(۱۳۹۴/۳/۲۳ صبح ۰۸:۲۳)منصور نوشته شده: [ -> ]
سالها قبل وقتی عطا بهمنش (گزارشگر مشهور ورزشی) در ماهنامه فیلم و همزمان با درگذشت علی حاتمی و اندر حواشی فیلم جهان پهلوان (تختی) مقاله ای نوشت صراحتا اعلام کرد که علیرغم ادعای عموم مبنی بر کشته شدن غلامرضا ، او خودکشی کرده است ، ...
مرحوم فردین به صراحت ، مرگ تختی را خودکشی ذکر میکند ...
چنانچه همۀ کاربران محترم می دانند، شخصاً آغازگر هیچ بحثی نیستم و هیشه سعیم بر آن بوده که از تنشها بکاهم و اگر این پاسخ را به اظهارات سرور بزرگوار جناب منصور می نویسم صرفاً در جهت تبیین واقعیّاتی است که نسل جوان ما در پی سلسله وقایعی از آن بی خبر مانده اند.
من به هیچ وجه شخص پرست و مجذوب قهرمانان ورزشی و ستارگان هنری نیستم ولی توجه دوستان را به جواب جناب منصور به دوستمان جناب ژیگا که فیلمهای از نوع فیلمفارسی را فاقد ارزش هنری می دانست فرمودند، جلب می کنم:
(۱۳۹۴/۳/۱۶ صبح ۰۸:۰۹)منصور نوشته شده: [ -> ]
(۱۳۹۴/۳/۱۲ عصر ۱۲:۳۶)ژیگا ورتوف نوشته شده: [ -> ]
الباقی فیلم ها هم یک مشت آشغال و تصاویر مستهجن و دل بهم زن هستند که فقط بدرد موزه می خورند . تا آیندگان ببینند چه بنجل هایی را بنام هنر در مقطعی از تاریخ بخورد مردم می دادند و همه می دانیم کسانی که به موزه می روند هرگز با ظرف های سفالی دوهزار ساله آب نمی نوشند . ظرف سفالی دو هزار ساله امروزه برای هدف های دیگری نگهداری می شود .
لزومی ندارد هر کس آثار مبتذل آن دوره را برای دیدن و داشتن تهیه کند.اگر گرایشی برای دیدن این قبیل فیلم ها مشاهده می شود ناشی از هزار مشکل روانی و روحی و تاریخی مردمی است که راه را عوضی می روند.
آثاری که در قالب هنر (در مفهوم خاص) تولید میشوند (از نقاشی بگیرید تا سینما) هرچه باشند باید نگهداری و بدقت مراقبت شوند. هرچه که باشند. یک فیلم با یک آشغال فرق دارد. آشغال را باید دور انداخت . چرا؟ چون یک زباله قابلیت خود را در قالب مصرفی که از آن میشود پس داده است و مجددا قابل در همان شکل قابلیت استفاده نیست (بازیابی ها را کنار بگذارید) ، اما یک اثر هنری را نه. هرچه که باشد. هرکدام ازینها بیانگر ذائقه های مردم در دوره ای خاصند. هریک از اینها مبین بخشی از فرهنگ (مرده یا زنده ، ابدی یا مقطعی) یک ملتند ، هریک از اینها حکم آجرهائی را دارند که بنای یک ساختمان به اسم سینما را ساخته و پرداخته کرده اند. شما حق ندارید آجرهائی را از این ساختمان بیرون بکشید که از رنگ و جنس آنها خوشتان نمی آید. حق دارید خود نپسندید اما حق ندارید به دیگران هم دیکته کنید که نپسندند و آرشیو آنها را جمع آوری نکنند و در مورد آنها صحبت نکنند و از آنها دفاع نکنند.
مردم ما ذائقه های کم و بیش ثابتی دارد. این ذائقه ها زمانی خود را در قالب فردین و ناصر ملک مطیعی نشان میداد. آرزوی رسیدن به آرزوها ، یک شبه پولدار شدن ، داشتن چهره ای زیبا که جنس مخالف در برابرش کرنش کند ، مردانگی و صلابت در برابر ظلم ، وفای به عهد ، خوشبختی و ... مردم ما تمام این خصلتهای ستوده را زمانی در هیبت فردین می دید. مردی که تمام اینها را یکجا داشت. در قالب یک فیلم. آرزوهای مردم روی پرده سینماها بود. مردم از سینما (با تمام نقصها و نداشته هایش) تا عمق جان لذت می بردند. توجهی نمیکردند که کارگردانی و موسیقی و چهره پردازی و فیلمبرداری و دکوپاژ یعنی چه. آنچه بود سینمای دل ها بود. مردم دوست داشتند علی بی غمی را ستایش کنند که واقعا گنج قارون نمیخواست . کسی که برده ثروت باشد در دیدگاه مردم محکوم به فناست. مردم دوست داشتند در پرده سینما ثروتمندان متکبر را کوچک و کوچکهای جامعه را بزرگ ببینند چراکه عامه مردم از جنس همین کوچک ها بودند. شما با تحقیر آنگونه سینما در واقع خط بطلان بر آرزوهای مردمی میکشید که خود بخشی از آنید. درست است که از لحاظ هنر سینما این فیلمها عمدتا ضعیف بودند اما هرچه بودند مبین آمال این ملت بودند. مردم ما با این فیلمها و قهرمانانشان زندگی کرده اند. و شما از این آمال و آرزوهای مردم تعبیر به مشکلات روانی ایشان میکنید و سرخود را بالاتر هم میگیرید تا مبادا بر تک تک جملات شما خدشه ای وارد شود.
شما گفتۀ ایشان را توهین به قشری دانستید که آرزوی رسیدن به آرزوها ، یک شبه پولدار شدن ، داشتن چهره ای زیبا که جنس مخالف در برابرش کرنش کند ، مردانگی و صلابت در برابر ظلم ، وفای به عهد ، خوشبختی و ... مردم ما تمام این خصلتهای ستوده را زمانی در هیبت فردین می دید. آیا تمامی مردم ما ذائقه شان ملک مطیعی و فردین بود؟ آیا دیگرانی که به سینما نمی رفتند مردم ما نبودند و می توان به قهرمان آنها اهانت کرد؟ امّا این ادعای فردین و بهمنش توهین به مردمی است که تختی اسوۀ مردانگی و زبان مخالفت آنان با حکومتی است که امثال بهمنش و فردین نه تنها با آن مشکلی نداشتند بلکه در آن رشد یافتند. توهین به مردمی که فکر می کردند و در هپروت یک شبه پولدار شدن نبودند، توهین به مردمی که از ظلم نفرت داشتند و نفرتشان از فحشا و فساد حکومت پهلوی را در سیمای تختی نشان می دادند. توهین به مردمی که ایرانی به معنی واقعی کلمه بودند.
تختی چرا باید دچار افسردگی باشد زمانی که مردم علی رغم 5بار شکستش در رقابت نهایی جهانی هنوز او را دوست داشتند؟
تختی در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن به همراه امامعلی حبیبی نخستین مدالهای طلای تاریخ ورزش ایران در بازیهای المپیک را کسب کرد. او با یک مدال طلا و دو مدال نقرهٔ المپیک، دو طلا و دو نقرهٔ قهرمانی جهان و یک طلای بازیهای آسیایی در فهرست برترینهای قرن فیلا در جایگاه سیزدهم قرار دارد. او یکی از سه کشتیگیر ایرانی (در کنار امامعلی حبیبی و عبدالله موحد) است که تصویر آنها در تالار افتخارات فیلا نصب شده است.
چه کسی تضمین داده که بهمنش و فردین راستگو هستند و محضاً لله این سخنان را گفته اند؟ اگر فردین آنقدر جوانمرد بود که در خفا خرج کفن و دفن تختی را داده هوشنگ کاووسی از کجا می دانست و چرا فردین از او نخواسته بود که هیچگاه این موضوع را فاش نکند؟ آیا واقعاً جنازۀ تختی 37 ساله بر زمین می ماند؟ آیا بهمنش و فردین پلیس جنایی بودند یا پزشک کالبد شکاف در پزشکی قانونی، که فهمیده بودند تختی خودکشی کرده و به قتل نرسیده؟چرا فردین نباید به تختی که در میدان کشتی به پهلوانی رسید، حسادت کند زمانی که خودش در کشتی و میدان مردانگی موفقیّتی نیافت و با رقصیدن و حرکات ناشایست و خارج از عرف در فیلمها مشهور شد؟(من قصد توهین به فردین را ندارم و این چیزی است که می توانید در فیلمهای وی ببینید)، تختی اعتقادات مذهبی قوی داشت و تمام افتخارات و نشان های خود را وقف آستان مقدس حضرت علی بن موسی الرّضا علیه السلام کرده بود و یک فرد مذهبی که به آخرت معتقد است چنین در برابر مشکلات تسلیم نمی شود، و حتّی مهدی اخوان ثالث نیز در شعر خوان هشتم او را مقتول دستگاه ساواک می دانست.
هر کدام از کاربران محترم این کافه فقط و فقط اگر یک زندانی سیاسی دوران پهلوی را از نزدیک بشناسند و شکنجه های وحشیانۀ آنها را بشنوند و ببینند، می فهمند که از حکومت ها نه تنها قتل جوانمردان که هزار جنایت فجیع تر برمی آید.
در حکومتی که کتاب داستانی خرمگس اثر اتل لیلیان وینیچ به به علت ماهیت انقلابی اش ممنوع الطّبع بوده، و فیلم محمّد رسول الله تنها به علّت یکی دو صحنه تظاهرات در مکّه اکران نشده، زنده بودن تختی که خاری در چشم شاهپور غلامرضا پهلوی بوده چگونه تحمّل می شده است؟
این چه مجموعه ای در مخالفت با تحرّکات سیاسی مردم ایران در زمان مصدّق است که از سمت افراد معلوم الحالی چون خسرو معتضد و سرسپردگان سابق دستگاه پهلوی در این زمان شکل گرفته و هر دم از این باغ بری می رسد؟ و عجیب این است که ایشان در صدا و سیما و دستگاه فرهنگی امروز ما دارای تریبون نیز می باشند؟
امّا در انتها عرض می کنم، برای از بین بردن یک قهرمان، که تاریخ گواه پاکی اوست، این گفته ها کافی نیست و همه می دانند:
سنگ بد گوهر اگر کاسۀ زرّین بشکست قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود
مصرّاً تأکید می کنم که منظور از این شعر جناب منصور که تنها راوی روایت دیگران است، نمی باشد بلکه منظور کسانی هستند که در زمان زندگی و اوج محبوبیت تختی جرأت دم برآوردن در مقابلش را نداشتند و امروز بعد از 40-50 سال به قبر بی دفاع او لگد می پرانند.