به صورت کاملاً اتفاقی متوجه شدم که دو روز پیش (۲۲ دی) جناب فرید جواهر کلام درگذشته است. راستش جستار مناسبتری پیدا نکردم تا چند خطی درمورد ایشان بنویسم؛ لذا همینجا توضیحات مختصری را تقدیم میکنم:
مرحوم فرید جواهر کلام عمر طولانی و پر باری داشت و البته طبق رسم تلخِ مألوف این سرای، هیچگاه یک هزارم شهرت بسیاری از افراد در طبقهها و ردههای پر طمطراق را کسب نکرده است!
مختصری از زندگینامه و آثارش
جای بسی تأسف است که عکسهای موجود از ایشان و بسیاری مفاخر دیگر این کشور در فضای مجازی به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد!
متأسفانه توفیق مطالعه کتابهای ترجمه شده توسط ایشان را نداشتهام. (چند عنوان از کتابهای مرحوم جواهر کلام در مقام مترجم که از طریق سایت فیدیبو قابل خریداری است.)
هر چند شهرت ایشان بیشتر به واسطه ترجمه و مخصوصاً ترجمه کتاب مفهوم ساده روانکاوی زیگموند فروید است؛ اما آشنایی من با ایشان به واسطه کتابهایی است که بر اساس آثار کهن فارسی و با نثری ساده و شیوا برای نوجوانان دوبارهنویسی و به قول خودش تنظیم و نگارش مجدد کرده است. چند کتابی که باب آشنایی من با ایشان بود و در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ خورشیدی توسط انتشارات پائیز منتشر شد، عبارتند از: ضحاک ماردوش، هفت خوان رستم، زال و رودابه (مجموعه داستانی از شاهنامه فردوسی) دو نجیبزاده پاکدامن و زنی که مرد شد (مجموعه داستانی از داستانهای هزار و یک شب)*
هر چند شهرت مرحوم جواهر کلام در ارائه قصههای کهن فارسی به مرحوم مهدی آذر یزدی - که اتفاقاً در اینجا یادی از ایشان کردهام- نمیرسد؛ اما شیوه روایت او نیز بسیار جذاب و خواندنی است.** مخصوصاً به خاطر دارم داستانهای هزار و یک شب را آن قدر مهیج و جذاب بازنویسی کرده بود که کتاب را تا خواندن صفحه آخر، زمین نگذاشتم. شاید مطالعه اول بار این کتابها بود که باعث شد، در دوره تحصیل در دانشگاه مفصل و به دفعات به نسخه اصلی کتاب هزار و یک شب*** مراجعه کرده و تحقیقاتی درمورد آن داشته باشم. به هر حال روح ایشان و دیگر زحمتکشان عرصه فرهنگ و هنر شاد...
-----------------------------------
* نمیدانم کار نشر این مجموعه کتابها ادامهدار بوده یا فقط به همین عناوین محدود شده است.
** مرحوم حمید عاملی نیز در سادهگویی و ارائه جذاب قصههای قدیمی نقش بسزایی داشته است.
*** این توضیحات را به شکل بسیار مفصلتری برای متن تحقیقاتی خود تنظیم کرده بودم که خلاصه شده آن را در زیر تقدیم میکنم:
«هزار و یک شب» سرگذشت پادشاهی مستبد و خونریز است که وقتی از خیانت همسرش آگاه میشود، او را به قتل میرساند و از آن زمان به بعد از بیم خیانتی دیگر، طی سه سال دخترکان پر شمار دیگری را پس از شب زفاف به قتل میرساند. دیگر دختری در شهر نمانده و نوبت به دختران وزیر میرسد. «شهرزاد» اولین و آخرین داوطلب است و از خواهرش «دنیازاد»، برای اجرای آنچه در سر میپروراند یاری میگیرد. هنرِ شهرزاد، قصهگویی است و در حضور شهریار چنین مینمایاند که در آغاز، مخاطبِ قصه خواهرش است؛ اما قصهها آنقدر جذاب و دنبالهدار هستند که پادشاه بیآنکه بخواهد در مدت سه سال در مسیر جادوی کلام شهرزاد قرار میگیرد. شهرزاد هنگامی به تعریف گنجینه بزرگ قصههایش پایان میدهد که مادر سه پسر شده و خوی سرکش شهریارِ خونریز را درمان نموده است.
طبق نظر بیشتر صاحبنظران، این کتاب پیش از دوره هخامنشی در هند به وجود آمده و قبل از حمله اسکندر، به فارسی (احتمالاً فارسی باستان) ترجمه شده و در قرن سوم هجری زمانی که بغداد مرکز علم و ادب بوده، از پهلوی به عربی برگردانده شده است. ساختار قصههای این کتاب "تو در تو" بوده و نام ایرانی آن «هزار افسان» است و وقتی به عربی ترجمه شده، نخست «الف خرافه» و سپس «الف لیله» خوانده شده در سال ۱۲۵۹ هجری قمری، در زمان محمدشاه به دست «ملا عبداللطیف طسوجی» به فارسی ترجمه شده است. «میرزا محمد علی سروش اصفهانی» اشعاری به فارسی برای قصههای آن سروده است که این کار تا زمان ناصرالدین شاه نیز ادامه داشته است. قصههای این کتاب دارای مضامین بسیار متنوع و متفاوت بوده و گسترهای از طنز، اشاره به آداب و سنن ملل مختلف، بیان مشکلات اجتماعی، شرح مسافرت و سیاحت، قصههای پریان و بیان تعالیم اخلاقی - چه خوب و چه بد- را شامل میشده است. (در عین حال که بعضی قصهها، آداب جوانمردی و مروت را بسط میدهند؛ برخی قصهها شنونده را به عیش و نوش و خوشگذرانی دعوت میکنند!)
در مجموع هزار و یک شب، التقاطی از متون دارای ریشههای گوناگون است که در طی چندین قرن، پرداخته شدهاند و در آن، نشانههایی از افسانههای هندی، ایرانی، عربی، ترکی، مصری و حتی اروپایی دیده میشود.