[-]
جعبه پيام
» <رابرت> نوروز خود را چگونه گذراندم؟ در "خاطرات سودا زده من" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...9#pid45489
» <کنتس پابرهنه> در ستایش وودی آلن و نکوهش باربی... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...4#pid45484
» <مارک واتنی> کارتون زیبای "هاکلبری فین" دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...4#pid45474
» <BATMAN> سریال Slasher فصل اولو دیدم و خوشم اومد ، خونریزی الکی نداره ، ببشتر جنایی و معماییه https://s8.uupload.ir/files/slasher_d89c.jpg
» <BATMANhttps://rooziato.com/1402490975/10-best-...-tv-shows/
» <BATMAN> سلام شارینگهام عزیز، با اجازه شما بله!
» <شارینگهام> سلام بتمن جان، گشت شبانه ات آغاز شده؟
» <BATMAN> شب بخیر https://s8.uupload.ir/files/the_batman_hpv2.jpg
» <اکتورز> مجیدی ، کیا رستمی ، پوراحمد و ... نقش بچەها در فیلمهایشان بسیار پررنگ بودە و این بیشتر بە دلیل دور زدن سانسور بودە
» <اکتورز> همەی وجودم درد گرفت
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 5 رای - 4.2 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سکانس آخر ....
نویسنده پیام
برو بیکر آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 355
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۸/۲۲
اعتبار: 37


تشکرها : 3248
( 6973 تشکر در 203 ارسال )
شماره ارسال: #23
RE: سکانس آخر ....

فیلم افسانه 1900 و پایانی تراژدیک اما تحسین برانگیز

نویسنده و کارگردان: جورپه تورنا توره

سال تولید: 1998

هنرپیشه اصلی: تیم راث

فیلم افسانه 1900 از جمله فیلمهای سنگین و پرمعنای سینما محسوب میگردد ، با موضوعی ناب که کمتر دیده ام در جایی به آن پرداخته شود. این فیلم سرگذشت پسری را بتصویر می کشد که در سال 1900 وقتی نوزادی بیش نبود توسط یکی از کارگران یک کشتی بزرگ در کشتی پیدا می شود و بدلیل مجهول الهویه بودن نام 1900 را روی او می گذراند .1900  در همان کشتی بزرگ و رشد پیدا میکند و تا پایان عمرش هیچوقت پایش را از کشتی به بیرون نمی گذارد. او در کشتی بصورت خودجوش و غریزی پیانو یاد می گیرد و استعداد بینظیرش در نواختن پیانو موجب حیرت کارکنان کشتی می گردد و کارش در کشتی می شود نواختن پیانو برای مسافرین. مهارت او در خلق قطعات زیبای جاز و قطعات احساسی و عاشقانه باعث اشتهار او می شود.

جدای از سکانس آخر فیلم که بسیار حیرت انگیز بتصویر کشیده می شود فیلم سرشار است از سکانسهای ماندگار و دیالوگهای پر معنا،  قبل از پرداختن به سکانس آخر جای دارد به یکی از سکانسهای زیبای این فیلم در باب مهارت 1900 در نواختن پیانو که برایم بسیار لذت بخش بود اشاره ای داشته باشم . اشتهار 1900 در پیانو زدن بویژه در سبک جاز که تسلط و سرعت را می طلبد آوازه او را به خارج از کشتی می کشاند و  باعث کنجکاوی بهترین پیانومن جهان جناب جلی مورتن مغرور که خود را ابداع کننده موسیقی جاز می دانست میگردد و او برای اینکه تبحر خود را به رخ همه بکشد تصمیم می گیرد مسافرتی با کشتی داشته باشد و در آنجا 1900 را دعوت به دوئل با پیانو نماید و بدین ترتیب روی او را کم کند. مسابقه شروع می شود و هریک در نواختن قطعاتی از جاز هر بار سرعت انگشتان خود را بیشتر و بیشتر می کنند تا مهارت خود را به رخ دیگری بکشد . اما هربار که جلی قطعه ای را اجرا می کند پس از او 1900 پشت پیانو می نشیند و همان قطعه را با تنظیمی زیباتر و سرعتی بالاتر می نوازد . جلی به خشم می آید و آخرین قطعه ، که ترکیبی از موسیقی جاز با تم شرقی می باشد را که از ساخته های خودش می باشد را با سرعت بالا و برای اولین بار اجرا می کند تا تیر خلاص را به 1900 بزند. بعد از او 1900 در کمال خونسردی  پشت پیانو می نشیند و از یکی از تماشاچیان یک نخ سیگار مطالبه می کند. دوستان او متعجب می شوند و می گویند تو که هیچوقت سیگار نمی کشیدی. 1900 یک نخ سیگار را می گیرد و می گذارد کنار پیانو و شروع میکند همان قطعه را با سرعتی بسیار بالاتر و بسیار زیباتر اجرا می کند.

   

سرعت حرکت انگشتان او روی کلاویه های پیانو بقدری بالا می رود که دوربین قادر به ثبت آن نیست و همگان با تعجب مشغول دیدن و شنیدن اجرای او با سرعتی بینظیر هستند. 1900 با نواختن پیانو طوفانی بپا می کند و اطرافیانش را مبهوت  خود می نماید .وقتی قطعه به پایان می رسد 1900 سیگار را از روی پیانو بر می دارد و در حالیکه هیچکس نمی داند او چکار می خواهد بکند سیگار را آهسته به یکی از سیمهای پیانو می چسباند و سیگار در کمال تعجب روشن میگردد و آنرا به جلی تقدیم می کند . این یعنی آنقدر سرعت پیانو زدن 1900 بالا بوده که سیمهای پیانو از برخورد چکش به آنها بقدری داغ شده اند که قادر به روشن کردن سیگار می شوند. جلی با دیدن چنین صحنه ای زدن پیانو را برای همیشه کنار می گذارد و شکست را می پذیرد.

1900 در کشتی با یک نگاه عاشق یکی از مسافرین می شود و قطعات او پس از ایجاد چنین عشقی رنگ و بوی دیگری بخود می گیرد و فوق العاده احساسی می شود. او در خیال خود و با فکر کردن به عشقش قطعات بینظیری را خلق می کند. 1900 معتقد است روح هر شخصی را میتوان با موسیقی ترسیم کرد . اما سکانس پایانی فیلم:

بنظر من فیلم افسانه 1900 کاملا متکی است به سکانش آخرش. بعبارتی این سکانس آخر فیلم است که به فیلم معنا می دهد و میتوان گفت فیلم بدون سکانس آخرش هیچ مفهوم و معنایی ندارد و باید گفت تورناتوره با سکانس آخرش ذهن مخاطب خود را به یک پارادکس بزرگ در دنیا دعوت می کند. سکانسی که باید گفت در خور و شان فیلم بود و عملا نمی توان پایان دیگری برای آن نوشت:

کشتی ای که 1900 در آن زندگی میکرد دیگر فرسوده شده است و به پایان عمرش رسیده است و باید امحا گردد. از طرفی 1900 هم که در همان کشتی زندگی میکرده درون آن پنهان شده است و چون از خشکی میترسد حاضر نیست کشتی را ترک کند . دنیای او درون آن کشتی می باشد و او هرگز پایش را به خشکی نگذاشته است. درون کشتی مواد منفجره کار میگذارند تا برای حفظ محیط زیست آن کشتی فرسوده را برای همیشه نابود کنند.

مکس که از دوستان نزدیک 1900 می باشد و سالها پیش در همان کشتی در کنار 1900 ترامپت می نواخت بطور اتفاقی متوجه می شود که کشتی را می خواهند منفجر کنند او حدس می زند که احتمالا 1900 هنوز در کشتی می باشد و از کسانیکه میخواهند کشتی را منفجر کنند خواهش می کند تا فرصتی را در اختیار او بگذارند تا یکبار دیگر داخل کشتی را جستجو کند. او 1900 را در کشتی پیدا می کند و تمام تلاش خود را برای متقاعد نمودن 1900 جهت خروج از کشتی می کند اما نهایتا این 1900 می باشد که مکس را متقاعد می کند که دنیای او به پایان رسیده است و تصمیم دارد همزمان با مرگ کشتی به استقبال مرگ خود برود. دیالوگهای رد وبدل شده بین 1900 و مکس دیالوگهای فوق العاده سنگین و پرمعنایی می باشد . در دیالوگهای پایانی در سکانس آخر  ، 1900 به روزی اشاره میکند که تصمیم داشت از کشتی پیاده شود و به شهر برود اما در میانه پله ها متوقف میگردد و ضمن پشیمانی ، مجددا به کشتی باز می گردد او به مکس می گوید:

- همه چیز خوب بود منم خوشحال  بودم با پالتویی که تنم بود خوش قیافه شده بودم و پیاده شدم. همه چیز تضمین شده بود. مشکل این نبود. مکس ، چیزی که من دیدم منو متوقف نکرد . چیزی که ندیدم متوقفم کرد. متوجه میشی؟ چیزی که ندیدم انتهای اون شهر بود. هیچ پایانی وجود نداشت.

چیزی که ندیدم این بود که همه این چیزها کی و کجا جمع میشن و به پایان میرسند. پایان دنیا. یه پیانو رو در نظر بگیر کلیدها شروع میشن و به پایان می رسند. تعدادشون 88 تاست کسی بیشتر یا کمتر نمی گه کلیدها بی انتها نیستند ولی تویی که بی انتهایی و میتونی بی نهایت آهنگ بسازی من اینو دوست دارم و میتونم باهاش زندگی کنم. ولی تو منو جایی میبری و جلوی چشمهام چیزی میگذاری که میلیونها میلیونها کلید داره . مکس ، کلیدها پایانی ندارند اون کیبورد بی انتهاست و اگه اون کیبورد بی انتها باشه با اون کیبورد نمی تونی آهنگ بسازی ، روی صندلی اشتباهی نشستی اون پیانوی خداست.

خدای من فقط اون خیابونها رو دیدی؟ هزاران هزار خیابون وجود داره ، چجوری میخوای یکیسون رو انتخاب کنی؟ یه زن ، یه خونه ، یه روش برای مردن. من توی این کشتی بدنیا اومدم و دنیا منو نادیده گرفت و هر روز آرزوی 2000 نفر توی این کشتی جا میموند و لی همه چیز بین دماغه و عقب کشتی خلاصه میشد. من یاد گرفتم اینطوری زندگی کنم. خشکی؟ خشکی کشتی ایست که برای من خیلی بزرگه مثل یه زنی که خیلی زیباست یه پلی که خیلی طولانیه یه آهنگیه که نمیدونم چجوری بسازمش هرگز نمیتونم از این کشتی پیاده بشم هرگز نمیتونم از زندگیم بیرون بیام. در نهایت از نظر بقیه من یه مرده ام. ولی تو استثنایی فقط تو میدونی من اینجام. ولی متاسفم دوست من ، من پیاده نمی شم.

   


مکس ناامیدانه کشتی را ترک می کند و به کسانیکه می خواهند کشتی را منفجر کنند می گوید کسی داخل کشتی نیست. لحظاتی بعد کشتی منفجر می شود و افسانه 1900 بدین ترتیب به پایان می رسد تا هر مخاطبی با دیدن این سکانس علیرغم آنکه میداند 1900 افسانه ای بیش نبوده است اما از اینکه یک نابغه اینگونه به زندگیش پایان میدهد متاثر گردد. سکانس پایانی 1900 را باید به لیست فیلمهایی که دارای سکانس پایانی شاهکارگونه هستند اضافه کنید.

پی نویس: افسانه 1900 فیلم عمیق و بزرگیست. اگر ندیده اید حتما ببینید. و اگر هم دیده اید امیدوارم توانسته باشم با احساس و رابطه ای که با این فیلم برقرار نمودم برایتان یک فیلم خوب را یادآوری کرده باشم. صادقانه عرض کنم وقتی از تقابل بین جلی و 1900 در نواختن پبانو می نوشتم از بکاربردن واژه دوئل که به ذهنم رسید بسیار لذت بردم اما وقتی در خصوص این فیلم سرچ کردم دیدم اغلب کسانیکه درباره این فیلم نوشته اند تصادفا به این سکانس اشاره نموده بودند و درست بر قضا از واژه دوئل نیز استفاده کرده بودند. همانطور که صادقانه عرض کردم این تشابه کاملا تصادفی بوده و مطالب همگی برگرفته از احساسات و برداشتهای شخصی خود از این فیلم می باشد.

اما نکته ای که در خصوص این فیلم می خواهم خدمت دوستان عرض کنم چیزیست که تاکنون هیچکس درموردش ننوشته است. اغلب منتقدین (حتی در مراجعه به سایتهای خارجی) جوزپه تورنا توره را بخاطر بتصویر کشیدن چنین سوژه ناب و غیرتکراری ستایش نموده اند زیرا تورناتوره هم نویسندگی و هم کارگردانی فیلم را بعهده داشته است ( البته از خالق سینما پارادیزو قطعا همین توقع می رود) اما بروبیکر ناخودآگاه با دیدن این فیلم بیاد یکی دیگر از شاهکارهای سینما می افتد که تاحدودی این فیلم را منبعث از آن میداند.

نمی دانم دوستان فیلم زیبای معمای گاسپارهاوزر را بیاد دارند یا خیر. وقتی 1900 نمی تواند با دنیای خارج از کشتی ارتباط برقرار کند به مکس میگوید وقتی روی پلکان کشتی بوده تا از کشتی خارج شود نگاهی به شهر میکند و می گوید چیزی که ندیدم انتهای اون شهر بود. این درست دیالوگی بود که گاسپارهاوزر در دیدگاهش از دنیا بیان میکند. 1900 و گاسپارهاوزر مشترکات زیادی داشتند. او در یک کشتی به بلوغ می رسد و کاسپارهاوزر در یک زیرزمین تنگ و تاریک و در نهایت فلسفه هر دو  و نیز جهانبینی هردویشان از دنیا به یک شکل بود و در پایان هر دو هم بدلیل آنکه نمی توانند با دنیای ما ارتباط برقرار کنند به استقبال مرگ می روند. (البته این یک نظر شخصی است ، و برداشت و سلیقه بنده در خصوص مشتبهات بین این دو فیلم می باشد ممکن است اهالی فلسفه نظر دیگری داشته باشند.) به تمام اینها معصومیت و مظلومیت مشترک بین چهره ایندو را نیز اضافه کنید که قطعا می توان آنرا حاصل بازی دوهنرپیشه مختلف از دو نسل مختلف دانست:

۱۳۹۳/۱۱/۱ عصر ۰۵:۰۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پیرمرد, BATMAN, soheil, نیومن, نایب تیمور خان, Classic, خانم لمپرت, اسکورپان شیردل, مگی گربه, سرهنگ آلن فاکنر, بانو, زینال بندری, سروان رنو, اکتورز, شیخ حسن جوری, هانا اشمیت, Joe Bradley, سارا, پرشیا, کارآگاه علوی, زرد ابری, بلوندی غریبه, رضا خوشنویس, میرزا کوچک جنگلی, حمید هامون, ژان والژان, گروهبان گارسیا, واتسون, هایدی
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
سکانس آخر .... - برو بیکر - ۱۳۹۳/۹/۱۷, عصر ۰۴:۲۰
RE: سکانس های پایانی .... - برو بیکر - ۱۳۹۳/۹/۱۸, عصر ۰۵:۴۰
RE: سکانس آخر .... - BATMAN - ۱۳۹۳/۹/۱۹, عصر ۰۹:۳۵
RE: سکانس آخر .... - اسکورپان شیردل - ۱۳۹۳/۹/۲۱, عصر ۰۸:۳۰
RE: سکانس آخر .... - زینال بندری - ۱۳۹۳/۹/۲۱, عصر ۰۹:۵۴
RE: سکانس آخر .... - اسکورپان شیردل - ۱۳۹۳/۹/۲۱, عصر ۱۰:۱۱
RE: سکانس آخر .... - اکتورز - ۱۳۹۳/۹/۲۲, صبح ۰۵:۰۳
RE: سکانس آخر .... - اکتورز - ۱۳۹۳/۹/۲۳, صبح ۰۳:۱۱
RE: سکانس آخر .... - Joe Bradley - ۱۳۹۳/۹/۲۴, عصر ۰۱:۲۹
RE: سکانس آخر .... - Joe Bradley - ۱۳۹۳/۹/۲۷, عصر ۱۰:۲۴
RE: سکانس آخر .... - Joe Bradley - ۱۳۹۳/۹/۲۸, عصر ۰۷:۴۰
RE: سکانس آخر .... - Joe Bradley - ۱۳۹۳/۹/۳۰, عصر ۰۹:۵۸
RE: سکانس آخر .... - Joe Bradley - ۱۳۹۳/۱۰/۳, عصر ۰۳:۱۲
RE: سکانس آخر .... - اکتورز - ۱۳۹۳/۱۰/۷, صبح ۰۵:۳۵
RE: سکانس آخر .... - Joe Bradley - ۱۳۹۳/۱۰/۸, عصر ۰۴:۴۲
RE: سکانس آخر .... - Joe Bradley - ۱۳۹۳/۱۰/۱۰, عصر ۰۳:۱۹
RE: سکانس آخر .... - Joe Bradley - ۱۳۹۳/۱۰/۱۱, عصر ۰۲:۰۳
RE: سکانس پایانی + شخصیت منفی - BATMAN - ۱۳۹۳/۱۰/۱۱, عصر ۰۸:۱۴
RE: سکانس آخر .... - Joe Bradley - ۱۳۹۳/۱۰/۱۷, صبح ۱۲:۴۹
RE: سکانس آخر .... - Joe Bradley - ۱۳۹۳/۱۰/۲۹, عصر ۰۴:۰۰
RE: سکانس آخر .... - برو بیکر - ۱۳۹۳/۱۲/۱۴, عصر ۰۶:۳۸