[-]
جعبه پيام
» <Dude> سلامت باشید. شده که ازعزیزانی با هم، کمی قدیمی تر از اینها را دیده بودیم، جز خودم همه دردیار باقی اند. خوشحالم هنوز هستند که از آن فیلمها خاطره دارند، با آرزوی سلامتی
» <دون دیه‌گو دلاوگا> سلام و سپاس فراوان "Dude" گرامی. آقا ممنون برای "Orions belte". با معرفی شما، خودم هم خاطره محوی از آن سراغ گرفتم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> پاینده باشید "رابرت" گرامی. سپاس از لطف و پُست‌های ارزشمندتان
» <لوک مک گرگور> متشکرم دوست گرامی. منهم همیشه از خواندن مطالب جذاب و دلنشین تان کمال لذت را برده ام.
» <رابرت> بررسی جالب تأثیر فیلم "پاندورا و هلندی سرگردان" بر انیمیشن "عمو اسکروچ و هلندی سرگردان" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...6#pid45456
» <رابرت> سپاس از دون دیه‌گو دلاوگا و لوک مک گرگور عزیز به خاطر مطالب تحقیقی، تحلیلی و زیبای اخیرشان
» <دون دیه‌گو دلاوگا> "بچه‌های کوه تاراک" : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...3#pid45453
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 4 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
یادش به خیر...
نویسنده پیام
BATMAN آفلاین
Nightmare
*

ارسال ها: 790
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۳/۵
اعتبار: 81


تشکرها : 10479
( 12700 تشکر در 564 ارسال )
شماره ارسال: #50
Heart آدامس های به یادماندنی

آدامسهای به یادماندنی

 خروس  خرسی   موزی   توت فرنگی  --- هر کدوم بسته بندی و طعم خاص خودشون رو داشتند و دارند

شاید همین حالا وسوسه خریدن و جویدنش از ذهن آدم بگذره!

بهترین روش برای یادآوری خاطرات گذشته تجربه دوباره اونهاست حالا اگه دلت هوای آدامسی مثل خروس (گویا به خاطره ها پیوسته) رو کرده باشه چکار میکنی؟!

تبلیغ آدامس خروس نشان (حضور تیم ملی فوتبال در جام جهانی (1978)

اگه قبلا تجربه جویدنش (حالا هر آدامسی) رو داشته باشی شاید همین حالا با شنیدن اسمش دوباره مزش رو احساس کنی یا بسته بندی، شکل و شمایلش رو بخاطر بیاری

اما خوب لذت جویدن دوبارش چیز دیگه ایه، هر چند که کلا آدامس جویدن رو دوست ندارم

حدس میزنم 10 سالی میشه آدامس نجوییدم، از همون بچگی ام عادت به قورت دادن آدامس داشتم

_______________________________________________

دهه 60 یا اوایل 70 بود که آدامسهای بزرگ و مستطیل شکلی (تقریبا 10 در 5 سانت) به بازار اومد که بسته بندی زیبایی داشت 

روی پوشش نایلونی اون تصاویر زیبایی دیده میشد از دختر بچه هایی به سبک انیمیشنهای ژاپنی (موهای بلند / چشمای درشت)

از این مورد تصویر داخل بسته (در ادامه توضیح میدم) تا چند وقت پیش موجود بود که متاسفانه نتونستم پیداش کنم

 ولی شکل ظاهری بسته بندی و عکسها خیلی شبیه به تصاویر شخصیتهای انیمیشن SAILOR MOON بود، شایدم همینا باشه

بعد از خریدن دلت نمیخواست بازش کنی اما خوب تقریبا غیر ممکن بود! چون غیر از آدامسی که داخل بسته قرار داشت باید با یه غافلگیری (سورپرایز) هم روبرو میشدی

یه سرگرمی جذاب! البته بیشتر برای دختر خانمها جالب بود اما من هم دوست داشتم (بچه ها، چه دختر، چه پسر از هر چیز قشنگی خوششون میاد)

شما باید لباسهایی که شامل بلوز، شلوار، کفش، کلاه میشد رو تن شخصیت میکردید 

 به اینصورت بود که روی تکه ای مقوا طرح کاملی از کاراکتر چاپ شده بود + برچسب شیشه ای که شامل لباسهای (مواردی که قبلا ذکر شد) مورد نظر بود

به عنوان مثال شما باید بلوز رو روی همون قسمت از بدن کاراکتر میچسبوندی و بعد محکم با انگشت یا خودکار چند بار میکشیدی تا روی کار ثابت شه (مثل روش کار با کاربن)

این نوع آدامسها بیشتر تو قنادیها و در یه دوره محدود فروخته میشد که بعدها جمع شدن (ممکنه الانم باشه، اطلاعی ندارم)

اما آدامس بعدی که میخوام در مورد صحبت کنم خیلی معروف شد و اسمش برای خیلیی از دوستان آشناست

Love is

آدامس عشق

خلاصه ای از تاریخچه شخصیتها (دختر و پسر)

تصاویر داخل این آدامسها در واقع بخشی از یادداشتهایی است که به صورت نوشته های عاشقانه بین کیم کازالی (Kim casali) و نامزدش روبرتو (Roberto) آغاز شد و بعد از ازدواجشان هم ادامه پیدا کرد

به خاطر کمرویی، کیم کاریکاتور هایی را که از خودشان میکشید به همراه متن های کوتاهی که زیر آنها مینوشت و داخل بالش یا جیب روبرتو قرار میداد

روبرتو هم تمامی آنها را نگه میداشت، کاریکاتورهای کیم برای اولین بار در سال 1970 در لوس آنجلس تایمز منتشر شد و به سرعت قلب میلیون ها نفر را در سراسر جهان تسخیر کرد ادامه

_______________________________________________

به نظر من علت محبوبت این نوع آدامس، ظاهر کودکانه و دوست داشتنی شخصیتها و داستان های  عاشقانه اونها بود که در قالب تصاویری زیبا، رنگی و معنادار به چاپ میرسید

طبیعتا نمیتونستم نسبت به این تصاویر رنگی و زیبا بی تفاوت باشم، برای همین خیلی زود از طرفداران آدامس لاویز شدم مثل خیلیها

عکسها وسوسه کننده بود و از روی کنجکاوی ام که شده دلت میخواست بدونی تو آدامس بعدی قراره شاهد چه اتفاقی بین شخصیتهای لاویز باشی

گاهی اوقات هم تصاویر تکراری به پستت میخورد که اتفاق جالبی نبود اما خوب میتونستی با دوستات یا خواهر و برادر عوضش کنی

دوره راهنمایی بودم که شخصیتهای آدامس لاویز، سرگرمی های معروفی مثل مار و پله، راز جنگل و یه سری از بازیهای کامپیوتری اون زمان الهام بخش من بود برای ساخت یه سرگرمی

برای ساختش به وسایل ابتدایی مثل مقوا، مداد رنگی و چسب نیاز داشتم

ابتدا دو عدد مقوا در اندازه 30/22 رو انتخاب و طرحی (مسیرها، موانع و دیگر جزئیات) که مد نظرم بود روی کار پیاده کردم

بعد از رنگ آمیزی، کار نهایی روی مقوایی در اندازه 60/45 قرار گرفت و ثابت شد در اندازه بزرگ

در مراحل بعدی شخصتها رو کشیدم (پشت و رو) و بعد با قیچی دورشون خالی کردم و از قسمت پشت با همون مقوا بهش پایه زدم

تا بصورت عمودی سر پا بایسته (در واقع مهره های بازی بودن) + تعدادی درخت و صخره که باعث زیباتر شدن و بعد بخشیدن به کار میشد (در حال حاضر موجود نیستن)

بازی بصورت 2 یا 3 نفره بود با مهره های (آدمک) که در اختیار بازیکن قرار میگرفت

1/ در نقش شخصیت اصلی (پسر آدامس لاویز)

2/ در نقش پسر سرخ پوست

3/ در نقش پسری روستایی

برای نتیجه و عملکرد بهتر در بازی تعدادی کارت آبی (هر عدد یک امتیاز) یک عدد قرمز ( 3 امتیاز) و یک عدد کارت جایزه هم طراحی کردم

کارتها بعد از بر زدن بین بازیکنها تقسیم میشد و با توجه به شانسی که داشتی امتیاز بیشتری بهت میرسید

برای شروع، ادامه و به آخر رسوندن بازی وجود یک عدد تاس هم لازم و ضروری بود

داستان بازی

موجود شرور و اهمریمنی به سرزمین شاهزاده حمله و کیم (معشوقه روبرتو ) رو میدزده و در مخفیگاهش (سرداب) زندانی میکنه

روبرتو که حالا دلش شکسته و خیلی ام عصبانیه به قصر ملکه میره و ازش اجازه میگیره تا برای نجات کیم راهی سفری پر خطر شه

شاهزاده با پیشنهاد روبرتو موافقت میکنه اما بهش هشدار میده که راه درازی در پیش داری و با موانع و خطرات زیادی روبرو میشی و امکان داره به سرنوشت نامزدت (کیم) دچار شی

موانع و خطرات پیش رو

بازیکن در طول مسیر با 9 غول (روح، جمجمه، اسکلت آدم خوار، سرداب، موجود چهار دست، جادوگر بدجنس، هیولای برفی، اژده ها، موجود اهریمنی)

 + 5 اتفاق غیر منتظره (طغیان رودخانه، پل شکسته، آتش سوزی جنگل، باتلاق، پل مرگ) + 4 تله (مرداب سیاه) مواجه میشه که باید به سلامتی از بین اونها عبور کنه

دو عدد بطری آب (نسوز کننده) هم به چشم میخوره که این یعنی شانس دوباره ای برای بازیکنها

اگه احیانا مهره بازیکن روی موانع و خطرات قرار گرفت با وجود سوختن میتونه به راهش ادامه بده (هر بطری تنها برای عبور از یک مانع)

قوانین بازی

1/ بازیکنی که کارت جایزه نصیبش شد مهره اصلی (روبرتو) برای اونه

2/ قبل از شروع بازی هر نفر تاس میندازه و در نهایت بازیکنی که اولین بار شش آورد آغاز کنندست

3/ اگه مهره بازیکن روی غولها قرار گرفت باید به اولین خونه بعد از غول قبلی برگرده

4/ با قرار گرفتن مهره روی حوادث غیر منتظره بازیکن دوباره برمیگرده به اولین خونه از مانع قبلی ضمن اینکه یک عدد کارت آبی رنگ هم از دست میده

5/ قرار گرفتم مهره روی تله ها میتونه به راهش ادامه بده اما باید یک کارت آبی رنگ پس بده

6/ بازیکنی که خیلی بد شانس باشه و مهرش روی خونه ای قرار گرفت که جادوگر اونجاست (بعدش یکراست منتهی میشه به رودخانه مرگ) باید بازی رو از اول شروع کنه!

7/ مهره بازیکن تا زمانی که روی خونه غول آخر قرار نگیره نمیتونه بازی رو ادامه بده (باید تو نوبتش انقدر تاس بندازه تا عدد مورد نیاز بیاد)

این اتفاق خودش شانس بزرگیه برای بازیکن قبلی تا بتونه خودش رو به نفر بعدی برسونه

8/ اگه احیانا کارتهای بازیکن تموم شده بود باید تو هر نوبت انقدر تاس باندازه تا 6 بیاره که بتونه به بازیش ادامه بده (این مورد به ندرت پیش میاد)

یه سری قوانین دیگه هم داشت که به کل فراموش کردم چی بودن، مواردی ام که ذکر شد خیلی فکر کردم خاطرم بیاد

از کارتها چیزی باقی نمونده، از مهره هام (آدمکها) همون یه مورد بود، عکسای لاویز و آدامسای دیگه هم داشتم که نتونستم پیداشون کنم (هر موقع در دسترس بود ختما قرار میدم)

تصاویر زیبایی از لاویز

این هم به مناسبت نزدیک شدن به ایام کریسمس

در پایان تبلیغی جالب و قدیمی از آدامس معروف ریگلی

تاریخچه آدامس های W RIGLEY

درباره یک برند خوشمزه آدامس های معروف ریگلی

کشیدن نقاشی با آدامس

مصرف بالای آدامس در ایران


! I'M BATMAN I'M VENGEANCE
۱۳۹۴/۹/۱۸ صبح ۰۱:۱۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : خانم لمپرت, سروان رنو, Memento, جروشا, لو هارپر, اسکورپان شیردل, زینال بندری, نیومن, oceanic, واتسون, rahgozar_bineshan, نکسوس, آلبرت کمپیون, اشپیلمن, Princess Anne, حمید هامون, کنتس پابرهنه, زبل خان, Papillon, پیرمرد, Hari, ریچارد, زرد ابری, ژنرال, باربوسا
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
یادش به خیر... - پیرمرد - ۱۳۹۳/۱۱/۵, عصر ۱۱:۰۸
RE: یادش به خیر.... - پیرمرد - ۱۳۹۳/۱۱/۶, عصر ۰۷:۴۳
RE: یادش به خیر.... - بلوندی غریبه - ۱۳۹۳/۱۱/۷, صبح ۰۸:۲۰
RE: یادش به خیر.... - پیرمرد - ۱۳۹۳/۱۱/۷, عصر ۰۵:۴۹
RE: یادش به خیر.... - خانم لمپرت - ۱۳۹۳/۱۱/۱۰, صبح ۱۲:۳۰
RE: یادش به خیر.... - اسکورپان شیردل - ۱۳۹۳/۱۱/۱۱, عصر ۰۱:۱۰
RE: یادش به خیر.... - BATMAN - ۱۳۹۳/۱۱/۱۱, عصر ۱۰:۳۸
RE: یادش به خیر.... - پیرمرد - ۱۳۹۳/۱۱/۱۲, عصر ۰۸:۳۲
RE: یادش به خیر.... - پیرمرد - ۱۳۹۳/۱۱/۲۱, عصر ۰۳:۵۲
RE: یادش به خیر... - برو بیکر - ۱۳۹۳/۱۱/۲۲, عصر ۰۶:۰۳
RE: یادش به خیر... - خانم لمپرت - ۱۳۹۳/۱۱/۲۷, صبح ۱۱:۰۲
RE: یادش به خیر... - منصور - ۱۳۹۳/۱۱/۲۸, صبح ۱۰:۰۹
RE: یادش به خیر... - پیرمرد - ۱۳۹۳/۱۲/۱, عصر ۱۱:۳۳
RE: یادش به خیر... - اکتورز - ۱۳۹۳/۱۲/۲, صبح ۰۵:۲۹
RE: یادش به خیر... - پیرمرد - ۱۳۹۳/۱۲/۲۰, صبح ۰۹:۴۱
RE: یادش به خیر... - جروشا - ۱۳۹۳/۱۲/۲۶, عصر ۰۷:۱۵
یادش به خیر... - پیرمرد - ۱۳۹۴/۳/۱۱, عصر ۰۳:۲۳
RE: یادش به خیر... - BATMAN - ۱۳۹۴/۳/۲۸, صبح ۰۴:۳۷
RE: یادش به خیر... - کارآگاه علوی - ۱۳۹۴/۵/۱۶, صبح ۱۲:۱۶
RE: یادش به خیر... - آلبرت کمپیون - ۱۳۹۴/۶/۹, صبح ۱۱:۵۹
یادش به خیر روپولی - آلبرت کمپیون - ۱۳۹۴/۶/۱۰, صبح ۱۱:۴۰
RE: یادش به خیر روپولی - آلبرت کمپیون - ۱۳۹۴/۶/۱۰, عصر ۰۳:۳۱
RE: یادش به خیر روپولی - بولیت - ۱۳۹۴/۶/۱۰, عصر ۰۷:۵۴
RE: یادش به خیر روپولی - آلبرت کمپیون - ۱۳۹۴/۶/۱۰, عصر ۰۸:۱۲
RE: یادش به خیر... - جروشا - ۱۳۹۴/۷/۳۰, صبح ۰۲:۱۳
RE: یادش به خیر... - حمید هامون - ۱۳۹۴/۸/۲۰, عصر ۰۴:۲۱
RE: یادش به خیر... - آلبرت کمپیون - ۱۳۹۴/۸/۲۱, عصر ۰۹:۰۳
RE: یادش به خیر... - آلبرت کمپیون - ۱۳۹۴/۹/۸, عصر ۰۶:۱۳
RE: - Memento - ۱۳۹۴/۹/۱۵, عصر ۰۴:۰۸
RE: - زبل خان - ۱۳۹۴/۹/۱۶, صبح ۰۷:۰۲
RE: - سروان رنو - ۱۳۹۴/۹/۱۷, صبح ۰۱:۰۰
RE: یادش به خیر... - جیمز باند - ۱۳۹۴/۹/۲۵, عصر ۱۲:۳۴
RE: یادش به خیر... - جیمز باند - ۱۳۹۴/۱۰/۶, عصر ۰۶:۰۹
RE: یادش به خیر... - اسکورپان شیردل - ۱۳۹۴/۱۰/۶, عصر ۰۶:۵۸
RE: یادش به خیر... - خانم لمپرت - ۱۳۹۴/۱۰/۶, عصر ۰۹:۳۴
RE: یادش به خیر... - آلبرت کمپیون - ۱۳۹۴/۱۰/۷, صبح ۱۲:۱۰
RE: یادش به خیر... - Papillon - ۱۳۹۴/۱۰/۷, عصر ۱۰:۱۴
RE: یادش به خیر... - حمید هامون - ۱۳۹۴/۱۰/۱۶, عصر ۰۴:۰۴
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۴/۲, عصر ۰۶:۲۲
RE: یادش به خیر... - سروان رنو - ۱۳۹۵/۸/۵, صبح ۱۲:۲۳
RE: یادش به خیر... - Joe Bradley - ۱۳۹۵/۹/۱۲, عصر ۰۹:۱۴
RE: یادش به خیر... - سروان رنو - ۱۳۹۶/۴/۱۷, عصر ۱۰:۱۶
RE: یادش به خیر... - BATMAN - ۱۳۹۶/۸/۲۸, عصر ۰۶:۰۱
RE: یادش به خیر... - BATMAN - ۱۳۹۶/۹/۱۶, عصر ۰۸:۴۲
RE: یادش به خیر... - سروان رنو - ۱۳۹۷/۱۱/۸, عصر ۰۹:۲۱
RE: یادش به خیر... - Savezva - ۱۳۹۷/۱۱/۱۷, عصر ۰۹:۴۹
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۳/۸, عصر ۰۳:۴۳
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۳/۱۲, عصر ۰۷:۵۵
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۳/۱۵, صبح ۰۹:۵۳
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۳/۱۸, عصر ۰۱:۰۲
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۳/۲۰, عصر ۰۴:۲۴
RE: یادش به خیر... - لوک مک گرگور - ۱۳۹۹/۳/۲۸, عصر ۱۱:۲۴
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۴/۲۰, عصر ۰۴:۴۳
RE: یادش به خیر... - Kathy Day - ۱۳۹۹/۴/۲۴, صبح ۰۳:۲۴
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۵/۶, عصر ۰۶:۴۵
RE: یادش به خیر... - Kathy Day - ۱۳۹۹/۵/۸, عصر ۰۴:۵۰
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۵/۱۰, صبح ۱۱:۴۲
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۵/۱۸, عصر ۱۰:۲۱
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۶/۹, صبح ۱۰:۰۱
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۶/۱۴, صبح ۱۱:۲۳
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۷/۱۶, عصر ۱۰:۴۵
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۸/۱۰, عصر ۱۰:۰۰
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۸/۲۷, عصر ۰۸:۰۴
RE: یادش به خیر... - آلبرت کمپیون - ۱۳۹۹/۱۲/۳, عصر ۱۱:۰۶
RE: یادش به خیر... - مراد بیگ - ۱۴۰۰/۷/۲, عصر ۰۸:۴۲
RE: یادش به خیر... - سروان رنو - ۱۴۰۰/۹/۴, عصر ۰۹:۰۷
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۴۰۱/۳/۱۵, عصر ۰۱:۴۳
RE: یادش به خیر... - Emiliano - ۱۴۰۱/۳/۱۵, عصر ۰۲:۵۵
RE: یادش به خیر... - سروان رنو - ۱۴۰۱/۳/۱۶, عصر ۰۳:۳۷
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۴۰۱/۳/۱۶, عصر ۰۴:۴۵
RE: یادش به خیر... - Savezva - ۱۴۰۱/۳/۱۷, عصر ۰۶:۰۱
RE: یادش به خیر... - آیوانهو - ۱۴۰۱/۳/۱۸, صبح ۰۲:۰۰
RE: یادش به خیر... - آیوانهو - ۱۴۰۱/۳/۱۸, عصر ۰۳:۰۱
RE: یادش به خیر... - سروان رنو - ۱۴۰۱/۳/۲۵, عصر ۰۱:۱۷
RE: یادش به خیر... - کلانتر چانس - ۱۴۰۱/۴/۳۰, صبح ۰۹:۲۰
RE: یادش به خیر... - سروان رنو - ۱۴۰۱/۵/۷, عصر ۰۸:۲۱
RE: یادش به خیر... - کلانتر چانس - ۱۴۰۱/۵/۸, صبح ۰۷:۴۸
RE: یادش به خیر... - کلانتر چانس - ۱۴۰۱/۵/۱۸, صبح ۱۰:۵۴
RE: یادش به خیر... - rahgozar_bineshan - ۱۴۰۱/۸/۱۶, عصر ۱۲:۴۲
RE: یادش به خیر... - آرلینگتون - ۱۴۰۱/۱۱/۱۳, صبح ۱۲:۲۷
RE: یادش به خیر... - آرلینگتون - ۱۴۰۱/۱۲/۱۸, صبح ۰۵:۵۵
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۴۰۲/۱/۶, عصر ۰۵:۰۵
RE: یادش به خیر... - آلبرت کمپیون - ۱۴۰۲/۳/۱۳, صبح ۱۱:۴۸
RE: یادش به خیر - ترینیتی - ۱۳۹۴/۶/۱۸, عصر ۰۵:۰۸
Re: یادش به خیر... - Schindler - ۱۳۹۴/۱۰/۱۶, عصر ۰۵:۴۰
یادش بخیر خان بابا - BATMAN - ۱۳۹۴/۱۱/۲۲, صبح ۰۱:۵۴