[-]
جعبه پيام
» <مارک واتنی> کارتون زیبای "هاکلبری فین" دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...4#pid45474
» <BATMAN> سریال Slasher فصل اولو دیدم و خوشم اومد ، خونریزی الکی نداره ، ببشتر جنایی و معماییه https://s8.uupload.ir/files/slasher_d89c.jpg
» <BATMANhttps://rooziato.com/1402490975/10-best-...-tv-shows/
» <BATMAN> سلام شارینگهام عزیز، با اجازه شما بله!
» <شارینگهام> سلام بتمن جان، گشت شبانه ات آغاز شده؟
» <BATMAN> شب بخیر https://s8.uupload.ir/files/the_batman_hpv2.jpg
» <اکتورز> مجیدی ، کیا رستمی ، پوراحمد و ... نقش بچەها در فیلمهایشان بسیار پررنگ بودە و این بیشتر بە دلیل دور زدن سانسور بودە
» <اکتورز> همەی وجودم درد گرفت
» <اکتورز> ویدیوای از صحبتهای جیم جارموش در مورد کیارستمی دیدم و نظر ایشان این بود کە کیارستمی برای دور زدن سانسور از کودکان در فیلمهایش بهرە میگرفتە
» <سروان رنو> تلگرام یا فروم ؟ مساله این است ! ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...4#pid45464
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 7 رای - 4.57 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تک فریمهای ماندگار
نویسنده پیام
دن ویتو کورلئونه آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 1,074
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۱۰
اعتبار: 53


تشکرها : 1834
( 10944 تشکر در 271 ارسال )
شماره ارسال: #5
RE: تک فریم های ماندنی ...

سلام بر دوستان ...

تک فریم ماندگاری دیگر : راوی حماسه ایستادگی مردی تنها در برابر ستونی از تانک ها در میدان  دروازه هاي صلح آسماني ( تیان آن من ) و مجبور کردن آنها به ایستادن ولو برای لحظاتی کوتاه ...

نام عکاس : چارلي كول و ثبت شده در جریان قیام خونین دانشجویان و معترضین چینی در میدان تیان آن من به سال 1989

عکاس تصویر مذکور جریان آن روز را چنین شرح می دهد: هيچ كس از عاقبت آن مرد زنبيل به دست پس از آنكه نيروهاي پليس وي را كت بسته از ميدان خارج كردند، خبر ندارد . 
وقوع كشتار ميدان تيان آن من، موجبات بيداري افكار عمومي در سراسر جهان و متعاقب آن انتقادات از حكومت كمونيستي چين را فراهم آورد. در ماه مه 1989 به عنوان عكاس قراردادي از سوي مجله آمريكايي نيوزويك به پكن اعزام شدم. در آن زمان تظاهرات دانشجويي در پكن به اوج خود رسيده بود. البته من پس از پيتر ترنلي و اندي ارناندس - دو نفر از همكاران ديگرم كه آنها نيز مانند من به عكاسي خبري مي پر داختند - به پكن رسيدم.
اما زماني كه من به پكن رسيدم، موج تظاهرات رو به كاهش گذاشته بود، از همين رو بود كه در آن هنگامه خبرنگاران زيادي كه پيش از آن در پكن مستقر شده بودند، در حال مراجعت به پايگاه هاي خبري خويش در ساير مناطق آسياي شرقي بودند. به رغم عزيمت خبرنگاران به مسقط الراس خويش، مسئولان روزنامه نيوزويك از من درخواست كردند كه در پكن بمانم.
بعد از ظهر روز سوم ژوئن، پس از يك روز درگيري گسترده ميان ارتش آزادي بخش خلق و تظاهر كنندگان، ارتش، شهر ممنوعه را به محاصره درآورد و مدت كوتاهي پس از آن، اقدام به وارد كردن تانك ها و خودروهاي زرهي به ميدان تيان آن من دروازه هاي صلح آسماني كرد.يكباره يكي از اين خودروهاي نظامي خود را از صف جدا و به سمت منطقه اي كه در آن تظاهر كنندگان تجمع كرده بودند آمد. ناگاه آسمان آبي، تيره و تار شد و تعداد زيادي از مردم زير اين تانك له شدند. اين اقدام وحشيانه نه تنها از خشم مردم نكاست كه به خشونت تجمع كنندگان بيش از پيش افزود. در پي وقوع اين حادثه دردناك، مردم به تانك حمله ور شده، سرنشينان آن را پياده كرده و آنان را قطعه قطعه كردند و در نهايت خودرو زرهي را نيز به آتش كشيدند. تمامي اين وقايع ظرف مدت بسيار كوتاهي و در حالي كه تانك هاي ارتش ميدان را به طور كامل تحت محاصره درآورده بودند، اتفاق افتاد. در واقع فاصله نظاميان با صحنه حادثه كمتر از 150 متر بود و نور چراغ ها خون ريخته شده بر زمين ميدان دروازه هاي صلح آسماني را منعكس مي كرد.  
پس از وقوع اين حوادث ناگوار و دردناك، من به اطرافم نگاه كردم، كسي آنجا نبود حتي يك نيروي امنيتي - تنها جايي كه از آن محافظت مي شد، هتل پكن در محدوده خيابان چانگان بود. در همان زماني كه براي حفاظت از خود از درختي بالا مي رفتم، سربازان كه بر بلنداي ساختمان هاي اطراف ميدان مستقر شده بودند، تيراندازي به سوي تظاهركنندگان را آغاز كردند. صداي تيراندازي و اصابت گلوله به بدن مردم، فضايي از رعب و وحشت را در ميدان ايجاد كرد.
در چنين فضاي رعب آوري گرفتن عكس برايم بسيار دشوار شده بود. هوا بسيار تيره و تار شده بود، به لحاظ مسائل امنيتي قادر به استفاده از فلاش نبودم، به اطرافم نگاه كردم و يك باره تصميم گرفتم كه براي عكاسي به بالاي پشت بام بلندي، مشرف بر ميدان بروم و از آنجا با ديدي بهتر مبادرت به عكس گرفتن كنم. از همين رو به هتل پكن رفتم، اما به محض ورود به ساختمان، ماموران اداره امنيت چين (DSB) من را از حركت بازداشتند. در اين لحظه ماموران امنيتي به سمت من حمله ور شدند، يكي از ماموران با يك كابل الكتريكي ضربه اي به پهلويم وارد كرد و بقيه نيز به سمت من حمله ور شده و با مشت و لگد به جانم افتادند. آنها همچنين در يك اقدام خشونت بار دوربينم را از من گرفتند و تمامي عكس هايي كه آن روز غروب از صحنه تظاهرات گرفته بودم را از آن درآوردند.
ماموران ياد شده همچنين قصد داشتند دوربينم را بگيرند كه من طي گفت وگويي طولاني آنها را مجاب كردم كه دوربين را از من نگيرند، زيرا دستگاه بتنهايي و بدون فيلم بي فايده است. البته ماموران مخفي چندان دقيق هم عمل نكرده بودند و سه حلقه فيلم هنوز در يكي از جيب هاي جا دوربيني باقي مانده بود. 
زماني كه از ماموران امنيتي جدا شدم، با استوارت فرانكلين يكي از دوستانم كه براي مجله تايم كار مي كند، برخورد كردم. استوارت در طبقه هشتم يك اتاق داشت و از بالكن اتاق وي مي توانستم جهت عكاسي استفاده كنم. در واقع از آنجا ميدان و چشم انداز درگيري و خشونت ها قابل رويت بود. در اولين نگاه از بالكن متوجه شدم كه اوضاع تغيير كرده و نيروهاي نظامي با اسلحه هاي اتوماتيك در حال تيراندازي به سوي مردم هستند. در اين هنگامه خونين و دردناك، مردم سراسيمه به اين سو و آن سو مي دويدند و بسياري از آنها نيز مجروحان را در گاري حمل مي كردند.
از آن زاويه شروع به شمارش تعداد مجروحان و كشته شدگان كردم و بر اساس برآوردي سرانگشتي 64كشته و مجروح را شمارش كردم. پس از اين شمارش دردناك، من و استوارت شروع به انداختن عكس كرديم، البته كورسوي نوري كه خيابان ها را روشن مي كرد، براي تصوير برداري از اين فجايع كافي نبود.
اما اين تازه اول كارزار و كشتار مردمي بود؛ در حدود ساعات 5 4 صبح بود كه تانك ها در صفوفي منظم وارد ميدان شدند و بي رحمي و خشونت به اوج خود رسيد؛ ديگر از صداي رگبار مسلسل ها و گلوله هايي كه از تفنگ تك تير اندازها خارج مي شد خبري نبود، تانك ها با بي رحمي تمام اتوبوس ها، دوچرخه ها و انسان ها را در زير شني هاي زنجيره هايي كه تانك ها را به حركت درمي آورند خود له كردند، اين كشتار بي رحمانه و دردناك تا سپيده دم ادامه يافت. با تابيدن اولين اشعه هاي آفتاب صبحگاهي بر ميدان تيان آن من، تانك ها و خودروهاي زرهي به همراه نيروهاي ارتش آزاديبخش چين در ميدان، رژه نماديني از نمايش قدرت را پس از كشتار مردم و دانشجويان بي دفاع آغاز كردند.
روز پنجم ژوئن باز هم من و استوارت بر لبه بالكن اتاق هتل پكن براي عكاسي از صحنه هاي پس از قيام ظاهر شديم. با روشن ترشدن هوا، صدها نفر از سربازان در اطراف ميدان در صفوف منظم، پشت موانع بزرگي مستقر شدند. اين سربازان تفنگ هايشان را به سمت دانشجوياني كه در ابتداي يكي از خيابان هاي منشعب از ميدان و در يكصد متري آنان قرار داشتند، نشانه رفته بودند. در نزديكي پشت بام هتل محل اقامت دوستم، ما مي توانستيم به وضوح پشت بام هاي ديگر كه مملو از نيروهاي امنيتي مجهز به دوربين شكاري بودند را نظاره گر باشيم. چيزي به غروب آفتاب نمانده بود كه نيروهاي حاضر در ميدان، ترك محل را آغاز كرده و براي متفرق كردن جمعيت حاضر در خيابان چانگان، شروع به تيراندازي به سمت مردم كردند. تيراندازي با مسلسل و تيربار كار خود را كرد و جمعيت سراسيمه و شتابان محل را ترك كردند. سكوت مرگباري بر محلي كه تا دقايقي قبل مملو از جمعيت بود، حاكم شد. تنها چيزي كه در خيابان چانگان به چشم مي خورد، لاشه سوخته اتوبوس و دوچرخه هاي درهم شكسته بينواياني بود كه ديگر كسي از عاقبت آنها خبر نداشت.  
مدت كوتاهي پس از وقوع اين حوادث 25 تانك در همان مسير به حركت درآمدند. همزمان با حركت اين خودروهاي زرهي، من و استوارت نيز دوشادوش يكديگر در حالي كه پشت سر هم عكس مي گرفتيم به حركت درآمديم. يكباره مردي را ديديم كه از سمت خيابان با ژاكتي در يك دست و زنبيلي در دست ديگر به سمت تانك ها به منظور جلوگيري از ادامه حركت آنها، گام برمي دارد. با ديدن اين مرد، در جا خشكمان زد، زيرا او در حال انجام كار متهورانه و فوق تصوري بود. عمل او را مي توان پس از زد و خوردهاي گسترده و تيراندازي نيروهاي پليس عليه مردم، فوق متهورانه دانست.
من آنچه را در برابر ديدگانم مي ديدم، نمي توانستم باور كنم و به هيچ روي در مخيله ام نمي گنجيد مردي بتواند اينچنين جسورانه به سمت تانك ها برود، از همين رو بي آنكه بدانم چه مي كنم به عكسبرداري ادامه دادم.
پس از مدتي در حالي كه در كمال تعجب درجا خشكم زده بود، متوجه شدم كه اولين تانكي كه از برابر تانك هاي ديگر حركت مي كرد، از حركت باز ايستاد.
اما مرد جوان به حركت خود ادامه داد تا اينكه نيروهاي امنيتي اطراف او را فرا گرفته و كت بسته با خود بردند.
استوارت و من، يكديگر را با ناباوري نگاه كرديم، مدتي بعد استوارت با من خداحافظي كرد و به دانشگاه پكن رفت تا صحنه هاي زد و خورد آنجا را به تصوير بكشد و من در ميدان ماندم تا نظاره گر اتفاقات بعدي باشم. انتظارم زياد طول نكشيد و پس از آنكه به هتل بازگشتم چهار مرد با شكستن در اتاق به سمت من هجوم آوردند و دوربين را ضبط كردند.
آنها همچنين فيلم ها را از دوربينم بيرون كشيدند و پاسپورتم را گرفتند، سپس وادارم كردند اعترافنامه اي مبني بر اينكه در حال فيلمبرداري در زمان حكومت نظامي بوده ام، بنويسم. البته من در آن زمان نمي دانستم كه چنين اقدامي احتمال دارد مجازات زندان در پي داشته باشد.
پس از نوشتن اين اظهارنامه كه در آن صريحا قيد شده بود كه من از قوانين موضوعه در زمان حكومت نظامي بي اطلاع هستم، چهار مامور امنيتي از اتاق خارج شدند و يك نگهبان در برابر در هتل به محافظت از من مامور شد، اما اين بار نيز ترفند نيروهاي امنيتي با شكست مواجه شد، زيرا قبل از آنكه نيروهاي امنيتي به درون اتاق هجوم بياورند، حلقه فيلم آن روز را در محفظه اي پلاستيكي قرار داده و آن را در مخزن توالت جاسازي كرده بودم. از همين رو پس از خروج ماموران، من نيز از هتل خارج شدم و به سمت دفتر خبرگزاري آسوشيتدپرس رفتم تا از طريق اين خبرگزاري معتبر جهاني، عكس ها را به دفتر نيوزويك در نيويورك ارسال كنم.
در آنجا با سه عكاس ديگري مواجه شدم كه وقايع ساعات اخير را از زواياي ديگري عكسبرداري كرده بودند.پس از آنكه عكس ها در مجله نيوزويك انتشار يافتند، بسياري از آژانس هاي خبري و مجلات براي كشف هويت آن مرد به تحقيقات گسترده اي دست زدند. در نتيجه تحقيقات مقدماتي، خبرنگاران به نام وانگ وي لين برخوردند كه با قطعيت نمي توان درباره آن سخن گفت. من شخصا بر اين باورم كه اين معترض جسور مدتي پس از دستگيري به دستور مقامات چيني اعدام شده باشد.
احتمال وقوع چنين اتفاقي براي آن مرد چيني دور از انتظار نيست، زيرا دولت چين در آن زمان به منظور مسكوت نگه داشتن قتل عام ميدان تيان آن من، هر فرياد مخالفي را خفه مي كرد.
اما حكومت مركزي غافل از آن بود كه هيچ گاه نمي توان با كشتن يك فرد و دفن كردن راز هزاران نفر ديگر در گور، افكار عمومي جهان را نسبت به كشتار هولناك و دهشت برانگيز ميدان تيان آن من ساكت نگه داشت. با اين حال افراد زيادي به دليل اقداماتي مشابه آنچه آن مرد متهور انجام داده بود، از ديار فنا به ديار باقي رهسپار شده بودند. من خود بر اين باورم كه اقدام شجاعانه اين مرد قلب بسياري را درسراسر جهان تسخير كرد، او در يك لحظه با شخصيت خود لحظه را توصيف كرد و به زمان اجازه نداد او را در چارچوبي به انقياد خويش درآورد.
در واقع او سازنده تصوير بود و من عكاسي بيش نبودم. من تنها افتخار مي كنم كه در آن لحظه تاريخي در صحنه حضور داشتم.

یا حق ...


من با این حرفی که می زنید کاملا مخالفم . ولی حاضرم جانم را بدهم تا شما حق داشته باشید این حرف را بزنید ... ولتر
۱۳۹۰/۷/۲ عصر ۰۸:۳۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, ژان والژان, ترومن بروینک, میثم, بانو, الیشا, حمید هامون, مگی گربه, رزا, بهمن مفید, Papillon, dered, گولاگ, واتسون
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: تک فریمهای ماندگار - Papillon - ۱۳۹۰/۱۱/۵, عصر ۰۸:۳۹
RE: تک فریمهای ماندگار - پرومته - ۱۳۹۰/۱۱/۱۸, عصر ۰۴:۲۹
RE: تک فریمهای ماندگار - پرومته - ۱۳۹۰/۱۲/۳, عصر ۰۶:۱۹
RE: تک فریمهای ماندگار - رزا - ۱۳۹۱/۳/۳۱, عصر ۰۸:۳۲
RE: تک فریمهای ماندگار - زبل خان - ۱۳۹۱/۴/۱, عصر ۰۷:۰۸
قدردانی... - بانو - ۱۳۹۱/۸/۱۲, صبح ۱۲:۵۵
RE: تک فریمهای ماندگار - زبل خان - ۱۳۹۱/۹/۵, عصر ۱۲:۳۱
RE: تک فریمهای ماندگار - زبل خان - ۱۳۹۱/۹/۵, عصر ۰۷:۴۵
RE: تک فریمهای ماندگار - ادی فلسون - ۱۳۹۲/۲/۹, عصر ۰۲:۳۶
RE: تک فریمهای ماندگار - آماندا - ۱۳۹۲/۲/۱۰, صبح ۱۱:۰۹
RE: تک فریمهای ماندگار - Schindler - ۱۳۹۲/۷/۱۹, صبح ۰۱:۰۴
RE: تک فریمهای ماندگار - اکتورز - ۱۳۹۲/۷/۱۹, صبح ۰۴:۳۶
RE: تک فریمهای ماندگار - بولیت - ۱۳۹۲/۷/۲۷, عصر ۰۶:۰۶
RE: تک فریمهای ماندگار - اکتورز - ۱۳۹۳/۱/۳۱, صبح ۰۲:۱۰
RE: تک فریمهای ماندگار - واتسون - ۱۳۹۴/۵/۱۰, عصر ۱۲:۴۷
RE: تک فریمهای ماندگار - ال ماریاچی - ۱۳۹۵/۵/۵, عصر ۱۲:۵۰
RE: تک فریمهای ماندگار - سروان رنو - ۱۳۹۵/۵/۵, عصر ۰۳:۱۴
RE: تک فریمهای ماندگار - کلئوپاترا - ۱۳۹۵/۴/۲۹, عصر ۰۷:۱۱
RE: تک فریمهای ماندگار - سروان رنو - ۱۳۹۵/۵/۱۱, عصر ۰۶:۱۲
RE: تک فریمهای ماندگار - کلئوپاترا - ۱۳۹۵/۴/۳۱, عصر ۰۴:۵۵
RE: تک فریمهای ماندگار - کلئوپاترا - ۱۳۹۵/۵/۳, عصر ۰۲:۱۸
RE: تک فریمهای ماندگار - Classic - ۱۳۹۵/۶/۱۱, صبح ۱۱:۱۸
RE: تک فریمهای ماندگار - سروان رنو - ۱۳۹۶/۲/۱۷, صبح ۱۲:۱۴
RE: تک فریمهای ماندگار - BATMAN - ۱۳۹۶/۲/۱۷, عصر ۰۸:۴۷
RE: تک فریمهای ماندگار - بوچ کسیدی - ۱۳۹۶/۲/۱۸, صبح ۱۱:۰۶
RE: تک فریمهای ماندگار - بوچ کسیدی - ۱۳۹۶/۲/۱۹, صبح ۰۹:۴۰
RE: تک فریمهای ماندگار - سروان رنو - ۱۳۹۶/۲/۲۴, عصر ۰۹:۵۶
RE: تک فریمهای ماندگار - سروان رنو - ۱۳۹۶/۳/۲۳, عصر ۰۱:۴۸
RE: تک فریمهای ماندگار - سروان رنو - ۱۳۹۶/۴/۲۹, عصر ۰۴:۴۶
RE: تک فریمهای ماندگار - سروان رنو - ۱۳۹۶/۷/۲۷, عصر ۰۵:۰۰
RE: تک فریمهای ماندگار - پرنسس آنا - ۱۳۹۷/۹/۱, عصر ۰۹:۳۷
RE: تک فریمهای ماندگار - پرنسس آنا - ۱۳۹۹/۲/۲۹, عصر ۰۶:۳۳
RE: تک فریمهای ماندگار - سروان رنو - ۱۴۰۱/۵/۷, صبح ۱۰:۵۵
RE: تک فریمهای ماندگار - کلانتر چانس - ۱۴۰۱/۵/۱۳, صبح ۰۸:۲۵
RE: تک فریمهای ماندگار - کلانتر چانس - ۱۴۰۱/۵/۲۹, صبح ۰۸:۱۵
RE: تک فریمهای ماندگار - کلانتر چانس - ۱۴۰۱/۶/۱۲, عصر ۱۲:۵۶
RE: تک فریمهای ماندگار - مورچه سیاه - ۱۴۰۱/۶/۱۶, عصر ۰۴:۵۶
RE: تک فریمهای ماندگار - سروان رنو - ۱۴۰۲/۴/۴, عصر ۱۱:۰۳
RE: تک فریم های ماندنی ... - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۰/۷/۲ عصر ۰۸:۳۴
RE: تک فریم های ماندگار ... - سروان رنو - ۱۳۹۰/۸/۱۲, صبح ۱۲:۳۱
RE: تک فریم های ماندگار ... - دزیره - ۱۳۹۰/۸/۲۹, عصر ۰۴:۱۸
RE: تک فریم های ماندگار ... - میثم - ۱۳۹۰/۹/۷, عصر ۱۲:۴۳
RE: تک فریم های ماندگار ... - میثم - ۱۳۹۰/۹/۸, صبح ۱۱:۲۰
RE: تک فریم های ماندگار ... - میثم - ۱۳۹۰/۹/۱۰, عصر ۰۶:۲۲
RE: تک فریم های ماندگار ... - چارلز کین - ۱۳۹۰/۹/۱۳, عصر ۰۳:۰۸
RE: تک فریم های ماندگار ... - میثم - ۱۳۹۰/۹/۲۳, صبح ۱۰:۴۳
RE: تک فریم های ماندگار ... - سروان رنو - ۱۳۹۰/۹/۲۴, صبح ۱۲:۳۴
RE: تک فریم های ماندگار ... - سروان رنو - ۱۳۹۰/۹/۲۴, عصر ۱۱:۱۶
RE: تک فریم های ماندگار ... - سروان رنو - ۱۳۹۰/۹/۲۷, عصر ۱۰:۰۸
RE: تک فریم های ماندگار ... - میثم - ۱۳۹۰/۱۰/۶, صبح ۱۱:۵۰
RE: تک فریم های ماندگار ... - Papillon - ۱۳۹۰/۱۰/۶, عصر ۰۹:۰۵
RE: تک فریم های ماندگار ... - میثم - ۱۳۹۰/۱۰/۸, عصر ۰۴:۵۴
RE: تک فریم های ماندگار ... - پرومته - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵, عصر ۰۴:۴۰
RE: تک فریم های ماندگار ... - میثم - ۱۳۹۰/۱۰/۱۸, عصر ۰۵:۱۴
RE: تک فریم های ماندگار ... - چارلز کین - ۱۳۹۰/۱۰/۱۹, عصر ۰۲:۴۳
RE: تک فریم های ماندگار ... - پرومته - ۱۳۹۰/۱۰/۲۱, عصر ۱۲:۲۴
[split] ماندگارها - زبل خان - ۱۳۹۲/۵/۲, صبح ۰۶:۳۷
[split] یک عکس ... یک خاطره ... - Schindler - ۱۳۹۲/۷/۱۴, عصر ۰۵:۰۱