![]() |
||
دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - نسخه قابل چاپ +- کافه کلاسیک (https://cafeclassic5.ir) +-- انجمن: تالارهای تخصصی (/forumdisplay.php?fid=10) +--- انجمن: هنر دوبله و زیرنویس (/forumdisplay.php?fid=13) +--- موضوع: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران (/showthread.php?tid=184) |
||
دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - محمد - ۱۳۸۹/۱/۲۱ عصر ۰۵:۴۴ این بخش اختصاص دارد به این که، کدام دوبلور در چه فیلم یا فیلم هایی به جای بازیگر مورد نظر گويندگي کرده است. برای آغاز این بخش با بيوگرافي و معرفي دوبلورهاي استاد بهروز وثوقی اسطوره ی سینمای ایران شروع می کنم. بهروز وثوقی با نام اصلی خلیل وثوقی در 20 اسفند 1316در خوی(آذربایجان غربی)متولد شد.در اواخر تابستان 1317 خانواده ی وي به تهران مهاجرت کردند او در آن زمان 6 ماهه بود.بهروز وثوقی در سال 1340با بازی در فیلم صدکیلو داماد رسما وارد سینما شد.البته 3 سال قبل تر از آن, يعني در سال 1337 وارد دوبله شده بود.و همزمان با بازیگری به کار دوبله هم می پرداخت.وی تا سال 1357 در 55 فیلم سینمایی بازی کرد.آخرین فیلمش در ایران فیلم نفس بریده بود.بعد از انقلاب به آمریکا مهاجرت کرد و در آن جا در 6_7فیلم بازی کرد.2 برادرش به نام های چنگیز و شهراد بازیگر هستند.وي همسر سايق گوگوش مي باشد.بهروز وثوقي در حال حاضر در شهر سانفرانسیسکو آمریکا به همراه همسر خود خانم کتایون امجد زندگی می کند. دوبلورهاي بهروز وثوقي : چنگیز جلیلوند : (16 فیلم) نفس بریده - بت - بت شکن - ماه عسل - ذبیح - کندو - ممل آمریکایی - همسفر - دشنه - فرار از تله - دور دنیا با جیب خالی - طوقی - لیلی و مجنون - ایمان - امروز و فردا - بیست سال انتظار
منوچهر اسماعیلی : (14 فیلم) سوته دلان - خاک - نفرین - بلوچ - غریبه - داش آکل - رشید - یک مرد یک شهر - پنجره - رضا موتوری - دنیای آبی - قیصر - بیگانه بیا - هاشم خان
بهروز وثوقی : (12 فیلم) گوزنها - سازش - تنگسیر - گرگ بیزار - قهرمانان - دزد بانک - عروس دریا - دختر ولگرد - لذت گناه - فرشته ای در خانه من - گل گمشده - صدکیلو داماد
منوچهر زمانی : (10 فیلم) دزد سیاهپوش - بر آسمان نوشته - دشت سرخ - گرداب گناه - منهم گریه کردم - هنگامه - دالاهو - زنی به نام شراب - خداحافظ تهران - تنگه اژدها
حسين عرفاني : كاروانها
RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - محمد - ۱۳۸۹/۱/۲۶ عصر ۰۵:۴۷ جمشید هاشم پور ( آریا ) متولد 3 فروردین 1323 در تهران.با بازی در فیلم جهنم سفید در سال 1347 وارد سینما شد. دوران بازیگری وی را می توان به 3 بخش تقسیم کرد : دوره اول : از سال 1347 تا 1350 در این دوره وي در چند فیلم ایفای نقش کرد و در سال 1350 از سینما کناره گیری کرد. دوره دوم : از سال 1360 تا 1364 در این دوره بعد از گذشت 10 سال یعنی در سال 1360 با بازی در فیلم خط قرمز دو مرتبه به سینما بازگشت.در این دوره بود که با بازی در فیلم تاراج به شهرت و محبوبیت رسید.هر فیلمی که او در این دوره بازی می کرد بسیار پرفروش می شد.در سال 1364 براساس سیاست های وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی آن زمان مبنی بر عدم ستاره سازی, وی به مدت 3 سال ممنوع الفعالیت شد. دوره سوم : از سال 1367 تا به حال بعد از 3 سال ممنوع الفعالیت بودن با بازی در فیلم روز باشکوه مجددا به سینما بازگشت.وی بعد از اين فیلم تا به حال به بازیگری مشغول است. دوبلورهاي جمشيد هاشم پور : منوچهر اسماعیلی : (23 فیلم) تاراج - مادر - قرق - قافله - ضربه طوفان - پرواز از اردوگاه - پادزهر - آخرین خون - نیش - مجازات - سربلند - روز دیدنی - دیوانه وار - آخرین بندر - ویرانگر - گروگان - فاتح - جوانمرد - یورش - یاغی - شبیخون - زخمی - چشم عقاب
ايرج ناظريان : (6 فیلم) مرد جنگل - نقطه ضعف - بالاش - عقابها - یوزپلنگ - تیغ و ابریشم
حسین عرفانی : (4 فیلم) خط قرمز - دادشاه - گلها و گلوله ها - دشمن
بهرام زند : (2 فیلم) افعی - عقرب
ابوالحسن تهامی : خوشگلترین زن عالم
منوچهر زمانی : قسمت
سعید مظفری : عشقی ها
ناصر ممدوح : پایگاه جهنمی
منوچهر والی زاده : یاران
ناصر طهماسب : لاک پشت همینطور در فیلم مسافرری،رحمان باقریان!!! به جایش گویندکی کرده است. جمشيد هاشم پور و محمد پورغلامي در نمايي از فيلم گروگان (1374) RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - بهزاد ستوده - ۱۳۸۹/۱/۲۷ صبح ۰۶:۴۸ جمشید هاشمپور متولد تهران "سلسبیل وهاشمی " یوزپلنگ1364 تیغ وابریشم 1365 روز باشکوه 1367 درسال1366بدلیل ازدواج درهیچ فیلمی بازی نکرد سه فرزند دختر دارد و ممنوع التصویر نشده است تکمیل دوبلورها منوچهراسماعی عشق و مرگ رنـجر باشگاه سری(ازقلم افتاده بود) حسین عرفانی دادشاه(منوچهر اسماعیلی سعیدراد را صحبت کرده) فرمان نصرت ا... حمیدی درفیلم قهرمان به مدیریت خسرو خسرو شاهی بجای خودش صحبت کرد که نتیجه فاجعه بود برای فیلم واکنش پنجم برنده سیمرغ بلورین نقش اول مرد شد فیل های جنجال پول ایوا... و فیلم کوتاه بیعت را هم به کارنامه جمشید هاشمپور اضافه کنید باتشکر از محمدرضا و پوزش از اینکه گاهی فضولی می کنم RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - ایرج - ۱۳۸۹/۱/۲۷ صبح ۰۸:۴۵ محمد علي فردين فردين در سال 1309 در تهران به دنيا آمد. وي قبل از ورود به سينما در ورزش كشتي فعاليت ميكرد.مدتها قهرمان كشور در رشته آزاد و فرنگی بود. مدت 10 سال عضو تیم ملی ایران بود و در مسابقات تیم ملی در ورشو - سوئد - توکیو شرکت کرد. در مسابقات جهاني سال 1954 توكيو نائب قهرمان جهان شد. و در مسابقات تیم به تیم در سوئد بدون هیچ شکستی اول شد. اولين فيلمي كه بازي كرد چشمه آب حيات در سال 1338 بود. او بعد از اين فيلم در سينما به عنوان نقش اول فعال بود. آخرين فيلم وي ايفاي نقش در فيلم برزخيها بود. او در بعد از انقلاب ممنوع الكارشد. فردين در 18 فروردين 1379 به رحمت خدا رفت.
دوبلورهاي فردين
چنگيز جليلوند فردا روشن است-زنها فرشته اند-زمين تلخ-دهكده طلايي-مو طلايي شهر ما-ببر كوهستان-خوشگل خوشگلا-جهان پهلوان-انسانها-ساحل انتظار-طوفان نوح- امير ارسلان-خشم كولي-مردي از جنوب شهر-دنياي پر اميد-بهشت دور نيست- سكه شانس-قصر زرين-مردانه بكش-كوچه مردها-گنج قارون-قهرمان قهرمانان- مرد هزار لبخند-ميعادگاه خشم-راز درخت سنجد-ايوب-گدايان تهران-حاتم طايي-هماي سعادت-جهنم+من-جوانمرد-قصه شب-مسير رودخانه-بابا شمل سلام بر عشق-ناجورها-قرار بزرگ-بر فراز اسمانها-تعصب-مردان خشن- ياقوت سه چشم-طوفان برفراز پاترا-مردي از تهران-عشق و انتقام -آقاي قرن بيستم-جبار سرجوخه فراري (دوبله دوم)-نعره طوفان
ايرج ناظريان شكست ناپذير-مواظب كلات باش
منوچهر اسماعيلي غزل - برزخيها
ايرج دوستدار جبار سرجوخه فراري (دوبله اول)
عطاالله كاملي گرگهاي گرسنه
منوچهر زماني يك خوشگل و هزار مشكل یادی از یک نام - بانو - ۱۳۸۹/۱/۲۷ صبح ۱۱:۳۵ گاه نکته ای در یک نوشته توجهم را جلب می کند که هرچه می جویم تالاری هم موضوع برای نوشتنش نمی یابم و متاسفانه مجبور به برهم زدن نظم می گردم و آنرا زیرنویس نوشته های دوستان قرار می دهم... پیشاپیش عذرخواهی مرا بابت این نوشته که از نام جمشید هاشم پور آغاز می شود و می رود تا .......! بپذیرید. تقریبا تمامی منابع آغاز بازیگری جمشید هاشم پور را از سال 1347 و با فیلم جهنم سفید مرحوم خاچیکیان ذکر می کنند، پیش از آن، ایشان با فیلم فراری (عباس کسایی 1346) وارد سینما شد، اما به واقع کشف او توسط مرحوم خاچیکیان(به قول برخی هیچکاک سینمای ایران) و از دنیای ورزشهای رزمی (کنگفو) صورت گرفت... خاچیکیان با این لقب و عنوان به سختی در جدال بود، در مصاحبه ای گفته بود که نه ساموئل هیچکاک است و نه هیچکاک ساموئل! ((...هیچکاک در شرایط و زمان خودش توانست هیچکاک بشود، او اگر به ایران می آمد و یا در ایران بود هیچش می رفت و کاکش می ماند! متاسفانه امر به من و همه ما مشتبه شده و تصور می کنیم همه چیز را بلد هستیم! سینما عظمت دارد و من الان بعد از 35 سال تازه یاد گرفته ام که سینما چیست. از من برای کارگردانی فیلم یوزپلنگ همین جوانهایی که در بنیاد فارابی هستند ایراداتی گرفتند که بجاست. اینکه به خود ببالیم که شبیه فلان هنرپیشه سینما هستیم و یا چه... اینها به اصطلاح کشک است، باید خودمان باشیم و برای خودمان بسازیم...)) (مجله دنیای سخن – شماره ششم- اول خرداد ماه 1365) از کارگردانی و تهیه کنندگی و فیلمنامه نویسی گرفته تا گاه آهنگسازی، در کارنامه خاچیکیان یافت می شود، و مثلا مسعود کیمیایی سینما را با دستیاری خاچیکیان در خداحافظ تهران به سال 1345 آغاز کرد... گذشته از هاشم پور، از جهان ورزش، عزیز اصلی و امام علی حبیبی و حبیب الله بلور نیز بازی در سینما را با وی تجربه کردند که ماندگار نشدند. برخی از فعالان عرصه دوبلاژ نیز در فیلمهای ایشان بازی داشته اند که از آن جمله می توان به این نامها اشاره کرد: ایرج دوستدار در (دختری از شیراز 1333، خون و شرف 1334) / هوشنگ مرادی در (شب نشینی در جهنم1336، یک قدم تا مرگ 1340) / عبدالله بوتیمار در (یک قدم تا مرگ1340، دلهره1341، ضربت 1343، سرسام1344، عصیان1345، بی عشق هرگز1345، قصه شب یلدا 1349، اضطراب 1355) / کنعان کیانی و محمد علی زرندی در (شب نشینی در جهنم 1336) / شمسی فضل اللهی در (قاصد بهشت 1337) / فرشید فرزان در (عصیان 1345 و من هم گریه کردم 1347) / شهاب عسگری در (کوسه جنوب 1357) و علی تابش و مرتضی احمدی در فیلمی با عنوان (جعفر جنی و محبوبه اش 1352) که برای این یکی خاچیکیان تنها تهیه کننده بود. نخواستم دراین تالار که موضوعی دیگر دارد بیش از حد مجازم به ایشان بپردازم، پس تنها ختم کلام به این داستان که شاید همین یک قدم او در شب نشینی در جهنم ساخته شده به سال 1336، توانست راه را برای بسیاری از نوآوری های سینمایی و تکنیکهای بعدی باز کند... ایرانی جماعت منتظر است اولین نفر گامی بردارد تا باقی ترسشان بریزد! ساموئل خاچیکیان در 30 مهر 1380 از دنیا رفت...روحش شاد. RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - محمد - ۱۳۸۹/۱/۲۷ عصر ۰۲:۰۰ با تشکر از جناب آقای ایرج اين موارد رو هم به دوبلورهاي فردين اضافه كنيد : فریاد نیمه شب : چنگیز جلیلوند جهنم زیر پای من : منوچهر اسماعیلی شکوه جوانمردی : چنگیز جلیلوند RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - محمد - ۱۳۸۹/۱/۲۷ عصر ۰۳:۰۷ (۱۳۸۹/۱/۲۷ صبح ۰۶:۴۸)بهزاد ستوده نوشته شده: با تشكر از شما دوست عزيز چند نكته در مورد مطالبي كه ذكر كرديد: جمشيد هاشم پور هر دو فيلم يوزپلنگ و تيغ و ابريشم رو در سال 1364 بازي كرد و اتفاقا هر دو هم در سال 1365 به نمايش درآمدند.به همان دليلي كه ذكر كردم ايشان در فاصله سالهاي 64 تا 67 ممنوع الفعاليت شد.و با پيگيري هاي كيانوش عياري كارگردان فيلم روز باشكوه ممنوع الفعاليتي ايشان لغو شد و ايشان توانست در فيلم روز باشكوه بازي كند. فيلم رنجر,اصلا دوبله نشده است اين فيلم صدابرداري سر صحنه شده است.بنابراين منوچهر اسماعيلي به جاي ايشان حرف نزده است. مدير دوبلاژ فيلم قهرمان, امير هوشنگ زند است. جمشيد هاشم پور علي رغم تمام تواناييهايي كه دارد هنوز برنده سيمرغ بلورين جشنواره فيلم فجر نشده است.وي فقط نامزد دريافت جايزه براي فيلم واكنش پنجم بوده است.وي يكبار ديپلم افتخار جشنواره رو به خاطر فيلم هيوا دريافت كرده است. RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - بهزاد ستوده - ۱۳۸۹/۱/۲۷ عصر ۰۴:۱۸ تشکر از توضیح بجا وصحیح فیلم رنجر دوبله نشده ولی منوچهر اسماعیلی بجای جمشید هاشمپور حرف زده فیلم را ملاحظه کنید متوجه می شوید در فیلم دلشکسته منوچهر اسماعیلی بجای محرم زینال زاده حرف زد ولی فیلم دوبله نبود در حس سوم مینوغزنوی بجای همسر سرگرد حرف زد ولی سریال دوبله نبود درسریال زیر بازارچه حسین عرفانی بجای اکبرعبدی در نقش ناصر زاغول حرف زد ولی سریال دوبله نبود درسال 1366 جمشید هاشمپور ازدواج کرد واز کار فاصله گرفت ایشان درهیچ گفتگویی به ممنوع الفعالعیت بودنش اشاره نکرده مدیر دوبلاژقهرمان خسروشاهی بود و در تیتراژفیلم هم اسمش آورده شده بدلیل اینکه در ان زمان بخش نامه از وزارت ارشاد رسید که نقش اول زن و مرد نباید دوبلور داشته باشند این اتفاق افتاد _____________________________________ فیلم جبارسرجوخه فراری نسخه ای که از شبکه I C Cپخش شد صدای چنگیز جلیلوند بود این فیلم دوبـار دوبله شده فیلم های اولیه فردین اکثراً دوبا دوبله شده چون بقول چنگیز جلیلوند اولین فیلمی که بجای فردین حرف زده فردا روشن است نبوده درمورد مارلون لراندو هم تعدادی از فیلم های این اسطوره دوبار دوبله شد بخاطر محبوبیت چنگیز جلیلوند اولین فیلم مرحوم زنده یاد محمدعلی فردین "دوقلوها" ساخته شاپور یاسمی بود فردین در این فیلم نقش بدل ناصرملک مطیعی را داشت وبدون دیالوگ بود با صورت کامل باندپیچی شده چون قل دوم ناصرملک مطیعی بود که تصادف کرده بود RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - میثم - ۱۳۸۹/۱/۲۷ عصر ۰۴:۲۰ (۱۳۸۹/۱/۲۷ عصر ۰۲:۰۰)محمد رضا نوشته شده: من هم تشکر می کنم. بحث بسیار خوبی است. چه بسیار بازیگرانی که بدون دوبلورهایشان کمترین موفقیتی حاصل نمی کردند! چند مورد را هم من اشاره کنم : عطاالله کاملی : گرگ های گرسنه منوچهر زمانی : یک خوشگل و هزار مشکل سیامک یاسمی : چشمه آب حیات سعید شرافت : دختری که فریاد می کشد ، طلای سفید RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - محمد - ۱۳۸۹/۱/۲۷ عصر ۰۶:۵۹ (۱۳۸۹/۱/۲۷ عصر ۰۴:۱۸)بهزاد ستوده نوشته شده: جناب ستوده بنده با اینکه اطمينان داشتم مطالبي رو كه نوشته ام درست است ولی یکبار دیگر فیلمهای قهرمان و رنجر رو دیدم. امیدوارم بودم که من اشتباه کرده باشم.ولی دیدم که در رنجر هاشم پور خودش به جاي خودش حرف زده است و منوچهر اسماعیلی اصلا و ابدا به جایش حرف نزده است.واقعا برايم جالب است كه نمي توانيد صداي هاشم پور رو از منوچهر اسماعيلي تشخيص بدهيد. همینطور در فیلم قهرمان, و در تیتراژ انتهایی تكرار مي كنم انتهايي مدیر دوبلاژ رو هوشنگ زند نوشته است.حتی در سایت سینمایی سوره هوشنگ زند رو به عنوان مدیر دوبلاژ نوشته است.
دوست عزیز بهتر است خودتان یکبار دیگر این دو فیلم رو ببیند.تا به اشتباهاتتون پي ببريد.
و يك مورد ديگر رو هم عرض مي كنم كه بنده اصلا حال و حوصله جر و بحث كردن با شما رو ندارم.وقت آن رو هم ندارم كه پاسخگوي مطالب كذب شما باشم.از اين به بعد هم اگر در مورد هاشم پور مطلبي بنويسيد ديگر جوابي نخواهم داد.
RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - بهزاد ستوده - ۱۳۸۹/۱/۲۸ صبح ۰۵:۲۸ داداش محمدرضا خداوکیلی هردو فیلم دوباره دیدی!!!!! هوشنگ زند تهیه کننده وتدوینگر فیلم بوده نه مدیر دوبلاژ مدیر دوبلاژخسرو خسروشاهی بود که نقش فرعی صحبت کرده بود شما که فیلم را ندیدی فقط باستناد سایتهای اینترنتی می نویسی چرا برادر من ؟؟؟ رنجر آخرین دوبله اسماعیلی بجای هاشمپور بود اگه من نتونم صدای اسماعیلی را از هاشمپور یا دوغ را از دوشاب تشخیص بدم که اوضاعم خیلی خرابه تو را به هرکی قبول دارید به مقدسات سوگند اینجا محل رو کم کنی نیست که ما اینجا همه از همدیگه یاد می گیرم ادعای پوچ را نخواین که اثبات کنین ... شرمنده .... RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - محمد - ۱۳۸۹/۱/۲۸ عصر ۰۵:۰۶ سعید راد با نام کامل احمد حق پرست راد در سال 1323 در تهران متولد شد.با بازی در فیلم خداحافظ رفیق ساخته امیر نادری در سال 1350 وارد سینما شد.وی همسر سابق نوش آفرین می باشد. دوبلورهاي سعيد راد : ایرج ناظریان : (20 فیلم) خداحافظ رفیق - الکلی - مردی در طوفان - کافر - صبح روز چهارم - صادق کرده - خورشید در مرداب - خروس - مسلخ - مرد شب - کنیز - خشم و خون - آب - هدف - شرف - قاصدک - جدال - هزار بار مردن - خاکستری - گدای اشراف زاده
منوچهر اسماعیلی : (9 فیلم) تنگنا - کمین - همراهان - آقای لر به شهر می رود - ساخت ایران - خط قرمز - عبور از میدان مین - دادشاه - عقابها
چنگیز جلیلوند : (5 فیلم) سالومه - تیغ آفتاب - دو آقای با شخصیت - دزد سوم - سفر سنگ
منوچهر زمانی : (2 فیلم) طغرل - سکوت بزرگ
حسين عرفاني : برزخيها
جلال مقامی : مرز
پرویز بهرام : فرمان
RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - ایرج - ۱۳۸۹/۱/۳۰ صبح ۰۷:۱۷ ناصر ملك مطيعي در سال 1309 متولد شد. وي قبل از ورود به سينما معلم ورزش و مدتي نيز داور كشتي بود.سال 1328 با ايفاي نقش كوچكي در فيلم واريته بهاري به سينما وارد شد. در سال 1335 فعالیت خود را در تاتر آغاز کرد .وی در سینمای ایران نماد مردی و مردانگی بود.
دوبلورهاي ناصر ملك مطيعي
چنگيز جليلوند مردها و جاده ها-ابرام در پاريس-فرار از حقيقت-يكپارچه آقا-سالار مردان-جاده زرين سمرقند-قصه دلها-طوقي-علي بي غم-مريد حق عروس استانبول-بابا شمل-كاكو-قصاص-پل-كلبه آنسوي رودخانه-نقره داغ-غلام ژاندارم-مرد-مردان خليج-سرگروهبان-خاطر خواه-مهدي مشكي-قلندر-سراب-شورش-دشمن-ناخدا-ابر مرد-صلوه ظهر-عبور از مرز زندگي-اوستا كريم نوكرتيم-پاشنه طلا-عاصي-اخم نكن سركار- همت-آتش جنوب-سينه چاك-مهمان-شاديهاي زندگي ما-چلچراغ-بت شيخ صالح-كلك نزن خوشگله-سرباز-ده بومي كوچك-دو مرد خشن
ايرج ناظريان قيصر-سكه شانس-قصر زرين-گذشت بزرگ-مردان روزگار-قفس طلايي آراس خان-ميليونر فراري-حسين كرد شبستري-قهرمان دهكده
منوچهر اسماعيلي لذت گناه-طوفان نوح-تركمن-لوطي-پهلوان مفرد-جيب بر خوشگله سوگلي
منوچهر زماني گرفتار
پرويز بهرام سريال سلطان صاحبقران
نصرالله مدقالچي برزخيها
جواد بازياران هاشم خان
همه فيلمهاي ناصر ملك مطيعي از ابتداي كارش تا سال 1342 مانند فيلم سوداگران مرگ و ... با صداي خودش مي باشد. بعد از سال 42 همه فيلمهايش دوبله شد. RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - Classic - ۱۳۸۹/۱/۳۱ صبح ۱۱:۴۴ متاسفانه خبری آمد که نادره ( حمیده خیرآبادی ) هم درگذشت. به این ترتیب پرونده مرگ هنرمندان در فروردین 89 قطورتر گردید. ایشان یک مادر نمونه سینمایی بود که نقش های خاطره انگیزی را بازی کرده اند . در مورد صدای دوبله برای نادره فکر می کنم بیشتر فیلم ها را خودش صحبت می کرد چون صدای زیبا و خاصی داشت. RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - بهزاد ستوده - ۱۳۸۹/۲/۱ صبح ۰۷:۳۴ نادره خیرابادی متولد 1303 رشت با دخترش "مولود ملاقاسم" که ما باسم ثریا قاسمی می شناسیم فقط 16 سال اختلاف سنی داشت ایشان رکورد دار بازی درسینما تلوزیون با حدود 200 اثر هنری بود در فیلم های قبل از انقلاب مرحومه سیمین سرکوب عهده دار دوبله این مادر سینما بود گویندگان دیگری هم بودند دربعد از انقلاب زهرا هاشمی بسیار بجای ایشان صحبت کرد ازجمله سریال پدرسالار فهیمه راستکار ژاله علو رفعت هاشمپور و نیکوخردمند را هم میتوان نام برد نادره خیرابادی در روز دوشنبه 30 فروردین درگذشت و سه شنبه در آرامگاه خانوادگی به خاک سپرده شد یادش گرامی روحش شاد RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - محمد - ۱۳۸۹/۲/۳ عصر ۰۲:۴۹ فرامرز قریبیان وی در سال 1320 در تهران متولد شد.با بازی در فیلم بیگانه بیا ساخته مسعود کیمیایی در سال 1347 وارد سینما شد. دوبلورهاي فرامرز قريبيان : منوچهر اسماعیلی : (16 فیلم) هجرت - جنگ اطهر - سفیر - سناتور - پایگاه جهنمی - گردباد - ترن - مرگ پلنگ - ترانزیت - منطقه ممنوعه - مروارید سیاه - تجارت - روی خط مرگ - ارابه مرگ - تارهاي نامرئي - یکقدم تا مرگ
جلال مقامی : (13 فیلم) خاک - غزل - سرباز - خاتون - امشب اشکی می ریزد - بازرس ویژه - ریشه در خون - گمشده - آوار - کمینگاه - دلار - فیل در تاریکی - آخرین خون
ایرج ناظریان : (3 فیلم) عفریت - سمندر - کانی مانگا
سعید مظفری : (2 فیلم) صلوه ظهر - انفجار در اتاق عمل
بهرام زند : (2 فیلم) دایره سرخ - چشم عقاب
حسین عرفانی : گوزنها
چنگیز جلیلوند : چشم انتظار
ناصر طهماسب : شريك زندگي
فتح الله منوچهری : وقتی که آسمان بشکافد
در فیلم انفجار در اتاق عمل, وی در 2 نقش بازی کرده است که نقش اصلی با صدای خودش است ولی نقش کوتاه را سعید مظفری به جایش گویندگی کرده است. RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - ایرج - ۱۳۸۹/۲/۵ صبح ۰۸:۴۳ رضا بيك ايمانوردي در سال 1315 متولد شد.فعاليت هنري خود را از را از سال 1337 با تروپ تاتر اسکار آغاز کرد. اولین فیلمش بازي در نقش كوتاهي در فيلم فرياد نيمه شب بود.در سال 1345 با بازي در فيلم گدايان تهران كه از روي فيلم معجزه سيب ساخته شد و بيك ايمانوردي در اين فيلم با تقليد از پيتر فالك و با دوبله منوچهر اسماعيلي به سمت فيلمهاي كمدي كشيده شد. وي در سال 1382 در خارج از كشور درگذشت.
دوبلورهاي رضا بيك ايمانوردي
منوچهر اسماعيلي زمين تلخ-گدايان تهران-چرخ فلك-پابرهنه ها-قوس و قزح-تكخال-دور دنيا با جيب خالي-ليلي و مجنون-فاتحين صحرا-حيدر-مردان سحر-دلقك ها ايوب-حسن ديناميت-هميشه قهرمان-گذر اكبر-گداي ميليونر-قصه شب ناجورها-آقا رضاي گل-الكي خوش-گروگان-گل پري-اين دست كجه-كج كلاه خان-كاكا سياه-جنجال-دو آقاي با شخصيت-چشم انتظار-قرار بزرگ عنتر و منتر-قرار بزرگ-نان و نمك-شاديهاي زندگي ما-يكي خوش صدا يكي خوش دست-دو كله شق-رضا چلچله-همراهان-خياباني ها-قلاب-سركش مرد اجاره اي-ميرم بابا بخرم-بابا نان داد-مبارزه با شيطان-صندلي الكتريكي روسپي-محبوب بچه ها-راهي به سوي خدا
ايرج ناظريان يكه بزن-آخرين لحظه-ببر رينگ-ظفر-پسر خوانده-كوچ-كلام حق-پاپوش صبح خاكستر-واسطه ها-اسلحه-سرنوشت سازان-سرنوشت يك مرد قسم-تنها حامي-قادر-غيرت-هيولا-حسرت-عروس پابرهنه-حريص-ياور بندري-رانده شده-مرد دو چهره-آقا دزده
چنگيز جليلوند نيزار-عصيان-يك مرد يك شهر-مرد ناآرام-مادر جونم عاشق شده-نفس گير-كاكل زري-پهلوان در قرن اتم-دلاور دوران-جلاد-مرد بي ستاره-ميليونرهاي گرسنه- علي بابا-نخاله قهرمان-شارلاتان-معجزه-پنجه آهنين-عذاب مرگ-لوطي قرن بيستم-آقا دزده فرشید فرزان ستاره صحرا - دنیای پول - زن و عروسکهایش
حسين عرفاني دلقك-براي كه قلبها مي طپد
منوچهر زماني پهلوان مفرد
ابوالحسن تهامي دلهره
منوچهر نوذري ولگرد قهرمان
محمد علي زرندي مرد روز
نصرالله مدقالچي نبرد با زندگي
در فيلم آقا دزده در دو نقش بازي كرده كه يك نقش رو ايرج ناظريان صحبت كرده و نقش ديگه رو هم چنگيز جليلوند حرف زده است. RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - ایرج - ۱۳۸۹/۲/۹ صبح ۰۸:۲۵ جمشيد مشايخي متولد 1313 در تهران. از سال 1336 به استخدام تاتر درآمد. اولين بار در فيلم كوتاه جلد مار در سال 1341به ايفاي نقش پرداخت. اولين فيلم سينمايي كه بازي كرد خشت و آينه بود. وي همچنان در عرصه بازيگري فعاليت مي كند.
دوبلورهاي جمشيد مشايخي
منوچهر اسماعيلي قيصر-طلوع-مردان خشن-ماهي ها در خاك مي ميرند-دادا گلهاي داودي-پيراك-آلما-مكافات-كمال الملك-بيقرار-اعاده امنيت كوسه ها-طلسم-رانده شده-مجازات-سيمرغ-آوار-سرب حریف دل-ماه عسل ساخت بعد از انقلاب-راه افتخار سريال هاي امام علي (ع)-هزار دستان-پهلوانان نمي ميرند پائیز صحرا-روشن تر از خاموشی
ايرج ناظريان پل-بت شكن-مطرب-آسمون بي ستاره-بي حجاب-آب-پدر كه ناخلف افتد-آبنبات چوبي-پسر زاينده رود-پدر بزرگ-شارلوت به بازارچه مي آيد سه تا جاهل-جواني هم عالمي دارد
احمد رسول زاده اتل متل توتوله-گردباد-تصویر آخر-تفنگدار-حريم مهرورزي-جرم-سلام به انتظار دلاوران کوچه دلگشا
حسين عرفاني سايه هاي غم-ماه عسل ساخت قبل از انقلاب-خانه عنكبوت-سراب-سريال طلاق دلاوران کوچه دلگشا
چنگيز جليلوند سوته دلان-شازده احتجاب-فرياد-سريال سلطان صاحبقران
نصرالله مدقالچي اشك و لبخند-حالا چه شود
جواد بازياران ذبيح-شكار انسان
عطاالله کاملی شاخه های بید
ناصر طهماسب تحفه ها
محمود نوربخش نفرين
فتح الله منوچهري با شرفها
خسرو شمشيرگران سريال باغ گيلاس در فیلم دلاوران کوچه دلگشا در دو نقش بازی کرده یکی را احمد رسول زاده صحبت کرده و نقش دیگر را حسین عرفانی حرف زده.
فيلمهاي گاو-خشت و آينه و گالان هم با صداي خودش مي باشد. محمد علي فردين و جمشيد مشايخي در فيلم مردان خشن RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - بهزاد ستوده - ۱۳۸۹/۲/۹ عصر ۱۱:۲۶ جمشید مشایخی منوچهر اسماعیلی(یک تله فیلم تاریخ اسلام همراه با کاظم افرندنیا با صدای حسین عرفانی) احمد رسول راده( روز واقعه -دلاوران کوچه دلگشا نقش دوم- سلام به انتظار) حسین عرفانی (طلسم-دلاوران کوچه دلگشا نقش اول -سریال سرزمین من ونقابداران درنقش شاه عباس نصرا... مدقالچی (راه افتخار) ایرج رضایی (سریال درباره بیمه حوادث اسمش را یادم نیست)جلال مقامی بجای عبدالرضا اکبری حرف میزد بیژن علیمحمدی (سریال خاک تابان درمورد تخت پولاد اصفهان) RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - محمد - ۱۳۸۹/۲/۱۰ عصر ۰۱:۲۷ ایرج قادری وی در سال 1314 در تهران متولد شد.بابازی در فیلم چشمه آب حیات ساخته سیامک یاسمی در سال 1338 وارد سینما شد.از آن سال تا به امروز وی به بازیگری و همینطور کارگردانی مشغول است.وی به مدت 10 سال,از سال 1363 تا 1373 ممنوع الفعالیت بوده است. دوبلورهاي ايرج قادري : چنگیز جلیلوند : (36 فیلم) بن بست - لیلاج - شاهراه زندگي - دشت سرخ - بسترهای جداگانه - سوگند سکوت - رابطه - جدایی - خشم عقابها - آژیر خطر - دلهای بی آرام - جان سخت - برای که قلبها می تپد - بیگانه - ناخدا باخدا - بی حجاب - موسرخه - قفس - دکتر و رقاصه - ترکمن - هوس - هدف - عمو فوتبالی - شاهرگ - رفیق - پلنگ در شب - سینه چاک - بیدار در شهر - بی نشان - کوسه جنوب - طغیانگر - سرسپرده - دو کله شق - حکم تیر - پشت و خنجر - برادرکشی
ایرج ناظریان : ( 9 فیلم) داغ ننگ - عطش - توبه - نامحرم - مترس - بیقرار - مرگ در باران - چلچراغ - لبه تیغ
منوچهر اسماعیلی : (5 فیلم) کوچه مردها - اتل متل توتوله - پنجمین سوار سرنوشت - برزخیها - دادا
حسین عرفانی : (4 فیلم) جیب بر خوشگله - نقره داغ - میعادگاه خشم - غلام ژاندارم
سعید مظفری : ( 2 فيلم ) رودخانه وحشي - غلام ژاندارم
منوچهر نوذري : تار عنكبوت
در فیلم غلام ژاندارم, وي در 2 نقش بازی کرده است.که یکی را حسین عرفانی گویندگی کرده و دیگری را سعید مظفری. RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - ایرج - ۱۳۸۹/۲/۱۳ صبح ۱۲:۱۱ بهمن مفيد در سال 1321 متولد شد. فعاليتش را با بازي در تاتر شروع كرد. اولين فيلمش در سينما ايفاي نقش كوتاهي در قيصر بود.
دوبلورهاي بهمن مفيد
ايرج ناظريان رفيق-عمو فوتبالي-والده آقا مصطفي-خانواده سركار غضنفر-مردها ونامردها-جوجه فوكلي-غول-غلام زنگي-حسين آژدان-غريب-زن-راز- طوطي-فريادرس-رقيب-غرور و تعصب-تهمت-حق و ناحق-مجازات- كمين-ولينعمت-كلك نزن خوشگله-بابا گلي به جمالت-تلافي-جاهل و رقاصه-بيگانه-خانم دلش موتور ميخواد-مشكي-رفاقت-غربتي ها- شيربها-همخون-پاداش يك مرد
حسين عرفاني رضا موتوري-داش آكل-مرغ تخم طلا-مكافات-مرواريد-پشمالو-نفس بريده-پشت و خنجر-اتل متل توتوله-زن يكشبه-فرياد مجاهدمرد-قلندر- فرياد-خاطرخواه-برادركشي
چنگيز جليلوند رشيد-حيدر-جمعه-مترس-نامحرم-هجرت-معشوقه-كيفر-پخمه-توبه- ساحره
ابوالحسن تهامي پل-رقاصه شهر-طوقي-سه قاپ
ناصر طهماسب باباشمل
فيلم قيصر نيز با صداي خودش مي باشد.
RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - بهزاد ستوده - ۱۳۸۹/۲/۱۳ عصر ۱۲:۱۳ در فیلم مرغ تخم طلا بهمن مفید صدای خودش بود یا صدای تهامی این فیلم بمدیریت محمود قنبری دوبله شد وشهلا ناظریان "مرجان" و "عزت ا... مقبلی همایون "بود مهوش افشاری هم یکی از کبوترها بود این فیلم را خیلی سال است که ندیده ام RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - محمد - ۱۳۸۹/۲/۱۵ عصر ۰۷:۰۴ منوچهر وثوق با نام کامل عباس رضایی وثوق در سال 1322 در تهران متولد شد.با بازی در فیلم جاهل ها و ژیگول ها در سال 1343 وارد سینما شد و تا سال 1357 در بیش از 80 فیلم سینمایی بازی کرد.وی در حال حاضر در انگلیس زندگی می کند. دوبلورهاي منوچهر وثوق : سعید مظفری : (30 فیلم) گردش روزگار - غمها و شاديها - خوشگل و قهرمان - ستاره هفت آسمون - دختر عشوه گر - دختر شاه پریون - چرخ بازیگر - پلی به سوی بهشت - پابرهنه ها - معجزه قلبها - دنياي پوشالي - مالک دوزخ - تکخال - قسمت - عروس بیانکا - رسوایی - حسن فرفره - حادثه جویان - زیر بازارچه - رسوای عشق - درختان ایستاده می میرند - خوشگلترین زن عالم - خوشگل محله - بدنام - آتشپاره شهر - آسمون بی ستاره - عاصی - ناخدا - طاهر - راننده اجباری دوبلور منوچهر وثوق در دهه 40، سعید مظفری بود که تقریبا تمامی فیلم های وی را در این دهه گویندگی کرد.
چنگيز جليلوند : (27 فيلم) كاكو - نواب - نانجيب - قايقرانان - سرگروهبان - مكافات - مغربي - زن باكره - روسياه - در آخرين لحظه - هرجايي - مسافر - دروغگوي كوچولو - تهمت - پري خوشگله - اين دست كجه - هيچكي بابا نميشه - كينه - رقيب - انگشت نما - آلوده - زيباي پررو - ستيز - تنهايي - با هم ولي تنها - حكم تير - زخم خنجر رفيق
ایرج ناظریان : (17 فیلم) مروارید - بوسه بر لبهای خونین - ماجراجویان خشن - گلنسا در پاریس - سارق - رامشگر - جایزه - مشکل آقای اعتماد - مرد خدا - فریاد عشق - سه دلباخته - خان نایب - تازه عروس - اشک رقاصه - نمک نشناس - زرخرید - حق و ناحق
منوچهر زمانی : (4 فیلم) آب نبات چوبی - دختران بلا مردان ناقلا - دل خودش مي خواد - الكي خوش
منوچهر اسماعیلی : (2 فیلم) فری دست قشنگ - مشت مرد
جلال مقامی : (2 فیلم) جاهل ها و ژیگول ها - عشق قارون منوچهر وثوق و ایرج قادری RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - ایرج - ۱۳۸۹/۲/۲۸ صبح ۰۹:۵۳ آرمان با نام اصلي آرامائيس هوسپيان متولد 1302 در تبريز. فعاليت خود را از سال 1319 در تاتر شروع كرد.در سال 1332 با فيلم بازگشت كارش را در سينما آغاز كرد. وي در سال 1359 درگذشت.
دوبلورهاي آرمان
ايرج ناظريان گنج قارون-امروز و فردا-عبور از مرز شب-پلي به سوي بهشت-آشوبگر پسران قارون-قوز بالا قوز-ليلي و مجنون-يك مرد يك شهر-رابطه-مرد هزار لبخند-ديوار شيشه اي-جان سخت-قلبها براي كه ميطپد-عصیان خشم عقابها-با شرفها-قدير-سازش-ياران-علفهاي هرز-شب زخمي شمسی پهلوان-خان نايب-خياباني ها-رودخانه وحشي-ماجراي يك دزد قصه شب یلدا
منوچهر اسماعيلي عروس دريا-من هم گريه كردم-رضا چلچله-دزد سوم-مرد شب-چشمه ضربت-جاده مرگ-يك خوشگل و هزار مشكل-شكوه جوانمردي-مستاجر چرخ بازيگر-سرنوشت
عطاالله كاملي فرياد نيمه شب-طوفان در شهر ما
صادق ماهرو ممل آمريكايي-شب غريبان
چنگيز جليلوند دلهره
حسين عرفاني قاصدك
نصرالله مدقالچي ماهي ها در خاك مي ميرند
محمود نوربخش شوهر كرايه اي
فتح الله منوچهري شهر شراب
RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - محمد - ۱۳۸۹/۲/۲۹ عصر ۱۰:۲۹ مرتضي عقيلي وي در سال 1323 در تهران متولد شد.فعاليت هنري را از سال 1341 با بازي در نمايش هاي گروه تئاتر شاهين سركيسيان شروع كرد.با بازي در فيلم كاكو ساخته شاپور قريب در سال 1350 وارد سينما شد.در سال 1359 به انگلستان و سپس به آمريكا مهاجرت كرد. دوبلورهاي مرتضي عقيلي : چنگيز جليلوند : (31 فيلم) مرواريد - استوار و پاسبان - خانواده سركار غضنفر - مردها و نامردها - غريب - قربون زن ايروني - غول - پاپوش - آقاي جاهل - تعقيب تا جهنم - جنوبي - دشمن - شورش - مسافر - سلام بر عشق - ناجورها - مو سرخه - دكتر و رقاصه - هرجايي - گروگان - قفس - هم خون - هوس - بيدار در شهر - جايزه - پشمالو - بي گناه -سياه بخت - در شهر خبري نيست - گلهاي كاغذي - جاي امن
منوچهر زماني : (8 فيلم) نامحرم - زیر پوست شب - تهمت - آقا مهدي وارد مي شود - مرد شرقي زن فرنگي - خداحافظ كوچولو - پاكباخته - سلام تهران
منوچهر اسماعيلي : (5 فيلم) تپلي - تنها مرد محله - فاصله - شب آفتابي - كوسه جنوب
ناصر طهماسب : (4 فيلم) كاكو - لوطي - زن يكشبه - پنجمين سوار سرنوشت
نصرالله مدقالچي : (4 فيلم) مهدي مشكي و شلوارك داغ - اوستا كريم نوكرتيم - پاشنه طلا - شرف
فتح الله منوچهري : (3 فيلم) طاهر - شهر شراب - قدغن
ايرج ناظريان : شب زخمي
خسرو خسروشاهي : زن باكره
منوچهر نوذري : خيالاتي مرتضي عقيلي و سپيده در نمايي از فيلم مسافر (1353) RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - محمد - ۱۳۸۹/۳/۹ عصر ۰۴:۱۸ گوگوش با نام اصلی فائقه آتشین در سال 1329 در تهران متولد شد.با بازی در فیلم فرشته فراری در سال 1339 هنگامی که ده ساله بود وارد سینما شد.آخرین فیلم وی, فیلم در امتداد شب در سال 1356 می باشد. دوبلورهاي گوگوش : زهره شکوفنده : (16فیلم) گدایان تهران - فیل و فنجان - چهار خواهر - در جستجوي تبهكاران - دروازه تقدير - سه دیوانه - شب فرشتگان - ستاره هفت آسمون - گناه زیبایی - جنجال عروسی - قصاص - بیتا - خیالاتی - ممل آمریکایی - شب غریبان - نازنین
شهلا ناظریان : (6 فیلم) پنجره - احساس داغ - آسمون بی ستاره - همسفر - ماه عسل - در امتداد شب
ژاله کاظمی : (2 فیلم) طلوع - جنجال عروسی در فیلم جنجال عروسی، گوگوش در 2 نقش بازی کرده است که یکی را ژاله کاظمی حرف زده و دیگری را زهره شکوفنده. در اين جا بد نيست، به يكي از فيلم هاي گوگوش پرداخته شود فيلمي كه در آن ايرج ناظريان هم ايفاي نقش كرده است. چهار خواهر سال ساخت : 1346 کارگردان : احمد نجیب زاده سرپرست گويندگان : ايرج ناظريان ايرج ناظريان / ايرج ناظريان رفعت هاشم پور / شهلا رياحي ژاله كاظمي / شهين زهره شكوفنده / گوگوش ناهيد اميريان / ليلا فروهر ؟ / مينا منصور متين / منصور متين
این فیلم، تنها فیلمی است که، ایرج ناظریان بازی کرده است. RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - سروان رنو - ۱۳۸۹/۳/۱۱ عصر ۰۷:۱۷ چقدر تو این فیلم ایرج ناظریان خوش تیپ و فتو ژنیک هست فکر می کنم توی بازیگرهای خردسال فیلم های قدیمی هیچکس به اندازه لیلا فروهر معصوم و دوست داشتنی نیست . موش بخورتش. ممنون از این عکس RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - محمد - ۱۳۸۹/۳/۱۲ عصر ۱۱:۵۴ (۱۳۸۹/۳/۱۱ عصر ۰۷:۱۷)سروان رنو نوشته شده: چطور فیلمیه. داستان اش خوبه ؟ فيلم از نظر ساختاری متوسط است اما به واسطه حضور ایرج ناظریان برای من که بسیار جذاب است. يك نكته جالب هم در مورد این فیلم این است که ايرج ناظريان با تيپ سازي كه انجام داده بود و با صدايي كه براي شخصيت هاي كوتوله اي خلق كرده بود، به جاي يك طوطي هم گویندگی کرده بود. RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - رامین_جلیلوند - ۱۳۸۹/۳/۱۳ صبح ۱۲:۵۵ (۱۳۸۹/۳/۱۱ عصر ۰۷:۱۷)سروان رنو نوشته شده: ايرج ناظريان بسيار بسيار خوش قيافه بوده است واقعا صدای مردانه اش به آن صورت می نشسته است. فکر می کنم کاووس دوستدار و ايرج ناظريان خوش قيافه ترين دوبلورها بوده اند. کتاب اکبر منانی عکس های قشنگی از دوبلورها دارد. RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - مریم - ۱۳۸۹/۳/۱۶ صبح ۰۷:۳۶ یک روز من دیدم این فیلم 4 خواهر رو ماهواره داره میده،دیدم یه جوونی بازی می کنه که دوبلورش ناظریانه، یه لحظه گفتم چقدر بازیگره چهره اش شبیه خود ناظریانه. فکر می کنم نقش نامزد یکی از خواهرها رو بازی میکرد.ده دقیقه از فیلمو که دیدم به علت کیفیت بد تصویر شبکه رو عو ض کردم. دیگه ندیدم. وای که چقدر الان دلم می سوزه. کاش دیده بودم RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - اسکورپان شیردل - ۱۳۸۹/۷/۱۰ عصر ۰۵:۱۰ (۱۳۸۹/۱/۲۷ صبح ۰۸:۴۵)Iraj نوشته شده: با توجه به مباحث مطرح شده در این بخش، گفتم بد نیست مطلبی را که در یکی از مجلات قدیمی در مورد دوبلورهای مرحوم فردین چاپ شده ، عینا در زیر بیاورم: بعد از جلیلوند و زمانی ، اسماعیلی هم به جای فردین صحبت میکند به دنبال منوچهر زمانی که در فیلم یک خوشگل و هزار مشکل بجای فردین صحبت کرده است، این هفته مطلع شدیم که منوچهر اسماعیلی قرار است در یکی دیگر از فیلمهای تازه فردین به جای او صحبت کند و همچنین در فیلم سلام بر تهران بدین ترتیب از این پس جلیلوند مانند ایرج در مورد فردین منحصر نخواهد بود. فیلم وهنر شماره 318 24 دی 1349 پ ن: البته تا آنجا که من میدانم فردین فیلمی با نام سلام بر تهران ندارد. حالا یا اشتباه چاپ شده یا قرار بوده فیلمی با چنین نامی ساخته شود ولی ساخته نشده یا نامش تغییر کرده. RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - محمد - ۱۳۸۹/۷/۱۰ عصر ۰۶:۰۱ فيلمي با نام سلام بر تهران اصلا ساخته نشد.(البته فردين يك فيلم با نام مردي از تهران بازي كرده كه در آن جليلوند به جايش حرف زده است). در فيلم يك خوشگل و هزار مشكل كه در سال 49 ساخته شد و سال 50 به نمايش درآمد، منوچهر زماني براي اولين و آخرين بار به جاي فردين گویندگی کرد. منوچهر اسماعيلي هم در 3 فيلم به جاي فردين گويندگي كرده است : جهنم زير پاي من - غزل - برزخيها ايرج ناظريان هم در 2 فيلم ( شكست ناپذير و مواظب كلات باش كه هر دو در سال 53 ساخته شده اند) به جاي فردين گویندگی کرده است. RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - بهزاد ستوده - ۱۳۸۹/۷/۱۰ عصر ۰۶:۱۰ تمام فيلم هاي مرحوم محمد علي فردين در سالهاي 1348-49 50 را چنگيز جليلوند حرف زده و حتماً قضيه حرف زدن منوچهر زماني كنسل شده چون همانطور كه اشاره كرديد يك خوشگل هزارمشكل را هم چنگيز جليلوند حرف زده است منوچهرزماني يك فيلم از فردين و پوري بنايي حرف زده ولي اسمش را نمي دانم RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - john doe - ۱۳۸۹/۷/۱۰ عصر ۰۶:۱۵ درست است تنها فیلمی که منوچهر زمانی به جای فردین حرف زده یک خوشگل و هزار مشکل همچنین در این فیلم به جای علی تابش هم حرف زده. RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - اسکورپان شیردل - ۱۳۸۹/۷/۱۰ عصر ۰۶:۳۰ (۱۳۸۹/۷/۱۰ عصر ۰۶:۱۰)بهزاد ستوده نوشته شده: بهزاد جان! اگر مطلب را دوباره بخوانید میبینید که گفته:منوچهر زمانی... صحبت کرده است.یعنی منوچهر زمانی صددرصد به جای فردین در فیلم یک خوشگل... گویندگی کرده است. حالا اگر دوبله دیگری هم وجود دارد که در آن جلیلوند به جای فردین صحبت کرده است (و به این دلیل شما با اطمینان میگویید) بنده از آن بیخبرم. RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - بهزاد ستوده - ۱۳۸۹/۷/۱۰ عصر ۰۶:۴۲ متوجه هستم... شما و من از ايرج نقل قول كرده ايم كه يك خوشكل و هزار مشكل را جليلوند حرف زده و در اخر اضافه كرده ام كه يك فيلم از فردين و پوري بنايي بياد دارم كه منوچهر زماني حرف زده اسمش را نم دانم و حالا كه مي بينم اين فيلم همون "يك خوشكل هزار مشكل" است RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - ایرج - ۱۳۸۹/۷/۱۰ عصر ۱۰:۵۵ يك خوشگل و هزار مشكل رو سالها پيش ديده بودم و از آنجايي كه جليلوند دوبلور اصلي فردين بود فكر ميكردم اين فيلم هم جليلوند گفته ولي اخيرا اين فيلمو ديدم و منوچهر زماني به جاي فردين گويندگي كرده بود. البته دوست عزيز محمد در اينجا http://cafeclassic5.ir/thread-156-page-6.html به معرفي دوبلورهاي فيلم يك خوشگل و هزار مشكل پرداخته است. RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - همشهری_میثاق - ۱۳۹۰/۱/۷ صبح ۱۲:۵۲ فرزان(محمّد) دلجو تولّد:1329-تهران
فعاليت هنري را با نوشتن داستان هاي دنباله دار مجله هاي هفتگي، مقاله و گزارش هاي مطبوعاتي با همكاري مداوم دوستش امير مجاهد (كارگردان سينما) آغاز كرد.همچنین در اکثر فیلمهایش خودش نویسنده و کارگردان بوده است(بیشتر فیلمها همکاری با شهرام شب پره). خسرو خسروشاهی یاران (۱۳۵۳)،شب غریبان (۱۳۵۴)،علفهای هرز (۱۳۵۵)،ماهیها در خاک میمیرند (۱۳۵۶)،بوی گندم (۱۳۵۶) واقعاً نصف شهرتش رو مدیون صدای خسرو هست. راستی کسی میدونه دوبلور اکبر گلپا توی "مرد حنجره طلایی" کی بود؟ ویرایش دوباره : خودم فهمیدم،جلیلوند بود RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - سناتور - ۱۳۹۰/۱/۷ عصر ۰۸:۳۹ (۱۳۹۰/۱/۷ صبح ۱۲:۵۲)همشهری_میثاق نوشته شده: دوست عزیزمطمئنی تاریخ تولد رو درست نوشتی.چون خودش گفته بود که سر اولین فیلمش 18سالش بود. RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - محمد - ۱۳۹۰/۳/۱۱ عصر ۱۱:۰۵ چنگيز وثوقي وي در سال 1326 متولد شد.با ايفاي نقش كوتاهي در فيلم بلوچ در سال 1351 وارد سينما شد.وي برادر كوچك بهروز وثوقي اسطوره سينماي ايران مي باشد.يك برادر ديگرش هم به نام شهراد بازيگر مي باشد.سارا خوئيني ها (بازيگر) مدتي همسر وي بوده است. دوبلورهاي چنگيز وثوقي : بهرام زند : (4 فيلم) حادثه در كندوان - شاهرگ - يكقدم تا مرگ - ابراهيم خليل الله سعيد مظفري : (3 فيلم) جدال بزرگ - هدف - شب بخير غريبه
منوچهر اسماعيلي : (2 فيلم) تيغ آفتاب - حرفه اي
چنگيز جليلوند : (2 فيلم) چشمان بسته - سه نفر روي خط
منوچهر والي زاده : (2 فيلم) بدل - روز ديدني
جلال مقامي : (2 فيلم) نازنين - تا آخرين نفس
ژرژ پطروسي : (2 فیلم) آي پارا - عشق و مرگ خسرو شايگان : (1 فيلم و 1 سريال) سريال امام علي - دختري در قفس
ايرج ناظريان : شب شكن
منوچهر زماني : خوشگلا عوضي گرفتين
منصور غزنوي : يك روز گرم (دوبله اول)
خسرو خسروشاهي : يك روز گرم (دوبله دوم)
حسين معمارزاده : گلها و گلوله ها
ابوالحسن تهامي : دام
RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - محمد - ۱۳۹۰/۴/۲ عصر ۰۲:۳۵ سپيده با نام اصلي نسرين كهزك در سال 1333 در تهران متولد شد.با بازي در فيلم پهلوان مفرد در سال 1350 وارد سينما شد.وي به خاطر بازي در فيلم بيقرار در سال 1352 برنده جايزه بهترين بازيگر نقش دوم زن از جشنواره سپاس شد. دوبلورهاي سپيده : زهره شكوفنده : (14 فيلم) حرمت رفيق - زن - بيگناه - اضطراب - بي نشان - حسرت - آب كمين - هوس - هياهو - خروس - بيقرار - شیخ صالح - بابا نان داد
شهلا ناظريان : (4 فيلم) دلقك - خوشگلا عوضي گرفتين - مسافر - پهلوان مفرد
ژاله كاظمي : (2 فيلم) نفس بريده - نقره داغ
مينو غزنوي : ده بومي كوچك RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - محمد - ۱۳۹۰/۴/۷ عصر ۱۰:۳۹ ابوالفضل پورعرب وي در سال 1340 در تهران متولد شد.با ايفاي نقش كوتاهي در فيلم زخمه وارد سينما شد.در سال 1369 و با بازي در فيلم عروس به عنوان يك سوپر استار مطرح شد.و تا يك دهه اين عنوان را اختيار داشت. دوبلورهاي ابوالفضل پورعرب : خسرو خسروشاهي : (7 فيلم) سوءظن - بهشت پنهان - در كمال خونسردي - بيقرار - جواني تو را دوست دارم - زندانی 707
جلال مقامي : (2 فيلم) مرضيه - معصوم
منوچهر والي زاده : رابطه پنهاني
ژرژ پطروسي : سريال تنهاترين سردار بقيه فيلم هايي كه بازي كرده با صداي خودش مي باشد. محمدعلي فردين و ابوالفضل پورعرب RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - محمد - ۱۳۹۰/۴/۲۰ عصر ۱۰:۱۲ بزرگان هاليوود در كنار هنرپيشگان ايراني گريگوري پک و فروزان
توني كرتيس _ سپيده _ سعيد راد
الیزابت تیلور و سپیده RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - محمد - ۱۳۹۰/۴/۲۵ عصر ۱۱:۲۲ پوري بنايي وي در سال 1319 در اراك متولد شد.با بازي در فيلم عروس فرنگي در سال 1343 وارد سينما شد.آخرين فيلم وي مريم و ماني در سال 1357مي باشد.وي مدتي نامزد بهروز وثوقي بوده است. دوبلورهاي پوري بنايي : ژاله كاظمي : (39 فيلم) سرباز - تلافي - آتش جنوب - ميراث - زنبورک - خانم دلش موتور مي خواد - گلنسا در پاريس - بيگانه - عيالوار - پدر كه ناخلف افتد - تنها مرد محله - جهنم+من - شيربها - عاصي - علي سورچي - قايقرانان - نانجيب - يك جو غيرت - زیر بازارچه - براي كه قلبها مي تپد - زن يكشبه - قصاص - ملا ممدجان - مردان سحر - يك خوشگل و هزار مشكل - رسوايي - دور دنيا با جيب خالي - كوچه مردها - دنياي آبي - من هم گریه کردم - رودخانه وحشي - سرنوشت - مردی از اصفهان - خداحافظ تهران - مردی در قفس - یکقدم تا بهشت - عروس فرنگی - دزد شهر - قيصر
شهلا ناظريان : (10 فيلم) دزد سیاهپوش - جدایی - قلبهای طلایی - سرزمين دلاوران - قربون زن ايروني - خشم کولی - خوشگله - ديوار شيشه اي - شهر گناه - گلگو13
نيكو خردمند : (6 فيلم) پشت و خنجر - غزل - مهر گياه - خوشگذران - حاتم طائی - مرخصي اجباري
تاجي احمدي : قفس طلايي
مهين كسمايي : مو طلايي شهر ما
رفعت هاشم پور : مريم و ماني پوري بنايي در كنار اسطوره هاي سينماي ايران بهروز وثوقي - ناصر ملك مطيعي - محمدعلي فردين - آذر شيوا RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - منصور - ۱۳۹۰/۴/۳۱ عصر ۰۱:۰۷ (۱۳۹۰/۴/۲۵ عصر ۱۱:۲۲)محمد نوشته شده: من در مورد خانم پوری بنائی توضیح کوچیکی بدهم تا دوستانی که واقف نیستند از شخصیت برجسته این زن بیشتر آگاه شوند. وی در سال 43 در خداحافظ تهران با بهروز وثوقی آشنا شد و عشقی زیبا و خاص بین ایندو شکل گرفت. در شدت این عشق فقط یک مورد ویژه را ذکر میکنم تا دوستان بدانند زنهای نجیب گاهی چه میکنند و دیگران نه. بهروز و کیمیائی برای ساخت قیصر همه تدارکات را می بینند اما بودجه آنها کم است. یک روز در خلوت بهروز و بنائی ، بهروز به او میگوید که 100 هزار تومان برای ساخت یک فیلم که قرار است اسمش قیصر باشد کم دارد. میگوید این فیلم اگر ساخته شود سینمای ایران متحول خواهد شد اما با این وضع و عدم شهرت کیمیائی کسی حاضر به ریسک و تهیه کنندگی فیلم نیست. فردای آنروز بنائی به بانک عمران می رود و قبول میکند در فیلم تبلیغاتی آنها بازی کند. او بازی میکند و با وجودی که بقول خودش از آبروی خود می زند اما 100 هزار تومان میگیرد و دودستی تقدیم بهروز میکند. قیصر ساخته میشود ... اما هرگز کسی (حتی جائی) نمیگوید که بنائی پایه ساخته شدن قیصر را فراهم کرد. این نمک نشناسی از سوی کیمیائی و وثوقی تا آنجاست که در وثوقی در کتاب خود که چند سال قبل نوشته شد صراحتا می نویسد پول ساختن قیصر را شخص من دادم. زن عموی بنائی از فامیلهای نصرت اله وحدت بود و حضور بنائی از اوایل دهه 40 مرهون این ارتباط خویشاوندی است. حضور او مختص سینمای ایران نبود. او با سفر به آمریکا و آموزش ربان انگلیسی از کالج کوئینز آمریکا زمینه حضور خود در فیلمهای بین المللی را فراهم کرد. او با کسانی چون ژان نگلسکو ، جورج برتونی و آلن برونت فرانسوی کار کرد و هم بازی کسانی چون راس مارتین ، ریکی سیگال و تاتیانو ساموئلو و ژاکلین سارت و حتی سنجی خان هندی هم بود و حتی قرار بود با توشیرو میفونه و ویلیام هولدن هم فیلمهائی بازی کنند که با پیروزی انقلاب همه برنامه های وی معلق ماند... وی پس از انقلاب مدتی از ایران رفت در حالیکه از سال 1345 تا کنون شرکت ایران اکنتیو ورزشی (که امروزه تغییر نام هم داده) توسط وی اداره میشود. او زنی معتقد و باا یمان است چنانکه امروزه همراه با برادرش یکی از بانیان خیر موسسه زینب کبری است و در مرکز توانبخشی حضرت علی(ع) هم فعالیت میکند... اما به گفته خودش عاشق سینماست و هر لحظه به وی رخصت داده شود به سینما باز خواهد گشت. او همراه با ایرن زازیانس ازجمله ی زیباترین زنان بازیگر تاریخ سینمای ایران در پیش از انقلاب است چنانکه چهره ایندو با چهره آوا گاردنر پهلو میزند. وثوقی در کتاب خود در خصوص جدائیش از بنائی اینطور می نویسد: اولین باری که پوری دیدم در رینه دماوند بود با هم آشنا شدیم و کار کردیم این آشنائی به دوستی و بعد یک رابطه عاطفی انجامید و چند سالی ادامه یافت. در این مدت باهم نامزد بودیم ...پس از دو سه سال به او پیشنهاد ازدواج دادم میخواستم خانواده تشکیل دهم و بچه دار شویم. خیلی بچه دوست بودم. پیشنهادم را پذیرفت. منتها به این شرط که همچنان به کار سینما ادامه دهد.گفتم باشد فقط فیلمهائی که من بازی میکنم کار کند. گفت باید مخارج خانواده اش را تامین کند. گفتم سالی دو فیلم با من کار کنم مخارج آنها در میاید. گفت دو فیلم در سال کم است. گفتم با این اوصاف تکلیف بچه چه میشود؟ من از صبح بروم سر کار تو هم بروی، بچه را پرستار بزرگ کند؟این درست نیست... در نهایت به توافق نرسیدیم و از هم جدا شدیم... اما من برای او احترام خاصی قائلم... ماجرای بهروز و پوری بازتاب گشترده ای در مطبوعات داشت و به نوعی یادآور رابطه نافرجام آلن دلون و رومی اشنایدر بود RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - Blanche - ۱۳۹۰/۵/۱ صبح ۰۸:۴۴ اين مقاله سايت جديد آن لاين درمورد خانم بنايي زيباست ويدئو مقاله ر(لينك ويدئو زير عكس خانم بناييه)را هم حتما ببينيد توضيحات خانم بنايي در مورد خودشه همراه با عكس هاي ايشون اينم لينك http://www.jadidonline.com/story/09072010/frnk/poori_banaei RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - ایرج - ۱۳۹۰/۵/۲ عصر ۰۲:۴۳ شهلا صافي ضمير با نام هنري مرجان در سال 1327 به دنيا آمد. شروع فعاليتش در سينما در سال 1348 در فيلم دنياي پراميد در كنار زنده ياد محمد علي فردين بود. مرجان علاوه بر بازيگري به فعاليت در زمينه خوانندگي هم پرداخت. مرجان همسر سابق مهدي عليمحمدي ( دوبلور ) و همسر فعلي فريدون ژورك ( كارگردان قديمي سينما ) مي باشد.
دوبلورهاي مرجان
ژاله كاظمي سكه شانس - قلاب - يك مرد و يك شهر - دنياي پر اميد - هميشه قهرمان ضعيفه - سالومه - سراب - سلام بر عشق - چشم انتظار - همت - هم قسم زيباي پررو - مادر جونم عاشق شده - تنها حامي
شهلا ناظريان از ياد رفته - مرد اجاره اي - مردان خليج - مرغ تخم طلا - كاكل زري قربون هر چي خوشگله - هر جايي - آقا مهدي وارد مي شود- قدیر جوانمرد - مردی در طوفان
بهيجه نادري دلقك ها - غلام ژاندارم - شكار انسان - كيفر
مهين كسمايي تكيه بر باد
RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - ایرج - ۱۳۹۰/۵/۴ عصر ۱۰:۴۴ آذر شيوا در سال 1319 در تهران به دنيا آمد. با فيلم آهنگ دهكده در سال 1340 وارد سينما شد. وي در سال 1349 از سينما كناره گيري كرد. آذر شيوا هم اكنون در پاريس زندگي مي كند.
دوبلورهاي آذر شيوا
رفعت هاشم پور داماد فراري - قهرمان قهرمانان - من مادرم - گل آقا - سلطان قلبها روسپي - روزهاي تاريك يك مادر - قاتلين هم مي گريند - قصر زرين هنگامه - درختها ايستاده مي ميرند
ژاله كاظمي ارادتمند شما عزرائیل - ياقوت سه چشم
نيكو خردمند چرخ فلك شهلا ناظریان قاتلین هم می گریند
ژاله علو آراس خان در فیلم قاتلین هم می گریند در دو نقش هست یک نقش را رفعت هاشم پور و نقش دیگر را شهلا ناظریان گویندگی کرده اند. RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - میثم - ۱۳۹۰/۵/۵ صبح ۱۰:۲۲ دوستان می توانند درباره اکبر مشکین و رامین فرزاد اطلاعاتی بدهند؟ RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - سناتور - ۱۳۹۰/۵/۵ عصر ۱۱:۱۸ (۱۳۹۰/۵/۵ صبح ۱۰:۲۲)میثم نوشته شده: من برای اولین بار رامین فرزاد خدا بیامرز رو در سریال سایه همسایه دیدم فکر کنم این سریال برای سال63/64 بود. بازیگران دیگری هم تو اون بودند مثل مرحوم امیر فضلی عنایت بخشی توران مهرزاد.همین طور یادش بخیر که بچه بودیم شبها قصه شب رو باصدای مرحوم رامین فرزاد گوش می کردیم. دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - بانو - ۱۳۹۰/۵/۶ عصر ۰۱:۴۳ سال قبل... از یکی از دوستان خوب کافه واترلوی گرامی، نمونه صدایی از مرحوم رامین فرزاد (غلامرضا لبخندی) خواستم، ایشان دردست نداشتند اما بزرگوارانه مطلبی هدیه نمودند که شیرینی خواندنش هنوز با من است... مطلبیست به قلم آقای محمد ابراهیمیان . برای وفاداری به متن و حفظ زیباییهای نوشته، عینا آنرا در اینجا قرار می دهم... گفتن از رامین فرزاد، که نسلی از دوستداران رادیو، قصه های شبشان را با صدای او، ابراهیم زاده، علیمحمدی، صدرالدین شجره، اکبر مشکین، پرویز بهرام و...شنیده اند، که نوشته های ابر نویسندگان آن زمان را باید حتما یا ایشان یا سبکتکین سالور و یا صدرالدین شجره برای داستان شب تنظیم می کردند تا بری از هرگونه ایراد از آب در بیاید، کار قلم من نیست که حتی لذت شنیدن صدایش را هم برای یکبار تجربه نکردم........ ------------------------------------------------- رامین فرزاد ، جاویدان صدای سوخته نویسنده : محمد ابراهیمیان رامین فرزاد درست به خاطر ندارم چه سالی بود که نخستین بار صدای گرم و بیهمتای رامین فرزاد را از داستانهای شب شنیدم . چهل؟ چهل و یک یا چهل و دو ؟ در هر حال در دوره ی دبیرستان بودم ؛ اول یا دوم دبیرستان . سالهایی که اوج درخشندگی سینمای رمانتیک بود. دوره ی شعرهای رمانتیک ؛ داستانهای رمانتیک. شعر فریدون توللی، فریدون مشیری، کارو، مهدی حمیدی شیرازی با چامه ی مرگ قو، نصرت رحمانی ، ننه دریا و پریای احمد شاملو . دوره ی قصههای ارونقی کرمانی، سبکتین سالور و امیر عشیری . سینمای رمانتیک جیمز دین، شرق بهشت، شورش بیدلیل، غول و الیا کازان، مارلون براندو و زنده باد زاپاتا... خدای بزرگ ! ... زاپاتا ! فیلم باشکوهی در معنا و ساختار با آن سیاه و سفید درخشان. آن کپه های ابر خیالانگیز . آن کلاههای مکزیکی و ساطورها و آن فصل در یاد ماندنی سمفونی سنگ بر سنگ . فیلم در اوج انقلابی گری، یک رومانس خیالانگیز بود. درست شبیه زمان کودکی، دستهای دهقان پارتیزان پابرهنه که از جور آنتونی کویین ، برادر زاپاتای به قدرت رسیده ، و ستم دیگر کارگزاران انقلاب به ستوه آمده بودند، به شکایت به مرکز قدرت آمده بودند . در میان آنان، دهقان آفتاب سوخته ی بلند بالایی با آن سبیل و کلاه مکزیکی به اعتراض جملهای گفت که بر زاپاتای بر سریر نشسته گران آمد: "تو اسمت چیه؟" "مانوئل." "چی ؟" "مانوئل ، مانوئل رودریگویز ". فاصله ی ستمگری تا انقلابی گری، تنها به یک چرخش خودنویس بسته بود. زاپاتا به لیست اسامی نگاه کرد و دور اسم مانوئل رودریگویز را قلم کشید. لحظهای ایستاد و به روزی اندیشید که خود پیشاپیش دهقانان دیگر ، پیش از پیروزی، رو در روی ژنرال ایستاده بود و ژنرال با خشم و غضب پرسیده بود : "تو اسمت چیه؟" "زاپاتا... امیلیانو زاپاتا". ناگهان گویی دریای ساکن وجودش به تلاطم افتاده باشد، با عصبیت تمام ، نام رودیگویز را خط خطی کرد ، بیمحابا و مصمم به سوی دیوار مقابل که تفنگ و قطار فشنگش آویخته بود پیش رفت ؛ تفنگ را به دست گرفت و قطار فشنگ را به شانه انداخت و به سوی دهقانان پیش آمد. "بریم!" و بدین سان استوره ی کنارهگیری از قدرت به خاطر حفظ شرف انقلابی گری به پرواز درآمد. این نخستین مرد انقلابی است که بعد از نشستن بر سریر قدرت، به خاطر گریز از فساد آن، و حفظ مشرب انقلابی ، قدرت را کنار میگذارد و یک بار دیگر به جریان مواج ستم دیده میپیوندد تا در پایان وقتی که به خدعه و نیرنگ با شلیک هزاران گلوله از پای درمیآید، دهقانان مرگ او را حتی با دیدن نعش زیبایش که چون سرند ، سوراخ سوراخ شده بود، افسانه بپندارند و زنده ی او را بر فراز کوهستان در هیات اسب سفیدش ببینند. و آن مرد که به جای آن دهقان ستم دیده سخن میگفت، رامین فرزاد بود. «نقشی بسیار کوچک برای هنرپیشهای بسیار بزرگ». مارلون براندو در زنده باد زاپاتا سال 39 یا 40 بود. درست به خاطر ندارم. چهارده بار زاپاتا را به خاطر زاپاتا، الیا کازان، مارلون براندو و پارتیزانهای کلاه بزرگ و ساطور به دست مکزیکی و... رامین فرزاد دیدم تا چهارده بار آن یکی دو جمله سخن گفتن با فرهنگ او را بشنوم. بسیاری از شیفتگان فیلم زاپاتا شاید هنوز ندانند که آن «دوبلور» که بود؟ اما صدای رامین فرزاد آن قدر در کودکی من و در روح و روانم موج انداخته بود که در آن سالن تاریک، صدای گرم او را بشناسم و بر زانوی همکلاسیام که به اتفاق از پنجره ی طبقه ی دوم مدرسه به خاطر دیدن زاپاتا خود را به حیاط مدرسه پرتاب کرده بودیم، چنگ بزنم و بگویم «غلام! رامین فرزاد است !» چهارده ساله بودم. درست ساعت ده شب، هر شب، رادیو، مونس جان ما بود. پدرم یک رادیو به نام کیوبا خریده بود. هنوز آن را دارم. مبله بود و با چهارپایه . در طبقه ی زیرین، گرامافون داشت که صفحات داریوش رفیعی را با آن میشنیدیم. بالا ، رادیو قرار داشت که پدرم پکن و قاهره را با آن میگرفت. از حیاط که وارد میشد، همانجا داد میزد : "پکن، پکن، قاهره، قاهره." پکن و قاهره آن زمان، کار بیبیسی و بغداد سالهای بعد را میکرد. جنگ سلیقهای میان پدر و من آغاز میشد. او میخواست به پکن و قاهره گوش کند و من میخواستم داستانهای شب را بشنوم. پدر برنده و من بازنده بودم. چهار کوچه آن سوتر، عمه ستاره ام مثل یک مهربانو ، هر شب درست سر ساعت 10 انتظار مرا میکشید تا بروم و او صمیمانه مرا بپذیرد تا داستانهای شب را از رادیوی او گوش کنم. داستان دنبالهدار فاجعه ی رمضان را هم که هوشنگ بشیرنژاد کارگردانی میکرد و در ایام ماه رمضان احتمالاً از رادیوی نیروی هوایی پخش میشد از رادیوی او میشنیدم ؛ با صدای رامین فرزاد ؛ صدایش، همه ی زندگی من بود. صدا ، صدا ، صدا... رادیو ، داستانهای شب . آن موزیک پیش درآمد خاطرهانگیز و صدای مانی... و نمایشنامه ای نوشته یا ترجمه ی حسن شهباز ... هنرنمایی سارنگ ، اکبر مشکین، نصرتالله محتشم، توران مهرزاد، شمسی فضلاللهی، عباس مصدق، مسعود تاجبخش و دیگران... و رادیو 2، بیژن مفید، ایرج گرگین و رامین فرزاد... و موشها و آدمهای جان اشتاین بک . تابستان یا پاییز 46 بود یا 47 دانشجوی دانشکده ی ادبیات دانشگاه تهران بودم. از میدان فردوسی به طرف دانشگاه تهران میرفتم که درخیابان شانزده آذر امروز که آن زمان 21 آذر بود ، سوار اتوبوس کوی دانشگاه شوم تا به امیرآباد بروم . درست نبش خیابان ویلا (شهید نجات الهی) یک دکه ی روزنامهفروشی بود که مجلات و کتابهای قدیمی و خارجی را بر روی بساط پهن میکرد. ایستادم که مجلات خارجی را تماشا کنم و اگر کتاب ارزشمندی دیدم ، بخرم . نشستم تا کتابی بردارم ؛ " پنجاه قصه ی بزرگ، از پنجاه نویسنده ی نامدار" . از نسل او.هنری ، موپاسان و دیگران ... که ناگهان یک جفت پای بزرگ در دمپایی توجهم را جلب کرد. پاها از پاهای من بزرگتر بودند . من 44 میپوشیدم ؛ پس آن پاها باید 48 باشند ! آن مرد از بالای سرم کتاب ها را زیر و رو می کرد . خواستم کنار بکشم و کتاب را به فروشنده نشان بدهم و بگویم چند است که چشمانم به چهره ی مرد افتاد . "ببخشید شما آقای رامین فرزاد هستید؟!" قلبم به شدت میزد و داشت سینهام را می ترکاند . "ای...." " هستید یا نیستید؟ شما رامین فرزاد هستید؟" درباره ی او بارها در مجلات هفتگی مطالبی خوانده بودم که هر از چندگاه به خاطر اعتیادش دست به خودکشی می زد و در بیمارستانی بستری میشد و نجات مییافت. " من دانشجوی دانشکده ی ادبیات هستم." " آه چه عالی! موافقید کمی قدم بزنیم؟" قدم زدن با رامین فرزاد در خیابان شاهرضا ، این رویای دست نیافتنی داشت جامه ی عمل میپوشید. گویی همه ی گذرندگان میدانستند که او جاودانه صدای زندگی من است ، اما نمیدانستند که رامین فرزاد است . حوالی چهارراه ولیعصر امروز مقابل پارک دانشجو یک گالری نقاشی بود ؛ اسمش در خاطرم نمانده است که همان روز نمایشگاهی از آثار یک نقاش شهره بر پا بود. " موافقید کمی به این تابلوها خیره شویم؟!" او گفت: " حوصله دیدن همه ی تابلو ها را ندارم . بهتر نیست برویم؟ حالم از دیدن این تابلوهای بیمعنی به هم میخورد." از چهارراه ولیعصر گذشتیم. از کنار نردههای پارک دانشجو به نزدیکی آندره رسیدیم. یک قنادی خوب آنجا بود. پشت ویترین، شیرینی تر و نان خامهای، گذاشته بود . گفت: " دلم شیرینی میخواهد." " از کدومهاشون؟" " خامهای باشه بهتره." "لطفاً چند تا خامهای آقا." " چندتا؟" " بدید ! ده تا بدید! " او در پیادهرو ایستاده بود و من با ده تا نان خامهای روی یک ورقه مقوا سر رسیدم. " اوه این که خیلی زیاد است." " میخوریم." خوردیم و راه افتادیم. گفت : " پس مسعود چم آسمانی را میشناسید؟" " مسعود چم آسمانی؟ رفیق عزیز من است. دانشجوی هنر است! او هم در ساختمان هفت است." ساختمان هفت در بین ساختمانهای کوی دانشگاه، سرآمد بود. چون هر شب آنجا غلغلهای به پا میکردیم و دانشجویان ساختمانهای دیگر ، در محوطه ی ما جمع میشدند. ما مامور پخش اعلامیههای دانشجویی و سُراندان آنها از درز اتاقها بودیم که با موزاییک کف راهرو ، فاصله ی اندکی داشت. طرح سنگباران اتومبیل حامل نیکسون هم که از بزرگراه میگذشت، همانجا ریخته شد. همه ی آتشها زیر سر بچههای دانشکده ی فنی بود که اغلب در ساختمان قدیمی شماره 2 ساکن بودند. در ساختمان هفت ، دانشجوی انقلابی به نسبت سایر ساختمانها کم بود و اغلب دانشجوی دانشکده ی ادبیات بودیم. تا چهارراه ولیعصر که به سه راه شاه معروف بود ، قدم زنان رفتیم. چه اهمیتی داشت یک جوان شهرستانی تر و تازه و تمیز که واکس کفشهایش چشمها را خیره میکرد، با یک قلندر که او هم یکی دو کتاب زیر بغل داشت تعجب و شگفتی گذرندگان را برمیانگیخت. آنها که نمیدانستند، او رامین فرزاد است. من هنوز قلبم به شدت میزد و از این که با رامین فرزاد دوست شده بودم در پوست خود نمیگنجیدم. کافی بود گریههایم را برای آخر شب بگذارم و بروم پشت زورخانهی کوی و پیش از آن که وارد گود شوم تا کباده ای بکشم، چرخی بزنم یا میلی بگردانم، از ته دل بگریم و زمانی به خود بیایم که پهلوانهای کوی، شاداب و سرزنده از زورخانه خارج شوند و بگویند "اینجا چرا نشستهای؟ چشمهایت چرا سرخ شدهاند؟" و من به آنها بگویم "دلم میخواهد فریاد کنم ." " شما پول دارید یه خرده به من بدهید؟" سی تا چهل تومان پول داشتم. به پنجاه تومان نمیرسید و یک هفتهی دیگر مانده بود که با آن خودم را به آخر برج برسانم. با دستپاچگی فراوان و اشتیاق زیاد ، دست در جیب کردم و یک اسکناس بیست تومانی به او دادم. " اوه. این خیلی زیاده." " نه! زیاد نیست." " آخه شما خودتان..." " دارم ؛ به اندازه ی کافی دارم." " پس من به کوی دانشگاه زنگ میزنم. برایتان پیغام میگذارم. اگر توانستید بیایید یکدیگر را ببینیم. یک تئاتر یا یک سینما... شاید رفتیم در کافه فیروز نشستیم... من البته حمام خواهم رفت و لباسی بهتر از این خواهم پوشید ! " **** کافه فیروز پاتوق کسانی بود که فکر میکردند دنیا به آخر رسیده است و آنجا آخر خط است. هرویین برای خود اسم و رسمی داشت. داریوش رفیعی از هرویین مرده بود، هروئینی بود و اکبر مشکین که وقار و معرفت او بیداد میکرد و یک پارچه فرهنگ بود، او هم. یک روز وقتی که محصل ششم ابتدایی بودم ، از آموزگارم پرسیدم : "چرا همهی هنرپیشهها سرطان میگیرند؟" خندید و گفت: "خیلیها سرطان میگیرند ، اما چون هنرپیشهها مشهورترند، روزنامهها سرطان آنها را مینویسند . " این زمانی بود که کرنل وایلد یا شاید جف چندلر از دست سرطان مرده بود. سلطانپور قدغن کرد که من دیگر به کافه فیروز بروم و گرنه پوست مرا خواهد کند ، حتی اگر با امیر پرویز پویان باشد. ما نمیدانستیم که امیر پرویز پویان چریک است. کی میتوانست فکر کند که آن جوان آرام که به سختی به سخن میآمد، آن چنان شهرت خواهد یافت که بعدها، عکس او و هشت نفر دیگر از رفقایش را روی دیوار بستنیفروشی بهشت ژاله در میدان ژاله ببینیم که “Wanted” شدهاند. امیر پرویز پویان همیشه در انجمن تئاتر ایران پیش ما بود و تمرین را می دید. تمرین نمایش دشمن مردم اثر ایبسن را که در آن ساختمان دربست قدیمی در کوچهای بن بست در خیابان قوام السلطنه اجاره کرده بودیم و وقتی تمرین تمام میشد و بچهها میرفتند با پویان قدم زنان به خیابان نادری میرفتیم و در کافه نادری مینشستیم. کمی آن طرفتر از کافه فیروز، برادر پویان آن سالها که من خبرنگاری جوان بودم، آرامترین چهره ی تحریریهی روزنامهی اطلاعات بود. رامین فرزاد هم میآمد. یک روز که دنبال یک بازیگر برای ایفای نقش سردبیر بودیم، من رامین را به سعید پیشنهاد کردم حالش خوب شده بود و مشکل را موقتاً کنار گذاشته بود و میتوانست سرپا باشد. سعید خندید و گفت: "میخواهی همهی سالن به صدای رامین فرزاد گوش کنند یا حرفهای ما را بشنوند؟! " بعد از اتمام تمرینات و صرف نان بربری داغ و پنیر و انگور، همهی بچهها به خانههایشان میرفتند. من در کوی دانشگاه زندگی می کردم و خانوادهای در تهران نداشتم که نگرانم باشند یا انتظار بکشند. پس بعضی شبها که امیر پرویز در تهران بود، همان جا در محل تمرین که من کلید دارش بودم، میخوابیدیم. من با وجود تنومندی، نصف رامین فرزاد بودم . امیر پرویز نصف من بود و همیشه یک کیف بزرگ داشت که از بالا باز میشد و همیشه پر بود. یک روز پرسیدم: " پرویز در این کیف چه داری؟" گفت : "کتاب. میخواهی چه داشته باشم؟" معنای دیگرش این بود که دیگر از این سوالها نکن. من حتی به اندازهی یک سر سوزن شک نمیکردم که ممکن است او چریک باشد. اما چرا جزوهی انقلاب در انقلاب رژی دبره و مانیفست مارکس را به من داد که بخوانم ؟ ... شبحی سراسر اروپا را فرا میگیرد . "پرویز! این شبح کیست یا چیست که سراسر اروپا را فرا گرفته است؟ " پرویز پویان وقتی عینک تهاستکانی به شدت ذرهبینیاش را برمیداشت، چشمهایش حالت خاصی میگرفت. مثل این بود که طرف مقابل را تار میبیند. من داشتم مثل همیشه در گوشهی آن اتاق بزرگ که به سالن بیشتر شبیه بود ، روی چراغ ، املت درست میکردم که با بربری تازه، شام شب کنیم. با کمی تندخویی گفت: " تو مگر فلسفه نمیخوانی؟" "چرا فلسفه هم میخوانم." " استادان تو کیها هستند؟" " دکتر صدیقی جامعهشناسی درس میدهد. دکتر سیدحسین نصر فلسفه ی اسلامی تدریس میکند. دکتر علیمراد داوودی به ما فلسفه ی غرب میگوید و با دکتر محمد خوانساری منطق داریم." " هنوز در فلسفهی یونانید؟" " نه به فلاسفهی جدید هم رسیدهایم." " به هگل و مارکس هم؟" " هگل را خواندیم. ماتریالیسم دیالکتیک، دینامیسم تاریخ و..." "مارکس چطور؟" "دربارهی مارکس فقط دکتر نظامی سخن گفت." "این شبح، همان است که در آغاز مانیفست آمده ؛ کمونیسم است ." در آن حال و هوا هر کس آزاد بود، هر بلایی میخواهد سر خودش بیاورد. برود چریک کافه فیروز شود ، بغل دست محمد آستیم بنشیند و در فلسفه ی پوچی غرق شود. دشنهیی بر دارد و پیاپی به خود ضربه بزند و زمین و زمان را تحقیر کند. به ژانژنه، آدامف، بکت، کوکتو و آرابال عشق بورزد ، در عین حال با حلاج و عین القضات و سهروردی هم حال کند. بیست و چهار لیوان چای در طول روز با لیموترش تازه بخورد و بعد اگر خواست سری به کافه سلمان بزند. تازهترین شعرهای نصرت رحمانی و نادر نادرپور را بشنود یا برود در بهارستان و باغ سپهسالار دوا فروشها را پیدا کند و به جمع رامین فرزادها بپیوندد. رامین بعدها برای من تعریف کرد نخستین بار که با این متاع آشنا شد از طریق یکی از دوستان بود. آنها از اصفهان به تهران آمدند . در خیابان شاهآباد گشتند. جلوی کاباره لوکولوس ایستادند ، تا جوانی تلوتلوخوران خودش را به آنها نشان دهد و یکراست بروند خیابان باغ سپهسالار و از ازدحام و شلوغی بگذرند و به یک کوچه ی خلوت بپیچند و او چند بسته در کف آن دوست بسراند و چند اسکناس بگیرد و مثل ماهی در بین جمعیت گم شود و آنها ته همان کوچه در فرورفتگی یک خانه ی قدیمی، عرش را سیر کنند. رامین میگفت: نخستین بار بود که سفیدک را آنجا تجربه کردم. استعدادی که میتوانست در عرصه ی شعر، قصه، ترجمه و بازیگری غوغا کند ، با همین تجربه خود را فدا کرد. ماهها گذشت و من یک بار دیگر رامین را گم کردم. یک شب در خیابان استانبول به طرف بهارستان میرفتم تا از آنجا به میدان بروجردی بروم. در راسته ی ماهیفروشها، رامین را با همان وضعیت دیدم. آن بار به طرف میدان راهآهن و گمرک میرفت و این بار به سمت بهارستان و سرچشمه . تازه از زندان آزاد شده بود. گفتم : "شب را کجا خواهی رفت؟ " گفت : "نمیدانم " و به این ترتیب بود که با من به میدان بروجردی آمد و شش ماه در کنارم بود . منوچهر آتشی خوب به خاطر داشت . چون آن زمان بر مبنای شعر زیبا و فناناپذیر او از کتاب آواز خاک نمایشنامهای نوشته بودم که قرار بود در دانشگاه تهران اجرا کنیم. پرده با شیههی اسب باز میشد که توقیف شد. آتشی میآمد و به نمایشی که بر مبنای شعر او نوشته بودم گوش میکرد و لذت میبرد و راهنمایی میکرد. رامین کم کم حال بهتری مییافت و رادیو مثل همیشه و برای چندمین بار آغوش خود را به روی این استعداد شگفتانگیز و آن صدای خیالانگیز میگشود. در میدان بروجردی میایستادیم و رامین به تاکسیها میگفت: " میدان ارک" من میگفتم: دانشگاه. رامین، روز به روز اوضاع و احوال بهتری مییافت و موقعیت متزلزل خود را یک بار دیگر برای چندمین بار به حمایت دوستانش در رادیو به دست میآورد (آغوش رادیو همیشه به روی رامین فرزاد باز بود. چه قبل و چه بعد از انقلاب) . حوالی سال 65 یا بیشتر میخواست خود را بازخرید کند. یکی از مدیران رادیو، یادم نیست شاید آقای کدخدا زاده گفته بود محال است. سرانجام او را بازنشسته کردند که یک حقوق مستمر داشته باشد. میدانستند پول بازخرید را جیرینگی خواهد خورد. بعد هم که هر وقت سر پا بود ، کار برای او فراوان بود. از چپ : محمد ابراهيميان و رامين فرزاد ـ بهمن 1363 سال 48 و 49 به سرعت برق گذشت. من، همانجا در میدان بروجردی در چشم به هم زدنی پای سفره ی عقد نشستم و دیدم که رامین فرزاد ، بغل دست من نشسته است. سمت دیگرم فریدون گیلانی ایستاده بود. شاعر و روزنامهنگاری که او هم یک چند خودزنی میکرد. همسر او، که خواهر معنویام بود و خانم سلطانپور که مادر و آموزگار اخلاقی همهی ما بود ، برای من به خواستگاری رفتند. عبدالکریم اصفهانی هم بود. دوست صمیمی و همکلاسیام در دانشکده ی ادبیات. عبدالکریم اصفهانی، کرمانی بود. یک آدم تکرارناشدنی که صدای همهی عالم را تقلید میکرد بیآن که مو بزند، اما نمیتوانست صدای رامین فرزاد را تقلید کند. میگفت: " نمیشود ! این یکی نمیشود ! یک صدای خاص است." در آن واحد به جای همه هنرپیشگان و گویندگان رادیو صحبت میکرد. بیآن که کسی تصور کند که خود طرف نیست. عبدالکریم اصفهانی در یک خانواده مذهبی به دنیا آمده بود. پدرش ـ آقاجلال ـ روی او تاثیر فراوانی داشت. من هرگز ندیدم که نمازش ترک شود. بهترین ادکلنها را میزد. بهترین لباسها را میپوشید و خوشرنگترین مینیماینرها را سوار میشد. مردم را از خنده روده بر میکرد و صبح روز جمعه ، یک ایران را در پای رادیو مینشاند. از استعدادش همین قدر بگویم که بیست کلمه را ، از هر نوع با هر اختلاف معنایی و ظاهری ، یک بار برای او میخواندید، بیآن که حتی یک اشتباه کند، بلافاصله هر بیست کلمه را به ردیف تحویل میداد و اگر هم میپرسیدند کلمه ی هفدهم چه بود، میگفت. با این نبوع، قادر نبود صدای رامین را تقلید کند. اصفهانی برای من تعریف کرد که برای این موضوع "کلیدی" دارد. اگر ده نفر هر یک، بیست کلمه ی جداگانه انتخاب میکردند، او بیکم و کاست، همه را تکرار میکرد. نزدیک چهل سال است که از او بیخبرم ؛ پنجاه تا هشتاد و نه . سرانجام به خاطر باورهای مذهبی و به توصیه ی حضرت آقای کرمان، همان سالها ناگهان همه چیز را بوسید و کنار گذاشت و رفت در گمنامی زندگی کرد. نه سیگار میکشید و نه گرد مسکرات میگشت ؛ در حالی که بیشتر از رامین در معرض خطرات و تعارفات بود. اما هرگز هیچ کس جرات نداشت او را به چیزی دعوت کند. نسل غریبی بودیم. هر کس میتوانست بسته به استعدادش در هر زمینهای بشکفد. نابود شدن و آباد شدن دست خود انسان است. یک بعد ازظهر كه سوار بر تاكسی از خيابان لشكر می گذشتم ، دیدم آقایی با کت و شلوار شیک در پیادهرو با یک خانم قدم میزنند و پیداست که به سمت منزل میروند. از کنار آنها گذشتم، ناگهان متوجه شدم، آه خدایا این که رامین فرزاد است ! یک پارچه آقا ! رامین فرزاد وقتی خوب بود و سالم بود ، نظیر نداشت ؛ در ادب، نزاکت، رفتار، کردار، گفتار، سواد و فرهنگ هیچ کس به گردش نمیرسید. کلید این کشف در دست هما بود. شاهزاده خانمی از ماه.... اوایل سال 60 یا 61 محمد آستیم با عبدالله غیابی و عباس نعلبندیان به کتابفروشی من میآمدند. در چهارراه کالج، انتشارات رودکی و بعد آستیم هر روز تنها میآمد و ساعات شگفتانگیزی برای من رقم میزد. میرفتیم ناهار میخوردیم. انگار همه ی فلسفه های دور و نزدیک را در کاسه ای ریخته بود و لاجرعه سرکشیده بود ؛ میدرخشید و به سرعت افول میکرد . در همان کتابفروشی بودم که یک روز تلفن زنگ زد . گوشی را برداشتم. رامین فرزاد بود. " نمیخواهی به رفیقت تبریک بگویی درویش؟ " " چی شده ، باز هم در دانشگاه قبول شدی؟! " رامین هر از چندگاه و هر وقت اراده میکرد در کنکور دانشگاه تهران شرکت میکرد و در هر رشتهای که میخواست قبول میشد. یکی دو سال دانشجوی ممتاز دانشگاه میشد و بعد ناگهان همه چیز را رها میکرد . " دخترم به دنیا اومده ! " توکا به دنیا آمده بود. یک کندوی عسل واقعی. پیش از به دنیا آمدن او، رامین و هما ، مزدک مرا که تازه به دنیا آمده بود، بو میکشیدند و عاشقانه و مدام در آغوش میگرفتند. میگفتم خدایا چراغ این جفت خوشبخت را به شعله ی گرمی روشن کن و کرد. تا توکا به دنیا بیاید رامین خوب بود. خیلی خوب بود. چند سال گذشت پشت همین دانشگاه تهران، هما آپارتمانی خرید. با سلیقه و شیک و فوق العاده. افسانه ی پیادهروها، سامان گرفت و رامین فرزاد صاحب کتابخانهای شد کم نظیر . سالها گذشت و خانه را تبدیل به احسن کردند. در کوچه ی باغوحش، آپارتمانی شیکتر و بزرگتر که همه ی لوازمش از آغاز تا انجام آمریکایی بود و رفیق عزیز من غرق در خوشبختی شد. هما به معنای واقعی کلمه زن بود. مادر بود. رفیق بود و برای او پا بود. یک تنه در مقابل یک جریان ایستاد و گفت " من این مرد را به راه میآورم" اما ... اما این پسر تخس اصلاحناپذیر ، باز فیلش یاد هندوستان کرد . روز به روز کتابخانه ی رامین لاغر و لاغرتر و خودش زار و زارتر میشد. درد پا به شدت آزارش میداد و همیشه ی روزگار در کار پانسمان پا بود. رامین را به خاطر درد پاهایش به پزشک بردم. چهل و سه سال داشت و چیزی حدود ده سال از من بزرگتر بود. روی برگه ی خلاصه پرونده بیمارش نوشتند : c.c" علت مراجعه: درد قسمت قدامی داخلی مچ پای راست. I.p: تغییر رنگ هر دو مچ پا از حدود 8-7 سال پیش شروع شده که حدود یک ماه پیش درد شدید در قسمت قدامی داخل مچ پای راست به خصوص در هنگام حرکت و حتی ایستادن و به دنبال آن زخمهای تروفیک در سطح داخلی پا شروع شده بود و این درد با مسکن تسکین پیدا میکرده است. بیمار سابقه دیابت، فشار خون و ناراحتیهای شدید دیگر را ذکر نمیکند و..." این برگه و یک پوشه شامل دستخطهایش به فارسی و انگلیسی، کارت عضویت کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و یک صفحه و نیم از یک نمایشنامه ی ناتمام به خط زیبای خودش، نزد من است. رامین فرزاد یک بار دیگر برای هزار و سیسد و چهل و ششمین بار توبه را شکست، کبریت کشید و کاشانه را آتش زد (عجیب بود که رامین هرگز سیگار نمیکشید ) . هما، خانواده دار بود. اصل و اصیل و خالص. رامین یک بار دیگر پیادهروی در پیادهروهای تهران را آغاز کرد. یک شب جلوی سینمای عصر جدید ديدمش ؛ با دوستی از قماش خودش آمده بود فیلمی از تارکوفسکی ببیند. برف میبارید. موقع رفتن با لحن و صوتی که هیچ نشانی از رامین فرزاد در آن نبود، داد زد " مراقب زن و بچه ی من باش درویش!" هما، خواهر من بود. از خواهر هم به من نزدیکتر بود . ناب و سرشار از فرهنگ بود؛ و زن بود و هر آن چه رامین ممکن بود بخواهد، در او جمع بود و طنزی سرشار و به غایت زیبا داشت. یکپارچه شور زندگی بود. عاشق زیستن، عاشق رامین، عاشق توکا و تردید ندارم که حرام شد. از معضلاتش لام تا کام با خانوادهاش چیزی در میان نمیگذاشت. میگفت : "مشکل من نباید آنها را آزرده کند." یک بار به من تلفن کرد و گفت: "درویش یه تک پا بیا پیش خواهرت" رفتم. نامهای که برادرش از آمریکا فرستاده بود، به من نشان داد. رامین قرص دی.اف خواسته بود و بند را آب داده بود. بدجوری هم آب داده بود ؛ یک بار دیگر تعلیق. از وقتی توکا به حرف زدن افتاد و شیرینیهای کودکانهاش را شروع کرد، رامین چپ کرد. بدجوری هم چپ کرد و به همان سال 46 در پیادهروی خیابان شاهرضا بازگشت و باز رامین هم اتاقی من شد. بیست سال میگذشت. دیگر خانه نمیرفت و هما گفته بود تا سلامت کامل خود را باز نیابد نخواهد گذاشت توکا ، بابا رامین را آن جوری ببیند. یک شب به اتفاق رامین رفتیم که در کوچه ، هما را ببیند. هما آمد. رامین گریست و هما گفت: "این اشک تمساح است . درویش دلت نلرزد. دروغگوست. " رامین دروغگو بود. وقتی بد میشد ، خیلی دروغگو بود. وقتی خوب بود ، نظیر نداشت. هما سوار هواپیما شد به اتفاق توکا به هند رفت و با ویزای آمریکا بازگشت. یک هفته طول کشید که اسباب و اثاثیه ی خانهاش را که با عشق فراهم کرده بود و هر یک در نوع خود بینظیر بود ، بفروشد. قطعه ی نمایشنامهی موشها و آدمها که از رادیو دو ، سال پنجاه پخش شده بود و در آن بیژن مفید و رامین فرزاد نقشهای لنی و جرج را بازی کرده بودند ، من را به دوران کودکیام بازگرداند و هما همه ی تلخی زندگی را در یک تجسم ویرانساز خلاصه میکرد و با حسرت به هر آن چه از دست داده بود و نامش زندگی و جوانی بود، سر تکان میداد. توکا در اتاقش داشت نقاشی میکرد. از آن همه زندگی، چند نوار از جمله نوار موسیقی فیلم “z” ساخته ی تـئودوراکیس برای من به یادگار مانده است. که اوایل دهه پنجاه ، رامین آن را به هما هدیه کرده است. "هماخانم روزی این نوار آزاد خواهد شد ." هما، داشت آزاد میشد. فردایی که دیگر همه چیز تمام شده بود، به اتفاق هما به بهشت زهرا رفتیم که او با پدر نجیب و بزرگوارش خداحافظی کند. بر مزار او اشک ها ریختیم به خاطر آن همه رویای متلاشی شده ، به خاطر آينده ای مبهم و موهوم و نابود شدن استورهای که هما و من در ذهن خود ساخته بودیم و از قضا نامش رامین فرزاد بود. فردا شب، هما و توکا پرواز میکردند؛ از فرودگاه مهرآباد . توکای غمگین را که چشمان سیاه زندهاش در میان جمعیت به دنبال بابا رامین میگشت بر بلندایی مینشاندم تا آخرین نقاشیاش را برای عمو محمد بکشد که یادگار نگه دارم و بعدها به بابا رامین نشان دهم . هما، مترجم عالیقدر جواهرات سلطنتی و خزانهی بانک مرکزی بود. آلبوم عکسهایش به هنگام توضیح در باره ی جواهرات با امپراتوران، سلاطین، روسای جمهور و شخصیتهای مهم سیاسی جهان هر بینندهای را به احترام وا میداشت. عاشق زندگی در ایران بود. نمیدانم در آن لحظه که هما و توکا، قلبشان اینجا در وطن مالوف جا میماند و پیکرشان به پرواز درمیآمد تا بیست و پنج ساعت در آسمان باشند ، رامین در کدام بیغولهای پرواز میکرد ؟ سال 67 بود که یک بار دیگر رامین کارد بر عصب و استخوان من گذاشت. سقوط ، سقوط ، سقوط ... این گردکان سعدی، بر هیچ گنبدی قرار و آرام نمیگرفت. صبح یک روز پاییزی بساطی برایش در یک ساک گذاشتم و به شورآباد بردم و به او گفتم : "یا اینجا بمیر یا به سلامت برگرد." یک سال گذشت. سروکلهی یک «مرد» ، یک مددکار واقعی و سادهاندیش و خوش باور ، ساعد آغاسی ، پیدا شد. "آقای رامین فرزاد جز شما در این شهر درندشت هیچ کس را ندارد. او سلامت خود را بازیافته . بیايید به او سری بزنید. در دبیرخانه ی شورآباد مشغول شده است." دوستان بهزیستی کشف تازه ای کرده بودند. "به او سری بزنید. گفته است فقط سراغ شما بیایم ". جنایت بار بود. خانواده را برداشتم و بردم عمو رامین را ببینند. در بیابانهای غمزده ی شورآباد که گويی پایان جهان بود ؛ یک ماتمکده در کنار دنیا... تا او بیاید و در آن غربت غریب و برهوت نفرین شده از دیدار ما شادمان شود ، به سالها و شبهایی میاندیشیدم که رادیو جزیی از وجود من شده بود و با صدای رامین فرزاد تب میکردم. این پسر با شخصیت سرشار از دانش و فرهنگ که میتوانست یک جهان را به شگفتی وادارد ، جهانی را از دست خود به ستوه آورده بود. در مرگش ثابت شد در ایران، به هنگام حیات اگر کسی تنها باشد، در وقت مردن تنها نیست ؛ به ويژه كه جاويدان صدايی باشد ، سوخته ! صورت ديگری از اين نوشته با عنوانی ديگر ، نخستين بار ، آذرماه 1380 ، در شماره ی چهاردهم مجله ی قرن 21 به چاپ رسيده است و اكنون با كاست و افزوده های نويسنده ی گرانمايه ، بازچاپ می شود ـ ايران ديدار . ------------------------------------------- درخصوص نویسنده:
منبع: ماهنامۀ اینترنتی ایران دیدار بامهر.... بانو RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - حمید هامون - ۱۳۹۰/۵/۷ صبح ۱۱:۵۶ <!--[if gte mso 9]> اطلاعات سینمایی اکثر دوستان، من جمله منصور گرامی قابل تحسین است و غبطه انگیز . فقط کاش مراجع مورد استفاده در هنگام درج مطالبشان را ذکر می کردند تا در صورت در دسترس بودن ،از آنها استفاده بیشتری می کردیم. RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - ایرج - ۱۳۹۰/۵/۱۳ عصر ۰۶:۵۳ فروزان با نام اصلي پروين خيربخش متولد سال 1315 . وي با فيلم ساحل انتظار در سال 1342 به سينما وارد شد . فروزان ستاره اول بازيگران زن در دهه چهل سينماي ايران بود.
دوبلورهاي فروزان
ژاله كاظمي انسان ها - عروس دريا - معجزه قلبها - مالك دوزخ - عدل الهي - شهرآشوب بهشت دور نيست - امشب دختري مي ميرد - مردي از جنوب شهر - سوگلي رقاصه شهر - رام كردن مرد وحشي - اسير خشم - بدنام - حيدر - خوشگل محله - قلندر - ميخك سفيد - ايوب - آتشپاره شهر - ظفر - ساحره - دشنه ستاره فروزان - تكخال - ناخدا - خاطرخواه - پريزاد - دايره مينا - قرار بزرگ ساحل انتظار - جعفر و گلنار - خداحافظ كوچولو - پشت و خنجر
مهين كسمايي گنج قارون - ده سايه خطرناك - فرار از حقيقت - دالاهو - گوهر شب چراغ ستاره هفت آسمون - بسترهاي جداگانه - دختر شاه پريون - چرخ بازيگر هفت شهر عشق - يوسف و زليخا
شهلا ناظريان هاشم خان - عروس بيانكا رفعت هاشم پور شمسی پهلوان
نيكو خردمند بابا شمل
RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - ایرج - ۱۳۹۰/۵/۱۷ عصر ۰۶:۱۸ فرزانه تائيدي در سال 1324 در تهران به دنيا آمد. فعاليت هنري را با بازي در تاتر آغاز كرد. شروع فعاليت در سينما با ايفاي نقش در فيلم هشتمين روز هفته در سال 1350 كه براي بازي در اين فيلم موفق به دريافت جايزه بهترين بازيگر نقش اول زن از جشنواره سپاس شد.(البته اين فيلم با دو سال تاخير و در سال 1352 به اكران درآمد). فرزانه تائيدي در حال حاضر در انگليس زندگي مي كند.
دوبلورهاي فرزانه تائيدي
ژاله كاظمي هشتمين روز هفته - خاك - فرياد زير آب - واسطه ها
رفعت هاشم پور جهنم + من
شكوه زارعي ميراث من جنون
بهيجه نادري صلوه ظهر
RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - ایرج - ۱۳۹۰/۵/۲۲ صبح ۰۸:۲۲ اكبر عبدي در سال 1337 متولد شد. فعاليتش را در سال 1363 با فيلم جنجال بزرگ در سينما شروع كرد. وي بازيگري با استعداد است و داراي چهره اي كه گريمهاي مختلفي بر آن مي نشيند. دوران اوج هنرنمايي اكبر عبدي در دهه 60 و نيمه اول دهه 70 مي باشد.
دوبلورهاي اكبر عبدي
منوچهر اسماعيلي جنجال بزرگ - مادر - ريحانه - دزد عروسك ها - اي ايران پنجه در خاك - چشم عقاب
حسين عرفاني سفر جادويي - سريال زير بازارچه
اصغر افضلي گراند سينما
_در فيلم سفر جادويي در دو نقش نوجواني و ميانسالي بازي كرده بود كه در نقش نوجواني صداي خودش بود و در نقش ميانسالي حسين عرفاني صحبت كرده است. _فيلم گراند سينما داراي دو نسخه است يكي نسخه صدابرداري سر صحنه و ديگري نسخه دوبله . كه در نسخه دوبله اصغر افضلي گويندگي كرده است. _ساير فيلمهايي كه اكبر عبدي در آنها ايفاي نقش كرده با صداي خودش مي باشد. اكبر عبدي در فيلم تحفه هند RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - ایرج - ۱۳۹۰/۵/۲۹ صبح ۰۷:۵۸ بيژن امكانيان متولد سال 1332 . فعاليت در سينما را با بازي در فيلم آفتاب نشينها در سال 1360 شروع كرد. وي ستاره دهه 60 سينماي ايران بود. بيژن امكانيان يكي از كم كارترين و بي حاشيه ترين بازيگران سينماي ايران است.
دوبلورهاي بيژن امكانيان
سعيد مظفري آفتاب نشينها - سناتور - صعود - ديوانه وار - نابخشوده - فرار از جهنم خفاش - آخرين نبرد
خسرو خسروشاهي گلهاي داودي - دبيرستان - شب حادثه - راه افتخار
منوچهر اسماعيلي سيمرغ - گمشدگان بيژن امكانيان - ابوالفضل پورعرب و چنگيز وثوقي در فيلم آواز تهران RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - محمد - ۱۳۹۰/۶/۱۴ عصر ۰۵:۱۳ لیلا فروهر وی در سال 1337 متولد شد.فعالیت هنری را از کودکی و با بازی در فیلم مراد و لاله در سال 1344 شروع کرد.و تا سال 1357 به بازیگری پرداخت.در اوایل دهه 50 به صورت جدی رو به حرفه خوانندگی آورد.با وقوع انقلاب مثل بسیاری از بازیگران و خوانندگان قدیمی ممنوع الفعالیت شد.در سال 1365 به خارج از کشور مهاجرت کرد.او همچنان هم به حرفه خوانندگی مشغول است و یکی از محبوبترین خوانندگان تاریخ موسیقی ایران می باشد. دوبلورهای لیلا فروهر : در دوران جوانی : مینو غزنوی : (7 فیلم) اضطراب - شب آفتابی - رابطه جوانی - میهمان - همکلاس - پرستش باغ بلور
شهلا ناظریان : گل خشخاش
شکوه زارعی : پرستوهای عاشق
در دوران کودکی : ناهید امیریان : (22 فیلم) سلطان قلبها - چرخ فلک - من هم گریه کردم - ایمان - چهار خواهر قفس طلایی - سنگ صبور - چرخ بازیگر - قمار زندگی - گناه زیبایی شاطر عباس - دروازه تقدیر - مراد و لاله - جاده تبهکاران - سرنوشت پخمه - قمارباز - گربه کور - پخمه - نامادری - عصیان - عقاب طلایی بهروز وثوقی و لیلا فروهر RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - واترلو - ۱۳۹۰/۶/۱۴ عصر ۰۸:۰۱ (۱۳۹۰/۵/۱ صبح ۰۸:۴۴)Blanche نوشته شده: در مورد این ویدیویی که خانم بنایی صحبت کردند دو نکته هست 1- فیلم های مشترکی که ایشان اشاره داره همه در ایران کار شده بجز محصولات مشترک با ترکیه یعنی تماماً به تهیه کنندگی ایران هستش و یا حتی کل اکیپ ایرانی هست فقط ممکن است چند تا بازیگر خارجی دعوت کرده باشند و یا کارگردان ،اتفاقاً اصلاً فیلمهای خوبی هم نیستند بجز یکی دو مورد ، اینطور نبوده که کسی از خارج اومده باشه و ایشون رو برای بازی به اروپا و آمریکا دعوت کرده باشه 2- فیلمی رو که ایشان مدعی بازی در آمریکا هستن در اصل یک فیلم هندی است و در شناسنامه آن اسمی از خانم بنایی نیست و جورج مارزبتونی فقط نویسنده این کار است و نه کارگردان. جالب است در جستجوی این نام به این نتیجه می رسید که فقط همین یک کار را در کارنامه هنری اش دارد. در این فیلم نه راس مارتینی بازی کرده و نه ریکی سگالی هر دو بازیگر مجموعه های تلویزیونی بودن که کار مشترکی هم با هم ندارند. سانجی خان هم بازیگر است و هم کارگردان این فیلم.جالب اینکه راج کاپور در آن بازی می کند ( شاید علت عکس در کنار راج کاپور همین باشد) در ضمن عکس روی پوستر با آلبوم عکس ایشان تطابق دارد مشخصات فیلم http://www.imdb.com/title/tt0259170/ جورج مارزبتونی http://www.imdb.com/name/nm2011682/ راس مارتین http://www.imdb.com/name/nm0553014/
ریکی سگال http://www.imdb.com/name/nm0781848/
RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - ایرج - ۱۳۹۰/۶/۱۷ عصر ۱۱:۰۱ چند عكس از بازيگران مشهور سينماي ايران
بهروز وثوقي _ محمد علي فردين _ ناصر ملك مطيعي
سعيد راد _ بهروز وثوقي
رضا بيك ايمانوردي _ بهروز وثوقي
ناصر ملك مطيعي _ بهروز وثوقي
منوچهر وثوق _ محمد علي فردين
محمد علي فردين _ ناصر ملك مطيعي
ناصر ملك مطيعي _ سعيد راد
RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - زاپاتا - ۱۳۹۰/۱۲/۳ عصر ۱۰:۴۰ (۱۳۸۹/۲/۹ صبح ۰۸:۲۵)ايرج نوشته شده: زنده ياد ايرج ناظريان نيز در فيلم ملاقات (1365)بجاي جمشيد مشايخي صحبت كرده است. RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - زاپاتا - ۱۳۹۰/۱۲/۴ صبح ۰۷:۵۲ (۱۳۸۹/۲/۳ عصر ۰۲:۴۹)محمد نوشته شده: در فيلم پرونده (1362) منوچهر اسماعيلي بجاي فرامرز قريبيان صحبت نموده است. RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - محمد - ۱۳۹۱/۲/۱۷ عصر ۰۹:۴۴ (۱۳۸۹/۲/۱۰ عصر ۰۱:۲۷)محمد نوشته شده: متاسفانه امروز ایرج قادری در سن 77 سالگی درگذشت و به جمع دوستانش فردین و بیک ایمانوردی پیوست. مراسم خاکسپاری وی به غریبانه ترین صورت ممکن برگزار شد.بلافاصله چند ساعت پس از درگذشتش، پیکر وی را به صورت مخفیانه و با حضور تعداد کمی از نزدیکانش و بدون حضور مردمی که سالهای سال با فیلم های او خاطره داشتند به خاک سپردند.آن هم نه در قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران بلکه در کرج و در قبرستان بهشت سکینه. حدود 2 سال پیش من به همراه دوست عزیز (ایرج)، برای ادای دین به بازیگرانی که از فیلم ها و بازی هایشان خاطره داشتیم و داریم.تصمیم گرفتیم به معرفی دوبلورهایی که به جایشان حرف زدند و مختصری از زندگینامه اشان بپردازیم.و به همین دلیل بود که این تاپیک راه اندازی شد و یکی از آن بازیگران ایرج قادری بود که در بالا مشاهده می کنید.
روحش شاد... RE: دوبلورهای بازیگران قدیمی ایران - بهزاد ستوده - ۱۳۹۱/۲/۱۸ عصر ۰۵:۳۶ چه سخت است در سرزمین مادری خود غریبانه بخاکت بسپارندمردی عهده دار شده بود در مراسم تدفین دوستی سخن بگوید
|