Wrong Man مرد عوضی
آلفرد هیچکاک در آغاز تهیه «مرد عوضی» به معاونین خویش گفت:
«من فیلم هنری نمی خواهم!»
وقتی قرار باشد از یک داستان واقعی فیلمی تهیه گردد مسائلی در ضمن فیلمبرداری پیش می آید که در سایر فیلمهای مشابه آن وجود ندارد، زیرا فیلمبرداری از داستانهای واقعی عبارت از نمایش مجدد و دقیق یک حادثه مطابق با واقعیت میباشد.
برای این منظور باید فیلم برداری عینا در اماکن واقعی و صحنه های حقیقی وقوع ماجرا صورت گیرد...
در «مرد عوضی» این اماکن از داخل «کلوپ لک لک» مشهور نیویورک و راهروهای ترن زیرزمینی و خود ترن زیرزمینی تا زندانها، دادگاه ها، تالارها ، اتاق خوابها و کلبه فقیرانه قهرمان ماجرا متنوع و متفاوت بودند.
تهیه این فیلم هشتمین ماموریتی بود که «رابرت برکز» عضو «انجمن فیلمسازان آمریکایی»
برای «آلفری هیچکاک» بعهده میگرفت. ( A-S-C American Society Of Cinematographers) «مدیر فیلمبرداری»
داستان «مرد عوضی» را می توان در روزنامه های شهر نیویورک پیدا کرد و اصل این ماجرا که «هیچکاک» در فیلم خویش آنرا بار دیگر نقاشی کرده است بسال 1953 در نیویورک بوقوع پیوسته است.
«مرد عوضی» داستان زندگی مردی بنام «مانی بالسترو» است که بشغل نوازندگی ارکستر در کلوپ
لک لک اشتغال دارد؛ یکشب پلیس به اتکای شهادت گروهی که این مرد را حین سرقت مسلحانه دهده بودند «مانی» را دستگیر ساخته و بزندان میاندازد، مدتی از این قضیه می گذرد و مرد بیگناه کم کم خود را تسلیم مقدرات ساخته و بحکم دادگاه و اقامت در زندان تن در میدهد.
در این بین ناگهان دزد واقعی که با «مانی» شباهت تامی داشته پیدا میشود و با دستگیری وی «مانی» از زندان خلاص میگردد و بخانه خویش رو می آورد ولی همسر وی در نتیجه وقوع این حادثه ناگوار باختلال مغزی دچار گشته و دیوانه شده است.
این فیلم را «هیچکاک» شخصا روی پرده سینما افتتاح کرده و برای معرفی «مرد عوضی» چنین میگوید:
«در گذشته من انواع بسیاری از فیلمهای مهیج را بشما عرضه داشته ام. اما اینبار مایلم شما فیلم متفاوتی را تماشا کنید.
تفاوت در اینستکه فیلم «مرد عوضی» یک ماجرای کاملا واقعی است، در عین حال نکات و خصوصیاتی در این فیلم وجود دارد که آنرا از همه افسانه هایی که موضوع اغلب فیلمها ی مهیج سابق من بوده است عجیبتر جلوه می دهد.»
![[تصویر: 1385812200_4321_e23f8c4f75.jpg]](http://cafeclassic5.ir/imgup/4321/1385812200_4321_e23f8c4f75.jpg)
در این فیلم برای نخستین بار برای روشنایی صحنه ها از لامپهای کوچک و دستی «گارنلایت» که قدرت بسیاری دارد استفاده شده است.
در صحنه فوق با کمک همین لامپ ها در چهره «هنری فوندا» و دو کاراکتر دیگر داستان «مرد عوضی» کیفیت و اثری که از صورت یک محکوم بیگناه و دو کاراگاه مطمئن بایستی خوانده شود بخوبی مشهود است.
از آنجاییکه قرار بود فیلم در محلهای اصلی وقوع داستان تهیه گردد، هیچکاک قبل از هر چیز به «رابرت برکز» گفت که بهیچوجه میل ندارد فیلمش یک اثر هنری جلوه کند ؛ «من میل دارم این فیلم چنان بنظر برسد که تماشاچیان تصور کنند آنرا بوضعی کاملا مستند در خود شهر نیویورک فیلمبرداری کرده اند»....
ضمن ابراز این نکته «هیچکاک» از یک امر کاملا باخبر بود ، «رابرت برکز» اخیرا اعتبار و پرستیژ جدیدی در زمینه فیلمبرداری رنگی کسب نموده و سال قبل از آن نیز برای فیلم برداری «دستگیری دزد» یکی دیگر از اثار «هیچکاک» موفق باخذ اسکار گردیده است.
شاید بهمین دلیل «هیچکاک» همکاری «برکز» را در تهیه این فیلم لطمه ای بشهرت وی تلقی می نمود.
«ببین رابرت شاید تو حاضر بهمکاری در این فیلم نباشی ، آنچه من میخواهم حالت خشک و بیجانیکه در همه فیلمهای مستند دیده میشود نیست؛ تو هم اگر بخواهی فیلمبرداری یک فیلم مستند را عهده دار شوی
حتما باید رعایت اصالت را بکنی و چنین حالتی را در فیلم بکار ببری، پس فکرهایت را بکن ببین همکاری با من برایت مقدرو است یا خیر....»
«برکز» به هیچکاک اطمینان داد که کمال اشتیاق را بهمکاری با وی دارد حتی اگر قرار باشد شهرت و اعتبار خود را در این فیلم بخطر بیاندازد.
![[تصویر: 1385812719_4321_ebe20d35d1.jpg]](http://cafeclassic5.ir/imgup/4321/1385812719_4321_ebe20d35d1.jpg)
