CD هم ضمیمه کتاب است که توسط ناصر ممدوح دوبله شده است. قیمت کتاب با این سی دی 48 هزار تومان است که به نظر من ارزش اش را دارد . امکان خرید کتاب به صورت اینترنتی از سایت http://www.bookroom.ir میسر است. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۹۶/۷/۲۸ عصر ۱۲:۲۴ (۱۳۹۵/۸/۹ عصر ۱۱:۵۷)سروان رنو نوشته شده: بعد از یکسال دوباره معشوق قدیمی در دکه روزنامه فروشی به ما چشمک زد و ما را بفریفت ! چندی قبل دیدم یک شماره خوب از مجله فیلم دراومده و بعد از یکسال پرهیز دوباره یک مجله کاغذی خریدم. البته قبل از خرید مطالبش رو چک کردم و دیدم شماره خوبی است. تغییراتی که نسبت به خرید سال قبل کرده بود اول قیمتش بود که رُند شده بود 10 هزار تومان ! کیفیت و ضخامت کاغذهاش هم در حد بوندس لیگا شده و خلاصه خبری از نوستالژی اون کاغذهای کاهی که بوی خاصی می داد نیست. یاد اون مسئول اشتراک شون بخیر ... ( آقای ساکت ؟! ) اما مطلبی که داخلش دیدم و ترغیب به خرید شدم پرونده بازیگری بود که خوب کار شده بود و مطالب جالبی از کارگردانان و بازیگران زیر دست اونها آورده شده بود. ای کاش فونت نوشته ها را هم یک درجه درشت تر کنند تا خوانندگان بیشتر شوند. https://www.film-magazine.com/archive/530/ RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - Savezva - ۱۳۹۶/۱۲/۲۷ عصر ۰۸:۱۸ انتشار شماره نوروزی ماهنامه سینمایی 24 شماره نوروزی مجله 24 منتشر شد.در این شماره پربار و پر مطلب علاوه بر مروری بر فیلمهای ایرانی و خارجی در سال گذشته و بررسی جشنواره فجر و مطالب کلی، یک پرونده جذاب و خواندنی در مورد 20 سکانس ماندگار تاریخ سینما وجود دارد. این سکانس ها شامل فیلم هایی نظیر فقط فرشته ها بال دارند، چقدر دره من سبز بود، بدنام، شب، پدرخوانده، بچه رزمری، درخشش، آنی هال و ... می باشد. اگرچه جای سکانس های ماندگار بسیاری از فیلم های مطرح در این پرونده خالی است اما به هرحال در نوع خود خواندنی و جالب است. از نکات مهم این ویژه نامه این است که با اسکن از طریق گوشی و یا استفاده از اپلیکیشن QR Code می توانید این سکانس ها پس از دریافت لینک تماشا کنید. سکانس ماندگار، جذاب و خاطره انگیز حضور الزا در کاباره ریک و مواجهه شده آن ها با یکدیگر در فیلم کازابلانکا نیز یکی از سکانس های ماندگاری است که در این ویژه نامه جای گرفته است. و نکته آخر اینکه این شماره با قیمت جالب توجه 15 هزار تومان!! و مثل همیشه به صورت تمام رنگی و گلاسه منتشر شده است. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۳۹۹/۶/۱۲ صبح ۱۰:۲۳ سعید Savezva عزیز خبر درگذشت مسعود مهرابی رو در جعبه پیام نوشته بودن. مسعود مهرابی مانند بقیه دست اندرکاران زیاد در چشم نبود اما در اولین صفحه مجله فیلم نام اون در صدر بود و بنیانگذار و مدیر ماهنامه فیلم بود. نقش این مجله در دورانی که هیچ مجله سینمایی وجود نداشت بسیار پررنگ بود و کایه دو سینما برای ما بود . خیلی از نویسندگان امروز و فیلمسازان و بازیگران و منتقدان امروزی , مدتی رو یا در اونجا کار کردن یا حداقل خواننده مطالب این نشریه ی باسابقه بودن. یادم هست که در زمانی که اینترنت نبود چقدر برای اطلاع از چاپ شماره جدیدش هی به دکه ها و کیوسک های مطبوعاتی سرک می کشیدیم و بوی کاغذ کاهی اش خاص بود. بر خلاف مجله دنیای تصویر که کاغذ سفید مدرن تری داشت. بعضی از مطالب اش رو قورت می دادیم . مثل چاپ زندگینامه مارلون براندو که به صورت دنباله دار توسط نیکی کریمی ترجمه می شد و بعد از اون چاپ بخش هایی از کتاب زندگی نامه اینگرید برگمن که توسط آنتونیا شرکا انجام می شد. من سه بار تماس تلفنی با دفتر مجله داشتم ... بار اول گفتم می خوام با آقای شرکا صحبت کنم . گفتن ایشون خانم آنتونیا شرکا هستن و آقا نیستن ! این شوک اول بود. دوم وقتی بود که تازه DVD به دنیا اومده بود و توی ایران هنوز پا نگرفته بود. ما باند صدای دوبله رو از نسخه های CD جدا کردیم و روی تصویر با کیفیت DVD میکس کرده بودیم .. برای کازابلانکا و یکی دو فیلم دیگه بود. با کامپیوترهای ضعیف اون زمان مکافاتی بود. اما خب ما عشقی کار می کردیم . من نسخه ای از DVD دوبله کازابلانکا رو فرستادم مجله فیلم . چند روز بعدش دیدیم یکی زنگ میزنه . صداش کلفت بود ! گفت هوشنگ گلمکانی هستم و چرا فیلم صدا نداره ؟! منم راهنمایی کردم که پخش کننده مناسب رو استفاده کنن و نمی دونم موفق شدن یا نه. بار سوم هم وقتی بود که مسئول اشتراک شون به اسم آقای ساکت ؟ پور ساکت ؟ یا همچین نامی تماس گرفت و گفت یکی از مشترکین ما همه شماره ها رو داره . چون من نامه فرستاده بودم که شماره های قبل رو میخوام. خلاصه چند روز بعد دیدیم چند تا گونی مجله اومده در خونه . دست اش درد نکنه . تا یکسال عیش ما جور بود. شما هم هر خاطره جالبی از مجله فیلم دارید حتما بنویسید RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - Savezva - ۱۳۹۹/۶/۳۱ عصر ۰۹:۴۰ شماره جدید ماهنامه فیلم گرامیداشت زنده یاد مسعود مهرابی و روز ملی سینما منتشر شد روایتهایی ازیک عمر رنج و سرمستی: به یاد مسعود مهرابی RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - دره پدری - ۱۳۹۹/۱۱/۲۲ عصر ۰۸:۰۶ با سلام به اهالی کافه. در یکی از پست های قدیمی کافه در همین بخش (http://cafeclassic5.ir/printthread.php?tid=62)، گفتگوهایی انجام شده در خصوص نشریه سینمایی 24-شماره 3 (اسفند 88). در اون پیام ها یکی از دوستان به نام Surrealist (http://cafeclassic5.ir/user-25.html)، لینکی قرار داده برای دانلود شماره مذکور در قالب pdf: http://www.hmg.ir/archive/16-cinema/278-cinema3.html ولی اون لینک در حال حاضر فعال نیست. دوست دیگری به نام MunChy (http://cafeclassic5.ir/user-9.html) نیز در این خصوص پیام هایی قرار داده و لینک هایی نیز گذاشته که اون لینک ها هم الان دیگه فغال نیستند: http://m1.imagemoon.us/images/01587IMMP01-01-08_1341.JPG http://m1.imagemoon.us/images/01587IMMP01-01-08_1343.JPG احتمالا کسی از دوستان شماره مذکور را در اختیار دارد؟ دلیل پیگری من برای دسترسی به این شماره این است که این طور که در پست های یاد شده، نقل شده است، شماره 3 نشریه 24 حاوی اطلاعات ذی فیمتی است در خصوص فیلم های پخش شده از برنامه ارزشمند "هنر هفتم (با اجرای زنده یاد دکتر عالمی)". RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - دره پدری - ۱۳۹۹/۱۱/۲۵ عصر ۰۳:۵۷ با سلام به همه دوستان. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - Savezva - ۱۳۹۹/۱۲/۲۰ عصر ۰۹:۳۷ دوست عزیز شماره 3 مجله 24 را می توانید از لینک زیر دریافت کنید قصه مرد و کافه اش یک مطلب بسیار خواندنی و چند روایت جذاب و معتبر درباره کازابلانکا که در شماره سوم مجله 24 مربوط به اسفند 1388 منتشر شده است. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - Savezva - ۱۳۹۹/۱۲/۲۲ عصر ۰۷:۳۳ پایان تلخ کشتی که تغییر مسیر داد...
متاسفانه این روزها اخبار ناخوشایندی از مجله فیلم، معتبر ترین رسانه سینمایی کشور به گوش می رسد. نشریه ای قدیمی و ریشه دار که به عنوان یکی از مهمترین عناصر فرهنگی ایران در حوزه سینما به مدت 38 سال منتشر شده است. این مجله که با مشارکت زنده یاد مسعود مهرابی، هوشنگ گلمکانی و عباس یاری در سال 1361 تاسیس شد، با تحمل رنج و مشقت های فراروان و تلاش های ستودنی بنیانگذارانش به سرعت به عنوان بزرگترین مرجع سینمایی ایران در حوزه مطبوعات مطرح شد و خیلی زود جایش را در میان علاقمندان به سینما باز کرد. به گونه ای که کمتر کسی را می شناسید که عاشق و اهل فیلم و سینما باشد اما مجله فیلم را مطالعه نکرده باشد. در ابتدای کار و با تقسیم مسئولیت ها بین بنیانگذاران مجله، مسعود مهرابی به عنوان صاحب امتیاز معرفی می شود. این سه تن در سال 1386 مشارکت نامه حقوقی را امضا می کنند که بر اساس آن با مرگ یکی از سه نفر، مشارکت منحل میشود و در ماده دیگری تصریح شده که چنانچه مسعود مهرابی به هر دلیلی قصد ادامه کار مطبوعاتی نداشته باشد و بخواهد امتیاز مجله را به شخص دیگری واگذار کند، اولویت با دو شریک دیگر - یاری و گلمکانی – است. اما با درگذشت نامبرده، پویا مهرابی به عنوان وارث، امتیاز نشریه را دریافت کرده و از همین جاست که متاسفانه اختلافات بالا گرفته و در نهایت صاحب امتیاز جدید نشریه حکم اخراج گلمکانی و یاری را صادر می کند و بقیه ماجرا ... واقعا جای تاسف دارد که این اختلافات در مورد نشریه ای اتفاق بیفتد که سال های سال به عنوان پرچمدار فیلم و سینما در حوزه مطبوعات کشور فعالیت داشته و تا امروز ماوای بسیاری از عاشقان فیلم و سینما بوده است. مخاطبانی که هرماه با اشتیاق فراوان بی صبرانه منتظر انتشار شماره جدید آن بوده اند، تا آخرین مطالب و رویدادهای سینمای ایران و جهان را مطالعه کنند. فیلم در واقع فقط یک نشریه نیست، یک جریان پر خاطره و نوستالژیک از تاریخ مطبوعات سینمایی است که با گذشت نزدیک به 40 سال تداعی گر بسیاری از اتفاقات سینمای ایران و جهان در سال های سخت و طاقت فرسا بوده و نقش و تاثیر مهمی در سینمای بعد از انقلاب داشته است: از محدودیت های دهه 60 و دوران جنگ تا موج جدید سینمای ایران در دهه 70 و اتفاقاتی که در دهه 80 و 90 رخ داده است. چه بسیار نویسندگان و منتقدانی مانند مرحوم ایرج کریمی و امثال آن که در این نشریه با قلمشان، زیباترین و ماندگارترین نقدها را از خود به یادگار گذاشتند ... در حالی که پس از درگذشت زنده یاد مسعود مهرابی در شماره ویژه نامه ذکر شده بود که این کشتی با دو بنیانگذار دیگرش به راهش ادامه می دهد، اما گویا این کشتی با این شرایط باید سکانش را در اختیار ناخدای جوان و بی تجربه اش قرار دهد تا با تیم جدید و جوانش مسیر تازه ای را امتحان کند: ناخدایی که یا کشتی را به ساحل آرامش و پیشرفت می رساند و یا در میان موجهای سهمگین غرق می کند ... RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - soheil - ۱۳۹۹/۱۲/۲۳ عصر ۰۱:۲۶ (۱۳۹۹/۱۲/۲۲ عصر ۰۷:۳۳)Savezva نوشته شده: بعید میدونم با وضع موجود مجله فیلم اساسا توان ادامه دادن داشته باشه. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - دره پدری - ۱۳۹۹/۱۲/۲۵ صبح ۰۹:۲۹ [quote='Savezva' pid='41945' dateline='1615399638'] دوست عزیز شماره 3 مجله 24 را می توانید از لینک زیر دریافت کنید .... [ با سلام به اهالی کافه و با سپاس از جک لمون عزیز بابت آپلود شماره 3 نشریه 24. در خصوص لیست فیلم های پخش شده از برنامه هنر هفتم که در صفحات 148 و 149 مجله درج شده، اینطور که از مطالب نگارنده بر میاد، خود نگارنده هم واقف بوده که لیست مذکور دقیق نیست. به نظر من در مصاحبه ای که در صفحه 150 مجله با زنده یاد دکتر عالمی انجام شده، اطلاعاتی هست که بر عدم دقت لیست مذکور صحه میذاره. ولی خوشبختانه بر مبنای همون مصاحبه و بر مبنای یکی از پست های قدیمی کافه به آدرس http://cafeclassic5.ir/thread-669-post-40952.html#pid40952 میشه لیست مذکور دقیقش کرد: 1-زنده یاد دکتر عالمی در مصاحبه گفته که "در اصل 70 برنامه ضبط شده بود ولی فقط 63 تا از برنامه ها پخش شد...". این نشون میده که 63 فیلم از برنامه هنر هفتم پخش شده. نه اینکه تعداد برنامه های پخش شده 63 باشه. چون تعدادی از برنامه ها، صرفا تکرار برنامه قبل بوده اند. یکی از برنامه های تکراری مربوط به فیلم روز جشن (ژاک تاتی) هست که در جدول هم به این نکته اشاره شده. برنامه تکراری دیگه مربوط به فیلم دیار فراموش شده (فرانچسکو رزی) است. در جدول، دو برنامه مربوط به این فیلم با عناوین دیار فراموش شده 1 و دیار فراموش شده2 ذکر شده اند که چنین چیزی صحیح نیست. چون فیلم دیار فراموش شده دارای 2 اپیزود نیست. نتیجتا در جدول، تنها عنوان 61 فیلم ذکر شده. یعنی دو فیلم دیگر هستن که از برنامه هنر هفتم پخش شده اند ولی در لیست مذکور وجود ندارن. 2-در یکی از پست های قدیمی کافه که آدرسش بالا گفتم، به نقل از ماهنامه فیلم-شماره 154، لیست فیلم های پخش شده از برنامه هنر هفتم در سال 71 ذکر شده. با توجه به این اطلاعات، دو فیلم خاطرات لاک پشت (جان ایروین) و زندگی بدون توازن (گادفری رجیو) میبایست به لیست مجله 24 اضافه بشن. 3-در مورد فیلم دزدی کمد در جدول مجله 24 اطلاعاتی ذکر نشده. اما بر مبنای همان پست قدیمی، این فیلم ساخته کارلو ریم به سال 1948 هست. 4-فیلم خانواده پواسونار، در اصل 2 اپیزود داره و اینطور که پیداست، هر 2 اپیزود به صورت یکجا و در قالب 1 فیلم از برنامه هنر هفتم پخش شدن. بر مبنای همه اطلاعات یاد شده، من جدول را اصلاح کردم و به ضمیمه همین پیام ارسال میکنم. شاید برای بعضی از هم کافه ای های عزیز مفید باشه... 2 تا سوال.... اول اینکه آیا کسی از دوستان لینکی از نسخه با کیفیت فیلم خاطرات لاک پشت سراغ داره؟ نسخه دوبله این فیلم چه طور؟
دوم اینکه تو همین لیست یه فیلمی هست با عنوان دره عقاب ها که با فیلم قلعه عقاب ها متفاوت هست. کسی از این فیلم یا نسخه دوبله اش لینکی در اختیار داره؟ /quote] RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - Savezva - ۱۴۰۰/۱/۱۹ عصر ۱۲:۳۸ عید امسال فرصتی دست داد تا دو کتابی را که مدت ها قصد خریدنش را داشتم و عاقبت شب عید به عنوان عیدی برای خودم خریدم!! را بخوانم و کلی هم لذت ببرم. هردوی این کتاب ها در مورد زندگی بانوی معصوم و دوست داشتنی سینما آدری هپبورن است. دو کتاب ارزشمند که خواندنش را به همه دوست داران سینمای کلاسیک و این هنرمند محبوب توصیه می کنم. کتاب اول با عنوان راهنمای دوست داشتنی بودن به روش آدری هپبورن به قلم ملیسا هسترن، جنبه های مختلف زندگی هپبورن را ذکر کرده و گفته های آدری و نظرات اطرافیان او را در ده فصل شامل: شادی، موفقیت، سلامتی، عشق، خانواده، دوستی، رضایت، سبک، شهرت و انسانیت را جمع آوری کرده است. اما کتاب دوم که آدری هپبورن یک روح زیبا نام دارد، به قلم شان هپبورن فرر فرزند اول این بانوی دوست داشتنی و ثمره ازدواجش با مل فرر است. این کتاب ضمن اشاره کلی به برخی از مهمترین رویدادهای زندگی آدری هپبورن شامل مطالب زیبا و خواندنی از زندگی این بازیگر توانا مانند دوران کودکی، ازدواج هایش، عضویت در یونیسف، بیماری سرطان و روزهای پایانی زندگی و درگذشتش، حاوی عکس های زیبا و دیده نشده ای از آلبوم های خانوادگی و شخصی نیز می باشد. کتابی زیبا و بسیار تاثیر گذار که دریچه های جدیدی از زندگی خصوصی و هنری هپبورن را به روی خواننده باز کرده و محبوبیت او را دو چندان می کند. هردوی این کتاب ها را نشر ملیکان منتشر کرده که می توانید با یک جستجوی ساده در وب آنها را از طریق سایتهای ارائه دهنده خدمات خرید اینترنتی مانند 30book با تخفیف تهیه نمایید. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۴۰۰/۱/۲۶ عصر ۰۸:۲۰ پیرو پیام آدمیرال گلوبال در جعبه پیام , داشتم دنبال مطالب قدیمی درباره رادیو می گشتم که چشم اش به این کتاب خاطره انگیز افتاد: چگونه یک رادیوی ترانزیستوری بسازیم اون زمان از این شبکه های اجتماعی جور واجور که الکی وقت جوون ها و بچه ها رو می گیرن و این سلبریتی های بی خاصیت که الکی و بادکنکی معروف و بزرگ میشن و ... نبود. مخصوصا در دهه 60 متریال های زیاد و علمی برای بچه ها بیرون می دادن و من این کتاب رو داشتم: مطمئنم خیلی ها با همین کتاب به الکترونیک علاقمند شدن و رفتن رشته مهندسی روی لینک کتاب که بزنید کلی کتاب های جالب دیگه هم برای فروش در همون صفحه هست RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - Savezva - ۱۴۰۰/۲/۲۳ عصر ۱۰:۲۵ شماره جدید مجله دنیای تصویر منتشر شد اولین شماره مجله دنیای تصویر در سال جدید در قالب یک ویژه نامه خواندنی با عنوان عشق دوباره به سینما منتشر شد. در این شماره مطالب متنوع و خواندنی از عشق به فیلم و سینما، فرهنگ صدساله تماشای فیلم در ایران و ... به چاپ رسیده است. یکی از بخش های خواندنی خاطرات نویسندگان و منتقدان نشریه از فیلم هایی است که به نقطه عطفی در زندگی آنها تبدیل شده و باعث ارتباطشان با دنیای سینما شده است. همچنین پرونده ای از فیلمسازان مشهور دنیا و لحظات ماندگاری که با دیدن یک فیلم خاص در سینما تجربه کرده اند، نیز جزو مطالب خواندنی این شماره از دنیای تصویر است. قیمت مجلد این شماره 25 هزار تومان ناقابل!! است و البته نسخه الکترونیکی تمام رنگی آن نیز با قیمت 12 هزار تومان از سایت نشریه قابل تهیه است (البته ظاهرا امکان دانلود نسخه الکترونیکی وجود ندارد و فقط قابل خواندن است و برای مطالعه به طور دائم در پروفایل خریدار موجود می باشد!!) RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - Savezva - ۱۴۰۰/۲/۲۷ عصر ۰۸:۰۰ انتشار اولین شماره مجله فیلم امروز سرانجام پس از کش و قوس های فراوان اولین شماره مجله فیلم امروز منتشر شد. بعد از درگذشت زنده یاد مسعود مهرابی، مشکلاتی بین پسر او (که به عنوان وارث حق امتیاز مجله فیلم به او واگذار شد) با هوشنگ گلمکانی و عباس یاری دو تن از بنیانگذاران مجله فیلم، اتفاق افتاد که در نهایت منجر به اخراج نامبردگان از مجله فیلم پس از 39 سال فعالیت شد. پس از آن بود که گلمکانی که از قبل جهت دریافت امتیاز یک نشریه سینمایی اقدام کرده بود، سرانجام مجوز را دریافت کرده و اولین شماره مجله را با عنوان فیلم امروز منتشر کرد. در این نشریه با کیفیت و تمام رنگی که 164 صفحه دارد، هوشنگ گلمکانی به عنوان صاحب امتیاز، مدیر مسئول و سردبیر و عباس یاری به عنوان رئیس شورای سیاستگذاری و تحریریه در کنار نویسندگان و سینماگران نامدار همکاری کرده اند. در مقدمه این نشریه ذکر شده که با تجربیات و بازخوردهایی که در طی سال ها از طرف خوانندگان مجله فیلم دریافت شده است، تلاش شده با با تعداد صفحات زیاد، مطالب به صورت وسیع و کامل و بدون محدودیت و با رویکردی نوین با اولویت سینمای ایران در اختیار خوانندگان قرار گیرد. نسخه مجلد این نشریه تمام رنگی با قیمت قابل ملاحظه 50 هزار تومان (که البته ارزشش را هم دارد) و نسخه دیجیتال آن با قیمت 20 هزار تومان در دسترس علاقمندان به فیلم و سینما قرار دارد. با آرزوی موفقیت برای این مجله RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - Savezva - ۱۴۰۰/۹/۱۹ عصر ۰۵:۱۱ کتاب راهنمای فیلم نوآر چند روز پیش در یک کتاب فروشی در حال تماشای کتاب ها بودم که ناگهان چشمم به کتابی مشکی رنگ با عنوان راهنمای فیلم نوآر خورد. کتابی با قطع رحلی در 320صفحه با عکسی چشم نواز از همفری بوگارت کبیر بر روی جلدش که راهنمای نسبتا جامعی از فیلم های نوآر ساخته شده در بازه زمانی 1940 تا 1966 می باشد. بخش اول این کتاب شامل مفاهیم و کلیدواژه ها و دسته بندی های بسیار جالبی از فیلم هاست و بخش دوم کتاب نیز به معرفی این فیلم ها به تفکیک سال پرداخته است. در انتهای کتاب نیز فهرست های پیوست کتاب شامل نویسندگان، کارگردانان، کشورها، بازیگران زن و مرد و نام فارسی و انگلیسی فیلم ها می باشد. نکته جالب حضور فیلم های نوآر ایرانی (که البته بیشتر شامل فیلم های زنده باد ساموئل خاچیکیان است) در این فهرست می باشد. کتاب راهنمای فیلم نوآر به نویسندگی آرش رادی با قیمت 60 هزار تومان توسط انتشرات علمی و فرهنگی منتشر شده که مطمئنا وجودش به عنوان یک منبع نسبتا جامع در آرشیو طرفداران سینمای کلاسیک الزامیست. ضمنا نسخه PDF کتاب با قیمت 40 هزار تومان در اپلیکیشن فیدیبو قابل تهیه می باشد. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - Savezva - ۱۴۰۱/۳/۱۵ عصر ۱۲:۱۳ بزرگان سینمای جهان با صدای بزرگان دوبلاژ ایران کتاب بزرگان سینمای جهان با صدای بزرگان دوبلاژ ایران یکی از کتاب های ارزشمندی است که با کوشش میثم ترابعلی گردآوری شده و توسط انتشارات خانه تاریخ و تصویر ابریشمی در سال 1392 منتشر شده است. بر اساس آنچه که نویسنده در مقدمه ذکر کرده است اطلاعات کتاب با همکاری و کمک اساتید بزرگی نظیر علی کسمایی، داریوش تهامی، شهراد بانکی، اصغر بیچاره، عباس مطمئن زاده، حسین عرفانی و ... جمع آوری شده است. در این کتاب ضمن معرفی برخی از بازیگران بزرگ تاریخ سینما به گویندگان آنها در فیلمهای مختلف اشاره شده و یک منبع نسبتا ارزشمند برای طرفداران تاریخ دوبله به شمار می رود. در پایان کتاب نیز تصاویر ارزشمندی از بزرگان تاریخ دوبله ایران وجود دارد. پ ن: این کتاب به طور اتفاقی در نمایشگاه کتاب چند سال پیش به چشمم خورد و آن موقع با قیمت 25 هزار تومان پشت جلد خریداری کردم. اما الان این کتاب با قیمت 56 هزار تومان از طریق سایت ایران کتاب قابل سفارش می باشد. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - Savezva - ۱۴۰۲/۱/۱۶ عصر ۰۹:۵۵ شماره ویژه نامه نوروزی مجله 24 منتشر شد همانگونه که همه علاقمندان سینما اطلاع دارند مجله سینمایی 24 از گروه مجلات همشهری است که با انتشار اولین شماره خود را در سال 1388 با سردبیری حسین معززی نیا فعالیت مطبوعاتی خود را آغاز کرد و با توجه به کیفیت مطالب و شکل و شمایل منحصر به فردش خیلی زود جای خود را در بین نشریات معتبر سینمایی باز کرد. اما با گذشت زمان این مجله نیز اسیر تحولات مختلف شد و پس از کناره گیری معززی نیا چندین سردبیر را عوض کرد و با حضور آدم های نابلد و بی تجربه جایگاه خود را از دست داد. از سال گذشته و با توجه به حضور تیم جدید، سیاست انتشار این نشریه نیز تغییر کرده و مثل برخی از نشریات دیگر به صورت کتاب مجله دوره جدید خود را آغاز کرد و در همین راستا 4 شماره با موضوع های نقد فیلم، سینمای کودک و نوجوان، سینمای مستند و ویژه نامه جشنواره فیلم فجر منتشر کرد. در همین راستا مجله 24 در شماره ویژه نوروزی اقدام به بررسی 100 فیلم شاخص تاریخ سینما بر اساس نظر 10 نفر از منتقدین سینمای ایران کرده که ماحصل آن در این شماره منتشر شده است. در یادداشت سردبیر نشریه به این نکته اشاره شده که از میان 214 فیلم شاخص تاریخ سینما، 100 فیلم برگزیده منتقدان بر اساس امتیاز (ستاره) رتبه بندی و معرفی شده است. شماره ویژه مجله 24 به صورت کتاب مجله در 464 صفحه و با قیمت قابل توجه 150 هزار تومان!!! در دسترس علاقمندان است. (البته از آن شماره هایی است که مطمئنا در آرشیو طرفداران فیلم و سینما جای خواهد گرفت) RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - سروان رنو - ۱۴۰۲/۲/۱ عصر ۱۲:۰۲ مجلات کاغذی جزئی از خاطرات ما دهه 60 ای هاست . هر چقدر هم که تکنولوژی پیشرفت کند باز ما دلبستگی به رسانه کاغذ را از یاد نمی بریم. من یک اتاق پر از کتاب و مجلات سینمایی - علمی - فرهنگی دارم . مثلا مجله فیلم از شماره 2 تا 350 , مجله دنیای تصویر , فیلم نگار و همین 24 . همه را خوانده ام و مطمئنم هیچگاه دوباره نمی خوانم , اما دلم هم نمی آید دور بیندازم یا بفروشم. نگه داشتنشان قوت قلب است و از سوی دگر کمبود جا . خلاصه حکایتی است غریب ای نازنین ! مطمئنم این حس - حتی قوی تر- در میان دهه 50 ای ها هم هست. RE: کتاب ها و مجلات سینمایی - Emiliano - ۱۴۰۲/۲/۱ عصر ۰۳:۰۱ (۱۴۰۲/۲/۱ عصر ۱۲:۰۲)سروان رنو نوشته شده: این نوشتهها حرف دل بسیاری از کودکان دیروزه. واقعاً همینطوره دوست عزیز. گاهی فقط تورّق این مجلّات و شنیدن بوی کاغذشون حسّی داره که تقریباً با چیز دیگهای قابل قیاس نیست؛ گرچه، بهشخصه گاهی دل آدم هم نمییاد خیلی ورقشون بزنه که مبادا پاره و کثیف شن. پیشتهاد میکنم برای جلوگیری از خراب شدنشون این گنجینه رو با کیفیّت خوب اسکن و نگهداری کنید، «سروان رنو»ی عزیز. یه لذّت دیگه هم به اشتراک گذاشتنشون با دیگرانه و تبادل و تهاتر (نه فروش). اینجوری دو سر سود هم هست و هر دو طرف، بایگانیشون کاملتر میشه. |