"یک آمریکایی در پاریس" لسلی کارون را به هالیوود آورد!
در سال 1952 در جریان بیست وچهارمین مراسم جوایز آکادمی، ارزنده ترین جایزه که اسکار بهترین فیلم بود به موزیکال "یک آمریکایی در پاریس" رسید. بسیاری از اهالی سینما از این انتخاب شوکه شدند چراکه در فهرست نامزدها فیلمهای قدری چون "اتوبوسی به نام هوس" و "مکانی در آفتاب" به چشم میخوردند. "یک آمریکایی در پاریس" دومین فیلم رنگی تا آن زمان بود که برترین اسکار را می ربود، اولی فیلم "بر باد رفته" بود که دوازده سال پیش اسکار را از آن خود نموده بود. البته "یک آمریکایی در پاریس" بیشترین تعداد اسکار تا آن زمان را نیز دریافت نمود.
این فیلم، موزیکالِ کلاسیک دوست داشتنی ای است که همه مردم حتی اگر آن را ندیده باشند اسمش را شنیده اند. به دنبال کسب موفقیت و محبوبیت این موزیکال بود که MGM سال بعد دومین فیلم موزیکال موفقش یعنی "آواز در باران"را بر پرده سینما به تصویر کشاند که به زودی تبدیل به امضا و شاه اثر موزیکالهای کمپانی گردید. در هردو موزیکال متوالی متروگلدوین میر، جین کلی نقش اصلی رابرعهده داشت. سوژه های آنها هم تاحدودی مشابه بود. جین کلی نماد کلاسیک هالیوود، قابلیتش را به عنوان هنرپیشه نقش اصلی مرد با همین دوفیلم تثبیت نمود.
در هردوی این فیلمها جین کلی باید درمقطعی رابطه اش را با زنان پولدار موبلوند قطع کند تا به عشق دختر جوان فقیر برسد. در سال 1993 فیلم "یک آمریکایی در پاریس" در آرشیو ملی فیلم آمریکا NFR به عنوان یک اثر فرهنگی و تاریخی و چشم نواز ثبت گردید.
ماجرای فیلم درباره جری مولیگان (جین کلی) سربازی آمریکایی است که درپایان جنگ جهانی دوم به شغل اصلیش که نقاشی است روی می آورد. او به پایتخت هنردوستان یعنی پاریس هجرت میکند تا بخت خود را بیازماید ولی تابلوهایش با اقبال چندانی مواجه نمی شوند و زندگی فقیرانه ای را می گذراند تا اینکه میلو رابرتس ( نینا فوچ) زن پولدار وحامی هنر به او وکارهایش علاقه مند شده و جری را زیر پروبال خویش می گیرد. جری حسی جز قدرشناسی به او ندارد و دراین گیرودار عاشق لیز (لسلی کارون) دختر جوان عطر فروشی می گردد بی آنکه بداند لیز نامزد هانری بورل (گتاری) یکی ازصمیمی ترین دوستانش می باشد. لیز در واقع بالرینی است که تحت حمایت نامزدش قرار است مدارج ترقی هنریش را طی کند و از اینرو خود را مدیون هانری متمکن دانسته و ابتدا روی خوشی به جری نشان نمیدهد اما با بروز حوادثی غیرمترقبه احساسش دگرگون میشود.
داستان فیلم گرچه تماما در پاریس روی می دهد اما فیلم عملا دراین شهر فیلمبرداری نشد و از مناظر بازسازی شده در استودیوهای هالیوودی استفاده گردید. فقط به منظور نزدیک کردن هرچه بیشتر فضای فیلم به پاریس واقعی عده ای از فرانسویهای مقیم کالیفرنیای جنوبی را برای ایفای نقشهای کوچک و سیاهی لشکر برگزیدند تا بیننده احساس قرابت بیشتری با پاریس رویایی نماید.
نقطه اوج فیلم ، باله هفده دقیقه ای "یک آمریکایی در پاریس" است که طراحی صحنه ها و لباسهای بازیگران در این سکانس رقصی، ملهم از نقاشی های مشهور امپرسیونیستی میباشد ونزدیک نیم میلیون دلار و یک ماه وقت، صرف فیلمبرداری آن گردید.
کارگردان فیلم وینسنت مینلی در جریان تولید فیلم درگیر طلاق از همسرش جودی گارلند هنرپیشه مشهور بود و دراواخر راه عملا کارگردانی را جین کلی واگذار نمود. با اینحال ابداعات او از بکارگیری دکورهای شکوهمند و رنگهای فوق زنده برای خلق صحنه های زیبا و بدیع گرفته تا تکنیک قوی کارگردانیش همه و همه باعث شد نامزد اسکار بهترین کارگردانی گردد.
درباره هنرپیشه های اصلی فیلم از همان ابتدا برای ایفای نقش جری مولیگان ، جین کلی بازیگر و رقصنده توانای آمریکایی برگزیده شده بود، اما نقش مقابل او را قرار بود سید چرایز هنرپیشه و رقصنده آمریکایی بازی کند که بارداری او پیش از شروع فیلمبرداری سبب شد مینلی ناگزیر او را از لیست بازیگران فیلمش خارج نماید و درحالیکه دربدر دنبال بازیگر بالرین دیگری میگشت تا جایگزین سید چرایز نماید، پروژه تولید را متوقف نمود. جین کلی برای تعطیلات کوتاه مدت به پاریس سفر کرد و آنجا بود که در یک نمایش باله بالرین فریبنده ای نظر او را بخود جلب نمود و احساس کرد این دخترک فرانسوی بهترین نفر برای بازی درنقش لیز پاریسی میباشد، لسلی کارون.
اصلا برای جین مهم نبود که لسلی آن زمان تنها 18 سال سن داشت و حدود بیست سال از او کوچکتر بود. مهارت و قابلیت حرفه ای لسلی و حرکات استادانه اش در باله، بعلاوه زیبایی معصومانه و شیرینی لهجه فرانسوی لسلی باعث شد ستاره اقبالش بدرخشد و همراه جین کلی از پاریس راهی هالیوود گردد. شاید به جرئت بتوان گفت بزرگترین دستاورد جانبی فیلم رونمایی از لسلی کارون زیبا و دوست داشتنی در برابر دیدگان مشتاق و کنجکاو تماشاگران و هالیوود بود.
گرچه لسلی کارون هم مانند دیگر اروپاییان جنگ زده، هنوز از سوء تغذیه ناشی از بلایای جنگ جهانی دوم رنج می برد و به این دلیل فیلمبرداری ناپیوسته انجام گرفت تا در مقاطعی کوتاه لسلی به وزن و فرم ایده آل برسد، اما بازیش در فیلم "یک آمریکایی در پاریس" آنچنان روان و چشمگیر بود که باعث شد کمپانی MGM قرارداد طولانی ای با این بالرین جوان فرانسوی امضا کند. لسلی یک شبه ستاره ای شد که با رقصندگان بزرگی چون جین کلی، فرد آستر، میخاییل باریشینیکوف و رودلف نوریف رقصید و مقابل کاری گرانت نقش آفرینی نمود. البته اکثر فیلم های او موزیکال بودند و لسلی با مهارت بی همتای خود در باله به جذابیت این فیلم ها می افزود. او دو نامزدی اسکار و کسب یک جایزه امی درکارنامه درخشان هنریش دارد.
لسلی کارون در سال 1955 با فرد آستر در فیلم بابا لنگ دراز در نقش جودی آبوت قهرمان فیلم ظاهرشد و در همان سال در فیلم "کفش شیشه ای" روایتی از داستان سیندرلا هنرنمایی کرد. از دیگر فیلم های ماندگار لسلی کارون "ژی ژی" در سال 1958 و در کنار لوئیس جردن بود. در اواخر دهه 60 با رکود سینمای کلاسیک در هالیوود لسلی به بازی در فیلمهای اروپایی روی آورد. اما خاطرات خوشی را از آمریکا و بازی در هالیوود با خود به اروپا برد. او اخیرا در برنامه ای تلوزیونی بشوخی درباره نقشش "لیز" در فیلم "یک آمریکایی در پاریس" گفته است:
«چیزی که من دیدم یک دختر خجالتی بود که تلاش می کرد لبخند ساده لوحانه اش را که انگار بر صورتش حک شده بود بر لبانش مهار کند، در حالیکه نمی دانستم با وجود آن همه دندان چگونه قادرم این کار را بکنم؟!"...
اما جای نگرانی نیست. آمریکاییان و دنیا دندانهای این تیزپای فرانسوی پیشکشی را نشمردند بلکه آنچه دیدند اوج هنر، معصومیت وزیبایی دختری بود که " یک آمریکایی در پاریس" او را به هالیوود آورد.
منبع: مجله هنری ایران فیلم- مقاله از خانم لمپرت