[-]
جعبه پيام
» <لوک مک گرگور> متشکرم دوست گرامی. منهم همیشه از خواندن مطالب جذاب و دلنشین تان کمال لذت را برده ام.
» <رابرت> بررسی جالب تأثیر فیلم "پاندورا و هلندی سرگردان" بر انیمیشن "عمو اسکروچ و هلندی سرگردان" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...6#pid45456
» <رابرت> سپاس از دون دیه‌گو دلاوگا و لوک مک گرگور عزیز به خاطر مطالب تحقیقی، تحلیلی و زیبای اخیرشان
» <دون دیه‌گو دلاوگا> "بچه‌های کوه تاراک" : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...3#pid45453
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 7 رای - 3.71 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
بازنگری در اسطوره های کلاسیک
نویسنده پیام
راتسو ریــزو آفلاین
پیانیست کافـه
***

ارسال ها: 107
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۲۶
اعتبار: 26


تشکرها : 977
( 1565 تشکر در 39 ارسال )
شماره ارسال: #9
RE: بازنگری در اسطوره های کلاسیک

قبل از هر چیز موضع خودم رو در قبال همشهری کین عرض می کنم؛ متاسفانه این فیلم در میان آثار مورد علاقه بنده قرار نداره ( حداقل اینکه در میان آثار ولز بعد از آمبرسون های باشکوه و نشانی از شر در رتبه سوم اهمیته که البته این نظر شخصی بنده است ). فیلم گاهی اوقات واقعا" خسته کننده شده و سبک مستندگونه ای که فیلم در برخی دقایق به خود میگیرد مورد علاقه بنده نیست. فیلم با آنکه در زمان اوج سینمای کلاسیک ساخته شده بیشتر یک فیلم تجربه گرا ( در فرم و نوع روایت ) است و با قواعد سینمای داستانگوی کلاسیک تفاوت دارد، شاید یکی از دلایل عدم استقبال مردم و منتقدان در زمان اکران فیلم همین موضوع بوده باشد. شخصیت چارلز فاستر کین هم از همان ابتدا فاقد آن جذابیتی است که بیننده را ترغیب به شنیدن و دیدن داستان زندگی او بکند. برخی ضعف های فیلم نامه ای که دوستان هم اشاره هایی به آن داشتند سعی شده به کمک تکنیک مثال زدنی فیلمبردار یا تدوینگر معجزه گرش در کنار کارگردانی فیلم حل شود. به عنوان مثال یکی از ایرادهای منتقدان در آن زمان به فیلم این بود که در روایت للاند درباره ازدواج اول کین و گفتگوهای سر میز صبحانه، در حالی که للاند آنجا حضور ندارد چگونه از جزئیات آن هم باخبر است؟ اما غنای تکنیکی بالای فیلم باعث می شود که ایرادهای فیلم نامه آنچنان به چشم نیاید.

درباره بازی غلوآمیز ارسن ولز به نظر خود من، ولز در فیلم هایی که خودش کارگردانی آنها را بر عهده داشته، بازی و حتی در بعضی مواقع گریم اغراق آمیزی دارد که شاید ریشه در تئاتر و اجراهای او در برادوی دارد اما وقتی در فیلم های دیگران بازی می کند بازی به شدت کنترل شده ای دارد و آن بازی متکبرانه دیگر به چشم نمی خورد؛ از این دست ایراد ها بسیار است اما ...

 

اما چه بنده همشهری کین رو دوست داشته باشم و چه دوست نداشته باشم چیزی از اهمیت اون کم نمیکنه و مهمترین دلایل اون به کارگیری تکنیک بالا در ساخت فیلم، رعایت جزئیات، انتخاب نما و کادر بندی و زاویه قرار گرفتن دوربین و دیگر مسائل تکنیکی است. در باره نما به نمای همشهری کین بارها و بارها بحث شده و مطالب فراوانی به رشته تحریر درآمده که خوشبختانه بسیاری از آن ها به فارسی ترجمه شده و دیگر نیازی به تکرار آن ها نیست. اصلا" قصد دفاع از مضمون فیلمی که مورد علاقه ام نیست رو ندارم فقط چند نکته در مورد تکنیک فیلمبرداری و استفاده از عمق میدان ( چون دوستان اشاراتی داشتند ) عرض می کنم.

با نگاهی به عوامل فیلم لیستی از بزرگان هالیوود خودنمایی می کنند: گرگ تولند فیلمبردار ؛ رابرت وایز تدوینگر ؛ برنارد هرمان موسیقی فیلم و بازیگران بسیار قوی برآمده از تئاتر و ...

همکاری همه این عوامل با یک کارگردان جوان خود موهبتی است که کمتر کارگردانی در اولین فیلمش از آن برخوردار می شود.

اما در مورد گرگ تولند و بحث به وجود آمده در مورد عمق میدان؛ لیست آثار فیلمبرداری شده توسط تولند برای هر فیلمبردار دیگری غبطه برانگیز است. اینجا به فیلم های بعد از همشهری کین کاری نداریم اما تولند قبل از شاهکارش با ولز، فیلم های شاخص زیر را فیلمبرداری کرده است:

اینترمتسو: یک داستان عاشقانه با بازی اینگرید برگمنبلندی های بادگیر شاهکار فراموش نشدنی وایلر در 1939 که برای همین فیلم موفق به دریافت اسکار نیز شد – خوشه های خشم و سفر طولانی به خانه از آثار جان فورد – همزمان با همشهری کین فیلمبرداری روباهان کوچک و ... بسیاری فیلم های موفق دیگر.

تولند قبل از همشهری کین از تکنیک عمق میدان نه تنها در سفر طولانی به خانه استفاده کرده بود بلکه در آثاری چون بلندی های بادگیر و خوشه های خشم نیز سعی کرد عمق میدان را به کار بندد. اما عمق میدان در هیچ یک از فیلم های اشاره شده هنوز کامل نشده و با همشهری کین بود که این تکنیک به اوج کمال خود رسید. شاید یکی از دلایلی که دوستان سفر طولانی به خانه را با همشهری کین مقایسه کرده اند استفاده از فیلم های موسوم به fine grain  بود که ضمن حفظ عمق میدان از دانه دار شدن تصاویر جلوگیری می کرد است.

( fine grain  فیلم خامی است که در امولسیون آن ذرات بسیار ریز نقره وجود دارد )

البته تکنیک وضوح در عمق میدان خیلی پیشتر از گرگ تولند در فیلم های ژان رنوار قابل مشاهده است. رنوار در اکثر فیلم هایش از شب در چهارراه ها در 1932 ، مادام بواری 1934، تونی 1935، جنایت آقای لانژ 1935 تا مارسیز 1937 و ... از این تکنیک بهترین استفاده را کرده است، البته به گواه کتاب هایی تاریخی که به چاپ رسیده جیمز وانگ هو هم در 1933 از این تکنیک استفاده کرده.

اما عمق میدان استفاده شده در همشهری کین با فیلم های رنوار و کارهای قبلی گرگ تولند متفاوت است و نسبت به آن ها پیشرفت قابل ملاحظه ای دارد. در واقع ثمره همه تجربه های قبلی به اضافه سبک وضوح تصویر در هنگام حرکت تولندpan focus /همه کانونی: نمایی که در آن تمام اجزای تصویر از چپ تا راست و از جلو تا عقب کانونی اند. چنین نمایی عمق میدان زیادی دارد و بدون نیاز به حرکت دوربین، دید نسبتا" کاملی از منطقه ای وسیع را ارائه می کند ) در کلیه فیلم هایی که تا قبل از این فیلم انجام داده بود در همشهری کین خود را نشان داد. حتی برای همشهری کین از فیلم های بسیار حساسی استفاده شد تا آن وضوح مورد نظر به دست بیاید، به اضافه اینکه برای این فیلم دکورهایی با سقف پارچه ای تدارک دیده شد تا نور مورد نظر تولند و ولز فراهم گردد در حالی که اکثر فیلم های آن زمان در دکورهای بدون سقف ساخته می شدند.

جسارتا" عرض کنم که از عمق میدان به این دلیل استفاده می شود تا کارگردان نیاز کمتری به مونتاژ داشته باشد و بتواند چند اتفاق با معانی متفاوت را در یک نمای طولانی بدون قطع نشان دهد، در حالی که همه اتفاقات برای تماشاگر به درستی قابل رویت بوده و از وضوح کامل برخوردار باشند.

 


معانی داخل پرانتز از کتاب the complete film dictionary نوشته آیرا کینگزبرگ، ترجمه رحیم قاسمیان


تکرار می کرد: نمی شود کاری اش کرد... نمی شود کاری اش کرد...
خیلی خنده ام گرفت، انگار چیزی هست که بشود کاری اش کرد
. زندگی در پیش رو - رومن گاری
۱۳۹۰/۹/۲۸ عصر ۰۸:۴۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : همشهری_میثاق, بانو, دزیره, گرتا, هری لایم, اسکارلت اُهارا, ممل آمریکایی, رزا, جیسون بورن, حمید هامون, میثم, Classic, مگی گربه, دن ویتو کورلئونه, الیشا, ژان والژان, Papillon, الیور, سروان رنو, دلشدگان, dered, فورست, لمون
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
بازنگری در اسطوره های کلاسیک - میثم - ۱۳۹۰/۹/۲۶, صبح ۱۰:۳۸
RE: بازنگری در اسطوره های کلاسیک - راتسو ریــزو - ۱۳۹۰/۹/۲۸ عصر ۰۸:۴۰