(۱۴۰۰/۹/۸ صبح ۰۱:۲۶)رابرت نوشته شده:
در پستهای قبل به عرض رساندم که:
در بهمن ۱۳۷۴ با امید، انگیزه و اشتیاق فراوان، مشغول تحصیل در رشته تولید (گرایش برنامهسازی تلویزیونی) دانشکده صدا و سیما شدم.
پس از پایان تحصیلات، با عنوان رسمی کارگردان -و البته با شغلهای متفاوت کارگردانی، تصویربرداری، تدوین و نویسندگی- در واحدهای مختلف معاونتهای سیاسی، استانها و سیما فعالیت کردم.
به طور خلاصه طی این سالها در هر سه بخش اصلی تولید، تأمین و پخش برنامه تلویزیون تجربه کسب کردم و در شوراهای مختلف عضویت داشتم.
با درگذشت مرحوم رضا صفاییپور، سینمای ایران یکی از آخرین و معروفترین بازیگران نقش مکمل و البته شخصیت منفی در دهههای ۶۰ و ۷۰ را از دست داد.*
مرحوم رضا صفاییپور (عکس برگرفته از مجله هنری-تصویری نودی)
رضا صفاییپور که دوست داشت او را با نام هنری طوفان صدا بزنند، از نوجوانی وارد سینما شده بود و به خاطر فیزیک چهره، سابقه ورزشی و البته استعداد و علاقهاش به سرعت از صف سیاهی لشکرها** جدا شده و در نقشهای مکملِ منفی ایفای نقش کرد.
همان طور که در این پوسترها نیز مشخص است، نقشهای مکمل از اهمیت خاصی برخوردار هستند تا آنجا که تصویر شخصیت و نام بازیگر، معمولاً بر پوستر فیلم نقش میبندد.
اما من معتقدم مرحوم رضا صفاییپور توانایی بسیار بیشتری در بازیگری داشت که نادیده گرفته شد. شاید تنها اثری که اندکی از توانایی او را به تصویر کشید، فیلم پرچمهای قلعه کاوه به کارگردانی محمد نوری+زاد، محصول سال ۱۳۸۶ باشد.
اما اکران این اثر حکایت عجیبی دارد. فیلم که توسط حوزه هنری تهیه شده بود، به واسطه مقالههای انتقادیِ سیاسی- اجتماعی کارگردان آن (محمد نوری+زاد) برای همیشه به محاق رفت و حتی به صورت جدی در سینماهای پر تعداد حوزه هنری و سازمان تبلیغات اسلامی نیز به نمایش درنیامد!
فیلم که در ژانر حماسی ساخته شده بود، از معدود آثار تاریخی و غیر آپارتمانی آن سالها بود که با وجود ضعف در ساختار و شخصیتپردازی، نکات مثبت زیادی نیز داشت.
***
در اواخر سال ۱۳۸۶ و همزمان با برگزاری بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر، حواشی متعددی برای فیلم پرچمهای قلعه کاوه به وجود آمد. این فیلم برنده دو سیمرغ جشنواره به خاطر طراحی صحنه و لباس و نیز جلوههای ویژه شد؛ اما کارگردان فیلم و حتی پسرش به خاطر مقالات تند و تیز در چند نشریه، آماج حملات معترضین خارج از حیطه هنر و سینما قرار گرفتند. نتیجه حیرتانگیز بود! حذف فیلم از اکران در سینماهای دولتی و حتی سینماهای تهیهکننده فیلم یعنی حوزه هنری! خبر به زودی پخش شد. مسئولان وقت تلویزیون نیز مانند همسِلکان فکری خود عمل کردند.
به خوبی در خاطر دارم که در اولین جلسه پس از این اتفاقات در اواخر بهمن ۱۳۸۶ و در جلسه تأمین برنامه خارجی سیما، بخشنامه ممنوعیت پخش این فیلم از تلویزیون ابلاغ شد! فیلمی که اتفاقاً رگههای پر رنگ مذهبی داشت و داستان کلی آن درمورد نسخهای خطی از قرآن کریم در چند دوره زمانی بود.
تقریباً نیمی از این فیلم چند اپیزودی به داستان کاوه و پسرانش و دفاع آنها از قلعه در مقابل حمله مغولان اختصاص داشت. در واقع اصلیترین بازیگر فیلم از منظر طول زمان نقشآفرینی و سکانسهای حضور، مرحوم رضا صفاییپور در نقش کاوه دلاور و پهلوان بود. الحق که مرحوم صفاییپور از عهده نقش برآمده و گویندگی جناب ناصر نظامی نیز بر ابهت شخصیت کاوه افزوده بود.
مرحوم رضا صفاییپور به نقش کاوه در فیلم پرچمهای قلعه کاوه، محصول سال ۱۳۸۶
اما مؤثرترین و مثبتترین نقش مرحوم صفاییپور به خاطر بایکوت سیاسی فیلم پرچمهای قلعه کاوه آن چنان که باید، دیده نشد و آن مرحوم نیز طی سالیان بعد، رفتهرفته به بیماری پارکینسون مبتلا شده و از حضور جدی در سینما کناره گرفت. شاید اگر کارگردانی دلسوز و خوشقریحه، نقش اول و حتی مثبت برای مرحوم صفاییپور (در سنین میانسالی) منظور میکرد، امروز از درگذشت مردی سخن میگفتم که مانند جمشید هاشمپور و فتحعلی اویسی، به غیر از نقشهای منفی، در نقشهای مثبت و اصلی هم درخشیده بود و هنرنماییهای بیشتری از او ماندگار میشد...
------------------------------------------------
* طی سالیان اخیر هنرمندان پر تعدادِ بزرگی که نقشهای منفی و البته مکمل را بازی میکردند، رخ در نقاب خاک کشیدند. عزیزانی که بیشتر به خاطر چهره و فیزیک بدن و گاه آشنایی با ورزشهای رزمی این نقشها را به عهده گرفته و متأسفانه توجه چندانی به آنها نشده است:
نرسی گرگیا، جلال پیشواییان، محمد برسوزیان، ولیا... مؤمنی، حسین شهاب، اکبر قدمی، علی برجسته، فرهاد خان محمدی، منوچهر افسری...
از نظر نگارنده، حتی درگذشتگانی چون کاظم افرندنیا، منوچهر حامدی و شهرام عبدلی که گاه نقشهای اصلیتر و متفاوتی را به عهده داشتند، در این دستهبندی قرار میگیرند.
در این میان، شاید فتحعلی اویسی از معدود چهرههای نقش منفی بود که علاوه بر ایفای نقشهای ضد قهرمان اصلی (مثلاً در ناخدا خورشید) در دهههای آخر عمر و پس از فیلم مومیایی ۳، یکسره به بازی در آثار طنز پرداخت و از آنرو، چهره و منزلتی متفاوت نزد مخاطب پیدا کرد. این قضیه درمورد جناب هاشمپور نیز تا حدودی صادق است.
** بازیگران به اصطلاح سیاهی لشکر در همه دنیا نقش مهمی در پیشرفت سینما و تلویزیون دارند. در ایران بیشتر این عزیزان، عاشق سینهچاک سینما بوده و حتی تمام زندگی خود را صرف آن کردهاند؛ بدون آنکه به اندازه کافی قدر دیده و منزلت داشته باشند.