[-]
جعبه پيام
» <زرد ابری> درود سروان رنو .آدمیرال گلوبال فرمانده دژ فضایی و مموله ی عزیز .حضور در کافه کلاسیک و در جمع شما اساتید و همه دوستان عزیز باعث افتخار است.
» <مموله> زرد ابری یعنی بازگشت امید دوباره به کافه افتخار دادین استاد
» <آدمیرال گلوبال> خانم کنتس پا برهنه و Emiliano عزیز ممنون از لطف شما .... جناب زرد ابری غافلگیر شدیم واقعا عالی بود ممنون
» <سروان رنو> لینک دانلود برنامه های بچه های گرین نو, باغ مخفی, چوبین, رمی, مسافر کوچولو, نگی و قورباغه ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...9#pid45729
» <کنتس پابرهنه> جناب آدمیرال عزیز مرسی برای به اشتراک گذاشتن دفتر خاطره انگیزتون
» <Emiliano> عااالی بود «آدمیرال گلوبال» عزیز. هم خیلی خاطره‌انگیز بود و هم می‌تونه مرجع خوبی برای آینده باشه.
» <آدمیرال گلوبال> دانلود دفتر جدول پخش برنامه های تلوزیونی از سال 76-86 https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...8#pid45708
» <آدمیرال گلوبال> با سلام ممنون از emiliano و مموله عزیز خوشحالم که مورد توجه قرار گرفت. لینک دانلود دفتر جدول پخش برنامه های تلوزیون تصحیح شد
» <مموله> آدمیرال عزیزم ممنون برا ثبت وضبط خاطرات خوش گذشته
» <رابرت> آه از این آشفته حالی... در "خاطرات سودا زده من" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45717
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 3 رای - 3.33 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
خاطرات سودا زده من
نویسنده پیام
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8063 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #51
RE: مردی با کیف سامسونت

(۱۴۰۲/۳/۲۶ عصر ۰۳:۳۴)رابرت نوشته شده:  

[quote='رابرت' pid='42817' dateline='1638136598']

اما رابطه من با توزیع‌کنندگان که غالباً دلالان بازار و صرفاً به دنبال پول بودند، بیش از دو-سه ماه دوام نمی‌آورد.

در سال ۱۳۷۹ به واسطه همکاران تدوین‌گر پخش اخبار سیما که آن سال‌ها از بهترین‌های تدوین سینما و تلویزیون و همگی تحصیل‌کرده دانشگاه‌های هنری بودند، با مردی آشنا شدم که شرایط بهتری نسبت به سایر توزیع‌کننده‌ها داشت. او پسر عموی یکی از فوتبالیست‌های مشهور وقت تیم ملی بود. کمی از سینما و هنر سر رشته داشت و از همه جالب‌تر اینکه گاه برای فیلم‌خانه ملی و واحد سمعی و بصری حوزه هنری در خیابان سمیه نیز فیلم تهیه می‌کرد.**

سال 1374 و 1375 من از دانشگاه بوعلی سینا در همدان ویدیو اجاره میکردم. از اسپارتاکوس بگیرید تا برباد رفته . حتی کارت عضویت گرفته بودم و شرط گرفتن فیلمهای جدید ، عودت فیلمهای قبلی. کسی هم کاری نداشت که فیلمها را در دستت بگیری یا پنهان کنی. حتی داخل شهر مراکز تعمیر دستگاه ویدیو و فروش آن هم وجود داشت. بیاد دارم یکبار مجبور شدم دستگاه آیوای خود را که فقط یکسال بود خریده بودم به یک تعمیرگاه ببرم و او با عوض کردن هد و تعمیر چرخ دنده ها آنرا به نوعی احیا کرد...

اما دهه شصت اوضاع اینگونه نبود. نوار ویدیو یا دستگاه آن اگر رویت میشد که کارت با اسفل السافالین و اداره منکرات و گشت ثارالله و کمیته بود. درصورت بازداشت هفتاد ضربه شلاق و ده تا پنجاه هزارتومان (که آنزمان مبلغ زیادی هم بود) پاداش سینما دوستی ات بود. کاری هم نداشتند فیلم هنری می بینی یا خزعبلات . قانون ، قانون بود. به یاد دارم دوستان و همکلاسیها روزی ویدیو و فیلم اجاره کرده بودند و در منزل یکی از آنها با پیغام و پسغام به دیدن فیلم رفتیم. صد نوار و یک تلویزیون سیاه و سفید... از شو هندی بگیرید تا فیلم رزمی و کلاسیک دوبله نشده تا اکشن... بیاد دارم یکبار سرخود را چرخاندم که ببینم بقیه درچه حالی هستند... هرکسی گوشه ای ولو شده و به خواب رفته بود... تنها کسی که در حالت چمباتمه جلو تلویزیون هنوز دوام اورده بود منصور بود و تنها صدای غیر صدای فیلم ، صدای تیک تیک ثانیه شمارساعت که عقربه ساعت شمارش ساعت 6 صبح را نشان میداد و آمیتا باچان که با تیری که از چله رها میکرد و آنرا به هواپیمای درحال پرواز میدوخت و با طناب به تیر بسته شده اش از اسب درحال تاخت به داخل هواپیمای درحال پرواز می رفت... آن شب نخوابیدم و دیدن آنهمه فیلم تا 6 بعدازظهر بطول کشید...

اگر گزارشت (ببخشید راپرتت) را میدادند که ویدیو داری ، سه سوته مامور توی خانه بود. یکبار به منزل کسی ریخته بودند. زن خانه مشغول پهن کردن نانهایی بود که از نانوایی خریده بود. بمحض شنیدن صدای ماموران ، ویدیو را زیر نان ها پنهان کرده بود. ماموران هرچه گشته بودند چیزی نیافته و بر بانی و راپرت دهنده فحش داده و رفته بودند ...

حکایتی بود دوران ویدیو ... حکایتی است هرچیز ما مُنِع در هر زمانی ... که بعدها اسباب خنده آیندگان است. الانسانُ حریصٌ ما مُنِع (انسان به هرچیزی که از آن منع شود راغب تر و حریص تر میشود)

۱۴۰۲/۴/۱۰ عصر ۰۱:۲۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Emiliano, رابرت, Classic, مورچه سیاه, مارک واتنی, اکتورز, سروان رنو, BATMAN, rahgozar_bineshan, مورفیوس, کوئیک, soheil, Dude, آدمیرال گلوبال
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
خاطرات سودا زده من - سروان رنو - ۱۴۰۰/۶/۳۰, عصر ۱۰:۰۹
پیش شماره - رابرت - ۱۴۰۰/۶/۳۱, عصر ۰۹:۳۵
خارج از نوبت - رابرت - ۱۴۰۰/۷/۱۸, عصر ۱۱:۳۲
آنا... - رابرت - ۱۴۰۱/۲/۵, عصر ۰۵:۲۷
RE: آنا... - مموله - ۱۴۰۱/۲/۵, عصر ۰۹:۳۵
RE: خاطرات سودا زده من - سروان رنو - ۱۴۰۲/۲/۳۱, صبح ۰۱:۱۸
RE: خاطرات سودا زده من - Classic - ۱۴۰۲/۳/۱, صبح ۱۱:۰۵
RE: خاطرات سودا زده من - سناتور - ۱۴۰۲/۳/۴, عصر ۰۳:۲۳
RE: خاطرات سودا زده من - سروان رنو - ۱۴۰۲/۱۱/۲۵, عصر ۱۰:۳۵