[-]
جعبه پيام
» <mr.anderson> یکی از قسمتهای کارآگاه کاستر هم موضوعی شبیه "آشفته" داشت.
» <mr.anderson> ستاره شناس آماتور و ویلچر نشینی موقع نصب دوربین روی تلسکوپ از یک صحنه قتل در خیابان مجاور عکس می گیره و قاتل اون رو هم به قتل می رساند
» <mr.anderson> یکی از قسمتهای کارآگاه کاستر هم موضوعی شبیه "آشفته" داشت.
» <BATMAN> مثل اینکه کارتر عهد کرده بود 100 ساله بشه بعد از دنیا بره!
» <اکتورز> فیلم دیگری هم هست بنام مالی براون غرق ناشدنی ، اون هم سالهاست میخوام ببینم ولی هنوز نشدە
» <اکتورز> لطف داری بتمن عزیز / بیست سالی بود میخواستم شب بیاد ماندنی رو ببینم ولی نمیشد ، الان زدم برای دانلود ، سپاس از دوستان
» <BATMAN> پایانش عجله ای تموم شد، توقع نداشتم قاتل به این راحتی خودشو ببازه، بهتر بود زمان بیشتری برای فیلم اختصاص میدادن
» <BATMAN> آشفته رو بیشتر ازین جهت گفتم نوستالژی چون منو یاد شیطنتهای نوجوانی خصوصا دید زدنهای خونه همسایه ها از پشت بوم میندازه
» <BATMAN> سلام به اکتورز عزیز خوش آمدی/
» <اکتورز> سلام و درود و عشقم را پذیرا باشید دوستان گرامی ، امیددارم جملگی خود و خانوادەهایتان در سلامت و شادی باشید
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 6 رای - 3.83 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
فیلم ها و سریال های کلاسیک ایرانی
نویسنده پیام
برو بیکر آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 355
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۸/۲۲
اعتبار: 37


تشکرها : 3248
( 6979 تشکر در 204 ارسال )
شماره ارسال: #121
RE: فیلم ها و سریال های کلاسیک ایرانی

کاخ تنهایی

کارگردان : محمدرضا ورزی

مدیر دوبلاژ : ناصر تهماسب

 در خصوص این سریال این نکته قابل توجه است که آخرین بازمانده از محصولات سریالی ایرانی می باشد که به واحد دوبلاژ سپرده شد زیرا از مدتها قبل از ساخت این سریال دیگر هیچ سریالی دوبله نمی گردید ( البته اگر از دوبله اجباری مدار صفر درجه به دلیل بهره بردن از هنرپیشه های خارجی بگذریم). من این اسامی را با توجه به نسخه سینمایی آن که روز گذشته از شبکه نمایش پخش گردید استخراج نمودم. در خصوص دو هنرپیشه اصلی خانم این سریال (اشرف و ثریا) به دلیل تشابه صدای آنان با چند گوینده نتوانستم گوینده آنرا تشخیص دهم. همچنین این سریال از وجود دو گوینده بهره می برد که آنها بجای خودشان گویندگی نمودند ( هرچند آقای مظلومی را دیگر کم کم باید یک هنرپیشه دوبلور بنامیم تا یک دوبلور هنرپیشه. زیرا برعکس بسیاری از گویندگان که اغلب به گویندگی می پردازند و گهگاهی مقابل دوربین قرار می گیرند ایشان اغلب هنرپیشگی می کنند و گهگاهی مقابل میکروفن قرار میگیرند)

  ناصر تهماسب اصغر معینی
دکتر محمد مصدق
بهرام زند احمد نجفی
شاپور ریپورتر
  احمد رسول زاده محمد حاج حسینی
آیت الله کاشانی
  بیژن علیمحمدی امیر مهدی کیا
شاهنشاه آریامهر
  میر طاهر مظلومی میر طاهر  مظلومی
شعبان بی مخ
  نادر کی مرام سپند امیر سلیمانی
اسدالله   علم
  بهرام زاهدی بهرام زاهدی
ارتشبد زاهدی
  زهرا سوهانی ؟؟؟ مادر شاهنشاه
عطالله کاملی محمد ساربان
هندرسونسفیر آمریکا
پرویز ربیعی اتابک نادری
 رضا   دفتری
  مریم ویسی
اشرف پهلوی
یلدا قشقایی
ثریا اسفندیاری

در مجموع بازیگران بسیاری در این مجموعه شرکت داشتند و متعاقبا گویندگان بسیار اما همانطور که عرض کردم بنده نسخه سینمایی آنرا مشاهده نمودم که اسامی از روی سریال استخراج گردیده بود و بعضا بخاطر محدودیتهای زمانی برخی از شخصیتها احتمالا در نسخه سینمایی حذف گردیدند.

اگر از منظر دوبله به این سریال نگاه کنیم باید گفت بزرگان زیادی برای این سریال به دور هم جمع شده اند اما در مجموع خودِ سریال به نسبت سریالهای تاریخی کارِ ضعیفی بود و چنگی به دل نمی زد.

۱۳۹۳/۵/۲۹ صبح ۱۱:۰۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Classic, زینال بندری, هانا اشمیت, BATMAN, مگی گربه, کارآگاه علوی, حمید هامون, سرهنگ آلن فاکنر, سروان رنو, شیخ حسن جوری, نایب تیمور خان, گولاگ, زرد ابری, ایرج, زبل خان, واتسون, تارا, مكانيك, مکس دی وینتر
فیلیپ ژربیه آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 47
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۶/۹
اعتبار: 9


تشکرها : 630
( 680 تشکر در 24 ارسال )
شماره ارسال: #122
RE: فیلم ها و سریال های کلاسیک ایرانی

دوستان . قدیما سریالی پخش میشد بنام شاه شکار. درباره سید جمال الدین اسد آبادی که نقششو آقای فخر الدین صدیق شریف بازی میکرد. میرزا رضا کرمانی رو هم اگر اشتباه نکنم حسین آقای محجوب. آهنگ پایانیش خیلی قشنگ بود..

همچنین یه سریال ایرانی به نام فراموشخانه که فضای عجیب و آهنگ خاصی داشت.

یه سریال دیگه هم بود که فقط یادمه جمشید گرگین توش بازی میکرد به نام روزگار وصل

اگر کسی ازین سریالها چیزی یادش هست ممنون میشم بنویسه.

۱۳۹۳/۶/۱۱ صبح ۱۰:۱۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : BATMAN, پیرمرد, زینال بندری, گولاگ, سروان رنو, زرد ابری, منصور, مكانيك
اسپونز آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 138
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۳/۱
اعتبار: 21


تشکرها : 1525
( 1347 تشکر در 87 ارسال )
شماره ارسال: #123
RE: فیلم ها و سریال های کلاسیک ایرانی

دوستان عزیز و با فرهنگ کافه

کسی اطلاعات کاملی در مورد سریال «سمک عیار» دارد؟  و آیا نسخه ای از سریال برای خرید یا دانلود موجود می باشد؟


میگم، کجا داریم میریم؟
۱۳۹۳/۸/۹ عصر ۱۱:۳۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : BATMAN, علی خوش دست, گولاگ, زبل خان, تارا, مكانيك
ایرج آفلاین
مشتری کافه
***

ارسال ها: 520
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۵/۳۱
اعتبار: 35


تشکرها : 963
( 7258 تشکر در 234 ارسال )
شماره ارسال: #124
RE: فیلم ها و سریال های کلاسیک ایرانی

پیک سحر

سال ساخت : 1369

کارگردان : خسرو ملکان

مدیر دوبلاژ : ناصر طهماسب

جمشید مشایخی : منوچهر اسماعیلی

اسماعیل داورفر : حسین معمارزاده

احمد قدکچیان : احمد رسول زاده

عباس ناظری : ناصر طهماسب

پروین سلیمانی : مهین بزرگی

ملیحه نصیری : فهیمه راستکار

طاهره شیربچه : مریم شیرزاد

عیسی صفایی : حمید منوچهری

تورج نصر : تورج نصر

منوچهر والی زاده - تورج نصر - پرویز ربیعی - فریبا شاهین مقدم - ناهید شعشعانی - جوادپزشکیان

محمد عبادی - عباس سعیدی - مهدی آرین نژاد - مهین برزویی - زهرا هاشمی - محمدیاراحمدی


- دوبلور احمد قدکچیان در قسمت اول ایرج رضایی بود در قسمتهای بعدی احمد رسول زاده به جای وی صحبت کرد.

- هر کدام از گویندگان فرعی به جای چند نقش کوتاه صحبت کرده اند.

۱۳۹۳/۹/۱۳ عصر ۰۳:۴۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : BATMAN, اسپونز, گولاگ, زینال بندری, فیلیپ ژربیه, سروان رنو, خانم لمپرت, برو بیکر, مگی گربه, بلوندی غریبه, محمد, Kurt Steiner, جیمز باند, زبل خان, واتسون, مكانيك, مکس دی وینتر
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8083 تشکر در 310 ارسال )
شماره ارسال: #125
RE: فیلم ها و سریال های کلاسیک ایرانی

(۱۳۹۳/۸/۹ عصر ۱۱:۳۹)اسپونز نوشته شده:  

کسی اطلاعات کاملی در مورد سریال «سمک عیار» دارد؟  و آیا نسخه ای از سریال برای خرید یا دانلود موجود می باشد؟

اولین سریال رنگی تلویزیون در اوایل دهه 50 سمک عیار بود در 26 قسمت به کارگردانی آقایان واروژ کریم مسیحی و محمدرضا اصلانی و باربد طاهری. بازیگران سریال در نقشهای اصلی عبارت بودند از مرحومان خسروشکیبائی ، فیروز بهجت محمدی ، حسین کسبیان ، هادی اسلامی ، مهری مهرنیا ، فرهاد خانمحمدی و همچنین ولی شیراندامی ، جمشید گرگین ، حسین محجوب ، مستانه جزایری و ... بعدها در سال 64 فیلم دیگری با عنوان عیاران و طراران هم توسط سعید نادری و با بازی مصطفی طاری ، حسن بلور ، محمود فاطمی و فرهاد محبت هم ساخته شد. هردو فیلم و سریال به روایت مردانگیها و عیاریهای مردان مرد در تاریخ و فرهنگ این مرز و بودم می پرداختند. سریال سمک عیار روایتی آزادگونه از رمان سه جلدی سمک عیار نوشته فرامرز بن خداداد بر اساس روایتهای شخصی بنام صدقه ابوالقاسم است. بعدها کتاب سمک عیار در 5 جلد توسط پرویز ناتل خانلری منتشر شد

(۱۳۹۳/۶/۱۱ صبح ۱۰:۱۱)فیلیپ ژربیه نوشته شده:  

دوستان . قدیما سریالی پخش میشد بنام شاه شکار. درباره سید جمال الدین اسد آبادی که نقششو آقای فخر الدین صدیق شریف بازی میکرد. میرزا رضا کرمانی رو هم اگر اشتباه نکنم حسین آقای محجوب. آهنگ پایانیش خیلی قشنگ بود..

 

پس از انقلاب و بفاصله 5  سال سه سریال روی آنتن سیما رفت.سریال اول شاه دزد به کارگردانی احمد نجیب زاده در سال 1358بود. سریال بعدی شاه شکار به کارگردانی سعید نیکپور در سال 1359 بود و سومین ، سریال طبل توخالی باز هم به کارگردانی احمد نجیب زاده در سال 1362 بود. دو سریال شاه دزد و طبل توخالی به نوعی بشکل طنز به شاه ، بازگشت او و افرادی که از حامیان شاه بودند می پرداختند که بازیهای مسلط گروه تئاتری مرحومان رضا کرم رضائی (با تکیه کلام : آخخخخ قلب عطابکی) ،کیومرث ملک مطیعی ، منوچهر حامدی و حتی حسین پناهی سریالهای دیدنی بودند. سریال شاه شکار اما یک داستان تاریخی (یعنی ترور ناصر الدین شاه توسط میرزا رضای کرمانی ) را روایت میکرد که همچون کار بعدی نیکپور مملو از دیالوگ بود . چیزی که بعدها در سریالهای تاریخی ایرانی هم باب شد و از سریال سلطان صاحبقران مرحوم حاتمی بیادگار مانده بود. (نمیدانم چرا با یادآوری این سریالها بیاد تله تئاتر حصار در حصار کار محسن مخملباف افتادم که در همان زمان بارها و بارها بمناسبت سالگرد پیروزی انقلاب پخش میشد و روایت دو زندانی بود که حتی با باز شدن درب زندانها - به علت عادت به اسارت - دوست نداشتند از پشت میله ها بیرون بیایند.. آنچنانکه یکی از آنها آنقدر پشت سلول باز! ماند تا از شدت گرسنگی جان به جان آفرین تسلیم کرد)

برخی از دوستان در مورد سریال پایتخت از من نظر خواسته بودند.... در مورد این سریال حرف برای گفتن زیاد دارم و آنرا به فرصتی مناسب موکول میکنیم. لیکن ذکر چند نکته لازم است... این سریال که بهتر بود بجای پایتخت به سریال خانواده تغییر نام می یافت در واقع براساس احترام به خانواده (از همسر و فرزند بگیرید تا پدر بزرگ و بستگان) قوام یافته است. چیزی که اینروزها یک هجو در سریالهای آبکی شبکه های ماهواره ای که براساس خیانت هرکدام از اعضای خانواده به دیگری مطرح میشود محسوب میگردد. اینروزها دیگر کسی حوصله طنز مستقیم برمبنای شوخیهای مرسوم را ندارد (چیزی که بن مایه کارهای کسانی چون مهران مدیری محسوب میشود). مردم ترجیح میدهند طنز را در قالب مباحث جدی ببینند و بشوند  نه در قالب هجویاتی که سرتاسر طنز و لودگی و هجو و شوخی است.پایتخت نمونه موفق از این ژانر است....

نکته اینجاست که اگر تنابنده (بعنوان نویسنده و بازیگر و در اصل ستون فقرات این سریال) به روزمرگی بیفتد این سریال از رونق خواهد افتاد. روایت ساده یک زندگی نمیتواند یک فیلم باشد. فیلم باید لبریز از تعلیقها  و ناگفته های زندگی هم باشد. تنابنده اگر میخواهد این سریال را بشکلی موفق تر ادامه دهد باید داستان را هربار بشکلی غریب تر و بی ارتباط با سریهای قبل ادامه دهد. بعنوان مثال میتواند همین خانواده را برای زیارت به عتبات عالیات عراق بفرستند که در آنجا به اسارت گروه داعش درآیند و نحوه فرار آنها از بند میتواند به نوعی بینندگان را در تعلیق و هیجان نگه دارد... وگرنه پرداختن به روال عادی زندگی آدمها با روایت ساده مشکلات روزمره سریال را دچار تکرار مکررات خواهد کرد

۱۳۹۴/۵/۴ صبح ۱۰:۵۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Classic, برو بیکر, پیرمرد, دکــس, مگی گربه, BATMAN, rahgozar_bineshan, خانم لمپرت, سروان رنو, اسپونز, واتسون, زبل خان, هایدی, زرد ابری, مكانيك, مکس دی وینتر
خانم لمپرت آفلاین
مدیر بازنشسته
*****

ارسال ها: 394
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۵/۳
اعتبار: 61


تشکرها : 7981
( 8518 تشکر در 284 ارسال )
شماره ارسال: #126
RE: فیلم ها و سریال های کلاسیک ایرانی

 

نیم نگاهی به 


چگونگی               شکلگیری


فیلمنامه ی سریال کیف انگلیسی



کیف انگلیسی سریال زیبا و ماندگاری است که اول بار در دی ماه سال 79 از شبکه یک سیما پخش آن آغاز گردید. این سریال در 13 قسمت به اکران در آمد و با حضور بازیگران قدر و با داشتن فیلمنامه ای قوی خیلی زود بر دل بینندگان نشست. البته موسیقی شاهکار فخرالدینی هم در جذبه این سریال دیدنی نقش بسزایی داشت.

کارگردان مولف فیلم ضیاء الدین دُرّی ، سوژه این مجموعه تلوزیونی را در واقع از خاطرات پدرش درباره یک شخصیت واقعی در دهه بیست شمسی الهام گرفت. پدر سیدضیاء  فرزند را به تدیُن توام با حس وطن پرستی ترغیب کرده و با ذکر این جمله "حتی انگلیسی ها برای مرحوم آیت الله کاشانی و مرحوم دکتر محمد مصدق احترام قائل بودند، زیرا در عین دشمنی این دو شخصیت را مردان محترمی می دانستند." - ماجرای مردی را با خصوصیات "دکتر ادیبان" برایش شرح می دهد؛ جوانی شهرستانی تحصیلکرده فرنگ که دربازگشت به وطن با افتتاح یک روزنامه جنجالی به شهرت رسیده و به مجلس پانزدهم وارد می شود. در این مقطع حساس تاریخی که با پایان جنگ جهانی دوم و خلع رضاشاه و جانشینی پسرش درسلطنت و شکل گرفتن احزاب و تشکلهای ملی مذهبی مارکسیستی و آزادی نسبی مطبوعات همراه است، ارزش نفت در معاملات و معادلات سیاسی دوچندان شده بتدریج پای آمریکاییان را به ایران باز می کند.

در اواخر همین دوره مجلس ، دكتر مصدق و آیت‌الله كاشانی، موضوع مذاكرات محرمانه بین "گس"، نماینده شركت نفت انگلیس و "گلشائیان"، وزیر دارایی وقت ایران را افشا می‌کنند .گلشائیان با زیرکی توافقات خود با سفیر انگلیسی را به صورت لایحه به مجلس می‌برد و از طرف دیگر واسطه‌های سفارت انگلستان همزمان به جهت تطمیع نمایندگان مجلس و همسو کردن آنان با شیوه های گوناگون از جمله با اهدای كیف‌های پر از پوند انگلیسی به برخی از نمایندگان مجلس، درصدند مقدمات تصویب لایحه رادر مجلس فراهم آورند . ادیبان نیز که عاصیانه، ابتدا ساز مخالفت می زند، یكی از دریافت كنندگان این كیف فریبنده است و دریافت همانا و خموشانه ساز ناسازگاری بر زمین نهادن پس از آن...

سالها بعد با تکمیل سناریوی کیف انگلیسی، دُری اولین نسخه را به پدرش تقدیم می کند. پدرش با خواندن فیلمنامه باخنده خاصی می گوید:"این دختره مستانه، این چه صیغه ای است؟شما فیلمسازها باید حتما یک زن وارد داستان کنید؟ بهرحال برای من جذاب بود برو دنبال ساخت آن..."

و اینگونه اولین گامهای تکوین یکی از زیباترین سریال های دراماتیک تاریخی پس از انقلاب برداشته می شود.

دُری خود معترف است که دیده ها و شنوده های سریال الزاما حقیقت محض نیست. حدسیاتی بر پایه احتمالاتند و درخطاب به منتقدانی که معتقدند سریال به روشنفکران حمله کرده است می نویسد: "ادیبان یک روشنفکر نیست، یک فرد باسواد است و اساسا روشنفکران هر نسل به تعداد انگشتان یک دست هستند. روشنفکر کسی است که درباره جهان پیرامون خویش و روابط بین افراد جامعه صاحب نظریه باشد و من اگر دیدگاه های مارکس رامطالعه کنم و بیاموزم، فقط فردی باسواد محسوب می شوم..."

او کیف انگلیسی را نمایشی ازنقش استعمار در برهه ای حساس از تاریخ ایران می خواند و تم اصلی فیلمنامه اش را تحریک حس ملی و وطن دوستی توامان با ایجاد نفرت از بیگانگانی که مسبب شکست مبارزات مردم در دهه بیست شدند، قرار داده و تم فرعی پیام اضمحلال شخصیتی و "مرگ باوری" است. شخصیتهای سریال یک یک به سمت مرگ می تازند نه فقط مرگ جسمانی، مرگ آرمانی... هرچه که حتی بتوان آن را موفقیت ایده آل به حساب آورد همه گذرا و محکوم به فنا هستند...

_صحنه پایانی سریال یکی از درخشانترین سکانسهای کل فیلم می باشد که بخش عمده ای از بار درام عاطفی سنگین و اخلاقی مجموعه را یکجا به دوش می کشد. منصور ادیبان (علی مصفا) پس از امضا توافق نامه طلاق از همسرش به نزد مستانه (لیلا حاتمی)می شتابد تا شانس دوباره با او بودن را امتحان کند. مستانه در زمین تنیس است و جمعی آمریکایی دور او پراکنده و خواهان بازی با مستانه اند. مستانه بانگاهی سرد مردی را که زمانی عشق و قهرمان آرمانی اش می پنداشته می نگرد تندیس سرو گون ادیبان در نزد او دیگر فرو ریخته است . برای آخرین درس زندگی، مستانه درخواست ازدواج  پرتمنای ادیبان را رد  می کند از میان توری پاره وارد زمین تنیس می شود و خیره به دور دست در بهتی از درون  ویرانگر فرو می رود. بخشی از آخرین دیالوگ سریال بین دو شخصیت اصلی ادیبان و مستانه در زمین تنیس خواندنی است:

ادیبان: سلام

مستانه: سلام بفرمایید.(سکوت سنگین) از آخرین ملاقاتمون خیلی می گذره

ادیبان: بله بعد از اون خیلی سعی کردم شما رو ببینم اما نشد.حقیقتش من خودم رو مقصر می دونم و از این بابت خیلی افسوس می خورم.

مستانه: تاسف شما چیزی رو تغییر نمی ده.

ادیبان: دلم براتون تنگ شده بود.

مستانه: فکر نمی کردم دلتون برای کسی تنگ بشه احتمالا بازم به اطلاعات نیاز دارین. ظاهرا تو مجلس شانزدهم خیلی ساکتن.

ادیبان: مجلس شانزدهم دست حامیان سلطنته. مصلحت نیست من صحبتی بکنم. من هرکار که می تونستم برای هدف مشترکمون انجام دادم.

مستانه: هدف مشترک!

ادیبان: جمهوری نشد، همه چیز نابود شد

مستانه: شاید فراموشی بهترین راه حل باشه آقای دکتر...

...

*******************************************************

اکنون هفت دهه از آن تاریخ ورق خورده و "ادیبان" حقیقی چنانچه در قید حیات باشد احتمالا نود و چند ساله است. کاش می شد حال که پس از سالها مبارزه، شکست، ناکامی و فراموشی، بالاخره شاهد سقوط سلطنت و به بار نشستن درخت جمهوریت در این مملکت بوده، بازتاب احساسش را بجای چاپ درجریده، در همین تاپیک مرقوم می نمود! ای کاش...

منبع مطالب وتصاویر در این ارسال، کتاب وزین "فیلمنامه کیف انگلیسی" به قلم سید ضیاء الدین دری می باشد.


در مسلخ عشق جز نکو را نکشند ... روبه صفتان زشت خو را نکشند
۱۳۹۴/۷/۱ عصر ۰۳:۲۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : کنتس پابرهنه, Memento, Classic, اسکورپان شیردل, زینال بندری, Princess Anne, حمید هامون, مگی گربه, BATMAN, Papillon, سروان رنو, زرد ابری, ژیگا ورتوف, واتسون, جیمز باند, پیرمرد, لو هارپر, زبل خان, rahgozar_bineshan, مكانيك, ژنرال, مکس دی وینتر
جیمز باند آفلاین
در حال ماموریت!!
***

ارسال ها: 248
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۴/۶/۱۰
اعتبار: 18


تشکرها : 1395
( 2205 تشکر در 235 ارسال )
شماره ارسال: #127
RE: فیلم ها و سریال های کلاسیک ایرانی

با سلام

دوستان از سریال اشک تمساح اطلاعاتی دارند؟ فکر کنم سال 60 پخش شد و داستان درباره یک کارمندی بود که گویا کارمند کاخ یا اداره ای دو دوران پهلوی بود. پس از اعتصاب او و همسرش از اینکه به سر کار برود ترس داشت. ترس از بازداشت و اعدام...

یادم میاد مرحوم کیومرث ملک مطیعی هم بازی میکرد...


ارادتمند شما، جیمز باند
۱۳۹۴/۷/۸ عصر ۰۱:۴۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پیرمرد, لو هارپر, زبل خان, مكانيك
اسکورپان شیردل آفلاین
ناظر انجمن
*****

ارسال ها: 512
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۱۱
اعتبار: 50


تشکرها : 5286
( 6689 تشکر در 334 ارسال )
شماره ارسال: #128
RE: فیلم ها و سریال های کلاسیک ایرانی

(۱۳۹۴/۷/۸ عصر ۰۱:۴۴)جیمز باند نوشته شده:  

با سلام

دوستان از سریال اشک تمساح اطلاعاتی دارند؟ فکر کنم سال 60 پخش شد و داستان درباره یک کارمندی بود که گویا کارمند کاخ یا اداره ای دو دوران پهلوی بود. پس از اعتصاب او و همسرش از اینکه به سر کار برود ترس داشت. ترس از بازداشت و اعدام...

یادم میاد مرحوم کیومرث ملک مطیعی هم بازی میکرد...

اگه تو گوگل سرچ کنید چند مطلب در این مورد میتونید پیدا کنید. به لینک های زیر هم سر بزنید:

ویکی پدیا

http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview...http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/160050798

ماجرای اوشین، اشک تمساح و صداوسیما از زبان هاشمی

تو لینک زیر هم چند دقیقه ای از سریال رو میتونید ببینید:

http://portalarchive.irib.ir/web/guest/s...http://portalarchive.irib.ir/web/guest/sima/-/asset_publisher/Y2uds0sD8tt6/content


طریقت سامورایی استوار بر مرگ است. آن‌گاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی، بی‌درنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفته‌ای، لزومی هم ندارد به هدف خود برسی {گوست داگ؛سلوک سامورایی}
۱۳۹۴/۷/۸ عصر ۰۶:۳۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Memento, Classic, پیرمرد, لو هارپر, زینال بندری, خانم لمپرت, حمید هامون, BATMAN, سروان رنو, سی.سی. باکستر, کنتس پابرهنه, مگی گربه, زبل خان, rahgozar_bineshan, زرد ابری, مكانيك, مکس دی وینتر
پیر چنگی آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 23
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۹/۳۰
اعتبار: 11


تشکرها : 806
( 379 تشکر در 17 ارسال )
شماره ارسال: #129
RE: فیلم ها و سریال های کلاسیک ایرانی

« مرجان »

خانم شهلا ریاحی ستاره محبوب سینماو تلوزیون ایران، اولین کارگردان زن سینمای ایران نیز میباشد. فیلم مرجان به کارگردانی این بانوی بزرگ- فیلمی است با رنگ و بوی کاملا روستایی، پایانی تلخ، بدون رقص و آوازهای دلبرانه و صحنه های اکشن. چنین فیلمی در زمان خود وصله ای کاملا ناجور بحساب میامد. وی در شرایطی اقدام به این عمل جسورانه کردکه  سینماروی ایرانی این گونه سوژه ها را نمیپسندید وشکست تجاری فیلم پیش از اکران آن معلوم بود. بااینحال اصرار سینماداران او را وادار کردکه یک پرده موسیقی وآوازبه فیلم اضافه کند. بعلاوه صاحبان سینماها اورا واداشتند سکانس پایانی فیلم را که با صحنه های خودکشی مرجان درقبیله ختم میشود حذف نماید. چون معتقدبودند خودکشی تلخ همان اندک تماشاچی را نیز فراری میدهد. این اصرارو اجبارها شهلاریاحی را ازکارگردانی منزجر نمودو از همین رو مرجان شد اولین و آخرین فیلم ساخته او.

برای پی بردن به جو سینمایی آن دوران ومیزان جسارت خانم کارگردان من ابتدا به مصاحبه ای که نشریه سپیده فردا (مجله دانشسرای عالی) درسال 39 با دوفیلمساز و یک تهیه کننده بنام می کند ودرکتاب سینمای ایران جناب تهامی قیدشده است مینمایم وقتی از این سه سوال میشود: -خواست تماشاچی ایرانی چیست؟

میثاقیه: اول جنبه های قهرمانی-دوم جنبه های شهوانی

مجیدحسنی:کمدی اخلاقی،فیلمهایی که جنبه ملی دارند.همچنین فیلمهای شهوانی رادوست دارند.

انور:من معتقدم در ایران اگر قهرمان جنبه واقعی داشته باشد مردم نمیپسندند.

وحقیقت امرنیزچنین بود.

ریاحی برای ساخت فیلمش نتوانست از تهیه کنندگان مطرح حمایتی دریافت کند فیلمنامه که توسط منوچهرکی مرام و محمدعاصمی نگاشته شده بود از نظر آنان چنگی به دل نمیزد-هرچند که کاملا عاطفی واحساسی بود. بالاخره یکی از دوستان همسرش منبع مالی او شد بشرطیکه نامش بعنوان تهیه کننده مطرح نشود لذا تهیه کننده فیلم اسما خود شهلا ریاحی شد و بودجه فیلم باصدهزارتومان بسته شد. محمد شیرازی اولین تجربه فیلمبرداریش را با مرجان بدست آورد.

صحنه ای از مرجان چاپ شده در کتاب سینمای ایران

هنرپیشگان فیلم: محمدعلی جفری- شهلاریاحی- تقی ظهوری- احمدقدکچیان- رحیم روشنیان وتاج الملوک احمدی (اولین تجربه بازیگری تاجی احمدی که بعدها دوبلور مطرحی گردید) بودند.گفتنی است دکتر منوچهر ریاحی فرزند وی که درآن زمان پسر بچه ای خردسال بود نیزدراین فیلم ایفای نقش کرد.

داستان فیلم درباره یک قبیله کولی است که نزدیک دهکده ای مستقر میشوند. یک کولی فقیرگوسفندی از مدرسه ده میدزدد ولی معلم جوان مدرسه اوراگیرانداخته کولی را روانه زندان میکند. مرجان دخترکولی سارق که دل نگران پدرش است به زندان رفته معلم راآنجا میبیندو به تدریج آندو بهم علاقه مند میشوند.اما معلم به شهرمنتقل میگردد.مرجان دنبال اوراهی شهرشده چون معلم را پیدانمیکند دربیمارستانی پرستار میشود.کمی بعد معلم که ازدواج کرده زن باردارش را برای زایمان به همان بیمارستان میاورد. مرجان اورا درنگاه اول میشناسد ولی معلم اصلا بخاطرش نمیاوردومرجان با اندوه این بیوفایی سرخورده وافسرده به قبیله خودش برمیگردد.

همچنانکه ذکرشد خودکشی خانم مرجان درپایان فیلم سانسور گردید اما خانم کارگردان میل خودش به کارگردانی را هماندم درخودکشت ودر قلبش مدفون نمود.

=================================================

درنگارش این مقاله از مطالب منابعی چون سایت سوره سینما-سایت خبری پارسینه وسایت اسرارنامه استفاده شده است باتشکر از این سایتهای گرانقدر...وتشکرازشماخوانندگان محترم


هرکس باید روزانه یک آواز بشنود ، یک شعر خوب بخواند و در صورت امکان چند کلمه حرف منطقی بزند. «گوته»
۱۳۹۴/۷/۲۷ عصر ۰۵:۳۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Memento, پیرمرد, خانم لمپرت, لو هارپر, حمید هامون, Classic, زینال بندری, BATMAN, Princess Anne, Keyser, سروان رنو, کنتس پابرهنه, واتسون, ژیگا ورتوف, زبل خان, rahgozar_bineshan, زرد ابری, مكانيك, مکس دی وینتر
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,194
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 85


تشکرها : 11769
( 19686 تشکر در 1652 ارسال )
شماره ارسال: #130
RE: فیلم ها و سریال های کلاسیک ایرانی

قدیمی ها تعریف می کنند که وقتی مراد برقی پخش می شد خیابان ها خلوت و همه جا سوت و کور بود. کسانی هم که تلویزیون نداشتند به خانه آشنایان و همسایه ها می رفتند تا داستان این سریال پرطرفدار و مراد برقی و اصغر ترقه را دنبال کنند. حتی یکی از اقوام پیر فامیل ما , یکبار شخصا برایم تعریف می کرد که چون تنها خانواده دارای تلویزیون در محله شان بوده اند , شب ها وقتی به خانه باز می گشته به اندازه یک مسجد , کفش در ورودی راهرو خانه دیده می شد. حالا کافه سینما مطلب جالبی گذاشته   از تعصب هوادارن آن زمان مرادبرقی و حمله آنها به خواهر اصغر ترقه در بوشهر :

حمله به یک بازیگر زن در بوشهر


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۹۴/۹/۵ صبح ۱۲:۲۳
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : BATMAN, خانم لمپرت, Memento, لو هارپر, آلبرت کمپیون, کنتس پابرهنه, حمید هامون, واتسون, زبل خان, پیر چنگی, شارینگهام, مكانيك, مکس دی وینتر
بانو الیزا آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 106
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۴/۷/۷
اعتبار: 19


تشکرها : 826
( 1119 تشکر در 94 ارسال )
شماره ارسال: #131
RE: فیلم ها و سریال های کلاسیک ایرانی

کتانی

فیلم دختری  با کفش های کتانی 1377 به کارگردانی رسول صدر عاملی رو میشه شروع دوران حرفه ای پگاه آهنگرانی در عرصه ی بازیگری دونست .

داستان فیلمش هم از ماجرای سمیه و شاهرخ ( جریان دختر و پسر نوجوانی که عاشق هم بودن و با مخالفت خانواده دختر با ازدواج اون ها تصمیم به انتقام از خانواده دختر میگیرن و خواهر و برادر سمیه که کودک بودن رو به قتل می رسوننcccc: و خلاصه این جریان رو خیلی هم دهه شصتی ها و قبل تر حتما بخاطر دارن که تا یه مدت تیتر شماره یک صفحه حوادث روزنامه ها بود و جالبیش این بود که خود اون ها هم اینکارو از فیلم قاتلین بالفطره الهام گرفته بودن و ... )

حالا اون کتونی پگاه که تو اون فیلم خیلی معروف شده بود ، الان هم در موزه سینمای ایران نگه داری میشه .


هرگز فالگیر نبودم
فقط خواستم دستت را بگیرم
۱۳۹۴/۹/۷ صبح ۱۱:۱۴
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : واتسون, Memento, حمید هامون, BATMAN, خانم لمپرت, Princess Anne, زبل خان, rahgozar_bineshan, پیر چنگی, مكانيك, مکس دی وینتر
بروس آفلاین
علاقمند سینما
*

ارسال ها: 12
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۴/۹/۲۵
اعتبار: 0


تشکرها : 2
( 33 تشکر در 8 ارسال )
شماره ارسال: #132
RE: فیلم ها و سریال های کلاسیک ایرانی

سلام فیلمهاو سریالهای ایرانی قدیمی چطور میتونم پیدا کنم

شیخ صالح ..ناصرملک مطیعی

برهنه تاظهر

خون و شرف ...آرمان

سریال غارتگران ..اتش بدون دود ..مرد اول


مثل ببر قوی باش و از کنار مظلوم مثل آهوی مهربان عبور کن..از دیالوگ فیلمهای بروس لی
۱۳۹۴/۹/۲۷ عصر ۱۲:۳۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Memento, واتسون, مكانيك
زبل خان آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 330
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۱/۱۳
اعتبار: 23


تشکرها : 2395
( 4052 تشکر در 194 ارسال )
شماره ارسال: #133
RE: فیلم ها و سریال های کلاسیک ایرانی

سریال گل پامچال..

سریالی که اوائل دهه70 شمسی پخش شد و اهنگ بسیار زیبایی هم داشت..

گونه دفاع مقدس
نویسنده کامبوزیا پرتوی
کارگردان محمدعلی طالبی
بازیگران فاطمه معتمدآریا
ستاره جعفری
داوود رشیدی
کیومرث ملک‌مطیعی
رضا بابک
مریم حمیدی
اسماعیل گرامی
تانیا جوهری
محمود بصیری
پروین سلیمانی
مهری مهرنیا
روح‌الله مفیدی
نیره فراهانی
بهزاد رحیم‌خانی
رحمان باقریان
شاهرخ نورمحمدی
فاطمه طاهری محسن افشار علیرضا اکبری سپهر نسیم اکبری. لیلا مهی الدین. مهسا مهی الدین. سولماز صبا. علیرضا طالبی. زهره سرمدی.

تیتراژ سریال تلویزیونی گل پامچال+صوتی+دانلود


http://tvclip.ir/?p=594

آهنگ سریال گل پامچال

این آهنگ توسّط آهنگ ساز محمّدرضا علیقلی ساخته شده است

 


این سریال داستان دختری به نام لیلا را روایت می‌کرد که در جنوب کشور زندگی می‌کند. تا اینکه در اثر بمباران خانواده‌اش را از دست می‌دهد. یکی از اقوام برای پیدا کردن خواهر لیلا به تهران سفر می‌کند و در این مسیر اتفاقاتی برای آنها رخ می‌دهد، سپس به شمال کشور می‌روند. از سوی دیگر برای لیلا اتفاقی می‌افتد و خانواده‌ای شمالی لیلا را پیدا می‌کنند و او را پیش خود می‌برند و از او نگهداری می‌کنند. وقتی که خواهر لیلا پیدا می‌شود لیلا راضی نیست که همراه آنها برود. در نتیجه خواهر لیلا رضایت می‌دهد لیلا نزد آنها بماند و در مدرسه ثبت نام کند...

عکس قدیمی و جدید ستاره جعفری بازیگر سریال گل پامچال


۱۳۹۴/۹/۲۷ عصر ۰۲:۰۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Memento, لو هارپر, حمید هامون, هانا اشمیت, جروشا, خانم لمپرت, واتسون, rahgozar_bineshan, پیر چنگی, BATMAN, شارینگهام, زینال بندری, مكانيك, مکس دی وینتر
BATMAN آفلاین
Nightmare
*

ارسال ها: 795
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۳/۵
اعتبار: 82


تشکرها : 10537
( 12866 تشکر در 580 ارسال )
شماره ارسال: #134
RE: فیلم ها و سریال های کلاسیک ایرانی

آقای دلار 1368

نویسنده/ فرهاد توحیدی                 کارگردان/ مجید بهشتی               موسیقی/ جهانسوز فولادی

با یادی از درگذشتگان

شرح ماجرا

اواسط دهه 60 و در دوران جنگ کارمند ساده ای به نام فرجامی تصمیم میگیرد شغل فعلی را رها کرده و خودش را بازخرید کند

به پیشنهاد یکی از دوستانش وارد بازار ارز شده و در کوتاه مدت از این طریق در آمد و موقعیت خوبی نصیبش میشود

فرجامی که از کسب و کار جدید و سود آن حسابی ذوق زده و سرخوش است اصرار دارد دختر خانواده با همکارش که دلال دلار است ازدواج کند

اما دختر که با نقشه پدر و این وصلت نافرجام مخالف است، از مدتها قبل تصمیم گرفته است با پسر دایی اش ازدواج کند

اوضاع به ظاهر روبراه است تا اینکه بخش خبری رادیو اعلام میکند دو طرف جنگ (ایران و عراق) آتش بس را پذیرفتند 

در این حین فرجامی خوش خیال که میداند نرخ دلار به سرعت سیر نزولی پیدا کرده است خود را ورشکسته میداند و راهی بیمارستان میشود

از سریالهای به یادماندنی دهه 60 با مضمون اجتماعی، خانوداگی که گاهی طنزآمیز بود

تماشای تیتراژ ابتدایی (از تیتراژهای مورد علاقم که بهانه ای شد برای ارسال این مطلب)

 

با حضور (بازیگر مهمان)/ شادروان عیسی صفایی

                                                 سایه میثمی                                    دانیال حکیمی                                 آزیتا لاچینی                                اسماعیل داورفر

                                                                          علی عمرانی                                  صفا آقاجانی                               منوچهر لاریجانی

                                                                         حسن مهمانی                                 بیوک میرزایی                              میرمحمد تجدد

___________________________________

عیسی صفایی/ پیشکسوتی که هر چند در نقشهای کوتاه ظاهر میشد اما اغلب کارهایش به یادماندنی بودند و صدای گرم و مهربانی هم داشت

اسماعیل داورفر/ در 80 درصد کارهای تلویزیونیش همیشه نقش یه آدم جدی، نگران، دور اندیش و گاهی محافظه کار و البته پول پرست رو ایفا میکرد، بازیش برای مخاطب کاملا باورپذیر بود

منوچهر لاریجانی/ دهه شصتیها خیلی خوب با چهره مهربانش آشنا هستن، "ماجراهای خانه ما، آخرین روز تابستان و بچه های مدرسه ما" از کارهای شاخصش در تلویزیون بود

میرمحمد تجدد/ اگه درست خاطرم باشه اغلب در نقشهای فرعی و مکمل ظاهر میشد که معمولا هم یا رئیس بود یا مدیر یه سازمان و تشکیلات خصوصی

آزیتا لاچینی/ معمولا در نقش مادر و همسری دلسوز و مهربان که مدام دلواپس زندگی و خانواده ست که اغلب اوقات با اینکه حق با ایشونه اما کسی به نصایحش توجهی نمیکنه

دانیال حکیمی/ تا قبل از میانسالی در نقش یه جوان سر به هوا، پر جنب و جوش و بی خیال ظاهر میشد، یه وقتام خیلی باهوش بود

بیوک میرزایی/ بخاطر چهره،  فیزیک خاص و نوع بیانش بازیگر ثابت نقش منفی سریالهاست که اغلب هم نقش یه خلافکار مزدبگیر رو بازی میکنه

 علی عمرانی/ کارهای نمایشی تلویزیونی زیادی رو از ایشون شاهد بودیم که معروفترین اونها "توی گوش سالم زمزمه کن" بود که هنر خودشون رو با اجرای نقشهای متفاوت نمایش دادن

حسن مهمانی/ حضورش در صحنه تئاتر خیلی بیشتر بوده تا کارهای تلویزیونیش، اولین تجربه بازیگریش هم در سریال آقای دلار بود

مهمترین بازی ایشون ایفای نقش (داماد اسدالله/ مخاطب عام بیشتر با این کاراکتر آشناست) در سریال پدرسالار بود

سایه میثمی/ آقای دلار مهمترین کار تلویزیونیش بود


! I'M BATMAN I'M VENGEANCE
۱۳۹۵/۱/۲۹ عصر ۰۸:۲۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : مراد بیگ, آمادئوس, خانم لمپرت, سروان رنو, Memento, ویگو مورتنسن, اسکورپان شیردل, دزیره, نیومن, Classic, شارینگهام, حمید هامون, زینال بندری, زرد ابری, Princess Anne, جروشا, واتسون, مكانيك, مکس دی وینتر
پهلوان جواد آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 712
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۵/۴/۳۱
اعتبار: 25


تشکرها : 1041
( 4742 تشکر در 707 ارسال )
شماره ارسال: #135
RE: فیلم ها و سریال های کلاسیک ایرانی

یه سریالی سال 75-74  از شبکه 2 پخش شد به نام صید درپی صیاد که خیلی ترسناک بود که راجع به مولانا و شمس بود که تو سکانس آخرش طرفو با چاقو میکشتن و بازیگراش آقای علی طالب لو و صادق هاتفی بودن کسی عکسی کلیپی ازش نداره؟؟؟


زخم زبان بدتر از زخم شمشیر است
۱۳۹۵/۵/۲۳ عصر ۰۱:۳۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : مكانيك, BATMAN, رابین‌هود, مکس دی وینتر
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,194
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 85


تشکرها : 11769
( 19686 تشکر در 1652 ارسال )
شماره ارسال: #136
RE: فیلم ها و سریال های کلاسیک ایرانی

در قدیم سریال هایی که ساخته می شد هدفمند بود. بیشتر هم شرح حال اشخاص مهم تاریخی و دانشمندان بودند. مثلا وقتی سریال ابوعلی سینا پخش می شد خیلی از ما بچه ها تحت تاثیر این شخصیت قرار می گرفتیم و دوست داشتیم در آینده مانند او یک دانشمند شویم.. متاسفانه امروزه سریال ها فقط قاتل و دزد و روانی را نشان می دهند و کسی را به نیکی و پیشرفت راهنمایی نمی کنند. ارزش کارهای خوب گذشته هم اکنون بیشتر درک می شود.

به مناسبت روز پزشک و سالروز تولد حکیم ابوعلی سینا , مصاحبه ای با عوامل این سریالِ حالا کلاسیک شده ی ایرانی انجام شده که بسیار خواندنی است:

قاب جادو در گذر زمان


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۹۵/۶/۴ عصر ۰۵:۲۷
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : BATMAN, پهلوان جواد, زرد ابری, مكانيك, مکس دی وینتر
مراد بیگ آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 392
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۵/۱/۱۰
اعتبار: 37


تشکرها : 2807
( 2467 تشکر در 288 ارسال )
شماره ارسال: #137
RE: فیلم ها و سریال های کلاسیک ایرانی

شاخه های بید-(1367)

نویسنده و کارگردان :امرالله احمد جو

خالو مراد:مامثل شاخه های بیدی می مونیم که دست شماست هرجا توزمین فرو کنید زود ریشه میگیره و پرو بال میگیره

بهرام خان:اما بی ثمر و تلخ مزه است

پسرخان:در عوض سایش دلچسبه

شاخه های بید نخستین اثر سینمایی امرالله احمدجو کارگردان و فیلمنامه نویس ایرانی است که آثارش بیانگر علاقه ی وافر ایشان به فرهنگ بومی ایران زمین میباشد.

محوریت روایت فیلم بر نظام فئودالیسم (سیستم ارباب- رعیتی)استوار است، نظامی که بواسطه ی انحرافات سیاسی اقتصادی باعث تسلط ارباب فئودال بر اقشار مردم اعم از کشاورز و کارگر گردیده بود،شکل جدید و ویژه ای از برده داری که کشاورزان و صنعت گران را از آنجایی که مالکیتی بر زمین یا منابع کسب و کار خویش نداشتند وادار مینمود تا با کار بر زمین و مملوکات خوانین عمده ی سود و بهره ی خویش را به ارباب خویش تقدیم نموده ، خود بهره ای غیر رنج و بدبختی نیابند.

فیلم داستان مردی است بنام خالو مراد با بازی شادروان هادی اسلامی ،رعیتی  کاردان ،باتجربه و دانا به همراه فرزندانش که هریک در حرفه ای تبحر داشته، زندگی خوب و مرفهی دارند .

سکانس آغازین فیلم شامل مجادله ی لفظی خالو مراد با سر دسته ی فرستادگان خان میشود که حامل پیغام و امریه خان بر ترک آبادی از سوی خالومراد و خانواده اش  بر اساس یک امر واهی است،اما حقیقت ماجراچیزی نیست غیر از طمع ارباب و خان به ملک و املاک این رعیت بخت برگشته .

خالو مراد که تاب مقابله با خان راندارد بناچار همراه خانواده از خانه و کاشانه ی خود آواره گشته و راهی ولایتی دیگر میشود تا به مدد آشنایانی که در آنجا دارد ساکن آنجا گردد.

اما کنار آمدن با اهالی ده بابا که پنج طایفه ی رعیتی  متخاصم باهم(کوه بابایی ها،چاه بابایی ها،نور بابایی ها،ماه بابایی ها و گل بابایی ها)  تحت سلطه بهرام خان  میباشند ،بخصوص خود خان و طایفه اش خان بابایی ها ، کار سهل و آسانی نیست...

چهارپیرمرد از چهار طایفه ی مختلف ده بابا که با نحوه ی کلاه گذاشتن مخصوص بخود از هم متمایز گشته اند

جمعی از بازیگران و صداپیشگان فیلم:

هادی اسلامی در نقش خالو مراد(ایرج ناظریان)

عزت الله مقبلی در نقش کل حیدر (حسین عرفانی)

جمشید لایق در نقش میرزا رحیم (عزت الله مقبلی)

رضا کرم رضایی در نقش پدر بزرگ،پدر خالو مراد(پرویز بهرام)

جمشید مشایخی در نقش بهرام خان (عطاء الله کاملی)

حسین خانی بیک در نقش نسف(حسین معمار زاده)

گوهر خیر اندیش در نقش زن خالو مراد(زهره شکوفنده)

رضا رویگری در نقش علی پسر بزرگ خالو مراد(سعید مظفری)

محمود پاک نیت در نقش رضا پسر خالو مراد(محمد عبادی)

محمد فیلی در نقش محمد(ژرژ پطرسی)

محمود جعفری در نقش گل آقا(منوچهر نوذری)

آتش تقی پور در نقش آهنگر(ولی الله مومنی)

منوچهر آذری در نقش اسماعیل مشاور خان(ناصر نظامی)

پردیس افکاری در نقش دختر خالو مراد(مینو غزنوی)

پرویز شاهین خو در نقش کل حسین ،مهدی وثوقی راد و رضا وطن زاد در نقشهای احمد و اسماعیل دیگر پسران خالو مرادبه ایفای نقش پرداختند واما چهره جذاب فیلم عبداله محمدی بازیگر نقش نوجوانی گل آقا در سریال روزی روزگاری است ایفا گر نقش پسر بچه ی با دل و جرات  که برخلاف دیگر کودکان ده از مواجهه با غربتی های تازه پابه ده گذاشته (خالو مرادو خانواده اش)نه تنها پا به فرار نمیگذارد بلکه ایستاده با غروری مردانه به پاسخ سوالات خالو مراد می پردازد.

فیلم نامه شاخه های بید ،نوشته خود امرالله احمدجو است که حاصل تجارب زندگی و علاقه شدید ایشان به زندگی روستایی و ایلیاتی و فرهنگ بومی میباشد ،و در واقع رویای بتصویر کشیدن زندگی روستایی و ایلیاتی ایشان، با ساخت این فیلم محقق میشود داستانی که مقدمه ای است بر خلق یکی از ماندگارترین  سریالهای ایرانی بنام روزی روزگاری.


مراد بیگ : من ادعائی ندارم ، خاله لیلا : ادعائی ندارم خودش کم ادعائی نیست .
۱۳۹۵/۹/۱۵ صبح ۰۹:۰۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : جیمز باند, زرد ابری, مكانيك, BATMAN, خانم لمپرت, مکس دی وینتر, سروان رنو, مارک واتنی
مراد بیگ آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 392
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۵/۱/۱۰
اعتبار: 37


تشکرها : 2807
( 2467 تشکر در 288 ارسال )
شماره ارسال: #138
Video روزی روزگاری

 بسم الله الرحمن الرحیم

شروع سریال با تیتراژی شعاری

شعله هایی برخواسته از خاکستر

.

.

پسرخاله ها...

جمشید هاشم پور

مرادبیگ

.

.

جمشید مشایخی

بازرگان

کات

نقطه سرخط

سریال تلوزیونی روزی روزگاری...(1370) 

یکی از ماندگارترین آثار سینما و تلوزیون ایران به نویسندگی و کارگردانی امرالله احمدجو


مهندس نقشه کش ساختمان که دوران کودکی اش را در پای دار قالی و مزارع کشاورزی و کوه و بیابان گذرانده بود و زیباوساده زیستی آن را باتمام وجود درک کرده در ذهن خود پرورانده و با افسانه های شنیدنی از صحرا و تفنگ و راهزنان در آمیخته بود اینبار نقشه ای کشید که نقش هایش ،نقش بسزایی در یک تحول سینمایی بزرگ در تاریخ سریال و تلوزیون ایران بوجود آورد.

سریالی سراسر خیالی برگرفته از فرهنگ بومی و ملی ، همانی که برای سینماو تلوزیون ایران انتظار میرفت ولی مخاطبان انتظارش رانداشتند!و این راز ماندگاری آن است.

اثری که در کنار فیلنامه ی قوی و بازی فوق العاده ی بازیگرانش که الحق بازیگر توانمند بودند نه نابازیگر سفارشی ،بخش عمده ی قدرتش را از فیلم سینمایی شاخه های بید وام گرفته بود،کاملا مشخص است که کارگردان قبل از شروع تولید چه در سر داشته و چه ابزاری را نیازمند بوده ،شاخه های بید علاوه بر اینکه مرحله آزمون و خطای کارگردان برا خلق چنین اثری بود،عوامل مورد نیاز اورا نیز گردهم آورد.

داستان سریال روایت سردسته ی راهزنان گرگ دره ،مراد بیگ با بازی درخشان زنده یاد خسرو شکیبایی است،مردی مغرور ،کم حرف و دیکتاتور مآب که البته از خصلت جوانمردی نیز بی نصیب نیست ولیکن زبان تلخی دارد واین زبان تلخی موجب کدورت بین او  بهترین رفیقش نسیم بیگ و بخشی از تفنگداران گروه میشود،کدورتی که جدایی این گروه را از دارو دسته ی مراد بیک در پی دارد.

این جدایی موجب برهم خوردن توازن قدرت دارو دسته ی گرگ دره ای ها با دسته ی رقیب به سرکردگی حسام بیگ و بنفع ایشان می گردد در نتیجه ی این امر و در نزاعی تحمیلی و یکطرفه بشدت مجروح شده و سرنوشت جدیدی برایش رقم میخورد .

مراد بیگ که با مرگ فاصله ای ندارد توسط خاله لیلا مداوا میشودبه شرط اینکه به تعداد روزی که تحت مراقبت قرار میگیرد بماند و کارکند و همین امر موجب میشود چهل روز تمام در کلاس زندگی خاله لیلا درس خودشناسی بیاموزد و به تحولی اساسی از نظر شخصیتی دست یابد.

بازیگران و صداپیشگان:

خسروشکیبایی در نقش مرادبیگ (خسروشکیبایی)

جمشید لایق در نقش قلی خان(ایرج رضایی)

محمود پاک نیت در نقش حسام بیگ (محمود پاک نیت)

ژاله علو در نقش خاله لیلا (ژاله علو)

محمد فیلی در نقش نسیم بیگ (خسرو شکیباییبسیم بیگ(محمد فیلی)

جمشید اسماعیل خانی در نقش نایب(جمشید اسماعیل خانی)

منوچهر حامدی در نقش بازرگان (عطاءالله کاملی)

انوشیروان ارجمند در نقش خان خله(مازیار بازیاران)

حسین خانی بیک درنقش رمضون علی

حسین خانی بیک در نقشی متفاوت به نام رمضون علی

گوهر خیر اندیش در نقش نرگس(گوهر خیراندیش)

حسین پناهی در نقش جوانی گل آقا(حسین پناهی)

محمود جعفری در نقش شعبون(اصغر افضلی)

پرویز پورحسینی در نقش قدرت (پرویز پورحسینی)و درنقش رستم(حسین عرفانی)

آتش تقی پور در نقش قزاق(آتش تقی پور)

فاضل اجبوری در نقش برزو خان(ایرج دوستدار)

مهدی وثوقی راد در نقش آدم (منوچهر والی زاده)

بهروز مسروری در نقش صفر بیگ(حسین معمار زاده)

صدرالدین حجازی در نقش مخور(امیرهوشنگ قطعه ای )

شهره سلطانی درنقش معصومه(مینو غزنوی)

امیر وطن زاد در نقش غلام بیگ(حسین معمار زاده)

پرویز شاهین خو در نقش کل حسین

عبدالله محمدی درنقش نوجوانی گل آقا(امیر صمصامی)

مدیر دوبلاژ:ژرژ پطرسی

البته شایان ذکر است برای ایفای نقش مرادبیگ از جمشید هاشم پور و برای ایفای نقش بازرگان از جمشید مشایخی  دعوت به عمل شده بود که بدلایلی مقدر نشد.

از دیگر عوامل موفقیت بگفته خود کارگردان ،عدم دخل و تصرف دیگران در ساخت این سریال ماندگار میباشد که البته به اعتقاد اینجانب قسمت شانزدهم  (به ظاهر سفارش شده )فاقد این خصوصیت و وصله ی ناچسبی به این سریال 15 قسمتی به نظر میرسید که متناقض با فضای کاملا خیالی و فرضی سریال بوده ،  تغییر لوکیشن سریال از صحرا به روستاو نیز تغییر شخصیت محکم نوجوانی گل آقا به جوانی کم عقل و شکننده موجب افت شدید سریال گردید ،به نظر من اگر سکانس های پایانی و دیدار دوباره دو رفیق قدیمی در نزدیکی بنه های خاله لیلا و طایفه اش با "عبارت چند سال بعد" به پایان قسمت پانزدهم گره میخورد، بر ماندگاری سریال می افزود.


مراد بیگ : من ادعائی ندارم ، خاله لیلا : ادعائی ندارم خودش کم ادعائی نیست .
۱۳۹۵/۹/۲۵ صبح ۰۹:۲۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, سروان رنو, خانم لمپرت, BATMAN, مکس دی وینتر, مارک واتنی
دیوید نودلز آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 221
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۵/۸/۱۸
اعتبار: 10


تشکرها : 177
( 1254 تشکر در 217 ارسال )
شماره ارسال: #139
RE: فیلم ها و سریال های کلاسیک ایرانی

کارآگاه علوی

سریالی معمولی و نه چندان پرمایه که با تکیه بر سه عامل توانست در خاطره ها بماند:

  • ادویه نوستالژی به لطف تصویر برداری 35 میلیمتری در نماهای شهرک سینمایی
  • استفاده از بازیگران نه چندان شناخته شده با گریم استاد اسکندری به منظور آشنایی زدایی
  • دوبله شیک و گرانقمیت: از معدود سریال های ایرانی دوبله شده توسط استاد خسروشاهی و گویندگان خبره و شناخته شده که بار دیگر اهمیت دوبله فارسی را به رخ کشیده است

منوچهر اسماعیلی..............احمد نجفی/کارآگاه محمد علوی 

ایرج دوستدار..............فرهاد خان محمدی/آسپیران دودکار 

حسین معمارزاده..............سعید پیردوست/یاور پرنده 

ایرج رضایی..............ابراهیم بصیرت/رییس تامینات 

فهیمه راستکار.............پروین نیک سرور/مادام هلنا

امیر صمصامی..............مهدی سلطانی

اصغر افضلی/تورج مهرزادیان/ناصرنظامی/خسروشمشیرگران /امیر هوشنگ قطعه ای /محمد علی دیباج/زهره شکوفنده / مریم شیرزاد / خسرو شایگان / کیکاووس یاکیده /...

ناگفته پیداست حذف عوامل فوق در آثار بعدی سازندگان از جمله سریال محاکمه (به رغم حضور عزت الله انتظامی) و کارآگاه علوی-2 منجر به چه فجایعی شد...


اینهمه سال چیکار میکردی؟.....شبا زود میخوابیدم......
۱۳۹۵/۱۲/۲۶ صبح ۰۸:۱۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : آناکین اسکای واکر, ال سید, خانم لمپرت, مراد بیگ, اسکورپان شیردل, BATMAN, مکس دی وینتر
BATMAN آفلاین
Nightmare
*

ارسال ها: 795
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۳/۵
اعتبار: 82


تشکرها : 10537
( 12866 تشکر در 580 ارسال )
شماره ارسال: #140
Exclamation سریال کلاسیک ایرانی "مزد ترس"

مزد ترس !

مزد ترس جزو معدود سریالها یا بهتر است بگوییم بهترین سریال ایرانی در ژانر پلیسی، جنایی، معمایی و دلهره آور است

از نکات برجسته آن میتوان به حضور شخصیت منفی مهران اشاره کرد + دهها مورد دیگر

در رابطه با مهران (احمد فخر) همینقدر بگوییم که میتوان از او به عنوان یکی از برترین نقش های منفی ایرانی نام برد

 کاراکتر مهران مرموز و پیچیده است، او مخوف ترین جنایاتش را در پشت نقاب فریبنده و سلوک هنرمندانه اش (موسیقی) پنهان میکند !

یکی از بهترین سکانها مربوط میشود به صحنه دیدار خبرنگار تلویزیون با مجرم محکوم به اعدام با بازی زیبا و تاثیرگذار فریبرز عرب نیا

تنها بازیگر این سریال که با صدای خودش ظاهر شد (گوینده خودش بود)

______________________________________________________________

از این سریال که بسیار هم مورد علاقه ام هست خاطرات زیادی دارم و هر دوره که بازپخش داشته تماشا کردم

فکر میکنم تابستان 71 یا 72 از شبکه دوم پخش شد و از همون قسمتهای آغازین با سبک متفاوتی که داشت مردم رو غافلگیر کرد

پنج شنبه هر هفته من به همراه خانواده تمام قسمتهای سریال رو با علاقه و جدیت دنبال میکردیم، بشخصه برای دیدنش لحظه شماری میکردم

یادم هست اون زمان در خبرها و محافل عمومی شایع شده بود که چندین مورد بچه دزدی در پایتخت و دیگر شهرها صورت گرفته

بنابراین خوده همین شایعات (ممکنم هست حقیقت داشته) باعث ایجاد هیجان مضاعف میشد بالاخص برای علاقمندان به ژانر جنایی 

کارگردانی، موسیقی، بازی هنرمندان/ عبدالرضا اکبری، اسماعیل محرابی، علی دهکردی، حمیده خیرآبادی، محبوبه بیات، فریبرز عرب‌نیا، احمد فخر، لاریسا تمجیدی ---

گویندگان/ مینو غزنوی، نیکو خردمند، الیزا اورامی، زهرا آقا رضا، جلال مقامی، ناصر طهماسب، سعید مظفری، ژرژ پطروسی --- همگی در خور و قابل تقدیر بود

در فرصتی دیگر به بررسی سکانسها و دیالوگهای این سریال ماندگار می پردازیم 

فی الحال به یک مورد بسنده میکنیم که از قضا تاثیر گذار و قابل تامل است

مجرم/ مثل اینکه وقت رفتنه

خبرنگار/ متاسفم

مجرم/ بی خیال، کاش اون تلفن هیچوقت زنگ نمیزد !

_____________________________________________________________________

معتقدم سری دوم به هیچ وجه نتوانست موفقیت قسمت قبلی را تکرار کند

هر چند که در زمان پخش توانست مخاطبان بسیاری را جذب کند آن هم به دو دلیل

1/ پایان باز سری اول و در نتیجه تحریک حس کنجکاوی و به تبع آن ایجاد علاقه در تماشاگر برای پیگیری ادامه داستان

2/ در آن دوره کمتر سریال ایرانی از لوکیشنها و بازیگران خارجی بهره میبرد، همین اتفاق کافی بود تا مخاطب، این مجموعه تلویزیونی را تا پایان دنبال کند

در ارتباط با سریال مزد ترس


! I'M BATMAN I'M VENGEANCE
۱۳۹۶/۱/۳۰ صبح ۰۳:۵۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : نیومن, مراد بیگ, سروان رنو, آناکین اسکای واکر, ماهی گیر, Classic, پرنسس آنا, ال سید, دون دیه‌گو دلاوگا, زینال بندری, دیوید نودلز, مکس دی وینتر
ارسال پاسخ