حدود دو سه سال پیش به شکل خیلی پیگیر دنبال بازی های کودکی ام می گشتم. بدون اینکه هیچ نشونه ای ازشون داشته باشم. بالاخره دل رو به دریا زدم و رفتم سراغ سایت
http://www.old-games.com
که چند هزار بازی قدیمی رو با یک اسکرین شات از هر بازی، لیست کرده بود و من شروع کردم به ترتیب حروف الفبا همه رو گشتن تا اینکه چندتا از بازی های مورد علاقه ام رو پیدا کردم.
نکته جالب توجه این جا بود که دو تا از بازی های خیلی جذاب کودکی ام رو یک نفر ساخته بود.

یک نفر به نام John Romero که اون زمانی که این بازی ها رو می نوشته حدود 23 یا 24 سالش بوده و انصافا بازی های خارق العاده ای هستند.
جهت طولانی نشدن پست فعلا یکی از اون ها رو معرفی می کنم.(البته در همین تاپیک Schindler قبلا به این بازی اشاره کرده بود...)
بازی جذاب Dangerous Dave
که خوشبختانه چون با حرف D شروع میشد زود پیدا شد.
بچگی ها به این بازی می گفتم بازی جام. چون روند بازی اینجوری بود که باید یک جام طلایی رو می خوردی تا در عبور بازی بشه و بتونی ازش رد بشی. وقتی رد می شدی یک تونل از سمت چپ به راست تصویر می رفت که اتوماتیک از اون رد می شدی و بالاش می نوشت که چند مرحله تا پایان بازی مونده. آخ که چقدر اون صدایی که از توی کیس درمی اومد جذاب بود... از دیگر حسن های این بازی این بود که کد تقلب نداشت و برای همین هیچ وقت بی مزه نمیشد. شاید عیبش هم اینکه قابلیت ذخیره شدن نداشت و هر دفعه باید از اول شروع می کردی...

این مرحله اول بازی بود که بیشتر جنبه آموزشی داشت و هیچ خطری آدم رو تهدید نمی کرد. الماس های آبی هر کدوم 100 امتیاز داشت، الماس قرمز که خیلی هم نایاب بود 150 امتیاز و اون دایره بنفش 50 امتیاز.
اول بازی 3 تا جون داشتی که هر وقت امتیازت به مضارب 20000 می رسید یک جون بهت اضافه میشد. البته چون اوایل بازی خیلی خطری آدم رو تهدید نمی کرد، اوایل بازی نباید زیاد امتیاز جمع می کردی چون وقتی جونت پر بود عملا اون جونی که قرار بود بهت اضافه بشه می سوخت.

مرحله دوم بازی که اولین تهدید ها توش ظاهر می شد (آب و آتیش که با چند تا حرکت ساده چقدر طبیعی به نظر می رسیدند).
البته این تم دوم بازی هست که اصلا قشنگی تم اول رو نداشت.
یادمه بچگی علاقه خاصی به خوردن این الماس های روی آب یا آتیش داشتم. اصولا یکی از جون هام رو می دادم که این ها رو بخورم!


توی مرحله 3 برای اولین بار تفنگ و جت پک ظاهر می شدند. من کلمه GUN رو از این بازی یاد گرفتم. توی این مرحله برای اولین بار موجودات زنده هم مشاهده می شدند. توی این مرحله دو تا عنکبوت بودند که هی می اومدند توی تصویر و یک تیر زرد رها می کردند و می رفتند و باید اون ها رو با تفنگ می کشتی. تفنگ با کلید Ctrl کار می کرد و جت پک با Alt!
از خوبی های این بازی این بود که وقتی می پریدی بالا، توی هوا می تونستی جهت حرکتت رو عوض کنی که با وجود اینکه خیلی طبیعی نبود ولی خیلی بازی رو ساده تر می کرد.
آخر مرحله 3 (همین عکس بالا) یک تونل بود که سرکاری بود. با وجود اینکه این همه آبنبات های سبز اون بالا بودند وقتی تا آخر تونل می رفتی می دیدی که راه ورودی نداره و اونجا بود که سوخت جت پک تموم می شد و می مردی. یکی دیگه از عیب های (حسن ها) بازی این بود که وقتی سوخت جت پک تموم میشد دیگه هیچ کاری نمی شد کرد که دوباره جت پک دار بشی و باید بازی رو از اول بازی می کردی. البته اصولا راه های سختی بود که بدون جت پک می شد بازی رو تموم کرد.

توی مرحله 4 موجود زنده داشتیم ولی تفنگ نداشتیم. روش کار من این بود که میرفتم خودم رو می زدم بهش و هر دوتا آتیش می گرفتیم. جون من یکی کم می شد ولی در عوض اون دیگه می مرد. البته میشد بدون این عملیات انتحاری هم این مرحله رو رد کرد...

مرحله 5 یه جورایی نقطه عطف بازیه. بگذریم از این حرکت آرتیستی که باید می رفتی تفنگ رو از کنار گوش این خورشید قرمز بر میداشتی و برمی گشتی می کشتیش، این مرحله اولین مرحله ای بود که توی فضای باز انجام میشد(!) و توش درخت داشت و می تونستی از درخت بالا بری. ستاره هایی که حرکتت رو کند می کردند و مهم تر از همه یک تونل مخفی درست بالای سرت سمت چپ بود که در واقع یک مرحله مخفی Bonus بود که توش امتیاز جمع می کردی البته خطر مرگ هم توش کم نبود.


مراحل 5، 8، 9و 10 این تونل های مخفی رو داشتند. یکی از این تونل ها برمیگشت به به همون مسیر سرکاری مرحله 2 خیلی حرکت بامزه ای بود. یه حرکت فانتزی دیگه این بود که تونل مرحله 10 هم درست در کنار محیط مرحله 1 بود. که اگه برگردید به مرحله یک این دیوار خاکی رنگ رو می تونید مشاهده کنید.

=============================================================
اما مرحله 6 که موجود زنده اش یک چیزی شبیه استخوان سبز رنگی بود که می چرخید و تیر می زد که البته چون فقط حرکتش افقی بود کشتنش زیاد سخت نبود.

توی این مرحله یک اتفاق بد دیگه ای که می افتاد این بود که بعضی از سکوهای بنفش رنگی که روش راه میرفتی در واقع تو خالی بودند و ازشون رد میشدی! بدتر اینکه اینها هیچ فرقی با بقیه سکوها نداشتند و با آزمون و خطاهایی که عموما منجر به از دست دادن جون میشد باید پیداشون می کردی.

بازی توی مرحله 7 دیگه واقعا سخت میشد و من توی کودکی تا اینجا بیشتر نرسیده بودم. بشقاب پرنده های سفید رنگی که حرکتشون خیلی نامنظم بود و برای همین کشتنشون خیلی سخت بود.
دوباره همون سکوهای بنفش خیلی اذیت می کردند توی این مرحله هم.

توی این مرحله رومرو یک حرکت جدید زده بود و اون هم اینکه یه جا توی بازی گیر می کردی و باید می فهمیدی که این پایین آتیشی وجود نداره و احتمالا یک تونل است به اون بالا...
البته اگه وقتی توی تونل بودی کلید سمت راست رو نگه می داشتی از روی سکوهای بالا حرکت می کردی و فقط پاهات پیدا بود که اینجوری می تونستی کلی از خطراتی که این پایین هست رو دودر کنی!
موجود زنده مرحله 8 هم یک چیزی شبیه ساندویچ همبرگر بود که چون یهو ظاهر میشد و درجا تیر هم میزد ، کشتنش واقعا سخت بود.

مرحله 9 و 10 رو خیلی خوب یادم نیست چون زیاد بازی نکردم. موجود زنده مرحله 9 توپ های سبز رنگی بودند. ولی بدترین قسمت مرحله 9 یک سکو بنفش خیلی طولانی بود که زیرش هم دریا بود و اصلا معلوم نبود کجاهاش خالیه...

مرحله 10 هم واقعا سخت و طولانی ای بود. موجود زنده اش این دیسک نقره ای رنگ بود که با سرعت خیلی زیادی حرکت می کرد و کشتنش به شکل عجیبی سخت بود. این قسمت سبز رنگ هم مثل درخت بود که می تونستی ازش بری بالا. که بعدش هم می رسیدی به در خروج آخر...
وقتی از در خروج آخر رد می شدی بازی تموم میشد و ازت می پرسید اون 4 تا مرحله مخفی رو پیدا کردی؟!!
خیلی حال کردم با این حرکت رومرو.
همین که آخرش شاهزاده آزاد نمی کردی خودش کلی حرف بود...

----------------------------
پی نوشت: امروز یک ویدئو تحقیرآمیز پیدا کردم که کل بازی رو توی 7 دقیقه تموم می کرد. بجز مرحله آخر یک دونه تیر خطا هم نداشت! به شکل عجیبی همه اون موجوداتی که حرکت نامنظم داشتن رو هم با یک تیر می کشت.
این ویدئو خارق العاده، خاطره انگیز و تحقیر آمیز رو می تونید از اینجا دانلود کنید.