
ارنستو چه گوارا
به نقل از ویکی پدیا :
(( ارنستو رافائل گوارا دلاسرن (متولد ژوئن ۱۹۲۸، روساریو، استان سانتا فه و متوفی به تاریخ ۹ اکتبر ۱۹۶۷) که بیشتر بهنام چهگوارا یا الچه شناخته میشود، پزشک، چریک، سیاستمدار و انقلابی مارکسیست، درِ آرژانتین زاده شد.
گوارا یکی از اعضای جنبش ۲۶ ژوئیه فیدل کاسترو بود. این جنبش در سال ۱۹۵۹ قدرت را در کوبا بهدست آورد. چهگوارا چندین پست مهم در دولت جدید کوبا از جمله سفیر، رییس بانک مرکزی و وزیر صنایع را بر عهده داشت و پس از آن با امید برانگیختن انقلاب در دیگر کشورها کوبا را ترک کرد. وی ابتدا در سال ۱۹۶۶ به جمهوری دموکراتیک کنگو رفت و سپس به بولیوی سفر کرد. در اوایل اکتبر ۱۹۶۷ چهگوارا در بولیوی طی عملیاتی که توسط سازمان سیا طرحریزی شده بود دستگیر شد. برخی باور دارند که سیا ترجیح میداد گوارا را برای بازجویی زنده در دست داشته باشد، اما در هر صورت او بهوسیلهٔ ارتش بولیوی در نزدیکی وایهگرانده در مدرسه روستای لا ایگه را در سانتا کروز دلاسیهرا به دستور بارریه نتوس دیکتاتور نظامی کشته شد.
چه به قاتل خود میگوید: (( میدانم تو برای کشتن من آمدهای. مرا بکش. تو یک مرد را میکشی.))

پس از مرگ چهگوارا، او به عنوان یک تئوریسین، متخصص در فنون جنگی، و جنگآور تبدیل به قهرمان جنبشهای انقلابی سوسیالیستی در سراسر جهان شد به گونه ای که چهل سال بعد از اعدام چه گوارا هنوز هم زندگی وی و کارهایش یکی از بحثهای ادامهدار در جهان است. خیلی از صاحبنظران از جمله نلسون ماندلا از وی به عنوان یک قهرمان نام میبرد و او را الهامدهندهٔ آزادی برای تمامی کسانی میداند که آزادی را دوست دارند، همچنین ژان پل سارتر وی را هم روشنفکر میدانست و هم از او به عنوان کاملترین انسان عصر ما یاد میکرد. چه گوارا یک قهرمان ملی دوستداشتنی برای کوبائیان باقی میماند و تصاویر وی روی سکههای فلزی کوبایی را زینت دادهاست و دانش آموزان هر روز را در مدرسه با این حرف آغاز میکنند که: ما نیز مثل چه خواهیم شد. ترانه Hasta siempre Comandante یا (( بدرود فرمانده )) که به یاد او ساخته شده از ترانههای محبوب است و به چند زبان اجرا شدهاست. در سرزمین مادری وی آرژانتین جایی که در دبیرستانها نام وی را به خاطر میسپارند موزههای بیشماری از چه کشور را پر کردهاست و در سال ۲۰۰۸ یک مجسمهٔ برنزی از او در شهر تولدش روزاریو نصب گردید. علاوه بر این چه گوارا برای بعضی از بولیویاییها به حضرت ارنست معروف است و او را فرد مقدسی دانسته و میپرستند.
چه گوارا قبل از اینکه به اقدامات انقلابی دست بزند، در ۱۹۵۲ همراه دوستش آلبرتو گرانادو سراسر آمریکای لاتین را گشت زد و با هیلدا گادآ آکوستا ازدواج کرد. همچنین کتابی بسیارشناخته شده- که فیلم آن نیز ساخته شدهاست -به نام «خاطرات موتور سیکلت» در بیان خاطرات این سفر نگاشتهاست. ))
تا آنجا که به یاد دارم اقتباس سینمایی قدیمیی از زندگی چه گوارا به نام (( چه )) وجود دارد که اگر اشتباه نکرده باشم جناب آقای عمر شریف نقش ایشان را ایفا می کردند و البته لازم به ذکر نیست که این فیلم با ساخته جدید جناب آقای سودربرگ متفاوت است ...

و اما تقدیم به دوستانی که علاقمند به همراه شدن در حس خوب شنیدن آهنگ زیبا و ماندگار ((بدرود فرمانده )) هستند :
به روایت سرکار خانم ناتالی کاردون خواننده مشهور فرانسوی
http://www.4shared.com/audio/l15RqkPI/Na...http://www.4shared.com/audio/l15RqkPI/Nathalie_Cardone_-_Hasta
و روایت این آهنگ نوسط جناب آقای ویکتور خارا خواننده انقلابی شیلی که شاید روزی به تصویر ایشان در همین بخش هم پرداختیم ...
http://www.4shared.com/audio/7MKbkcxD/Vi...http://www.4shared.com/audio/7MKbkcxD/Victor_Jara_-_Hasta_Siem
و روایت اولیه و اصلی آهنگ توسط آهنگساز کوبایی جناب آقای کارلوس پوئبلا
http://www.4shared.com/audio/4Bfhtx8Y/Ca...http://www.4shared.com/audio/4Bfhtx8Y/Carlos_Puebla_-_Hasta_Si
و خود من به این اجرای سرکار خانم Nacha guevara خواننده آرژانتینی در سال 1968 هم خیلی علاقمندم :
http://www.4shared.com/audio/jPpmkXCm/-_...http://www.4shared.com/audio/jPpmkXCm/-_1968_-_Nacha_guevara_-
این ترانه به عنوان پاسخی برای نامه خداحافظی چه گوارا در هنگام ترک کوبا سروده شدهاست.
و ترجمه فارسی این آهنگ :
((بدرود فرمانده))
به دوست داشتنت خو گرفتهایم
بعد از آن فراز تاریخی
آنجا که خورشید شهامتت
مرگ را به زانو درآورد.
اینجا از وجود عزیز تو
روشنایی
و عطوفتی زلال بجای مانده است
فرمانده چه گوارا.
دستهای قوی و پرافتخارت
به تاریخ شلیک میکند
آنگاه که تمامی سانتاکلارا
برای دیدنت از خواب برخاسته است.
اینجا از وجود عزیز تو
روشنایی
و عطوفتی زلال بجای مانده است
فرمانده چه گوارا.
میآیی و با خورشیدهای بهاری
نسیم را به آتش میکشی
تا با شعلهٔ لبخندت
پرچمی برافرازی
اینجا از وجود عزیز تو
روشنایی
و عطوفتی زلال بجای مانده است
فرمانده چه گوارا.
عشق انقلابیات
تو را به نبردی تازه رهنمون میشود
آنجا که استواری بازوان آزادگرت را
انتظار میکشند.
اینجا از وجود عزیز تو
روشنایی
و عطوفتی زلال بجای مانده است
فرمانده چه گوارا.
از پی تو میآییم
چنانکه دوشادوش تو میآمدیم
و همراه با "فیدل" تو را میگوییم:
"بدرود، فرمانده!"
اینجا از وجود عزیز تو
روشنایی
و عطوفتی زلال بجای مانده است
فرمانده چه گوارا.
با تشکر از ترجمه آهنگ توسط جناب آقای سعید پوربابک ...
و در آخر سروده ای از خود ارنستو به همراه تصویری ماندگار از یک اسطوره :
حتی مرگم را
شکست به حساب نمی آورم ،
به جای آن،
تنها حسرت ترانه ای ناتمام را
با خود به گور خواهم برد...

یا حق ...