پس از سالها مجددا فيلم زرد قناري (1367) را ديدم . موسسه رسانه هاي تصويري اين فيلم را با كيفيتي بهتر از گذشته وارد بازار كرده است .
نكته اي بارز و قابل توجه كه در اين فيلم ديدم دوبله بسيار هنرمندانه و دلنشين آن است . 25 سال پيش خسروشاهي و تيمي از بهترين همكارانش براي كارگرداني سخت گير چون رخشان بني اعتماد فيلمي را دوبله و صدا گذاري كردند كه هنوز ديدني ، شنيدني و قابل تقدير است .
مهدي هاشمي ، گلاب آدينه و منوچهر حامدي در اين فيلم عالي و زيبا بجاي خود صحبت كرده اند . اگر مخاطب فيلم از علاقمندان دوبله نباشد قطعا متوجه نخواهد شد كه اين فيلم در استوديو دوبله شده است .خسروشاهي با بهره گيري از تيمي حرفه اي از بهترين گويندگان و تلفيق آن با صداي سه بازيگر اصلي در باور پذيري روايت فيلم بسيار موفق عمل كرده است .
اما نكته ديگري كه باعث شد اين مطلب را بنويسم بغير از دوبله ماندگار فيلم زرد قناري ، فاجعه اي عذاب آور بنام دوبله فيلم گذشته ساخته اصغر فرهادي است . متاسفانه اين اداهاي روشنفكري از دهه هاي پيشين در برخي از سينماگران ما به انحاء مختلف وجود داشته و گاهي كوشيده اند براي نشان دادن تمايز خود با ديگر فيلمسازان برخلاف جريان آب شنا كنند كه در اين ميان هنر دوبله هميشه يكي از قربانيان اين افراد بوده است .
فيلمهاي اصغر فرهادي را كه بغير از فيلم چهارشنبه سوري - كه آن را شاهكاري مي دانم - و تا حدوي درباره الي ... از نوعي سينماي پر تكلف ساده نما و متظاهرانه مي دانم كه بسيار بيشتر از آن كه استحقاقش را داشته باشد مورد ستايش قرار گرفته است. جدايي نادر از سيمين را هيچگاه دوست نداشتم و اگر اين فيلم ساره بيات را نداشت هرگز تا به آخر تحملش نمي كردم . البته بعنوان يك ايراني از بردن جايزه اسكارش خوشحال شدم اما ...
اما فيلم گذشته كه تا بحال واپسين اثر اوست برايم قابل تحمل نبود . او راهي را مي رود كه عباس كيارستمي پس از طعم گيلاس رفت و به سينمايي رو آورد كه بيشتر به ادا و اطوار مي ماند تا سينما . گذشته واقعا چيزي وراي تصاويرش ندارد.
اما دوبله عذاب آور و توهين آميز گذشته نكته اي غير قابل دفاع در كارنامه اوست . ليپ سينك نبودن و اجراي ديالوگهاي تخت و بي احساس گويندگان آماتور و بازيگرانش كه تحت سرپرستي !! ايشان صورت گرفته يكي از همان بدعتها و آسيبهاي روشنفكري در سينماي ماست . نمي دانم فرهادي با چه اطمينان و باوري خود را در قامت يك مدير دوبلاژ ديده و قرارداده كه يك دوبله در حد دوبله هاي درجه 3 فارسي وان ارائه بدهد؟ . آيا ايشان نمي توانست اين فوج گوينده بزعم خودش توانا ! را به يكي از مديران دوبلاژ شاخص معرفي نمايد تا حداقل استانداردهاي يك دوبله متوسط رعايت شود ؟ آيا فرهادي نمي توانست از استاد خسروشاهي كه در سالهاي اخير در برخي از فيلمها با هنرمندي تمام ضعفهاي گفتاري آنها را اصلاح كرده و نوعي جاده صاف كن فيلمسازان بوده دعوت به همكاري نمايد تا حداقل يك دوبله ليپ سينك و استاندارد و قابل دفاع ببينيم ؟
كاش اصغر فرهادي بداند كه اگر ستاره فيلمسازي دنيا هم باشد هرگز نخواهد توانست درصدي از تجربه نيم قرني يكي از گويندگان تواناي دوبله را بدون حضور در كنار آنان و در استوديوهاي تاريك بدست آورد . اين كه در استوديو بنشينيم و ميكروفن و پرده هم در اختيارمان باشد كه نمي توان دوبلور شد.حتي اگر برنده اسكار هم باشيم ! اگر اينگونه بود هركسي مي توانست وارد استوديو شود و فيلم دوبله كند .
نمي دانم دوستان فيلم اميد ساخته حبيب كاوش (1370) را ديده اند. باور كنيد اگر دوبله بي نظير سعيد مظفري بجاي علي مصفا نباشد ديدن اين فيلم قابل تحمل نيست . اصلا يكي از دلائل ديده شدن فيلم دوبله خوب مظفري و مديريت نوشابه اميري است است كه باعث معرفي شدن اين بازيگر خوب و محجوب به سينماي ايران شد.
حالا كه آقاي فرهادي اصرار دارد آقايي مانند علي سرابي كه ازافتخاراتش اين است كه در هيچ استوديوي دوبله اي حاضر نشده اما فيلم را هنرمندانه !! دوبله كرده را از ستارگان پشت صحنه دوبله فيلمش بداند به خود ايشان مربوط است ، اما آقاي فرهادي لطفا شما و همفكرانتان دست از پيكر نيمه جان دوبله برداريد!لطفا...