سروان رنو
پلیس انجمن
ارسال ها: 2,257
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 84
تشکرها : 11469
( 19004 تشکر در 1593 ارسال )
|
RE: هیچکاک - همیشه استاد عرصههاي ناكامي استاد بزرگ سينما
13 فيلم هيچكاك كه هرگز ساخته نشدند
مترجم: كاميار كردستاني
تهران امروز
حتي كارگرداني افسانهاي مانند هيچكاك هم هيچگاه نتوانست مسير دلخواه خود را طي كند. در طول دوره ممتاز و درخشان كاري او، هيچكاك بالاجبار چند فيلم را به دليل كمبود بودجه، اختلاف با بازيگران يا بر سر انتخاب آنان، اميال سران استوديوها و يا حتي در بعضي مواقع به سبب احساس غريزي او بر اين مبنا كه فيلم به اثر خوبي تبديل نميشود بهطور كامل رها كرد. بياييد نگاهي به تعدادي از پروژههاي توليد نشده استاد تعليق در سينما بيندازيم. از جمله اثري كه روساي استوديو از آن بسيار تنفر داشتند و او را مجبور كردند تا قراردادي را امضا كرده و قول دهد كه هيچگاه آن را نخواهد ساخت.
شماره 13
اين اثر صامت قرار بود اولين كار هيچكاك در حرفه كارگرداني باشد ودر سال 1922 توسط گينزبورگ پيكچرز توليد شود. فيلمي بر اساس فيلمنامهاي نوشته زني كه در استوديو كار ميكرد و با چاپلين هم كار كرده بود و با بازي كلر گريت و ارنست سايگر. هيچكاك چند سكانس را قبل از اتمام بودجه گرفت. فيلمنامه اين فيلم به همراه چند سكانس كامل از آن مفقود شده است كه شايد به خاطر اين باشد كه استوديو آن را به منظور بازسازي نيترات نقره ذوب كرده است. نگران اين نباشيد كه نميتوانيد اين فيلم را ببينيد چرا كه خود هيچكاك بعدها پذيرفت كه «واقعا فيلم خيلي خوبي نبود».
ضامني براي قاضي نيست
هيچكاك اوايل سال 1959 را به نوشتن فيلمنامهاي اقتباسي از رمان هنري سيسيل به نام «ضامني براي قاضي نيست» و با بازي آدري هپبورن گذراند. 19 ماه مي همان سال، هپبورن بازي در اين فيلم را رد كرد كه بعضي منابع دليل آن را بيميلي او به فعاليت بازيگري كمي پس از تولد فرزندش اعلام كردند و برخي ديگر نيز مدعي شدند كه او نقش را به اين خاطر رد كرده كه كاراكتري كه قرار بود نقشاش را بازي كند درگير يك تعارض جنسي ميشد. اين پروژه با كنارهگيري آدري هپبورن از بين رفت و هيچكاك هم دلسرد و غمگين شد و پس از آن با نكتهسنجي خاصي گروهي را براي ساخت «رواني» دور هم جمع كرد.
مرد كور
در سال 1960 هيچكاك و فيلمنامه نويس افسانهاي ارنست لمان، شروع به كار روي فيلمنامهاي كردند به نام «مرد كور». داستان درباره پيانيستي كور بود كه بينايياش را پس از يك عمل پيوند چشم از يك قرباني قتل عمد بدست ميآورد. هيچكاك جيمز استوارت را براي نقش اول فيلم در ذهن داشت. يكي از سكانسهاي فيلم هم ميبايست در ديسني لند فيلمبرداري ميشد و اين نقطهاي بود كه مشكل از آن آغاز شد. والت ديسني رواني را ديده و به شدت از آن بدش آمده بود. طبق گفتهها و شايعات، والت ديسني به هيچكاك اجازه فيلمبرداري در ديسني لند را نداد و پروژه بايگاني شد.
هملت با بازي كري گرانت
در اواخر سال 1940 هيچكاك به شكلي غير منتظره به سراغ ايدهاي عجيب رفت. ساخت نسخهاي مدرن از هملت با بازي كري گرانت در نقش هملت كه لوكيشن فيلمبرداري هم انگلستان در نظر گرفته شد. هيچكاك از آن به عنوان ملودرامي روانكاوانه ياد ميكرد. اين ايده هم بعد از آنكه استوديوي هيچكاك يعني ترانس آتلانتيك خبر داد پروفسوري كه نسخه مدرن اين نمايشنامه شكسپير را نوشته تهديد كرده است كه اعلان دادخواهي خواهد كرد به شكست منجر شد.
پر فلامينگو
در سال 1956، هيچكاك امتياز داستاني را از مولف آن، ديپلماتي اهل آفريقاي جنوبي به نام لارنس وندرپست، خريداري كرد. داستان درباره نقشه روسها براي آموزش گروهي از مردم آفريقاي جنوبي به منظور اهداف شريرانه كمونيستي بود. هيچكاك براي پيدا كردن لوكيشنهاي فيلمبرداري به آفريقاي جنوبي هم سفر كرد اما با اين وجود باز هم پروژه به سرعت متوقف شد. كارگردان، جيمز استوارت و گريس كلي را براي نقشهاي اصلي در نظر گرفت كه بسيار گران تمام ميشد. او همچنين به 50 هزارسياهي لشكر آفريقايي نياز داشت. وقتي كه بيشتر جمعيت اين كشور ساعتهاي زيادي را به مزرعهداري و كشاوزري مشغول بودند به سختي امكان داشت كه 50 هزار نفر را براي سياهي لشكر بتوان جمع كرد. هيچكاك بعدها گفت: «تماما اشتباه بود . آن ايده را كنار گذاشتم.»
مري رز
نزديك به پايان دوره كارياش، هر وقت كه از هيچكاك درباره حسرتهاي حرفهاياش سوال شد بارها از پروژه توليد نشدهاي به نام مري رز در سال 1964 نام برد. در مصاحبه بينظير هيچكاك با فرانسوا تروفو، او اين اثر را به عنوان «چيزي شبيه به داستاني علمي تخيلي» معرفي كرد و جزئيات داستان را اينگونه شرح داد: زني كه صداهايي آسماني ميشنود، به شكلي مرموز غيب ميشود. هيچكاك انديشه و تفكرات زيادي را براي اين فيلم در نظر داشت - او حتي نحوه نورپردازي برخي از سكانسها را كاملا براي تروفو شرح داد و تلاش كرد كه با اين كارگردان فرانسوي درباره ساخت آن فيلم گفتوگو كند - اما عناصر مابعدالطبيعه مربوط به ارواح براي مديران استوديو مانعي براي شروع كار بود. هيچكاك در مصاحبهاي ديگر در اواخر دوره كارياش فاش كرد كه «مي دانيد كه صريحا در قرارداد من نوشته شده كه نميتوانم «مري رز» را بسازم؟!» هيچكاك ظاهرا تا زمانيكه بودجه فيلم مورد نظر زير سه ميليون دلار بود هر فيلمي كه ميخواست را ميتوانست بسازد و بدين شكل «مري رز» را نساخت.
آر.آر.آر.آر
در 1965، هيچكاك تيم نويسندگان دو نفره آجه و اسكارپلي را به خدمت گرفت- كه در آمريكا به دليل نوشتن فيلمنامه «خوب، بد، زشت» شهره بودند- تا فيلمنامهاي درباره مهاجري ايتاليايي در آمريكا بنويسند كه در يك هتل مستقر ميشود و پيشرفت ميكند. او سپس به دنبال خانواده اهل سيسيلاش ميفرستد و صاحب هتل از اين مسئله باخبر نيست كه اقوام اين شخص، گروهي دزد هستند. سرانجام اين خانواده تلاش ميكند تا مجموعهاي از سكههاي با ارزش هتل را به سرقت ببرد. نام فيلم هم از اصطلاحات مربوط به سكهشناسي ميآيد. هيچكاك به تروفو گفت:«پروژه را كنار گذاشتم چون فاقد شكل معيني بود. گذشته از آن، شما ميدانيد كه ايتالياييها چقدر در طرحريزي ماهيت و ساختمان داستان شلخته و لاابالياند. آنها كاملا بيقاعده جلو ميروند.»
سه گروگان
سه گروگان هم يكي ديگر از پروژههاي ناموفقي بود كه هيچكاك پس از ساختن مارني سراغش رفت. فيلم اقتباسي بود از رماني نوشته جان باكان در سال 1924 به همين نام كه در آن حكومت نقشه ميكشد تا گروه جنايتكاري را در روزي معين بازداشت كند. دسته جنايتكاران از اين نقشه باخبر ميشوند و به منظور بدست آوردن قدرت و نفوذ خود سه كودك را ميربايند. هيچكاك ساخت اين فيلم را علني كرد اما سرانجام آن را به علت مشكلات خريد
حق امتياز آن و نگرانياش در استفاده از هيپنوتيزم به عنوان يك تمهيد داستاني كنار گذاشت. او بعدها گفت:«احساس ميكنم كه نميتوانيد هيپنوتيزم را طوري به تصوير در بياوريد كه قابل قبول به نظر برسد. به چيزي بسيار دورتر از تجربه شخصي تماشاگر تبديل ميشود».
كاليدوسكوپ (اشكال نما)
در سال 1969، هيچكاك تصميم گرفت پس از ساخت چند فيلمي كه موفقيت متوسطي را چه از لحاظ تجاري و چه از ديد منتقدين بدست آورده بودند، فيلمي به نام «كاليدوسكوپ» (اشكال نما) را با هدف بازگشتي فاتحانه بسازد. داستاني تلخ و مهيب درباره يك متجاوز و قاتل زنجيرهاي. قرار بود كه فيلم قاتل جوان خوش قيافهاي را به تصوير بكشد كه زنها را به قصد كشتن فريب ميدهد.
هيچكاك آن را بهعنوان ادامهاي بر شاهكار خود يعني «سايه يك شك» مطرح كرد. فيلمنامه شامل المانهايي همچون مردهگرايي و استفاده از حمام اسيد در انهدام اجساد بود كه هيچكاك از درون گزارشهاي صفحات حوادث روزنامههاي بريتانيايي و درباره قاتلين بيرون كشيده بود. هيچكاك بهطور آزمايشي يك ساعت فيلمبرداري كرد، اما يونيورسال توليد فيلم را بهدليل آنكه ممكن است تماشاگران با فيلمي كه نقش اصلي آن قاتلي متجاوز است نتوانند كنار بيايند متوقف كرد. هيچكاك از اين كه مجبور به رها كردن پروژه شده بود به شدت عصباني شد اما با اين حال او اندكي از نكات داستاني را زنده نگه داشت و بعدها در سال 1972 و در ساخت فيلم «جنون» از آنها استفاده كرد. فيلمي درباره قاتلي زنجيرهاي كه شايد بتوان آن را آخرين كار بزرگ او به رغم حضور بازيگراني در سطح متوسط دانست.
شب زود گذر
آخرين پروژه هيچكاك قبل از مرگ، «شب زودگذر» نام داشت. اثري جاسوسي بر اساس رماني نوشته رونالد كركبرايد كه داستانش در فنلاند ميگذشت. هيچكاك قصد داشت آن را با بازي والتر ماتيو، كلينت ايستوود، شون كانري، كاترين دونوو و ليو اولمن در نقشهاي اصلي بسازد اما يونيورسال به دليل احوال ناخوش او، پروژه را در سال 1979 كنار گذاشت.
سبز ردا
هيچكاك كه با اقتباس از رمان جان باكان يعني «سي و نه پله» يكي از نخستين موفقيتهايش را كسب كرده بود تصميم گرفت كه در زمان مشخصي ادامهاي براي آن بسازد. به همين منظور او تصميم گرفت دوباره به سراغ رماني ديگر از جان باكان به نام «سبز ردا» برود. هيچكاك ميخواست از كري گرانت و اينگريد برگمن در نقشهاي اصلي سود ببرد، اما وارث باكان پول زيادي را براي حق اقتباس درخواست كرد. هيچكاك سرانجام روياي خود را در فيلم «بدنام» براي در كنار هم قرار دادن گرانت و برگمن، به واقعيت تبديل كرد.
تمشك وحشي
هيچكاك بخشي از سال 1951 را به اقتباس از رماني نوشته ديويد دانكن سپري كرد. داستان درباره آشوبگري كمونيست بود كه با دزديدن پاسپورت مردي ديگر ميگريزد. هيچكاك به دليل آنكه آن را «چندان خوب» ندانست از ساخت آن منصرف شد و به سراغ اثري رفت كه حق اقتباس آن را برادران وارنر از يك نمايش بسيار موفق برادوي به نام «حرف ميم را به نشان مرگ بگير» خريده بودند.
غرق كشتي مري دير
آلفرد هيچكاك همواره ميخواست تا فيلمي با بازي گري كوپر بسازد. در «خبرنگار خارجي» او نقش اصلي را تنها به منظور آنكه ستارهاي در اين تريلر بازي كند به كوپر پيشنهاد داد اما به جاي او جوئل مك كري بازي به ياد ماندني را در اين فيلم ايفا كرد. در سال 1959، مترو گلدين مهير حق اقتباس از رماني با نام «غرق كشتي مري دير» را به منظور همكاري هيچكاك - كوپر خريداري كرد. هيچكاك و ارنست لمان هفتهها بر روي فيلمنامه كار كردند و سرانجام به اين نتيجه رسيدند كه داستان فيلم از جايي ديگر كاركرد خود را از دست ميدهد. آن دو سپس بر روي «شمال از شمال غربي» متمركز شدند.
نوشته: تهران امروز
عکس : کافه کلاسیک
رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
| |
۱۳۸۹/۷/۱۴ عصر ۱۱:۵۲ | |
تشکر شده توسط : |
سم اسپید, john doe, Peter Pan, اسکورپان شیردل, بانو, دشمن مردم, Classic, Kassandra, الیشا, آوینا, ممل آمریکایی, جو گیلیس, فورست, خانم لمپرت, مگی گربه, گولاگ, ژان والژان, مکس دی وینتر |