تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: آخرین فیلم کلاسیک که دیدم ...
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12

به بهانه ی پست سروان رنوی عزیز: دو عکس از روبر حسین

روبر حسین در نقش کنت ژوفره دو پیراک در مجموعه فیلم‌های عاشقانه «آنژلیک»

عاشقانه های آنژلیک

روبر حسین در جوانی، میان سالی و پیری

گلن گری گلن راس

بعضی وقتها در برخی از فیلمها اگرچه داستان و جریان فیلم شاید چندان دلچسب نباشد، اما به لطف حضور ستارگان بزرگ و البته نقش آفرینی درخشانشان، آن فیلم به یک محصول درجه یک تبدیل می شود.

گلن گری گلن راس یکی از این مدل فیلمهاست که با بهره گیری از حضور ستارگان بزرگ سینما توانسته به عنوان یکی از فیلمهای خاص در ذهن طرفداران سینما ماندگار شود. کافیست ابتدا به نام بازیگران این فیلم نگاهی بیندازیم: آل پاچینو، جک لمون، کوین اسپیسی، الک بالدووین، اد هریس و آلن آرکین. ستارگانی که هرکدامشان به تنهایی این توانایی را دارند که در موفقیت یک فیلم نقش اساسی را داشته باشند و حال در فیلمی به کارگردانی جیمز فولی با نمایشنامه ای از دیوید ممت دور هم جمع شده اند تا در یک محفل زیبا و تنها با چند لوکیشن، هنر خود را به رخ یکدیگر کشانده و تماشاگران فیلم را به تحسین وا دارند.

شاید قصه فیلم خیلی داستان پیچیده ای نبوده و بیشتر شبیه یک نمایشنامه باشد که برای فضای تئاتر ترسیم شده است. اما نسخه سینمایی مجالی را برای قدرت نمایی بزرگان سینما در این درام پر از دیالوگ فراهم کرده است.

جک لمون در یکی از آخرین نقش آفرینی هایش به عنوان ستاره شماره یک و بلامنازع این فیلم هنرنمایی کرده است. استفاده از میمیک چهره همراه با قدرت بیان جملات و دیالوگ های طولانی به همان روش خاص خودش، باعث شده تا لمون در یکی از بهترین نقش هایش فرو رفته و بار اصلی فیلم را به دوش بکشد.

اما در کنار جک لمون، ما شاهد نقش آفرینی استثنایی آل پاچینو هستیم. کاراکتری که در بنگاه املاک به عنوان یک کارمند موفق مورد حسادت و تا حدی غضب همکارانش است. پاچینو با همان صدای منحصر به فرد و دوست داشتنی اش دوشادوش جک لمون تا پایان فیلم همراه بوده و در این دوئل سینمایی کم نمی آورد.

 و البته کوین اسپیسی که در آغاز سالهای موفقیتش به سر برده و نقش مدیری سرد و مقرراتی و سنگدل را به زیبایی ایفا کرده است. الک بالدووین، اد هریس و آلن ارکین نیز در کنار این مثلث مقتدر توانسته اند به گرما و جذابیت فیلم بیفزایند.

به جرات می توان گفت که اگر این فیلم با بازیگران دیگری ساخته می شد شاید یک شکست بزرگ را تجربه می کرد. اما جیمز فولی با آگاهی از متن این نمایشنامه و با بهره گیری از توان بازیگران مطرح سینما باعث ماندگار شدن این فیلم شده است.

اما چیزی که تماشای این فیلم را برای ما ایرانی ها شیرین تر می کند حضور دوبلورهای توانا و اساتید برجسته در این فیلم است که در نقش های بازیگران برجسته فیلم هنرنمایی کرده اند:

زنده یاد منوچهر نوذری به جای جک لمون، استاد خسرو خسروشاهی به جای آل پاچینو، استاد ناصر طهماسب به جای کوین اسپیسی، زنده یاد بهرام زند به جای ادهریس، استاد ناصر نظامی به جای آلن آرکین و استاد سعید مظفری به جای الک بالدووین صداپیشگی کرده اند.

گلن گری گلن راس از آن دسته فیلمهایی که تماشایش هم بدون دوبله و هم با دوبله بسیار دلنشین است...

درود.
جمعه قبل یکی از کانال های ماهواره فیلم the visit محصول 1964 رو پخش کرد چون نصفه فیلم رو دیدم پیگیر شدم کامل اون رو ببینم. فیلم ملاقات یا دیدار با بازی اینگرید برگمن و آنتونی کویین نسخه دوبله و بی نظیر استاد جلیلوند خانم رأفت هاشم پور و جلال مقامی. البته نمی دونم دوبله اول بود یا دوم ولی پیشنهاد می کنم حتما فیلم رو دانلود کنید و برای یک بار هم شده ببینید و لذت ببرید. هم از بازی زیبا و هم دوبله عالی استادان دوبله.

داستان فیلم درباره انسانهایی که انسانیت رو به پول میفروشند...

(۱۴۰۱/۶/۱۶ عصر ۰۸:۱۷)سناتور نوشته شده: [ -> ]

....البته نمی دونم دوبله اول بود یا دوم ولی پیشنهاد می کنم حتما فیلم رو دانلود کنید و برای یک بار هم شده ببینید و لذت ببرید. هم از بازی زیبا و هم دوبله عالی استادان دوبله.

.

این دوبله اول هست که در استودیو دماوند دوبله شده.

دویله دوم در تلویزیون انجام شده و منوچهر اسماعیلی گویندگی کردند.

یک فیلم بد . از یک ستاره بزرگ

مدتها منتظر این فیلم بودم از زمانی که شنیدم که قراره یک فیلم بیوگرافی از زندگی مریلین مونرو ستاره بزرگ و فراموش نشدنی هالیوود ساخته بشه

و دیروز که موفق شدم بعد از انتظاری طولانی این فیلم رو تماشا کنم نتیجه فاجعه باری داشت ... یکی از بدترین فیلم های بیوگرافی که تا به امروز دیدم طولانی و مسخره و شدیدا تخیلی و غیر واقعی که انگار هدف کارگردان فقط زوم بر روی مسائل جنسی جنسی بوده تا صرفا ساخت یک فیلم بیوگرافی . که در همین مورد هم بر حسب تخیلات نویسنده بوده نه یک واقعیت صدرصد

مریلین مونرو یک کتاب نوشته بود به اسم (داستان من) که ترجمه شده کتابش و در ایران هم به فروش میرسه که داستان اون چندین برابر این فیلم جذابیت داشت و داستان واقعی زندگی خودش بود که اگه این فیلم بر اساس این کتاب ساخته میشد ممکن بود خیلی موفق تر بشه ( البته این کتاب ناقص موند و از شروع زندگیش تا سال 1955 1956 رو شامل میشه )

پس از مدت ها که به دلیل شرایط خاص اجتماعی این روزها دل و دماغ فیلم دیدن نداشتم به صورت اتفاقی تیکه هایی از فیلم کینگ کُنگ king kong 1933 را دیدم و بسی باعث شگفتی ام شد .

یک فیلم کلاسیک متعلق به دوران pre-code که نسخه های بازسازی شده مدرنی هم از روی آن ساخته شده است. فیلم ( به خصوص در نیمه اول ) بسیار خوش ساخت است و ارزش تماشا کردن را دارد. خودِ من حدس نمی زدم که نسخه اول کینگ کنگ اینقدر خوب باشد , به خصوص که دوبله قوی ای از آن در دسترس بود.

دوران pre-code دورانی از سینماست که هنوز سانسور به صورت رسمی بر فیلم ها اعمال نمی شد و دست کارگردان ها و فیلمسازان از نظر محتوا , فیلمنامه و پوشش بازیگران بازتر بود.

تماشای این فیلم شما را به حس و حالِ خاصِ دهه 30 میلادی می برد . جالب است که هیچکدام از بازیگران معروف این فیلم , بعدها نامی از آنها در تاریخ سینمای کلاسیک باقی نمی ماند !

نسخه دوبله با کیفیت بالا:

من مدتی هست به فیلم های دهه 30 علاقه بیشتری پیدا کردم ( طوری که فیلم های این دهه الان برای من اصالت بیشتری داره ) چون به عقیده شخصی من این دهه نقش خیلی خیلی زیادی تو شکل گیری سینما و بهتر شدنش داشته و فیلم های خیلی زیادی تو این دهه وجود داره که تماشا نکردن و از دست دادنشون اشتباه محض هست

شاهکار های زیادی از باربارا استانویک . گرتا گاربو . جوآن کرافورد . نورما شیرر و ... در این دهه ساخته شده

و اما فیلمی که میخوام معرفیش کنم رو جین هارلو زیبا توش نقش افرینی کرده که چند فیلم اخیرا ازش دیدم واقعا ازش خوشم اومده چون بدلیل مرگ زود هنگامش و اینکه بازیگر اوایل دهه 30 بوده به نسبت کمتر شناخته شده هستش حداقل در اینجا و فکر میکنم الگو مریلین مونرو هم بوده . رنگ و مدل مو و لوندی تو نقش افرینی هایی که داشته

زن مو قرمز Red-Headed woman 1932

لیلیان «لیل» اندروز (جین هارلو) زن جوانی است که در اوهایو زندگی می‌کند و برای بهبود زندگی خود دست به هر کاری می‌زند. او رئیس ثروتمندش ویلیام "بیل" لژاندر جونیور (چستر موریس) را اغوا می کند و با زیرکی ازدواج او را با همسر دوست داشتنی اش آیرین (لیلا هیامز) به هم می زند. آیرین تجدید نظر می کند و سعی می کند با بیل آشتی کند، اما متوجه می شود که روز قبل با لیل ازدواج کرده است و ...

سلام به همه

بعد از مدتها فرصت پیدا کردم یه فیلم کلاسیک خیلی خوب ببینم..!!

بر هر انسانی دیدن یکبارش واجب و چند بارش مستحب:D

Tout est dans la fin 1987

همه چیز در پایان است

بازیگران : Michel Duchaussoy , Roger Dumas , Fiona Gélin

کارگردان : Jean Delannoy

محصول : فرانسه

سال تولید : ۱۹۸۷

Tout est dans la fin (TV Movie 1986) - IMDb

فکر میکنم اولین باری که از تلوزیون پخش شد از شبکه 2 بود و به علت طولانی بودن زمان فیلم دو قسمت هست. این فیلم خوب یادم مونده بود چون دو قسمت بود و ما عاشق این ویکتور سیمون کله کچل  و اون تابلو شام آخر و موزیکش بودیم:D
البته اسم تابلوش "ضیافت زندگی من" هست من بهش میگم شام آخر!!

دو قسمت بود منم تو دو شب دیدم . نسخه ای که من دیدم دوبله ای بود که چند سال پیش از سایت ایران فیلم دانلود کرده بودم. تشکر کنم از سایت ایران فیلم حیف که دیگه این سایت هاستش رو نداره البته یه نسخه vhs که به cd رکورد شده بود پس کیفیت بالایی نداشت ولی همین هم غنیمت است.

https://s6.uupload.ir/files/2022_october_29_time_8.07.11_pm_ewdq.jpg

دو دیالوگ جالب که سیمون گفت : "نبوغ هر یک از ما اثبات نبوغ دیگریه "

https://s6.uupload.ir/files/2022_october_29_time_8.11.08_pm_1qcf.jpg

https://s6.uupload.ir/files/2022_october_30_time_9.49.21_pm_45e1.jpg

"دوستان من در آینده به لطف من وجود شما تبدیل به یک شاهکار فنا ناپذیر خواهد شد. من در این لحظه به شما اطمینان میدم که از فردا شما از سلامتی موفقیت و ثروت بی نیاز خواهید شد."

https://s6.uupload.ir/files/2022_october_30_time_9.41.33_pm_nx2h.jpg

آخر فیلم هم که پرندش رو آزاد میکنه و میگه: "بیا مارگو دیگه اسارت تموم شد ، الان 10 ساله که به جز مارگو چیزی ندارم .بیا فرشته من بیا مارگو بیا...برو"

https://s6.uupload.ir/files/2022_october_30_time_9.57.28_pm_fh6.jpg
https://s6.uupload.ir/files/2022_october_30_time_9.53.10_pm_bi1v.jpg

سکانس آخر فیلم مقایسه کردم با پوستر فیلم البته این چیزی که تو پوستر هست تو فیلم نیست و کلاه گیس روی زمین در یک طرف دیگه افتاده.!!!

https://s6.uupload.ir/files/2022_october_30_time_9.36.06_pm_dcyd.jpg

داوطلب مرگ   Kamikaze 神風

با سلام یکی از بهترین فیلم های علمی تخیلی که فراموش نمیشه فیلم داوطلب مرگ هست در زمان استفاده از اولین کامپیوترها

یه جایی از فیلم هست مثلا داره دستگاه با کامپیوتر مثلا برنامه ریزی میکنه با یک انگشت چند تا کلید کیبورد میزنه بعد یه نمودار نشون میده ما هم ساده کامپیوتر ندیده باور میکردیم میگفتم اوه پسر کامپیوتر چقدر باحاله هااااا:D البته اون موقع ها تو ایران کامپیوتر کجا بود!!

پشت لباس قرمزش هم ترجمه کردم نوشته بود به ژاپنی کامیکازه神風  

(فکر نکنید ژاپنی بلدما!! گوگل ترانسلیت زحمتش کشید!!:rolleyes:) 

آخر فیلم یه سر نوشابه باعث لو رفتنش و مرگش شد. (فاتحه!!)



داوطلب مرگ با عنوان انگلیسی کامی‌کازه (انگلیسی: Kamikaze) فیلمی در ژانر جنایی و علمی–تخیلی است که در سال ۱۹۸۶ منتشر شد. از بازیگران آن می‌توان به ریشار بورینژه و میشل گالابرو اشاره کرد.

لوک بسون سینماگر سرشناس فرانسوی علاوه بر نگارش فیلمنامه این فیلم، تهیه‌کننده آن هم به همراه لورن پتین بوده‌است. اریک سرا هم موسیقی متن فیلم را ساخته است. میشل کالابرو نقش آلبر و ریشار بورینژه نقش رومن را در فیلم "داوطلب مرگ" بازی کرده‌اند. دومینیک لاوانان، اتین شیکو، هری کلون، کیم ماسه، رومن بورینژه و ریتون لیبمان هم بازیگران دیگر این فیلم هیجان‌انگیز و علمی - تخیلی بوده‌اند. این فیلم اولین تجربه کارگردانی دیدیه گروسه است.

یک دانشمند نابغه سالمند که از کار برکنار شده‌است به کمک تکنولوژیی که اختراع کرده‌است از طریق تلویزیون می‌تواند دوربین فیلمبرداری پخش زنده تلویزیون را کنترل کند و مجری‌ها و افرادی که مقابل دوربین هستند را با اشعه فراصوت به قتل برساند. رومن کارآگاه پلیسی است که این پرونده او واگذار شده و او دریافته قاتل، یکی از تماشاگران تلویزیون است، دستور می‌دهد به‌جای پخش زنده، برنامه‌ها به صورت ضبط شده پخش شود و ...

سعادتی بود دوباره این فیلم رو دیدم :D خدا قسمت کنه شما هم دوباره ببینید  :D!!!


با سلام دوباره

بعد از سالها فرصتی دست داد تا تنها فیلم ترسناک استنلی کوبریک دوباره ببینم. (همین الان که این متن رو نوشتم !!)

لازم به توضیحات اضافی نیست.

فقط یک متن جالب در مورد این فیلم پیدا کردم که خواندنش خالی از لطف نیست.

The Shining (film) - Wikipedia

https://www.digikala.com/mag/wp-content/uploads/2021/07/8-8.jpg

۱۵ نکته درباره‌ی فیلم درخشش که احتمالا نمی‌دانید

 The Lovely Bones 2009  استخوان های دوست داشتنی

بله فیلم کلاسیک نیست ولی کم کم اینا هم برای ما داره میشه نوستالژیک مال سال 2009 هستش یادمه اوایل که ایران فیلم اومده بود از اونجا دانلودش کردم

ارزش چند بار دیدن رو داره بعد از سالها دوباره دیدم

The Lovely Bones (film) - Wikipedia

منبع توضیحات فیلم سایت ایران فیلم

نام فارسی فیلم : استخوان های دوست داشتنی

منتشر کننده : ایران فیلم

ژانر: فانتزی ، درام

لینک IMDB

امتیاز: ۱۰ / ۶٫۶

کیفیت : ۷۲۰p ، ۱۰۸۰p | آخرین حد کیفیت ، فوق العاده

حجم : ۸۹۴ مگابایت ، ۱۸۳۳ مگابایت

اسکرین شات : دارد

دوبله فارسی حرفه ای و جذاب

دو زبانه (صوت دوبله و صوت زبان اصلی)

خلاصه داستان : سوزی سالمون (سائوریس رونان)، دختر ۱۴ ساله‌ی زیبا و شادی است که با پدر (مارک والبرگ) و مادرش (ریچل وایز) و خواهر و برادر کوچکترش زندگی می‌کند. او عاشق عکاسی است و از همه چیز عکس می‌گیرد. حتی وقتی همسایه‌ی تنهایشان، آقای هاروی (استنلی توچی) یکی از گل‌های رز باغچه‌اش را می‌چیند و به پدر و مادرش می‌دهد. او به پسری با اصلیت هندی علاقمند است. یک روز پسر به او اظهار علاقه می‌کند، او شادمان به خانه باز می‌گردد که غروب همان روز، ۶ دسامبر ۱۹۷۳ آن اتفاق می‌افتد و…

حواشی فیلم : پیتر جکسون، کارگردان  استرالیایی را بیشتر با سه‌گانه عظیم و حماسی «ارباب حلقه‌ها» می شناسیم. اثری حماسی با همه المان‌های جذاب و زیبای بصری و داستانی که توانایی جذب مخاطبان از هر طیفی را دارا بود و در نهایت هم با همین عناصر، تبدیل به اثری موفق و ماندگار در تاریخ سینمای آمریکا و حتی جهان شد. «استخوان‌های دوست داشتنی» نام فیلم جدید پیتر جکسون است که با اقتباس از کتابی محبوب با همین نام، نوشته و ساخته شده است. و این فیلم نگاه و نگرشی مذهبی به دنیای پس از مرگ و نحوه پیوستن روحی پاک به خداوند را دارد .

دو زبانه : برای اولین بار فیلم های دوبله فارسی بصورت دو زبانه ارائه شده اند .

(۱۳۹۶/۱/۲۵ عصر ۰۳:۰۸)آناکین اسکای واکر نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۶/۱/۲۵ صبح ۱۱:۱۵)مراد بیگ نوشته شده: [ -> ]

یاد باد آن روزگاران یاد باد...

فیلمی کارآگاهی ،جنایی با این مضمون که دخترکی بینوا شبانه و با یک تبر توسط نامادری مهربانش! به قتل میرسدولی ظاهرا در پایان فیلم اتهام بقتل ایشان ثابت نمیگردد...

اگر حافظه من درست یاری کند در شبی که این قتل اتفاق افتاد قاتل دچار تهوع شده بود و آثار آن نیز در کنار تخت خواب مقتول به چشم می خورد. و دیگر اینکه در پایان نامادری متهم به قتل متوجه بارداری خود شده بود. اتهام نیز هیچگاه به اثبات نرسید.

شاید حافظه من اشتباه کند ولی در روزی که این فیلم پخش شد، مجری آنروزهای شبکه یک یعنی آقای پاکدل نام فیلم را " ورای شک معقول " اعلام کرد.


(۱۳۹۷/۹/۵ صبح ۱۲:۳۹)لوک مک گرگور نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۷/۹/۴ عصر ۱۱:۴۶)مراد بیگ نوشته شده: [ -> ]

 فیلمی است جنایی - معمایی ،به احتمال زیاد ساخت یکی از دول اروپای شرقی ،با عنوان راز شب اول ژانویه و یا ورای شک معقول :موضوع فیلم قتل دختری نوجوان در شب کریسمس به دست نامادری ،سایه ای تبر به دست بر بالین دختر حاضر گشته و اورا با ضرباتی هولناک به دیار باقی  رهنمون میکند پایان فیلم تبرئه زن متهم به قتل به دلیل نبود دلیل محمکه پسند توسط قاضی پرونده ،در خواست اینجانب همچنین دوستان عزیزی چون جنابان شارینگهام و آناکین اسکای واکر .

این گمشده شما، شاید فیلم لهستانی Sprawa Gorgonowej محصول سال 1977 باشد.

https://m.imdb.com/title/tt0076750/



در نیمه شب 31 ام دسامبر سال 1931 جسد بی جان و غرقِ در خون الیزابت زارمبای جوان و 17 ساله بر روی تخت در اتاق خوابش توسط برادر 14 ساله اش اِستاش پیدا میشود ...

جنایت بورژوکِویچاخ در ویلای شخصی مهندس هنریک زارمبا بلافاصله توجه اکثر شهروندان لهستانی را به خود جلب نموده و جامعه را در شوک فرو میبرد ، بر اساس شهادت اولیه ی زارمبای جوان انگشت اتهام به سوی ریتا گورگونووا معلم سرخانه کودکان نشانه می رود ، ریتا اصالتی دالماسیایی دارد و در لهستان قبل از جنگ جهانی دوم ، خارجی به معنای نژاد پست تر محاسبه می گردد ...


ریتا گورگونووا در محکمه ی کراکوف - 6 مارس 1333


خشم جامعه را فرا می گیرد و افکار عمومی را وادار میکند تا قبل از محاکمه ی قضایی رای خود را صادر کند ...



روزنامه های لهستانی از این رویداد با عنوان بزرگترین محاکمه ی قضایی جمهوری دوم لهستان استقبال می کنند...



پرونده ی گورگون دِرامی دادگاهی ، لهستانی است محصول 1977 به کارگردانی یانوش ماژوسکی و سناریویی از بولیسلاو میخالِک با الهام از محاکمه ی قضایی امیلیا مارگاریتا گورگونووا



فیلم با رومان ویلخلمی در نقش هنریک زارمبا، اِوا داوکوفسکا در نقش ریتا گورگونووا و الکساندر باردینی در نقش وکیل اِکسر بحث درباره این پرونده معروف را زنده می کند.


اِوا داوکوفسکا در نقش ریتا گورگونووا


خود ماژوسکی قضاوت نمی کند، اما  چشم و هوش بیننده می تواند جزئیات را جذب کند.




Sprawa Gorgonowej 1977


از نقاط عطف فیلم میتوان به صحنه آرایی موفق فیلم اشاره نمود ، آلن استارسکی طراح صحنه ی فیلم ، همچنین  جایزه ی اسکار بهترین کارگردانی هنری و طراحی صحنه را مشترکا با اِوا براون برای فیلم سینمایی فهرست شیندلر 1993 در کارنامه ی هنری خود به ثبت رسانده است . فیلم  در قلعه ی معروف مودلین در 50کیلومتری ورشو فیلمبرداری شده است ...



ریتا گورگونوا در 3 سپتامبر 1939 در نتیجه عفو عمومی که پس از شروع جنگ جهانی دوم برقرار می شود، زندان فُردون را ترک می کند تا بدون هیچ ردی در تاریخ  ناپدید شود.


اِلیزابت زارمبا - ریتا گورگونووا و نوزادش روموشیا زارمبا - اِستاش زارمبا 


از سال 2014 خانواده ی ریتا ، دخترش اِوا ایلیچ و نوه اش مارگریتا تلاش مجدد برای از سرگیری و بررسی محکومیت را اعلام نموده اند ، چرا که بر این باورند : زمان هرگز برای اجرای عدالت در مورد قربانیان دیر نیست ...

بعد از سالها دیدن فیلم های علمی تخیلی دیگه برام تکراری شده (از لحاظ محتوا و داستان و نوآوری)مدتی هست فیلم های کلاسیک و قدیمی میبینم.

سه گانه پدر خوانده رو بعد از سالها مجدد دیدم قسمت اولش رو به شخصه بیشتر میپسندم (از لحاظ دوبله، بازیگری و محیط فیلمبرداری و...  ) با بازی مارلون براندو در نقش پدر خوانده یا همون دون ویتو کورلئونه با اون خانواده بزرگ که در کنار هم هستند (هر چه از گذشته به زمان حال نزدیکتر میشیم خانواده ها کوچکتر میشن؟!!!)

The Godfather (1972) - IMDb

The Godfather Movie Poster | Alternative Arts

پدر خوانده شخصیت جالبی داره در عین بزرگ بودن و رئیس معافیا بودن کارهای انسانی زیادی انجام میده و محبوب هم وطناش هست. (یاد کارتون معاون کلانتر افتادم با اون جمله معروف "مردي که پشت اون ستاره حلبي قلبي از طلا داره." حالا که صحبت از کارتون شد یاد کارتون اسپرو افتادم اونجا هم یه ویتو داشتیم خوب اسماشون فقط شبیه هست همین https://s26.picofile.com/file/8457817718/D_25.gif همینجا لازمه یک تشکر از مارک واتنی کنم جهت کارتون اسپیرو https://s26.picofile.com/file/8457818118/Thank_You.gif)

یه فیلم ایرانی هم بود یه خلافکار بود عاشق پدرخوانده لباس و  قیافه و سیبیلش شبیه ویتو کورلئونه کرده بود بعد  تو دهنش یه چیزی میزاشت لپش شبیه به پدر خوانده بشه  اسم فیلم هم یادم رفته!!! کسی یادشه تقلب برسونهhttps://s26.picofile.com/file/8457817718/D_25.gif

(۱۴۰۱/۱۰/۱۱ عصر ۰۱:۵۶)آدمیرال گلوبال نوشته شده: [ -> ]

یه فیلم ایرانی هم بود یه خلافکار بود عاشق پدرخوانده لباس و  قیافه و سیبیلش شبیه ویتو کورلئونه کرده بود بعد  تو دهنش یه چیزی میزاشت لپش شبیه به پدر خوانده بشه  اسم فیلم هم یادم رفته!!! کسی یادشه تقلب برسونهhttps://s26.picofile.com/file/8457817718/D_25.gif

سلام و ارادت خدمت همه دوستان؛

جناب آدمیرال گلوبال عزیز، احتمالاً منظورتان فیلم آواز تهران* (1370) به کارگردانی کامران قدکچیان و بازی ابوالفضل پورعرب، بیژن امکانیان، فریبا کوثری و ... است. بازیگری هم که شبیه پدرخوانده، گریم شده، چنگیز وثوقی است.

حتی در پوستر اصلی فیلم، چنگیز وثوقی در مرکز تصویر قرار گرفته است!shakkk!

فیلم آواز تهران، محصول سال 1370 به کارگردانی کامران قدکچیان

--------------------------------------------------------

* یادش بخیر... این فیلم را به اتفاق هم شاگردی های سال اول دبیرستان و در اوایل تابستان 1371 در سینما فردوسی دیدم. یادم هست، هوا آن قدر گرم بود، که هر کدام از ما حداقل شش- هفت تا نوشابه شیشه ای یخ به بدن زدیم؛ اما دما آن قدر بالا بود که انگار مایعات در جا از پوست آدم تبخیر می شد!!!  

دیدن فیلم های نوآر همیشه لذت بخش است.

دیدن یک فیلم که بوگارت در آن بازی کند لذت بخش است.

دیدن یک فیلم نوآر که بوگارت در آن بازی کند بسیار لذت بخش است !!

فیلم سراسر شب را دیدم All Through the Night

یک فیلم خوب و سرگرم کننده با یک شروع جالب و بازی های روان و عالی.

همفری بوگارت در نقش داناهیو بنا بر تماس مادرش درگیر یک داستان جنایی عجیب می شود که به نتایج عجیب تری می انجامد. ریتم اتفاقات فیلم  تند اما روان است که من را به یاد فیلم خبرنگار خارجی هیچکاک می اندازد. کارگردانی درخشان وینسنت شرمن در کنار طنز ظریف فیلمنامه جذابیت آن را دوچندان کرده است  و تیم بازیگران برادران وارنر مثل همیشه درست انتخاب شده است.

: نسخه دوبله با کیفیت اچ . دی بدون حذفیات در لینک پایین قابل دانلود می باشد

https://benameiran.tech/dubbed-in-farsi/...ight_1941/

پی نوشت: ظاهرا این فیلم دو دوبله دارد که در دوبله اول شهروز ملک آرایی گویندگی کرده اند

سراسر شب

فیلم سینمایی ساعات ناامیدی، با کارگردانی ویلیام وایلر، فیلمی کاملاً کلاسیک است که در آخرین سال‌های زندگی همفری بوگارت با هنرمندی وی در نقشی منفی ساخته شده است. طبق آنچه در ویکی‌پدیا نوشته شده، این فیلم هزینه ۲.۳ میلیون دلاری و فروش ۲.۵ میلیون دلاری داشته که به نظر ساعات ناامیدکننده‌ای را بر پرده سپید سپری کرده است. داستان فیلم، پیچیدگی خاصی ندارد و می‌توان گفت تنها تصمیم‌گیری‌های چند مجرم فراری و خانواده گروگان آنها و نیروهای پلیس را در لحظات بحرانی نمایش می‌دهد. شاید از لحاظ کلیت داستان، فیلم در حد یک قسمت از یک سریال پلیسی-جنایی باشد ولی پیام قابل توجه فیلم، نمایش ویژگی‌های بارز انسان‌ها ترس، خشم، نفرت، خودخواهی، صیانت نفس، فریبکاری و ... در لحظات بحرانی است که بیشترین تاکید بر نفرت است. گریفین با بازی بوگارت، متنفر از قشر مرفه جامعه، افراد متشخص و قانون‌مدار است. در مقابل هیلیارد، با بازی فردریک مارچ، فردی دقیق، پایبند خانواده و اصول است و از آنچه که خانواده‌اش را تهدید کند، نفرت دارد. گرچه نسبت به فیلم‌های امروزی، گفتگوی زیادی بین شخصیت‌های فیلم رد و بدل می‌شود، اما آزاردهنده نیست و حتی می‌تواند از نکات مثبت فیلم تلقی شود.

 

دوبله فیلم احتمالاً اوایل دهه ۴۰ انجام شده است. نقش همفری بوگارت را زنده‌یاد منوچهر اسماعیلی گویندگی کرده که بسیار طبیعی است و با چهره بوگارت کاملاً همخوانی دارد. شخصاً صدای ایشان را برای بوگارت حداقل در شخصیت‌های منفی، بهترین گزینه می‌دانم. در این فیلم زنده‌یاد ایرج ناظریان نقشی بسیار کوتاه را فقط در یک پلان صحبت کرده‌اند که این کوتاهی اجرا، قابل توجه است. با دانش اندک خودم و بهره‌گیری از پست‌های ارزنده اساتید کافه در دائرةالمعارف صدای گویندگان و همچنین کانال تلگرامی مولن روژ که از معتبرترین مراجع دوبله در فضای مجازی است و با استدلال و استنتاج شخصی، لیست گویندگان را تا حد توان استخراج کردم و در دائرةالمعارف دوبله قرار دادم.

پ.ن. علاقه به دوبله و کنجکاوی در مورد نام گویندگان فیلم‌های سینمایی قدیمی، لذت دیدن فیلم دوبله را از من گرفته است، شاید نوعی اعتیاد ذهنی باشد. شخصاً وقتی صدایی ناآشنا را می‌شنوم دیگر نمی‌توانم ادامه فیلم را با تمرکز ببینم و تا نام گوینده را تشخیص ندهم یا در منبعی نبینم، آرام و قرار ندارم.

در دهه های گذشته(و حتی گاهی امروز) علاقه مند شدن به بازیگری از کشورهای اروپایی و یا کلا غیر هالیوودی مصائب خودش را داشت! آخر این بازیگرها متعلق به کشورهایی بودند که سینمایشان معمولاً بازار جهانی چندانی ندارد. پس اگر فیلمی از این کشورها از تلویزیون ملی پخش می شد و شما به شکلی غیرارادی تصمیم می گرفتید که از بازی فلان بازیگر خوشتان آمده و دوست دارید آثار دیگری از وی ببینید، معمولاً تنها راه چاره این بود که منتظر شوید تا شاید روزی تلویزیون ملی یکی، دو فیلم و یا سریال دیگر از وی پخش کند تا شما تماشا کنید. چرا که حتی اگر به فرض محال می توانستید از جای دیگری فیلمش را تهیه کنید، معمولاً از زبان فیلم چیزی سر در نمی آوردید! خلاصه این انتظار برای تلویزیون گاهی جواب می داد و گاهی هم خیر. اگرچه حتی اگر یکی، دو فیلم از فلان بازیگر پخش می کردند معمولاً برای آن فرد علاقمند که دوست داشت آثار متعددی از شخص هنرپیشه ببیند کافی نبود.

یکی از دفعاتی که این حس بهم دست داد زمانی بود که سریال ایتالیایی مینو از تلویزیون پخش شد. متأسفانه انگار این سریال سال‌هاست که بازپخش نداشته و شاید از جمله آثاری باشد که دیگر نسخه ای از آن در آرشیو صدا و سیما هم پیدا نشود. خلاصه بازیگری که در آن سریال توجه مرا به خود جلب کرد کسی نبود جز ریموند لاولاک. بازیگر جوان ایتالیایی آن سالها(از پدری انگلیسی)که البته با وجود اینکه سی و پنج سال بیشتر از عمرش نمی گذشت، اما گریم خاص وی که بخشی از آن شامل عینک و سبیل بود او را در کاراکتر میشل راسی استاد دانشگاه میلان، پدری جا افتاده، دنیا دیده و متین باورپذیر کرده بود.

شاید دو عامل باعث شده بود که توجهم به این بازیگر ایتالیایی جلب شود. یکی اینکه کلا برای بازیگری چهره های بسیار جدی و نسبتاً گرفته را می پسندم. همیشه معتقد بودم که چهره‌های خندانی به مانند برد پیت و تام کروز گزینه های مناسب و جذابی برای بازیگر شدن آنهم در نقش های جدی نیستند. عامل دوم نیز به جنس کاراکترش در سریال مینو بر می گشت. چرا که کاراکترش باید می بود و نبود. باید می بود از این منظر که کل سریال به جستجوی مینو برای یافتن پدرش می گذشت. نبودنش نیز از این نظر که به محض اینکه مینو از دور پدرش را می دید، فرصت دیدار و یا در آغوش گرفتن یکدیگر مهیا نمی شد و اگر هم گاهی به هم می رسیدند، دوباره حادثه ای بینشان فاصله می انداخت. همین عطش بیننده را برای دیدنش دو چندان می کرد. در نهایت نیز فاصله ای ابدی بینشان افتاد. یکی از اثر گذارترین سکانس های سریال زمانی بود که مینو سوار بر تله کابین در حال عبور از منطقه ای جنگی است و در همان حین تله کابینی دیگر نیز از آن سمت می آمد که پدر مینو را حمل می کرد. فریادهای مینو و پدرش با دو صدای مریم شیرزاد و ناصر نظامی که اولی فریاد پدر پدر می کرد و دیگری نام مینو را بر زبان می راند تپش قلب های ما بینندگان را افزایش می داد و آنقدر حرص می خوردیم که پدر و پسر چرا زمانی همدیگر را می بینند که توانایی رسیدن به یکدیگر را ندارند. صحنه جانفشانی پدر برای پسرش در قسمت پایانی نیز یک جدایی ابدی و دردناک برای آن دو رقم زد.

خلاصه علاقه ام به تماشای فیلم های دیگری از وی آنهم در نقش برجسته و پر رنگ تا سالها بی نتیجه ادامه داشت. تنها شکل و شمایلی که از وی در ذهن داشتم همان مرد موقر و رنج دیده سریال مینو بود. این در حالی است که وی در نقش های متعددی ظاهر شده بود که شباهتی به یکدیگر نداشتند. چند سال قبل چند تا از فیلم هایش را در یوتیوب تماشا کردم اما زبان ایتالیایی فیلم ها مانع از آن بود که بتوانم ارتباط درست و در نتیجه تجربه ای زیبا داشته باشم. اما دیروز با خوشحالی فهمیدم که جدیداً بعضی از فیلم های وی با دوبله انگلیسی در یوتیوب قرار داده شده‌اند و در نتیجه فیلم ملاقاتش کن و بمیر محصول ۱۹۷۶ تبدیل شد به آخرین فیلم کلاسیکی که تا به امروز دیدم!

یک فیلم جنایی، حادثه ای جذاب که ریموند لاولاک بیست و پنج، بیست و شش ساله در نقش اصلی آن خوش می درخشد. او در نقشی که کوچکترین شباهتی به نقشش در سریال مینو ندارد، پر انرژی ظاهر می شود. اگر چه خوشبختانه اینجا هم کاراکتری جدی و به نسبت آرام است. مردی که خلافکار نیست اما به دلایل شخصی برای مدت کوتاهی زندگی خلافکاری را تجربه می کند. داستان از آنجا شروع می شود که او با اسلحه به سرقت یک جواهرفروشی می رود، ولی به سرعت توسط پلیس بازداشت می شود. او به زندان می افتد. اما به زودی می فهمیم که قرار نیست مدت طولانی در زندان بماند. تمام اینها بهانه ای است برای کارهایی که باید پس از رهایی از زندان انجام دهد!

فیلم پرکشش است و از ریتم نمی افتد. کلا کم کم دارم به این نتیجه می رسم که فیلم های قدیمی اروپایی در حالت کلی ریتم بهتری از فیلم های آمریکایی آن دوره دارند. موسیقی متن در بعضی جاها تعلیق فیلم را به شدت افزایش می دهد. پایان فیلم غافلگیر کننده است، اما چندان معقول به نظر نمی رسد! تعقیب و گریزهای ماشینی، موتورسیکلت و کامیون، مردان مو بلند با لباس های اندامی و شلوارهای پاچه گشاد مدل هیپی و کلا هر چه را که از یک اثر ساخت دهه هفتاد میلادی انتظار دارید در این فیلم منتظرند تا حس نوستالژیک تان را تحریک کنند!

خلاصه ملاقاتش کن و بمیر هدفش سرگرم کردن بیننده است و به خوبی نیز آنرا انجام می دهد.

پرنده باز آلکاتراز


چندمین باره که میبینم

تنها قاتلی در دنیا که باید بهش افتخار کرد و اونو الگوی خودمون قرار بدیم.!!

یه سر به اینجا بزنید و داستان واقعی فیلم بخونید.

همه باید این قاتل رو الگوی خودمون قرار بدیم!

دیالوگی از فیلم «پرنده‌باز آلکاتراز»

غم و شادیِ توامان ...

فیلم اینک کلاسیک شده ی  Life is Beautiful 1997  را دیدم.

چقدر زیبا و دلنشین بود. واقعا در دهه نود میلادی اینقدر فیلم خوب و بزرگ ساخته شد که چنین فیلم هایی در آن زمان در سایه قرار گرفتند. حالا بعد از گذشت 26 سال ارزش آنها بیشتر شناخته می شود.

فیلمی ایتالیایی با کارگردانی و بازی درخشان روبرتو بنینی که از زاویه ای جالب به اردوگاههای آلمان نازی در جنگ جهانی دوم پرداخته و از معدود فیلم هایی است که پایان تراژیک آن , اشک و لبخند را همزمان بر چهره می نشاند.

بازی بچه خردسال فیلم من را یاد توتو در فیلم  سینما پارادیزو انداخت ! همچنین ترکیب پدر و پسر فیلم ناخودآگاه شما را به یاد فیلم دزد دوچرخه می اندازد که آن هم ایتالیایی است. فیلم سکانس های زیبا و فراموش نشدنی ای دارد.

در یکی از زیباترین آنها , افسری آلمانی وارد خوابگاه اردوگاه اسیران می شود و می پرسد چه کسی آلمانی بلد است و بنینی الکی می گوید من ! سپس افسر آلمانی شروع به سخنرانی برای اسیران خوابگاه می کند و بنینی سخنان افسر خشن آلمانی را با تخیلات خود برای اسیران ترجمه می کند بدون اینکه شک افسر آلمانی را برانگیزد.

تمام کوشش پدر اینست که به پسرش وانمود کند که اینجا یک بازی در جریان است .

بعید است که بعد از تماشای این فیلم تا آخر عمر آن را فراموش کنید ... زندگی زیباست .

فیلم زندگی زیباست

(۱۴۰۲/۳/۳ صبح ۰۸:۳۱)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

غم و شادیِ توامان ...

فیلم اینک کلاسیک شده ی  Life is Beautiful 1997  را دیدم.

چقدر زیبا و دلنشین بود.....

تمام فرمایشات سروان رنو دقیقا درسته

دوبله پیدا نکردم عادت ندارم فیلم زیرنویسی ببینم ولی این فرق داشت. عجب فیلمی هست واقعا عالی با سکانس های فراموش نشدنی

ممنون سروان رنو

از چند جای مختلف دانلود کردم ولی یا کیفیت نداشت یا سا ن*س *وری بود.

از اینجا میتونید دانلود کنید

 https://filmkio.run/life-is-beautiful-movie-1997-v2/?section=download#download

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12
آدرس های مرجع