هری لایم
دوست قدیمی
ارسال ها: 473
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۵/۱۸
اعتبار: 35
تشکرها : 278
( 4292 تشکر در 113 ارسال )
|
RE: بازنگری در اسطوره های کلاسیک
بحث "گوینده و نظرش" را نمی دانم آیا همواره می توان مد نظر داشت یا خیر . چون اشقیای تاریخ هم بعضا در سخنرانی هایشان از انسانیت و خدمت به خلق و ... دم می زدند و با این پیش فرض بسیاری از بیانات آنان را به دلیل محتوای انسانی (!) باید بارها گوش کرد .
گریم و صحنه پردازی اغراق شده در بسیاری از آثار مهم کلاسیک وجود دارد . ( به عنوان مثالی دیگر می توانم به گریم اغراق شده چاپلین در روشنایی های شهر اشاره کنم که همیشه برایم سوال بوده که چرا چاپلین با این همه دقت و نکته سنجی به این مورد بی توجه بوده ) . با این حال با مرور فیلم های کلاسیک می توان به این نتیجه رسید که گریم نامحسوس و طبیعی تر و باور پذیر تر حدودا از اوایل دهه 1940 به مرور بسط یافت . از این نظر همشهری کین هنوز پیرو سنت اغراق آمیز در چهره پردازی بوده . برداشت من این است که گریم پر طمطراق و به معیار امروز کاریکاتوری حتی در فیلم های با حال و هوای رئال پیش از دهه 1940 و حتی اوایل 40 "بد" تلقی نمی شده . چون چهره پردازی واقع گرا و طبیعی و نامحسوس , مستلزم فناوری پیشرفته یا فرایند پیچیده ای نبوده که نتوانند آن را انجام دهند . درست مثل سیاه و سفید/ رنگی بودن یا صامت/ناطق شدن فیلم ها که این قابلیت ها (رنگی شدن و ناطق شدن) سال ها قبل از فراگیر شدن وجود داشت اما ضرورت آن حس نمی شد . می خواهم به این نتیجه برسم که اساسا رویکرد و تلقی مردم در مواجهه با پدیده سینما متفاوت بود و مردمی که به سینما می رفتند با آداب و رسوم و تشکیلات و برنامه ریزی و ... (درست مثل یک مراسم آئینی و بسیار مهم) بصورت ناخودآگاه پذیرفته بودند که سینما چنین است . نکته دیگر اینکه تا قبل از دهه 1940 فیلم های رئالیستی با پس زمینه شهری و معاصر درصد کمتری از فیلم ها را تشکیل می دادند . مثلا کمپانی یونیورسال در دهه 30 و همینطور 40 عمده آثاری که تولید کرد در ژانر ترسناک و فانتزی بودند . یا کمپانی پارامونت روی فیلم های موزیکال تمرکز داشت . بنا بر این گریم اغراق شده نه تنها آسیب محسوب نمی شد بلکه اصلا ضروری به نظر می رسید . رویکرد واقع گرا به سینما در هالیوود پیش از دهه 40 نیز وجود داشت اما موج فیلم نوآر در فراگیر شدن آن تاثیر به سزایی داشت ( از جمله روی گریم و صحنه پردازی باورپذیر تر)
مضمون همشهری کین "قدرت و تنهایی" است که از مضامین ازلی ابدی است و گمان نمی کنم تاریخ مصرف داشته باشد . اما در خصوص طرز پرداخت این مضمون می توان بحث کرد که آیا موفق بوده یا نبوده . مثلا با این سوال که آیا برای وجود یک انسان قدرت طلب و خودخواه الزاما باید ریشه های روان شناختی و جامعه شناختی را مد نظر قرار داد و سیر شکل گیری شخصیت را در فیلم گنجاند یا خیر . به عنوان مثالی دیگر شخصیت های ده فرمان کیشلوفسکی اغلب کم حرف , غمگین , یخ کرده و ناموفق در برقراری ارتباط هستند و ما با آنها مواجهیم بدون اینکه به چرایی اش مستقیما در فیلم اشاره شود . این جاست که توجه به عناصر دیگری ضرورت پیدا می کنند . یعنی تماشاگری که بداند کیشلوفسکی چه پیشینه ای داشته و در کجا زیسته و با چه فرهنگی رشد کرده و ارزش های غالب آن فرهنگ چه بوده, با نگاه جامع تری به تماشای این فیلم می نشیند . درخصوص کارگردان های دیگر ازجمله ولز هم همینطور . این جا آن جایی است که تئوری مرگ مولف تمام و کمال جوابگو نیست . چون تماشای یک فیلم بصورت منتزع و در خلأ و بدون درنظرگرفتن خواستگاه های اجتماعی – فرهنگی- تاریخی , کار را برای مخاطب دشوار می کند و عملا به درک و دریافت او آسیب می زند .
درمورد پیچیده بودن یا نبودن ساختار فیلم و ربط آن به ارزش کار نمی دانم که تا چه حد بتوان صریح قضاوت کرد . شما آثار جمالزاده یا کارهای هدایت (غیر از بوف کور و دو سه داستان دیگر) را که می خوانید به نظرتان ساده , ابتداعی و پیش پا افتاده می آید اما در صورتی که به یقین برسید که اگر همین آثار نبودند بسیاری از داستان ها و رمان های درجه یک دهه های بعد خلق نمی شدند , آنوقت شاید نوع نگاه تان تغییر کند . درمورد سینما هم همین است . مثلا ساختار پازل گونه که این فیلم (همشهری کین) به عنوان چارچوب اصلی برای فرم روایی خود درنظر گرفته به ساده ترین شکل ممکن ایجاد شده . اما فیلم های ارزشمند بسیاری تا همین الان از این تمهید استفاده کرده اند و آن را زیباتر و پیراسته تر و جذاب تر به تماشاگر ارائه داده اند . یا درمورد فیلمبرداری "های انگل و لو انگل" (زاویه اُریب دوربین رو به بالا یا رو به پایین ) که در این فیلم و شاهین مالت به شکل گسترده مورد استفاده قرار گرفت هم همینطور (برای نشان دادن و القای اقتدار یا انفعال کاراکتر ها) . در حالی که امروزه این دستاورد , دیگر چنان عادی و پیش پا افتاده به نظر می رسد که در هر فیلمی حتی فیلم های تبلیغاتی و درجه پنج هم مورد استفاده قرار می گیرد و کسی حتی 1 ثانیه به این فکر نمی کند که یک انسان روزی این روش را برای نخستین بار مورد استفاده قرار داده .
همه این بحث ها موقعی موضوعیت پیدا می کند که اساسا ساحت سینمای کلاسیک و سیر تاریخ سینما برای ما مهم باشد . در غیر این صورت فیلم های قبل از دهه 90 را در بهترین حالت فقط می شود به زور تحمل کرد .
| |
۱۳۹۰/۹/۲۷ عصر ۰۹:۳۱ | |
تشکر شده توسط : |
گرتا, اسکارلت اُهارا, راتسو ریــزو, مگی گربه, حمید هامون, رزا, الیشا, میثم, بانو, ژان والژان, دن ویتو کورلئونه, Papillon, dered, لمون |