[-]
جعبه پيام
» <آرام> کشف دوتا اهنگ ناشناس برنامه نما https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...5#pid45745
» <BATMAN> نقد و امتیازات فیلم https://www.filimo.com/shot/188109/%D9%8...%A7%D8%B2/
» <BATMANhttps://s8.uupload.ir/files/trtrt_6wy.jpg
» <BATMAN> به کارگردانی آز پرکینز پسر آنتونی پرکینز معروف با بازی متفاوت و خوب نیکلاس کیج با سه دوبله متفاوت بهمراه زبان اصلی
» <BATMAN> اگر به سبک جنایی علاقمندین این فیلمو پیشنهاد میکنم ، جنجالی ترین فیلم ترسناک امساله https://www.f2medi.ir/18123/longlegs-2024/
» <Emiliano> «پری صابری» عزیز هم رفت.
» <master of puppet> سروان رنوی گرامی، از التفات داهیانه شما به پست سینما ۴ بسیار سپاسگزارم.زنده باد مارشال پتن!زنده باد دولت ویشی!
» <سروان رنو> سینما چهار ... برنامه ای که خیلی ها را به سینما علاقمند کرد ! .... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=1177
» <داریوس جدبرگ> درود،یه سریال عروسکی قدیمی ایرانی بود بنام کارگاه شلوغ،کسی یادش هست؟
» <زرد ابری> درود سروان رنو .آدمیرال گلوبال فرمانده دژ فضایی و مموله ی عزیز .حضور در کافه کلاسیک و در جمع شما اساتید و همه دوستان عزیز باعث افتخار است.
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 6 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
معرفی کتاب‌های قدیمی (کاغذی یا صوتی/نوار کاست)
نویسنده پیام
پیرمرد آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 259
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۶/۶
اعتبار: 55


تشکرها : 6455
( 4735 تشکر در 182 ارسال )
شماره ارسال: #76
کتاب تِس - توماس هاردی - قرن 19 - انگلستان - داستان - فیلم - رومن پولانسکی

توماس هاردی معمار، شاعر و نویسنده قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم انگلستان، که بر خلاف بسیاری از نویسندگان بریتانیایی، داستانهایش را در مناطق روستایی و دور از لندن، می‌پرداخت، شاید چندان در ایران مشهور نباشد. من هم تنها یک داستان از وی را خوانده‌ام، امّا می‌توان گفت در مقایسه با بسیاری از نویسندگانی که در جهان و ایران مشهور شده‌اند، داستان‌پرداز تواناییست.

داستان تِس و شخصیت‌های آن، غیر از یک جا که به آن اشاره خواهم کرد، بسیار خوب و منطقی پرداخته شده است، شخصیت‌های اصلی آن سه نفر هستند و شخصیت‌های فرعی آن هم کمتر از انگشتان یک دست، و سیاهی لشکر زیادی هم ندارد ولی به خوبی خواننده را با خود همراه می‌کند و ضرباهنگ مناسبی دارد. این داستان در ۱۹۷۹ میلادی توسط رومن پولانسکی به صورت فیلم سینمایی و در سال ۲۰۰۸ به صورت مجموعه تلویزیونی کوتاه به تصویر کشیده شده است.

داستان از یک روستای دورافتاده و با محوریت خانواده‌ای فقیر آغاز می‌شود. نام خانوادگی آنها دوربیفیلد است. شبی اسقف منطقه که علاقه‌مند به تاریخ و شناسایی خاندان‌های مشهور قدیمی است، پدر خانواده را در مسیرش می‌بیند و چیزی را به او می‌گوید که سرآغاز داستان غم‌انگیز ترزا یا همان تس دختر بزرگ دوربیفیلد است. اسقف به مرد دائم‌الخمر می‌گوید آیا می‌دانی که نام خانوادگی تو در اصل دوربرویل بوده و خاندانت در قرن‌های گذشته از نجیب‌زادگان و ملاکان و مقربان دربار بوده‌اند و در گذر زمان نام دوربرویل به دوربیفیلد تغییر یافته؟ آگاهی از این واقعیت مرد را چنان سرمست می‌کند که تا صبح در تنها میخانه دهکده با دیگر هم‌پیاله‌هایش به میگساری می‌گذراند. از فردا به جستجوی خویشاوندان خود می‌پردازد و در حوالی روستای خود خانواده ثروتمندی را با نام خانوادگی دوربرویل می‌یابد. این خانواده در واقع، تازه به دوران رسیده‌هایی هستند که در کنار ثروت خود، تمایل به ساختن نام نیک و مشهوری برای خود داشته‌اند و در کنکاش برای ربایش نام خانواده‌ای قدیمی و مشهور، نام دوربرویل را بدون مدعی یافته‌اند و با پرداخت رشوه، آن را برخود نهاده‌اند. پدر و مادر تس، دخترشان را برای کار و به امید آینده‌ای بهتر نزد این ناخویشاوندان که متشکل از مادری پیر و پسری عیاش است، می‌فرستند. الک پسر خانواده که شیفته زیبایی تس شده، در موقعیتی او را مورد تعرض قرار می‌دهد و تس سرگشته و باردار به نزد خانواده بازمی‌گردد و فرزندش را به دنیا می‌آورد امّا طفل بیچاره که به شوربختی مادر نیست، طی چند هفته جان می‌سپارد. این بار تس برای کار به روستایی دورتر می‌رود و به عنوان شیردوش و کارگر مشغول به کار می‌شود، مهندس کشاورزی جوانی به نام انجل کلر که دوره کارآموزی خود را در آن مزرعه سپری می‌کند به تس علاقه‌مند می‌شود و تس نیز گرچه به او علاقه‌مند شده است، امّا با در نظر گرفتن گذشته غمبار خود، از وی دوری می‌کند. نهایتاً با پافشاری و سماجت انجل، تس و انجل ازدواج می‌کنند ولی شیرینی آن بسیار گذراست. تس نمی‌تواند راز خود را پنهان دارد و آن را با انجل در میان می‌گذارد، انجل برنمی‌تابد و تس را ترک می‌کند و مستاصل و بی هدف به آمریکای جنوبی می‌رود، تس تنها و آواره، در جستجوی کار در روستایی دیگر به چهره‌ای آشنا و نفرت‌انگیز برخورد می‌کند که در کسوت کشیش مردم را موعظه می‌کند، این فرد کسی نیست جز الک دوربرویل که بعد از فوت مادرش متحول شده و به لباس روحانیت درآمده، نگاه الک بناگاه با نگاه تس تلاقی می‌یابد، روز بعد الک لباس روحانیت را از تن به در می‌کند و از تس می‌خواهد که با او همراه شود، تس که خود را بی‌پناه و ناگزیر می‌بیند، این بار با چشمان باز، راه خطا را انتخاب می‌کند. در آن سوی ماجرا، انجل که خشمش فرونشسته و رنج غربت را برای هیچ می‌کشد در گفتگو با هموطنی، ماجرایش را بیان می‌کند و هموطن به او می‌گوید، تصمیم احمقانه‌ای گرفته است. انجل با همین حرف، در تصمیم خود بازنگری می‌کند و بازمی‌گردد و به جستجوی تس می‌رود. او را سپیده‌دم در مسافرخانه‌ای می‌یابد. تس او را که می‌بیند، دقیقه‌ای فرصت می‌طلبد، به اتاقش می‌رود و چاقویی را در سینه الک در غفلت خفته فرو می‌کند و با انجل همراه می‌شود، او می‌داند که زندگی غمبارش با اعدامی اجتناب ناپذیر پایان خواهد پذیرفت ولی شوق چند روز زندگی در کنار انجل او را از انديشيدن به سرنوشت محتومش باز می‌دارد‌. چند روز بعد تس دستگیر می‌شود ولی قبل از اعدام از انجل می‌خواهد که با خواهر کوچکترش ازدواج کند.

این داستان به صورت پاورقی در سال ۱۸۹۱ در روزنامه‌ای چاپ می‌شود ولی به علت مغایرت با فرهنگ عمومی جامعه بریتانیا در آن برهه دچار جرح و تعدیل فراوان می‌گردد. هاردی موفق می‌شود سال بعد آن را بصورت کتاب و بدون کم و کاست به طبع برساند. تنها نقطه ضعف داستان در شخصیت پردازی، تحول ناگهانی الک به خدمتگزار کلیسا است. در هیچ کجای داستان ردپایی از وجدان برای وی ترسیم نشده و در وی گرایشی به معنویت و یا علاقه مفرط به مادر نیز، نشان داده نشده است که این تحول ناگهانی را باورپذیر کند. هاردی می‌توانست با هر دلیل دیگر و در هر کسوت دیگری نیز وی را مجددأ وارد داستان کند اما به نظر می‌رسد وی دیدی منفی به روحانیت مسیحی انگلستان داشته و اینچنین خواسته است به طور نامحسوس با کلیسای انگلیس به مخالفت برخیزد. در ابتدای داستان نیز، خودنمایی اسقف در برابر فردی دائم‌الخمر، موجب نابودی زندگی تس می‌شود.

۱۴۰۳/۵/۱۹ صبح ۰۶:۲۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رابرت, کنتس پابرهنه, دون دیه‌گو دلاوگا, سروان رنو, مارک واتنی, Dude, Classic, پهلوان جواد, Emiliano, ترنچ موزر, کوئیک, مراد بیگ
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
عقاب - جروشا - ۱۳۹۴/۱۰/۱۰, عصر ۰۶:۰۹