[-]
جعبه پيام
» <دکتر بیکر> درود بر همگی،شدیدا بدنبال برنامه فیتیله در سال 86 87 بصورت کامل میگردم در اینترنت نیز موجود نیست اگر موجود دارین لطفا پیام خصوصی بگذارید
» <کنتس پابرهنه> اگر کارگردانان مطرح دنیا معمار بودند...! https://www.arel.ir/fa/News-View-2837.html
» <شارینگهام> درسته جناب Savezva ، جام جهانی وقتی جذاب تر میشه که تیم های صاحب فوتبال با هم سرشاخ شوند. مثل جام جهانی ۲۰۱۴
» <شارینگهام> کنتس عزیز ،بنده هم امیدوارم تا اون کشفیّات به کفشی جات تبدیل نشه!
» <Savezva> ولی جدا از شوخی واقعا دوست دارم همه تیم های مدعی قوی و در حد نامشان باشند، خصوصا مانشافت رقیب کلاسیک و همیشگی فرانسه
» <Savezva> صد البته ما خروس ها همچنان خودمان را مدعی می دانیم و برای سومین فینال اماده می شویم
» <Savezva> درود فراوان بر کافه نشینان عزیز. داشتم از اینجا رد می شدم دیدم بحث داغ جام جهانیه
» <کنتس پابرهنه> جناب شارینگهام من تمام امیدم به این پیش‌بینی شماست‌ها! https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=204&pid=4556
» <کنتس پابرهنه> آفرین جناب سروان، آفرین
» <سروان رنو> آره زوده , اما چون ژرمن ها بالاخره عاقل شدن و برای پیراهن تیم ملی طرح زیبای 1990 را رونمایی کردن , برنده آلمان می باشد !!
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
هنرمندان و بازیگران معاصر
نویسنده پیام
آلبرت کمپیون آفلاین
کارآگاه کافه
***

ارسال ها: 286
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۴/۶/۴
اعتبار: 38


تشکرها : 3433
( 3511 تشکر در 250 ارسال )
شماره ارسال: #1
هنرمندان و بازیگران معاصر

درود

در این تاپیک قصد داریم راجع به ستارگان معاصر سینما صحبت کنیم.

-------------------------------

قبل از همه به شارلیز ترون، این بانوی قدرتمند سینمای معاصر می پردازیم.

شارلیز ترون در مزرعه ای در آفریقای جنوبی به دنیا آمد و در همانجا نیز بزرگ شد. او ترکیبی از والدین فرانسوی و آلمانی می باشد. وقتی شارلیز 15 سالش بود، مادرش جهت دفاع از خود، با شلیک گلوله پدرش را از پای درآورد. او سعی نکرد حقیقت را پنهان کند اما ترجیح می دهد راجع به این موضوع صحبت نکند.

در سنین کودکی به کلاس باله رفت و تلاش کرد تا دوره رقص باله را بگذراند اما، یک مصدومیت کار را برای او غیرممکن کرد. 

او زمانی یک سیگاری قهار بود، اما با کمک هیپنوتراپی آن را ترک کرد. او به ترک این عادت بسیار افتخار میکند. 

شارلیز ترون صاحب و راننده یک موتوسیکلت هارلی داویدسون می باشد و روی پای راستش تصویر یک گل را تتو کرده است.

این ستاره سینما وقفه بزرگی در هالیوود داشت، وقتی در حال فریاد زدن در مقابل یک کارمند بانک دیده شد.

در سال 2003 او در فیلم "هیولا" نقش یک قاتل سریالی به نام آیلین وورنو را بازی کرد که بسیار تحسین برانگیز بود. عملکرد چشمگیر وی در اینجا چندین جایزه بهترین بازیگر زن از جمله جایزه اسکار، جایزه گلدن گلوب و جایزه خرس نقره ای را برای او به ارمغان آورد.

شارلیز همچنین برای بازی در فیلم "بزرگسال جوان" 2011 نامزد دریافت چندین جایزه از جمله گلدن گلوب شد.

در سنین جوانی برای امرار معاش، مدت کوتاهی به مدلینگ روی آورد، اما از این کار لذت نبرد و آن را ادامه نداد و سعی کرد دوره رقص باله را ادامه دهد.

شارلیز اعتراف می کند که با تماشای سریالهای تلویزیونی انگلیسی را فرا گرفته است.

ترجمه:

https://www.10-facts-about.com/Charlize-Theron/id/824


بی نیاز باشید تا به ریش مردم توانید خندید.
عبید زاکانی
۱۴۰۰/۶/۲۱ عصر ۰۱:۵۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : مراد بیگ, مارک واتنی, پهلوان جواد, سروان رنو, شارینگهام, باربوسا, کاپیتان اسکای, ممل آمریکایی
پهلوان جواد آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 777
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۵/۴/۳۱
اعتبار: 26


تشکرها : 1149
( 5203 تشکر در 772 ارسال )
شماره ارسال: #2
RE: هنرمندان و بازیگران معاصر

(۱۴۰۰/۶/۲۱ عصر ۰۱:۵۱)آلبرت کمپیون نوشته شده:  

قبل از همه به شارلیز ترون، این بانوی قدرتمند سینمای معاصر می پردازیم.

احسنت جای همچین پستی واقعا خالی بود


زخم زبان بدتر از زخم شمشیر است
۱۴۰۰/۶/۲۱ عصر ۰۲:۵۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : آلبرت کمپیون, مارک واتنی, باربوسا
آلبرت کمپیون آفلاین
کارآگاه کافه
***

ارسال ها: 286
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۴/۶/۴
اعتبار: 38


تشکرها : 3433
( 3511 تشکر در 250 ارسال )
شماره ارسال: #3
RE: هنرمندان و بازیگران معاصر

42 حقیقت شگفت انگیز درباره شارلیز ترون


شارلیز ترون یک مدل سرشناس، رقاص، مبارز و هنرپیشه اهل آفریقای جنوبی است. او در چندین فیلم مهم از جمله هیولا، مکس دیوانه: جاده وحشت و بلوند اتمی ایفای نقش کرده است. در اینجا 42 حقیقت شگفت انگیز در مورد این زیبای ترسناک عنوان می کنیم.

42. در ابتدا

شارلیز ترون در هفتم آگوست 1975 در بنونی آفریقای جنوبی متولد شد. والدین او، چارلز و گردا با هم صاحب یک کمپانی جاده سازی بودند و خانوادگی در یک مزرعه زندگی می کردند. ترون کودکی خود را با غذا دادن به دامها و مراقبت از حیوانات گذراند.

41. دو زبانه

ترون قبل از اینکه به زبان انگلیسی مسلط شود، با آموختن زبان آفریقایی لهجه هلندی زندگی خود را گذراند.

40. بگو سییییب !

وقتی او بچه بود دچار زردی شد و پزشکان به وی آنتی بیوتیک تجویز کردند. دندان های شیری او به دلیل مصرف داروها خراب شد، به همین خاطر وی تا قبل از 11 سالگی که دندانهای اصلی او جوانه زد، دندانهای کاملی نداشت.

39. علاقمند به سفر

وقتی دختر کوچولویی بود، هر زمان که به نقشه جهان نگاه می کرد، میدید که آفریقای جنوبی در نقطهء پایین دنیا قرار دارد. این باعث شد او فکر کند که اماکن زیبای زیادی در دنیا وجود دارد که او آنها را ندیده است. از سنین جوانی فهمید که دوست دارد سفر کند.

38. اشتیاق های اولیه

ترون از 6 سالگی شروع به یادگیری باله کرد. او به سرعت عاشق آن شد، و زمانی که به 12 سالگی رسید، به مدرسه خصوصی در ژوهانسبورگ رفت تا رقصیدن را از اساس بصورت حرفه ای بیاموزد.

37. کلاسیک ها

شارلیز با عشق به ستارگان کلاسیک هالیوود نظیر مرلین مونروئه و بت دیویس بزرگ شد.

36. هیچ کتابی را از روی جلدش قضاوت نکنید

بر خلاف تصویر شادی که از بیزینس خانوادگی آنها و زندگی در مزرعه وجود داشت، پدر ترون چارلز یک معتاد به الکل بود. او شخصی بسیار خشن و آزاررسان بود که که زندگی گردا و شارلیز را به شدت دشوار می کرد.

35. یک پارتنر، نه یک همسر

در خلال یک مصاحبه، ترون گفت که علاقه دارد در یک رابطه بلندمدت باشد، اما فکر نمی کند که ازدواج برای او خیلی مهم باشد. 

34. ساختن بانک

در سال 2017 او هفتمین هنرپیشه زن دنیا از لحاظ میزان دستمزد بود. او به تنهایی 14 میلیون دلار در سال به دست آورد. ترون بطور عادی برای بازی در هر فیلم 10 میلیون دلار می گیرد.

33. اتوبان پروژه

وقتی ترون 16 ساله شد ، برنده مسابقه مدلینگ شد که به او این شانس را داد تا به ایتالیا پرواز کند و در مسابقه دیگری شرکت کند. او تا 18 سالگی در شهر نیویورک به عنوان مدل لباس کار می کرد.

32. مرگ یک رویا

در سن 18 سالگی، ترون تصمیم گرفت به دنبال رویای دیرین خود یعنی بالرین شدن برود و شروع کرد به یادگیری رقص در مدرسه باله جفری. اما زانوی او به شکل بدی دچار جراحت شد که باعث شد نتواند یک رقصنده حرفه ای شود.

31. همه چراغ ها

از وقتی شارلیز فهمید نمی تواند دیگر یک رقصنده شود، رفت به لس آنجلس تا شانس خود را در هنرپیشگی امتحان کند. به این حال، لهجهء آفریقایی او یک مشکل محسوب میشد، و او نمی توانست آن را در مصاحبه هایش پنهان کند. او شروع کرد به تمرین لهجه آمریکایی تا بتواند کار کند.

30. فراتر از یک چهره زیبا

شارلیز علاقه خاصی به مدل شدن نداشت و هرگز سعی نکرد از زیبایی خود بعنوان یک مزیت استفاده کند. درواقع، او از این متنفر بود که با بدنش مورد قضاوت واقع شود. او می دانست که فیگور فوق العاده ای دارد اما عمداً ترجیح میداد در اولین مصاحبه بازیگری اش تیشرت بگی و جین بپوشد، به امید اینکه فقط مهارت بازیگری او مورد توجه واقع شود.

29. کشف شدن

وقتی ترون 19 ساله شد، در بانکی در لس آنجلس بود که تلاش می کرد از حساب آفریقای جنوبی خود پول دریافت کند. او برای دستیابی به پولش به مشکل برخورد و شروع به جر و بحث با کارمند بانک کرد. این باعث بوجود آمدن صحنه ای شد که از دید مردی به نام جان کراسبی پنهان نماند. او یک مدیر بود و با ترون تماس گرفت تا ببیند او به یک مدیر برنامه احتیاج دارد یا نه. ملاقات با کراسبی کمک کرد ترون اولین نقش خود را در Children of the Corn III بدست آورد.

28. هر چی پیش آید

ترون همچنین رل شیطان در فیلم مولن روژ را بدست آورد، اما این باعث شهرت برای نیکول کیدمن شد نه او. 

27. بیوه سیاه

ترون برای چندین سال، نقش های بزرگ زیادی در فیلمها بازی کرد، اما فیلمی که بطور خاص باعث شهرت جهانی او شد هیولا 2003 بود. جایی که او نقش یک قاتل سریالی به نام آیلین وورنوس را بازی کرد. او به علت عملکرد خود، برنده جایزه آکادمی گولدن گلوب شد.

26. یک افتخار بزرگ

بعد از اینکه اسکار گرفت، ترون از طرف نلسون ماندلا به خانه اش یعنی آفریقای جنوبی دعوت شد. ماندلا برایش یک مهمانی بزرگ برگزار کرد، او را در آغوش گرفت و از او بابت آوردن توجه به کشورش تشکر کرد. شارلیز به گریه افتاد.

25. تغییر و تحول

ترون آنقدر به نقش آیلین وورنوس نزدیک شده بود که بیش از 13 کیلو وزن اضافه کرد تا بیشتر شبیه او شود. تهیه کنندگان فیلم به نامه ها و دفترهای خاطرات نوشته شده توسط وورنوس دسترسی پیدا کردند که ترون نیز برای درک بهتر شخصیت او به مطالعه آنها پرداخت.

24. سود

اسلحه شمعی که شارلیز ترون در فیلم هیولا از آن استفاده کرد در یک حراجی 4500 دلار فروخته شد.

23. کار درست انجام دادن

وقتی هیولا در سینماها اکران شد ، ترون شنید که وورنوس از اقتباس داستان زندگی اش متنفر است. این امر باعث ناراحتی ترون شد و او وورنوس را در زندان ملاقات کرد تا مطمئن شود که رضایت دارد. این برای ترون به این معنا بود که مطمئن شود او داستان زندگی شخصی را با دقت به تصویر کشیده است.

22. آخ !

در 2005، ترون در فیلم اکشن Aeon Flux که نیاز به صحنه های بدلکاری زیادی داشت خوش درخشید. زانوی وی در یک صحنه آسیب دید و فیلم برای چندین هفته متوقف شد تا حال او خوب شود.

21. تبدیل کردن دنیا به جایی بهتر

ترون کارهای عام المنفعه زیادی انجام می دهد از جمله کمک به صندوق جهانی برای مبارزه با ایدز، مالاریا و سل. در سال 2008 او عنوان پیام آور صلح را از سازمان ملل دریافت کرد.

20. متعهد

ترون در یک رابطه بلندمدت با هنرپیشه استوارت تاونسند بود. آنها تا قبل از جدایی، تا 10 سال با یکدیگر بودند.

19. عشق تازه

بعد از جدایی از تاونسند، ترون رابطه با شان پن را آغاز کرد. آنها قبل از اینکه جدا شوند تا 2 سال با هم بودند.

18. غریزه مادری

ترون تصمیم گرفت 2 بچه را به سرپرستی قبول کند، جکسون و آگوست. او سرپرستی پسرش را زمانی پذیرفت که هنوز با شان پن رابطه داشت، و بعد از جدای از او دخترش را به سرپرستی گرفت. او گفته: می دانید، من فکر می کنم هیچ مادری دوست ندارد مجرد باشد. من هم نمی خواستم ولی این اتفاق افتاد.

17. کمالگرا

ترون اعتراف می کند که OCD دارد. او می گوید اگر بعضی چیزها منظم و مرتب نباشد، به تمیزکاری غیر قابل کنترلی دست می زند.

16. داری خواب آلود می شوی...

ترون سیگار می کشید اما تحت هیپنوتراپی قرار گرفت تا ترک کند، و آن کار کرد.

15. سفیدهای مرواریدی

او که گویا در کودکی مشکل زیادی با دندانهایش نداشت، در فیلم بلوند اتمی دو دندانش را از دست داد.

14. همه جا می درخشد

در سال 2005، ترون ستاره خودش را در پیاده رو مشاهیر هالیوود به دست آورد و حالا اسم او روی سنگ جاودانه شده است.

13. سلام جذاب

در مجله های سراسر دنیا، ترون در نظرسنجی "سک.. ترین زن زنده" و "خواستنی ترین" عنوان گرفت. تا جایی که ویکتوریا سکرت او را در لیست "سک.. کیست" به عنوان "..سی ترین هنرپیشه زن" در سال 2012 قرار داد.

12. در مرکز صفحه اول 

ترون بصورت لخت عکس گرفت و عکس او روی جلد مجله پلی بوی و صفحات داخلی آن چاپ شد.

11. ملکه !

یکی از افتخارات جالب ترون ، جایزه زن سال پودینگ شتابزده دانشگاه هاروارد بود. این جایزه توسط گروه تئاتر هاروارد به مرد یا زنی تعلق می گیرد که به نظر می رسد سهم بسزایی در دنیای سرگرمی داشته است. دانشجویان و اعضای هیات علمی لباسی مخصوص بر تن او کردند و او را در اطراف محوطه دانشگاه رژه دادند که انگار او از یک خانواده سلطنتی است. ترون در سخنرانی پذیرش خود اشاره کرد که او دبیرستان را تمام نکرده است و هرگز انتظار نداشت در طول زندگی اش هیچ گونه ارتباطی با هاروارد داشته باشد.

10. شیرین

او مدل و چهره مخصوص عطر "J'Adore Dior" است که سالانه 2 میلیون دلار برای او درآمد دارد.

 

9. قان قان..

ترون یک موتوسیکلت هارلی داویدسون دارد و می گوید که از این لذت می برد که شلوار جین بپوشد و "مانند یک پسر رفتار کند" وقتی موتورسواری میکند.

8. داستان همه چیز است

از ترون نقل شده که می گوید او مخالف "نقش های پر زرق و برق" نیست، جایی که فیلم به دنبال یک زن زیباست، اما او همیشه دنبال یک داستان واقعاً عالی است که او را زیبا نشان دهد.

7. منجمد

وقتی ترون در فیلم The Huntsman: Winter’s War درخشید، این اولین و شاید آخرین بار بود که او در یک فیلم دنباله دار بازی می کرد.

6. سرتاسر دنیا

در طول The Huntsman: Winter’s War ، هر چهار بازیگر اصلی از 4 قاره مختلف بودند: ترون از آفریقا ، کریس همسورث از استرالیا ، امیلی بلانت از اروپا و جسیکا چستین از آمریکای شمالی.

5. آنها دوست هستند، نه غذا

بزرگ شدن در یک مزرعه، ترون در کنار حیوانات بزرگ شد. او از حقوق حیوانات دفاع می کند و حتی برای کمپین موسسه PETA عکس گرفت. این تبلیغ ضد خز بود و او در کنار سگ خود عکس می گرفت.

4. Action-Packed

ترون عاشق تماشا کردن مبارزات قهرمانی UFC می باشد. او توسط یک دوست به آنجا معرفی شد و متوجه شد که دچار "وسواس" شده است. او گفت صبح روز بعد وقتی بیدار شد متوجه شد که صدایش را از دست داده است، زیرا در جریان مبارزه شب قبل بسیار فریاد زده بود.

3. یک کلوچه سفت 

ترون تقریباً تمام بدلکاری های خود در فیلم بلوند اتمی را خودش انجام داد. او با 8 مربی مختلف تمرین کرد تا به آمادگی برسد. او همچنین تصمیم گرفت با کیانو ریوز در ارتباط باشد، چون او برای فیلم "جان ویک: فصل دوم" تمرین می کرد. میخواست ببیند آیا نکته ای هست که بتواند از او یاد بگیرد.

2. بازمانده

یک روز وقتی شارلیز 15 ساله بود ، پدرش به شدت به او و مادرش گردا حمله کرد. گردا، که احساس می کرد چارلز قصد دارد هر دوی آنها را بکشد، در دفاع از خود در مقابل چشمهای شارلیز به چارلز شلیک کرد و او را کشت.

1. دروغ های سفید

بعد از اینکه مادرش پدرش را کشت ترون به دوستانش گفت که پدرش در یک تصادف رانندگی کشته شده است. او نمی خواست مردم بدانند شرایط خانوادگی آنها چقدر بد است.

----------------------

ترجمه از:

https://www.factinate.com/people/42-kick...https://www.factinate.com/people/42-kickass-facts-charli

Children of the Corn III

بی نیاز باشید تا به ریش مردم توانید خندید.
عبید زاکانی
۱۴۰۰/۶/۲۲ عصر ۰۴:۱۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : نورما دزموند, مارک واتنی, Emiliano, سروان رنو, مراد بیگ, مورفیوس, کنتس پابرهنه, oceanic, باربوسا, شارینگهام, کلانتر چانس
آلبرت کمپیون آفلاین
کارآگاه کافه
***

ارسال ها: 286
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۴/۶/۴
اعتبار: 38


تشکرها : 3433
( 3511 تشکر در 250 ارسال )
شماره ارسال: #4
RE: هنرمندان و بازیگران معاصر

چند شخصیت منفی سینما که دوستشان داریم

---------------------------

والتر (جان گودمن) در فیلم لبوفسکی بزرگ (The Big Lebowski 1998) یک سرباز از جنگ برگشته است که

هر مساله ای را به جنگ ربط می دهد و رفتاری خشونت آمیز دارد. وی که هم تیپ و هم شخصیتش

شباهت بسیار به اریک کانتونا اسطوره منچستر یونایتد دارد، از آن کله پوکهای بامزه ای است که نمی توان

او را دوست نداشت.


لویی دگا (داستین هافمن) در فیلم پاپیون (Papillon 1973) به جرم جعل اوراق قرضه ملی فرانسه برای

گذراندن دوران محکومیت خود راهی گویان می شود. او در این سفر با پاپیون (استیو مک کویین) دوست

شده و ازای محافظت پاپیون از وی، می پذیرد که هزینه های فرار وی را بپردازد.


ظهر بنفش یا (Purple Noon) یک فیلم به کارگردانی رنه کلمان است که در سال 1960 منتشر شد.

آلن دلون مثل اکثر فیلم هایش، در این فیلم نیز نقش یک قاتل خونسرد و در حین حال جذاب را بازی میکند.


بوچ (کوین کاستنر) در فیلم (A Perfect Wolrd 1993) محکومیست که همراه با یکی از زندانیان از زندان فرار

می کند. آنها به خانه ای هجوم می برند و پسر کوچکی به نام فیلیپ را به گروگان می گیرند و می گریزند.

بعد از مدتی پلیس خودرو آنها را ردیابی کرده و به تعقیب شان می پردازد. بوچ و فیلیپ در حین فرار رفته

رفته با هم دوست می شوند و رابطه ای عاطفی برقرار می کنند.


پتروف (رابرت بیکر) در فیلم خشم اژدها (Fist of Fury 1972) نقش یک استاد روس قدرتمند را بازی می کند

که کسی یارای مبارزه با او را ندارد. وی در این فیلم در مقابل بروس لی قرار گرفته و در یک جدال سخت و

پر زد و خورد نهایتاً از وی شکست می خورد و کشته می شود.


کانی سامنر (دایان لین) در فیلم بی وفا (Unfaithful 2002) نقش زن جوانی را بازی می کند که زندگی آرام

و بی دغدغه ای با همسر و فرزند خود دارد. در یک روز بارانی او در خیابان با جوانی خارجی برخورد می کند

و پایش جراحت برمی دارد. مرد جوان او را جهت پانسمان به خانه خود فرا می خواند و وی نیز می پذیرد.

کم کم انس و الفتی بین این دو بوجود می آید و زن با وجود عذاب وجدانی که نسبت به شوهر خود دارد، با

جوان وارد رابطه احساسی می شود.


تام کروز را با آن چهره جذاب و لبخندهای معروفش نمی توان دوست نداشت. او در فیلم (American Made 2017)

نقش خلبان بلندپروازی را بازی می کند که برای درآمد بهتر، شغلش را رها کرده و با CIA همکاری می کند.

اما سیا با وجود موفقیت های چشمگیر وی، دستمزد راضی کننده ای به او پرداخت نمی کند. نهایتاً او

شروع به همکاری با قاچاقچیان مواد مخدر کرده و از این راه پول هنگفتی به جیب می زند.


لئون (ژان رنو) در فیلم (Leon: The Professional 1994) نقش یک آدمکش حرفه ای را بازی می کند که بی

رحمانه افراد را به قتل می رساند. یک روز وی با دختربچه ای که جانش در خطر است برخورد می کند و

دلش به حال او سوخته و به وی پناه می دهد. وقتی دختر متوجه شغل لئون می شود از او می خواهد که

به وی نیز روش آدمکشی را بیاموزد تا بتواند از قاتلین برادرش انتقام بگیرد. شخصیت لئون یک کاراکتر بسیار

محبوب در میان دوستداران سینماست.


بی نیاز باشید تا به ریش مردم توانید خندید.
عبید زاکانی
۱۴۰۰/۱۱/۲۶ عصر ۰۹:۲۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پهلوان جواد, مراد بیگ, باربوسا, مارک واتنی, رابرت, Kathy Day, سروان رنو, کنتس پابرهنه, Emiliano, Classic, لوک مک گرگور, کاپیتان اسکای, شارینگهام, کلانتر چانس
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,244
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 87


تشکرها : 12230
( 20415 تشکر در 1707 ارسال )
شماره ارسال: #5
درباره جونیت آرکین ( فخرالدین )

امروز داشتم درباره فخرالدین که چند روز پیش فوت کرد دنبال مطلب فارسی می گشتم ولی به جز این لینک که شارینگهام در صفحه چت بالای صفحه گذاشته بود منبع خوب دیگری ندیدم. مطلب فارسی درباره او خیلی کم است و بیشتر مطالب هم کپی یکدیگر هستند. حتی در ویکی پدیا هم اطلاعات کم و حتی اشتباه درباره او گذاشته شده است.

درباره فیلم هایی که بازی کرده است نام دو فیلمی که من دیده ام را در منابع فارسی ندیدم ؛ یکی مرغ همسایه و دیگری گلپری جون . با اینکه وقتی این دو فیلم را دیدم  کودکی بیش نبودم  چهره جذاب این بازیگر را یادم هست و بسیار هم به نقش هایی که در فیلم های قبل انقلاب بازی می کرد می آمد. در فیلم زیبای مرغ همسایه با شورانگیز طباطبایی و میری بازی می کرد و در گلپری جون که ترانه های شاد و ریتیمک خوبی داشت با بیک ایمانوردی و میری .

به نظر می رسد که او در  فیلم های ایرانی فارسی صحبت نکرده  و دوبلور ثابتی داشته است. کسی از دوبلور او و سایر کارهای او اطلاعی دارد ؟

Cüneyt Arkin   - Fahrettin Cüreklibatır


جونیت آرکین - فخرالدین


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۴۰۱/۴/۹ عصر ۰۲:۰۳
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : مارک واتنی, کاپیتان اسکای, شارینگهام, Classic, پهلوان جواد, باربوسا, کلانتر چانس, مورفیوس, آلبرت کمپیون
شارینگهام آفلاین
کاپیتان کشتی چارمینگ مالی
*

ارسال ها: 332
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۴/۶/۱۵
اعتبار: 32


تشکرها : 4346
( 2192 تشکر در 299 ارسال )
شماره ارسال: #6
RE: درباره جونیت آرکین ( فخرالدین )

(۱۴۰۱/۴/۹ عصر ۰۲:۰۳)سروان رنو نوشته شده:  

Cüneyt Arkin   - Fahrettin Cüreklibatır


به نظر می رسد که در این فیلم های ایرانی فارسی صحبت نکرده باشد و دوبلور ثابتی داشته است. کسی از دوبلور او اطلاعی دارد ؟

درود بر همگی

من خودم زیاد طرفدار سینمای قبل از انقلاب یا همان فیلمفارسی خودمان نیستم.

چون روند داستان ها رو بسیار آبکی و پیش پا افتاده می دانم.:dodgy:

بنابراین کمتر از فخرالدین فقید فیلم دیده ام.

یکی از فیلم هایی که سال گذشته از کانال باندمویز دانلود کردم،اسیر خشم نام داشت.

http://bandmoviez.one/tag/%D8%AF%D8%A7%D...http://bandmoviez.one/tag/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%81%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB

در جستجوی آثار دوبله مرحوم ایرج ناظریان بودم که به این فیلم به ظاهر جالب برخوردم .

ولی بعد از یک بار دیدن، دکمه ی delet رو فشردم!zzzz:

چون داستان این فیلم به حدی مسخره و منزجر کننده بود که از خیر شنیدن مجدد صداهای ماندگار آن گذشتم.

فقط دوبلور نقش فخرالدین رو یادم هست که استاد سعید مظفری به جاش گویندگی کرده بود.

البته مرحوم ناظریان هم به جای شخصیت منفی فیلم حرف زده بود که ای کاش دوبله ی این فیلم سخیف رو قبول نمی کرد!rrrr:

مخلص کلام: حیف از این دوبله!cccc:


اونی که گفته "زندگی خالی از لذت و خوشحالی نیست."دروغ نگفته!
۱۴۰۱/۴/۹ عصر ۱۰:۲۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رابرت, Emiliano, سروان رنو, پهلوان جواد, مارک واتنی, کلانتر چانس, مورفیوس, Classic
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,244
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 87


تشکرها : 12230
( 20415 تشکر در 1707 ارسال )
شماره ارسال: #7
RE: درباره جونیت آرکین ( فخرالدین )

(۱۴۰۱/۴/۹ عصر ۱۰:۲۰)شارینگهام نوشته شده:  

من خودم زیاد طرفدار سینمای قبل از انقلاب یا همان فیلمفارسی خودمان نیستم.

چون روند داستان ها رو بسیار آبکی و پیش پا افتاده می دانم.:dodgy:

متاسفانه اکثرا همین است .

سینمای قبل انقلاب ملغمه ای بومی شده از سینمای هالیوود , بالیوود , مصر و اروپا بود. 95 درصد آن فیلم ها امروز دیگر هیچ مخاطبی جز جوانانِ پیر شده آن دوران ندارند. البته آن زمان با آن نوع مخاطبِ کم سواد شاید ساخت آنها مناسب بود و خب در بقیه کشورهای نزدیک هم همین داستان بوده است.

 از این میان تعداد کمی فیلم هم هست که هنوز تماشای آنها لذت بخش است. مثلا گوزن ها و قیصر با اینکه پیام مناسبی ندارند و افکار عقب مانده و پوسیده ای را تبلیغ می کنند اما از نظر ساخت و وجه تاریخی-اجتماعی هنوز قابل اعتنا هستند. برخی مانند مرغ همسایه , تولدت مبارک , چرخ فلک , پرستوها به لانه باز می گردند , برادرکشیدو دل و یک دلبر , عروس فرنگی و ...  از نظر جذابیت داستانی , طنز خاص و سرگرمی هنوز تماشایی هستند .

.

سعید راد و بهمن مفید


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۴۰۱/۴/۱۰ عصر ۰۴:۴۵
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : شارینگهام, پهلوان جواد, Emiliano, مارک واتنی, باربوسا, کلانتر چانس, مورفیوس, Classic, آلبرت کمپیون
پهلوان جواد آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 777
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۵/۴/۳۱
اعتبار: 26


تشکرها : 1149
( 5203 تشکر در 772 ارسال )
شماره ارسال: #8
RE: هنرمندان و بازیگران معاصر

سلام بر جناب سروان و کاپیتان شارینگهام: من یکی دو تا از فیلمای قدیمی ایشون رو که دیدم دوبلش صدای آقای سعید مظفری بود.

بعد فکرکنم این خدا بیامرز تو سریال بازی با مرگ  که دهه 70 پخش میشدهم نقش پدر خانم آقای حمید تمجیدی یا پدر یک پرستارو بازی میکرد:



زخم زبان بدتر از زخم شمشیر است
۱۴۰۱/۴/۱۰ عصر ۰۷:۲۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : مارک واتنی, سروان رنو, باربوسا, کلانتر چانس, شارینگهام, آلبرت کمپیون
Emiliano آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 234
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۷/۵/۲۴
اعتبار: 23


تشکرها : 1292
( 2116 تشکر در 225 ارسال )
شماره ارسال: #9
RE: درباره جونیت آرکین ( فخرالدین )

طنز هم در فیلمفارسی به بدترین شکل ممکن بود: طنز کلامی و رادیویی و طنز شخصیّت و تیپ.

من فکر می‌کنم همون زمان هم چندان چنگی به دل نمی‌ده؛ چه برسه، به امروز.

تنها طنز موقعیّتی که در این سینما دیدم، فیلم «سازش» «محمّد متوسّلانی» بود و بس.

و لحظات خیلی کوتاهی از کارای «صیّاد».

شاید اگه انقلاب نمی‌شد دههٔ شصت این‌ همه اثر فاخر به‌وجود نمی‌یومد؛ البتّه، شاید.

۱۴۰۱/۴/۱۰ عصر ۰۷:۲۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : مارک واتنی, سروان رنو, باربوسا, شارینگهام, پهلوان جواد, آلبرت کمپیون
کلانتر چانس آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 74
تاریخ ثبت نام: ۱۴۰۱/۴/۱
اعتبار: 13


تشکرها : 1514
( 662 تشکر در 73 ارسال )
شماره ارسال: #10
RE: هنرمندان و بازیگران معاصر

سلام بر جناب سروان و کاپیتان شارینگهام: من یکی دو تا از فیلمای قدیمی ایشون رو که دیدم دوبلش صدای آقای سعید مظفری بود.

بعد فکرکنم این خدا بیامرز تو سریال بازی با مرگ  که دهه 70 پخش میشدهم نقش پدر خانم آقای حمید تمجیدی یا پدر یک پرستارو بازی میکرد:

[/quote]

پهلوان جواد گرامی،

ایشون در اون سریال نقش پدر پرستار همسر ترکیه ای حمید تمجیدی رو بازی می کرد.



به دوستانت نزدیک باش!به دشمنانت نزدیک تر!
۱۴۰۱/۴/۱۱ صبح ۰۷:۴۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پهلوان جواد, شارینگهام, مارک واتنی, سروان رنو, باربوسا, آلبرت کمپیون
شارینگهام آفلاین
کاپیتان کشتی چارمینگ مالی
*

ارسال ها: 332
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۴/۶/۱۵
اعتبار: 32


تشکرها : 4346
( 2192 تشکر در 299 ارسال )
شماره ارسال: #11
RE: هنرمندان و بازیگران معاصر

(۱۴۰۱/۴/۱۰ عصر ۰۷:۲۶)پهلوان جواد نوشته شده:  

سلام بر جناب سروان و کاپیتان شارینگهام: من یکی دو تا از فیلمای قدیمی ایشون رو که دیدم دوبلش صدای آقای سعید مظفری بود.

بعد فکرکنم این خدا بیامرز تو سریال بازی با مرگ  که دهه 70 پخش میشدهم نقش پدر خانم آقای حمید تمجیدی یا پدر یک پرستارو بازی میکرد:


سلام بر دوستان عزیز

در سریال بازی با مرگ، مرحوم حسین عرفانی دوبله ی وی را بر عهده داشت.


اونی که گفته "زندگی خالی از لذت و خوشحالی نیست."دروغ نگفته!
۱۴۰۱/۴/۱۱ صبح ۰۸:۳۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : مارک واتنی, پهلوان جواد, سروان رنو, کلانتر چانس, باربوسا
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,244
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 87


تشکرها : 12230
( 20415 تشکر در 1707 ارسال )
شماره ارسال: #12
RE: هنرمندان و بازیگران معاصر

امروز در جایی دیدم که گفته بود فخرالدین ترکیه ای با امیر فخرالدین شیرازی که بازیگر ایرانی فیلم های مرغ همسایه و گلپری جون است فرق دارد !

اینکه هم اسم و هم چهره شان اینقدر شبیه باشد بسیار عجیب است ! به خصوص که درباره این بازیگر ایرانی اصلا اطلاعاتی در دسترس نیست .

اگر کسی اطلاع دقیق تری داره حتما خبر دهد  :ccco

بازیگر ایرانی امیر فخرالدین شیرازی


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۴۰۱/۴/۱۵ صبح ۱۲:۰۲
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : مورچه سیاه, Emiliano, مارک واتنی, شارینگهام, آرلینگتون, نورما دزموند, کلانتر چانس, باربوسا, آلبرت کمپیون, لوک مک گرگور
نورما دزموند آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 36
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۷/۳/۳
اعتبار: 12


تشکرها : 104
( 465 تشکر در 35 ارسال )
شماره ارسال: #13
RE: هنرمندان و بازیگران معاصر

(۱۴۰۱/۴/۱۵ صبح ۱۲:۰۲)سروان رنو نوشته شده:  

امروز در جایی دیدم که گفته بود فخرالدین ترکیه ای با امیر فخرالدین شیرازی که بازیگر ایرانی فیلم های مرغ همسایه و گلپری جون است فرق دارد !

اینکه هم اسم و هم چهره شان اینقدر شبیه باشد بسیار عجیب است ! به خصوص که درباره این بازیگر ایرانی اصلا اطلاعاتی در دسترس نیست .

اگر کسی اطلاع دقیق تری داره حتما خبر دهد  :ccco

بازیگر ایرانی امیر فخرالدین شیرازی

بله با هم فرق دارن . ایشون امیر فخرالدین شیرازی هستن

در imdb

Amir Fakhreddin Shirazi - IMDb

در اینستاگرام هم یک پیج شخصی دارن 

instagram.com/amirfakhreddinshirazi

البته برای من بسیار عجیبه که این دو نفر رو با هم اشتباه میگیرن چون جنید ارکین شدیدا خوش قیافه تر بوده . شاید تنها چشماشون شبیه به هم باشه . ایشون بیشتر شبیه سعید کنگرانی هستن تو عکسهای جوونیشون ( البته به نظر بنده ).


شما نورما دزموند هستید بازیگر فیلم های صامت شما خیلی بزرگ بودید
دزموند : هنوز هم بزرگ هستم این فیلمها هستن که کوچیک شدن
۱۴۰۱/۴/۱۵ عصر ۰۲:۱۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : شارینگهام, سروان رنو, کلانتر چانس, مارک واتنی, باربوسا, بنی هیل, آلبرت کمپیون, لوک مک گرگور
لوک مک گرگور آفلاین
جوینده َطلا
***

ارسال ها: 220
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۶/۶/۳۱
اعتبار: 24


تشکرها : 1033
( 1849 تشکر در 216 ارسال )
شماره ارسال: #14
RE: هنرمندان و بازیگران معاصر

دوستان گرامی. کسی هست که بتواند تشخیص دهد این پیرمرد چه کسی است؟{#smilies.biggrin}

راهنمایی اینکه بازیگر مشهوری نیست اما سالها پیش تلویزیون ملی یک سریال در نقش اصلی از وی پخش کرد که البته آن زمان جوان خوش‌تیپی هم بود. منوچهر والی زاده نیز به جای او گویندگی می کرد. اگرچه خود این عکس‌ها هم خیلی جدید نیستند و متعلق به چند سال پیش می باشند.


من به شانس اعتقاد ندارم. به خودم اعتقاد دارم!
۱۴۰۲/۲/۲۹ عصر ۰۹:۱۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رابرت, مارک واتنی, پیرمرد, کوئیک, باربوسا, آلبرت کمپیون
آرلینگتون آفلاین
در به در کافه
*

ارسال ها: 95
تاریخ ثبت نام: ۱۴۰۱/۳/۲۳
اعتبار: 22


تشکرها : 758
( 711 تشکر در 93 ارسال )
شماره ارسال: #15
RE: هنرمندان و بازیگران معاصر

[quote='لوک مک گرگور' pid='44523' dateline='1684518340']

دوستان گرامی. کسی هست که بتواند تشخیص دهد این پیرمرد چه کسی است؟{#smilies.biggrin}

درود جناب لوک مهربان . مطمئن نیستم . اما شاید jonn bean در سریال  شمال 60 باشه

۱۴۰۲/۲/۳۰ صبح ۰۹:۱۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : لوک مک گرگور, رابرت, مارک واتنی, Emiliano, پیرمرد, کوئیک, باربوسا, مراد بیگ, سروان رنو, آلبرت کمپیون
لوک مک گرگور آفلاین
جوینده َطلا
***

ارسال ها: 220
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۶/۶/۳۱
اعتبار: 24


تشکرها : 1033
( 1849 تشکر در 216 ارسال )
شماره ارسال: #16
RE: هنرمندان و بازیگران معاصر

(۱۴۰۲/۲/۳۰ صبح ۰۹:۱۸)آرلینگتون نوشته شده:  

[quote='لوک مک گرگور' pid='44523' dateline='1684518340']

دوستان گرامی. کسی هست که بتواند تشخیص دهد این پیرمرد چه کسی است؟{#smilies.biggrin}

درود جناب لوک مهربان . مطمئن نیستم . اما شاید jonn bean در سریال  شمال 60 باشه

جناب آرلینگتون دوست گرامی. تیزبینی شما قابل تقدیر است.حدس شما کامل درست و بجا بود. ایشان جرارد بین ملقب به جان آلیور بازیگر سریال شمال شصت هستند.

گذر عمر با آدمیزاد چه ها که نمی کند. بشر زودتر از آنکه فکرش را بکند تغییر شکل می دهد!

بار اولی که سریال شمال شصت از تلویزیون ملی پخش شد دوازده سال داشتم و امروز که به گذشته نگاه می کنم اصلا نمی توانم بفهمم که دوران نوجوانی و جوانی ام چگونه گذشت ولی آنچه که مسلم است من هم دیگر آن نوجوان دوازده ساله نیستم...


من به شانس اعتقاد ندارم. به خودم اعتقاد دارم!
۱۴۰۲/۲/۳۰ صبح ۱۰:۱۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رابرت, مموله, مارک واتنی, Emiliano, پیرمرد, کوئیک, باربوسا, مراد بیگ, سروان رنو, آلبرت کمپیون, master of puppet
Dude آفلاین
مشتری کافه
***

ارسال ها: 233
تاریخ ثبت نام: ۱۴۰۰/۱۰/۲
اعتبار: 27


تشکرها : 1055
( 2242 تشکر در 231 ارسال )
شماره ارسال: #17
RE: هنرمندان و بازیگران معاصر

با درود.

در بخش اینترنت گردی که درباره کوپولا و فورد گفته شد، توجهم به فراز و نشیب های فورد جلب شد.

هاريسون فورد اغلب سعی می‌کرد بفهمد که جورج لوکاس چقدر از "مهمل" بودن فیلم جنگ ستارگانش آگاه است. معمولاً با کنایه می‌پرسید که آیا همه چیز مرتب است یا نه! لوکاس، تعریف می کرد که فورد اغلب با تمسخر به او گیر می‌داد. فورد بعدها گفت: "راستش نمی‌دانستم قرار است فیلمی به این بزرگی ساخته شود. وقتی سناریو را خواندم، فکر کردم، بیشتر شبیه نمایش‌های کودکانه است، پر از شمشیر نورانی و موجودات عجیب!" خودم که هنوز، همین نظر را دارم! فورد بازیگر خاصی است که در سن 40 سالگی ستاره شد. در سال 1969، مسیر حرفه‌ای فورد می‌توانست با نقش اصلی فیلم "Atelier Models" کمی متفاوت باشد. ژاک دمی، می‌خواست فورد در فیلم باشد، اما استودیوی کلمبیا خواستار بازیگری آینده‌دار شد.

فورد تصمیم گرفت نجار شود، از طریق همین کار بود که با فرانسیس فورد کوپولا و جورج لوکاس آشنا شد. پس از موفقیت پدرخوانده، کوپولا به دفتر بزرگ جدیدی نیاز داشت و فورد، برای ساختنش استخدام شد. سپس به او نقش‌های کوچکی در فیلم‌هایش داد. از همین طریق بود که فورد به فیلم "American Graffiti" جورج لوکاس راه یافت.  بودجه "گرافیتی آمریکایی" کمتر از یک میلیون دلار بود و مشکل بازیگر داشتند، پس حتی کسی مثل فورد هم برایشان ارزشمند بود. به دلیل لغو چند پروژه، در پایان تابستان 1973 فرصتی پیش آمد، و فقط به این سبب، "گرافیتی" را روی چند پرده اکران کردند. در عرض چند هفته، صف‌های طولانی جلوی سینماها شکل گرفت، و نمایش فیلم گسترده‌تر شد. فیلم با هزینه‌ای بین پانصد تا هفتصد و هفتاد هزار دلار ساخته شده بود و تنها در آمریکا 115 میلیون دلار فروخت، و 25 میلیون دیگر در سایر نقاط جهان.

این موفقیت بزرگ و غیرمنتظره، به لوکاس اجازه داد بودجه "جنگ ستارگان" را تأمین کند. فورد با کوپولا و فیلم "مکالمه"  به کار ادامه داد، که فیلم کوچکی بود و اگرچه با بودجه 1.5 میلیون دلاری، 5 میلیون دلار فروش داشت و شکست نخورد، اما کسی متوجه فورد نشد. همه توجهات به جین هکمن و کارگردان بود.

فورد دوباره از طریق پارتی به "جنگ ستارگان" راه یافت، آن هم، فقط پس از اینکه همه کسانی که این نقش به آن‌ها پیشنهاد شده بود، ردش کردند!  فورد که دستمزدش 5 تا ده هزار دلار بود، فیلم را "مزخرف محض" می‌دانست و دیالوگ‌هایش را نه چندان جدی و با کنایه‌ای نیمه پنهان می‌گفت، شاید به همین دلیل انتخاب هم شد! پس از چنین موفقیتی، فورد بلافاصله برای چند فیلم مثل "هانوور استریت"  پیتر هایمز، دعوت شد. فورد در مصاحبه‌ای در اوایل دهه 80 گفت که، از توانایی‌های محدود کارگردان شوکه شده، و هرگز حتی سعی نکرده فیلم را ببیند، چون امکان نداشت چیز خوبی از آب دربیاید! پس از آن، نقش کوتاهی در "اینک آخرالزمان" کوپولا داشت، کوپولا نقش‌های بزرگ‌تری به فورد پیشنهاد کرد، اما او تمایلی به سفر به مکان‌های دور برای چندین ماه نداشت، و رد کرد. در سال 1980، "امپراتوری ضربه می‌زند" اکران شد. موفقیتش کمتر از انتظارات بود، اما پرفروش‌ترین فیلم سال در آمریکا و بقیه جهان شد.

فورد در "جنگ ستارگان" که فیلمی گروهی بود، فقط یکی از چندین بازیگر اصلی بود. همه چیز در سال 1981 تغییر کرد، وقتی او یک فیلم پرفروش بزرگ متعلق به خودش را، پیدا کرد. لوکاس در مقام تهیه‌کننده و صاحب ایده و  امتیاز فیلم، نمی خواست او در همه فیلم هایش باشد، مثل اسکورسیزی که همیشه با دنیرو کار می‌کرد. ولی وقتی تام سلک از نقش ایندیانا جونز انصراف داد، مجال تعلل نبود، چون دکورها ساخته شده و اجاره‌ها پرداخت شده بود. بنابراین بلافاصله فورد را فراخواندند و قرارداد بستند. و ... "مهاجمان صندوقچه گمشده" پرفروش‌ترین فیلم سال 1981 در آمریکا و بقیه جهان شد.

فورد سال 1982 را در مقام یک ابرستاره با "بلید رانر" آغاز کرد. هريسون همیشه نظر منفی نسبت به این فیلم داشت، ابتدا به دلیل ریدلی اسکات، که به نظر او "چیزی بارش نبود" و بخاطرفیلمبرداری طاقت‌فرسا، و بعد به دلیل صدای راوی، که فورد از آن متنفر بود و در همه مصاحبه‌ها تهیه‌کنندگان را به باد انتقاد گرفت. از عدم پذیرش تغییراتی که درخواست می‌کرد هم، ناخشنود بود!  در سال‌های 2000 که فیلم به شدت نمادین شده بود، نظرات فورد کمی نرم‌تر اما همچنان منفی بود! "بلید رانر"  با بودجه 28 میلیون دلاری، تنها 41 میلیون دلار فروخت. و این اولین شکست جدی هريسون فورد بود.

در سال 1983، "بازگشت جدای" اکران شد که باز هم پرفروش‌ترین فیلم سال در آمریکا و جهان شد. با 1984 هم، فورد سال موفقی داشت. در آمریکا "پلیس بورلی هیلز" و "شکارچیان روح" از " معبد مرگ" پیشی گرفتند، اما در سطح جهان برای فورد رقیبی نبود.

فیلم بعدی فورد پس از "معبد مرگ"، "شاهد" ساخته پیتر ویر بود. نقش اصلی را قرار بود سیلوستر استالونه بازی کند، که از "پلیس بورلی هیلز" انصراف داده بود! او "شاهد" را دوست داشت، اما از دستمزد پیشنهادی خوشش نیامد. او 10 میلیون دلار می‌خواست، اما تنها 5 میلیون به او پیشنهاد شد. فورد به تنها 4 میلیون دلار قانع بود. این فیلم با بودجه 12 میلیون دلاری، 116 میلیون دلار فروش داشت و فورد برای این فیلم تنها نامزدی اسکار خود را به دست آورد!فورد آنقدر از کار با پیتر ویر لذت برد که بلافاصله برای فیلم "ساحل پشه" آماده بود. برای این نقش، مجبور شدند منتظر انصراف جک نیکلسون  بمانند. این بار بخت با فورد یار نبود و فیلم، با بودجه 25 میلیون دلاری تنها 14 میلیون دلار فروش داشت.

در سال 1988، فورد با رومن پولانسکی در فیلم "دیوانه‌وار" همکاری کرد. در آن سال‌ها پولانسکی، درحال رد اتهام تجاوز، و فرار از دست عدالت بود، اما دوران تاریکی بود! فورد بارها پیشنهاد تغییر نام فیلم را داد. او می‌گفت عنوانش تماشاگر را فریب می‌دهد و به ریتم سریع اشاره دارد، در حالی که برعکس، فیلم کند است. گفته می‌شود پولانسکی عصبانی شد و از تغییر عنوان هم، خودداری کرد.  وقتی فیلم در آمریکا اکران شد، به دلیل فضاحتهای پولانسکی، حولش کمپین تحریم شکل گرفت. و فیلم 20 میلیونی تنها 18 میلیون فروش داشت. و بعد در "دختر شاغل" بازی کرد، که بیشتر یک ملودرام با عناصر کمدی بود، و این فیلم ساخته مایک نیکولز، سود آور شد، بعداز سلسله شکست ها. "دختر شاغل" در گیشه خوب عمل کرد و با بودجه 28 میلیون دلاری، 103 میلیون دلار فروش داشت. و طبق معمول، همه به جز هاريسون، برای اسکار و گلدن گلوب نامزد شدند!

سال 1989 دوباره تحت نشان ایندیانا گذشت. سومین فیلم این سری، مانند دومی، پرفروش‌ترین فیلم سال در جهان بود، اما در گیشه داخلی به "بتمن" باخت. در سال 1990، فورد یک موفقیت گیشه‌ای عظیم دیگر با "بی‌گناه" داشت. این فیلم با بودجه 22 میلیون دلاری، که بیش از نیمی از بودجه فیلم را حق الزحمه فورد بلعید، 221 میلیون فروش کرد.

اعتقاد بر این است که فورد، تنها یک بار در سال 1991 سعی کرد توجه اسکار را جلب کند. او معمولاً از بازی کردن نقش به قول خودش "عقب‌مانده‌های ذهنی" خودداری می‌کرد، اما به خاطر مایک نیکولز قبول کرد. آن هم فقط بعد از اینکه فهمید فقط در ده دقیقه ای از اوایل فیلم، چنین خواهد بود و مشکلات مشاعری او جدی نخواهند بود. در دهه 90 مد قوی برای چنین شخصیت‌هایی وجود داشت که، معمولاً منتقدان همه را تحسین می‌کردند و به همه جایزه می‌دادند. اما بدِ "در مورد هنری" را گفتند و فورد را، از همه بیشتر سرزنش کردند. با این حال تماشاگران به دیدن فیلم رفتند، و با بودجه 25 میلیون دلاری، 88 میلیون دلار فروش داشت.  فیلم بعدی "بازی‌های میهن‌پرستانه" که فورد جایگزین بالدوین شد، که این فیلم با بودجه 45 میلیون دلاری، 179 میلیون فروش داشت.

 در اواخر دهه 80 و اوایل 90 او در 5 فیلم بازی کرد که تنها یکی شکست خورد. فیلمی که او به جای "پارک ژوراسیک" و "شیندلر" انتخاب کرد، "فراری" بود. اینجا فورد تقریبا بر همه چیز تسلط داشت و اندرو دیویس را به عنوان کارگردان انتخاب کرد. "فرار" یکی از نمادین‌ترین فیلم‌های پرفروش فورد شد. و با بودجه 44 میلیون دلاری، 368 میلیون دلار فروش داشت. باز هم، همه به جز فورد، نامزد دریافت جایزه شدند، اگرچه در نهایت، دلشان نرم شد و یک نامزدی گلدن گلوب دادند. تامی لی جونز هم اسکار و هم گلدن گلوب را برد. پس از "فراری"، فورد با "خطر آشکار" و "ایر فورس وان" موفقیت داشت. اما نه با "سابرینا"، با اینکه فورد بارها علاقه خود به این فیلم را اعلام کرد.

در سال ۱۹۹۷، فورد با "متعلق به شیطان" شکست خورد. فورد بعدها گفت که پیت "پسر خوبی است و ایده‌های عالی زیادی داشت"، اما اینطور شد که کارگردان فیلم، دوست خوب فورد، آلن جی. پاکولا بود، و او ایده‌های فورد را بیشتر پسندید. شکست فیلم که با بودجه 90 میلیون دلاری تنها 140 میلیون دلار فروش داشت، صفحه جدیدی در حرفه بازیگری هاريسون گشود. شکست‌ها و موفقیت‌ها جای خود را عوض کردند.

پس از آن، کمدی "شش روز، هفت شب" شکست خورد. قبل از فیلمبرداری، افشا شد که هچ لزبین است. این موضوع به طور گسترده در مطبوعات پوشش داده شد. استودیو می‌خواست او را با کس دیگری جایگزین کند، اما فورد مخالفت کرد. بعدها بسیاری به زوج آن‌ها در فیلم می‌خندیدند. از فیلمی با بازیگری با دستمزد 20 میلیون دلاری، انتظارات دیگری می‌رود. بدتر از آن، "قلب‌های تصادفی" شکست سنگینی بود. با بودجه 64 میلیون دلاری، تنها 75 میلیون دلار فروش داشت. در این فیلم، فورد با سیدنی پولاک کار کرد. آن‌ها در "سابرینا" عالی با هم کار کرده بودند، اما اینجا فورد بر سر هر چیزی با پولاک بحث می‌کرد.

فورد در دوران طلایی  زمکیس، با فیلم "آنچه در زیر است" موفق ظاهر شد. که با بودجه 100 میلیون دلاری، 292 میلیون فروش داشت. اما پس از آن، وضعیت فورد از نظر گیشه بد شد. ولی نه از نظر دستمزد! او 25 میلیون برای 20 روز فیلمبرداری "K-19" دریافت کرد، اما این فیلم تنها 65 میلیون دلار از بودجه 100 میلیونی را برگرداند. پس از آن، "جنایت در هالیوود" به قعر رفت، که فورد 20 میلیون برایش گرفت. اگر شکست این فیلم، برای جاش هارتنت تقریبا فاجعه و پایان کارش بود! فورد گفت این بدترین فیلم اوست، و وقتی قبول کرد می‌دانست "آشغال" است، اما "20 میلیون، 20 میلیونه." فورد اغلب سر صحنه، توانایی‌های بازیگری جاش را زیر سؤال می برد، تا جایی که جاش حرف زدن با فورد را قطع کرد. "هالیوودی‌ها" تنها 51 میلیون دلار از بودجه 75 میلیونی را جبران کرد. بعد از آن، "دیوار آتش". اینبار گروه فیلمبرداری، فورد را با کلمات بدی یاد می‌کردند.

 اما در سال 2008، چهارمین "ایندیانا جونز" پیدا شد. همه از فیلم انتقاد کردند، اما "قلمرو جمجمه بلورین" فروشی عالی داشت و با بودجه 185 میلیون دلاری، 786 میلیون دلار فروش کرد.  پس از آن، او به شکست پشت سر هم تمام فیلم‌هایش تا سال 2015 ادامه داد، به استثنای دنباله "گوينده خبر" که، فوردش در حد حضور افتخاری بود. و در سال 2015، به او 25 میلیون دلار برای "بیداری نیرو" پرداخت کردند. این فیلم با فروش بیش از 2 میلیارد دلاری بسیاری رکوردها را شکست. موفقیت نسبی دیگرش "روزگار آدلین" بود که فورد در آن نقش دوم را داشت.

و پس از آن، او دوباره پشت سر هم شکست خورد. به ویژه شکست "بلید رانر 2049" چشمگیر بود. این فیلم را باز هم بسیاری از تماشاگران روی دست حمل می‌کنند، بنابراین شاید 30-40 سال بعد، قسمت سومش را هم بسازند. هاريسون فورد به سریال موفق "یلو استون" پیوست، و سریال "شیکاگو مد"، که البته موفقیتش به آن اندازه نبود. با "آوای وحش" شکست خورد(135 و 110) و نامزد تمشک طلایی شد، برای اولین بار در کل دوران فعالیتش.

و در سال 2023، فورد دوباره با ایندیانا بازگشت. هیچ کس انتظار شکست جونز جدید را نداشت. شش ماه قبل از اکران، آن را یک موفقیت تضمین شده می‌دانستند، اما نتیجه کمی متفاوت بود. با بودجه سرسام‌آور 295 میلیون دلاری،و در نهایت با ضرر 143 میلیونی.

با این حال، خود فورد، حالش خوب است! او به استودیو مارول پیوست و در چهارمین "کاپیتان آمریکا" ظاهر شد، که البته حالا آنتونی مکی نقش اصلی را دارد. و این فیلم را هم نمی‌توان یک موفقیت دانست. فورد در یکی از مصاحبه‌هایش گفت قصد ترک حرفه را ندارد، چون دوست دارد کار کند و نمی‌تواند بنشیند و به سقف نگاه کند. او البته می‌داند که خیلی پیر شده، اما مطمئن است که هنوز بی مصرف نیست.

زحمت این عکسها راهم بتمن گرامی کشیدند، با تشکر. و یکی- دو پوستر هم برای ...

۱۴۰۴/۷/۱۸ عصر ۱۱:۱۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : آلبرت کمپیون, ممل آمریکایی, Classic, رابرت, سروان رنو, مارک واتنی, BATMAN, Kathy Day, master of puppet, ترنچ موزر
master of puppet آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 46
تاریخ ثبت نام: ۱۴۰۳/۳/۸
اعتبار: 8


تشکرها : 92
( 397 تشکر در 45 ارسال )
شماره ارسال: #18
RE: هنرمندان و بازیگران معاصر

(۱۴۰۲/۲/۳۰ صبح ۱۰:۱۹)لوک مک گرگور نوشته شده:  

(۱۴۰۲/۲/۳۰ صبح ۰۹:۱۸)آرلینگتون نوشته شده:  

[quote='لوک مک گرگور' pid='44523' dateline='1684518340']

دوستان گرامی. کسی هست که بتواند تشخیص دهد این پیرمرد چه کسی است؟{#smilies.biggrin}

درود جناب لوک مهربان . مطمئن نیستم . اما شاید jonn bean در سریال  شمال 60 باشه

جناب آرلینگتون دوست گرامی. تیزبینی شما قابل تقدیر است.حدس شما کامل درست و بجا بود. ایشان جرارد بین ملقب به جان آلیور بازیگر سریال شمال شصت هستند.

گذر عمر با آدمیزاد چه ها که نمی کند. بشر زودتر از آنکه فکرش را بکند تغییر شکل می دهد!

بار اولی که سریال شمال شصت از تلویزیون ملی پخش شد دوازده سال داشتم و امروز که به گذشته نگاه می کنم اصلا نمی توانم بفهمم که دوران نوجوانی و جوانی ام چگونه گذشت ولی آنچه که مسلم است من هم دیگر آن نوجوان دوازده ساله نیستم...

در هنگامه پخش سریال از شبکه دو،دو شخصیت اصلی سفید پوست یعنی همین اریک که پلیس بود و سارا آن پرستار زیباصورت و نیک سیرت شخصیتهای مورد علاقه من بودند، در آن ایام فکر می کردم هر دو بازیگر یحتمل در کانادا بسیار بازیگرهای مشهور و معروفی هستند،اما بعدها با بازشدن پای اینترنت و چند سرچ ساده فهمیدم ای دل غافل هر دو بازیگرهای بسیار معمولی و کم کار بودند که پس از این سریال در همان اواخر دهه 1990 جز بازی در چند سریال و فیلم معمولی عملا از صحنه بازیگری حذف شده اندrrrr:

۱۴۰۴/۷/۲۰ عصر ۰۷:۳۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سروان رنو, مارک واتنی, رابرت, BATMAN, ترنچ موزر
Dude آفلاین
مشتری کافه
***

ارسال ها: 233
تاریخ ثبت نام: ۱۴۰۰/۱۰/۲
اعتبار: 27


تشکرها : 1055
( 2242 تشکر در 231 ارسال )
شماره ارسال: #19
RE: هنرمندان و بازیگران معاصر

 درود

اولین بتمن سینما، یک فیلم کمدی در سال 1966 بود. و از آنجایی که محبوب‌ترین ابرقهرمان آن سال‌ها سوپرمن بود، بیش از 20 سال بعد دوباره روی پرده‌ آمد. کارگردانی که در نظر گرفته شد، وس کریون بود. اما بودجه تخمینی از بیست میلیون  پروژه را متوقف کرد و کریون رفت تا "کابوس در خیابان الم" را بسازد. در نیمه‌ دوم دهه‌ هشتاد، موفقیت‌ کمیک‌های بتمن، وارنر را دوباره ترغیب کرد تا فیلمی بر اساس آن بسازد. تیم برتون که پیش‌تر با " پی‌وی" برای وارنر سودی غیرمنتظره آورده بود، به عنوان کارگردان انتخاب شد. مایکل کیتن تأیید شد، و جک نیکلسون موافقت کرد. نیکلسون بعدها گفت که آزادی عملش در نقش جوکر، باعث شد یکی از بهترین بازی‌هایش شکل بگیرد. "چنین دیوانه‌ای می‌توانست هر کاری که می خواهد، بکند."

کیم بیسینگر آخرین کسی بود که به گروه پیوست. پس از حادثه‌ اسب‌سواری که شان یانگ را از پا انداخت، وارنر ناچار شد سه میلیون دلاری که می خواست را بپردازد. فیلم چراغ سبز گرفته بود و تعلل جایز نبود. فیلمنامه بارها تغییر کرد و بازیگران نیز مدام بداهه‌پردازی می‌کردند، تا جایی که برتون از برنامه عقب افتاد و شایعات بدی درباره‌ فیلم در رسانه‌ها پیچید. برای مقابله، وارنر تریلری نودثانیه‌ای از فیلم نیمه‌کاره‌ منتشر کرد که فضا را برگرداند و بتمن را مورد انتظارترین فیلم سال کرد! پرفروش‌ترین فیلم سال در آمریکا شد. و دستور ساخت دنباله، بلافاصله صادر شد.

در دنباله، کسی بر برتون نظارت نداشت، و بودجه فیلم خیلی بیشتر از آنچه قرار بود، شد. پنگوئن به هیولایی بدل شد که بینی‌ها را گاز می‌گرفت! بهمین دلیل فیلم نزدیک بود 18+ بگیرد. زن‌گربه‌ای هم از این نظر مسأله دار بود، و خواستند که ملاحظه کودکان را هم بکند، که برتون گفت: "با تحریک‌کننده بودنش بهتر کار می‌کند". در مجموع، دومین بتمن 267 میلیون دلار فروش داشت. و استودیو سود برد، اما نه به اندازه‌ای که دلش می‌خواست.

قرار بود "بتمن برای همیشه" را هم تیم برتون بسازد، اما استودیو مخالف حال و هوای تاریک فیلم بود. کیتن هم دید که فیلم در حال تبدیل به یک فیلم رنگارنگ و سبک است، پروژه را ترک کرد. و به‌جایش "ول کیلمر" را با هفت میلیون استخدام شد. ویلیامز به گفته‌ خودش، از وارنر دل‌خور بود و بازی نکرد. معلوم شد پیشنهاد نقش جوکر در سال 1989، ترفندی بوده تا نیکلسون زیادی در حال فکر کردن، زودتر موافقت کند! و در جریان فیلم‌برداری، کیلمر عصبانی بود که جوئل شوماخر داشت فیلم را به عمد کودکانه می‌ساخت.

 برای "بتمن و رابین 1997"، جای  کیلمر را جورج کلونی گرفت ، که بعدها گفت: "بزرگ‌ترین اشتباه زندگیم امضای قرارداد برای این فیلم بود. فکر کردم کارم در هالیوود تمام است". کریس اودانل هم برای حضور در نقش رابین، از بازی در "مردان سیاه‌پوش" صرف‌نظر کرد! نتیجه نمایش‌ آزمایشی بد بود، و فیلم کوتاه شد. بیشترین لطمه به آلیشیا سیلورستون خورد که با درز اطلاعاتی درباره عدم تواناییش در کنترل وزنش به مطبوعات، ونشر مطالبی در این رابطه، مضحکه ملت شد و به اصرار وارنرها، حضورش به حداقل ممکن رسید. با 140 میلیون، فقط 238 میلیون فروش کرد.

با این شکست فیلم "بتمن علیه سوپرمن" لغو شد. شوماخر در مصاحبه‌ها وارنر را مقصر دانست: "آن‌ها از من خواستند فیلمهایی رنگارنگ بسازم تا بتوانند اسباب‌بازی بیشتری بفروشند. اگر این فشار نبود، چیز دیگری می‌شدند." در نتیجه، در پایان دهه‌ نود، همه بت‌من و بهمراهش دنیای کمیک هالیوود را مرده می پنداشتند. اما فیلم‌های "مردان ایکس" و "مرد عنکبوتی" ثابت کردند که کمیک‌،ها زنده‌تر از همیشه هستند. در آن سال‌ها دیوید فینچر بسیار پرطرفدار بود، بنابراین  به سراغش رفتند ولی او به همه، جواب منفی می‌داد. کریستوفر نولان، که  با فیلم‌های Memento و Insomnia استعدادش را ثابت کرده بود، کارگردانی فیلم "بتمن آغاز می‌کند" را قبول کرد. کریستین بیل پس از انصراف جاش هارتنت، بتمن جدید شد. به خاطر این انصراف، جاش نقشش در فیلم "حیثیت" را هم، از دست داد. بودجه نهایی فیلم 150 میلیون دلار بود و 375 میلیون دلار فروش کرد. با این وضع فروش، قاعدتا دنباله ساخته نمی شد. اما بتمن، فروش بسیار خوبی در رسانه‌های خانگی (دی‌وی دی و...) داشت، در کنار درآمد اسباب‌بازی‌ها.

 به دلیل فروش نسبتا متوسط "بتمن آغاز می‌کند"، در فیلم "شوالیه تاریکی" باز هم بازیگران زیادی به کریستوفر نولان جواب منفی دادند. اما هیث لجر قبول کرد و حتی فیلم "استرالیا" را ترک کرد. هیو جکمن جایگزین او شد که مجبور شد شکست با "استرالیا" را تجربه کند. به احتمال زیاد، لجر پس از "شوالیهٔ تاریکی" به یک ابرستاره تبدیل می‌شد. اما با مرگش، فقط کریستوفر نولان را به یک کارگردان بزرگ تبدیل کرد! که بعدها دو فیلم قابل ذکر پرستیژ و تلقین را ساخت، و فعلا مشغول گلادیاتور دوی خودش است.  از نولان خواستند که بعد از "شوالیهٔ تاریکی برمی‌خیزد" بماند، که رد کرد. وارنر به فیلمی نیاز داشت که هرچه سریعتر ساخته شود، و نولان می‌خواست هرچه سریعتر چیزی بسازد و برود. نتیجه همان شد که شد، سنگین، طولانی، و بیش از حد پرادعا. اگرچه طبیعتا نظرات متفاوت خواهند بود.

پس از نولان، مدیران وارنر وسوسه شدند بتمن را در دنیای تازه‌ مشترک دی‌سی احیا کنند. بتمن جدید قرار بود پیرتر، خسته‌تر و تندخو تر باشد.  بتمن علیه سوپرمن، نه از دید منتقدان، نه از دید مخاطبان، آن چیزی نشد که وعده داده بودند. پس از شکست لیگ عدالت، پروژه‌ بتمن افلک لغو شد. وارنر سراغ مت ریوز رفت، در سال 2022، بتمن جدید اکران شد، با بازی رابرت پتینسون. بودجه 200 میلیونی این فیلم را، به سختی روی پرده می شود دید. ولی فیلم تیره‌تر از هر نسخه‌ پیشین را، منتقدان ستودند. و مخاطبان دو دسته شدند. و فیلم‌های دیگری که برخی از آن‌ها را، دیگر کسی به یادش نمانده. حتی سعی کردند مایکل کیتون را برگردانند، اما جواب نداد.

در حال حاضر، دومین فیلم "بتمن" (مت ریوز) باید در پایان سال 2027 اکران شود. البته اگر برنامه‌ها دوباره تغییر نکند. در روزگار ما منتقدان کاملا رام و دست آموز شده‌اند و به احتمال زیاد فیلم جدید،به اندازه "بتمن و رابین" در سال 1997 مورد انتقاد قرار نخواهد گرفت. فعلا باید منتظر ماند، به امید معجزه ای که مانع از ساخت فیلمی بی‌کیفیت شود. در حال حاضر، بتمن راه دیگری هم دارد، با فیلمی زیر نظر جیمز گان، در فیلم "The Brave and the Bold"، گویا به کارگردانی اندی موسکیتی.

۱۴۰۴/۷/۲۲ صبح ۱۱:۵۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : ممل آمریکایی, مارک واتنی, Classic, سروان رنو, master of puppet, BATMAN, Kathy Day, ترنچ موزر, آلبرت کمپیون, رابرت
Dude آفلاین
مشتری کافه
***

ارسال ها: 233
تاریخ ثبت نام: ۱۴۰۰/۱۰/۲
اعتبار: 27


تشکرها : 1055
( 2242 تشکر در 231 ارسال )
شماره ارسال: #20
RE: هنرمندان و بازیگران معاصر

درود

تماشای دوباره فیلم بتمن و رابین مرا به یاد آینه و بابیلون شزل انداخت! خوشحال‌کننده بود که دیدم شزل در جریان ساختن فیلمیست، و راننده اوبر نشده! و جالب اینکه دوباره برای پارامونت. بعید نیست به طریقی، توانسته باشند ضررشان را جبران کنند!
بتمن و رابین تماشایی بود، به‌ویژه اوما تورمن که این‌قدر زیبا در خاطرم نمانده بود! فیلمی که باید آن را به‌صورت کلیپ‌وار دید، نه برای دنبال‌کردن داستان، بلکه برای لذت‌بردن از قطعات جداگانه‌اش و بازی های هنرپیشه ها، و البته می‌شود از برخی هم چشم پوشید!

بابیلون یک شگفتی دیداری و شنیداری ستودنیست، و دست‌کم فیلمی خوب با شخصیت‌های جذاب و بازی‌های درخشان. کنجکاو شدم که آیا دیدگاه‌ها نسبت به این فیلم تغییر کرده‌اند یا نه، چون به‌نظرم وقتش شده که نگاه‌ها به آن مثبت‌تر شود. درباره‌ آکولتیزم فیلم و سنت الهی که، اعتقاد راسخ به هر چیزی می تواند برای دنیای شخص، کارساز باشد، مطالبی دیدم، اما ویدیوی کانال سپهر فیلمر جالب بود!

نمی‌دانم چه چیزی می‌توانست بابیلون را بهتر کند، اگر سی دقیقه کوتاه‌تر بود، یا همان‌قدر طولانی‌تر. اما قطعا بخشهایی را از این نسخه فیلم را حذف یا کوتاه می‌کردم. بنظرم حذف بعضی صحنه‌ها مثل مکزیکی گریان و خانواده‌اش، بخش مربوط به لزبین آسیایی، یا کوتاه‌تر کردن خط داستانی موزیسین سیاه‌پوست، فیلم را متمرکزتر و کوبنده‌تر می‌کرد.

از منظر روایت، داستان در اولویت قرار ندارد، و این نه ضعف، که انتخابی جسورانه است، که فرم خودش روایتگر باشد. محتوا درباره‌ فساد، افراط، سقوط اخلاقی و امثالهم، اما فرم فیلم درخشان، باشکوه، و سرمست‌کننده. یعنی آنچه فیلم نشان می‌دهد زشت است، اما آن‌گونه که نشان می‌دهد زیباست. و به نوعی هم مصداق " نقل کفر، کفر نیست!" شازل با فیلمی که مدام میان درام، کمدی مبتذل، ملودرام، طنز پوچ، فانتزی و حتی اسلشر در نوسان است، می‌کوشد نه قصه‌ای خطی، بلکه احساس و فضا را منتقل کند. و در این هدف، به‌گمانم موفق بوده. برخلاف نظر آن پیرمردی که در نقدی دیدم و از نبود قصه خطی می‌نالید و برای کارگردان نیت‌تراشی می‌کرد، و به همان زاییده وهم خودش می تاخت!

شزل چهره‌ای از هالیوود را نشان می‌دهد که, جهانی فاسد، مملو از افراط، اما درعین‌حال زابنده هنر و زیباییست. مهمانی آغازین را می‌توان تجسم ورطه اخلاقی دانست. کارگردان برای انتقال این حال‌و‌هوا، شدت صحنه‌ها را چنان بالا برده تا بیننده امروزی-عادت‌کرده به تصاویر تکان‌دهنده- هم از دیدنش شوکه بشود، فیلم‌برداری، موسیقی فیلم، طراحی صحنه و لباس و همه در بهترین سطحند.

آنچه در خاطر می‌ماند، شور و اشتیاق اولیه در بازی شخصیت ها. و بازی‌های درخشان مارگو رابی، برد پیت و بقیه است. نمی‌توان از همیلتون (همسر شازل) هم، در نقش راث آدلر یاد نکرد. به یاد دارم که با دیدن این فیلم، نه‌تنها به کارنامه هنری برد پیت علاقه‌مند شدم، بلکه انگیزه پیدا کردم تا به سراغ بهترین آثار دوران صامت هم بروم.

و دقایق پایانی فیلم، که می‌گفت، با وجود همه آنچه دیدید، سینما زیباست. و با اصرار وادارمان می‌کند آواز در باران و دیگر آثار کلاسیک را دوباره ببینیم. و مونتاژ پایانی که از یک‌سو ادای احترامی به سینماست، و از سوی دیگر، طعنه‌ای تلخ، که هالیوود همان چیزی که شما می خواهید- و مشتری دارد - را می سازد!
ضمنا، انتقاد از نبود شخصیت‌پردازی سنتی یا گذشته گویی و شرح انگیزه‌ها در فیلم‌هایی چون بابیلون، بیشتر محدودیت نگاه منتقد را آشکار می‌کند. دوست دارم، وقتی فیلم‌ساز از توضیح اضافی پرهیز می‌کند، و به شعور و قوه تخیل بیننده احترام می‌گذارد.
و به قولی: " در سینمای معاصر، شخصیت‌پردازی، زاده تجربه‌ حسی هم می تواند باشد. تجربه‌ای که از طریق ادراک دیداری و شنیداری، معلومات، تجربیات شخصی و جهان‌بینی و دید بیننده(ازنظر وسعت، و کیفیت هم!) شکل می‌گیرد."