تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: برنامه های دهه 60
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28

از جناب BATMAN بسیار سپاسگزارم که دست ما را گرفت،امیدوارم بقیه اساتید فرهیخته نیز در یادآوری نام دوبلورها به این پیرمرد موریخته یاری رسانند،

مضافا سریال Paul را کسی به خاطر می آورد؟خانم امیریان گویا جای شخصیت اول آن که نام سریال هم از او گرفته شده صحبت می کرد، و نام شخصیت دوم که جوانکی ایتالیایی و در فرانسه اشغال شده شاگرد یک کافه بود، را با لحن خاصی به صورت بورونو  صدا می کرد. گفتم فرانسه تحت اشغال، این جناب سروان رنو را پیدا کنید! مربوط به حوزه استحفاظی ایشان است. گوینده نقش برونو هم احتمالا آقای عبادی بود.

الاساتیدالعظام و المشاهیدن الکرام،علیکم السلام

بنا به توصیه سرور گرامی جناب Kurt Steinerکه مانند بقیه آلمانی ها بسیار دقیق هستند، این پیام را از موضوع کارتون های خاطره انگیز کودکی به این بخش انتقال می دهم.

در تورق خفایای خاطرم به سریال  jack holborn  برخوردم. از آنجا که خرافت و پیری و آلزایمر و زمین گیری دست به دست هم داده اند به مهر و در آستانه تأیید Quick Format هارد دیسک مغزم می باشند، خواستم از اسامی دوبلورها و حس نوستالژیک فرزندان قدیم این سرزمین در مورد این سریال بپرسم؟

آیا نقش کاپیتان شارینگهام را جناب مقامی و قاضی شارینگهام را جناب بهرام زند صحبت نمی کردند؟

مضافا سریال Paul را کسی به خاطر می آورد؟خانم امیریان گویا جای شخصیت اول آن که نام سریال هم از او گرفته شده صحبت می کرد، و نام شخصیت دوم که جوانکی ایتالیایی و در فرانسه اشغال شده شاگرد یک کافه بود، را با لحن خاصی به صورت بورونو  صدا می کرد. گفتم فرانسه تحت اشغال، این جناب سروان رنو را پیدا کنید! مربوط به حوزه استحفاظی ایشان است. گوینده نقش برونو هم احتمالا آقای عبادی بود.

(۱۳۹۳/۶/۷ عصر ۰۴:۰۹)پیرمرد نوشته شده: [ -> ]

الاساتیدالعظام و المشاهیدن الکرام،علیکم السلام

 

آیا نقش کاپیتان شارینگهام را جناب مقامی و قاضی شارینگهام را جناب بهرام زند صحبت نمی کردند؟

مضافا سریال Paul را کسی به خاطر می آورد؟خانم امیریان گویا جای شخصیت اول آن که نام سریال هم از او گرفته شده صحبت می کرد، و نام شخصیت دوم که جوانکی ایتالیایی و در فرانسه اشغال شده شاگرد یک کافه بود، را با لحن خاصی به صورت بورونو  صدا می کرد. گفتم فرانسه تحت اشغال، این جناب سروان رنو را پیدا کنید! مربوط به حوزه استحفاظی ایشان است. گوینده نقش برونو هم احتمالا آقای عبادی بود.

فکر کنم جک هالبورن مریم شیرزاد بود و اون پسره هم که باهاش دوست شد فریبا شاهیم مقدم.

(۱۳۹۳/۶/۷ عصر ۰۴:۰۹)پیرمرد نوشته شده: [ -> ]

  در تورق خفایای خاطرم به سریال  jack holborn  برخوردم. از آنجا که خرافت و پیری و آلزایمر و زمین گیری دست به دست هم داده اند به مهر و در آستانه تأیید Quick Format هارد دیسک مغزم می باشند، خواستم از اسامی دوبلورها و حس نوستالژیک فرزندان قدیم این سرزمین در مورد این سریال بپرسم؟

آیا نقش کاپیتان شارینگهام را جناب مقامی و قاضی شارینگهام را جناب بهرام زند صحبت نمی کردند؟

اسامی تعدادی از گویندگان سریال جک هالبورن:
بهرام زند: در نقش قاضی شارینکهام 
جلال مقامی :در نقش کاپیتان شارینکهام 
مهوش افشاری: نقش جک هالبورن رول اول این سریال 
زنده یاد پرویز نارنجی ها : دادستان قاضی شارینکهام 
شهروز ملک آرایی: در نقش پدر خانواده تحت تکفل جک هالبورن 
زنده یاد مهین بزرگی: در نقش همسر خانواده تحت تکفل جک هالبورن 
پرویز ربیعی : در نقش آقای موریس از افراد کاپیتان شارینکهام 
زنده یاد حسین معمار زاده: در نقش رئیس بندر 
زنده یاد عطالله کاملی: در نقش فرمانده 
شهلا ناظریان :در نقش مادر جک هالبورن 
زنده یاد خسرو شایگان: دزد دریایی 
حسین عرفانی : در نقش یکی از افراد کاپیتان شارینکهام به همراه طوطی سخن گوش
طوطی سخن گو: ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زنده یاد حسین باغی در نقش فیوری (دوست کاپیتان شارینکهام)
سایر گویندگان :
مهدی آرین نژاد
ناهید شعشعانی
سعید مقدم منش 
زنده یاد اکبر میرطاهری 
زنده یاد احمد آقالو 
ولی الله مومنی
عباس نباتی 
محمد علی دبیاج

-------------------------------------------------------------

منبع: صفحه قیص بوک «با بچه های دوبله»

از فیلم های ارزشمندی که احتمالا در اوایل دهه شصت دوبله شده بود و به علت طولانی بون زمان فیلم به صورت مجموعه پخش شد، اسپارو خان است، که تولید سال 1981 کشور بلغارستان به کارگردانی لودمیل استایکف و در قالب سه فیلم سینمایی مجموعا به مدت 320 دقیقه است. داستان فیلم مربوط به سه شعبه شدن قوم بلغار و تشکیل بلغارستان کنونی است. به علت ناچیز بودن صحنه های حذفی و دوبله بسیار عالی آن، با صدای مرحوم ناظریان به جای اسپاروخان و آقای طهماسب به جای بلزاریوس، مجموعه بسیار ماندگار و ارزشمند گردیده است. گر چه صدای اصلی بازیگران این دو نقش به ترتیب شبیه صدای آقایان مقامی و مظفری است اما بخصوص صدای استاد ناظریان بسیار با شخصیت اسپاروخان همراه است یعنی در عین صلابت، خستگی و دلزدگی وی را از مسئولیتی که بر عهده اش نهاده شده، نشان می دهد تا جایی که می توان گفت صذای ایشان از خود بازیگر اصلی بهتر بر چهره بازیگر نشسته است. تصور می کنم صدای کنستانتین قیصر روم را مرحوم کاملی و رئیس اسلاو ها را آقای ماهرو می گفتند ولی چون با تکیه بر حافظه رو به اضمحلال می گویم، امیدوارم خطاهای مرا اصلاح نمایید و نام مدیر دوبلاژ را هم بفرمایید.

شاید این فیلم مشهورترین فیلم تاریخ بلغارستان است که با صحنه های جنگ و سوارکاری بسیار حرفه ای در ذهن اثری جاودانه دارد. نشستن معکوس سوارکاران در حین تاخت اسب و تیراندازی با کمان و یا سوار شدن بر روی اسب در حال حرکت که هم توسط زنان و هم توسط مردان صورت میگیرد، مجموعه حیرت انگیزی از جلوه های ویژه واقعی است. قابل مقایسه با بعضی مجموعه های داخلی که هنرپیشه چنان ناشیانه دهانه اسب را می کشد، که حیوان خود را در صفحه شطرنج تصور می کند و پیوسته L می رود و به دور خود می چرخد.

مصداقی برای قیاس این مجموعه با بعضی آثار ضعیف خودمان شعر سعدی است که می سراید:

صد انداختی تیر و هر صد خطاست      اگر مرد جنگی یک انداز و راست

سلام علیکم جمیعا

باز هم دود از کنده بر می خیزد. صد رحمت به حافظه آلزایمری خودم. باید حتما این صفحه کافه را به دکترم نشان بدهم تا نگوید 90% حافظه ات پاک شده است. گویا آلزایمر هم مثل بقیه دردها در این مملکت فراگیر شده. واقعا در بین جوانان این مرز و بوم یکی سریال Paul را حتی به خاطر هم نیاورد؟! این جناب سروان در حوضه(املایم خوب است) استحفاظی خود، به چند همکار نیاز دارد.

حالا که هیچ کس این پل مادرمرده را نمی شناسد،لابد جک وینست (با صدای بهرام زند)هم را باید از بین باقالی ها یا جزیره برمودا پیدا کرد؟ بادبان های بر افراشته چی؟ ایزما و صورت لختی و پیر فرانسوی؟ (محصول رومانی). امید باطلی است اگر خیال کنم، حتی کسی اسم قلعه شکار را به خاطر بیاورد! جمعه ها بعد از فیلم سینمایی شبکه یک پخش می شد.nnnn:

(۱۳۹۳/۶/۱۰ صبح ۱۱:۱۰)پیرمرد نوشته شده: [ -> ]

سلام علیکم جمیعا

باز هم دود از کنده بر می خیزد. صد رحمت به حافظه آلزایمری خودم. باید حتما این صفحه کافه را به دکترم نشان بدهم تا نگوید 90% حافظه ات پاک شده است. گویا آلزایمر هم مثل بقیه دردها در این مملکت فراگیر شده. واقعا در بین جوانان این مرز و بوم یکی سریال Paul را حتی به خاطر هم نیاورد؟! این جناب سروان در حوضه(املایم خوب است) استحفاظی خود، به چند همکار نیاز دارد.

حالا که هیچ کس این پل مادرمرده را نمی شناسد،لابد جک وینست (با صدای بهرام زند)هم را باید از بین باقالی ها یا جزیره برمودا پیدا کرد؟ بادبان های بر افراشته چی؟ ایزما و صورت لختی و پیر فرانسوی؟ (محصول رومانی). امید باطلی است اگر خیال کنم، حتی کسی اسم قلعه شکار را به خاطر بیاورد! جمعه ها بعد از فیلم سینمایی شبکه یک پخش می شد.nnnn:

ایزما که خدا بیامرزدش هم بازیگرش هم استاد افضلی دوبلورش . صورت لختی فکر کنم همون رئیس دزدا بود محمد علی دیباج.اون ملوان درشت هیکل فکر کنم پیر فرانسوی بود که خسروشمشیرگران . بهرام زند هم تو این سریال صحبت کرد.

در مورد مجموعه جک وینسنت که نام اصلیش Smuggler به معنی قاچاقچی است، نقش اول را الیور توبیاس که اصالتا سوئیسی است بازی کرده و مجموعه در سال 1981 در انگلستان تولید شده و در زمان پخش خود در ایران که تابستان 1367 یا 1368 بود 7-8 سال از تولید آن می گذشته. داستان به سال 1802 برمی گردد و مربوط به افسر نیروی دریایی انگلیس است که به قاچاق روی آورده.

https://mail-attachment.googleusercontent.com/attachment/u/0/?view=att&th=148329fe51ab5ae5&attid=0.5&disp=inline&realattid=f_hzk6lwts4&safe=1&zw&saduie=AG9B_P84Etzj4sHZEwpp9HTXJeke&sadet=1409598871363&sads=aqcEiNI1mddvf4mXrF6GDH3KNF4

https://mail-attachment.googleusercontent.com/attachment/u/0/?view=att&th=148329fe51ab5ae5&attid=0.4&disp=inline&realattid=f_hzk6lwto3&safe=1&zw&saduie=AG9B_P84Etzj4sHZEwpp9HTXJeke&sadet=1409598869616&sads=RfjiXft-IBtuGGU0B-IxjEvjd-c

(۱۳۹۳/۶/۱۰ عصر ۱۰:۴۸)پیرمرد نوشته شده: [ -> ]

در مورد مجموعه جک وینسنت که نام اصلیش Smuggler به معنی قاچاقچی است، نقش اول را الیور توبیاس که اصالتا سوئیسی است بازی کرده و مجموعه در سال 1981 در انگلستان تولید شده و در زمان پخش خود در ایران که تابستان 1367 یا 1368 بود 7-8 سال از تولید آن می گذشته. داستان به سال 1802 برمی گردد و مربوط به افسر نیروی دریایی انگلیس است که به قاچاق روی آورده.

لطفا به این دو لینک سر بزنید:

http://cafeclassic4.ir/thread-149-post-6...ml#pid6558

http://cafeclassic4.ir/thread-509-post-1...l#pid14775

از فیلم های بسیار عالی که تنها یکبار سهوا پخش شد، هنگ شترسواران یا Hawmps است که اکنون 24-25 سال است منتظر بازپخش آنم ولی زهی امید باطل.

فیلم تولید سال 1976 آمریکا است با بازی جیمز همپتون - کریستوفر کانلی و کارگردانی جو کمپ. داستان از این قرار است که گروهی از هنگ سوار آمریکا در وایومین به جای اسب های عربی که سفارش داده اند، شتر دریافت می کنند. شاید جالب ترین صحنه فیلم تعقیب مجرمی است که جک الم نقش آن را بازی می کند و مجموعه ای از اسلحه های میراثی را در بسته ای چرمی همراه دارد (احتمالا الهام گرفته از کلکسیون اسلحه سرهنگ مورتیمر در "برای چند دلار بیشتر") و برای کشتن هر کس به دنبال اسلحه مناسب حال وی می گردد و یکی از آنها را به عنوان "هفت تیر گاوکشی عمه" اش معرفی می کند. دوبلورها را به خاطر ندارم ولی شاید مرحوم معمارزاده به جای جک الم صحبت می کرد.

Hawmps/Benji's Life Story Double Feat [VHS]

Hawmps movie poster.jpg

برای دیدن پوسترهای فیلم با جستجوی نام آن Hawmps می توانید اطلاعات بیشتری در مورد فیلم کسب کنید.

(۱۳۹۳/۶/۱۰ صبح ۱۱:۱۰)پیرمرد نوشته شده: [ -> ]

 ...واقعا در بین جوانان این مرز و بوم یکی سریال Paul را حتی به خاطر هم نیاورد؟! ...

با سلام و عرض خیرمقدم خدمت جناب پیرمرد گرامی

چنانچه مدنظرتان سریال Graine d'ortie محصول 1973 کشور فرانسه باشد، در یک فصل 13 اپیزودی 26 دقیقه ای ساخته شده و احتمالا در ایران با نام " پل کوچولو" در دهه شصت به نمایش درآمده است. این سریال براساس کتابی به همین نام نوشته پل واگنر به فیلمنامه برگردانده شده که نویسنده و روانشناس قدری درشاخه کودک و نوجوان است.

کارگردانی سریال برعهده ایو آلگره است و ایو کورداری در نقش پل، جرج چامارات درنقش پدرفلورنتین و ژاک زانتی درنقش برونو در آن نقش آفرینی کرده اند.

در پست زیر تصاویردیگری از شخصیتهای این سریال را مشاهده میفرمایید:

http://cafeclassic4.ir/thread-149-post-8...ml#pid8954

همچنین در لینک زیر که نمایشگر تیتراژ سریال مزبوراست:

http://www.aparat.com/v/wOR6s/%D8%AA%DB%...9%84%D9%88

درمورد داستان این سریال متاسفانه چیز زیادی خاطرم نیست (امان از این آلزایمر{#smilies.confused}) و در اینترنت نیز سایتهای فارسی و انگلیسی اشاره ای به محتوی نداشته اند اما از یک سایت فرانسوی درباره تم سریال این اطلاعات را شکسته بسته با کمک مترجم گوگل درآورده ام که تقدیمتان میکنم (صحت و سقم مطالب پای سایتی که پلات سریال را ارائه کرده است):

http://www.tele70.com/article-graine-d-o...88380.html

پل پسرکوچولویی است که در دوران اشغال آلمانها دردهکده ای فرانسوی نزد زن رختشویی بنام خانم بینوت زندگی میکند. مادرپل اورا در خردسالی رها کرده ولی این زن پل را مثل فرزند دوست دارد.اما متاسفانه بعلت بدهی زیاد بینوت قادر به ادامه نگهداری از پل نیست. پل با واسطه پدرفلورنتین باغبان به خانواده میلارد که ازخود فرزندی ندارند سپرده میشود.ولی خانم میلارد او را دوست ندارد لذا پل با کمک دوست جدیدش برونو برای یافتن مادرخوانده اش خانم بینوت فراری میشود.اما درمی یابد خانم بینوت مرده است.میلاردها در تعقیب او هستند پل درخانه پدرفلورنتین مخفی میشود. درحالیکه گشتاپو هم دربدر دنبال بچه های کولی یهودی است.پل پس از مدتها سرگردانی چندی را با رابین و دختر کوچکش دانیل میگذراند اما گشتاپو خانه آنها را آتش زده ،پدرفلورنتین رابین و دانیل را فراری میدهد اما پل که میفهمد مادرحقیقیش برای دیدار با پسر بزرگترش به الجزایر رفته بهمراه دوستش برونو قصد گذر از دریای مدیترانه و رسیدن به مادرش دارد...

با سپاس از بذل توجهتان

 

ضمن عرض تشکر ویژه از بانو لمپرت، در یافتن اطلاعات سریال پل کوچولو. در من نیز این انگیزه ایجاد شد که با عزم بیشتری در پی اطلاعات مجموعه های قدیمی باشم لذا توجه شما را به اخباری که هم اکنون به دستم رسیده جلب می نمایم.

Fișier:Toate pinzele sus film.jpg

از بادبان های برافراشته گفتم که با نام Toate pînzele sus (همه باذبانها را بکشید یا بالا ببرید)محصول سال 1978-1976 کشور رومانی است و نام شخصیت های اصلی داستان به این قرار است آنتون لوپن(کاپیتان کشتی L'Esperanceگراشیم(احتمالا ملوان بلوند و درشت هیکل)، یرمیا(ملوانی که در مسیر به گروه ملحق میشود و لاغراندام است و سبیل دارد)، ایزما یا اسماعیل(آشپز ترک کشتی)، آدنانا(دخترکی در طی سفر به گروه ملحق می شود)، میو(ملوان جوان و کم سن و صاحب سگی که گروه را همراهی می کند)،صورت لختی(رئیس دزدان دریایی) و پیر(کاپیتان مفقود شده و دوست آنتون لوپن).

خلاصه داستان: آنتون لوپن در پی دریافت نامه ای از پدر دوستش ،پیر، مبنی بر مفقود شدن وی، کشتی بادبانی کوچکی تهیه می کند و  وارد اقیانوس اطلس می شود و در آنجا علی رغم یافتن لاشه کشتی دوستش اثری از وی نمی یابد و متوجه می شود که احتمالا وی توسط دزدان دریایی اسیر شده است. و با ماجراهای متعددی تا یافتن پیر مواجه می شود.

(۱۳۹۳/۶/۱۲ صبح ۱۰:۴۳)پیرمرد نوشته شده: [ -> ]از فیلم های بسیار عالی که تنها یکبار سهوا پخش شد، هنگ شترسواران یا Hawmps است که اکنون 24-25 سال است منتظر بازپخش آنم ولی زهی امید باطل.
فیلم تولید سال 1976 آمریکا است با بازی جیمز همپتون - کریستوفر کانلی و کارگردانی جو کمپ...

ایول برادر. منم مثل شما 25 سال منتظر بازپخشش هستم. یادمه خیلی از دیدنش حال کردم. یه جاییشم بود که طرف با هفت تیر به یکی شلیک میکرد ولی اون طوریش نشد. بعد نشون داد زیر شنلش یه کتاب قطور بود که تیر تو کتاب گیر کرده بود
مرسی

(۱۳۹۳/۶/۱۳ صبح ۰۷:۲۴)پیرمرد نوشته شده: [ -> ]

از بادبان های برافراشته گفتم که با نام Toate pînzele sus (همه باذبانها را بکشید یا بالا ببرید)محصول سال 1978-1976 کشور رومانی است و نام شخصیت های اصلی داستان به این قرار است آنتون لوپن(کاپیتان کشتی L'Esperanceگراشیم(احتمالا ملوان بلوند و درشت هیکل)، یرمیا(ملوانی که در مسیر به گروه ملحق میشود و لاغراندام است و سبیل دارد)، ایزما یا اسماعیل(آشپز ترک کشتی)، آدنانا(دخترکی در طی سفر به گروه ملحق می شود)، میو(ملوان جوان و کم سن و صاحب سگی که گروه را همراهی می کند)،صورت لختی(رئیس دزدان دریایی) و پیر(کاپیتان مفقود شده و دوست آنتون لوپن).

خلاصه داستان: آنتون لوپن در پی دریافت نامه ای از پدر دوستش ،پیر، مبنی بر مفقود شدن وی، کشتی بادبانی کوچکی تهیه می کند و  وارد اقیانوس اطلس می شود و در آنجا علی رغم یافتن لاشه کشتی دوستش اثری از وی نمی یابد و متوجه می شود که احتمالا وی توسط دزدان دریایی اسیر شده است. و با ماجراهای متعددی تا یافتن پیر مواجه می شود.


بنظرم این بنده خدا نقش اول سریال که مرحوم ناظریان بجاش حرف میزدن، تو یک قسمت از مجموعه فیلمهای کمیسر مولدوان هم بود. آشپز بادبانهای برافراشته هم همچنین.

TOATE PINZELE SUS 1976


"بادبانهای برافراشته"

از دیگر سریالهای زیبا و خاطره ساز این دهه /  تقدیم به "پیرمرد دریا" و دیگر دوستان

خلاصه  / ماجرای کشتی"SPERANTA"، (کشتی امید) کاپیتان و خدمه آن که راهی سفری طولانی میشوند
در این سفر با حوادث عجیب و باورنکردنی روبرو شده که باید با آنها مقابله کنند

 

تیتراژ اصلی http://www.aparat.com/v/XhF1V

تیتراژ تلویزیونی، گویندگی "حسین باغی" http://www.aparat.com/v/WYETx  

تیتراژ ابتدایی سریال بصورت تصاویر متحرک نقاشی شده بود که خیلی جالب بود
اما موردی که اون وقتها خیلی کنجکاوم کرد، این بود که چرا در تیتراژ ابتدایی تصویری از شخصیت زن سریال نمایش داده نمیشه ؟!
تقریبا 3 سال قبل وقتی تیتراژ اصلی رو دیدم بالاخره بعد از سالها به جواب این سوالم رسیدم !

اسامی + چهره حقیقی بازیگران
Adnana / Julieta Szonyi

 Anton Lupan  / Ion Besoiu


 

  Ismail / Jean Constantin

   Gherasim / Ilarion Ciobanu 

Leremia / Sebastian Papaiani

Haralamp / George Paul Avram

Mihu / Cristian Sofron

Catelul Labus

And

___________________________________________

 "Adnana" دختر زیبارویی که از شخصتیهای مورد علاقم بود  (گیسوی کمند با اون تی شرت راه راه خیلی جذابش میکرد)


___________________________________________

 Julieta Szonyi سالها بعد در یک برنامه تلویزیونی


 Ismail / Anton بعد از سالها در کنار یکدیگر

این هم تصویری از Ismail در کنارعوامل

______________________________________________

در انتها، تصویری از جلد کتاب

Large http://cafeclassic4.ir/imgup/2932/140995...293b94.jpg


(۱۳۹۲/۵/۱۱ صبح ۰۴:۲۹)terme نوشته شده: [ -> ]

از دوستان یه سوالی داشتم میخواستم ببینم کسی یادشه یه برنامه کودک بود زمان جنگ پخش میکردن توش یه سیب زمینی بود بهش میگفتن سیب زمینی پشندی من یه چیزایه مبهمی ازش یادمه چون خیلی کوچیک بود اون موقع ها(یعنی فکر نکنید سن وسالی دارما{#smilies.biggrin}) خیلی دوس دارم بدونم مجریش کی بوده اگه کسی یادشه لطفا راهنماییم کنه

مجری این برنامه ایرج طهماسب بود و سیب زمینی مزبور به علت تجاوز سیب زمینی های استانبولی به سرزمینشان ،آواره شده بود و مردم سرزمینش در حال جنگ با سیب زمینی های استانبولی بودند. برنامه مذکور در دهه فجر سال 65 یا 66 پخش می شد.

(۱۳۹۳/۶/۱۳ صبح ۰۸:۰۵)فیلیپ ژربیه نوشته شده: [ -> ]
ایول برادر. منم مثل شما 25 سال منتظر بازپخشش هستم. یادمه خیلی از دیدنش حال کردم. یه جاییشم بود که طرف با هفت تیر به یکی شلیک میکرد ولی اون طوریش نشد. بعد نشون داد زیر شنلش یه کتاب قطور بود که تیر تو کتاب گیر کرده بود مرسی

[/quote]

چند هفته پیش  دوست خوش ذوق و خوش حافظه ما جناب ژربیه،این پاسخ را دادند، و در آن گویا یکی از صحنه های پایانی فیلم "پنج قهرمان" را شاید به علت نزدیک بودن ژانر و زمان پخش آن به ژانر و زمان پخش "هنگ شترسواران"، اشتباه گرفته بود، تصادفا در همان زمان بنده در حال جستجوی صحنه ها و اطلاعاتی از فیلم پنج قهرمان بودم و اشاره جناب ژربیه مرا امیدوار کرد که هنوز آلزایمر فراگیر نشده،

نهایتا چون از یافتن اطلاعات در اینترنت ناامید شدم، شرح کوتاهی از این فیلم می نویسم تا شاید دیگر دوستان، اطلاعات بیشتری در اختیار جمع بگذارند:

تا آنجا که قوای حافظه یاری ام می کند، این فیلم در صبحگاه یکی از اعیاد مذهبی(احتمالا میلاد با سعادت مولی الموحدین) احتمالا قبل از اتمام جنگ،به نمایش درآمد. داستان به واقع مربوط به جنگهای استقلال آمریکا با محتوای کمدی بود، پنج مبارز در پی اتفاقاتی با هم آشنا می شوند و برخوردهایی با کت قرمزها پیدا می کنند. ماندگارترین صحنه آن هم همان بود که جناب ژربیه اشاره کرد.

آقا خیلی ممنون از راهنماییتون. حافظه بنده دیگه ریپ میزنه و به روغن سوزی افتاده. تا الان فک میکردم اون سکانس مال هنگ شتر سوارانه... :-)
الان که فکرشو میکنم، قدیما به علت محدودیتها و نبود امکانات، وقتی فیلمی پخش میشد به معنای واقعی کلمه اون رو میخوردیم. نه امکانات ضبط فراگیر بود و نه انتخاب زیادی داشتیم. اگر فیلمو نمیدیدم از کفمون رفته بود و معلوم هم نبود کی دوباره پخش بشه. لذا داستان و صحنه و سکانسها خیلی تو ذهن میموند و تا چند روز بعدش بهش فکر میکردیم. لذت فیلم دیدن در بچگی برام خیلی بیشتر از الان بود. سالیانی است اون حس خوب فیلم دیدن، حس خوب منتظر پخش نشستن، وسط سر و صدای مهمونها به تلویزیون دقت کردن و گوش تیز کردن... دیگه تکرار نشده

هاچیپو


Hatschipuh


کشور: آلمان غربی(سابق)

سال تولید: 1987

کارگردان: اولریک کنیش

هنرپیشگان: گوستل بایرهامر، تونی برگر

زمان: 92 دقیقه

خلاصه داستان: در دهکده ای دور افتاده به نام شلادرباخ در جنوب مونیخ، که بین کوه های آلپ محصور است، رازی نهفته است. موجوداتی کوچک و نامرئی به نام برونی در دهکده خود زیرزمین زندگی میکنند و تنها پدربزرگ رایتر (مسن ترین فرد دهکده) از وجود آنها آگاه است و می تواند آنها را ببیند. بهترین دوست نامرئی وی هاچیپو است که تنها 356 سال دارد و جوان ترین برونی است. روزی هاچیپو از هجوم غولهای عظیم الجثه به روستای زیرزمینی خبر میدهد. غولها در واقع ماشینهای ساختمانی و راهسازی هستند. پدربزرگ و برونی ها گرچه مشکلاتی برای ماشین ها و کارگران ایجاد می کنند اما نهایتا پدربزرگ جای دیگری را برای زندگی به برونی ها پیشنهاد می کند.

این فیلم عید یکی از آخرین سال های دهه 60 پخش شد و از لحاظ نزدیکی به سال تولید، خیلی داغ بود و تازه از تنور درآمده بود. نقش پدربزرگ را جناب ربیعی و هاچیپو را احتمالا زنده یاد افضلی می گفتند. شخصیت جالبی هم وجود داشت که نوه کوچک پدربزرگ بود و گمانم خانم امیریان به جای وی صحبت میکرد. این پسربچه علاقه زیادی به پیراشکی داشت و به اصرار پیراشکی را میراشکی می نامید.

در پایان و در ادامه نظر دوست گرامی جناب ژربیه که فرمودند

(۱۳۹۳/۶/۳۰ صبح ۰۶:۵۹)فیلیپ ژربیه نوشته شده: [ -> ]

 الان که فکرشو میکنم، قدیما به علت محدودیتها و نبود امکانات، وقتی فیلمی پخش میشد به معنای واقعی کلمه اون رو میخوردیم. نه امکانات ضبط فراگیر بود و نه انتخاب زیادی داشتیم. اگر فیلمو نمیدیدم از کفمون رفته بود و معلوم هم نبود کی دوباره پخش بشه. لذا داستان و صحنه و سکانسها خیلی تو ذهن میموند و تا چند روز بعدش بهش فکر میکردیم. لذت فیلم دیدن در بچگی برام خیلی بیشتر از الان بود. سالیانی است اون حس خوب فیلم دیدن، حس خوب منتظر پخش نشستن، وسط سر و صدای مهمونها به تلویزیون دقت کردن و گوش تیز کردن... دیگه تکرار نشده

حسی که ایشان از آن می گویند نه تنها منحصر به ما ایرانی ها که تقریبا در عالم فراگیر است. حتی تیرآهن های آلمانی هم سایت هایی برای گفتگو و به اشتراک گذاشتن خاطرات مشترک گذشته دارند.

در ایران عواملی چون کم بودن وسایل پخش فیلم، عدم وجود شبکه های ماهواره ای و اینترنت سبب می شد که ما همیشه در انتظار برنامه ای خوب باشیم و قدر آن را بدانیم. از طرفی گرچه کیفیت بصری محصولات قدیمی به محصولات امروزی نمی رسد اما انسانیت در آثار قدیم رنگ و بوی دیگری داشت و بر دل ما که گلمان را با آرزوی خدمت به خلق سرشته بودند، می نشست. اما افسوس برای رسیدن به آرزوی خود مجبور به پا نهادن بر نعش آرزوهای بهترین دوستانمان شدیم تا وارد دانشگاه شویم و آنجا خود را نیز فراموش کردیم،چه رسد به آرزوهای قدیم.

(۱۳۹۳/۶/۲۱ عصر ۰۷:۵۷)پیرمرد نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۲/۵/۱۱ صبح ۰۴:۲۹)terme نوشته شده: [ -> ]

از دوستان یه سوالی داشتم میخواستم ببینم کسی یادشه یه برنامه کودک بود زمان جنگ پخش میکردن توش یه سیب زمینی بود بهش میگفتن سیب زمینی پشندی من یه چیزایه مبهمی ازش یادمه چون خیلی کوچیک بود اون موقع ها(یعنی فکر نکنید سن وسالی دارما{#smilies.biggrin}) خیلی دوس دارم بدونم مجریش کی بوده اگه کسی یادشه لطفا راهنماییم کنه

مجری این برنامه ایرج طهماسب بود و سیب زمینی مزبور به علت تجاوز سیب زمینی های استانبولی به سرزمینشان ،آواره شده بود و مردم سرزمینش در حال جنگ با سیب زمینی های استانبولی بودند. برنامه مذکور در دهه فجر سال 65 یا 66 پخش می شد.

دهه فجر سال 67 پخش شد!:rolleyes:

 والبته هنگ شترسواران گفتی و کردی کبابم!

آخرین بت پرست



کشور: بلغارستان

سال تولید: 1984

مدت: 141 دقیقه

کارگردان: بوریسلاو شارالیف

هنرپیشگان: استفان داناایلف، کوستا تسونف، آنتونی گنوف،بوریس لوکانف،آنتا پتروسکا،ونتسیلاو کیسف،پلامن دونچف،پتار پترف،ایوان ایوانف،یانینا کاشوا

http://s5.picofile.com/file/8142797350/BORIS01F.jpg

خلاصه داستان: بوریس اول که در قرن نهم میلادی(863 میلادی)پس از حدود 200 سال از پایه گذاری بلغارستان، وارث تاج و تخت آن سامان شده، سعی در آمیختن بلغارها و اسلاو های تحت سیطره خود دارد. او در ابتدا بر اسلاوها که دین مسیحیت را پذیرفته اند،بسیار سخت می گیرد اما پس از مدتی به مسیحیت می گرود و بلغارها را به پذیرفتن مسیحیت دعوت می نماید اما چون بزرگان و درباریان و اقوامش دعوت وی را نمیپذیرند آنها را به تیر جلاد می سپارد. پس از گذشت سالیان از اعدام نزدیکانش دلتنگ شده حکومت را به پسرش می سپارد و رهبانیت پیشه میکند،اما چون پسرش به کفر روی می آورد، لذا پدر او را اسیر و کور می کند.

http://s5.picofile.com/file/8142795000/BORIS01F01.jpg

http://s5.picofile.com/file/8142795018/BORIS01F02.jpghttp://s5.picofile.com/file/8142794550/BORIS01F03.jpg

http://s5.picofile.com/file/8142794568/BORIS01F04.jpg

این فیلم در عصرگاه جمعه اواخر دهه شصت، به نمایش درآمد و برق در انتهای آن رفت و مجبور شدیم از اقوام صحنه های آخر آن را سوال کنیم.

صحنه اعدامها و مجازات در سینما و اعدام:

http://cafeclassic4.ir/thread-650-post-2...l#pid24114

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28
آدرس های مرجع