[-]
جعبه پيام
» <لوک مک گرگور> متشکرم دوست گرامی. منهم همیشه از خواندن مطالب جذاب و دلنشین تان کمال لذت را برده ام.
» <رابرت> بررسی جالب تأثیر فیلم "پاندورا و هلندی سرگردان" بر انیمیشن "عمو اسکروچ و هلندی سرگردان" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...6#pid45456
» <رابرت> سپاس از دون دیه‌گو دلاوگا و لوک مک گرگور عزیز به خاطر مطالب تحقیقی، تحلیلی و زیبای اخیرشان
» <دون دیه‌گو دلاوگا> "بچه‌های کوه تاراک" : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...3#pid45453
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 3 رای - 3 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
فیلم های ارزشمند ایرانی
نویسنده پیام
دن ویتو کورلئونه آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 1,074
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۱۰
اعتبار: 53


تشکرها : 1834
( 10943 تشکر در 271 ارسال )
شماره ارسال: #11
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی

شبهای روشن

کارگردان: فرزاد مؤتمن

تهیه کننده: حسین زندباف، محصول شرکت سینمایی توسعه ایمافیلم

فیلمنامه: سعید عقیقی (بر اساس رمان شبهای روشن اثر تئودور داستایوفسکی)

مدیر فیلمبرداری: جمشید الوندی

تدوین: حسین زندباف

موسیقی: پیمان یزدانیان

طراح صحنه و لباس: محسن شاه ابراهیمی

جلوه های ویژه: عباس شوقی

بازیگران: مهدی احمدی، هانیه توسلی، محسن شاه ابراهیمی، معصومه اسکندری، حسین فلاح، هیلدا هاشم پور

تاریخ اکران: 2 آذر 1382

خلاصه داستان:

این فیلم داستان استاد جوان دانشگاهی است که زندگی آرام و سرشار از انزوای خود را با تدریس ادبیات و مطالعه کتاب پرکرده است. او با دختر جوانی آشنا می‌شود که مسیر زندگی خود را به خاطر کسی که دوست داشته تغییر داده است و طی قراری که با محبوبش گذاشته چندین شب در محل قرار حاضر میشود تا دیداری حضوری، پس از مدتها فاصله را از میان آنها بردارد ...

استاد دانشگاه در این چند شب با او همراهی می کند و با نیامدن محبوب دختر جوان ، خود را آماده می کند تا با او که به نظرش می تواند بانوی رویاییش باشد زندگیش را از آن رخوت و انزوا خارج کند ولی در نهایت و در شب آخر تنهایی او ادامه می یابد در حالیکه در درونش  شعله عشق کشف و شهودی را منجر شده که به او این حس را می دهد سرانجام عشقی را که در کتاب ها می خوانده را ، خود زندگی کرده است ...

......................................


جوایز و عناوین:

- برنده چهار جایزه از هفتمین جشن خانه سینما (22 شهریور 1382): بهترین فیلمبرداری (جمشید الوندی)، بهترین تدوین (حسین زندباف)، بهترین بازیگر نقش اول زن (هانیه توسلی) و بهترین طراحی صحنه (محسن شاه ابراهیمی)

- کاندیدای جایزه بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه و بهترین طراحی لباس از هفتمین جشن خانه سینما / 22 شهریور 1382

- کاندیدای دو جایزه از بیست و یکمین جشنواره فیلم فجر: بهترین بازیگر نقش اول زن (هانیه توسلی) و بهترین اثر از میان آثار هنر و تجربه

..........................................................

در ابتدا باید عرض کنم نوشته های من در مورد این فیلم دیدگاه های یک بیننده عادی است و بس :

فیلم (( شب های روشن )) فیلم زیبا و به نظر من ارزشمندیست که نوید می داد افزودن آثاری ارزشمند و در عین حال جذاب برای عموم مخاطبین را توسط سازنده آن به آینده سینمای ایران ...

و افسوس که اینگونه نشد و شاید بشود در بخشی از کافه به اینگونه مسائل بپردازیم شرایط سینمای ایران چگونه سازنده آثاری مانند ((شب های روشن )) را تبدیل به سازندگان (( پوپک و مش ماشالله )) می کند ...

ساختار فیلم ، موسیقی آن ، طراحی لباس ، فیلمبرداری و بازیها همگی خوبند و حتی اگر تصور کنیم که میشد به جای جناب آقای مهدی احمدی بازیگر دیگری این نقش را  ایفا کند اما راستش من خودم دوست دارم فیلم همینگونه بود که هست و با بازی ایشان ساخته میشد! خانم توسلی در باوراندن بانویی جوان با آن پیچیدگی های درونی و در عین حال مصمم و لبریز از شور زندگی که به سان آتشی در زیر خاکستر آرامش  ظاهری مدفون است ، بسیار موفقند ... و این پختگی بازی ایشان هم متاسفانه در فیلمهای بعدی ایشان کمتر جایی برای نمود پیدا کرده است ...

فیلم شب های روشن با نگاهی به اثری از  فئودور داستایفسکی نویسنده بزرگ روس ساخته شده و البته داستایفسکی در دنیای ادبیات جایگاهی رفیع برای خودش دارد ...

هنر آقای موتمن و گروهش در این بوده که جوهره نوشته داستایفسکی بزرگ رو در قالب سینمایی ایرانی و امروزی خوب روایت و پردازش می کند ...

تنهایی آدم ها در این ازدحام زندگی که همگی از کنار هم رد میشویم و خیلی از وقت ها دیگران را نمی بینیم خواه آگاهانه و خودخواسته و خواه غیر آگاهانه و غیر عمد موردی قابل تامل است و تقریبا برای همه آدم ها موضوعی قابل درک که به هر حال تجربه اش را داشته اند ...

آقای موتمن افرادی را در فیلم تصویر میکند که همگی تا حد بخصوصی مفهوم تنهایی را می شناسند ... استاد دانشگاه که تنهایی را پذیرفته و به نوعی با ان کنار هم امده تا حدی و ناامیدانه به کمک کتابها و اشعار و ادبیات سعی در پر کردن آن احساس خلا ناشی از تنهایی بر می آید کاراکتر دختر نوجوان که می خواهد تسلیم نشود و مبارزه کند و بر تنهایی و مشکلات غلبه کند و عشقش را پس از فاصله ها می جوید ...

آن کتابفروش با دنیای قابل فهم ... حتی مادر استاد که خود تنهایی محسوسی دارد ...

این زیرنظر گرفتن دنیای دختر جوان توسط شخصیت استاد و مکاشفه کردن در عوالم و دیدگاه هایش در کمال ناباوری برای خودش موجب ترک خوردن چینی نازک تنهایی استاد میشود در حالیکه شاهدیم میزان این نازک بودن  را تا این حد در خودش باور نداشته است ...

کلیدهایی از جنس واژگان سعدی و  ناظم حکمت  و ... اسم رمزهایی هستند که به آرامی قفل های درونی آن دو را به روی هم می گشایند ... و این در فیلم به زیبایی تصویر میشود :

(( تو را دوست میدارم چون نان و نمک ... چون لبان گر گرفته از عطش ، که نیمه شبان در حسرت جرعه ای  آب بر شیرآب چسبیده شود ...))

در مراحل اول این دو هر یک بر درستی دیدگاه و روش هایشان بر پرداختن به چالش های زندگی خواه با پناه بردن به سکون و انزوا و تسلیم و خواه با جرکت و پویایی و مبارزه با شرایط معتقدند اما با شناخت هر چه بیشتر همدیگر ، هر یک به راه و روش دیگری سرکی می کشند و اعتقاد دیگری را در خود اجازه ورود می بخشند ...

دل کندن از کتابها و داشته ها از سوی استاد که شور عشق به این باورش مومن کرده که برای داشتن و به دست آوردن چیزی باید چیزهایی هم از دست بدهی و دل از آنها برداری حکایتیست در این فیلم و نگاه آن کتابفروش و دوست راستین را که در نهایت با سکوت می نگرد : آتش عشق چگونه به دل دوستش افتاده ...

و احساس دختر جوان را که کم کم باورمان میشود شب آخر دیگر چندان راضی به آمدن محبوب بر سر قرار نیست ... و من به عنوان بیننده ای ساده معتقد میشوم که اگر دختر جوان در نهایت به همراهی با محبوب نخستینش اراده می کند می داند که شاید از هر لحاظ استاد دانشگاه برای همراهی در طول زندگی فرد ایده آل تر و مطمئن تری است هر جند بیش از  چهار شبانه روز نیست که او را  می شناسد ... اما می داند که نمیشود بماندو باید با محبوب نخستین برود و این بار او تسلیم شود به مقتضیات و سرنوشت ... می داند که حتی اگر بماند هم ، ماندنش با وجود آمدن اولین دلدارش در نزد استاد دانشگاه آنی نخواهد بود که می توانست با اصلا نیامدن آن پسر جوان بوجود بیاید ...

استاد دانشگاه در آخر فیلم که به شدت در حیرانی کامل با خود خلوت کرده با دیدن آن دختر جوان در پیش رویش که برای بدرود آمده  و پس از گفتگویی کوتاه می رود حسی نگفتنی دارد ... گویی می فهمد که با وجود آنکه در گذر سالها زندگی و ریاضت در خلوتش می پنداشته در کوره زندگی پخته شده بوده ، می توانسته سخت خام باشد و خود نداند و باید که زندگی درسی عملی به او میداده که آموختن آن از پس سال ها کتاب خواندن و با خود نجوا کردن ممکن نمیشده ...

خوب معلوم است که او این را خوب خوب میفهمد و حتی عقلش به منطق آن تسلیم است اما میشود فهمید که در سینه اش چه خبر است و دل طوفانیش خلوت و مجالی می طلبد تا او را به فریادی سینه سوز بخواند ...

حس این مرد جوان از همان حسی است که ریک در هنگام چشم دوختن به آن هواپیمای در حال دور شدن از آسمان کازابلانکا داشت  ... فکر میکنم همه بتوانیم حال  آنها را درک کنیم ...

(( ناله را هر چند می خواهم که آرام برکشم       سینه می گوید که من تنگ آمدم فریاد کن ...))


من با این حرفی که می زنید کاملا مخالفم . ولی حاضرم جانم را بدهم تا شما حق داشته باشید این حرف را بزنید ... ولتر
۱۳۹۰/۴/۹ عصر ۱۲:۳۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : مگی گربه, ژان والژان, راسل کرو, میثم, ترومن بروینک, Classic, دزیره, رزا, الیور, اهو, بانو, الیشا, دلشدگان, جو گیلیس, alef, ایـده آلـیـسـت, باربوسا
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
فیلم های ارزشمند ایرانی - میثم - ۱۳۹۰/۴/۳, عصر ۰۳:۴۸
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - میثم - ۱۳۹۰/۴/۴, عصر ۰۲:۲۱
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - میثم - ۱۳۹۰/۴/۶, عصر ۰۴:۳۸
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - میثم - ۱۳۹۰/۴/۷, عصر ۰۵:۱۳
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - MunChy - ۱۳۹۰/۴/۷, عصر ۰۵:۳۱
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۰/۴/۹ عصر ۱۲:۳۶
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - میثم - ۱۳۹۰/۴/۱۰, عصر ۰۵:۴۱
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - دزیره - ۱۳۹۰/۴/۱۱, عصر ۰۲:۱۲
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - میثم - ۱۳۹۰/۴/۱۱, عصر ۰۶:۰۵
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - میثم - ۱۳۹۰/۴/۱۷, صبح ۱۱:۰۴
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - میثم - ۱۳۹۰/۴/۲۱, صبح ۱۱:۲۳
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - میثم - ۱۳۹۰/۵/۲۲, صبح ۱۱:۰۹
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - میثم - ۱۳۹۰/۷/۲۲, صبح ۱۰:۰۴
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - میثم - ۱۳۹۰/۷/۲۵, عصر ۰۶:۱۲
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - میثم - ۱۳۹۰/۷/۳۰, عصر ۰۴:۴۶
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - میثم - ۱۳۹۰/۹/۶, عصر ۰۵:۴۰
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - میثم - ۱۳۹۰/۹/۲۲, عصر ۰۶:۲۰
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - میثم - ۱۳۹۰/۱۰/۷, عصر ۱۲:۰۷
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - میثم - ۱۳۹۰/۱۱/۵, صبح ۱۱:۴۰
یه خُرده بی انصافیه - ممل آمریکایی - ۱۳۹۰/۱۱/۵, عصر ۰۹:۵۱
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - میثم - ۱۳۹۰/۱۱/۶, صبح ۱۰:۴۵
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - میثم - ۱۳۹۰/۱۱/۷, صبح ۱۱:۳۴
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - آوینا - ۱۳۹۰/۱۱/۱۲, عصر ۱۰:۴۲
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - نیومن - ۱۳۹۰/۱۱/۱۸, عصر ۰۴:۵۹
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - برو بیکر - ۱۳۹۲/۱۰/۱۶, صبح ۱۲:۳۰
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - برو بیکر - ۱۳۹۲/۱۰/۱۶, صبح ۰۲:۴۵
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - لوسیان - ۱۳۹۲/۱۰/۱۷, صبح ۰۹:۵۴
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - دکــس - ۱۳۹۴/۳/۲۷, صبح ۰۹:۱۱
خانه سیاه است - 1963 - مراد بیگ - ۱۳۹۷/۳/۲۴, صبح ۰۸:۱۳
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - Classic - ۱۳۹۷/۸/۱۵, عصر ۰۱:۳۶
RE: فیلم های ارزشمند ایرانی - Savezva - ۱۳۹۷/۱۲/۷, عصر ۰۷:۵۹