گویندگان فرعی حمید منوچهری [فتح ا... منوچهری صدایی شبیه چنگیز جلیلوند دارد بجای برت لنکستر مرد قانون و ترنس هیل هنوز ترینیتی هستم حرف زده ] حسین حاتمی (برادر مرحوم علی حاتمی)
داریوش کاردان ، غلامعلی افشاریه ، مرحوم عباس سلطان رحمتی ،سعید مقدم منش ، نرگس فولادوند
فریبا شاهینمقدم نقش ثابت داشت دختری که همراه می تی کومان بود همیشه با چرتکه حساب می کرد مهوش افشاری هم چند تا قسمت به جای این شخصیت حرف زد
( دیالوگ معروف گوریل انگوری که همیشه در مدارس بچه ها به هم می گفتن )
بد نیست دوستان کمی هم در مورد کیفیت بالای ماشین بیگلی لیگلی بگویند ؛ ماشینی که سقف بسیار محکم و کمک فنرهایی منحصر به فرد داشت که میتوانست وزن بالای گوریل انگوری را تحمل کند. جالبه که هر کس از بیگلی بیگلی در مورد گوریل انگوری می پرسید او در جواب می گفت که او یک گوریل بنفش است. آیا کسی از دوستان می داند که ترجمه نام اصلی این جانور چه بود و آیا عبارت انگوری در ایران بر روی او گذاشته شده است ؟
اینهمه کافه توی دنیا هست , اونوقت شما درست اومدین به کافه ی ما
( دیالوگ معروف گوریل انگوری که همیشه در مدارس بچه ها به هم می گفتن )
بد نیست دوستان کمی هم در مورد کیفیت بالای ماشین بیگلی لیگلی بگویند ؛ ماشینی که سقف بسیار محکم و کمک فنرهایی منحصر به فرد داشت که میتوانست وزن بالای گوریل انگوری را تحمل کند. جالبه که هر کس از بیگلی بیگلی در مورد گوریل انگوری می پرسید او در جواب می گفت که او یک گوریل بنفش است. آیا کسی از دوستان می داند که ترجمه نام اصلی این جانور چه بود و آیا عبارت انگوری در ایران بر روی او گذاشته شده است ؟
The Great Grape Ape Show
انگوری انگوری!!! با صدای اصغر افضعلی نازنين! چيه بيگلی بيگلی ؟ با صدای صادق ماهرو!! وای که چه خاطراتی! تلخ و شيرين به تمام معنی.
تا بحال بشکل محاوره ننوشته ام اما حسب مفاهیم کودکانه این پیام مجبور به گویشی جداگانه هستم
تلویزیون رو که روشن میکردی 2 تا کانال بیشتر نداشت. بهش میگفتن "کانال"، بعدا نشستن فکر کردن دیدن کانال خوبیت نداره! آخه روم به دیوار کانال دستشوئی و جوب کنار خیابان و هزارتا کوفت و زهرماری دیگه رو هم میگفتن کانال. گفتن بگید: "شبکه"، آخه هم کلاس داشت هم سنگین بود. سنگینیشو که ما نمیدونستیم چیه اما مامانم میگفت این خوبه... حتی یه بار بهش گفتم آخه مامان "شبکه" که میشه پارچه توری و چیزای سوراخ دار! و ...و اون زل زد و فقط خندید ... یکی نبود بهش بگه به چی میخندی شبکه یعنی چیزای سوراخ دار دیگه!
کانال (ببخشید ،شبکه) اول ساعت 4 بعد از ظهر با آرم تلویزیون(که اونم همون سالا ااسمشو گذاشتن "سیما") و سرود : "شد جمهوری اسلامی بپا/که هم دین دهد هم دنیا به ما..."(که بعدها فهمیدیم شعر10،12 بیتیشو ابوالقاسم حالت گفته بود) شروع میشد. این آقائی که الانه چپ میره راست میاد بهش میگن "استاد" (پرهیزگار) هم قرآن میخوند. خوب میخوند. اون روزا تازه شروع کرده به حفظ قرآن... بعد... چندتا عکسو پشت سر هم نشون میدادن و گوینده می گفت : صاحب عکس فلانیه و مدتیه از خانه خارج و تابحال برنگشته... از کسانی که ازش خبردارن به ما خبر بدن! اسم این برنامه "گمشدگان" بود که تا سالها از کانال اول پخش میشد... برنامه کودک که ساعت 5 عصر شروع میشد دیگه بچه ها درس و مشقو جمع میکردن. خانم خامنه و رضائیمجریای ثابتش بودن. یه روز این میومد یه روز اون یکی. قیافشون اونقدر شبیه هم بود که تا مدتها بچه فکر میکردن این دوتا یه نفرن. اما خامنه قدبلندتر بود و درشت تر و رضائی قدکوتاه تر و لاغرتر. یه آقای عینکی تو یکی از برنامه ها آموزش قرآن میداد این برنامه آرمش یه پسره بود که با قران گنده ای که به زور رو هوا سرپا نگهش میداشت با قرائت میخوند... عجب میخوند... اونقدر قشنگ میخوند که حتی فروغی هم که سالها بعد اومد و ادای عبدالباسطو درآورد نتونست مثل اون بخونه... بعدها فهمیدیم که اسمش تسویه چیبوده و اذانی که ازش مونده از صدتا اذان دیگه سرتره... اون آقا عینکیه، بعدها با یکی ازین دوتا خانم عروسی کرد. آقای نازی بود ،خوش اخلاق،خوش پوش،خوش حرف.. خوش بحال یکی از این دوتا.
از برنامه کودک نمیخوام بگم ، با نخودی کاری ندارم. یه روز نخودی به حسنی گفت میخوای چیکاره بشی؟ حسنی گفت: خلبان. تو میخوای چیکاره بشی؟ نخودی گفت: دکتر. حسنی گفت: سوار هواپیمام نمی کنمت! حسنی گفت: فکر کردی... وقتی افتادی پائین و آوردنت که خوبت کنم میزارم تا بمیری!... این حرف حسنی بهانه بود که برسیم به یک برنامه که برنامه بود بخدا. بچه ها بهش میگفتن: "عمو زنجیزباف". یه آقائی بود که آقا بود بخدا. هی من میگم "بخدا" شما بگید چرا؟ چراشو اون موقع ها نفهیمدم اما بعدا فهمیدم این آقاهه اگه یه پیغمبر و امام نبود اما آدم خیلی بزرگی بود. اسمش حسن بود. سید بود. اما تلویزیون زیرنویس میکرد: "نیرزاده نوری".
معلم بود. آموزش الفبا میداد. تو کلاس ، 10-15 نفر بچه هم بود که البته به مرور زمان بیشتر شد.... یه تخته سیاه گنده و چنتا گچ. الفبا رو با نوک گچ نمی نوشت. پهنای گچ رو روی تخته میذاشت. فکرشو بکن: واسه بچه 6-7 ساله الفبا رو نستعلیق می نوشت. یه شال پت پهن می بست دور کمرش و با یه لباس ایرانی و یه کلاه حاجی بازاری رو سرش...و یه ریشند بلند و سفید که خیلی نورانیش میکرد یه چیزی از "درس دادن" میگم یه چیزی میشنوید. واسه اینکه یه حرف الفبا رو درس بده یه نمایش کامل جلو تخته اونم در 3 - 4 نقش ، بازی میکرد که اکبر و کدخدا و چه میدونم شعبان و کمال نقشای اصلی بودن. میومد این ور تخته، کلاشو میداد رو پیشونیش ، رو به اون ور با صدای لاتی میگفت: "کدخدا، میخوام شیشه ی ننه حسنو بشکنم. بشکنم؟" سریع می رفت اون طرف،کلاهو میداد بالا و با ارامش خاصی رو به این سمت میگفت:" نه عزیزم... نه جانم... بچه خوب که کار بد نمیکنه... تو کی میخوای خوب بشی" ... این رفت و آمدا بیخود نبود. تهش یه الفبا درمی آورد و با خط خیلی قشنگی رو تخته می نوشت و داد میزد: " به این چی میگن؟" بچه ها مثلا میگفتن:"ب" . یه چوب دیگه برمیداشت و رو عصاش میزد و می گفت : " ب ب ب ب ب ب ب ب ..." و همه ی کلاس باهاش میخوندن. میخوندن و میخوندن. یه بار یادمه میخواست "اب" رو درس بده. لیوان آبو برداشت و پاشید رو تخته! دهن همه ی بچه ها باز مونده بود... گفت: حالا "آ" مثل چی؟ و همه ایران داد میزد: مثل آب. آخر کلاسشم که میشد شعری رو میخوند که همه بچه های اون زمان بلد بودن: "عمو زنجیرباف بله... زنجیر منو بافتی؟ بله. پشت کوه انداختی؟ بله. بابا اومده چی چی آورده؟نخودچی کیشمیش. با صدای چی؟ با صدای .... " بلبلش معرکه بود. چه چهی میزد با دوتا انگشتاش که هرچی بلبله باید میومد اطراف اون کلاس تا بفهمن یه بلبل چقدر کره(ببخشید صدا) داره. بعد قطع میکرد و آنی میرفت سراغ حروفی که رو تخته نوشته بود و متقاطع و با همنوائی بچه ها میخوند: بب ب ب بببب ببب بب". با ریتم خاصی میخوند. معرکه بود. بچه که سهله بزرگا هم واسه برنامه نیرزاده حرص و ولع داشتن. معرکه ای بود کار این مرد.کلاس که تموم میشد با آوازی خاص میخوند: "مجلس تمام گشت و به آخر رسیدعمر،ما همچنان در اول وصف تو مانده ایم" و همه بچه ها داد میزدن: نه نه نه نه ....
یادمه 2 سری از برنامه های نیرزاده پخش شد. اولیش سال 58 بود که شور و هیجانش یه چیز دیگه بود و سری دوم سال 1360 که آرومتر اما تو همون قالب. بعدها فهمیدیم که نیرزاده یه روز رفته تو تلویزیون که یه کپی از کارش بگیره واسه بچه هاش... بهش گفتن فیلم خام نداشتیم یه برنامه دیگه ضبط کردیم رو اونا! مریض احوال بود و خانوادش میگن این ضربه ، یه ضربه روحی بود که بعد از چند روز سکته رو زد. اما وقتی خوب شد دوباره برنامشو اجرا کرد که یادگاری ازش واسه آیندگان بمونه... میگن یه روز وقتی از کلاس درس اومد بیرون و دید یه بچه کنار دیوار نشسته و گریه میکنه ، ازش پرسید چرا گریه میکنی؟ وقتی پسره گفت: معلم بیرونم کرده، نشست و زار زار با بچه گریه کرد. کسی که این صحنه رو دیده بود بعدن ازش پرسید : تو چرا گریه میکردی؟ و نیرزاده گفته بود: بحال اون معلمی گریه میکنم که هنوز نمیدونه این فقط یه بچه ست... میگن وقتی تو انجمن اولیا مربیان مدرسه علوی یه پیرمرد با چرخ لبوفروشی از پشت سر، وارد جلسه شد و داد زد: آی لبوئیه لبوووو... غرغر همه پدر مادرا دراومد که بابا این چه وضعیه؟اینجا مگه خیابونه؟... پیرمرد با چرخش تا کنار سن رفت و رفت بالای سن. مدیر دولا راست شد و پیرمرد رفت پشت بلندگو و داد زد: شما میدونید"ل" مثل چی؟... سکوت همه جا رو فرا گرفت... و اون گفت: پس ما واسه چی اینجا جمع شدیم؟ یه ربعه من دارم داد میزنم ل مثل لبو. این مدیر از صبح داد میزنه "اول به بچه هاتون ادب یاد بدید و بعد خرجی ..." اونوقت شما فقط بلدید بشینید و فقط گوش کنید؟! و بعد ... همه فهمیدن که اون پیرمرد لبو فروش... موسس مدرسه علوی،نیرزاده نوری، بوده...
عکسی که بالا می بینید مربوط میشه به برنامه نقرهکه اونم منصورتون اس ام اس زد چند وقت پیش یه تیکه ازش پخش کردن و گرنه اون موقع ها آرم سیما اینطوری نبودکه . اصلا آرم نداشت. یه آقائی هم برداشته اینو همراه چندتا برنامه قدیمی دیگه ای از نقره پخش شده گذاشته تو سایتش که دیدن اونها بدک نیست بجون اکبر. ببینید: )
این لوک خوش شانس اولین سری از لوک خوش شانس بود که به مدیریت خسرو خسروشاهی دوبله شد سری های بعدی به مدیریت عباس نباتی با منوچهر والی زاده و محمدعبادی دوبله شد
در یک قسمت تورج نصر بوشوگ را حرف زد و جالی را بعد از حسین عرفانیمرحوم پرویز نارنجیهابهمن هاشمیولی مومنی صادق ماهرو و زانیار بهرامی حرف زده اند
در ار تباط با سریال لوک خوش شانس شاید در حالت سریالی ، سریی که خسروشاهی دوبله کرد خیلی بهتر از سریهای بعدی بود حداقل یک نقش ماندگار بنام بوشوگ گذاشت ولی نه این سریالها و یک فیلم سینمایی بعد از انقلاب از این شخصیت به پای ماجراهایلوک بییاک نمی رسه.
شاهکاری از مرحوم دوستدار که بی شک یکی از 10 انیمیشن برتر و شاید بدون اغراق یکی ازسه انیمیشن برتر تاریخ دوبله است
در ار تباط با سریال لوک خوش شانس شاید در حالت سریالی ، سریی که خسروشاهی دوبله کرد خیلی بهتر از سریهای بعدی بود حداقل یک نقش ماندگار بنام بوشوگ گذاشت ولی نه این سریالها و یک فیلم سینمایی بعد از انقلاب از این شخصیت به پای ماجراهایلوک بییاک نمی رسه.
شاهکاری از مرحوم دوستدار که بی شک یکی از 10 انیمیشن برتر و شاید بدون اغراق یکی ازسه انیمیشن برتر تاریخ دوبله است
یادش به خیر .
شاید بیش از 15 سال پیش این انیمیشن را دیده باشم.
چیز زیادی ازش در خاطرم نمانده.
جز آن صحنه ای که زندانیان در حال ساخته شدن شدن دیوارهای زندان، چاه فرار را حفر می کردند!
يكي از كارتون هاي محبوب دوران كودكي من قصه هاي جزيره ناشناخته بود. مهرباني سرنديپيتي، معصوميت كونا ، شيطنت هاي اهالي جزيره ، پرحرفي ها و خرابكاري هاي پيلا پيلا ، بدجنسي هاي ناخدا اسپاچ و طوطي وراجش ، آن ماهي پرنده كه هر بار با عجله مي آمد و با صداي مرحوم احمد آقالو برايمان خبرهايي تازه داشت و شايد از همه زيباتر و آرامش بخش تر ، صداي روايتگر آرام و مهربان ژاله علو ...
چه زيبا بود گويندگي هاي :
مريم شيرزاد / سرنديپيتي
نوشابه اميري / كونا
فريبا شاهين مقدم / پيلا پيلا
شهروز ملك آرايي / اسپاچ
حسين باغي / در چند نقش از جمله ماهي دانا
احمد آقالو / ماهي پرنده
بخش هايي از صداي دوبله را آپلود كرده ام :
بخشی از سريال با حضور سرندیپیتی ، کونا و پیلا پیلا. دانلود
سرندیپیتی و کونا و پوری پوری با صدای مریم شیرزاد و نوشابه امیری و حسین باغی. دانلود
گویندگی زیبای مرحوم احمد آقالو به جای ماهی پرنده خبررسان. دانلود
تیپ سازی بسیار زیبای فریبا شاهین مقدم به جای پیلا پیلا. دانلود
سعادتمندانه ترین زندگی، زندگی بدون تفکر است. (سوفوکلس)
از همه زيباتر و آرامش بخش تر ، صداي روايتگر آرام و مهربان ژاله علو ...
درست گقتی ، واقعا صدایی دلنشین بود .
جدا از خانم لورا ( که هیچ وقت چشممون به جمالش روشن نشد ! ) اون موقع چیزی که برای من جالب بود موجودات کوچکی بودن که بدنشون فقط یک شکم داشت که زیرش 2 تا پا بود ! دهنشون هم نصف هیکلشون بود . وقتی دسته جمعی گریه می کردن ، از اشک هاشون رودخونه و آبشار درست می شد و سیل در جزیره راه می افتاد ! وقتی هم بارون می اومد دهنشون رو ، رو به آسمون باز نگه می داشتن و مثل بشکه ، آب بارون رو می خوردن ! چقدر در دوران کودکی آرزو داشتیم مثل کُنا گرفتار همچنین جزیره هایی بشیم... آزاد و فارغ از همه چیز ... درس .. مدرسه ... پدر و مادر و ...
قصه های جزیره دومین همکاری مریم شیرزاد و ژاله علو بود بعد از سالهای دور ازخانه
سر دوبله سالهای دور از خانه پدر مریم شیرزاد فوت شد و بانو مریم از ادامه دوبله انصراف داد و مهوش افشاری برای یک قسمت جانشین شد صدای ملت درامد.
ژاله علو به مریم شیرزاد پیغام داد اگر نیایی برای ادامه دوبله دیگه هیچ جایی در دوبله نداری یادمه اون موقع یکی دو قسمت تکراری پخش شد تا دوباره مریم شیرزاد برگشت
ويرايش : دلشدگان عزيز ، لينك دو تصويري كه قرار داده ايد مشكل دارد ، اگر ممكن است در سرور ديگري آپلودشان كنيد. مثلا اين سايت : http://u p . i r a n b l o g . i r
سعادتمندانه ترین زندگی، زندگی بدون تفکر است. (سوفوکلس)
رییس مزرعه 3 توسط انجمن گویندگان جوان شعبه دوم دوبله شده که نسبت به قسمت اول خیلی کمدی دوبله شده بیشتر دیالوگ ها حالت آهنگین دارند واین قسمت مثل قسمت اول خیلی طرفدار دارد
نیت من از معرفی این انیمیشن قدر دانی از هنر هنرمندان این اثر است و اینکه انجمن گویندگان با دوبله انیمیشن درسطح نازل مثل رییس مزرعه 2 در واقع به شعور مخاطب توهین می کند و این دوبله هیچ طرفداری نخواهد داشت
سلام به همگی دوستان . بعضی ها رو از iran-dubbing و persiantools میشناسم ولی خدمت بقیه دوستان نرسیدم . امیدوارم اینجا به سرنوشت بقیه دچار نشه . در ضمن بهزاد جان میبینم که اینجا هم حسابی فعال خدا قوت .
سریال ای کیو سان یا بقول خودمونی "پسر ضریب هوشی" اوایل بمدیریت مرحوم پرویز نارنجیها بود وایشان خودش نقش پدر یائه رابعهده داشت.
بعد از فوت آن مرحوم درسال 1370 ادامه کار را عباس نباتی رابهده گرفت و نقش " پدر یائه" رابه سیامک اطلسی سپرد . شوکت حجت و نرگس فولادوند هم در دوبله ای کیو سان تقش فرعی گفته اند