[-]
جعبه پيام
» <لوک مک گرگور> پت و مت یا جن و جودی؟! https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...9#pid45599
» <شارینگهام> پست بسیار زیبا و سینمایی ورزش 3 در وصف برد پرگل آلمان https://www.varzesh3.com/news/2048718
» <سروان رنو> آقای اسمیت به واشنگتن می رود ! ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...5#pid45595
» <رابرت> "ناصر"های گوینده-دوبلور در "خاطرات سودا زده من" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...2#pid45592
» <شارینگهام> تقدیم به کنتس عزیز: «نومید مشو ،امید می‌دار ای دل* در غیب عجایب است بسیار، ای دل»
» <کنتس پابرهنه> جناب شارینگهام عزیز مرسی برای این کشفیات... پس من از حالا به خودم وعده ی پنجمین ستاره رو دادم.
» <سروان رنو> بحث تاریخی درباره مهاجران و تیم ملی فوتبال آلمان و فرانسه ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...8#pid45568
» <شارینگهام> سلام و درود ، خوش آمدید
» <master of puppet> سلام به تمامی کاربران کافه کلاسیک
» <Emiliano> «مرتضی اردستانی» عزیز هم رفت. ایشون چهره‌پرداز بودن و گاهی بازی می‌کرد. نقش کوچیکی هم در تله‌تئاتر «برده رقصان» داشتن.
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
آورده اند که ...
نویسنده پیام
پیرمرد آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 253
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۶/۶
اعتبار: 55


تشکرها : 6321
( 4665 تشکر در 174 ارسال )
شماره ارسال: #3
RE: آورده اند که ...

در این ساعات آخرین سال 1393 تصمیم گرفتم برای هدیۀ سال نو نکاتی را به مقتضای کسوت پیرمردی ام بیان کنم که امیدوارم حداقل آن را تماماً بخوانید و فرض بفرمایید که در محضر پدر یا پدربزرگتان برای عید دیدنی هستید و سخنان او را گرچه نمی پسندید امّا به حرمت موی سپیدش تحمّل می کنید.

شاید بهتر بود این مطلب را در بهارانه... بنویسم امّا متن دوست عزیز حمید هامون چنان زیبا بود که نخواستم با ارسال من از نظر صاحبدلان مخفی شود.

آورده اند که... تاجری پیر و ثروتمند و خسیس که اموال و اشیاء قیمتی بسیار داشت، صاحب فرزندی نااهل بود که چون از پدرش امید کرم نداشت، هر شب اشیاء قیمتی پدر را که خوابی سنگین داشت، می برد و گناهش به گردن نوکر خانه می افتاد و هر صبح نوکر به جرم آش نخورده، دهانش می سوخت و جرأت دم برآوردن هم نداشت چرا که به جرم جسارت به ارباب زاده، تاوانش دو چندان می شد.

نوکر پس از تفکّر بسیار تصمیم گرفت که آقازاده را در حین ارتکاب جرم به ارباب بنمایاند و خود را از مشقت برهاند. بدین منظور طوطی سخنوری را از دوستی به امانت گرفت و به کمک و وسوسۀ قند به او آموخت که در صورت کم شدن اشیاء فریاد دزد! دزد! سر دهد. چون طوطی خوب درس را فراگرفت، نوکر او را نزد عتیقه های تاجر گذاشت و منتظر دستبرد آقازاده شد. ارباب زاده آمد و طبق عادت معهود آنچه که می خواست برداشت و برد و طوطی دم بر نیاورد. چون جوان دزد رفت، نوکر به نزد طوطی آمد و او را مؤاخذه کرد که چرا صدایی در نیاورده و برای ادب کردن او ظرف قند را از قفسش خارج کرد که در این لحظه طوطی فریاد برآورد دزد! دزد! و تاجر برخاست و نوکر بیچاره عذابش دوبرابر شد.

غرض از این حکایت اینکه در این لحظات آخر امسال کلاهمان را قاضی کنیم و ببینیم به قول اطباء آستانۀ دردناکی ما کجاست؟ رگ غیرت ما کجا می جنبد؟ کدام ضربه ما را تکان می دهد؟ که بزرگی انسان نه به مالش و نه به علمش که به بزرگی دغدغه هایش است. آیا از دیدن رنجهای بشر بر می آشوبیم؟ آیا شبی فکر می کنیم که فلان همسایه مان چه می خورد، چه می پوشد، یا از مریضش چگونه پرستاری می کند؟ یا در بستر فکر می کنیم که آن کودک آدامس فروش سر چهارراه که همین ظهر امروز دیده ایم شب در کدام بیغوله می خوابد؟ آیا افق دیدمان از مرزهای وجودی خودمان و چند نفر دور و برمان خارج می شود و بدون توجّه به القائات شبکه های داخلی و خارجی به مردمانی که از اقلّ امکانات زندگی در این دنیای بی رحم محرومند می اندیشیم؟

غیرت و تعصّب برعکس آنچه که امروزه بعضی از روشنفکران در مورد آن بیان می کنند و آن را جزئی از بی فرهنگی و گاهی حیوانیّت می دانند، از اقتضائات لاینفکّ بشر است. همۀ ما به نوعی در جای مقتضی غیرت خود را نشان می دهیم گرچه معمولاً آنانی که از سائیده شدن گوشه ای از روشنفکریشان واهمه دارند، غیرت را در مسائل ناموسی و مذهبی حتّی المقدور نشان نمی دهند امّا همان ها هم گاهی تعصّبشان را در موضوع هایی بسیار سخیف تر مانند طرفداری از باشگاه ورزشی و یا ورزشکاری یا یک هنرمند و یا جناحی سیاسی و... نشان می دهند.

در این لحظات آخر سال به دغدغه هایمان بیندشیم و وزن آنها را برآورد کنیم و ببینیم امسال برای چه دل که را شکسته ایم و بر که خشم گرفته ایم...

شاید گاهی بازیابی تنظیمات کارخانۀ هستی، ما را با فطرتمان بیشتر آشنا کند. بهار فصل مناسبی برای انتخاب این گزینه است.

پیشاپیش سال نو بر همگان مبارک باد و سرشار از شادی و موفقیت در تمامی جوانب زندگی!

۱۳۹۳/۱۲/۲۹ صبح ۱۲:۱۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : خانم لمپرت, فرانکنشتاین, اسپونز, ژان والژان, رضا خوشنویس, بلوندی غریبه, حمید هامون, BATMAN, دن ویتو کورلئونه, Papillon, سروان رنو, rahgozar_bineshan, Kurt Steiner, برو بیکر, واتسون, جیمز باند, کنتس پابرهنه, مراد بیگ, باربوسا, کلانتر چانس
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
آورده اند که ... - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۳/۱۲/۱۸, صبح ۰۹:۱۸
RE: آورده اند که ... - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۳/۱۲/۲۳, صبح ۰۸:۲۳
RE: آورده اند که ... - پیرمرد - ۱۳۹۳/۱۲/۲۹ صبح ۱۲:۱۲
RE: آورده اند که ... - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۴/۱/۱۳, صبح ۱۲:۴۸
RE: آورده اند که ... - زرد ابری - ۱۳۹۴/۱/۱۸, عصر ۰۹:۵۴
RE: آورده اند که ... - منصور - ۱۳۹۴/۳/۲۳, صبح ۰۸:۲۳
RE: آورده اند که ... - پیرمرد - ۱۳۹۴/۳/۲۳, عصر ۱۲:۲۹
RE: آورده اند که ... - منصور - ۱۳۹۴/۳/۲۴, صبح ۰۹:۲۲
RE: آورده اند که ... - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۳/۲۴, عصر ۰۹:۲۰
RE: آورده اند که ... - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۴/۴/۱۲, عصر ۰۸:۳۳
RE: آورده اند که ... - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۴/۲۴, عصر ۰۲:۰۶
RE: آورده اند که ... - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۴/۴/۲۸, عصر ۰۳:۴۲
RE: آورده اند که ... - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۵/۲, عصر ۰۳:۴۶
RE: آورده اند که ... - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۴/۵/۱۳, صبح ۰۸:۳۲
RE: آورده اند که ... - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۴/۵/۱۴, عصر ۱۱:۳۴
RE: آورده اند که ... - ژیگا ورتوف - ۱۳۹۴/۶/۱۴, عصر ۰۱:۴۸
RE: آورده اند که ... - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۴/۶/۱۹, صبح ۰۶:۴۰
RE: آورده اند که ... - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۴/۶/۳۰, عصر ۰۸:۳۶
RE: آورده اند که ... - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۴/۱۰/۸, عصر ۰۸:۵۲
RE: آورده اند که ... - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۹۴/۱۰/۱۳, عصر ۰۳:۳۹
RE: آورده اند که ... - آقای همساده - ۱۳۹۵/۱/۲۳, صبح ۱۱:۳۲
RE: آورده اند که ... - سروان رنو - ۱۴۰۱/۳/۱۹, صبح ۱۰:۵۰
RE: آورده اند که ... - کلانتر چانس - ۱۴۰۱/۴/۸, صبح ۱۰:۴۸
RE: آورده اند که ... - کلانتر چانس - ۱۴۰۱/۴/۲۱, صبح ۰۸:۳۸