سلام بر همه دوستان عزیز ...
گاهی وسوسه شدم به ارائه برخی تصاویر تا بابی باشه برای گپ ها و همفکری ها با دوستان علاقمند کافه ... اما با توجه به اینکه برخی از این عکس ها الزاما به سینما مربوط نبودن مدتها مردد بودم ... اگر دوستان بپسندن و همراهی کنن و عزیزان تصمیم گیرنده کافه هم اجازه بدن تاپیک ویژه ای برای تصاویر ارزشمند و تاریخ ساز داشته باشیم و با گفتن و شنیدن در اونجا حس خوب همراهی و همدلی رو بیش از پیش احساس کنیم و در عین حال با بارها و بارها دیدن خیلی از اون تصاویر با هم مرور کنیم که گاهی یک فریم هم برای خودش فیلمیست طولانی ...
همه عزیزان و دوستان یا علی ...
..............................................................
و روشن کردن چراغ اول توسط این حقیر :
تصویر ثبت شده از آرامش چهره راهب بودایی به نام تیککوانگدوک در حین خودسوزی اعتراض آمیز در سایگون به تاریخ 11 ژوئن 1963 با عکاسی آقای مالکولم براون
....................................................
در روز 11 ژوئن سال 1963 ميلادي يك راهب بودايي در اعتراض به سياست هاي حكومت دست نشانده آمريكايي نگودين ديم ، رئيس جمهور ويتنام جنوبي در شهر سايگون و در ملاعام دست به خودسوزي زد.
در پايان جنگ فرانسه در هند و چين پيمان صلح ژنو امضا شد.براساس اين پيمان ، استقلال لائوس ، كامبوج و ويتنام كه به 2 بخش شمالي و جنوبي در مدار 17 درجه تقسيم شده بود ، به رسميت شناخته شد.
در شمال مدار 17 درجه جمهوري دموكراتيك ويتنام شمالي كه متحد چين و شوروي بود ، تاسيس شد.در جنوب ويتنام جنوبي حكومت سلطنتي بائوداي را حفظ كرد.بائوداي امپراتور ويتنام جنوبي نگودين ديم را به نخست وزيري انتخاب كرد.
نگودين ديم با حمايت آمريكا كه پيمان ژنو را امضاء نكرده و آن را به رسميت نمي شناخت در سال 1955 حكومت سلطنتي بائوداي را سرنگون كرد و اعلام جمهوري نمود.
نگودين ديم در يك انتخابات فرمايشي رئيس جمهور ويتنام جنوبي شد و با آمريكا در جنگ عليه ويتنام شمالي متحد شد.
نگودين ديم يك كاتوليك بود و تمام اعضاي دولت خود را از ميان افراد فاميل و ديگر كاتوليك ها انتخاب كرد.به طوري كه تمام ابزار قدرت در ويتنام جنوبي بودايي مذهب در اختيار كاتوليك ها بود.
او يك حكومت ديكتاتوري ايجاد كرد و بيش از پيش مردم و به ويژه راهبان بودايي را تحت فشار قرار داد.
در سال 1963 ميلادي راهبان بودايي به تنگ آمده و مبارزه با نگودين ديم را آغاز كردند.
در 8 مه سال 1963 ، راهبان بودايي تظاهراتي را عليه نگودين ديم در سايگون برپا كردند كه نيروهاي دولتي 8 راهب را در جريان اين تظاهرات به قتل رساندند و در پي آن سركوب همه مخالفان دولت ديم شدت يافت.
در روز 11 ژوئن سال 1963 ميلادي ، يك راهب 66 ساله بودايي به نام تيش كوانگ دوك در اعتراض به ديكتاتوري ، فساد مالي ، بي عدالتي حكومت نگودين ديم در مقابل ديدگان هزاران نفر در شهر سايگون ، پايتخت ويتنام جنوبي (هوشي مين ويل امروزي) دست به خودسوزي زد.
او در حالي كه در آتش مي سوخت ، بي حركت بر زمين نشسته بود و حتي ناله نمي كرد. تصاوير خودسوزي او در تمام جهان منتشر شدند.
در پي خودسوزي كوانگ دوك ، راهبان بودايي ديگري نيز در ملاعام در اعتراض به حكومت ديم دست به خودسوزي زدند.آمريكا كه متوجه شده بود ادامه حكومت نگودين ديم ديگر به صلاح منافع اش نيست ، از حمايت او دست برداشت.
در نوامبر سال 1963 نظاميان ويتنام جنوبي عليه حكومت ديم دست به كودتا زدند و حكومت او را ساقط كردند.
نگودين ديم توسط حكومت جديد تيرباران شد.
به اين ترتيب ، در 11 ژوئن سال 1963 ميلادي يك راهب 66 ساله بودايي به نام تيش كوانگ دوك در اعتراض به سياست هاي حكومت دست نشانده آمريكايي نگودين ديم ، رئيس جمهور ويتنام جنوبي در شهر سايگون و در ملاعام دست به خودسوزي زد.
تصاوير دلخراش خودسوزي او در تمام جهان منتشر شدند و اين اقدام سرآغاز سرنگوني حكومت فاسد نگودين ديم در 5 ماه بعد از اين واقعه شد.
....................................................................
و اما روایت ماجرای آنچه در تصویر دیده می شود :
خیلی آرام و خونسرد آمدند؛ یکی از آنها روی زمین نشست، سپس دیگری بر روی سرش ظرف بنزین را خالی کرد و سپس در کمال آرامش کبریت زده شد. او ابدا فریادی نکشید، نالهای نکرد، فقط چهرهاش در هم میرفت. همه تحت تٱثیر این عمل، مات و مبهوت این ماجرا شده بودند و هیچکس از بوی گوشت سوخته انسان فرار نکرد... من فقط میدانستم که باید عکس بگیرم.
مالکولم براون با عکسهایی که از مرگ راهب بودایی تیککوانگدوک گرفت، برندهی جایزه پولیتزر گردید به مانند دیوید هالبرستم بهجهت مطلبی که در این مورد نوشت:
میتوانستم که آن صحنه را دوباره ببینم، اما یکبار کافی بود. شعلههای آتشی که از یک انسان ناشی میشدند. بدنش به آرامی چروکیده میشد و درهم میرفت، سرش سیاه شده بود و به ذغال تبدیل میگشت. در هوا بوی سوختن گوشت انسان پراکنده شده بود. انسانها به صورت غافلگیرانهای سریع میسوزند. از پشت من صدای گریه و بغض ویتنامیهایی که در آنجا گرد هم آمده بودند به گوش میآمد. آنقدر شوک زده بودم که گریه نمیکردم، دستپاچهتر از آن بودم که نتی بردارم یا سئوالی بکنم. آنچنان گیج شده بودم که حتی نمیتوانستم فکر کنم... مادامیکه میسوخت حتی یک عضلهاش را هرگز حرکت نداد.صدایی از گلویش خارج نشد. خونسردی چهرهاش با شیون و ناله مردم اطرافش در تضاد بود.
این اتفاق نقطه عطفی در بحران بوداییان گردید، بهطوریکه دولت وقت که شدیدا مورد حمایت ایالات متحده بود توسط یک کودتای نظامی سرنگون گردید. اثر این تنش موجب آغاز جنگ ویتنام در حدود 2 سال پس آن گردید.
به نظر جان اف کندی، رییس جمهور آن زمان ایالات متحده – که با دیدن عکس فریاد بلندی کشیده بود – هیچ عکس خبری در تاریخ، به اندازهی این عکس، باعث برانگیخته شدن احساسات مردم در سراسر جهان نگردیده بود.
میلیونها نسخه از این عکس توسط چین کمونیستی، در سرتاسر آفریقا و آسیا، برای نشان دادن چهرهی امریکای امپریالیسم انتشار یافت و در اروپا، این عکس در خیابانها به عنوان کارت پستال فروخته میشد!
پس از این رویداد، تیککوانگدوک، تا حد بوداهیساتوا مورد احترام قرار میگیرد و در عید مخصوص بوداییها از وی یادی بهعمل میآید. قلب وی پس از مراسم مردهسوزانی، هر چند کمی جمع شده بود، اما سالم باقی ماند و به عنوان نمادی از شفقت و غمخواری، در جام بلوری مخصوص مراسم نیایش در پاگودایی در همان نزدیکی قرار داده شد.
با وجود شوک شدیدی که این تصویر و اتفاق در جوامع غربی ایجاد کرد، اما این عمل در میان جامعه بوداییان اتفاقی جدید نبود و قبلا نیز صورت میگرفت؛ هر چند که در مرحله بالایی وخاصی از دین بودایی انجام میگیرد و مراسمی عادی نمیباشد. در حقیقت این نوع قربانی کردن خود،که به جهت حفظ آبرو و شرف بودا صورت میگیرد و نوعی پیمان محکم با بودا میباشد. بطوری که نقل گردیده تیککوانگدوک نیز آداب خاصی را برای این مراسم اجرا کرد و به حالت سنتی بودایی نشست (نشستن چهار زانو برای مدتیشن یا فیگور لوتوس) و با تسبیح دانه درشتش ذکر میگفت.
.........................................
خوب به چهره ایشون دقیق بشین دوستان ... آرامش ناشی از ایمان یعنی این ...
و یاد اون دیالوگ معروف از فیلم (( روز واقعه )) می افتم باز در ان هنگام که آهنگر آهن گداخته و سرخ از شدت آتش را از کوره بیرون می آورد :
(( خوب نگاه کن ... عشق یعنی این ... یعنی گداختن ...))
یا حق ..