چندی قبل می خواستم دربخش دوبله تقاضای ردیابی قطعه ای را از دوستان داشته باشم اما با توجه به سابقه این حقیر و نیز موضوع تقاضا کمی تامل کردم و امروز تصمیم گرفتم که در همین بخش ادبی آنرا مطرح کنم که البته به این وادی هم سخت مرتبط است ...
وارد بحث کیفیت و ارزش ها در سینماهای ملل مختلف نمیشوم که مجالی دیگر می طلبد و افرادی فرهیخته و اگاهتر از من را لازم است اما ظاهرا در سالیان دور در سینمای هند فیلمی ساخته شده که نامش در ایران ترجمه شده بوده : (( سایه من ... )) ( البته این حقیر مطمئن به این نام نیست و یکی از بستگان مرحوم که زمانی این فیلم را در سینما دیده بوده آنرا بدین نام می شناخت )
من در مورد کیفیت فیلم و موضوعش اطلاع چندانی ندارم و خود این مساله چندان هم مهم نیست اما زمانی در کاستی قسمتی از دیالوگهای دوبله این فیلم را موجود داشتم که آغشته بود به نوای خواننده زن فیلم ... تجربه عجیبی بوده دوبله این فیلم ...
در میان آوازهای فیلم گاه گفتگوهای کاراکتر های زن و مرد فیلم با ابیات و شعرهای بس خیال انگیز از شاعران ایرانی با ظرافت های انتخابی بسیار زیبا ، رد و بدل میشد که به نظر من هنر دوبله این فیلم را بس تحسین انگیز جلوه میداد و نشان از وقوف مترجم و مدیر دوبلاژ آن به زیبایی های ادبیات ایرانی داشت ...
در یکی از این دیالوگها بیتی بس زیبا از شاعر ارزنده جناب (( مجذوب تبریزی )) نقل میشد و من بیت مذکور را به صورت ضخیمتر در میان ابیات دیگر تقدیم می کنم :
(( اگر زلفت به هر تاری اسیر تازه ای دارد مبارک باشد اما دلبری اندازه ای دارد
تغافل برد از حد شوخ چشم من ، نمی داند جفا قدری ، ستم حدی و ناز اندازه ای دارد
محبت را لب خاموش و گویا هر دو یکسانست چو بلبل ، آتش پروانه هم آوازه ای دارد
اگر سودای لیلی بر سرت افتاد مجنون شو که هر شهری به صحرای جنون دروازه ای دارد
دل (مجذوب) خود را با تغافل بیش از این مشکن که در قانون خوبان امتحان اندازه ای دارد ...))
..................................................................
و یا در جایی دیگر این شعر از سوی کاراکتر زن خطاب به مرد بیان می شود :
(( تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است جان به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است ؟))
و متاسفانه نمی دانم این شعر از کیست ولی ظاهرا در اصل چنین بوده و در جریان دوبله فیلم عوض شده :
تا تو نگاه مي كني كار من آه كردن است جان به فداي نگهت اين چه نگاه كردن است ...
....................................................................
و یا این شعر زیبا و عاشقانه از شاعر شهیر (( عبدالرحمان جامی )) که بخشی از آن توسط کاراکتر مرد به شخصیت زن فیلم تقدیم میشود :
(( گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی من عاشق توام تو بگو یار کیستی ؟
بستی کمر به کینه و کشیدی به غمزه تیغ جانم فدای تو در پی آزار کیستی ؟
دارم دلـــی ز هجـــر تــــو هـــر دم فگـــارتـر تا خــــود تـــو مــرهم دل افگــــار کیستــی
هـــر شب مــن و خیــال تــو و کنج محنتـی تا بــــا که ای و مونس و غمخوار کیستی
من با غـــم تـــو یــــار بعهد و وفای خــویـش ای بی وفا تو یــــار وفـــــــــا دار کیستــی
تا چنــــــد گـــرد کـــوی تو گـردم گهی بپرس کاینجـــا چـــه میکنـــــی و طلبکـار کیستی
جامی مـــدار چشم خـــلاصی ز قیـــــد عشق انــــدیشه کـــن به بین کــــه گـرفتار کیستی))
خیلی جالبه که در اون زمان بزرگان دوبله تا به اونجا پیش رفته بودن که در متن دیالوگهای یک فیلم از برگزیده شعرهای فارسی استفاده کرده اند و حاصل کارشون اینچنین در یادها ماندگار بوده ...
در صورتیکه هر یک از عزیزان به فایل صوتی این قسمت از فیلم دسترسی داشت ممنون خواهم شد که حس خوب دوباره شنیدنش را به من و دیگر دوستان مرحمت کند ...