[-]
جعبه پيام
» <لوک مک گرگور> متشکرم دوست گرامی. منهم همیشه از خواندن مطالب جذاب و دلنشین تان کمال لذت را برده ام.
» <رابرت> بررسی جالب تأثیر فیلم "پاندورا و هلندی سرگردان" بر انیمیشن "عمو اسکروچ و هلندی سرگردان" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...6#pid45456
» <رابرت> سپاس از دون دیه‌گو دلاوگا و لوک مک گرگور عزیز به خاطر مطالب تحقیقی، تحلیلی و زیبای اخیرشان
» <دون دیه‌گو دلاوگا> "بچه‌های کوه تاراک" : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...3#pid45453
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 4 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
یادش به خیر...
نویسنده پیام
اکتورز آفلاین
مشتری همیشگی
***

ارسال ها: 381
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۴/۲۱
اعتبار: 38


تشکرها : 2369
( 3930 تشکر در 189 ارسال )
شماره ارسال: #17
RE: یادش به خیر...

ما دوتا حرفه ای بودیم .

یکی من بودم ناصر یکی داداشم طاهر . من شده بودم روبرتو باجو اونم آنجلاپروتسی .

تو کل منطقه یه نفر میتونست جلوم وایسه اونم طاهر بود . گاهی وسط زمین که داشتم تکنیک میریختم اون میدونست بعدش قراره چه بلایی سر حریف بیارم .

وقتی اول بازی دو نفر ( یکیشون خودم ) بازیکن انتخاب میکردیم سر دروازه همیشه دردسر بود که طاهر با کدوم تیم باشه . اگه با ماباشه حریف ضعیفه و قبول نمیکردن . اگه با اونا باشه برای من افت داشت به داداشم گل بزنم و ضایعش کنم ( گرچه جدالی میشد افسانه ای ) .

مادرمون میگفت : وقتی از دور نگاهتون میکنم فقط شمایید که خودتون رو با خاک و خول میزنید !

میگفتم : مامان من بازیکن تکنیکیم و بازیکنای تکنیکی رو زیاد میزنن تقصیر خودم نیست که میفتم ، روم خطا میشه ، طاهرم که دروازه بانه و باید شیرجه بزنه ( اینقدر شیرجه های زیبا میرفت که اگه تو تلویزیون بود کل ملت رو شیفتهء آکروبات خودش میکرد ) .

خلاصه سالها فوتبال بازی کردن ما زبان زد خاص و عام بود و هر منطقه ای میرفتیم همه مارو میشناختن ( بابام معاملهء ملک میکرد و زیاد خونه عوض میکردیم ) .

تا اینکه طاهر لقای پستش رو بخشید و اومد تا با هم خط آشوب ایجاد کنیم ، اینبار شدیم کابوس فوتبال محل .

وقتی بازی میکردیم بایستی تیم ما همیشه اول بازی چند گل همینجوری به حریف بده تا راضی شن دوتا برادر باهم تو یه تیم باشیم .

توپ رو همه به ما پاس میدادن تا شاهد هنرنمایی ماباشن که با توپ چه کارها که نمیکردیم .

اینها رو گفتم که بدونید چقدر فوتبالی بودیم . با هرچیزی و هرجایی که بود حتی وسط مهمونی و گاهی سر سفره روپا میزدیم دریبل میکردیم ، پاس میدادیم و آخرسر یکیمون هدف مشخص میکرد و اون یکی شلیک میکرد ، با جوراب ، سرپپسی ، پلاستیک بستنی توپی و اینا ، سنگ ، قوطی رب ، نمکدون پلاستیکی ...

خلاصه فوتبال ما زمان و مکانش دائمی و هرجایی که فکر آدم بهش نرسه دقیقآ همونجا بود .

زمستون که میشد بیشتر حال میکردیم . هنربود رو یخ و برف لیس نخوری و برگردون بزنی . تیممونم پر ستاره و اعجوبه بود .

اما یاد اینجاش بخیر که دههء فجر میشد و میرسیدیم راهپیمایی 22 بهمن .

کلآ برای ما 22 بهمن های هر سال یه شکل بودن . صبح بریم مدرسه تا حضور غیاب بشیم و از اونجا راه بیوفتیم طرف میدون فرمانداری .

همینکه اول حضورغیاب آمارت رد بشه کافیه و بقیهء راه ترسی از انتظامات و بچه فضولای مدرسه نداشتیم ، وسط راه به یکباره غیبمون میزد و سر از خونهء یکی از فامیل که طرفای مرکز شهر بود در میاوردیم .

این کار هر سال همهء بچه های فامیل بود که بدون هماهنگی و از روی غریزه راهشون به اونجا کج میشد .

دلیلش حیاط بسیار بزرگ اون خونه بود و وقتی اولین نفر میرسید خودش شروع میکرد به پارو کردن برفها و تمیز کردن حیاط و بعد یکی یکی بچه های باند اضافه میشدن و همکاری میکردن تا زمین بازی آماده بشه .

یادمه هرسال وقتی میرسیدیم صاحب خونه خودش یا قسمتیش رو برامون تمیز کرده بود و یا وسایل مورد نیازمون رو قرار میداد که لنگ بیل و جارو و پارو نباشیم .

چه صفا و صمیمیتی بود و چه با خوش خلقی تا بعدازظهر که خونواده هامون میومدن دنبالمون ازمون پذیرایی میشد ( بیشترشم به خاطر دوتا پسر کوچیک خودشون بود که 22 بهمن هرسال شده بود روز روئیاییشون ) .

خلاصه اینکه ما برای یک دهه هر سال تو اون روز و در یک استادیوم از قبل تعیین شده بازی داشتیم ( استقلالیا یه طرف ، پرسپولیسیا یه طرف ) و کلی هم تماشاگر ( دخترای خوشکل فامیل ) که بایستی جلوشون حسابی گل میکاشتیم .

این روال ادامه داشت تا آخرای دههء هفتاد تا اینکه طاهر درس و فوتبال و باهم یکدفعه کنار گذاشت و من ماندم تنها با یه توپ که از کلهء سحر تا انتهای غروب های غم انگیز همیشه همراهم بود .

با اینکه جسته و گریخته تا هفت هشت سال پیش هم ادامه دادم اما دیگه برای فوتبال بازی کردن انگیزه نداشتم ، ما قرار بود با هم بریم تو تیم ملی نه اینکه یکیمون جاخالی بده .

با اینکه طاهر همیشه بهم انرژی میداد و تشویقم میکرد اما ته دلم یه حریف واقعی میخواست ، کسی که جزئیات تکنیک های خود ساختم رو بلد باشه و با این حال بازهم نتونه کنترلم کنه . اینجا بود که دیگه فوتبال برام مرد .

اگرچه ما دوتا حرفه ای بودیم .

پ ن : برادران تاچی بانا خیلی به اون چیزی که مابودیم شبیه بودن فقط ما اینقدر چاخان نبودیم که پرواز کنیم .

[تصویر: 1424483977_3053_4bf9b7fe7d.jpg]


در این درگە کە گە گە کــُــە کــَــە و کــَــە کــُــە شود ناگە / ز امروزت مشو غرە کە از فردا نەای آگە
۱۳۹۳/۱۲/۲ صبح ۰۵:۲۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بلوندی غریبه, برو بیکر, Classic, پیرمرد, BATMAN, رضا خوشنویس, خانم لمپرت, جروشا, سروان رنو, حمید هامون, ژان والژان, Kathy Day, شیخ حسن جوری, کارآگاه علوی, هایدی, واتسون, آلبرت کمپیون, اشپیلمن, ریچارد, ژنرال, پهلوان جواد, باربوسا
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
یادش به خیر... - پیرمرد - ۱۳۹۳/۱۱/۵, عصر ۱۱:۰۸
RE: یادش به خیر.... - پیرمرد - ۱۳۹۳/۱۱/۶, عصر ۰۷:۴۳
RE: یادش به خیر.... - بلوندی غریبه - ۱۳۹۳/۱۱/۷, صبح ۰۸:۲۰
RE: یادش به خیر.... - پیرمرد - ۱۳۹۳/۱۱/۷, عصر ۰۵:۴۹
RE: یادش به خیر.... - خانم لمپرت - ۱۳۹۳/۱۱/۱۰, صبح ۱۲:۳۰
RE: یادش به خیر.... - اسکورپان شیردل - ۱۳۹۳/۱۱/۱۱, عصر ۰۱:۱۰
RE: یادش به خیر.... - BATMAN - ۱۳۹۳/۱۱/۱۱, عصر ۱۰:۳۸
RE: یادش به خیر.... - پیرمرد - ۱۳۹۳/۱۱/۱۲, عصر ۰۸:۳۲
RE: یادش به خیر.... - پیرمرد - ۱۳۹۳/۱۱/۲۱, عصر ۰۳:۵۲
RE: یادش به خیر... - برو بیکر - ۱۳۹۳/۱۱/۲۲, عصر ۰۶:۰۳
RE: یادش به خیر... - خانم لمپرت - ۱۳۹۳/۱۱/۲۷, صبح ۱۱:۰۲
RE: یادش به خیر... - منصور - ۱۳۹۳/۱۱/۲۸, صبح ۱۰:۰۹
RE: یادش به خیر... - پیرمرد - ۱۳۹۳/۱۲/۱, عصر ۱۱:۳۳
RE: یادش به خیر... - اکتورز - ۱۳۹۳/۱۲/۲ صبح ۰۵:۲۹
RE: یادش به خیر... - پیرمرد - ۱۳۹۳/۱۲/۲۰, صبح ۰۹:۴۱
RE: یادش به خیر... - جروشا - ۱۳۹۳/۱۲/۲۶, عصر ۰۷:۱۵
یادش به خیر... - پیرمرد - ۱۳۹۴/۳/۱۱, عصر ۰۳:۲۳
RE: یادش به خیر... - BATMAN - ۱۳۹۴/۳/۲۸, صبح ۰۴:۳۷
RE: یادش به خیر... - کارآگاه علوی - ۱۳۹۴/۵/۱۶, صبح ۱۲:۱۶
RE: یادش به خیر... - آلبرت کمپیون - ۱۳۹۴/۶/۹, صبح ۱۱:۵۹
یادش به خیر روپولی - آلبرت کمپیون - ۱۳۹۴/۶/۱۰, صبح ۱۱:۴۰
RE: یادش به خیر روپولی - آلبرت کمپیون - ۱۳۹۴/۶/۱۰, عصر ۰۳:۳۱
RE: یادش به خیر روپولی - بولیت - ۱۳۹۴/۶/۱۰, عصر ۰۷:۵۴
RE: یادش به خیر روپولی - آلبرت کمپیون - ۱۳۹۴/۶/۱۰, عصر ۰۸:۱۲
RE: یادش به خیر... - جروشا - ۱۳۹۴/۷/۳۰, صبح ۰۲:۱۳
RE: یادش به خیر... - حمید هامون - ۱۳۹۴/۸/۲۰, عصر ۰۴:۲۱
RE: یادش به خیر... - آلبرت کمپیون - ۱۳۹۴/۸/۲۱, عصر ۰۹:۰۳
RE: یادش به خیر... - آلبرت کمپیون - ۱۳۹۴/۹/۸, عصر ۰۶:۱۳
RE: - Memento - ۱۳۹۴/۹/۱۵, عصر ۰۴:۰۸
RE: - زبل خان - ۱۳۹۴/۹/۱۶, صبح ۰۷:۰۲
RE: - سروان رنو - ۱۳۹۴/۹/۱۷, صبح ۰۱:۰۰
RE: یادش به خیر... - جیمز باند - ۱۳۹۴/۹/۲۵, عصر ۱۲:۳۴
RE: یادش به خیر... - جیمز باند - ۱۳۹۴/۱۰/۶, عصر ۰۶:۰۹
RE: یادش به خیر... - اسکورپان شیردل - ۱۳۹۴/۱۰/۶, عصر ۰۶:۵۸
RE: یادش به خیر... - خانم لمپرت - ۱۳۹۴/۱۰/۶, عصر ۰۹:۳۴
RE: یادش به خیر... - آلبرت کمپیون - ۱۳۹۴/۱۰/۷, صبح ۱۲:۱۰
RE: یادش به خیر... - Papillon - ۱۳۹۴/۱۰/۷, عصر ۱۰:۱۴
RE: یادش به خیر... - حمید هامون - ۱۳۹۴/۱۰/۱۶, عصر ۰۴:۰۴
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۴/۲, عصر ۰۶:۲۲
RE: یادش به خیر... - سروان رنو - ۱۳۹۵/۸/۵, صبح ۱۲:۲۳
RE: یادش به خیر... - Joe Bradley - ۱۳۹۵/۹/۱۲, عصر ۰۹:۱۴
RE: یادش به خیر... - سروان رنو - ۱۳۹۶/۴/۱۷, عصر ۱۰:۱۶
RE: یادش به خیر... - BATMAN - ۱۳۹۶/۸/۲۸, عصر ۰۶:۰۱
RE: یادش به خیر... - BATMAN - ۱۳۹۶/۹/۱۶, عصر ۰۸:۴۲
RE: یادش به خیر... - سروان رنو - ۱۳۹۷/۱۱/۸, عصر ۰۹:۲۱
RE: یادش به خیر... - Savezva - ۱۳۹۷/۱۱/۱۷, عصر ۰۹:۴۹
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۳/۸, عصر ۰۳:۴۳
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۳/۱۲, عصر ۰۷:۵۵
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۳/۱۵, صبح ۰۹:۵۳
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۳/۱۸, عصر ۰۱:۰۲
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۳/۲۰, عصر ۰۴:۲۴
RE: یادش به خیر... - لوک مک گرگور - ۱۳۹۹/۳/۲۸, عصر ۱۱:۲۴
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۴/۲۰, عصر ۰۴:۴۳
RE: یادش به خیر... - Kathy Day - ۱۳۹۹/۴/۲۴, صبح ۰۳:۲۴
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۵/۶, عصر ۰۶:۴۵
RE: یادش به خیر... - Kathy Day - ۱۳۹۹/۵/۸, عصر ۰۴:۵۰
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۵/۱۰, صبح ۱۱:۴۲
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۵/۱۸, عصر ۱۰:۲۱
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۶/۹, صبح ۱۰:۰۱
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۶/۱۴, صبح ۱۱:۲۳
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۷/۱۶, عصر ۱۰:۴۵
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۸/۱۰, عصر ۱۰:۰۰
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۳۹۹/۸/۲۷, عصر ۰۸:۰۴
RE: یادش به خیر... - آلبرت کمپیون - ۱۳۹۹/۱۲/۳, عصر ۱۱:۰۶
RE: یادش به خیر... - مراد بیگ - ۱۴۰۰/۷/۲, عصر ۰۸:۴۲
RE: یادش به خیر... - سروان رنو - ۱۴۰۰/۹/۴, عصر ۰۹:۰۷
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۴۰۱/۳/۱۵, عصر ۰۱:۴۳
RE: یادش به خیر... - Emiliano - ۱۴۰۱/۳/۱۵, عصر ۰۲:۵۵
RE: یادش به خیر... - سروان رنو - ۱۴۰۱/۳/۱۶, عصر ۰۳:۳۷
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۴۰۱/۳/۱۶, عصر ۰۴:۴۵
RE: یادش به خیر... - Savezva - ۱۴۰۱/۳/۱۷, عصر ۰۶:۰۱
RE: یادش به خیر... - آیوانهو - ۱۴۰۱/۳/۱۸, صبح ۰۲:۰۰
RE: یادش به خیر... - آیوانهو - ۱۴۰۱/۳/۱۸, عصر ۰۳:۰۱
RE: یادش به خیر... - سروان رنو - ۱۴۰۱/۳/۲۵, عصر ۰۱:۱۷
RE: یادش به خیر... - کلانتر چانس - ۱۴۰۱/۴/۳۰, صبح ۰۹:۲۰
RE: یادش به خیر... - سروان رنو - ۱۴۰۱/۵/۷, عصر ۰۸:۲۱
RE: یادش به خیر... - کلانتر چانس - ۱۴۰۱/۵/۸, صبح ۰۷:۴۸
RE: یادش به خیر... - کلانتر چانس - ۱۴۰۱/۵/۱۸, صبح ۱۰:۵۴
RE: یادش به خیر... - rahgozar_bineshan - ۱۴۰۱/۸/۱۶, عصر ۱۲:۴۲
RE: یادش به خیر... - آرلینگتون - ۱۴۰۱/۱۱/۱۳, صبح ۱۲:۲۷
RE: یادش به خیر... - آرلینگتون - ۱۴۰۱/۱۲/۱۸, صبح ۰۵:۵۵
RE: یادش به خیر... - پهلوان جواد - ۱۴۰۲/۱/۶, عصر ۰۵:۰۵
RE: یادش به خیر... - آلبرت کمپیون - ۱۴۰۲/۳/۱۳, صبح ۱۱:۴۸
RE: یادش به خیر - ترینیتی - ۱۳۹۴/۶/۱۸, عصر ۰۵:۰۸
Re: یادش به خیر... - Schindler - ۱۳۹۴/۱۰/۱۶, عصر ۰۵:۴۰
یادش بخیر خان بابا - BATMAN - ۱۳۹۴/۱۱/۲۲, صبح ۰۱:۵۴