(۱۴۰۰/۹/۸ صبح ۰۱:۲۶)رابرت نوشته شده:
در پستهای قبل به عرض رساندم که:
در بهمن ۱۳۷۴ با امید، انگیزه و اشتیاق فراوان، مشغول تحصیل در رشته تولید (گرایش برنامهسازی تلویزیونی) دانشکده صدا و سیما شدم.
پس از پایان تحصیلات، با عنوان رسمی کارگردان -و البته با شغلهای متفاوت کارگردانی، تصویربرداری، تدوین و نویسندگی- در واحدهای مختلف معاونتهای سیاسی، استانها و سیما فعالیت کردم.
به طور خلاصه طی این سالها در هر سه بخش اصلی تولید، تأمین و پخش برنامه تلویزیون تجربه کسب کردم و در شوراهای مختلف عضویت داشتم.
نمیشود گفت از خبر درگذشت خسرو شکیبایی در ۲۸ تیر ۸۷ غافلگیر شدیم! مدتها بود که با بیماری دست و پنجه نرم میکرد و دست آخر کبدش از کار افتاد. اما باز هم وقتی خبر رفتنش آمد، چیزی از دلمان کنده شد. خسرو شکیبایی غیر از نقشآفرینیهای درخشان و ماندگار، از نظر من یک ویژگی خیلی خیلی خاص داشت که تقریباً در هیچ کدام از بازیگران تراز اول ندیده بودم. او به شدت به بازیگر و حتی نابازیگر مقابل احترام میگذاشت و حتی در نماهای تک دوربینه، بدون هیچ غرور و منتی پیش روی هنرپیشه مقابل مینشست تا بازی او باورپذیرتر باشد و به قول معروف، بده-بستانها بهتر دربیاید. این رفتار برای ما که سالها شاهد خورده شدن عامدانه نقش بازیگر مقابل توسط بعضی هنرپیشهها بودیم، بسیار ارزشمند و جالب توجه بود. حتی در وادی مجریگری و گویندگی نیز به افرادی برمیخوردیم که یکسره درصدد تخریب دیگری، برای دیده شدن خودشان بودند!
به هر حال خسرو شکیبایی درگذشت و دوستدارانش در تشییع جنازهاش سنگ تمام گذاشتند. همان کاری که قبلاً برای علی حاتمی، محمد علی فردین، اسماعیل داورفر، منوچهر نوذری و ... کرده بودند.
من تشییع جنازه مرحومان فردین و حاتمی را به چشم دیده بودم. تشییع جنازه مرحوم فردین با چراغ سبز امام جماعت وقت مسجد بلال، از جلوی مسجد آغاز شد و حضور پر شور مردم باعث شد تا تنها چند روز بعد، رییس وقت صدا و سیما عذر امام جماعت مسجد را بخواهد! تشییع رسمی مرحوم حاتمی از تالار وحدت شروع شد و به خوبی در خاطرم هست که تمام خیابانهای اطراف، شاهد حضور علاقمندانش بودند. با دیدن این دو تشییع جنازه، فکر میکردم دیگر در مشایعت هیچ هنرمندی شاهد چنین جمعیت انبوهی نباشم؛ اما مرگ خسرو شکیبایی، جمعیت غیرقابل تصوری را به خیابانها آورد. تمام خیابانهای منتهی به تالار وحدت، خیابان حافظ، چهار راه کالج، پارک دانشجو، چهار راه ولی عصر و ... بسته شده و جلوهای به یاد ماندنی خلق شده بود. این در حالی بود که مطمئناً بسیاری از هممیهنان ساکن شهرها و استانهای دیگر امکان حضور در تهران و این تشییع جنازه را نداشتند وگرنه شمار جمعیت به چندین برابر میرسید.
تشییع جنازه مرحوم شکیبایی، ۳۰ تیر ۱۳۸۷، عکس از حسن سلطانی (فردانیوز)
در این اوضاع و احوال اما؛ اعصاب بسیاری از رفقای پخش اخبار سیما به هم ریخته بود. بچهها با سردبیران وقت بخشهای خبری مجادله میکردند و حتی کار به داد و فریاد هم رسید. بعضی تدوینگران پخش از چینش ابلهانه کنداکتور اخبار ناراضی بودند؛ چرا که اولین خبر به آزادی فلان اسیر لبنانی از زندان اسراییل اختصاص داشت! خبری مطول و پر از جزییات. خبر دوم هم به ارائه آمار فلان وزارتخانه از زبان وزیر میپرداخت و انگار نه انگار که هنرمندی با این درصد محبوبیت درگذشته و ساعاتی پیش، چنین تشییع جنازه باشکوهی در رثایش برگزار شده است! این درگیریها و همینطور تماسهای مکرر مردمی، مسئولان وقت سازمان را وادار کرد تا در بخشهای بعدی اخبار شبکههای سراسری و نیز شبکه خبر، گزارشهای ویژهای را درمورد آن مرحوم آماده و پخش کنند.
تشییع جنازه مرحوم شکیبایی، ۳۰ تیر ۱۳۸۷، عکس از سجاد صفری (خبرگزاری مهر)
در همه دنیا اخبار درگذشت هنرمندان، دانشمندان، ادیبان و ورزشکاران محبوب از مهمترین خبرها و عامل وفاق ملی است؛ اما متأسفانه سالهاست که صدا و سیما آن قدر سیاست زده شده که مسئولانش آگاهانه یا ناآگاهانه، وقعی به این موضوعات ندارند و نعل وارونه میزنند.
به هر حال خسرو شکیبایی از آن هنرمندان بیمانند بود که هیچگاه جای خالیشان پر نخواهد شد تا آنجا که هر گاه به قطعه هنرمندان بهشت زهرا بروید، حضور مردم بر سر مزارش باعث شگفتیتان خواهد شد.
سکانس ترانهخوانی خسرو شکیبایی در فیلم خواهران غریب
اشارهای کوتاه به بعضی نقشهای خسرو شکیبایی